انگشت بر ماشه - بهرام حسین زاده

نظرات دیگران
  
    از : آ. ائلیار

عنوان : فقط با متد علمی
آقای سهند!
من ضمن اینکه «شیوه برخورد شما را نسبت به مسایل - فقط در نوشته تکراری- درکل نادرست و مخرب» میدانم و چرایش را در پیام طولانیم نوشته ام ، ولی نگفته ام « احمدی نژادی» ست. گفته ام « من دوست دارم در طرف بحثم برخورد صمد بهرنگی را مشاهده کنم نه شیوه احمدی نژاد ها را .» جمله کلی ست. منظورم شیوه مورد پسندم در بحث به صورت عمومی ست. حالا از اینکه بد فرموله شده و موجب سوء تفاهم گردیده پوزش میخواهم.
دیگر اینکه نظر من در مورد جنبش سبز آن نیست که شما عنوان کرده و رد نموده اید. من قبلا اندیشه ام را مفصل در این مورد نوشته ام . میتوانید به پیامهای مصاحبه با فتاپور در آرشیو همین سایت مراجعه کنید.
با آرزوی سلامتی برای شما، من همینجا بحث را با شما تمام میکنم و صحبت های دیگر را به فراغتهای دیگر محول میکنم. فقط خواهشم اینست که با متد علمی و متین و با نهایت احترام به مخالف و دیگری( منظور کلی ست) بنویسید که امکان گفتمان ضایع نشود.
ساغ اول
۲٨۹۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : روح نقاد صمد راهنمای ماست
آقای سهند،
خنده چیز بدی نیست. ولی درست اینست که « جای خنده » را به دیگری هم « نشان» بدهی. این کار توانایی میخواهد که خیلیها به هنگام عمل فاقد آنند. نیروی خود را امتحان کن. امیدوارم موفق بشوی باهم بخندیم.
من نگفته ام حذف از سوی سایت با حذف از طرف من فرق ندارد، بل گفته ام « من با حذف از سوی خودم راضیم». 
از نویسنده آن گاهنامه انتظاری نیست . ماهیت آن گاهنامه مشخص است . ولی از شما انتظار میرود که مطالب متین بنویسید.آدم از احمدی نژاد چه چشمداشتی میتواند داشته باشد ؟
از سوی دیگر پاسخ سئوال شما به سایت مربوط است نه به من. باید خودشان جواب بدهند که چرا آن فحشهای سیاسی را پاک نمیکنند؟ من تا دلیل چیزی را از طرف مقابل نبینم نظر نمیدهم.
اما محتوای دو نوشته تکراری شما برای من « بسیار غم انگیز» بود. چرایش را قبلاً گفته ام. من دوست دارم در طرف بحثم برخورد صمد بهرنگی و اوختای را مشاهده کنم نه شیوه احمدی نژاد ها را . فرزندان آذربایجان نباید متد و شیوه های غیر علمی و عوامانه را به کار بگیرند. اندوه من اینجاست. با این شیوه ها ما به هیچ جا نمیرسیم.
من میخواهم روح انساندوست و نقاد و بزرگ صمد را در فعالین آذربایجان ببینم نه روح حقیر و تاریک اندیش عمال رژیم را.
ساغ اول.
۲٨۹۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : اهداف نیک، کردار نیک میطلبد
آقای سهند نسیمی!

من در مورد نوشته توهین آمیز آقای حمید محوی به موقع نظرم را نوشته ام و خوانندگان میتوانند هر دو متن را ملاحضه کنند. با عبارت « توهین ممنوع ! » و توضیحاتم پیام ایشان از نظر اینجانب حذف شده است و نیازی به جلب توجه گردانندگان سایت نداشته و ندارم و تا این حد هم راضی هستم.
اما شما از سایت انتظارات دیگری داشتید که من در نوشته مفصل خود به آن پرداخته ام. و لازمه چنان « انتظاراتی » تماس با سایت بود که این کار را انجام نداده بودید.

