شرکت نفت ایران و انگلیس


امیرحسین لادن



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۴ خرداد ۱٣٨۹ -  ۱۴ ژوئن ۲۰۱۰


ما سالهاست که انگلیس و آمریکا ؛ چرچیل و آیزنهاور ؛ سی آی اِ (سیا) و اِم آی 6 (اینتلجنت سرویس) و بالاخره کرمیت روزولت (عملیات آژاکس) و کریستوفر وودهاوس (عملیات چکمه) را باعث و بانی کودتای 28 مرداد و سرنگونی تنها دولت مردمسالار ایران می دانیم. در صورتیکه مقصر اصلی و باعث و بانی در درجه‍ی اول و دوم شرکت نفت انگلیس و در درجه‍ی بعد دیگر کارتل های نفت که اکثرشان آمریکائی بودند ، هستند.
منظور این نیست که چرچیل و آیزنهاور را تبرئه کنیم ؛ یا بگوئیم که سی آی اِ (سیا) و اِم آی 6 (اینتلجنت سرویس) و یا کرمیت روزولت و کریستوفر وودهاوس مقصر نبودند بلکه آنان همه عاملان اجرائی مقاصدِ قدرت پس پرده یعنی شرکت نفت انگلیس ، بودند. شناسائی بیشتر کارتل های نفتی ، اهداف آنان و ابزار فشار و کنترل مورد استفاده شان می تواند دریچه ای به دنیائی ناشناخته و غیر قابل باور باز کند.
چه در آن زمان (جنبش ملی شدن نفت ایران) و چه امروز ، کارتل های عظیم نفتی نقشی تعیین کننده ، در سرنوشت ملت ها و کشورهای جهان داشتند و سرنوشت ملت ها و کشورهای نفت خیز را در چهت منافع خود تغییر داده و دگرگون کرده اند. در مورد اول ، با نگاهی به "طرح مارشال" * دخالت کارتل ها در امور ملت ها و کشورهای اروپا را می توان بوضوح مشاهده کرد. در مورد دوم ، یعنی دخالت و تغییر سرنوشت ، ابزار جنگ ، کودتا ، ترور ، رشوه و صدها مورد دیگر موجود می باشد.   
پیش از انقلاب 57 ، مانند اکثر هموطنان جوان ، همیشه در فکر انتقام از این استثمارگران آدمخوار بودم! فکر می کردم ، همانطور که اسرائیلی ها ، نازی های آلمانی را شکار می کردند ؛ ما این جنایتکاران را بیابیم و در دادگاه مردم ایران مورد قضاوت قرار داده و حکم صادر کنیم. ولی با گذشت زمان ، بمرور انتقام را بیشتر در تسویه حساب مالی با این استثمارگران طمع کار یافتم.
سال ها پژوهش و تلاش در جمع آوری اطلاعات در اینمورد پایه ای است برای حرکت بعدی یعنی با کسب امکانات و ایجاد یک تیم مجهز می توانیم حق مردممان و کشورمان را ، قانونی بدست آوریم. بهترین الگوی این حرکت ، دوباره اسرائیلی ها هستند. اسرائیلی ها بنام یهودی های درگیر با نازی های آلمان ، بر علیه بانک ها (بانک دویچه ، بانک درسدنر و بانک کامرسز) ، شرکت ها ( بیمه‍ی آلیانز ، ...) و کشورهای مختلف (المان ، اطریش و سوئیس) ، ادعای خسارت کرده ، صدها میلیارد دلار خسارت دریافت کردند. (1)   
دریافت خسارت فقط یک بخش از تصفیه حساب است و قسمت اصلی تأئید و تقبل مسئولیتِ سالها غارت ، اشاعه‍ی فساد و تفرقه برای چپاول آسانتر و ارزان تر ثروت های ملی ایران بوسیله‍ی شرکت نفت انگلیس ، می باشد. پیروزی بر بی پی ، بدنیا نشان خواهد داد که ما ایرانیان نه تنها با عدالت ، آزادی و برابری آشنا هستیم بلکه شصت سال پیش در کشورمان یک سیستم مردمسالار برقرار بود که شما غربی ها برای منافع خوتان سرنگون کردید. ما در حفظ آنچه داشتیم غفلت کردیم و بدین جهت بی گناه نیستیم.
