چکامه‌ی باران - شکوفه تقی

نظرات دیگران
  
    از : چاوشی

عنوان : شعر و داستان
سلام دوست گرامی شما داستان نویس بسیار خوبی هستید ولی شعرهایتان ضعیف هستند. در آنها زیاده گوئی می کنید و بیش از حد به خواننده اطلاعات می دهید. داشتن دانش در زمینه های متعدد تاریخی و روانشناسی و مذهب و حکمت و فلسفه بیشک در نگارش یک مقاله و حتی داستان مفید فایده است اما در شعر اگر نگوئیم به شعر لطمه های جدی وارد می کند، دستکم منجر به زیاده گوئی و از دست رفتن حس و حال می گردد. آیا بهتر نیست وقت خود را صرف کاری کنید که در آن بیشترین مهارت را دارید؟ با احترام چاوشی
۲٨۲۶۷ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : سیما محقی

عنوان : سئوال
..................................
...............................
واژگان این چکامه‌اند
تا مطلع ترا بسرایند، در پاییزیترین غزل زمستان.


با پوزش از شما ولی من اصلا متوجه معنای این دوسه بیت نمیشم همینطوری این کلمات بنظرتان خوش آهنگ آمده و کنار هم چیده اید و یا معنا و مفهومی را قرار است به خواننده القاء کند .اگر محبت بفرمائید راهنمائی کنید متشکر خواهم شد
۲٨۱۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : بهمن پارسا

عنوان : یاد مشیری به خیر؛ فریدون را میگویم!
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک ...
این آغاز چکامه یی است شیوا و دلپذیر از زنده یاد مشیری .هرکس فرصت دارد میتواند تا انتها آنرا بخواند. بعد با خود بیندیشد چه فرق است میان "کرانه" "کناره" ؟ هردو دقیقا با حروفی یکسان ، با آغاز و پایانی یکسان تشکل یافته اند. خوبست در پی واژه و کلامی تازه تر باشیم.یاد مشیری هم به خیر.
۲۷۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