از : چاپلوسی و تملق در دربار شاه خائن
عنوان : برای انهائی که میخواهند با سلطنت طلبان همراه شوند تا ایران را به دمکراسی برسانند
نماد دیگر اشرافیت درباری، تشکیل حلقهای از چاپلوسان حرفهای به دور اعلیحضرت، علیاحضرت و والاحضرتها بود. در رژیم پهلوی درباریان هیچ انتقادی را بر نمیتابیدند، از مدیحهسرایی و تملق لذت میبردند و از تملق دیگری حسادت میورزیدند و چاپلوسان نیز برای رسیدن یا ماندن در قدرت، زبان به هر تملقی میگشودند.
«محمدرضا خیلی لذت میبرد که گروهی از فرماندهان عالیرتبه ارتش با آن لباسهای پرزرق و برق جلو او صف میکشیدند و به ترتیب دست او را میبوسیدند». گاهی «در مراسم رسمی یا میهمانیها... افسران عالیرتبه ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند.» شاه چنان به دستبوسی معتاد شده بود که خودش «دستش را دراز میکرد» تا اطرافیان ببوسند.
بوسیدن پای شاه بعد از جشنهای ۲۵۰۰ ساله در دربار به اوج رسیده بود، عبدالعظیم ولیان استاندار خراسان و نایبالتولیه هرگاه به حضور شاه میرسید روی زمین میافتاد و پای شاه را میبوسید.
بعد از انتصاب اردشیر زاهدی به وزارت امور خارجه، همه معاونین و سفرا را مجبور کرده بود تا هنگام «شرفیابی» در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: «حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنتهای ملی مملکت را میکند.»
سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله «پای مبارک را میبوسم» بنویسند. پرویز راجی از این که امیرخسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه «پای مبارک» را میبوسم، نوشته بود «دست مبارک را میبوسم» اظهار شگفتی میکند. هرمز قریب یکی از مدیرکلهای وزارت دربار در نامه مینوشت:
مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [میکنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام میبوسم.
گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت میگرفت که هر کدام از اطرافیان سعی میکردند از رقیب سبقت بگیرند. علم وزیر دربار به یکی از این جلسات اشاره میکند و مینویسد: «ناهار را دستهجمعی در حضور شاه خوردیم و هر یک سعی کردیم گوی چاپلوسی و تملقگویی به او را از دیگری برباییم.» گاه این تملقگویی به جایی میرسید که حالت انزجار دست میداد. پرویز راجی سفیر شاه در انگلیس اعتراف میکند که «واقعاً هم خودم از این همه تملق و چاپلوسی که موقع شرفیابی به حضور شاه نشان دادم، حالت انزجار داشتم.» بعضی اوقات تملق بیش از حد مورد اعتراض نزدیکان چاپلوسان قرار میگرفت. در یکی از میهمانیهای ملکه مادر، علم چنان چاپلوسی کرد که مورد اعتراض همسرش قرار گرفت و به او «تذکر داد که امشب بیش از حد معمول نسبت به شاه تملق» گفتی.
چاپلوسی در دربار چنان فرهنگ شده بود که گاه از شخص شاه میگذشت و نسبت به نزدیکان شاه، ملکه، ملکه مادر، بچهها و حتی سگ شاه هم میرسید. هویدا به عنوان شخصیت دوم کشور گاه خم میشد و دست بچههای شاه را میبوسید. او دست علیرضا، فرزند شاه را که بیش از ۴ سال نداشت میبوسید. فرح از این که میدید اطرافیان شاه مجبورند حتی نسبت به سگ شاه چاپلوسی کنند، احساس حسادت میکرد.
رکوع و سجده در مقابل شاه چنان غیرطبیعی بود که هر تازهوارد را به تعجب میانداخت. مارگارت لاینگ، روزنامهنگار انگلیسی که برای نوشتن زندگینامه شاه اجازه ملاقات و حضور در دربار را پیدا کرده بود، تعجب خود را از این صحنه پنهان نمیکند:
ناگهان یک اتاق پر از اشخاص مختلف به تعظیم افتادند به طوری که نصف بدن آنها به موازات کف اطاق درآمد.
مسابقه در چاپلوسی گاهی حس حسادت درباریان را برمیانگیخت، خصوصاً شاه از دستبوسی غیر از خودش رشک میبرد. به روایت ثریا، شاه: «وقتی میبیند که این یا آن وزیر، توجه بیشتری به من نشان میدهد دچار بدبینی و حسادت میگردد، در حالی که خود نیز میداند که آنها فقط برای تحکیم مقام و موقعیتشان در برابر من تملق و چاپلوسی میکنند.»
فرهنگ چاپلوسی حلقهای از تملقگویانی را تربیت میکند که تنها مطالبی را طرح کنند که مورد پسند دربار باشد، نه واقعیتها را. در نتیجه، درباری به وجود آمد که از حال رعیت بیخبر بود و دلخوش به گزارشات اطرافیان و بله قربان گویان. به گزارش علم، شاه نیز میگفت: «عجیب است، تمام وزرای من هر حرفی که به آنها میزنم، میگویند از صمیم قلب معتقدند که عین حقیقت است.» علم که خود گوی چاپلوسی را از دیگران ربوده بود، در دل گفت: «تمام وزرای او جز یک مشت بادمجان دور قاب چین چیز دیگری نیستند.»
چاپلوسی و تملق دربار، محمدرضا پهلوی را به مالیخولیای عقل کلی مبتلا کرده بود و «متملقان آن قدر او را عقل کل و تافته جدا بافته و خدایگان نامیده بودند که کم کم خود نیز به این باور رسیده بود که دارای رسالت ویژهای از سوی قدرتهای ناشناخته است.»
۲٨۲۶۹ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹
|
از : بهمن
عنوان : مرگ بر دیکتاتور
اینها دیکتاتور های کوچکی هستند که امروز در پاریس از خون جوانانی که از ایران آمده اند سو استفاده میکند و بر خلاف خواسته های آنان عمل میکنند . جوانانی که در ایران بوده اند خواهان دمکراسی و آزادی فردی بوده و هستند
۲٨۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹
|
از : آرمین فرهادی
عنوان : تبریک
جناب قاسمی ، به شما شادباش میگویم در زمانی که بسیاری در پاریس به دلیل این گونه کردارها دیگر در تجمعات شرکت نمیکنند یا مجبور به سکوت شده اند با این نوشته خود بسیاری از حقایق را بازگو کرده اید .