شرکت بی پی ، چهارمین بزرگترین شرکت جهان ، آغازش در ایران ، و ثروت بی کران و قدرت اصلی اش را با چپاول سرمایه های ملی ایران ، اجیر کردنِ دولت های فاسد و خود فروش کشور و استثمارِ صدها هزار ایرانی ، طی نیمه‍ی اولِ قرن بیستم بدست آورد. موفقیت بی پی در به استثمار کشیدن مردم و غارت ثروت های ملی مان ، زائیده‍ی عدم قانونمندی کشور و استبداد حکومتگران خودکامه مان بود. (2)
شرکت نفت انگلیس ، پنجاه سال نفت ایران را بتاراج بُرد و صدها هزار ایرانی را برده وار بکار کشید. برای اجرای مقاصد خود – رشوه و فساد را در سطح بسیار وسیع اشاعه داد ، در سیاست داخلی کشور همواره مداخله کرد و با دسیسه و نیرنگ نیم قرن اقتصاد کشور را راکد و سیستم مالی را متزلزل نگاه داشت. به استناد به مدارک موجود ، شرکت بی پی میلیاردها دلار به ملت و کشور ایران مدیون و بدهکار است.
ملت انگلیس در آنزمان ، ملتی نژادپرست و بشدت تبعیض گرا بودند. بَرتَر پنداشتن خود را بر دیگران تا حدّ جنون باور داشته و مورد عمل قرار می دادند. برای ملت های غیر انگلیسی ، ارزش انسانی قائل نبودند ؛ جان و مال و حقوق این ملت ها برای بریتانیا معنی و مفهومی نداشت. افغان ها را حشرات موذی ، هندی ها را برده و نوکر ، چینی ها را بربر ، اعراب را سگ های ولگرد و همینطور دیگران را هیچ می شماردند.
در ایران تکبر و گستاخی بی پی در حدّی بود که به ما حتی اجازه‍ی بازرسی دفاتر شرکت را نمی داد. سهم ایران برای مدت بیش از سی سال** ، یازده درصد بود ولی بدون دسترسی به حساب و کتاب شرکت ، حتی آن یازده درصد بی معنی بود ؛ یازده درصد چه مبلغی ، هیچوقت مشخص نبود! ایران درخواست کرد که یک کپی از قرارداد مابین دو کشور در اختیارش قرار گیرد ، بی پی از برآوردن این تقاضا نیز طفره رفت.
نوآم چامسکی می نویسد که قرارداد نفت بی پی با ایران ، یک سرقت خالص و اجحاف مطلق بود. ایران نیم قرن کفاره داد ؛ ایرانیان در فقر ، فلاکت و حقارت زندگی می کردند و انگلیس ها با خرج ملت ایران در رفاه ، آسایش و نعمت بودند. صدها میلیارد دلار از ثروت ملی ایران که می بایستی برای آبادی ایران و رفاه ملتش صرف شود بحساب "بی پی" واریز می شد. (3)   
رابطه‍ی بی پی با ایران و ایرانی مانند رابطه‍ی زالوئی که خون را میمکد و محکومی که خونش مکیده می شود کاملاً یک طرفه و بنفع زالو بود. از طرف دیگر دولت بریتانیا ، نفت ایران را "تاج سلطنت" کشورش بر مستعمراتش می دانست و معتقد بود که بهر هزینه ای می بایستی برای انگلیس حفظ شود. (4)      
روشن ترین دلیل اهمیت نفت ایران برای بریتانیا و "حفظ آن بهر هزینه ای" عملیات ، مانورها و تلاش های انگلیس بعد از اعلام ملی کردن صنعت نفت در سال 1951 می باشد: از حمله‍ی نظامی ، تا توقیف کشتی "تانکر روزمِری" ، تا تهدید اعلام جرم علیه اشخاص - شرکت ها و کشورهائی که در صدد شکستن محاصره بودند تا بهره گیری از 56 شرکت وابسته اش در 40 کشور مختلف بصورت اهرم های فشار و بالاخره با کودتای 28 مرداد و ناکامی ملت ایران در بدست آوردن استقلال سیاسی - اقتصادی و کنترل منابع طبیعی کشور پایان گرفت.