باز شما دراین سخنان کوتاهتان یکی را « نیمه دیوانه » دیگری را « کلاه بر سر خود گذارنده و ...» نامیده اید که در خور ملاحظه نیستند. اما پرسشی از شما دارم :
با این شیوه ها و کردارها به چه چیزی و به چه کسانی دل میسوزانی؟ فراموش نکن فقط با کردار نیک میتوان به اهداف نیک رسید و لاغیر. تا حرمت کلام و احترام دیگری را نتوانی به جای بیاوری هرگز نمیتوانی گفتمانی با او داشته باشی و مسایلت را حل کنی. و مسایل حل نشده هم میدانیکه « بحران سازند ؛ و بحرانها هم چه بسا فاجعه آفرین».
ذیگر اینکه من نام « به سهند نسیمی » را با اسم شما اشتباه کرده بودم ، با پوزش.
همیشه در انتظار پیامهای متین و محترمانه از سوی شما هستم.
سلامت باشید.
۲٨۹۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : پیام توهین آمیز باید حذف شود.
آقای نسیمی ،
اگر سئوالتان از من ائلیار است باید صبر کنید که در فرصت مناسب نظرم را برایتان بنویسم. متأسفانه در حال حاظر گرفتارم ، ولی نظرت را در مورد نوشته محوی تأیید میکنم. باید نوشته توهین آمیز او را حذف کنند. همینطور پیامهای تکراری توهین آمیز شما را. نوشته های متین بنویسید.
سلامت باشید.
۲٨٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : به سهند نسیمی

عنوان : کجایید؟
چند سئوال از شما کردم تا ببینم مواضع شما چیست. کجایید من منتظرم.

مواضع خودتان را برایمان مشخص کنید تا ببینیم.
۲٨٨۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : به سهند نسیمی

عنوان : موضع شما چیست؟
موضع شما در باره اعراب که فارس را از نام خلیج فارس می اندازند چیست؟

موضع شما درباره اعرابی که هر ساله بیانیه ای امضاء و منتشر
می کنند که ایران باید سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را به «صاحبان اصلی» آن امارات بازگرداند چیست؟ و اگر این جزایر بزور از ایران جدا شود و یا رژیم بخاطر ضعفش آنرا به امارات واگذار کند چیست؟

موضع شما درباره دریای خزر که سهم حقوقی و قانونی ما ۵۰ درصد است ولی در چند سال اخیر در صدد بوده اند این سهم را به کمتر ۱۰ درصد برسانند چیست؟

اگر فردا با توافق اعراب اسرائیل یا کشورهای غربی به ایران حمله کنند چه موضعی خواهید گرفت؟ از ایران دفاع خواهید کرد یا از بیگانگان؟

در ۳۱ سال اخیر رژیم منابع مالی ما را بی اجازه ما در اختیار فلسطینی ها و حزب الله لبنان گذاشته است. بخش مهمی از این پول خرج خانه سازی، بیمارستان سازی، جاده سازی، مدرسه سازی و کشیدن لوله های آب و گاز .... کرده است درحالیکه این پول باید خرج مردم ما در خوزستان و کردستان و بم و بلوچستان و جنوب تهران و شهرهای دیگر می شد که از شدت فقر به فروش کلیه های خود، تن فروشی و قاچاق ... رو آورده اند و ۴ میلیون کودک و نوجوان ایرانی از تحصیل محروم شده اند....موضع شما در این مورد چیست؟
۲٨٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : سهند نسیمی

