به سوی انسجام بیشتر جنبش سبز
درباره ی بیانیه ی ۱۸ موسوی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ خرداد ۱٣٨۹ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱۰


اخبار روز: در روزی عزیز برای ایرانیان، ۲۵ خرداد، سالروز راهپیمایی چند میلیونی مردم تهران، میرحسین موسوی بیانیه ی شماره ی ۱٨ خود را تحت عنوان «منشور جنبش سبز» منتشر کرده است. از نظر ما این بیانیه یکی از محکم ترین و موثرترین بیانیه های موسوی است که به عنوان سندی کارگشا در جنبش سبز می تواند به یادگار بماند.
موسوی در این بیانیه، اصلاح طلبی شناخته شده ی چندین ساله ی گذشته را پشت سر گذاشته و تصویری تازه از اصلاح طلبی ارایه داده است. تصویری که وجه مشخصه ی اصلی آن، دعوت دیکتاتورها به رعایت حقوق مردم و اجرای قانون نیست و از انحصارگرایی رایج در جنبش اصلاح طلبی تاکنونی هم نشانی نمی توان در آن یافت. کسانی که همچنان به تحولات رادیکال و تغییرات اساسی اعتقاد دارند، نباید به ستیز با این اصلاح طلبی برخیزند و از آن پشتیبانی نکنند.
موسوی اکنون می داند و به صراحت می گوید که در پشت پرده ی دیکتاتوری حاکم بر ایران، منافع میلیاردی باندی نهفته است که اکنون بر سر کار است. دیکتاتوری خون ریز امروز به وجود آمده است تا از این منافع میلیاردی پاسداری کند و ثروت ملی ایران را به غارت ببرد. یکی از درخشان ترین فرازهای بیانیه ی جدید موسوی صراحت او در افشای منافع اقتصادی عظیمی است که سلطه گران با برقراری استبدادی خونین از طریق غارت ثروت های ملی کشور ما می برند. افشای پیوند باندهای اقتصادی، نظامی و مافیایی در بیانیه ی موسوی به صراحت مطرح شده است و از همین روست که او به درستی از نصیحت این باند نظامی – اقتصادی – مافیایی به رعایت حقوق مردم – که ناشدنی است – دست برداشته و توجه خود را بیشتر از هر وقت بر گسترش جنبش سبز برای پاسداری از حقوق ملی و دموکراتیک مردم ایران قرار داده است.
مهم ترین فرازهای منشور موسوی را می توان در نکات زیر جستجو کرد:
او تاکید می کند، منشور منتشر شده از سوی او «حرف آخر» نیست و فضا برای طرح ایده های تازه تر، متفاوت و انتقادی باز است و بر اساس آن می توان منشور بهتری نوشت.
او بر پیوند مافیای اقتصادی و نظامی و امنیتی تصریح می کند و منافع اقتصادی نامشروع و غارتگرانه ی باند حاکم را در برقراری استبدادی خونین افشا می کند.
او برخلاف رویه ی تاکنونی بسیاری از اصلاح طلبان به طور صریح بر تکثر و چند صدایی جنبش سبز تاکید می کند و نسبت به انحصارگرایی در آن هشدار می دهد.
موسوی در بیانیه ی خود تاکید روشنی بر اصول جهانی و خدشه ناپذیر حقوق بشر و لزوم اجرای آن ها می کند.
منشور موسوی، مبارزه برای اصلاح و تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی را به رسمیت می شناسد.
از نکات بسیار مهم این بیانیه تاکید دوباره و صریح او بر اتحاد جنبش های اجتماعی نظیر جنبش های کارگری، زنان، منطقه ای و دانشجویی است.
موسوی با صراحت بیشتری بر همکاری و همگامی طبقات متوسط و زحمتکش جامعه تاکید می کند و آن ها را به اتحاد فرا می خواند.
او خود می داند که در نظر بسیاری از مردم ایران انتخابی در برابر «بدتر» بوده است، وقتی به زنجیره ی انسانی از میدان راه آهن تا تجریش اشاره می کند. او انتخاب بسیاری از کسانی را که به او بر اساس چنین دیدگاهی رای دادند، به رسمیت می شناسد.
طرح این مواضع در شرایطی که وی زیر بیشترین فشارها از طرف یکی از خونخوارترین و وحشی ترین نظام های معاصر دنیا قرار دارد، قابل تقدیر است و ما به سهم خود به این شجاعت و ایستادگی درود می فرستیم.

در عین حال موسوی همان گونه که خود بارها و از جمله در همین منشور نیز تاکید کرده است، با تفکرات دیگر، به ستیز بر نمی خیزد. بسیاری از نیروهای لائیک و رادیکال جامعه ی ایران، همچنان اختلاف نظرهای جدی با تفکرات ارایه شده از سوی میرحسین موسوی دارند. آن جا که وی همچنان به نظام جمهوری اسلامی ابراز وفاداری می کند، از حکومت دین بر جامعه انتقاد نمی کند و خواهان اجرای «بدون تنازل» قانون اساسی جمهوری اسلامی است، از جمله مواردی است که نیروهای دموکرات – لائیک اپوزیسیون با او اختلافات عمیق دارند.
اگر او در بندی از بیانیه ی خود «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» را راهکار اصلی و بنیادین جنبش سبز اعلام می کند، ما می توانیم با بند دیگری از بیانیه ی او همراه شویم که می گوید: «قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد». به این ترتیب ما می توانیم نیروی خود را در مبارزه با دیکتاتوری خون ریز مشترک کنیم.
اگر او همچنان از جمهوری اسلامی دفاع کند، ما می توانیم در آن جا با او همراه شویم که «حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت» را «تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران» می داند، و به این ترتیب نیروی خود را در مبارزه با دیکتاتوری خون ریز مشترک کنیم.
اگر جنبش سبز و دموکراتیک مردم ایران، جنبشی متکثر و چندصدایی است، این به آن معنی است که رهروان آن در بسیاری موارد دارای دیدگاه ها و نظرات گوناگون، مختلف و متضادی هستند. این حق باید برای همه و از جمله میرحسین موسوی و طرفداران او به رسمیت شناخته شود. بیانیه ی موسوی این چندگانگی را پذیرفته و با رد انحصارگرایی، و آن گونه که او گفته «تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروها»، «علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش» پاره های مختلف جنبش سبز را دعوت کرده است «زیر چتر فراگیر جنبش در کنار یکدیگر قرار» گیرند. ما بر این باوریم باید از چنین سیاستی استقبال کرد و فکر می کنیم در مبارزه ی مشترک با رژیمی خون اشام و سرکوبگر، مشترکات بسیاری است که نیروهای سیاسی دموکرات و خواهان تغییر را به هم پیوند می دهد.
بر این پایه است که به نظر ما بیانیه ی موسوی به همه ی نیروهای جنبش دموکراتیک و سبز در ایران کمک می کند مبارزه ی مشترکی را برای فتح «منطقه ی خاکستری» - توده ی مردد – و به زانو درآوردن حکومت خون ریز، به پیش ببرند.