اهمیت نفت

وزارت امور خارجه‍ی آمریکا در سال 1945 ، نفت خاورمیانه را منبع شگفت انگیز قدرت استراتژیک و عظیم ترین و پُربها ترین غنیمت در تاریخ جهان دانست. آیزنهاور (رئیس جمهور اسبق آمریکا) ، گفت خاورمیانه از نظر استراتژیک مهمترین منطقه جهان برای آمریکا می باشد. (5)   
هدف اصلی آمریکا تنها دسترسی به نفت نبوده ، بلکه کنترل شیرهای نفت است. زیرا کنترل شیرهای نفت ، آمریکا را در روابط بین المللی بسیار قدرتمند می کند. یعنی آمریکا تصمیم می گیرد که چه کشوری چقدر نفت می تواند دریافت می کند ؛ بنابراین کنترل رشد و یا رکود اقتصادی کشورها در اختیار آمریکا و نفوذ کامل بر زندگی ملت های شان می باشد. برای مثال - نیاز اروپا و ژاپن به نفت ، امری بسیار حیاتی است و آمریکا بدینوسیله‍ی آنها را همواره نیازمند و در زیر یوغ نفوذ خود نگهمیدارد.
طی نیمه‍ی اول دهه‍ی 70 (1970-1976) ، زمانی که دنیا با بحران انرژی و چند برابر شدن بهای نفت روبرو بود ، نشریه هارپر مقاله ای با تیتر "آمریکا منابع نفت اعراب را تصرف می کند" ، نوشت. جیمیز ایکِن سفیر آمریکا در عربستان سعودی در یک مصاحبه‍ی تلویزیونی گفت: "هر کس چنین پیشنهادی بکند یا دیوانه است ، یا جنایتکار و یا مأمور اتحاد جماهیر شوروی است." چند روز بعد ، آقای ایکن متوجه شد که این نوشته بر اساس پیشنهاد و برنامه‍ی رئیس اش یعنی هنری کسینجر ، وزیر امور خارجه آمریکا ، بوده و ایکن را چند هفته بعد بازنشسته کردند.   
مسئولین سیاست خارجی آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که آمریکا برای تضمین کنترل و نفوذ بین المللی خود ، باید منابع نفتی خاورمیانه را تصرف کرده و منطقه را تحت الحمایه اعلام کند. هنری کسینجر در جلسه‍ی هیئت وزرا در کاخ سفید برای حل مشکل انرژی ، پیشنهاد کرد که آمریکا با استفاده از نیروهای ویژه‍ی نظامی ؛ کلیه مناطق نفتی عربستان سعودی ، کویت و ابوظبی را محاصره و اشغال کند. جالب اینجاست که وزرا ، دسته جمعی ، برنامه‍ی حمله و تصرف را تأئید کردند.
داستان جرج بوش اول ، دسیسه‍ی احتمالی سفیر آمریکا در عراق (اپریل گِلاسپی) برای بدام انداختن صدام و خوش باوری صدام به عدم ورود آمریکا به جنگ در سال 1990 را همه بیاد داریم. نتیجه اش شکست و عقب نشینی عراق پس از حمله به کویت که این ماجرا نیز سراسر برای دسترسی ، حفظ و کنترل نفت بود. و بالاخره می رسیم به حمله‍ی آمریکا به عراق که میلیون ها کشته ، مجروح و بی خانمان بجا گذاشت. ولی شیرهای نفت عراق که یکی از اهداف آمریکا برای یورش به آنکشور بود ، در اختیار و کنترل آمریکا قرار داد.   

بی پی

بی پی سال ها با تزویر و ریاکاری مشغول جمع آوری ثروت بود و پس از یک قرن کلاه کلاه تبدیل شد به یکی از بزرگترین و ثروتمندترین شرکت های جهان. ولی امروز تا خرخره تو گِل گیر کرده و مشتش پس از یک قرن دروغگوئی و کلاهبرداری ، باز شده است. طی چند هفته‍ی گذشته با دروغ هائی که به مردم آمریکا در مورد فوران چاه نفت در خلیج مکزیک گفته ، نه تنها در آمریکا بلکه در مقابل ملت های جهان بی آبرو و بی حیثیت شده است. برای مثال بی پی ادعا می کرد که فوران چاه ، در حدود پنج هزار بشکه در روز است و برآورد متخصصین و پژوهشگران آمریکائی را رد می کرد. تا اینکه پس از هفته ها شکست برای مهار کردن فوران ؛ موفق شد سرپوشی بر چاه بگذارد و فوران را تا روزی 15000 بشکه کاهش دهد ! اگر فوران 5000 بشکه در روز بود ، چطور 15000 بشکه از آن مهار شده و هنوز فوران هزارها بشکه ادامه دارد؟
از طرف دیگر بی پی ، مرتب اعلام می کرد که ما تمام خسارات را جبران می کنیم ؛ چند روز بعد فاش شد که بی پی به تعداد زیادی از کسانیکه در اثر بی احتیاطی و طمعِ بی پی متحمل زیان مالی شده اند ؛ پیشنهاد کرده که اگر تعهد کنند که ادعای خسارت بر علیه بی پی نکنند ؛ بی پی پنجهزار دلار به آنها پرداخت خواهد کرد. این مبلغ ناچیز در بعضی از موارد حتی کمتر از ده درصد از خسارت بوده است.
هر انسان با وجدان و عاقلی از صدمه ای که به طبیعت (خلیج مکزیک) می خورد ، رنج می برد و متأثر می شود. ولی بی آبروشدن بی پی و خسارت چند صد میلیارد دلاری ، و حتی احتمال ورشکستگی "بی پی" برای عاشقان ایران شیرین و آرامش بخش می باشد. بنظر می رسد که شمشیر عدالت طبیعت در صدد انتقام است !   

امیر حسین لادن
ahladan@earthlink.net


* طرح مارشال ، جورج مارشال وزیر امور خارجه آمریکا ، بعد از جنگ جهانی دوم ار دولت خواست که برای بازسازی اروپا سرمایه گذاری کند. آمریکا 13 میلیارد دلار باین پروژه اختصاص داد. کارتل های نفتی 3.5 میلیارد دلار از این بودجه را صرف تغییر و تبدیل انرژی از ذغال سنگ که اروپا خود کفا بود به نفت که اروپا مهتاج به آمریکا می شد ، کردند.
    (1) The Holocaust Industry   Norman G. Finkelstein
(2) The Control of Oil   John M. Blair
** در قرارداد الغائی 1933 سهم ایران بیست در صد شد.
(3) Imperial Ambitions   Noam Chomsky
(4) The Prize   Daniel Yergin
(5) Tinderbox   Stephen Zunes