طوفان در فنجان چای - عیسی صفا

نظرات دیگران
  
    از : چاپلوسی و تملق در دربار شاه خائن

عنوان : برای انهائی که میخواهند با سلطنت طلبان همراه شوند تا ایران را به دمکراسی برسانند
نماد دیگر اشرافیت درباری، تشکیل حلقه‌ای از چاپلوسان حرفه‌ای به دور اعلیحضرت، علیاحضرت و والاحضرتها بود. در رژیم پهلوی درباریان هیچ انتقادی را بر نمی‌تابیدند، از مدیحه‌سرایی و تملق لذت می‌بردند و از تملق دیگری حسادت می‌ورزیدند و چاپلوسان نیز برای رسیدن یا ماندن در قدرت، زبان به هر تملقی می‌گشودند.
«محمدرضا خیلی لذت می‌برد که گروهی از فرماندهان عالیرتبه ارتش با آن لباسهای پر‌زرق و برق جلو او صف می‌کشیدند و به ترتیب دست او را می‌بوسیدند». گاهی «در مراسم رسمی یا میهمانیها... افسران عالیرتبه ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را می‌بوسیدند.» شاه چنان به دست‌بوسی معتاد شده بود که خودش «دستش را دراز می‌کرد» تا اطرافیان ببوسند.
بوسیدن پای شاه بعد از جشنهای ۲۵۰۰ ساله در دربار به اوج رسیده بود، عبدالعظیم ولیان استاندار خراسان و نایب‌التولیه هرگاه به حضور شاه می‌رسید روی زمین می‌افتاد و پای شاه را می‌بوسید.

بعد از انتصاب اردشیر زاهدی به وزارت امور خارجه، همه معاونین و سفرا را مجبور کرده بود تا هنگام «شرفیابی» در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: «حق بود به او می‌گفتی که اردشیر رعایت سنتهای ملی مملکت را می‌کند.»
سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله «پای مبارک را می‌بوسم» بنویسند. پرویز راجی از این که امیر‌خسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه «پای مبارک» را می‌بوسم، نوشته بود «دست مبارک را می‌بوسم» اظهار شگفتی می‌کند. هرمز قریب یکی از مدیر‌کلهای وزارت دربار در نامه می‌نوشت:
مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [می‌کنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام می‌بوسم.
گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت می‌گرفت که هر کدام از اطرافیان سعی می‌کردند از رقیب سبقت بگیرند. علم وزیر دربار به یکی از این جلسات اشاره می‌کند و می‌نویسد: «ناهار را دسته‌جمعی در حضور شاه خوردیم و هر یک سعی کردیم گوی چاپلوسی و تملق‌گویی به او را از دیگری برباییم.» گاه این تملق‌گویی به جایی می‌رسید که حالت انزجار دست می‌داد. پرویز راجی سفیر شاه در انگلیس اعتراف می‌کند که «واقعاً هم خودم از این همه تملق و چاپلوسی که موقع شرفیابی به حضور شاه نشان دادم، حالت انزجار داشتم.» بعضی اوقات تملق بیش از حد مورد اعتراض نزدیکان چاپلوسان قرار می‌گرفت. در یکی از میهمانیهای ملکه مادر، علم چنان چاپلوسی کرد که مورد اعتراض همسرش قرار گرفت و به او «تذکر داد که امشب بیش از حد معمول نسبت به شاه تملق» گفتی.
چاپلوسی در دربار چنان فرهنگ شده بود که گاه از شخص شاه می‌گذشت و نسبت به نزدیکان شاه، ملکه، ملکه مادر، بچه‌ها و حتی سگ شاه هم می‌رسید. هویدا به عنوان شخصیت دوم کشور گاه خم می‌شد و دست بچه‌های شاه را می‌بوسید. او دست علیرضا، فرزند شاه را که بیش از ۴ سال نداشت می‌بوسید. فرح از این که می‌دید اطرافیان شاه مجبورند حتی نسبت به سگ شاه چاپلوسی کنند، احساس حسادت می‌کرد.
رکوع و سجده در مقابل شاه چنان غیرطبیعی بود که هر تازه‌وارد را به تعجب می‌انداخت. مارگارت لاینگ، روزنامه‌نگار انگلیسی که برای نوشتن زندگینامه شاه اجازه ملاقات و حضور در دربار را پیدا کرده بود، تعجب خود را از این صحنه پنهان نمی‌کند:
ناگهان یک اتاق پر از اشخاص مختلف به تعظیم افتادند به طوری که نصف بدن آنها به موازات کف اطاق درآمد.
مسابقه در چاپلوسی گاهی حس حسادت درباریان را برمی‌انگیخت، خصوصاً شاه از دست‌بوسی غیر از خودش رشک می‌برد. به روایت ثریا، شاه: «وقتی می‌بیند که این یا آن وزیر، توجه بیشتری به من نشان می‌دهد دچار بدبینی و حسادت می‌گردد، در حالی که خود نیز می‌داند که آنها فقط برای تحکیم مقام و موقعیتشان در برابر من تملق و چاپلوسی می‌کنند.»
فرهنگ چاپلوسی حلقه‌ای از تملق‌گویانی را تربیت می‎کند که تنها مطالبی را طرح کنند که مورد پسند دربار باشد، نه واقعیتها را. در نتیجه، درباری به وجود آمد که از حال رعیت بی‌خبر بود و دل‌خوش به گزارشات اطرافیان و بله قربان گویان. به گزارش علم، شاه نیز می‎گفت: «عجیب است، تمام وزرای من هر حرفی که به آنها می‌زنم، می‌گویند از صمیم قلب معتقدند که عین حقیقت است.» علم که خود گوی چاپلوسی را از دیگران ربوده بود، در دل گفت: «تمام وزرای او جز یک مشت بادمجان دور قاب چین چیز دیگری نیستند.»
چاپلوسی و تملق دربار، محمدرضا پهلوی را به مالیخولیای عقل کلی مبتلا کرده بود و «متملقان آن قدر او را عقل کل و تافته جدا بافته و خدایگان نامیده بودند که کم کم خود نیز به این باور رسیده بود که دارای رسالت ویژه‌ای از سوی قدرت‌های ناشناخته است.»
۲٨۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : عیسی

عنوان : تبریک به آقای فرهنگ قاسمی
باید به آقای فرهنگ قاسمی تبریک گفت که توده ای ها به ایشون ناسزا بگویند و از دیدگاه های ایشون بیاشوبند . همانا راه مصدق بزرگ را میروید .
۲٨۲۲۰ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : س س

عنوان : در پاسخ به جناب بی فرهنگ سماوات
شما را چه میشود در مقابل دوتا کلمه حرف حساب اینطور کف به لب آوردی رطب و یابس بهم بافتی که چی اصلا منظورت از این حرفهای مفت و بی معنی که زدی چی هست منظورت از اینهمه تفرقه افکنی چیست آن کسی که احتمالا مواجب بگیر است که تفرقه بیندازد و اپوزیسیون از اینی که هست متفرقتر بکنه شما هستی تقریبا اطمینان دارم که مواجب بگیر رژیم جمهوری اسلامی هستی و این اسم مسخره فرهنگ سماوات هم ساختگی است . اگر اینطور نبود در این شرایط اینهمه تلاش برای بد نام کردن مخالفین رژیم نمیکردید . مرگ بر وطن فروش و مرگ براین رژیم ولایت فقیه و نابود باد مزدوران کثیف رژیم اسلامی
۲٨۱۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : فرهنگ سماوات

عنوان : پاسخ به امضای مستعار *س س *
پاسخی به کامنت « آموزنده » ی این پست با امضای مستعار *س س * با عنوان : انحصار طلبان
این هوادار محترم «خاندان جلیل » مانند تمام غلامان خانه زاد و مانند «سروران » حکومت بر باد ده پهلوی هنوز «گرم » ست و درد ناشی سقوط ۷۹/۵۷ را «حس » نکرده ست.
[ شاه بیت کلمات او اینجاست که می گوید :..... بی هیچ تعصبی میگم که فهم پسر شاه حقیقتا از همه شما ها بیشتر است ای کاش با اینهمه ادعا میتوانستید به اندازه او دمکرات باشید..........]

