مجلس بی‌ولایت تعطیل باید گردد! - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : پیچ تاریخی تاریخ .

عنوان : در شرایط امروز ایران همیشه تحلیل کلاسیک نمی گنجد ...
این فتنه که اینها هی تکرارش می کنند دقیقاً درست است، اما آدرس را عوضی میدن
فتنه از سوی دیگری دارد عمل می کند. کروبی و موسوی هر سابقه ای هم که داشته باشند فتنه گر و دزد و وابسته نیستند. به همین خاطر در سطح جهانی هم از اینها زیاد استقبال نخواهد شد.
به نظر من ایران استقلال به آن معنی ندارد. روی این سیستم به همین شکل در سطح جهانی توافق شده که من و توی ایرانی در آن استقلال نسبی هم ببینیم. استقلال را رهبری سالم و غیر وابسته، اقتصاد و صنعت قوی ایجاد می کند. هیچ یک از این ها در ایران نیست. در مغازه های ایران گاه نزدیک به صد در صد جنس ها خارجی بخصوص چینی است. حکومت ایران دست ایرانی نیست، گاه سهم ها در سطح بین المللی کم و زیاد می شود که برای گرفتن سهم بیشتری مانور می کنند. مثل مانور اخیر روسیه.
این تظاهرات فرمایشی است، خیلی به بحران ربط ندارد، گرچه وضعیت شدیداً بحرانی است. این تظاهرات خیلی هم به مصوبه و دانشگاه و ... ربطی ندارد، این تظاهرات نمایش قدرت است. دارند می گویند: یا با ما هستید و یا نیستید. اینها در این چند سال بار ها همین حرف را بطور غیر مستقیم حتی به رهبر گفتند و او با اینکه خوار شد، اما سکوت کرد یعنی پذیرفت.
اینها دارند فکر سه سال بعد را می کنند.
برای اینکه بتوانند همچنان قدرت را حفظ کنند احتیاج به تک حزبی کردن جامعه دارند. و جامعه ایران چون فتوایی است این کار با مقداری زور در آن عملی می باشد؛ البته ریسک های خود را هم دارد. یعنی می تواند این تلاش به عکس خودش بدل شود.
هنگام تحلیل باید دقیق بود تا چیزی را که بلوا کنندگان و یا اربابانشان می خواهند تلقین کنند با زبان ما انتشار نیابد. تحلیل کلاسیک در شرایط فتنه و فتوای ایران خیلی نمی گنجد. طرفداران احمدی نژاد حالا تقریباً همه اقتصاد ایران را بدست دارند، احتیاجی ندارند برای پول به خیابان بیایند. آنها دارند وانمود می کنند که دعوا سر دانشگاه و ... است. در حالی که دانشگاه اصل مطلب نیست، اصل مطلب نیروی خود را به خیابان آوردن و با ایجاد جو فتنه حرف خود را به کرسی نشاندن است. اگر موضوع این دانشگاه نبود یه چیز دیگری پیدا می کردند و در آینده باز پیدا خواهند کرد. در این جریان حتی لاریجانی می تواند شریکشان باشد. سطح ماجرا برای پرت کردن مردم است. احمدی نژاد خس و خاشاکی بیش نیست، برای سیستمی کار می کند که سال ها ریشه دواند تا بتواند به اینجا برسد. اینها با دست خالی و بی پشتوانه به خیابان نیامده اند. البته آن دختر و پسر ها که تابلو دستشونه بیچاره ها فکر می کنند که برای دانشگاه و مبارزه با رفسنجانی آنها را به خیابان آورده اند. اما سران فتنه در پشت پرده بعد از ساعت ها شور و مشورت عمل می کنند، و تصمیم می گیرند که چگونه نیروی خود را به نمایش بگذارند. خیلی هم گیج و گنگ آنطور که نشان می دهند نیستند، اینها صاحب دارن. این جریانات ادامه انقلاب فرهنگی است که ملت ایران نپذیرفت و متوقف ماند. ولی رشد افکار عمومی و شکل گیری نسل نوین حق طلب دوباره ایران را به همان سال های انقلاب فرهنگی برد، که دوباره دست به کار ادامه آن شدند. متأسفانه آقای سروش سکوت کرد. او خیلی حرف در دل دارد که بیان نکرده. این نامه هایی که می نویسد تست کردن است، تا عکس العمل ها را ببینند. و توهین به شعور خوانندگان است. نقش سروش ها و جلال الدین فارسی ها و ...در ویرانی ایران خیلی بیشتر از اینها بوده.