عنوان : استاندارد دوگانه سایت اخبار روز در مواجهه با پیام های توهین و تحقیر آمیز
اقای ائلیار: خودتان را به خواب زده اید که نمی توانم بیدارت کنم. در همین سایت فردی به نام حمید محوی در زیر نوشته آقای یونس شاملی --- که تصادفا درست بالای همین نوشته است---ایشان را سگ خطاب کرده اند و خود جنابعالی هم بهش اعتراض کرده اید ولی تا کنون این پیام توهین آمیز به اقای یونس شاملی حذف نشده است. شنا اگر تابحال متوجه استاندارد های دوگانه سایت اخبار روز نشده اید برایتان متاسفم.
۲٨٨٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : چرا پیام آقای سهند نسیمی خذف میشود؟
آقای سهند نسیمی محترم!
شما « ادعا» میکنید در این صفحه به شخصیتی که یک و نیم میلیارد پیرو دارد تو هین شده و کسی چنین پیامی را حذف نکرده است، در نتیجه نباید پیام توهین آمیز شما را هم حذف بکنند. در ضمن مینویسید که « آدم سکولار هستید». این سخنان چندین اشکال دارند:
۱- شما فقط « ادعا» میکنید ، بدون اینکه « مدرکی» برای ادعای خود ارائه بدهید. تا وقتی که مدرکی نشان ندهید ادعای شما باطل است.
۲- عدم حذف یک توهین دلیل بر این نیست که سایت با آن موافق است. بلکه دلیل بر این است که امکان کنترول صد در صد پیامها از طرف سایت ممکن نیست . و سایت به کمک خوانندگان نیاز دارد که چنین سخنانی را حذف کند. مدرک گفته من هم این نوشته سایت است :« اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم».
حالا شما کمکی کردید که سایت آنها را تمیز کند؟ اصول گردانندگان سایت « ممنوع بودن توهین» است. تا حد توانشان نیز تلاش میکنند.
ولی برعکس ، متأسفانه شما تلاش در جهت آلودگی سایت به « توهینها» میکنید و این کار هم مذموم است. توضیح توهینها در پایین قید شده است.
۳- وجودِ عمل ِخلافِ یکی، دلیل ِبر حق بودن عمل ِخلاف شما نمیتواند باشد.
لقمان را گفتند :« ادب از کی آموختی؟» گفت : « از بی ادبان! آنچه آنان کردند من نکردم».
۴- اصولاً آدم سکولار برای اثبات حرفش دلیل سکولار بیان میکند. حالا من نمی فهمم شما چه « منظوری » دارید که چنگ به عقاید غیر سکولار میافکنید؟ بعضیها برای « عوام فریبی و هوچیگری» اینکار را میکنند. امیدوارم شما چنین قصدی نداشته باشید چون اینجا « عوامی»پیدا نمیشود. چنین جول و پلاسی را در جای دیگری باید پهن کرد.
*
شما از « شوینیسم» حرف میزنید و آن را فقط در میان یک « خلق» میبینید. گذشته از اینکه این دید صحیح نیست « با تبلیغ کینه و نفرت و دشمنی » در میان « خلقها» عملاً در « محو دوستی در بین آنها» میکوشید. این متد روش عمال رژیم است که به منظور « تفرقه» انجام میدهند و قصد ادامه حکومت دارند.
شوینیسم در میان همه خلقها و ملتها هست و راه زدودن آنهم گفتمان متین با تکیه بر برابر حقوقی و دوستی بین خلقها و ملتها ست.
دوست داشتن خود و دیگری از هم جدایی ناپذیرند. نمی توانی خودت را به درستی دوست بداری در حالیکه به دیگری نفرت و کینه میورزی. سعادت تو جدا از سعادت دیگری نیست. نفرین به سعادت من در جاییکه موجب بدبختی دیگری باشد. نفرین به آزادی من در جاییکه موجب بردگی دیگری باشد.
*
روشنفکر اگر به درستی روشنفکر باشد تنها متعلق به یک خلق نیست بلکه متعلق به بشریت است. اما شما چنان دیدی دارید که آنان را در چارچوبه یک خلق زندانی میکنید و از آنان فقط « شوینیست » میسازید. روشنفکری ربطی به این مقولات ندارد.
عمادالدین نسیمی، شاعر بزرگ آذربایجانی را بنگر که وقتی به او گفتند : « گتمه! قال! سن آذربایجانا گرک سن!» گفت: « من بشرّیته گرکم!». و رفت. یعنی :
گفتند:
- نرو! بمان! تو متعلق به آذزبایجان هستی.
گفت:
- من به بشریت متعلقم!
و رفت.
این اندیشه ها را با دید خودت مقایسه کن! به راستی چه ربطی بهم دارند. متأسفانه دید شما بیشتر به دید فونتامنتالیستها شیبه است تا به دید نسیمی شاعر.
*
شما از یک سو از حمله احتمالی به ایران خوشحالید و از سوی دیگر اشاره به خرابیها و ویرانیها میکنید. مثل مبلغان حکومت متضاد حرف میزنید و در هم اندیشی پیشه میسازید. دید خود را تصفیه کنید. مرتجع و مترقی مفاهیم ثابتی نیستند و نسبت به زمان و مکان تغییر میکنند. نباید چشم بر روی تغییرات بست. آزادیخواهان منکر تبعیضات در مورد خلقها نیستند ولی باید برای رفع آنها راه و روش عاقلانه یافت. راهش نفرت پراکنی و کینه ورزی و توهین به دیگری نیست.
اتلاق « بی عرضه» ، « کور خوندی»، « گوش عمه یتان» ، یک مشت شاعر بیسواد و ... افیونی» در بحث به دیگری ، گیرم خیلی هم مخالف، در زبان مورد استفاده ما توهین به حساب میآید و جایی برای بحث نمیماند.
*
پیش بینی شما در مورد حمله احتمالی « پیش بینی» نیست. چرا که آمریکا از همان آغاز همیشه از « گزینه نظامی» سخن گفته است.
*
حمله احتمالی هیچ ربطی به این یا آن بخش از روشنفکران و خلقها و ملتها ندارد. و توضیح آن با مقولات « گناه و گناهکار » اگر عوام فریبی نباشد ساده اندیشی مفرط است. من قبلاً در این مورد نکاتی را به صورت کامنت نوشته ام که اینجا با پوزش از تکرار آن ، نقل میکنم:
حکومت مستبد مسئول فاجعه احتمالی ست

