طوفان در فنجان چای
پاسخ به اتحاد فداییان و فرهنگ قاسمی در باره تظاهرات در پاریس
عیسی صفا
•
یادداشت زیر در پاسخ به اعلامیه ی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و نیز مقاله ی آقای فرهنگ قاسمی در باره تظاهرات در پاریس؛ که در اخبار روز درج شده اند، از سوی آقای عیسی صفا که خود را عضو کمیته ی ضدسرکوب پاریس نامیده اند، برای انتشار در اختیار ما قرار گرفته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۷ خرداد ۱٣٨۹ -
۱۷ ژوئن ۲۰۱۰
توضیح: یادداشت زیر در پاسخ به اعلامیه ی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و نیز مقاله ی آقای فرهنگ قاسمی در باره تظاهرات در پاریس؛ که در اخبار روز درج شده اند، از سوی آقای عیسی صفا که خود را عضو کمیته ی ضدسرکوب پاریس نامیده اند، برای انتشار در اختیار ما قرار گرفته است.
از آن جا که آقای صفا به «موضع» اخبار روز در مورد این جریان اشاره کرده اند، لازم به توضیح می دانیم که اخبار روز هیچ موضعی در مورد این حادثه نداشته است و صرفا به انعکاس اظهارنظرها پیرامون آن اقدام کرده است.
همچنین چند کلمه از متن که از نظر ما حاوی توهین بود، حذف شده است:
در هیچ جایی به اندازه سیاست از کلمات سوء استفاده نشده است . لنین
کلمه "دمکراسی" و برخورد "دمکراتیک" اکنون در بسیاری موارد تهی از محتوای واقعی خود، از جمله کلماتی است که در دست سیاست بازان حرفه ای به سرنوشت درد آوری دچار شده است. در سالگرد ۲۲ خرداد تظاهراتی از طرف "کمیته مستقل ضدسرکوب شهروندان ایران" حادثه کوچکی رخ داد. برخی از اعضای کمیته به سلطنت طلب ها که بارها خود را با پرچمهایشان به تظاهرات کمیته تحمیل کرده بودند اعتراض کردند. در پی این اعتراض وواکنش توهین آمیز سلطنت طلب ها پلیس شخصی فرانسه که مسئول انتظامات تظاهرات بود، پلیس های انیفورم پوش را درمیان دو جمع قرار داد تا درگیری فیزیکی رخ ندهد. این تشنج کوچک اکنون برای "قهرمانان دمکراسی" بهانه ای برای آتش گشودن بر کمیته ضد سرکوب شده است.
تا کنون فرهنگ قاسمی، اتحاد فداییان پاریس و سایت اخبار روز پیشقراولان این جنگ صلیبی شده اند. گرفتن مچ اپورتونیستها کار دشواری است. آنها در پشت کلمه سحرانگیز "دمکراسی" پنهان شده اند و بیرون کشیدن آنان از این سوراخ خطر گزیده شدن را در بر دارد. من در روشن کردن واقعیات ماجرا با پذیرش همین محک دمکراسی به سراغ آنها می روم.