اینها از شیوه های انقلاب فرهنگی چین استفاده کردند. در اسلام چیزی به نام انقلاب فرهنگی وجود ندارد. انقلاب فرهنگی در فرهنگ اسلامی نامش ارتداد است و انقلاب کننده دشمن خدا به حساب آمده و باید به اشد مجازادت برسد.
این به این معنی نیست که چینی ها دارند این جریانات را رهبری می کنند. بلکه کسان دیگری تصمیم گرفتند از آن شیوه استفاده کنند. چنانکه از نیروی اپوزیسیون و اطلاعیه پراکنی های آن همین حالا هم برای پیشبرد فقط اهداف خود دارند سود می جویند.
ایران استقلالی را که به نظر بعضی ها می رسد ندارد. ایران کشوری است که بین شرق و غرب . نوچه هایشان تقسیم شده. اما استعمار نوین نمی گذارد تو ته آب را ببینی، با گِل آلود کردن همیشه تو را در سطح مشغول میدارد. و بلافاصله بعد از اینکه ببیند بدردش نمی خوری پر و بالت را می چیند.
این چه استقلالی است که کارخانه های تکستیل ایران که جای ویژه ای در جهان داشتند تقریباً بیشترشان تعطیل شده!؟
اگر کارخانه ای در ایران کار می کند حتماً خارجی ها در آن سهم دارند و بلافاصله وقتی ببینند خیلی سود آور نیست طرح ها در هر مرحله ای که باشد را متوقف می کنند. من اطلاع دارم و با فاکت حرف می زنم. صد ها کار خانه در ایران است که سهامدارش یا سودبرش خارجی است. حکومت ایران از نادر حکومت های جهان است که پشت پرده اش خیلی مرموز است. و خود دست اندر کاران طوری مسیر می دهند که ما آنچه که آنها می خواهند را ببینیم.
ایران اما فقط نیروی وابسته و مزدور ندارد، بلکه نیروی وطن پرست هم از هر کشوری بیشتر دارد. به همین خاطر خیزش و جنگ سبز مردم ایران یک جنگ دو پهلو است. در یک سو مردم ایران دارند با ارتجاع داخلی مبارزه می کنند و در سوی دیگر روبروی غارتگران جهانی که سود های باور نکردنی در این سی و یک سال برده اند ایستاده اند. کشته شدن هزاران ندا و سهراب برایشان هیچ اهمیتی ندارد، این مانور ها برای بدست آوردن منافع بیشتر است. از بین رفتن این رژیم یعنی از بین رفتن میلیارد ها ثروت از دست قدرتمندان شرق و غرب و نوچه هایشان. پس اگر در نهایت ناچار شدند به خواسته مردم ایران تن در دهند حتماً تلاش خواهند کرد که همه چیز را در راستای منافع خود مسیر بدهند.. و چون ایران سر زمینی چپ خیز است و روحیه ملی در ایران بالا می باشد، احتمال اینکه جامعه را به شکل مصنوعی از حالت عادی خارج کنند تا بتوانند کنترل را بدست بگیرند فراوان است و ایران کثیرالمله شرایط آن را دارد. فرزندان دلسوز واقعی ایران باید بدانند که روز های سختی در پیش رو دارند. اما این روز های سخت امید دیدن یک ایران آزاد و غیر وابسته را نیز برایمان ایجاد کرده است. که سرنوشت اش را مبارزه ای فداکارانه و میهن پرستانه تعیین می کند.