۲٨۲۱٨ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹
|
از : شایگان
عنوان : سراب سبز
وقتی که در دنیای چهار پایان مقام حکم رهبری دارد، و موجودات دو پایی که خود را آدمیزاد میدانند و میخوانند، از این هنر بویی نبرده اند. آدمیانی که مقام را در خود پسندی و زور گویی و تک رویهای هوس پرستانه ی خود میبینند و خود خواهانه یک باور را لقمه ی هزاران تفکر چشم به دهان بستگانی مینشانند که گله وار و کور کورانه سراب چمن زار سبز را به سوی پرتگاه ابدی رهبری میکنند....
۲٨۱٣۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹
|
از : انوش نجم آبادی
عنوان : موضوع پرچم بهانه ست ! چه کسانی از انتخابات و رای مردم میترسند ؟
اساس جنبش سبز مردم بزرگ ایرانند که ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ با نبوغ فوق العاده ای ، خامنه ای و دار و دسته ی او را در انتخابات کذائی در برابر چشم جهانیان به نمایش گذاشتند.
اکثریت قریب باتفاق مردم با فروتنی به توصیه های مدعیان سیاسی توجه نکردند و رای دادند و همین حضور در صف ها و حوزه های اتتخاباتی سند حقانیت آنها بود و رسوائی رژیم بی لیاقت و جانی جمهوری اسلامی .
نهضت هنوز ادامه دارد و اساس آن اعتراض به تقلب انتخاباتی بود و با آن نضج گرفت و دزدیدن رای مردم تیر خلاص حکومت مردم کش گردید.
البته در این یک سال مردم به درستی تمام خواسته ای بحق و نادیده شده خود را مطرح کرده اند که با کل نظام سفاک پهلو میزند.
دیگر نه تنها خامنه ای و حکومتش نمی توانند قیم مردم باشند و بجای مردم تصمیم بگیرند بلکه هیچ فرد یا جریانی دیگر نیز نخاهد توانست بساط «انتصاب » و «وراثت» را علم کند.
تمام کسانی که به منشور جهانی حقوق بشر احترام می گذارند ، تمام کسانی که آینده ایران را با حکومت مبتنی بر انتخابات ادواری پارلمانی مناسب ترین شکل اداره کشور میدانند. تمام کسانی که تصویب قانون اساسی آینده را با حمایت قاطع مردم در نظر میگیرند که از طریق رفراندوم تائید شود. تمام کسانی که رای مردم و اراده مردم را واقعا اساسی دموکراسی می شناسند.
چرا صاف و پوست کند به دریای ذلال مردم که دست خالی در برابر دژخیمان سینه سپر کردند نمی پیوندیم و با تکان دادن های پرچم های خود هنوز خبری نشده «قدرت نمائی » می کنیم .
بحث «مجرد» پرچم شیرخورشید بهیچ عنوان این حق را به هیچ جریان سیاسی نمی دهد که در مبارزات امروز مردم ایران که برای نهادینه کردن انتخابات آزاد متقلبان انتخابات را در برابر جهانیان رواکرده اند اختشاش ایجاد کنند. شعار و اهداف مبارزاتی مردم بسیار روشن ست و اصلا ربطی به این یا آن پرچم ندارد.
مردم پیروز مند ایران در وقت مناسب خود در مجلس آزاد شورای ملی در باره ی تعویض پرچم جمهوری اسلامی تصمیم خواهند گرفت.
بدیهی ست طرفداران رضا پهلوی که خواهان بازگشت او به تاج و تخت نگون شده هستند و حتی حزب «مشروطه خواهان» از آنجائیکه از قدیم و ندیم با اتنخابات خیلی «فرمایشی» رفتار کرده اند هنوز حاضر نیستند که درک کنند که تعویض پرچم کنونی جمهوری اسلامی باید از روال قانونی و توسط مردم پیش رود. باور بفرمائید « لیبرال ترین » آنها هم تا کنون شرمنده نشده و در هیچ کجا دیده نشده که به هواداران خود «تفهیم » کنند که حالا موقع «بیرق بازی » نیست کسی از آینده خبر ندارد ! منتهی مراتب به نظر شخصی من این جریانات قصد بهم ریختن تجمعات را دارند تا مردم نتوانند بر انتخابات آزاد تاکید و آنرا مدنی کنند. در ایران این امر تحقق پیدا خواهد کرد و این بدبختی ما در خارج از کشور ست.
موضوع مجاهدین هم شبیه شاه دوستان ست. سازمان بزرگی بدست خود به این روز افتاده و قطعا اهل رای و انتخابات نیستند.
تعارف ها را کنار بگذاریم و تمام جریانها با صف مستقل خود با احترام متقابل از شعارهای درست مردم در داخل کشور حمایت کنیم
موضوع پرچم بهانه ست ! چه کسانی از انتخابات و رای مردم میترسند ؟
۲۷۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : به بهار خانم
عنوان : بهار خانم عزیز، حتما تاریخ پرچم سه رنگ شیر خورشید نشان را مطالعه بفرمایید.
من نمی دانم که این ایده اول از کجا پیدا شد که پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشانه پادشاهی و سلطنت است. کاش یکنفر بخود زحمت می داد و ما را در این مورد بخصوص روشن می کرد. من تازه امسال فهمیدم که این پرچم هیچ ارتباطی به سلطنت ندارد و ریشه در تاریخ کهن ما دارد. کاش اخبار روز مقاله ای در این رابطه منتشر می کرد تا سطح اطلاعات ما بالا برود و در عین حال ریشه این اختلاف بیخودی را که فقط رژیم سودش را می برد را از بین ببرد.
بهار خانم عزیز، حتما تاریخ پرچم سه رنگ شیر خورشید نشان را مطالعه بفرمایید. در این رابطه کتاب دکتر ناصر انقطاع را من خیلی سودمند می دانم.
۲۷۹۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : مشخصات سبز اصیل چیست؟
عنوان : مواضع افراد و گروه های سیاسی را در برابر منشور جهانی حقوق بشر جویا شوید و آنرا با رفتار آنها را با معیارهای این منشور محک بزنید، یا دمکراتند و یا غیر دمکرات.