در ادبیات کوچه و بازار مردم یه این میگویند «تملق » و چاپلوسی».
زیرا آقای رضا پهلوی هنوز بند «قنداق » خود را از پرویز ثابتی جدا نکرده ، هنوز از «شوهر خواهر » خود اردشیر زاهدی و یکی از فعالان کودتای ۲۸ مرداد به مدیریت «ابوی گرامی » ژنرال فضل لله زاهدی خط میگیرد . اردشیر خان که داماد شاه بوده و تا سفیر شاه در آمریکا ترقی کرد . بنوبه، خودش هم از «شوهر خواهر ش» سرور داریوش همایون دستور میگیرد. التفات فرمودید؟ حالا در این ملقمه ی «هزار فامیل » که از حزب فاشیستی سومکا شروع میشود و به رستاخیز تبدیل میشود کجا «ادای » دموکراسی در آوردند که مردم ندیدند را «عاقلان » دانند .

نکته اینجاست که رضا پهلوی جوان که بعداز انقلاب از هر اتهام و شائبه ای مبری بود و می توانست مانند تمام جوانان جویای نام و عاشق ایران در کشورهای آزاد جهان مروری بر تاریخ ایران نماید و با بررسی آنچه بر ایران گذشت برخوردی صمیمانه و واقع بینانه در ادامه ی سخن شاه فقید که انقلاب مردم را شنید داشته باشد و شاید مستقلا می توانست به تحلیل دقیقی بر خلاف «غلامان خانه زاد » برسد.

اگر رضا پهلوی از علت «صعود» و «سقوط» پدر و پدر بزرگ خود ارزیابی صدقانه و مبتنی بر واقعیات تاریخی ارائه میکرد دلیلی نداشت که مورد محبوبیت ایرانیان قرار نگیرد و باور کنید که نیورهای منقد پدرش نیز از ایشان حمایت میکردند.

هیهات که تمام «غلامان خانه زاد » با محاصر ایشان اینطور وانمود می کنند که اشکال در حکومت شاه نبود و روز روشن هنوز دروغ میگویند.

چرا رضا پهلوی با استقلال شخصی به شناختن علل سقوط پدش توجه نمی کند ؟ چرا شاهزاده به روش های انتخاب روی نمی آورد ؟
چرا رضا پهلوی میخواهد مانند خامنه ای از تاج و تخت نگون شده ی موروثی استفاده کند ؟ آیا این ها دلایل کافی برای دموکرات نبودن ایشان نیست ؟
کسی که دمکرات ست باید به قواعد دموکراسی پای بند باشد آیا شنیده اید که به شاه یا شاهزاده ا ی لقب «دموکرات » تقدیم کنند.؟
۲٨۱۴۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : لقمان شمال

عنوان : باز مار در آستین پروردن شروع شد
پرونده تاج و تخت سلطنت بسته گشت و امروزه سعی از میان برداشتن عمامه و نعلین بجا مانده از استبداد پهلوی است.در صفوف مبارزات ضداستبدادی و آزادیخواهی مردم ایران عوامل استبداد هرگز جای ندارند. پرچم شیروخورشید سه رنگ ایران سمبل مبارزان راه آزادی و استقلال ایران در صده اخیر همچنان تا برقراری جمهوری ایرانی باقی خواهد ماند. سلسله های پادشاهی حداقل در این سیصد سال اخیر جز بدبختی و فاجعه برای جامعه و مردم ایران نتیجه ای ببار نیآورد. و هر نهضت آزادیخواهی مردم ایران را یا در نطفه خفه کرد و یا آنها را با چماق خشونت و خفقان «بی» تاثیرکرد. «دنبال» شه وشیخ رفتن ، مار در آستین پروردن است.  
۲٨۱۲۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : س س

عنوان : انحصار طلبان
یک مشت آدم انحصار طلب و ناچیز
برای خاطر حضور چهار نفر سلطنت طلب در تظاهرات ضد رژیم ببین چقدر روده درازی میکنید این یکی مقاله مینویسه آن یکی محکوم میکنه
بی هیچ تعصبی میگم که فهم پسر شاه حقیقتا از همه شما ها بیشتر است ای کاش با اینهمه ادعا میتوانستید به اندازه او دمکرات باشید خوشحالم از اینکه تعداد شماها رو هم از دوسه هزارتا تجاوز نمیکنه.
برایتان آرزوی عقل سالم دارم
۲٨۱۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حسن فروتن

عنوان : به هموطن نادیده ساکن پاریس،
با سپاس از عنایت جنابعالی و پوزش از سوء تفاهم ، بنده بشما حق میدهم که جمهوری اسلامی فقاهتی و خیلی از جمهوریها مثل مصر موروثی واقعا به نقش انتخابی و اراده ی جمهور مردم طلمه زدند. و در مطلب قبل عرض کردم که شاه و اربابانش تیشه بریشه ی مشروطه و قانون اساسی آن زدند . مردم نه شاه را تحمل کردند و نه اینها را اگر شاه مثل مونارشی های پارلمانی مورد نظر شما قواعد بازی رعایت میکرد کار به انفجار نمی رسید .

کسانی که هنوز متوجه نیستند کاربرد «شاهنشاه» در ایران قرن بیستم نادرست بود .بخصوص بعداز ساختار نوین دولتی که در زمان رضاشاه تحقق یافت. موضوع دولت مرکزی بمثابه انحلال ملوک طوایفی در ایران بود . دیگر مثل قدیم نبود که همزمان چندین شاه و شاهزاده مملکت را بین خو د تقیسم کنند و یکی شاه شاهان باشد. شاه دوست داشت نهادهای مدنی پانگیرد و در همان عالم هپروت سیر میکرد. هواداران آنها عوامفریبانه از واژه های «مشروطه خواه » و «سلطنت طلب » سوء استفاده می کنند و من کاری به جنابعالی و عیس صفا ندارم که چگونه میاندیشید ولی متاسفم در این ۱۵ سال که داریوش همایون «حزب مشروطه خواهان » را علم کرده کسی از آنها نپرسیده چگونه حضرات خواب نما شدند و بعداز نیم قرن دشمنی با مشروطه و خیره سری های شاه و عمالش نسبت به رعایت چارچوب قانون اساسی حالا که دیگر اثری از تاج و تخت باقی نمانده سلطنت طلب شدند و مشروطه خواه !

وانگهی در کجای دنیا و در کدام مونارشی شاه و ملکه انتخابی ست با این حساب «سلطنت طلب ها » چگونه میخواهند به قدرت برسند.
مردم باید مثل خمینی به استقبال رضا پهلوی بروند یا رضا پهلوی میخواهد انقلاب کند ؟

از اینها گدشته مرقوم فرمودید: هستند نظام های مونارشی که دمکراسی در آنها نهادینه شده است.

ببینید در انگلستان ، سوئد ، نروژ ، دانمارک ، هلند ، اسپانیا نظام ها برخلاف فرمول شما کاملا پارلمانی و انتخاباتی ست و کاخ ها و پادشاهان و ملکه ها بعنوان سمبل و شکل حکومتی فقط هزینه ای بالائی را بر مالیات دهندگان تحمیل می کنند. از جنگ دوم جهانی تا امردوز بیش از ۱۰ نخست وزیر سکان حکومت انگلیس را در دست داشته نه ملکه الیزابت ! و هزاران سیاستمدار از طریق مجلس و دولت قوانی را تصویت و اجرا نمودند.

همین دیشب عروسی ولیعهد سوئد بود که به قضاوت تمام جهانیان شاه سوئد اصلا در امور سیاسی سوئد نقشی ندارد و لی با احترام حق اظهار نظر شخصی را دارد . بعنوان رئیس دولت هم مورد احترام ست که بیشتر تشریفاتی ست.

با این تفاصیل تخصیص یک میلیارد کرون سوئد برای عروسی شاهزاده خانم باردیگر حضور دربار و هزینه های تحمیلی آنرا زیر سئوال برده ست. تمام احزاب مجبورند در این مورد دست به عصا بروند و من نمیدانم در این پارلمان ها و دمکراسیهای «محبوب» و مورد علاقه ی
شاهدوستان ایرانی که میخواهند در آینده مدل سوئدی یا انگلیسی پادشاه را سازمان دهند چرا در ک نمی کنند که عروسی «شاهانه » دیشب در استکهلم در قرن بیست ویکم که چندین ماه تدارک شده بود و از صبح تا شب پخش مستقیم شد و تحت شرائط شدید امنیتی برگزار شد که بسیاری از خبرگزاریها پوشش آنرا بایکوت کردند با جشن های ۲۵۰۰ ساله فرقی ندارد .