۲٨۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : بهروز

عنوان : بحران در داخل، شکست در سیاست خارجی، تشدید تضادهای درونی و پروسه زوال
جناح های متحد حکومت به از هم گسیختگی خود ادامه می دهند و با آشکار شدن شکست سیاست خارجی و برآمد مرحله دیگری از بحران اقتصادی تضادهای بین کلان های سیاسی مالی نظامی که تشکیل دهنده الیگارشی حاکم هستند تشدید می شود. ضمنا، بازتولید تنش های درونی بین کلان ها نشان می دهد که سیستم جمهوری اسلامی نه یک رژیم تیپیک و متعارف سرمایه داری، بلکه توده آمورفی از کلان های سیاسی مالی نظامی است که از نظر خاستگاه اجتماعی هیچ تفاوتی ندارند الا گردآمدن حول این یا آن شخصیت و بیت و خاندان مشخص با منافع مخصوص به خود. همان طور که این سیستم نامتعارف و تا حدی استثنایی است پروسه زوال و تلاشی آن نیز به شیوه های کلاسیک ممکن نبوده و نیست. گستردگی و آمورف بودن این نظام و استقلال نسبی اش از قدرت های بین المللی به آن قدرت انعطاف پذیری و سرکوب گسترده داده که به واسطه آن از بحران ها جان به در برده و به آلترناتیو قدرتمندی اجازه ظهور نداده است.
۲٨۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : پیچ تاریخی تاریخ

عنوان : در گفتار به این نکته دقت کنید که حجتیه امروز ده ها نام دارد. پس کلمه حجتیه منظور من نیست بلکه در این نوشته همه سازمان های پارالل را هم در نظر دارم.
تحلیلی فشرده بر آنچه دارد پیش می آید: در ایران تظاهرات عموماً از طریق مساجد رسمی یعنی مساجد جامع صورت می گیرد
در این مساجد حرف آخر را همیشه حاج آقا امام مسجد و اطرافیان نزدیک به او می زنند. در این سال ها حجتیه که در زمان قبل از انقلاب ظاهراً شعار دوری از سیاست را میداد تقریباً تمامی مساجد را به وسیله عوامل خود تسخیر کرد و حالا به عنوان سازمانی مخوف و پر قدرت حتی دیگر خودی را به رسمیت نمی شناسد فقط و فقط باید خودی خودی خودی باشی و این است که در برابر حتی یک آدم ارتجاعی مثل لاریجانی هم می ایستد. اینها تصمیم نهایی خود را گرفته اند و آن این است که هر کسی را که کوچکترین اختلاف نظری با ما دارد را باید تصفیه کنیم. اینها امروز در سراسر ایران به دو وسیله تاخت و تاز می کنند یکی تشکیلات مخفی و مافیایی خود و دیگری تسخیر همه کانون های سازمان دهی یعنی حوزه ها و مساجد جامع که امامان این مسجد ها صد در صد از خودشان هستند. و هرجا از آنها نبوده اند بخصوص در این پنج سال به بهانه های مختلف برداشته شدند. و با داشتن همین قدرت است که گاه حتی برای رهبر خود هم تره خرد نمی کنند. او هر جا که موافق نیست نصیحت های خودش را می کند و آنها نیز کار خودشان را انجام می دهند. نمونه سمت مشایی یکی از آنهاست. نمونه تاختن به خانواده خمینی یکی از آنهاست و ... رهبر به خوبی می داند که تاخت و تاز به بیت آیت الله خمینی به سودش نیست و او را منزوی تر می کند ولی می بینیم که دهان خودش را می بندد برای اینکه می داند کسانی که قدرت گرفته اند به راحتی می توانند بلای احمد خمینی را به سرش بیاورند. در این پنج سال بار ها احمدی نژاد در برابر حرف او ایستاد و کار خودش را پیش برد. رهبر می داند که این عقب نشینی او در برابر احمدی نژاد او را خوار می کند و از ابهت او در بین مردم مذهبی به شدت می کاهد، اما از سوی دیگر می داند که اگر دهان باز کند می توانند به راحتی از سر او بگذرند. حالا دیگر خوب یاد گرفته اند. اوایل جلوی خمینی می ایستادند و کله پا می شدند حالا وقتی می خواهند بزنند با چسباندن خود به خود خمینی می زنند. یعنی اگر رهبر زیاد حرف بزند به راحتی از شرش راحت می شوند و یک مراسم با شکوه هم برایش بر گزار می کنند.