رفتار اشخاص و بخصوص گروه های سیاسی مواضع آنها را در مقابل بیانیه حقوق بشر سازمان ملل متحد بخوبی فاش می کند. همانطور مواضع اشخاص و افراد نسبت به جنبش سبز مردم ایران که یک جنبش دمکراسی خواهی حقوق بشری است را می توان از رفتارشان نسبت به بدنه بزرگ سکولار این جنبش نظاره کرد و تشخیص داد.
باید بتوانیم سبزهای اصیل را از سبزهای قلابی جدا کنیم و واکنش لازم را از خود نشان دهیم. برای نفوذی های رژیم و غیر دمکرات ها، جنبش سبز مردم ایران دشمن اصلی نظام محسوب می شود و طبیعتا این جیره خواران و همدستان مستقیم و غیر مستقیم ج.ا تبهکار در پی تضعیف و تخریب جنبش سبز هستند. مواضع افراد و گروه های سیاسی را در برابر منشور جهانی حقوق بشر جویا شوید و آنرا با رفتار آنها را با معیارهای این منشور محک بزنید، یا دمکراتند و یا غیر دمکرات.
مرگ بر ج.ا و همفکرانش که منشور جهانی حقوق بشر را قبول ندارند و مردم ما را به خودی و ناخودی بخش می کنند و در پی حذف آنها در داخل و خارج ایران برمی آیند. موضع افراد و گروههای سیاسی در برابر منشور حقوق بشر و رفتار آنها در قبال این منشور محکی است که دمکرات بودن و نبودن همه اینها را تعیین می کند.
۲۷۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : پرویز مشهدی آقا
عنوان : برای shiva
منظور شما از «گروهک ها » چیست ؟
در اول انقلاب، خمینی و دارو دسته ی حزب الله که مثل علف سر از خاک بیرون آورده بودند با محفل های شناخته شده ی فدائیان اسلام که یکی از ترورهای آنها قتل نخست وزیر حسنعلی منصور بود - ملل اسلامی - موئتلفه با چهره های خون آشامی مثل لاجوردی و ده ها گروه مافیائی که هرکدام به یک عنصر پلیدی مثل آیت و پرورش و..و.. وصل بود.
آنها از سازمانهای بزرگ سیاسی بعداز انقلاب وحشت داشتند و برای اینکه روحیه خود را حفظ کنند در نهایت حقارت در ادبیات معلوم الحال آنها «گروهک» به جای سازمان سیاسی استفاده میشد. حزب توده هم در «رقابت » با آن عقب ماندگان فرهنگی «مبتکر» ساختن کلمات نامربوط مثل «تربچه ی پوک » و لاطائلات دیگر بود که وحشتناک بود !
حکومت جهل و جنایت فرهنگ واژه های «سیاسی» خود را ساخت که هنوز هم از آن استفاده می کند. حتی امروز اصلاح طلبان به بند نشسته و رهبران جنبش سبز نیز از آن کلمات مبتذل بر حسب عادت اینجا و آنجا استفاده می نمایند که نیازی به تکرار آنها نیست.
اگر ما در اروپا و بدون ترس از حکومت سلاخها با حفظ مواضع خود شئونات اساسی روابط انسانی با احترام متقابل را رعایت نکنیم فقط ادامه ی بقای حکومت را تمدید مینماید. مواظب هم باشیم و با تذکرات دوستانه شایستگی خود را نسبت به حکومتگران بی فرهنگ در تمام زمینه ها اثبات نمائیم.
امیدوارم شما واژه ی «گروهک » را بر حسب تاثیرات ۳۰ تبلیغات حکومت دروغگو سهوا بکار برده اید.
۲۷۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : shiva
عنوان : فراموش نشود
چیزی که در این نوشته بیان نشده بود اینست که از روزهای اوله بعد از انتخابات، گرو هک های سیاسی به برنامه های این کمیته میامدند که برنامه را به هم بریزند. فراموش نشود که هدف حمایت و رساندن صدا ی هموطن های مبارز داخل از کشور است،. نه تبلیغ برای جناب آقای پهلوی یا غیره!مشکل خطر جان رهبرانشان آقای موسوی یا کروبی هرگز نبود!هدف حمایت بود نه دادن ابزار شکنجه به جمهوری اسلامی برای شکنجه آزادیخواهان، دوستان ، خواهران و برادارن ما !
در آغاز ،کمیته مستقل علیه سرکوب شهروندان ایرانی برای اجرای برنامه های جنبشه سبز چاره دیگری نداشت. هر چند به مرور زمان راه حلی باید پیدا میشد. این مشکل در شهرهای دیگره دنیا هم بارز بود. از جمله بروکسل و تورونتو. باید همه با هم به گوفتگو بنشینند و راه حالی پیدا کرد. انتقاد آقای فرهنگ قاسمی هر چند به جا و صحیح میباشد، بسیار یک طرفه و با در نظر نگرفتن شرایط بوده است.