تفکر شاه سوئد و ایران یکی ست منتهی مراتب در سوئد محدود شده و قانون اساسی و مجلس قدرت دارد ! با این وجود در تمام اروپای دموکراتیک این سمبل های خارج از پارلمان و دولت هزینه بر هستند.

خواهشمندست با همان معیارهای مورد قبول خودتان جمهوری های خوب را با مونارشی های خوب مقایسه کنید و پاسخ دهید که
آیا هزینه های کاخ جمهوری آلمان ، فرانسه ، ایتالیا ، فنلاند ، پرتقال ، یونان و..و.و.. از در بار انکلیس و سوئد و مونارسی ها بیشتر ست ؟
نکته دیگر اینکه در جمهوریهای خوب همه چیز انتخابی ست و در مونارشی ها شاه وملکه باید ضرفه جو تر و ضرفه جو تر شوند تا از انحلال ممانعت شود. شما بهتر میدانید که اروپا تمام معماریهای خود را حفظ می کند و کلیسا و کاخها نیز هزینه های بزرگی نیاز دارند که کمک بزرگی برای حفظ دینی و دربار می باشد. یعنی اگر پادشاهان از گلیم خود پافرا تر نگذارند خظری آنها و نیاکان آنها را تهدید نمی کند.

در ایران ما از این خبر ها نبود «شاه سایه خدا بود» و تا پارلمان قرص و محکمی نداشته باشیم یعنی انتخابات نهادینه نشد نباید به عناوین و ادعاهائی مانند« سلطنت طلب » و «مشروطه خواه » اعتماد کرد اینها فقط «اسب ترویا» ست. امتخابات آزاد در تمام امور باید بکار رود مردم در این راه هستند و بقیه شعارها و تحلیل ها بی موقع ست. وقتی مردم توانستند با رای خود مجلس واقعی خود را تاسیس کنند

حتما شکل آینده حکومت ، پرچم و بقیه ملزومات تعیین و تصویب خواهد شد. چه اصراری ست که مجاهدین برای مردم از همین اکنون رئیس جمهور انتخاب کرده از کجا معلوم ست که آنها برنده شوند مگر علم غیب دارند. داریوش همایون و شاهدوست ها در برنامه ی حزب خود گفته اند که برای بازگشت تاج و تخت به رضا پهلوی از هیچ اقدامی دریغ نخواهند کرد .خب ! پس از راه جنبش سبز هم میخواهند رضا پهلوی را به قدرت بر گردانند. یعنی چه ؟ این آقایان و خانمها مشکل دارند باید شفاف باشند و دو دوزه باز ی نکنند.

دموکراسی یعنی انتخابات آزاد و با رای مخفی !
هنوز در افق جهان برای «سلطنت» انتخابات و چنین چشم اندازی دیده نمیشود.
در مورد ایران باید شاهدوستان مشخص کنند چگونه میخواهند به «سلطنت» برسند؟ با فقط پرچم و دعوا مرافعه یا با برنامه و انتخابت آزاد
شاید کسان دیگری هم بخواهند با رضا پهلوی رقابت کنند .لابد میکوئید: «سلطنت» موروثی ست
پس باید چکار کرد ؟ بهتر نیست که شاهدوستان این موضوع را روشن کنند. تا در خارج از کشور دعوا نشود.
۲٨۰۶۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : شهروند ایرانی ساکن پاریس

عنوان : فرمایشات شما می تواند درست باشد، چرا مرا مخطاب قرار می دهید؟
آقای حسن فروتن اظهار نموده اید که در بکارگیری کلمه سلطنت طلب باید وسواس بیشتری به خرج داد. متوجه فرمایش شما نمی شوم و روشن نمی کنید که چه باید گفت. بنده نه مدافع سلطنت و نه مدافع ولی فقیه هستم و خود را تنها یک شهروند ایرانی خواهان دمکراسی می دانم که برای من دمکراسی و آزادی های فردی و اجتماعی همه شهروندان ایرانی مقدم بر نوع نظام است. اما، روزی روزگاری، چنانچه در ایران همه پیش شرط های برگزاری یک انتخابات آزاد بوجود آید و مردم به پای صندوق های رأی روند، بنده نیز به عنوان یک فرد رای خود را به کسانی خواهم داد که از استقلال ایران، دمکراسی، جدائی دین از دولت و جمهوری دفاع کنند. با وجودیکه میدانم کم نیستند حکومت هایی بنام جمهوری که فاجعه برانگیزند و هستند نظام های مونارشی که دمکراسی در آنها نهادینه شده است. با این وجود، اگر در جامعه ای بتوان جمهوری ی برقرار کرد که دمکراسی در آن نهادینه شود، دلیلی ندارد کسی بیآید سلطنت کند و از مالیات و دسترنج مردم ارتزاق کند که فقط می خواهد نماد ملی باشد. اما آقای فروتن عزیز، بحث من یا یادآوری من به آقای عیسی صفا این است که همه ی ایرانیان آزاد هستند که نظرات سیاسی خود را داشته باشند و در هر کجا که می خواهند بی آنکه مزاحمتی برای کسی ایجاد کنند، حضور داشته باشند. آقای عیسی صفا برای اثبات نظرات خود نوشته اند سلطنت طلب ها. من که مفتش نیستم و پشت ذهن کسی را هم نمی خوانم، از اینرو نوشته ام حاملین پرچم شیر و خورشید و شعار آزادی زندانیان سیاسی. بنابراین لطف کنید و روشن بگوئید چگونه وسواسی باید خرج کنم؟
شاد و سرابراز باشید
۲٨۰۴۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حسن فروتن

عنوان : برای شهروند محترم پاریس
خواهشمند ست در بکار بردن واژه «سلطنت طلب » کمی وسواس داشته باشید و این افتخار را مفت و مجانی نصیب هواداران حکومت سابق پادشاهی مطلقه و احیانا تلاشگران بازگشت آن نمائید.

این هموطنان محترم ما در ۲۵ سال بعداز کودتا ی۲۸ مرداد چشم وگوش بروی تمام واقعیت ها و مردم بستند و با «احسنت» و «مرحبا» خود مملکت را بصورت «تیول » بیگانگان فروختند شما یو مورد پیدا نمی کنید که از تیغ سیستم «اختاپوس» رسته باشد .«شاهکار » آنها نیز حرب رستاخیز بود که با وقاحت منقدان را به خارج یا زندان «دعوت » نمودند.

این ها بگفتم که شما بخاطر بیاورید که ما متاسفانه ومتاسفانه حکومت مشروطه ی سلطنتی که منبعث از انقلاب مردمی مشروطه بود را به «نام ، نامی ی ، اعلیحضرت همایون ، محمد رضا شاه پهلوی، شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران » را بکلی کنار گذاشتیم بطوری که بقول دکتر عباس میلانی اعلیحضرتش نه تنها در مجلس و دولت و قضا و ارتش و تمام خرید و فروش های کلان نقش اول را داشت حتی اشتیاق داشت تا تمام لوله کشی ها و تعمیرات را نیز شخص شخیصش انجام دهد.

وگرنه زنده یاد دکتر مصدق و تمام یاران او حتی بعداز اصلاحات «ملوکانه » و حتی قبل از انقلاب ۵۷ تلاش کردند که اعلیحضرت را نسبت به حدود اختیاراتش قانع نمایند ولی هیهات که اعلیحضرت به کم تر از تمام قدرت و تمام تصمیمات عالیه قانع نشد تا ناگهان «صدای انقلاب مردم » را شنید !!!!