اگر به ایران حمله ای صورت بگیرد مسئولش « حکومت مستبد ایران » است که منافع خود و مردم را تشخیص نمیدهد و با صلح و آرامش جهانیان بازی میکند.
این اندیشه شما که نویسندگان و تحلیل گران را ... مقصر بنامید و فاجعه احتمالی جنگ را که رژیم مستبد حاکم سی و یک سال است زمینه اش را باجهالت خود در برابر چشمان مردم ایران و جهانیان آماده کرده است، و گوش به سخن خردمندانه هیچ ارگان بین المللی هم نمیدهد،منحرف کرده و به گردن این زحمتکشان عرصه فکر و اندیشه بیندازید؛ خود نفاق افکنی در میان مردم است و جاده صاف کن جنگ و ویرانی.
ایران نیازی به « برنامه اتمی » ندارد. نمیخواهیم در ایران شاهد هیرو شیما یا چرنوبل باشیم. اگر حکومت ایران براستی در پی سلاح اتمی نیست چرا به فکر و برنامه کسب « انرژی از باد و آب و خورشید» نیست؟ راههای نوینی که هم با محیط زیست مطابقت دارد و هم در خدمت صلح و دوستی و آرامش گیتی ست.
کی و کجا « رأی مردم ایران» را در مورد برنامه اتمی پرسیده اند که اکنون به خاطر این برنامه کشور را در آستانه جنگ قرار داده اند؟
آمریکا مثل هر کشور خردمند دیگر به فکر « منافع و امنیت» مردم خود است و متعهد است که از آنها حفاظت کند. « منافع و امنیت» مردم ایران در « پذیرش خواسته های جنبش جاری و قطعنامه های بین المللی در مورد برنامه اتمی» ست. بهتر است تا دیر نشده جهالت را کنار بگذارد و از منافع مردم ایران حفاظت کند.
سی و یکسال است که مردم، زحمتکشان عرصه قلم و اندیشه و سیاست، این راه درست حفاظت منافع مردم را با زندان و شکنجه و شهادت و مورد تجاوز واقع شدن نشان داده اند ، خرد حکم میکند که این رزیم به راه مردم بیاید و بیش از این جاده صاف کن حمله احتمالی ابر سیستم سرمایه داری درنده جهانی نباشد.