۲۷٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : محفوظ
عنوان : نوشته ای از شاعر م. سحر به نقل از صفحه او در فیس بوک
چقدر زیباست این تنوع و رنگارنگی این تصویر مربوط به تظاهرات روز شنبه شهر کلن است در آلمان در این تجمع دوهزار نفره پرچم شیر و خورشید ایران در کنار بیرق ها و پارچه های گوناگون سبز رنگ غریب نبود و هیچ مدعی جنبش سبزی مانع ایرانیانی که پرچم ملی و تاریخی خود را در دست داشتند... نمی شد حتی در میان انواع پرچم ها پرچم دیگری هم دیده می شد که ظاهرا پرچم ایران نبود زیرا در آن تنها یک خورشید دیده می شد. به هرحال من این زیبایی و روحیه پذیرش یکدیگر را در سازماندهندگان تظاهرات شهر کلن به آنان تبریک می گویم و یادآوری می کنم که جا دارد تا دوستان مدعی جنبش سبز و کسانی که در سازماندهی و دعوت ایرانیان مقیم پاریس و حومه ،به تظاهرات و تجمعات ازادیخواهانه و ضد استبدادی در دفاع از جنبش ملی و جنبش سبز دخالت دارند ، روشی همچون روش هموطنان ما در کلن و بسیاری از شهر های دیگر اروپا و آمریکا پیشه کنند تا اتفاقات ناگوار نا امید کننده از نوع آنچه که روز شنبه در پاریس پیش آمد ـ و البته سابقه هم داشت ـ پیش نیاید. بهتر است مسئولین این تجمعات با مسئولیت بیشتر و با روحیهء آزاد منش تر برخورد کنند و به یاد داشته باشند فرانسه کشور ولتر است که گفت: من با عقیده تو مخالفم اما حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی آزادانه عقیده ات را بیان کنی.ـ ضمنا پرچم شیر وخورشید نشان ایران نه پرچم این است و نه آن. یک نشانه وسمبل قوی ست از استمرار و تسلسل تاریخی ایران و تداوم هویت ایرانیان. این پرچم مورد تأیید مبارزان صدر مشروطه و بر دوش ستارخان ها صور اسرافیل ها و دهخدا ها بوده. مصدق آن را بر دوش داشته و برتابوت داریوش و پروانه فروهر و بر تابوت شاپور بختیار پوشیده شده است. جا دارد که برو بچه های جوان تر از حقیقت این پرچم اطلاع بیشتری کسب کنند و پیشداوری های ایدئولوژیک ـ چپ یا راست ـ را درباره پرچم ایران کنار بگذارند.ـ بی مهری به پرچم تاریخی ایران ، خواسته یا ناخواسته به تأیید آرم من در آوردی اسلامیسم استبدادی سی ساله می انجامد. یک طرح بی ریشه و بی اصلی که از آرم فرقه سیک های هندی تقلید و به ملت ایران تحمیل شده است. این را بابت هشدار و یادآوری به آنها یی می گویم که گوش و چشم را بر واقعیت تاریخ سی ساله ایران می بندند ـ .................................................................... یادداشت زیر را که در پاسخ اظهار نظر برخی دوستان نوشته ام ، به دلیل اهمیت مطلب ، به متن اضافه می کنم:ـ جهان جان جهان را به اینور آب و اونور آب تقسیم نکن.ماها که به قول تو اینور آبیم و پلمون اونور آبه ،ازادیم و محدودیت اونور آب رو نداریم و ناچارنیستیم که دندون روی جیگر بگذاریم و از پرنسیپ هامون دفاع نکنیم. یک مسئله اساسی مطرح است و اون این استت که زیر سمبل سبز همه مخالفان سی ساله این نظام توحش و بربریت دینی به اعتراض برخاسته انذ و جنبشی را به وجود آورده اند که ملی ست و هدفش آزادی و دموکراسی و حکومت غیر دینی برای ایرانیان است بنابر این در این رنگ سبز رنگهای گوناگونی هست. ـ آنها که اینور آبند از نعمت آزادی حاصل مبارزات سیصد چهارصد ساله مبارزان و اندیشمندان و فرهنگسازان و کارگران و هنرمندان مغرب زمین برخوردارند و این حق قانونی آنهاست که تنوعشان را بیان کنند و احدی حق ندارد مانع آنها باشد حالا چند نفری که کمیته ای تشکیل می دهند و از ایرانیان می خواهند که به تظاهرات یا تجمعات بیایند حق ندارند چارچوب و محدویت نظری و فکری خودشان را به دیگران تحمیل کنند. ـ این دوستان حق دارند که سبزشان معنای دیگری جز قانون اساسی حکومت و جز حفظ این نظام نداشته باشد اما نمی توانند این دید محدود را به همه ملت ایران که سی سال است زیر ستم ملاها و این قانون نفرت انگیزش له و لورده می شودتعمیم بدهند و فرمایشات بفرمایند که «سبز ِما یعنی این : می خواهی بیا ، می خواهی نیا.»ـ مردم داخل ایران هم به دغدغه های حفظ نظامی کروبی و موسوی توجه ندارند و خواست های خودشان را در تظاهرات های ملیونی مطرح می کنند این را آقایان رهبران رسمی و دولتی هم میدانند و بارها گفته اند که ما رهبر نیستیم و خواست های مردم ایران فرا ترا از چارچوب قانونی ست که ما خواهان حفظش هستیم. ـ بنا بر این همین تنوع که درخارج واضح تر نشان داده می شود در ایران هم هست و خود ِ سران حکومتی جنبش سبز هم به آن واقفند. پس به این دوستان کمیته بگو ییدکه چارچوب برای انسان های آزاد ایرانی در خارج از کشور تعیین نکنند، حتی اگر تئوری اش را آقای گنجی یا کدیور تنظیم کرده باشند.ـ برای دوست عزیز و جوانم نیما هم بگویم که این برخورد نادرست است که بگوییم «ما سبزهای پاریس» اله ایم و بله ایم. شما درجهء سبزی آدمها را چطور تعیین می کنید؟ من فکر نمی کنم که مثل دما سنج یا الکل سنج دستگاه سنجش رنگ سبز در افکار و عقاید انسانها اختراع شده باشد. ما همه سبزیم چون مخالف این نظامیم.درجه سبزی و کیفت و کمیت سبزی ما قابل تعیین و تعمیم نیست.ـ اینطور خط کشی نکنید ، بگذارید همه با هم نیروهایمان را در راه آزادی ایران و دموکراسی یعنی آرمان های صد و پنجاه ساله ملتمان آزاد کنیم و مشترکا به جانب هدف والای ملی و انسانی مان در حرکت باشیم.ـ ضمنا ما یک پرچم داریم، چون ایرانی هستیم و به اعتبار ایرانی بودنمان زیر یک نماد و سمبل بسیار قوی گرد هم می آییم. ما نمی توانیم به این نماد بی اعتنایی یا از آن بد تر و وحشتناک تر ، بی حرمتی بکنیم و این نماد همان پرچم شیر و خورشید است که تسلسل و تداوم تاریخی و فرهنگی ملت ایران را بیان می کند .ـ در سال ۵۸ هفت یک مشت شارلاتان سیاسی ـ مذهبی به این نماد تجاوز کردند و جای آن را یک علامت بیگانه و بی ریشه گذاشتند که کپی آرم فرقه سیک های هندی ست.ـ این علامت سمبل سی سال ویرانی و کشتار و تجاوز و فساد و شکنجه و سنگسار و اسیدپاشیی و کتاب سوزی و شاعرکشی و غارت حکومت ملایان و اوباش شده است. ـ اگر پرچم شیروخورشید را نپذیریم خواه و ناخواه معنایش آن است که به این آرم وحشتناک مشروعیت داده ایم . ـ با این همه آنها که بدلائل گوناگون سیاسی ازجمله حفظ نظام یا به دلائل ایدئولوژیک متأثر از چپ روسی و استالینی یا به دلیل قبیله گرایی و بی مهری به تمامیت ارضی ایران به پرچم ملی و تاریخی ایران عنایتی ندارند حق دارند که این پرچم را برندارند و در کنار آن نایستند ، اما اجازه ندارند ایرانیان وطن پرستی را که خود و هویت خودشان را با این نشانه تاریخی در آشتی می بینند و این پرچم را دوست دارند منع کنند و برای آنها مزاحمت ایجاد کنند و از آن بدتر و وحشتناک تر برایشان پلیس صدا بزنند. این کار زشت تر از آن است که بتوان توجیه نظری برای آن تراشید.ـ بگذاریم آنهایی که می خواهند با این پرچم تاریخی نمایندگی شوند ، فرصت بروز اعتقادشان را داشته باشند.شما هم با شال سبزتان و علم و کتل سبزتان نمایندگی شوید این دو مانعهالجمع نیستند ما همه ایرانی هستیم و هدف همه ما آزادی و دموکراسی برای میهنمان و ملتمان است انشالله
۲۷٨٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : بهار
عنوان : وا اسافا و مصیبتا ی تفرقه و هرج و مرج سر ندهیم
من به شخصه فکر نمیکنم مشکل بزرگی در حرکت کمیته در ۱۲ ژوئن وجود داشته باشه.