شاهکارهای آموزشی زعمای حکومت پیش سبب شد، تا در سال ۵۶و ۵۷ مردم و مخالفان شاه رغبتی به قانون اساسی و انتخابات نشان نمی دادند و صحبت از قانون اساسی به مثابه ی بله قربان گوئی و ثناگوئی «غلامان خانه زاد» تلقی میشد. به شرکت کنند گان تظاهرات قانون اساسی در سال ۵۷ رفتار زننده صورت گرفت. مردم از محو ونابود شدن «سلطنت» صحبت میکدند که اصلا وجود نداشت !
شخصیت شریفی چون شاپور بختیار در آتشی که شاه و خمینی جبار روشن کرده بود سوخت .

طنز تاریخ ست که مسببین تمام آن بد آموزیها و فاجعه بدون اینکه بروی مبارک بیاورند خود را «سلطنت طلب» می نامند و از آن بد تر «مشروطه خواه»

این حضرات نه سلطنت و نه مشروطه را به آن معنی متعارف و جهانی که در قانون اساسی مشروطه ایرانیزه شده بود را قبول نداشتند و هنوز هم برای خود تعریف «خاصی » دارند. همین باعث تضادهای قبل از ۲۸ مرداد شد. حالا که مملکت در چنبر مشروعه و ولایت فقیه و جام چمکران اسیر شده و مردم به ریشه خود بازگشته و برای رای و انتخابات واقعی بیش از تمام تاریخ عمر مشروطه ارزش قائلند
شایسته ست که این دستاورد بزرگ را همه ارج نهیم.

به کسی بر نخورد ! رفتار شاهدوستان تا به امروز در تمام دنیا بسیار قبیله ای و غیر سیاسی بوده ست چون هیچوقت تطاهرات و فعالیت حزبی و احترام به دگراندیش را در حکومت خود تمرین نکردند. بلد نیستند که در این زمیته ها و تشکیل راه پیمائی و تظاهرات مثل تمام دنیا عمل کنند. از وقایع بعداز انتخابات ۲۲خرداد نیز بکلی شوکه شدند چون کسی به تحریم آنها وقعی ننهاد. تمام رویاهای بازگشت رضاپهلوی که در تضاد با انتخابات و رای مردم ست قرار دارد و معلوم نیست این آقایان چگونه میخواهند آرزوهای خود را از کانال جنبش سبز به سر منزل مقصود برسانند.

همین باعث عصبیت و رفتار بچگانه آنها در تجمعات ایرانیان شده ست .

تا زمانیدکه رضا پهلوی ، داریوش همایون و شاهدوستان پای بندی خود را به رای مردم و انتخابات آزاد بدون توجه به نتیجه ی آن اثبات ننمایند و در برنامه ها و ادبیات سیاسی خود تجدید اساسی نکنند ( طبق برنامه ی آنها : برای بازگشت رضا پهلوی از هیچ اقدامی دریغ نمی نمایند - البته معلوم نیست که چگوه ؟) قطعا طرفداران آزادی و دموکراسی در ایران دلیلی برای همراهی باآنها ندارند .

این خلاف منشور حقوق بشر نیست ! اگر هست روشن فرمائید.
۲٨۰۴۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣٨۹       

    از : شهروند ایرانی ساکن پاریس

عنوان : آقای عیسی صفا اندکی صداقت داشته باشید
آقای عیسی صفا اندکی صداقت داشته باشید. شما چه نیازی دارید برای اینکه تحلیل خودتان را با واقعیت منطبق کنید، واقعیت را قلب می کنید. کجا دراین تظاهرات حاملین پرچم سه رنگ با آرم شیرو خورشید و شعار آزادی زندانیان سیاسی دراین تظاهرات « تشنج » ایجاد کردند. عیسی صفای با صداقت، نه پلیس لباس شخصی، که متاسفانه رفقای شما در کمیته ضد سرکوب با پلیس ضد شورش ملبس تماس گرفتند و حاملین پرچم ایران را به گوشه ای راندند. آقای عیسی صفا که قاعدتاً خودتان نیز باید یکی از تدوین کنندگان فراخوان به تظاهرات بوده باشید، یکبار دیگر بیانیه فراخوان خودتان را بخوانید. از همه ایرانیان دعوت کرده اید که در تظاهرات شرکت کنند. گیریم به فرض محال این بار سلطنت طلبان قصد « تشنج» آفرینی داشتند، چرا سال گذشته یکی دیگر از رفقای شما در میدان باستیل برای خانمی که شعار لائیسته داشت و شما او را بخوبی می شناسید که سلطنت طلب نیست، پلیس خبر کرد. آقای عیسی صفا، باید خاطرتان باشد که در میدان سن میشل طرفداران آقای بروجردی با عکس ایشان و شعار سرنگون باد جمهوری اسلامی آمده بودند که باز رفقای شما آنها را پیش پلیس بردند. داستان پلیس آوردن در روبروی شهرداری پلیس را هم که فراموش نکرده اید. برای کسانی پلیس خبر کردید – اگر که شخص شما نبوده باشید- تا حاملین شعار لائیسته ، آزادی و دمکراسی را پائین بکشید.
آقای عیسی صفا، دفاع از آزادی اندیشه وبیان، دفاع از این و آن نیست. بیخود اتحاد فدائیان و آقای قاسمی را به سلطنت طلب ها وصل نکنید. دفاع هیچکس از آزادی اندیشه وبیان به معنی دفاع از این و یا آن نظر سیاسی نیست.
آقای عیسی صفا متاسفانه شما بی بهره از ادبیات پاکیزه و بهداشتی هستید. شخص شما را حتی اعضای کمیته ضد سرکوب قبول ندارند. بدلیل همین زبان ناپاکیزه و غیر بهداشتی تان و قلب واقعیاتی که می کنید. آقای قاسمی طرح کرده است که برخی از شعارها در همکاری مشترک در اول ماه مه مفقود شدند. چرا بجای پاسخ به این اطلاع رسانی که تنها یک نمونه کوچک از بی برنسیبی و نقض عهد و پیمان های فی مابین بوده است، به اتهام زنی می پردازید و از کلماتی استفاده می کنید که شایسته کنشگران سیاسی نیست. « زبان موژیک وار» و « پچ پچ عمو مردکها»، واژه هایی است که فقط از عهده شما بر می آید که بر زبان جاری کنید
آقای عیسی صفا فراموش نکنید که در هر جمعی و در هر جلسه ای که شما دهان باز کرده اید، کم نخواسته اند که شما بدلیل قلب واقعیات حرف نزنید. ولی آقای عیسی صفا، در همین جلسات کم نبوده اند کسانی که حق آزادی بیان شما دفاع کرده اند. خودتان خوب می دانید که آنها طرفدار شما نیستند. دفاع از حرف زدن شما، دفاع از حق آزادی بیان شما بوده است. در این جا هم دفاع از حق آزادی اندیشه و بیان مد نظر اتحاد فدائیان و آقای قاسمی بوده است، نه دفاع از سلطنت طلب ها. شما این را خوب می دانید، اما منافع تان باعث می شود که به روی مبارک نیآورید. از همه اینها مهمتر آقای عیسی صفا، امروز با سرکوب سطلنت طلب ها شروع می کنید و فردا می رسید به ..... کاری که جمهوری اسلامی کرد. این را اگر ما زیاد بخاطر نداشته باشیم، شما باید خوب بخاطر داشته باشید. خودتان یکی از پایوران عملی چنین سیاستی بوده اید. آقای خلخالی را بدلیل اعدام سلطنت طلب ها و اعضا و طرفداران « تربچه های پوک» کاندید ریاست جمهوری کردید. بعد آقای خلخالی و خلخالی ها یقه خودتان را هم گرفتند.
آقای عیسی صفا اندکی بخود بیآئید، ترسم از این است که بزودی خود شما نیز از سوی کمیته ضد سرکوب، سرکوب شوید. آنگاه چه خواهید کرد؟ به کدام جرگه سیاسی و کانون مدنی مراجعه خواهید کرد؟ هر چند همیشه نظرتان یکسان است و دفاع از همکاری با جناح « معقول» قدرت.
۲٨۰٣۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣٨۹       

