سرنوشت مردم با منشور ِ سبز ِ آقای موسوی روشن شد!


بهنام امیدوار



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ خرداد ۱٣٨۹ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱۰


بیانیه ی شماره 18: در جا میزند و ماند در راستای آنچه تا به امروز ما از جنبش اصلاحات (سبز) می شناختیم , با توجه به آنکه که بعد از لغو برگزاری سالگرد خیزش , به نظر می آمد که این جریان ناراضی از حاکمیت, که خود , موافق پروپا قرص حکومت اسلامی است ,ضروری خواهد دید که مواضع پراکنده ,گنگ و مات خود را برای مردم شفاف, و در قبال خواست آنان ,اقدام به تدوین چارچوب سمتگیری کوتاه و بلند مدت واقدام به تشریح مرز های خود با رژیم ـ " تمامبت خواه ولایی "خواهد کرد . اما او چنین نکرد وچه بسا از مواضع قبلی خود با وجود پیشی گیری چشمگیر مردم از آنان ,جریان مدعی رهبری بنیادگرای اسلامی سبز, نشان داد که استعداد انطباق با خواست قریب به اتفاق مردم و جنبش رنگین را ندارد ودر دور و تسلسل باطل گذشته خود , علاوه بر هدر دادن نیروی بخش وسیعی ازسکولارها و کنشگران جدایی دین از دولت ,بلکه همچنان بدون وقعی بر انتظارات آنان , وظایف و تعهدات خود را در مقابل همین نیروها ندید نیز می گیرد , وآنان را دوباره زیر تحکم اراده ی ارتجاعی مزاحم خ ودو برای حفظ "نظام اسلامی" محکوم به در جا زدن کرده وبی تردید مایوس شان می سازند! اما آیا غیر از این ـ انتظاری میرفت ؟


من در مقاله ی قبلی ام در رابطه بااین موضوع : آیا با تکرار ِ شکل ِ دیگر ِ فاجعه ی ِ 57 روبروییم ؟ یا نه! " تلاش برای یافتن و یا شنیدن پاسخ آن"به این موضوع پرداخته بودم*.امروز اما در بیانیه ی 18 آقای موسوی پاسخ خود را یافتم . و ایشان با صراحت تمام و با تاکید مجدد بر مواضع قبلی خود, آشکار ساختند که گوش شنیدن را ندارند واز حاکمیت دینی و اسلام ِ سیاسی ِ رهایی بخش خودشان , تحت هیچ شرایطی دست بر نخواهند داشت .

اما چرا؟
زیرا در پس دعاوی او و پرده ی سبزساتر ایشان, جماعت بزرگی ازعناصر چاق و چله ی دوران طلایی همگامی با اصولگرایان حکومت , نشسته و مخفی شده اند. همه ی اینان بخوبی واقف به عدم بقای رژیم اند . تک تک این افراد,دست در دست تمام ظالمان ِ دیروز ِ و امروز ِاین دوره ی بلند زور وکشتار و زندان و دزدی هستند ,که از ترس قیام مردم و در جنگ قدرت با هم وبرای حفظ حیات و گنج بادآورده ی خود و حکومت حامی آن , و تنها با اختلاف بر سر روش حکومت مداری, مورد غضب قرار گرفته و از دارخلافت رانده شده و تضمین جان و مال و تمام امکانات سروری خود را دیر یا زود یکجا باخته و یا , باور دارند که با این سیاق موجود ـ خامنه ای ـ احمدی نژاد, آینده و هستی خود راخواهند باخت. این جماعت میدانند که باید روزی در پیشگاه مردم بایستند ودر مقابل آنان, پاسخگو تعامل و جنایات خود با رژیم, علیه بشریت و مردم باشند.


و از طرف دیگر هستند ناراضیانی که کمتر آلوده بوده اند , همچون ـ آقایان موسوی ـ کروبی و... که در این میدان ـ بهترین مهره ها ی این بازی سرنوشت ساز می باشند , که ناگزیرند برای صیانت نفس خود و دیگران ِ خنثا در این میان , با تمام وجود , شرایط را با همین منوال ـ کج دار ـ نریز , حفظ و همینطور ـ سعی کنند اوضاع را در چهارچوب فعلی ,لیکن با صورت رنگ آمیزی شده ی متفاوتی ـ از آنچه بوده ـ اما از نوع دیگری ـ حکومت دینی خود را با قدری پیش و یا پسوند ِدهان پرکنی , مثلن :{جمهوری دموکراتیک اسلامی } و چیزی شبیه این و یا هر وعده ی دیگر, مردم وسمتگیری روشن آنان (جدایی دین از دولت) را منحرف ومتقاعد به آرامش سازند , تا از طریق این روند , فرصت مناسب برای خروج از بحران مشروعیت کل این ساختار ِ کله پا را , بدون جابجایی اساسی , که براستی حیاتی است , وبدون قطره ای خون از دماغ ِ این حضرات جنایتکار,که بخشی از نگرانی آنان نیز همین است , مهیا و مانع تشدید تعمیق بحران ساختارشکن در قطب بندیهای روز بروز پیشاروی اجتماعی و طبقاتی شوند و بدین وسیله تجدید حیات برای همگی آنان و دستگاه دین ِدولتی ِ آبرو برباد رفته ی خود را فراهم کنند.