ما مثل همیشه و با پرچمها و شعارهای همیشگی حضور داشتیم.
مگه تا الان ما در مراسمی که برگزارکنندش،کمیته بوده؛و اکثریت قوی جوانانش رو بچههای بعد از انقلاب تشکیل میده،که زمان جنگ رو ایران بودند و پدر مادراشون انقلابیون سال ۵۷ بودند، بالا بردن پرچم شیر و خورشید آن هم توسط سلطنت طلبان دیده ایم؟
مگه آن عده از ما که عموها یا بستگانی ازشون در ۶۷ اعدام شدند،بالا بردن پرچم الله یا عکس خمینی رو دیده اند؟
یا هیچ کدام از ما برافراشته شدن پرچم مجاهدین رو در مراسم دیده ایم؟
ما به لطف اعتمادی که به هم داریم و تاکید میکنم به خاطر همین پرچم ۳رنگ با نام ساده ایران،و مهم تر از همه اینها به پشت گرمی جنبش مردم در ایران دور هم جمع شدیم،همدیگر رو شناختیم و تاا امروز به زیبایی با هم موندیم.
ه این کمیته یک کمیته مستقل است و از همون روز نخست با این پرچم شروع به کار کرد و از این به بعد هم برای اینکه حداقل ما جوانها همچنان باهاش ادامه بدیم،از برفراشتن پرچمهای الله،شیر و خورشید با تاج و بی تاج،کردستان فدرال،آذربیجان،...و همچنین هر گونه عکسی از موسوی،کروبی،خمینی،...در مراسم کمیته جلوگیری میکند.همونطور که ما در مراسم سلطنت طلبان با عکس خمینی و پرچم الله نخواهیم رفت،این انتظار رو هم از آنها داریم.
ما از پرچم زمان مصدقها و ستار خان ،باقر خان ها،خود مصدق و این قهرمانان راا داریم،به این بهانه،پرچم شیر و خورشید را در مراسم توجیه نمیدانیم،زمان همین پرچم جزنیها کشته شدند.از زمان این پرچم هم به همین ترتیب جزنیها در خاطرمون ماندند.
وا اسافا و مصیبتا ی تفرقه و هرج آاو مرج سر ندهیم که بعد از این ماجرا هم بهانی دیگر درست میشود،فکرمون و انرجیمون رو برای ادامه مسیر صرف کنیم، که هنوز اوّل راه مبارزمون هستیم.
چرا چند رنگی و اتحاد را در پرچم میبینیم و نه در حضور نمایندگان عقاید مختلف زیر یک پرچم خنثا که همان نام ایرانه؟
۲۷٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : من با شما موافق نیستم
عنوان : همکاری نکردن با سلطنت طلبان وساوکی ها و در کنار انان قرار نگرفتن حق هر جریان و کمیته دمکراتیک است
ما ایرانیان همیشه دچار افراط وتفریط بوده ایم. من حق سلطنت طلبان و حزب اله میدانم که در هرکجای دنیا برای خواست برحق و یا ناحق خود تظاهرات بکنند و این یعنی پذیرش حق انها .ولی نمیروم در تظاهرات انها و بگویم مرگ بر شاه و شیخ اما حاظر نیستم انها را در کنار خودم و در یک تظاهرات مشترک ببینم و این حق راهم دارم که بگویم نه نمیخواهم باشما در یک صف سیاسی و دمکراتیک باشم ایا کسی که خودرا دمکرات میداند با حق من مشکلی دارد?چه بسا من در تعدادی از تظاهرات به دلیل حضور سلطنت طلبان شرکت نکردم و این مشکلی است برای برگذارکنندگان تظاهرات چون باید بدانند که تظاهراتی که عکس رضا پهلوی و رجوی و اخوند باشد خیلی ها شرکت نمیکنند.
۲۷٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : احمد صلاحی
عنوان : به امید فردای روشن ایران و خوشبختی مردم ستمدیده ی ایران
در ایران جنبشی مدنی پس از یک قرن تلاش و افت و خیز میرود که به «رای» و «انتخاب » روح و جان ببخشد تا هر شهروند ایرانی از حق رای و انتخاب خود بتواند در شئونات زندگی غیر مستقیم و از طریق وکالتی نقش داشته باشد.
امروز خامنه ای و تمام ذوب شدگان معمم و مکلا که «انتخابات» و «جمهور » مردم را بر امی تابند در ضعیف ترین موقعیت ۳۰ سال اخیر در برابر مردم صف آرائی کرده اند. مبارزه بین صف «قیم مابی » و «سلطانی» در برابر صف « انتخابات ادواری» ست .
گذار دمکراسی امروز تاکید بر صیانت انتخابات ست و این همان جام معروف ست که خامنه ای و دور و بری های لشگری و کشوری او باید بالا بکشند. اکثزیت مردم در انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ به جهانیان نشان دادند که دیگر زیر بار انتخابات فرمایشی و هدایت شده نمیروند.