    از : دکتر محمد علی مهرآسا

عنوان : نظر آقای صفا درست است
من نظر آقای صفا را تأیید میکنم. سلطنتطلبات اگر می خواهند مبارزه کنند، خودشان وبا گروه های متعدد و متنوعشان تظاهرات به راه اندازند تا به این ترتیب هم گله مند نباشند و هم مقدار و اندازه و وزن خود را به رخ ما بکشند. وقتی گروهی با برنانه و تعیین موضع و تعیین شعار تظاهرات می گذارد، دیگران با ادعای دموکراسی حق ندارند شعارها و نقاشیها و تصاویر خودشان قاطی یک برنامه ی از پیش تعیین شده کنند.
از نظر اکثریّت مطلق ملت ایران سلطنت از ایران برانداخته شده است و سلاطین سلسله های پادشاهی در ایران با کارکرد و استبدادشان وجاهت و حقانیّت پادشاهی را ازبین برده اند؛ و سخن از پادشاهی تنها اتلاف وقت است.
هواداران خاندان پهلوی چرا خود نظاهرات ترتیب نمیدهند و مستقلاً اقدام به مبارزه نمیکنند؟
به هرحال استدلال آقای صفا کاملاً منطقی است.
۲۷۹۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : با«کمک» عوامل استبداد و ارتجاع هیچگاه مبارزه آزادیخواهی بثمر نخواهد رسید
ما از دورانی برمیآییم که فکر آزادیخواهی و دموکراسی «جریمه» داشت و ساواک و کلی پرونده سازی و زندان و شکنجه بدنبال خود داشت. امروز برافراشتن پرچم سه رنگ ایران با شیرو خورشید در تظاهرات رژیم ضد ایرانی ولایت فقیه احساس «حقارت» را برمیانگیزد. بنظر میرسد که ما دوران را بدون هیچ تجربه اندوزی از این انقلاب پر هزینه تکرار مینمایم.
از چه زمانی یک گروهک وابسته اسلامی و پل پوتی «میراثخوار» پرچم همگانی سه رنگ ایران با شیروخورشید (بدون تاج، بجهت انقراض سلطنت درایران) شده است؟ پرچم سه رنگ ایران باشیرو خورشید نه «سمبل» بازماندگان مرتجع حکومت پهلوی است و نه «سمبل» گروهک ارتجاعی و وابسته مجاهدین. پرچم سه رنگ ایران با شیروخورشید سمبل مبارزات قهرمانانه مردم ایران در سالهای ۵۷ - ۵۶ بر علیه حکومت استبدادی مطلقه پهلوی بوده و آن مبارزه آزادیخواهانه مردم با همان پرچم با انقراض سلطنت بپایان نرسید و تا سرنگونی تخت ولایت فقیه و ایجاد جمهوری ایرانی ادامه دارد. افراشتگی پرچم سه رنگ با شیروخورشید سمبل آزادیخواهی مردم در مقابل پرجم سه رنگ با «نمایش» اسلامی مظهر استبداد ولایت فقیه و جنایت است. این چه نوع «دموکراسی» است که آیا در صف مبارزان راه آزادی و ضد استبدادی، عوامل استبداد (شاه پرستان و ستون پنجم مجاهدین و گروهکهای وابسته) میتوانند قرار گیرند و یا نه؟ «کم بهاء» دادن به صور مختلف عوامل استبداد (بجا مانده از حکومتهای شه و شیخ) میتواند مبارزات مردم ایران را مثل انقلاب ۱۳۵۷ بکجراه ببرد. تا بامروز هیچ مبارزه اجتماعی برای دفع استبداد و ارتجاع، با«کمک و همراهی»عوامل و طرفداران استبداد (امتحان شده) بآزادی نرسید. و هیچ «همسویی» هم بین طرفداران آزادی و حاکمیت مردم برمردم با عوامل و بازماندگان رژیمهای شاه -شیخی انجام نخواهد گرفت.کسیکه استبداد طلب و طرفداد ابزار دیکتاتوری باشد قادر نیست در صف آزادیخواهان برعلیه علت «وجودی خود» که استبداد باشد، دست بمبارزه بزند. استبداد شه وشیخ دوبر یک سکه اند.مشخص نمودن جدی حدود و همکاری ملیون با استبدادگران امر مهمی در پیشگیری از ایجاد «امکان» مجدد عملکرد عوامل استبداد در امر مبارزه آتی جامعه است. دردست گرفتن «پرچم» سه رنگ ایران با شیر وخورشید توسط هر کس و جریانی دال بر«حقانیت» او از مبارزه «آزادیخواهی» با استفاده از پرچم ایران نیست، همانگونه که ولایت فقیه خامنه ای هم بار ها از «دموکراسی» دم میزند و لی با مفهوم دیگر! علت اصلی مبارزات مردم ایران در سی و چند سال پیش وجود حکومت ننگین و وابسته پهلوی در ایران بوده، اینکه امروزه پس ماندگان آن رژیم با پرچم سه رنگ داعیه «آزادیخواهی» و فریاد «علیه دیکتاتوری» سرمیدهند، نمونه دیگری از «جدی» نبودن «ازادمنشی» این جماعت است.
۲۷۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹       

    از : سبز اصیل چه مشخصاتی دارد؟

عنوان : چگونه سبز اصیل را از سبز قلابی می توان تشخیص داد و واکنش لازم را نشان داد؟
رفتار اشخاص و بخصوص گروه های سیاسی مواضع آنها را در مقابل بیانیه حقوق بشر سازمان ملل متحد بخوبی فاش می کند. همانطور مواضع اشخاص و افراد نسبت به جنبش سبز مردم ایران که یک جنبش دمکراسی خواهی حقوق بشری است را می توان از رفتارشان نسبت به بدنه بزرگ سکولار این جنبش نظاره کرد و تشخیص داد.

باید بتوانیم سبزهای اصیل را از سبزهای قلابی جدا کنیم و واکنش لازم را از خود نشان دهیم. برای نفوذی های رژیم و غیر دمکرات ها، جنبش سبز مردم ایران دشمن اصلی نظام محسوب می شود و طبیعتا این جیره خواران و همدستان مستقیم و غیر مستقیم ج.ا تبهکار در پی تضعیف و تخریب جنبش سبز هستند. مواضع افراد و گروه های سیاسی را در برابر منشور جهانی حقوق بشر جویا شوید و آنرا با رفتار آنها را با معیارهای این منشور محک بزنید، یا دمکراتند و یا غیر دمکرات.

مرگ بر ج.ا و همفکرانش که منشور جهانی حقوق بشر را قبول ندارند و مردم ما را به خودی و ناخودی بخش می کنند و در پی حذف آنها در داخل و خارج ایران برمی آیند. موضع افراد و گروههای سیاسی در برابر منشور حقوق بشر و رفتار آنها در قبال این منشور محکی است که دمکرات بودن و نبودن همه اینها را تعیین می کند.
۲۷۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : جلو گیری از تفرقه افکنی
جناب یک کار پرس،
بهتر است پلیس فرانسه "مردم ... سلطنت طلب ، ملی مذهبی و چپ و گرایشات دیگر " را از مردم کمیته مستقل جدا کند تا آنکه در خیابان های ایران یکدیگر را قلع و قمع کنند. اگر آب اینها به یک جوی میرفت سی و یک سال پیش با هم یکی شده بودند. اگر گروهی چنان قویست که ادعای وجود میکند بهترست تظاهرات خود را راه بیندازد و برای جلو گیری از تفرقه افکنی اجازه دهد که افراد با تصویرهای خمینی و خامنه ای و لنین و استالین و پرچم جمهوری اسلامی به آنها به پیوندند.
۲۷۹۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹       

    از : یک کاربر س

عنوان : توجه
مردم معترض به جمهوری اسلامی را به سلطنت طلب ملی مذهبی و چپ و گرایشات دیگه تقسیم کردن و مانع از اعتراض آنها به جمهوری اسلامی شدن کاریست بدونه تردید در جهت منافع رژیم تهران اینگونه رفتارها عموما توسط عناصر نفوذی رژیم در سازمانهای سیاسی اپوزیسیون تبلیغ میگردد و جا دارد جامعه سیاسی نسبت به این رفتارهای تفرقه افکنانه حساسیت بیشتر از خود نشان دهد
۲۷٨۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : روشن کرامت