اما مسئله اینجا پایان نخواهد گرفت، بلاخره یک جا رو در رویی رو می شود و این تظاهرات ها می تواند مقدمه آن رو شدن باشد. این به ضرر رهبران حجتیه هم خواهد بود زیرا احتمال خیلی زیاد دارد که در این رو در رویی ورق بر علیه آن ها بر گردد. همانطور که گفته شد حجتیه قدر خود را از طریق امامان مساجد جامع اعمال می کند، پس کافی است برای فلج کردن این سازمان مخوف و مافیایی این اهرم را از دستش بگیرند. و برای این کار نیروی مخالف افراد ساخته شده و متخصص آماده دارد، یعنی لازم نیست که کادر سازی کند. حجتیه گرچه امروز بخش عمده رهبری سپاه را نیز در اختیار دارد اما سپاه تا حدی می تواند به آن کمک کند زیرا بکار گیری سلاح بر علیه مردم اگر خیلی از حد بگذرد هم اعتراض جهانی و هم انفجار داخلی را می تواند در پی داشته باشد، پس سپاه که بزرگترین کانون های اقتصادی را در دست گرفته به این راحتی حاضر نخواهد شد برای رضایت مثلاً مصباح یزدی و هر کس دیگری آن همه امکانات را از دست بدهد. پس سپاه و عوامل آن تا اندازه ای در بکار گیری خشونت پیش می روند ولی این پیشروی بی اندازه نیست.

نتیجه این است که این یورش های حجتیه در نهایت باعث از دست دادن کانون های قدرت و سازمان دهی او خواهد شد و این را مثل اینکه اینها نفهمیده اند. قدرت همین است، همیشه همین بوده، چشم صاحب خود را کور می کند و او خود را شکست ناپذیر می بیند و یا اینکه خطر را زیادی احساس می کند و برای پیشگیری از سقوط زیاده روی می کند و در هر دو حال چون نیروی مردمی خالص نه مردم سازمان دهی شده ساندیسی، ندارد پس محکوم به شکست است. زیرا نیروی ساندیسی در ایران و جهان هر جا که ساندیس باشد آنجا حاضر می شود و در روز خیلی خطرناک روی آنها حساب نمی توان باز کرد. زیرا کسی که وجدان خود را به یک لقمه نان می فروشد اهل جان بازی نخواهد بود.
از سوی دیگر وجود نیروی پر قدرت جنبش سبز و داشتن کادر های حرفه ای آماده در بین روحانیون و مردم غیر روحانی در لحظه تغییرات به سرعت می تواند افسار قدرت را از دست حریف بگیرد. و باز از سوی دیگر بخش عمده چپ درس گرفته از اشتباهات گذشته نیز اینبار با تمام قوا همراه نیروی سبز است و این وزنه در ایران چپ خیز بسیار با اهمیت است.
به جرأت می توان گفت که این لحظه در تاریخ سی و یک ساله ایران بی نظیر است. پس باید منتظر حوادت و در نتیجه تغییراتی حتی باور نکردنی بود که در این سه دهه ندیده ایم.
۲٨۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