اکثریت ایرانیان خارج از کشور نیز از جنبش راستین مردم ایران حمایت کردند.
سئوال اینجاست : نیروهائی که اساسا انتخابات و رای مردم را دهه ها قبول نداشتند و هنوز هم قبول ندارند حتی «خوش خط وخال» ترین آنها «سرور» داریوش همایون که قادر نیست رنگ ولعابی به برنامه ی حزب باصطلاح «مشروطه خواهان » بدهد که ماده ۳ آن که مایه ی « آبروریزی » ست را تغییر دهند و هنوز خواهان مبارزه پی گیر برای بازگشت تاج و تخت پادشاهی به رضا -کورش - پهلوی هستند.
و در جنبش سبز هم با علم و کتل «جانبازی» می کنند و در مجالس سخنرانی از جمله استکهلم خرابکاری می کنند و «سرور» داریوش همایون مجبور به «نصیحت و دلالت » میشود .
کسی مخالف فعالیت طرفداران حکومت پادشاهی نیست ولی این ربطی به همکاری و همراهی و همسوئی ما ندارد وظیفه ی ماست که به تمام شهروندان هم امروز احترام بگذاریم حتی اگر در گذشته شنیع ترین اعمال را در مسند قدرت انجام داده اند ولی از ما نباید بخواهید که با طرفداران بازگشت حکومت امتیاز طلب و انتصابی و موروٍثی پادشاهی همراه شویم .
همین پریروز نخست وزیر جدید انگلستان تحقیقات ۱۶ ساله ی کشور مربوط به کشتار «یکشنبه ی خونین » ایرلند شمالی که ۳۸ سال پیش در لندن دری توسط ارتش انگلیس صورت گرفت را اعلام کرد و از مردم پوزش خواست که آن کار سربازان انگلیس بوده و پرونده به دادگستری برای محاکمات مسببان و پرداخت خسارات به بازماندگان قربانیان ارجاع شد.
ما ایرانیان امیدواریم که اول جامعه مدنی را بسازیم بعدا نوبت رسیدگی به جنایات خواهد رسید. ولی این طور که بعضی روشنفکران رفتار می کنند این طور القا مینماید که «حساب بی حساب» و تمام کسانی که شائبه ی دخالت در تصمیمات و تبعات وحشتناک آن داشتند بروی مبارک نمی آوردند و دارند «تمرین » رهبری هم می کنند. در دموکرات ترین دمکراسی ها برای وارد شدن به مجلس و دولت سابقه اشخاص از نظر جنحه و جنائی رسیدگی میشود همینطور هم نیست که بعضی ها به خود وعده داده اند.
۲۷٨۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : ف. ع.
عنوان : در یک آکسیون باید به سازماندهندگان آن احترام گذاشت! اگر نه بهتر است شرکت نکنیم!
سلام
من می بینم که عده ای در یک کمیته برای همبستگی با مردم ایران در یک چارچوب فکری مشخص به سازماندهی تظاهرات مبادرت می کنند. اینکه از نظر من اشکالی ندارد. اگر می گوئید که انحصار طلب هستند و فقط می خواهند حرف ها و مسائل یا نظرات خودشان را مطرح و تبلیغ کنند این هم نمی تواند مورد اشکال باشد. من هر چه فکر کردم دیدم که منطقا برگزاری این چنین تظاهراتی را نمی توان غیر دمکراتیک دانست. سازماندهندگان هر آکسیونی حقشان است که تصمیم بگیرند که چگونه برنامه خود را پیش ببرند. اگر از شرکت کنندگان کسی یا کسانی موافق با کمیته مربوطه نیستند و کلاً مخالف چنین روشی می باشند منطق ایجاد می کند که بروند و با دوستان و همفکران خودشان که جور دیگری فکر می کنند تظاهرات مورد علاقه خودش را سازمان دهند. چرا باید در تظاهراتی شرکت کرد که فقط به نظر دوستان می خواهد یک صدا را بازتاب دهد؟ یا می خواهیم برنامه سازماندهی شده یک تشکل را خراب کنیم و حتما می دانیم که برای برگزاری آن آکسیون عده ای زحمت کشیده اند و از وقت خودمایع گذاشته اند. مسئول و سازماندهنده تظاهرات یک تشکل می باشد و باید به برگزارکنندگان احترام گذاشت. اگر دوست نداریم بهتر است شرکت نکنیم. اما اگر شرکت کردیم به معیار سازماندهندگان احترام بگذاریم. شخصا در آکسیون یک صدائی شرکت نخواهم کرد و در اکسیونی که براساس توافق یک جمع متنوع تشکیل شده باشد بصورت همه جانبه حضور خواهم یافت. لطفا آقایان فرهنگ قاسمی ودوستان اتحاد فدائیان و دیگر مخالفین زحمت بکشند و آکسیون دیگری را برای برنامه بعدی سازمان دهند تا بلکه دوستداران و هواداران بتوانند در چارچوب نظرات آنها بتوانند در آکسیون شرکت کنند. در ضمن این اصلا دمکراتیک نیست که برویم و در تظاهرات یک عده شرکت کنیم و از آنها بخواهیم که بنا به نظرات ما تظاهرات را پیش ببرند. این عیر قابل قبول است.
۲۷٨۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : حاجی منم شریک
من با سرو ناز کاملا موافقم. اسم این کمیته کمیته مستقل است و به کسی بدهکاری ندارد. مثلا در سیزده بدر من گروهی از دوستان را به برگزاری مراسمی فرا میخوانم که شرایط آن قبلا و کاملا تشریح شده است . مهمان ناخوانده خوش نیامده است. این شیوه گروه های معین ، کاملا شناخته شده است که به محض دیدن دیگ در حال جوش, با موش خود برای حاجی منم شریک حاضرند. اینها فوت و فن ها دیگر کهنه شده است و ننه من غریبم بدرد نمیخورد.
۲۷٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : قاصد
عنوان : اطلاعیه
http://www.whereismyvote.fr/index.php?option=com_content&view=article&id=۲۰۹۳Acommunique&catid=۱۳Aarticles&lang=fa
۲۷٨۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : سپهر
عنوان : یک خسته نباشید گرم بعد از یکسال شب و روز فعالیت به کمیته!آن هم تنها با هدف ایجاد یک کمیته دیگر؟
کمیته مستقل ضد سرکوب از عدم حضور افرادی که با آگاهی از سابقه کمیته و جوانان آن که تمام تلاششان را در هرچه بهتر برگزار کردن مراسم در راستای مبارزات در ایران صرف کرده اند، این کمیته را گزمه استبداد و بی فرهنگی میخوانند، در مراسم خود استقبال میکند.