عنوان : انسان ایرانی
آقایان کمیته پاریس و آقا یا خانم انسان ایرانی. شما با اسم مستعار کامنت می نویسی و به همه توهین می کنید. حالا که شما در میان افکار عمومی ایرانیان اعمالتان ناپسند دانسته شده می خواهید از دست این سایت هم شکایت کنید و این جا هم پلیس خبر می کنید و آژان کشی می کنید و به دادگاه و شکایت تهدید می کنید؟ شما چگونه می توانید اینقدر نازک دل باشید که پلیس فرانسه را به جان هموطنان خودتان بیاندازید؟ بابا ای والله
۲۷٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : انسان ‌ ایرانی

عنوان : تهمت و افترا
با سلام به تمام ایرانیان آزادیخواه پاریس و سایت محترم اخبار روز

اینجانب تمایلی به ایجاد جنجال بی‌ دلیل و آتش آوردن در این معرکه نداشته و ندارم، و نظراتم برای هر ۲ طرف این جدال، کاملا روشن بوده و هست. اما از سایت اخبار روز انتظار می رفت در انتشار کامنت‌ها نیز همان وسواسی را که در انتشار مطلب آقای عیسی صفا به خرج دادند(حذف بخشی از مطلب که به زعم این سایت، حاوی توهین بوده است) لحاظ می کردند. در یکی‌ از این کامنت‌ها خانم محترمی، از برخی‌ از اشخاص به صورت مشخص نام برده و تهمت‌های کذب و ناروایی به ایشان روا داشته که اینجانب یقین دارم که اکثر قریب به اتفاق ایرانیان مقیم فرانسه به کذب بودن این ادعا‌ها و لحن سرشار از تهمت و افترای ایشان صحه می گذارند. با توجه به این مساله و عدم مسئولیت پذیری آن سایت خبری محترم در انجام رسالت ژورنالیستی، اینجانب حق شکایت قانونی‌ را برای خود محفوظ می‌دانم.
۲۷٨٨۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : کمال خجندی

عنوان : عیسی صفا
من نمی دانم این آقای عیسی صفا دیگر کیست. اما از دوستانی مطلع شنیدم هوادار حزب توده و آدم بسیار تند خویی است که خیلی ساده تند ترین کلمات را در مورد همه به کار می برد. آقای صفا من با گرایش سیاسی شما مشکلی ندارم. اما برادر سیاست های خزب توده شما و گرایش سیاسی ات هم دست کمی از تمام نقایصی که برای سلطنت طلب ها می شماری ندارد. شما اگر زبانم لال دستی در حکومت بیابید سلطنت طلب و مجاهد و اخبار روز و دیگر جریانات مخالف را که در پاریس به دست پلیس می دهید در ایران کشتار می کنید و به گولاک و سیبری تبعید می کنید. سیاست سخت است شما راست می گویید اما اعتقاد به آزادی و دمکراسی و حق حضور جریانات دگر اندیش مقدس است. نظرات و آزادی خواهی و دمکراسی شما محک خورد و رفوزه شد.
۲۷٨٨۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : بهار

عنوان : وا اسافا و مصیبتای تفرقه و هرج و مرج سر ندهیم
من به شخصه فکر نمی‌‌کنم مشکل بزرگی‌ در حرکت کمیته در ۱۲ ژوئن وجود داشته باشه.

ما مثل همیشه و با پرچم‌ها و شعار‌های همیشگی‌ حضور داشتیم.

مگه تا الان ما در مراسمی که برگزارکنندش،کمیته بوده؛و اکثریت قوی جوانانش رو بچه‌های بعد از انقلاب تشکیل میده،که زمان جنگ رو ایران بودند و پدر مادراشون انقلابیون سال ۵۷ بودند، بالا بردن پرچم شیر و خورشید آن هم توسط سلطنت طلبان دیده ایم؟

مگه آن عده از ما که عموها یا بستگانی ازشون در ۶۷ اعدام شدند،بالا بردن پرچم الله یا عکس خمینی رو دیده اند؟

یا هیچ کدام از ما برافراشته شدن پرچم مجاهدین رو در مراسم دیده ایم؟

ما به لطف اعتمادی که به هم داریم و تاکید می‌‌کنم به خاطر همین پرچم ۳رنگ با نام ساده ایران،و مهم تر از همه اینها به پشت گرمی‌ جنبش مردم در ایران دور هم جمع شدیم،همدیگر رو شناختیم و تاا امروز به زیبایی با هم موندیم.

ه این کمیته یک کمیته مستقل است و از همون روز نخست با این پرچم شروع به کار کرد و از این به بعد هم برای اینکه حداقل ما جوان‌ها همچنان باهاش ادامه بدیم،از برفراشتن پرچم‌های الله،شیر و خورشید با تاج و بی‌ تاج،کردستان فدرال،آذربیجان،...و همچنین هر گونه عکسی‌ از موسوی،کروبی،خمینی،...در مراسم کمیته جلوگیری می‌‌کند.همونطور که ما در مراسم سلطنت طلبان با عکس خمینی و پرچم الله نخواهیم رفت،این انتظار رو هم از آنها داریم.

ما از پرچم زمان مصدق‌ها و ستار خان ،باقر خان ها،خود مصدق و این قهرمانان راا داریم،به این بهانه،پرچم شیر و خورشید را در مراسم توجیه نمی‌‌دانیم،زمان همین پرچم جزنی‌ها کشته شدند.از زمان این پرچم هم به همین ترتیب جزنی‌ها در خاطرمون ماندند.

وا اسافا و مصیبتا ی تفرقه و هرج آاو مرج سر ندهیم که بعد از این ماجرا هم بهانی دیگر درست می‌‌شود،فکرمون و انرجیمون رو برای ادامه مسیر صرف کنیم، که هنوز اوّل راه مبارزمون هستیم.

چرا چند رنگی‌ و اتحاد را در پرچم می‌‌بینیم و نه در حضور نمایندگان عقاید مختلف زیر یک پرچم خنثا که همان نام ایرانه؟
۲۷٨٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : احمد صلاحی

عنوان : به امید فردای روشن ایران و خوشبختی مردم ستمدیده ی ایران
در ایران جنبشی مدنی پس از یک قرن تلاش و افت و خیز میرود که به «رای» و «انتخاب » روح و جان ببخشد تا هر شهروند ایرانی از حق رای و انتخاب خود بتواند در شئونات زندگی غیر مستقیم و از طریق وکالتی نقش داشته باشد.

امروز خامنه ای و تمام ذوب شدگان معمم و مکلا که «انتخابات» و «جمهور » مردم را بر امی تابند در ضعیف ترین موقعیت ۳۰ سال اخیر در برابر مردم صف آرائی کرده اند. مبارزه بین صف «قیم مابی » و «سلطانی» در برابر صف « انتخابات ادواری» ست .

گذار دمکراسی امروز تاکید بر صیانت انتخابات ست و این همان جام معروف ست که خامنه ای و دور و بری های لشگری و کشوری او باید بالا بکشند. اکثزیت مردم در انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ به جهانیان نشان دادند که دیگر زیر بار انتخابات فرمایشی و هدایت شده نمیروند.
اکثریت ایرانیان خارج از کشور نیز از جنبش راستین مردم ایران حمایت کردند.

سئوال اینجاست : نیروهائی که اساسا انتخابات و رای مردم را دهه ها قبول نداشتند و هنوز هم قبول ندارند حتی «خوش خط وخال» ترین آنها «سرور» داریوش همایون که قادر نیست رنگ ولعابی به برنامه ی حزب باصطلاح «مشروطه خواهان » بدهد که ماده ۳ آن که مایه ی « آبروریزی » ست را تغییر دهند و هنوز خواهان مبارزه پی گیر برای بازگشت تاج و تخت پادشاهی به رضا -کورش - پهلوی هستند.
و در جنبش سبز هم با علم و کتل «جانبازی» می کنند و در مجالس سخنرانی از جمله استکهلم خرابکاری می کنند و «سرور» داریوش همایون مجبور به «نصیحت و دلالت » میشود .

کسی مخالف فعالیت طرفداران حکومت پادشاهی نیست ولی این ربطی به همکاری و همراهی و همسوئی ما ندارد وظیفه ی ماست که به تمام شهروندان هم امروز احترام بگذاریم حتی اگر در گذشته شنیع ترین اعمال را در مسند قدرت انجام داده اند ولی از ما نباید بخواهید که با طرفداران بازگشت حکومت امتیاز طلب و انتصابی و موروٍثی پادشاهی همراه شویم .