به امید مطالعه پیامهای متین از آقای سهند نسیمی
۲٨٨٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : به روانشناس پان ایرانیست
دم خروس پان فارسیسم بالاخره زد بیرون: "یک مشت عرب پابرهنه..."! گرچه آنها که حمله می کنند، از هر قوم و ملیتی که باشند هیچ پابرهنه هم نیستند. همه شان چکمه پوش هستند و سرتاپا مسلح با مدرن ترین تجهیزات.

در ایران، اما، هم عربها زندگی می کنند و هم پابرهنه ها، برنامه تان برای آنها چیست جناب؟ قتل عام؟

خوب است دیگرانی هم بخوانند و قضاوت کنند، چند بار بنویسم که از همین حالا مبارزه با جمهوری اسلامی و نیروهای فاشیستی نظامی اش و همبستگی با نیروهای مترقی در کشورهای خاورمیانه را باید در دستور کار قرار داد تا از بروز هر گونه جنگی جلوگیری کرد. مثل اینکه شما چندان بدتان هم نمی آید که به ایران حمله بشود؟ در اینصورت افکار پان ایرانیستی شما میدان عمل پیدا می کند، نه؟ خب، بحرین را استان چهاردهم ایران خواندن یعنی اعلان جنگ مستقیم به بحرین، خوب باید هم متحد جمهوری اسلامی شوید. پس دیگر معنی ندارد که با شما بحثی کنم. چون بحث سازنده را در اپوزیسیون مترقی می شود پیش برد و نه با شما.

یک بار دیگر برای همگان: در هیچ جنگ فاشیستی خودی و غیر خودی به هیچ بهانه ای نباید شرکت کرد، این است موضع مردمی و قابل دفاع، تشکیل جبهه مستقل و مردمی و همبستگی بین المللی با ملتها در سراسر خاورمیانه علیه ارتجاع خودی و غیر خودی، تحریم جنگ، تحریم جنگ، تحریم جنگ!
۲٨٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : برای روانشناس پان ایرانیست
دم خروس پان فارسیسم بالاخره زد بیرون: "یک مشت عرب پابرهنه..."! گرچه آنها که حمله می کنند، از هر قوم و ملیتی که باشند هیچ پابرهنه هم نیستند. همه شان چکمه پوش هستند و سرتاپا مسلح با مدرن ترین تجهیزات.

در ایران، اما، هم عربها زندگی می کنند و هم پابرهنه ها، برنامه تان برای آنها چیست جناب؟ قتل عام؟

خوب است دیگرانی هم بخوانند و قضاوت کنند، چند بار بنویسم که از همین حالا مبارزه با جمهوری اسلامی و نیروهای فاشیستی نظامی اش و همبستگی با نیروهای مترقی در کشورهای خاورمیانه را باید در دستور کار قرار داد تا از بروز هر گونه جنگی جلوگیری کرد. مثل اینکه شما چندان بدتان هم نمی آید که به ایران حمله بشود؟ در اینصورت افکار پان ایرانیستی شما میدان عمل پیدا می کند، نه؟

در هیچ جنگ فاشیستی خودی و غیر خودی به هیچ بهانه ای نباید شرکت کرد، این است موضع مردمی و قابل دفاع؟ تشکیل جبهه مستقل و مردمی و همبستگی بین المللی با ملتها در سراسر خاورمیانه علیه ارتجاع خودی و غیر خودی، روشن شد؟ تحریم جنگ، تحریم جنگ، تحریم جنگ! روشن شد؟

راستش معلوم است شما بدنبال روشن شدن نکته ای نیستید و تنها می خواهید همان افکار و مواضع راسیستی تان را علیه ملیتهای دیگر در این بحث جا بیاندازید.
۲٨٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : روانشناس