۲۷٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : سروناز
عنوان : برای فرهنگ قاسمی وخوانندگان این مطلب
اگر شما این یکسال برنامههای کمیته را دنبال کرده باشین،در موقعیتهای مختلف حتی در مجمع عمومی کمیته که بیش از ۱۰۰نفر حضور داشتند این مساله و دلیل درخواست کمیته از هموطنان در پاریس برای نیاوردن پرچم شرح داده شده است،و حتا آن عده یی که روز ۱۲ ژوئن در مراسم پرچم شیر و خورشید آوردند،هم به این امر واقف بودند.
وظیفه این کمیته همانطور که در اساسنامه اش آمده است،تنها و تنها همراهی با مردم در ایران است و انعکاس برنامهها و اخبار ایران به جامعه و خبرگزاریهای فرانسوی و ایرانی در پاریس.این کمیته هیچ وقت و هیچوقت ادعای ایجاد اتحاد در پاریس نکرده است.
من پیشنهاد میکنم که اپوزیسیون فداییان خلق یا سلطنت طلبان یا فرهنگ قاسمی ، کمیته جدیدی برای اتحاد ایجاد کند.به نظر من کمیته هم همانطور که در مجمع عمومی اش اعلام کرده است از این امر مبارک استقبال خواهد کرد.
در کمیته افراد زیادی هم هستند که مایلند عکس میرحسین موسوی و کروبی هم اگر پرچمی بالا برود،پخش و ارایه شود،و یا یک پارچه ۵ در ۵متر تصویر موسوی بالا برده شود،ولی کمیته باز، با این امر مخالفت میکند.چرا که در فرم تصمیم گرفته شده کمیته نیست.
در ضمن کمیته مستقل،مستقل است از هر گروه و حزبی چه داخل و چه خارج از ایران،و یادآوری میکنم که این کمیته یک کمیته اجرایی است و حزب نیست .
رجوع کنید به تقویم دیگر که مطالب آن توسط کمیته مستقل گردآوری شده است،برای ثبت تاریخ حذف شده ایران.با مواضع و نوع نگاه بی طرفانه کمیته آشنا تر خواهید شد.
http://www.youtube.com/user/whereismyvotedeparis
۲۷٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : به کریم ن و آقای نظر و دیگر هم نظرانشان
عنوان : ایران برای همه ایرانیان
آیا « پیر و پاتال ارتشی بازنشسته» ایرانی نیست و نمی تواند علیه اعدام، شکنجه و تجاوز در زندان های اسلامی اعتراض کند؟ یا این فقط حق دیگران است؟ ثانیا چه هراسی از آن ها و یا طرفداران مجاهدین دارید. مگر شما به خودتان اعتماد ندارید. وقتی کسانی در کشتار چند هزار زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ دست داشته اند و یا با سکوت از کنار فاجعه گذشته اند و هنوز حاضر به سخن گفتن در باره آن نیستند و امروز جزو فعالین داخلی جنبش سبز هستند ، می توانند در این جنبش باشند چرا دیگران نباشند. شما برای رفع اختاپوس «حکومت دینی» و آزادی برای همه ایرانیان و ایران برای همه ایرانیان تلاش می کنید، هر کس به این چند نکته اعتقاد دارد در این جنبش است.مسایل کودتای ۲۸ مرداد ، برپایی حکومت دینی، کمک به برپایی حکومت اسلامی ، قتل عام زندانیان تابستان ۶۷ را نباید فراموش کرد و مسئولینش را به موقع باید به محاکمه کشاند.
در کنار هم بودن را همانطور که آقای قاسمی اشاره کردند هموطنان ما با موفقیت در جاهای دیگر تجربه کرده اند. باید این تجربه را پاس داشت و ادامه داد! به ساده گی هم حکم به هرکس برای خود نداد !
۲۷٨۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : کریم ن
عنوان : مگر مردم ایران این شاه پرستان را یکبار از قدرت نه رانده اند؟
این مقاله آقای قاسمی واقعا تعجب بر انگیز است. یک دسته از سبز های اسلامی خواسته اند تظاهراتی راه بیاندازند و راه انداخته اند. حالا شعارشان هر چیزی هست باشد. تعجب اینست که آقای قاسمی میگویند چرا سلطنت طلبان را راه نداده اید. آقای بسیار محترم! مگر مردم ایران این حضرات را یکبار از قدرت نه رانده اند؟ حالا بیایند دوباره بگویند بفرمائید دو باره سر ما سوار شوید؟. آخر این چه استدلالی است؟ حضرات اگر خیلی دوست دارند بروند برای خودشان تظاهرات راه بیاندازند. اگر می توانستند به غیر از جمعی پیر و پاتال ارتشی بازنشسته کسی را جمع کنند که دیگر آویزان سبزهای اسلامی نمیشدند.
این را هم بگویم که من شخصا نه طرفدار سبز اسلامی هستم و نه در سیمای آنها نور امیدی برای مردم میبینم اما اینکه از آنها توقع داشه باشیم که شاه پرستان را هم زیر قبای خود بیاورند انصافا توقع به جائی نیست.
۲۷۷۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : نظر
عنوان : صف خود را از گزمه های استبداد و بی فرهنگی جدا کنید
راه حل این مسئله بسیار ساده است. شما مستقل از کمیته مذکور، فراخوان برای تظاهرات در زمان و مکان مشخص دهید و نیروهای هوادار خود را گرد هم آورید. به این ترتیب صف خود را از گزمه های استبداد و بی فرهنگی جدا خواهید کرد.
۲۷۷۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : عاشق جنبش سبز .
عنوان : سبز زیبا، زنده و پویا است. سبز جنبش غیر متمرکز همه مردم ایران است.
جنبش سبز جنبشی غیر متمرکز و عظیم است که اکثریت مردم ناراضی ایران را در بر می گیرد. کروبی و موسوی هم بخشی از سبز هستند. سبز صاحب ندارد. صاحب آن همه مردم ایرانند. لطفاً اگر صداقت دارید این سبز زیبا و و زنده را به این آن نچسبانید. بعضی از افراد مشکوک از هر فرصتی استفاده کرده به این جنبش پاک و مردمی می تازند. این شیوه ها شناخته شده و افشا شده است، بیهوده سر به سنگ می زنید.