آیا این توطئه از طرف بخش آگاه اجتماع, همانگونه دیده میشود که من آنرا می بینم ؟ تا به همت همگی کشف وباتوان و مقابله ی مردم در عرصه زور آزمایی با رژیم خنثا شود ؟ و یا نه درست بر عکس دید من , دعاوی تکراری آقای موسوی همان است که نیاز امروز توده هاست و مورد تقبل و توافق آنان بوده وقرار خواهد گرفت ؟ درهر کدام از آن صور ـ آیا ما با یک تغیر بنیادی و یا تکرار فاجعه ی 57 دوباره ای در راه روبرو و غافلگیر آن خواهیم شد ؟!


گوشه ای از این پاسخ را خانم زهرا رهنورد در مصاحبه با روزنامه ی کوریر دلاسرا دادند. ایشان در مقابل سوال: آیا شما متاسف نیستید از اینکه تصمیمات شما و شوهرتان , باعث رنجش عده ای است؟ ایشان در پی توضیح , به این نکته ی شفاف اشاره کردند که: حاکمیت امروز ایران دیکتاتوریست, و اصولن سعی می کنند تصمیمات شخصی شان را خود و مستقل بگیرند ودر نتیجه پاسخگویی عوارض مربوط و مستقیم آنها هم " فقط " متوجه خود ایشان هست و به خاطر همین باور و استقلال ِ در رای: برای چوبه ی دار آماده هستند!

توجه کنید که ایشان غیر مستقیم میگویند که با روش شوهرشان با همه ی مصلحت طلبی و تمایلات طبیعی ِعاطفی به ایشان, مخالف و یا موافق این سبک وی نیستند . و گر نه این جمله ی بالا و گفتن اش برای او و مای شنونده , اصولن چه معنایی میتواند داشته باشد؟ به نظر من خانم زهرا رهنورد دوباره از شوهرشان پیشی گرفتند , همانطوریکه زنان ما امروز پیشاپیش مبارزه علیه قوانین عهد بوق ِ زن ستیز اسلامی در عرصه های مختلف در صف اول هستند .

آقای موسوی : با بیانیه ی تازه ی خود , تکرار وغبارروبی کرد آنچه را که مردم زیرپا گرفته بودند , اما سوال این است :آیا ضرورت ِ حضور ِ ذوحیاتین وار این شخص و همراهان ایشان ," برای هم خفظ دین و هم عبور از استبداد دینی " واقعی و قابل اتکا ست و میشود آنرا باور کرد؟ و آیا وجود وی و افرادی همسان ایشان در میدان نبرد امروز , بیانگر قطع الرجال ِ درد آور کشور است و یا نه چنین نیست و "آنها" با اراده ی مردم و خواست آنان به گود کشانده شده و مردم اینان را نظر کرده ی آقا امام زمان و آقای خمینی و ای بسا شایسته تر از خیلی ها می دانند . کدام؟ آیا براستی فقط ایشان و اشخاصی همچون وی هستند که در جامعه ی ما میتوانند رهبری آینده را دو باره وبا این شکل مضحک مورد نظر اصلاح طلبان دیندار در دست بگیرند, آنهم در کشوری سرشار از تجربه های خیلی بد وتلخ ازمصلحان دینی اش وتوام با نفرت عمیق و غیر قابل سازش مردم اش از دم و دستگاه روسیاه دولت مذهبی ؟آیا عصر ویرانگر حکومت اسلامی که مردم بطور عموم آنرا می شناسند , هنوز سپری نشده و قابلیت هایی را دارد که ما از آن بی خبریم؟ آیا هنوز این رژیم قادر است با وجود این همه کثافات که در حیات اخلاقی ـ سیاسی و روزمره اش وجودارد و بیشمارند , بتواند نیات پلید خود را در مخیله ی زمان ,آگاهی و ارتباطات شگرف عصر , بافریب و نیرنگ , یکبار دیگر تجدید بقا وباز تولید کند؟وآیا مردم ما دوباره به این دشمنان انسان و انسانیت , باورو ایمان خواهند آورد ؟ وآیا گذشته خود را که مملو از زخم ِ داغ ِ عمیق ِ سادگی درباور کردن به آقای خمینی بوده است , را بسادگی از ذهن بیرون و فراموش خواهند کرد؟ یعنی استطاعت وجودی مردم کشور ما همین افراد هستند ؟ یا نه مردم ما با درایت و هوشیاری ِ گام بگام و هرروز , در حال عبور از این مزاحمان بشریت و فاصله گرفتن ِ ناگزیر از این همراهی مخاطره آمیز هستند . چاره چیست ـ به قول ما لر ها : دست های خالی , همیشه فقط برای توی سر زدن به خود, درست شده اند , ولا غیر


*
. www.rahekargar.net
بهنام امیدوار ـ شانزدهم یونی 10