عنوان : حاضرم که« ته ته افکارم پان ایرانیست باشد» ولی در توجیه حمله فاشیستی بیگانه برعلیه مردم ایران برنیایم.
جناب شکیب، شما باز هم سر بصحرای کربلا زده اید و از پاسخگویی پرهیز نموده اید. برای جندمین بار سوال را تکرار مینمایم «اگر فردا یک کشوری بایران حمله کرد و موجب کشتار و خرابی و جنایات هیتلری شد، بنظر شما چکار باید کرد. آیا «تحریم» کافی و مفید است؟ ». یا اینکه باعتقاد شما رژیمهای پهلوی و جمهوری باین خاطر رژیم «فاشیستی» هستند جون «ادعای» مالکیت بحرین (استان چهاردهم ایران) را میکنند. و حمله نظامی و کشت وکشتار و جنایات ارتش خارجی بایران برای «دفع و نابودی» رژیم فاشیستی بقول شما قابل قبول و لازم است و شما خواهان حمله نظامی و کشتار مردم ایران هستید؟ و نیروهای بیگانه از نظر شما نیروهای «ضدقاشیست» و «نجات دهنده» هستند وآیا مورد پشتیبانی شما قرار دارند، همانگونه که در نظریات متفاوت خودتان، طرفداری از حمله و جنایات یک مشت عرب پابرهنه عراقی برهبری صدام حسین بایرانیان بیان کردید. البته شما تلویحآ در نظریاتان از مقطه نظر «علمی» راجع بمفهوم «فاشیسم و ضدفاشیسم» بیان کردید،ولی نارسا. در مورد بیانات دیگر حقیرانه و «بیربط» همیشگی شما پاسخی داده نمیشود.زیرا من وارد جنبه های خصوصیات اخلاقی شخصی شما وارد نمیشوم . از نظر جایگاه سیاسی، بعداز دادن پاسخ بسوالم، نظر نهایی را خواهم داد.برقرار باد جبهه دایمی مردمی علیه فاشیسم در سراسر دنیا.
۲٨٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : شما طفره می روید!
آقای روانشناس مسئله خیلی روشن است و برعکس این شما هستید که طفره می روید. آیا شما جمهوری اسلامی را یک نیروی ضد فاشیست می دانید؟ آیا ارتش، بسیج و سپاه پاسداران فاشیست نیستند؟ آیا آنها متجاوزان به جان و میهن مردم ایران هستند یا مدافع آن؟ آیا دولتهای دیکتاتور و متجاوز ایرانی مثل پهلوی ها و جمهوری اسلامی که داعیه مالکیت بحرین و پیشروی در مرزهای شمالی و جنوبی را همیشه در برنامه های خود داشته اند، دیکتاتوریهای متعرض و فاشیستی بوده اند یا نه؟ همین الان که جمهوری اسلامی کردستان عراق را بمباران می کند، و حتا در مرز رسمی آنها پیشروی می کند، متجاوز و متعرض است یا نه؟ خیلی روشن است آقای روانشناس این شما هستید که طفره می روید و نمی خواهید بگوئید که ته ته افکارتان پان ایرانیست هستید و برای آسایش و حقوق ملیتهای دیگر پشیزی ارزش قائل نیستید، و روشن است که در حقیقت به آسایش و آزادی مردم ایران هم نمی اندیشید.

خیلی روشن است که در کنار جمهوری اسلامی دولتهای فاسد و مرتجع و فاشیستی دیگر هم چون دولت ترکیه، دولت عربستان سعودی و... هستند که هر یک می خواهند ژاندارم منطقه شوند، مردم همه این کشورها سر و کارشان با دولتهای فاشیستی شان است و زیر سرکوب آنها قرار دارند، هیچ نیروی مترقی در این کشورها نیست و نباید باشد که برود با ارتش و نیروهای نظامی فاشیستی خودی همکاری کند، در یک صف بجنگد به بهانه ی مبارزه با فاشیسم غیر خودی! سیاستی مضحک تر و متناقض تر و ورشکسته تر از این برای یک نیروی مترقی و مردمی نیست!