همین پریروز نخست وزیر جدید انگلستان تحقیقات ۱۶ ساله ی کشور مربوط به کشتار «یکشنبه ی خونین » ایرلند شمالی که ۳۸ سال پیش در لندن دری توسط ارتش انگلیس صورت گرفت را اعلام کرد و از مردم پوزش خواست که آن کار سربازان انگلیس بوده و پرونده به دادگستری برای محاکمات مسببان و پرداخت خسارات به بازماندگان قربانیان ارجاع شد.

ما ایرانیان امیدواریم که اول جامعه مدنی را بسازیم بعدا نوبت رسیدگی به جنایات خواهد رسید. ولی این طور که بعضی روشنفکران رفتار می کنند این طور القا مینماید که «حساب بی حساب» و تمام کسانی که شائبه ی دخالت در تصمیمات و تبعات وحشتناک آن داشتند بروی مبارک نمی آوردند و دارند «تمرین » رهبری هم می کنند. در دموکرات ترین دمکراسی ها برای وارد شدن به مجلس و دولت سابقه اشخاص از نظر جنحه و جنائی رسیدگی میشود همینطور هم نیست که بعضی ها به خود وعده داده اند.
۲۷٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : نظرسنجی

عنوان : Quel drapeau utiliser lors des évènements verts à l"étranger afin de mieux démontrer notre unité?
Quel drapeau utiliser lors des évènements verts à l"étranger afin de mieux démontrer notre unité?
نظرسنجی

Quel drapeau utiliser lors des évènements verts à l"étranger afin de mieux démontrer notre unité?
Le Drapeau tricolore (vert blanc rouge) avec l"inscription "IRAN" au centre
۳۷ ۶۹.۸
Le Drapeau tricolore (vert blanc rouge) avec l"emblème du Lion et le soleil au centre
۹ ۱۷
Le Drapeau tricolore (vert blanc rouge) sans inscription ni emblème
۴ ۷.۵
Le Drapeau tricolore (vert blanc rouge) avec l"emblème d"Allah au centre
۲ ۳.۸
Le Drapeau tricolore (vert blanc rouge) avec l"emblème du Lion avec couronne et le soleil au centre
۱ ۱.۹
Aucun drapeau et signe distinctif
۰ ۰
sans opinion
۰ ۰

تعداد آرا : ۵۳
اولین رای : سه شنبه ، ۱۵ ژوئن ۲۰۱۰ ، ۲۲:۴۲
آخرین رای : جمعه ، ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ ،
۲۷٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : یک کلام

عنوان : اطلاعیه
کمیته‌ی مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی خود را موظف می‌داند تا ازوقوع تنش‌های غیر مترقبه در حاشیه‌ی مراسم روز ۱۲ ژوئن ۲۰۱۰ به طور رسمی پوزش طلبیده و نکات زیر را یاد آور شود :
- در تمامی برنامه‌های سازماندهی شده توسط «کمیته‌ی مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی»، اعم از تظاهرات، راهپیمایی، گردهمایی، یادبود و ... برای جلوگیری از تفرقه و تنش و برای تکیه بر فصول مشترک، پرچم سه رنگ ایران با نوشته‌ی لاتین نام کشور در قسمت سفید استفاده می‌شود. افراشتن هر پرچم دیگر (الله، شیر و خورشید، پرچم کردستان ایران فدرال، آذربایجان و ...)، خلاف قوانین داخلی و بر هم زننده‌ی آرامش مراسم خواهد بود.

- در تمامی این برنامه‌ها، به همراه داشتن عکس شخصیت‌های سیاسی، اعم از کاندیداهای انتخاباتی، رهبران اوپوزیسیون و... پیرو همان اصل تکیه بر فصول مشترک و در تقابل با ایجاد تفرقه، ممنوع است.

این دو نکته، چنان که در سال گذشته هم اجرا شد، از اصول برگزاری و حق طبیعی برگزارکنندگان در تعیین چارچوب قانونی مراسم است.
کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی
www.whereismyvote.fr
۲۷٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : سروناز

عنوان : اخبار روز در رابطه با موضوع ۱۲ژوئن بی‌ طرف نیست
اخبار روز در رابطه با موضوع ۱۲ژوئن بی‌ طرف نیست

روشن است که اخبار روز در رابطه با موضوع ۱۲ژوئن بی‌ طرف نیست.چرا که سریع کامنت من(سروناز)و پیروز رو حذف کرد؟این سال رو دارم آیا کامنت‌های ما توهین آمیز بود؟؟؟؟!

سروناز:اگر شما این یکسال برنامه‌های کمیته را دنبال کرده باشین،در موقعیت‌های مختلف حتی در مجمع عمومی کمیته که بیش از ۱۰۰نفر حضور داشتند این مساله و دلیل درخواست کمیته از هموطنان در پاریس برای نیاوردن پرچم شرح داده شده است،و حتا آن عده یی که روز ۱۲ ژوئن در مراسم پرچم شیر و خورشید آوردند،هم به این امر واقف بودند.

وظیفه این کمیته همانطور که در اساسنامه ‌اش آمده است،تنها و تنها همراهی با مردم در ایران است و انعکاس برنامه‌ها و اخبار ایران به جامعه و خبرگزاری‌های فرانسوی و ایرانی در پاریس.این کمیته هیچ وقت و هیچوقت ادعای ایجاد اتحاد در پاریس نکرده است.

من پیشنهاد می‌کنم که همین اپوزیسیون فداییان خلق یا سلطنت طلبان یا هر گروه دیگری، کمیته جدیدی برای اتحاد ایجاد کند.به نظر من کمیته هم همانطور که در مجمع عمومی ‌اش اعلام کرده است از این امر مبارک استقبال خواهد کرد.

در کمیته افراد زیادی هم هستند که مایلند عکس میرحسین موسوی و کروبی هم اگر پرچمی بالا برود،پخش و ارایه شود،و یا یک پارچه ۵ در ۵متر تصویر موسوی بالا برده شود،ولی‌ کمیته باز، با این امر مخالفت می‌‌کند.چرا که در فرم تصمیم گرفته شده کمیته نیست.

در ضمن کمیته مستقل،مستقل است از هر گروه و حزبی چه داخل و چه خارج از ایران،و یادآوری می‌کنم که این کمیته یک کمیته اجرایی است و حزب نیست
،رجوع کنید به تقویم دیگر که مطالب آن توسط کمیته مستقل گردآوری شده است،برای ثبت تاریخ حذف شده ایران.با مواضع و نوع نگاه بی‌ طرفانه کمیته آشنا تر خواهید شد.
http://www.youtube.com/user/whereismyvotedeparis#p/a/u/۱/qJUaBRnkv-o
۲۷٨۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : حاجی منهم شریک
چند ساعتی بود که سایت اخبار روز قبل دسترسی نبود و اکنون هم خیلی از کامنت ها ناپدید شده اند. بهر حال کامنت سروناز و من ناپدید شده اند. خلاصه پیام این بود که بعضی از گروه ها تا دیگ در حال جوشی دیدند با موش مرده خود ظاهر میشوند که حاجی منهم شریک. این روش ها دیگر کهنه شده و فریاد ننه من غریبم به جایی نمیرسد. بروند و اگر دیگی گیر آوردند موش مرده خود را به پزند.
۲۷٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : ف. ر.