پیروز و پایدار باد جنبش عظیم سرتاسری سبز مردم ایران!
این جنبش هم رژیم را در بن بست کامل قرار داده و هم تئوری های من در آوردی و آبکی بعضی ها را بد جوری ناکار ساخته. عده ای بجای اینکه به خود نگاه کنند و عیب را در خود ببینند تف سر بالا می اندازند؛ از تئوری های شکست خورده خود هم شرم نمی کشند. زیرا اینان عادت کرده اند که همیشه حق با آنها باشد و در نتیجه طلبکار باشند. این عین سر در برف کردن است. گویی بعد از سال ها سر در گمی برای همیشه در بیراهه های تاریخ گم شده اند! اینها هرچه بیشتر زور می زنند بیشتر فرو می روند!
۲۷۷۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : شهروند ایرانی ساکن پاریس
عنوان : مستبدین نمی توانند علیه استبداد مبارزه کنند
ضمن تشکر و قدردانی از آقای فرهنگ قاسمی که جسارت سیاسی بخرج داده اند و به افشای عملکرد و رفتارهای غیردمکراتیک این کمیته پرداخته اند، باید عرض کنم که کمیته مزبور معلوم نیست که چگونه شکل گرفته است و چه نیات و برنامه ای دارند. در فضا سازی آنچنان عمل می کنند که تاکنون کسی همت نکرده است که علیه اینگونه رفتارهای اینان سخنی بگوید. همین طور که آقای قاسمی اشاره کرده اند، پارسال نیز چنین اقدام مشابهی نیز انجام دادند. در میدان باستیل، برای کسی که شعار نه به جمهوری اسلامی و لائیسته بدست داشت پلیس خبر کردند. یکبار نیز در مقابل شهرداری پاریس چنین کردند. بار دیگر در میدان سن میشل برای کسانی که عکس آیت الله بروجردی و شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را داشتند، پلیس خبر کردند. شاید کارهای دیگری نیز کرده باشند که ما بی خبریم. اما تا همین جای قضیه کم خطای سیاسی انجام نداده اند. حرکت ۲۲ خرداد امسال اینان خوشبختانه با عکس العمل مثبت و سیاسی بسیاری از ایرانیان شرکت کننده در تظاهرات مواجه شد. من خود شاهد بودم در هنگامه ای که حاملین پرچم شیرو خورشید و شعار آزادی زندانیان سیاسی را توسط پلیس فرانسه به گوشه ای رانده بودند، شاعر گرانقدر آقای محمد سحر با شهامت و جسارتی در خور با گرفتن یکی از پرچم ها به میان جمع ایرانیان آمد. این اقدام آقای سحر تلنگری بود به وجدان بیدار و آزادیخواهانه همه کسانی که می خواهند دمکراسی را از همین امروز تمرین کنند. تحمل نظر مخالف یکی از ویژگی های دمکراسی خواهی و آزاد اندیشی است.
با درود به همه ایرانیانی که هنر هم سنگری و هم گرایی با مخالفین نظری خود را دارند و در صفوف یکپارچه بطور واقعی برعلیه استبداد می رزمند
آقای قاسمی و آقای محمد سحر من سپاسگزار دفاع جانانه شما از آزادی اندیشه و بیان هستم. شک ندارم که کم نیستند ایرانیانی که در پاریس در این زمینه با شما هم نظر هستند.
در ضمن با آقای قاسمی موافق هستم که به دعوت های این کمیته باید با احتیاط بیشتری برخورد کرد. من که دیگر فکر نمی کنم به دعوت چنین کمیته ای با چنین کارنامه ای جواب مثبت بدهم. شنبه رفته بودم در شرایطی که استبداد حاکم بر ایران مانع برگزاری تظاهرات میلیونی مردم شده است، در پاریس با دیگر هموطنانم علیه استبداد و برای دفاع از آزادی و دمکراسی جمع شویم و یکی شویم و قدرت مخالفین دیکتاتوری را نشان دهیم. اما متاسفانه به چشم دیدم که دیکتاتورک ها در حال نشو و نما هستند. مبارزه علیه دیکتاتوری خامنه ای جدا از مبارزه علیه دیکتاتورک ها نیست. بی شک نه به سبک و سیاق آنها. به روش متمدنانه و انسانی و دمکراتیک. همانطور که محمد سحر در صحنه عمل کرد و قاسمی با قلم خود به نقد آنها پرداخت
پیروزی از آن دمکرات هاست. دیکتاتورها رفتنی هستند در هر شکل و شمایلی و با هر قد و قواره ای
۲۷۷٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : Sharvand paris Sharvand
عنوان : SABZOLLAH
با تشکر از آقای قاسمی که سانسور سبز و برخورد سبز الهی در پاریس را عنوان کردند البته خفقان در هرشکل آن خوف ناک است و این هشدار مهم است ، رفتارا نحصار طلبانه این جماعت در فرانسه باید مورد انتقاد قرار گیرد، بویژه آنها که به این کمیته خط میدهند وآنها را از همکاری دمکراتیک با سایر گروه ها باز میدارند باید دستشان بازشود
یک شهروند پاریس
۲۷۷٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : شماسی
عنوان : معمو لا رفتار دمکراتیک را از آدم دمکرات باید انتظار داشت
بعضی از افراد این کمیته کسانی هستند که در روز انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در مقابل سفارت ایران در فرانسه بر علیه رای دهندگان تظاهرات راه انداخته بودند و به رای دهندگان توهین می کردند و حالا شده اند کاسه داع تر از آش و رفتارشان فرقی با حزب اله ندارد.
معمو لا رفتار دمکراتیک را از آدم دمکرات باید انتظار داشت نه از آدم غیر دمکرات
و اینکه برای کسانی که فکر و عقیده دیگری دارند پلیس خبر می کنند بار اولشان نیست
دیگرانی هم این رفتار غیر دمکراتیک را بارها بهشان تذکر داده اند
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۳۰۲۲۹
۲۷۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : جوانان و دانشجویان موج سبز کلن
عنوان : تظاهرات ۲۲ خرداد در شهر کلن / آلمان
http://www.youtube.com/watch?v=m-nASyr۴۱mE
۲۷۷۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹
|