نیروهای مرتجع پان ایرانیست خودی، پان ترکیست ترکیه، پان عربیست دولتهای مرتجع عربی و... طفره می روند و صریحا نمی گویند که خواب "دوران طلایی"/امپراتو ریها/جنایتکاریهاشان در حق مردم خودشان و ملیتهای دیگر را می بینند. در جنگ جهانی دوم ، دولت ایران که تا خرخره طرف فاشیسم هیتلری بود و همه ی امکانات اش داشت برای پیشروی ارتش هیتلر مهیا می شد، لابد شما اگر آن زمان بودید رهنمود می دادید که ایرانیان بروند در ارتش هیتلر و رضا شاه علیه متفقین بجنگند، نه؟

مقایسه و استدلال شما در ربط با مقاومت ضد فاشیستی در اروپا، خیلی لنگ می زند جناب! در سراسر اروپا انسانهایی (مستقل از ارتشها) به جبهه ی مردمی علیه فاشیسم پیوستند. آلمانیهای مترقی، مردم ایتالیا به شکل مستقل علیه دولتهای فاشیستی خودشان در زمان جنگ مبارزه می کردند، این است معنی دفاع مردمی. آنها که نرفتند به ارتشهای فاشیستی شان بپیوندند تا مثلا متفقین پیروز نشوند!

آقای روانشناس ناسیونالیسم شما که میان فاشیسم خودی و غیر خودی بد و بدتر می کند، به درد همان جمهوری اسلامی می خورد و نه مردم ایران. علیه فاشیسم و ارتجاع باید یک همبستگی بین المللی میان ملیتهای (نه دولتها) سراسر منطقه شکل بگیرد، اپوزیسیون مترقی ایران در این زمینه هیچ حرکتی نکرده است.

از اینها گذشته، چرا منتظرید که به ایران حمله بشود، آنوقت بروید با فاشیسم بجنگید؟ چرا همین الان در فکر مبارزه با فاشیسم خودی با ارتش و سپاه و بسیج اش نیستید؟ حتما باید "بیگانگانی" باشند تا "غیرت" تان به جوش آید؟
۲٨۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : به سهند نسیمی

عنوان : از اینکه مطالب شما را کسی قبول ندارد دچار عقده شده اید. به یک روانشناس مراجعه کنید. اخبار روز حق دارد مطالب تفرقه انگیزو بی ادبانه شما را حذف کند.
از اینکه مطالب شما را کسی قبول ندارد دچار عقده شده اید. به یک روانشناس مراجعه کنید. اخبار روز حق دارد مطالب تفرقه انگیزو بی ادبانه شما را حذف کند. بروید در سایت عراقی ها و مطالب تان را چاپ کنید و از توجهی که بخود در آنجا بخود جلب می کنید ارضاء شوید.
۲٨۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : به مسافر خسته

عنوان : بیاد داشته باشیم که در اینجا کسی مدارک تحصیلی و محل زندگی کسی را شرط نظر دهی نکرده است.
تحقیر مناطقی از ایران و ایراد گیری به سطح سواد افراد بوسیله شما مرا واداشت که یکی از نظرات بسیار خوب و گویا در این ستون را به شما یاد آوری کنم. بیاد داشته باشیم که در اینجا همه حق اظهار نظر دارند و کسی مدارک تحصیلی و محل زندگی کسی را شرط نظر دهی نکرده است. اینگونه تبعیض قائل شدن نسبت بدیگران از سوی شما قابل قبول نیست.