عنوان : زنده باد احترام به یکدیگر
من نمی دانم چرا به اصل موضوع نمی پردازید. سابقه سیاسی آقای عیسی صفا به خودشان ربط دارد و معلوم نیست که چرا در اینجا مطرح می شود. شما می توانید موافق یا مخالف آقای عیسی صفا باشید و این بخودتان مربوط است. اما روشن است که چنین روش هایی برای "نقد" یک تشکل یا ترور فکری و شخصی یک فرد سالهاست که نخ نما شده است و تجربه نشان داده است که روش دمکراتیکی برای حل انبوه مشکلات فعالین سیاسی در خارج نبوده است.
در اینجا بحث، اعتراض و تبلیغ بر علیه یک "کمیته از ایرانیان" در پاریس است که می خواهد بروش خود فعالیت آکسیونی داشته باشد. و آنها سازمانده تظاهرات یک عده از ایرانیان در پاریس می باشند و از قبل هم اعلامیه و خواست خود را نیز انتشار داده اند. اگر با روش آنها موافق نیستید بهتر است که شرکت نکنید. اما اگر تصمیم به شرکت در آکسیون آنها می کنید باید به خواسته های آنان نیز احترام گذاشته شود. این چه منطق غیر دمکراتیکی است که از سازماندهندگان یک تظاهرات بخواهیم که بیایند و به خواسته های یک عده دیگر از فعالین سیاسی که فقط در تظاهرات شرکت می کنند و در سازماندهی ها و تصمیمات نقشی ندارند، گردن بگذارند. واقعیت این است که بعضی از فعالین سیاسی می روند در تظاهرات این یا آن جریان با شعارها و خواسته های خود شرکت می کنند و سعی می کنند با اتخاذ روش های مختلف تبلیغاتی نشان دهند که تظاهرات متعلق به آنهاست و به یک عبارت سازمان دهنده آنها هستند. و باز دیده شده است که خواسته اند شعارهای یک تظاهرات را نیز عوض کنند. چنین روش سیاسی در بعضی از کشورهای مختلف بارها توسط افراد و بعضی از جریانات کوچک سیاسی صورت گرفته است. روشن است که چون در تظاهرات مربوطه به طیف این عده از افراد سیاسی تربیون برای طرح خود داده نشده است به آنها بر خورده است و صدایشان در آمده است.
براستی این سوال قابل طرح است که چرا طیف های مختلف سیاسی از جمله آقای فرهنگ قاسمی، اتحاد فدائیان و دیگرانی که نسبت به کمیته مربوطه اعتراض دارند، نمی روند و تظاهراتی طبق میل و نظر خود برگزار کنند؟ من فکر می کنم که اگر این دوستان چنین کنند اولاً طیف فکری نزدیک بخود را تقویت می کنند و از این طریق وقتشان را برای درگیری و دعوا با آن کمیته به اصطلاح "غیر دمکراتیک" هدر نمی دهند و هم حرف و حدیث خود را مطرح می سازند. دوماً با اینکار شاید موفق شوند که با برخوردهای دمکراتیک خود به آن "کمیته غیر دمکراتیک ایرانیان" در پاریس درس رواداری دهند.
باور کنید ما ایرانیان دیگر نیاز به این نوع در گیری های بیهوده نداریم. و بسیار خسته از این نوع افشاگری ها هستیم. اگر روش برخورد یا نوع فعالیت یک تشکل را دوست ندارید و یا مخالف متد کاری آن تشکل هستید قابل فهم است. خب راهش این است که در این فضای ایجاد شده باقی نمانید و بروید و کار و فعالیت مورد قبول خود را سازمان دهید. این نوع درگیری ها باور کنید فضا را مصموم تر از اینی که هست می کند.
زنده باد احترام به یکدیگر
۲۷٨۶٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : علی نظری

عنوان : بینش شما نیز استبدادی و تک صدائی است
سلطنت طلب یا مجاهد نیستم و هر دو گرایش را استبدادی می دانم. این نیز درست است که جریان های سیاسی برای برگزاری تظاهرات مشترک باید از پیش هماهنگی کنند اما وقتی از همه ایرانیان دعوت می کنید بدین معنا است که همه و با حفظ هویت خود حق شرکت در تظاهرات را دارند. شما از همه می خواهید که هویت خود را رها کرده و با هویت شما در تظاهرات شرکت کنند. درست مثل حزب الهی ها در سال های انقلاب.
بینش و منطق نوشته شما به بینش و منطق بنیادگرایان اسلامی نزدیک است. نوشته شما نشان می دهد که شما نیز در صدد اعمال فرهنگ تک صدائی هستید و اگر دستتان برسد مخالفان خود را تکه پاره می کنید. حزب الهی هم در اغاز انقلاب با حذف دیگران از تظاهرات آغاز و در قدرت چوبه های دار بر پا کردند.گذشته احزابی که شما از ان ها طرفداری می کنید نیز در اعمال استبداد و ساختار استبدادی سپیدتر از مجاهدین و سلطنت طلبان نیست. .شما البته هرگز به قدرت نمی رسید اما اگر برسید جز حذف و اعدام هدیه ای ندارید.
۲۷٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : من هم با عیسی موافقم

عنوان : همکاری نکردن با سلطنت طلبان وساوکی ها و در کنار انان قرار نگرفتن حق هر جریان و کمیته دمکراتیک است
ما ایرانیان همیشه دچار افراط وتفریط بوده ایم. من حق سلطنت طلبان و حزب اله میدانم که در هرکجای دنیا برای خواست برحق و یا ناحق خود تظاهرات بکنند و این یعنی پذیرش حق انها .ولی نمیروم در تظاهرات انها و بگویم مرگ بر شاه و شیخ اما حاظر نیستم انها را در کنار خودم و در یک تظاهرات مشترک ببینم و این حق راهم دارم که بگویم نه نمیخواهم باشما در یک صف سیاسی و دمکراتیک باشم ایا کسی که خودرا دمکرات میداند با حق من مشکلی دارد?چه بسا من در تعدادی از تظاهرات به دلیل حضور سلطنت طلبان شرکت نکردم و این مشکلی است برای برگذارکنندگان تظاهرات چون باید بدانند که تظاهراتی که عکس رضا پهلوی و رجوی و اخوند باشد خیلی ها شرکت نمیکنند.
۲۷٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : امیر ابراهیمی

عنوان : تذکراملایی
لغت نامه عربی داشته باشید میبینید که -ستر=پرده-پوشیده----- ساتر =پوشانده ----ستار =پوشاننده اظهار فضل میکنید دقت هم داشته باشید امروز مترجم اینترنتی در لحظه هر متنی را تبدیل میکند و فاضلان نادان را رسوا-اما بنظرم شما هم قصد انحراف از موضوع را دارید.
۲۷٨۶۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : پویان مدائن

عنوان : خاک پاشیدن؟؟ترای پاسخ ندادن!!؟
عیسی صفا نظراتش را روشن ابراز نموده و در همه جا از عقایدش دفاع نموده -
موافقت یا مخالفت با نظرات وعقاید آقای صفا(که من تاکنون ندیده ام)بحث دیگر و اینکه ایشان چه میگویند حرف دیگری است.یک سوال ایشان ای است که که حدود ده سازمان با اسامی وعناوین پر طمطراق چرا نمیتوانند در یک پایتخت اروپایی فراخوان بدهند و متحدان خود را به تظاهرات بیاورند و نشان دهند که اتحاد یعنی چه وتنها به رفتن پشت این و آن ونق زدن اکتفا میکنند؟
۲۷٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : تذکر املائی

عنوان : سِــتر= پوشاندن سـاتـِـر= پوشاننده
با تشکر
۲۷٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : مریم آرامیان

عنوان : برای آقای عیسی صفا، نه برای کس دیگه
.
در هیچ تظاهراتی که سلطنت طلب ها و مجاهدین خلق برگزار کنند، من شرکت نمی کنم، در تظاهراتی هم که شرکت می کنم، مایل نیستم، سلطنت طلب و یا مجاهدین خلق با پرچم شیر و خورشید بیایند و عکس بگیرند و در سایت هایشان بگذارند.
۲۷٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : جواد

عنوان : عیسی صفا , نوعی از توده ای - حزب الهی
با نگاهی به نوشته های آقای صفا در آرشیو سایت توده ای - اکثریتی عصر نو می توان با نظرات ایشان و دموکراسی طلبی ایشان بیشتر آشنا شد.
۲۷٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : یک خواننده

عنوان : آشنایی بیشتر با نظر یکی از اعضای کمیته «ضد سرکوب» پاریس
برای آشنایی بیشتر با نظرات آقای عیسی صفا که به گفته خودش مواضع حزب توده ایران را اصولی می داند و از آن دفاع می کند، به این گفتگو که اتفاقا در سایت کیهان لندن منتشر شده است، مراجعه کنید:
http://www.kayhanpublishing.uk.com/Pages/archive/khandaniha/interview/Safa_Jan۱۰.htm
عنوان گفتگو هست: چیزی به نام انقلاب اسلامی وجود ندارد و خمینی انقلاب را دزدید
۲۷٨۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