فرهنگ قاسمی در مقاله ای تحت عنوان "نقض آزادی در پای حقوق بشر توسط گزمه های استبداد و بی فرهنگی" جوهر اصلی ادعای خود را علیه کمیته ضد سرکوب این گونه بیان می کند:
"از جمله دلایل آن است (یعنی دلیل کمیته) که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی، مشارکت طرفداران پادشاهی و مجاهدین خلق ممکن است جان رهبرانشان، یعنی آقایان موسوی و کروبی را در ایران به خطر بیندازد". در این یک سال تا آنجاییکه به سازمان مجاهدین مربوط می شود تلاشی از طرف آنها برای شرکت در تظاهرات کمیته ندیده ایم. بنابرین شرکت مجاهدین و مخالفت با آن هیچ محلی از اعراب نداشته و از طرف قاسمی برای جور کردن بساط آورده شده است. اما این حقیقت دارد که سلطنت طلب ها بارها کوشش کرده اند ناخوانده در تظاهرات کمیته علم و کتل خود را بالا ببرند. تشنج در ۲۲ خرداد ادامه این روند بود. قاسمی بر پایه همین تشنج در نقش وکیل مدافع سلطنت طلب ها... اعضای کمیته را"گزمه" استبداد نامیده است. من بجای انداختن سنگ به این کلوخ انداز یک مسئله واقعی دمکراتیک را در میان می گذارم. آیا کمیته حق ندارد در یک تظاهرات سازماندهی شده از جانب خود وبا مسوولیت خود، در کنار سلطنت طلبان قرار نگیرد؟
آیا در کشورهایی مانند فرانسه که من و قاسمی تجربه زندگی در آن را داریم، لوپن رهبر نژاد پرستان و سازمانهای دیگر سیاسی در یک تظاهرات مشترک شرکت میکنند؟ نیروهای سیاسی فرانسه نه تنها چنین اقدامی نمی کنند، بلکه در برابر تظاهرات دارودسته لوپن "ضد تظاهرات" هم می گذارند! در قوانین فرانسه ضد تظاهرات هم شامل حقوق دمکراتیک مردم است. گویا فرهنگ قاسمی از وحدت و هم سویی در سیاست، درک نازل "قاطی کردن آدم ها" را دارد. تظاهرات مشترک در جوامع نسبتا دموکراتیک با حضور ناگهانی انسان ها در کنار یکدیگر برگزار نمی شود. شعارها، بسیج امکانات و... قبلا در پای میز مذاکره حل می شود و نه در بلبشوی تظاهرات! این دیگر به عهده قاسمی است که رسالت خود را برای متحد کردن مجاهدین، سلطنت طلب ها و طرفداران سرنگونی را یا در پای میز مذاکره و یا در خیابان سازمان دهد. راستی جمله مورد نقل قول قاسمی در کدام بیانیه کمیته ضد سرکوب نوشته شده است؟ در هیچ جا! منبع جایی جز پج پج عمو مردکها نیست!
"روش حذفی در صف ایرانیان در تظاهرات پاریس جدایی انداخت" تیتر موضع گیری اتحاد فداییان پاریس علیه کمیته ضد سرکوب است. شاه بیت این بیانیه اینچنین است: "تصویر غم انگیزی که از این روز خواهد ماند آن است دسته ای از تظاهرات کنندگان ایرانی که با حامل پرچم سه رنگ ایران با آرم شیر و خورشید و بیرق - شعار زندانی سیاسی آزاد باید کردد بودند، توسط پلیس از سایر ایرانیان جدا و در محاصره نگه داشته شدند" آیا اتحاد فداییان هویت سیاسی پرچم به دست ها را نمی شناسد؟ چرا از گفتن سلطنت طلب ها حاشیه رفته است؟ دلیل این لکنت زبان موژیک وار چیست؟ همدردی با سلطنت طلبها در ادبیات سیاسی اتحاد فداییان نوظهور است. هیچ دموکرات واقعی نمی تواند پرده ساطر بر دیکتاتوری پهلوی ها بیفکند.اکنون بیش از پیش جنبش مردمی خود را با "انقلاب ناتمام" هویت می بخشد. به گفته این بیانیه از یک سال پیش بارها شیوه حذفی از طرف کمیته ضد سرکوب نسبت به سایر نیرو ها رخ داده است. چرا اتحاد فداییان و متحدان سیاسی اش که در اخرین بیانیه به نه سازمان و حزب ارتقا یافته اند مبتکر تظاهرات "دموکراتیک" نمی شوند که سلطنت طلبها هم بتوانند با بیرقهای خود در آن شرکت کنند؟ چونکه آنگاه به جای شعارهای بی محتوا دادن درباره دموکراسی باید زحمت بکشند و نیرو بگذارند و هزینه سیاسی هم بپردازند. سیاست قبل از آنکه به حساب شباهت داشته باشد به جبر و از آن هم بالاتر به ریاضیات عالی شباهت دارد!
|