با اجازه ائلیار گرامی،

از : آ. ائلیار
عنوان : ادبیات احمدی نژادی
آقای قزوینی عزیز

ممنون از نوشتن نظریاتتان. شما اندیشه های خود را بسیار محترمانه و خوب قید کرده اید. و به جای خود هم محترم است . جدا از اینکه دیگری آنها را رد میکند یا میپذیرد. دوست دارم نظر شما را به چند مورد مهم در بحث با دیگران جلب کنم : در اینگونه صفحات خیلیها در بحث شرکت میکنند. از افراد حکومت تا آزاد اندیشان. چون گفت و گوی نوشتاری برای همه آزاد است مگر اینکه کسی به دیگران توهین روادارد و از ادبیات لمپنی و اوباشگرانه بهره گیرد که باید جلوش گرفته بشود. افراد رژیم از سه متد استفاده میکنند. ۱- روش احمدی نژادی ۲ - روش معمولی و متین و محترمانه ۳- هم متین و هم احمدی نژادی، یعنی آمیخته . با روش محترمانه کسی مخالفتی ندارد ، افراد رژیم هم میتوانند شرکت کنند و از نظریات خود دفاع کنند. اما آنان که با ادبیات بازجویان اوین وارد بحث میشوند دیگر باید جلوشان گرفته بشود. حتی افراد مستقل هم بخواهند از این ادبیات استفاده کنند جایی در بحث نباید داشته باشند.
از مشخصات بحث افراد رژیم اینست که:
۱- « مختلط میاندیشند و از روش ِگاهی به نعل گاهی به میخ» استفاده میکنند. در لابلای سخنانشان دشنام و تهدید و تحقیر و اتهام زنی و ژست سطحی ضد سرمایه داری و دفاع الکی از مظلومان و ملیت گرایی افراطی و نژاد گرایی و غیره به فراوانی یافت میشود.انگار آدم با خود احمدی نژاد طرف است. و یا با کوبلز و هیتلر بحث میکند.
۲- هدفشان اینست : « تفرقه بینداز و حکومت کن».
این ویژگیها و روشها را آزاد اندیشان به خوبی میشناسند و در گیر آنان نمیشوند.

با احترام به شما
۲٨۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : salehi

عنوان : sansor chera????????????
چو ایران نباشد تن من مباد.

و چون تن من نباشد ایران هم مباد.
در کل فرهنگ غنی ۲۵۰۰ و ملت حاکم به بنبست رسیده و ثابت کردند که لیاقت حکومت بر ایران و دیگر ملتها را ندارند.
هنوز هم با وجود این اشی که از ۱۰۰ سال پیش برای ملل ایران پخته اند درسی نگرفته اند.
فقط یک سوال از ملت حاکم دارم و ان اینست که با وجود این همه تجربه ،چرا باید دیگر ملل ایران از این مرز پرگهر که در واقع دارای مرزهاای از دیگر ملتهاست و جز مرزی پر خون تجربه ای ندارند، با شما احساس همدردی همسرنوشتی و هموطنی بکنند؟
۲٨۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : ایران و ایرانی

عنوان : ماموران رژیم بخوانند تا بفهمند در میان ما تفرقه نمی توانند بیاندازند، ما آنها را هر جا باشند می شناسیم، ماموریتشان تخریب و تجزیه ایران است و بس.
از : ‫رضا سالاری
عنوان : قانون ‫رسوای اجبار حجاب تنها کارکرد و هنر سی سال حکومتتون
بخون روضه ای برای سید علی روضه خون

‫ بنی صدر ابوالحسن، سحابی، ‫پیمون، بازرگون و تتمه نیمچه ملیون
‫نوشدارو ‫بعد از مرگ سهراب شده اعتراض های ناگزیر امروزتون
خاتمی، موسوی، کروبی ‫مسلمون
اگرچه بعید میدونم شما را دیگه ببرند به زندون
ولی به هر حال ‫‫‫فریاد آزادی ما را برسون
‫به گوش آن پیر سید علی روضه خون
‫به همون نظامت بگو:‌ گذشت آن ایام خوش و سفره بوقلمون
‫بگو که ملت دیگه نمیشود ذبونتون
دیگه نمیشه بنده تو و اون و هرچه روضه خون
‫ ز بس تجربه مکر و فریب دیده چون
از انواع آخوند و دین و حرم و دربار و بیت و اندرون
‫ز بس فاسد و مستبد گشته هر رای و قانون
هرگاه مشروط شد به این مرتجع دین و آئین تون
آتش زند بر دانش و هستی و جهان مرامتون
عزاداری و ‫مرگ و تعصب است کل اندیشه و افکارتون
دشمن است با تجدد و پیشرفت و علم ، عقل مصلحتگرای مکارتون
جواب نقد و اعتراض شکنجه و تجاوز و زندان و اعدام است در مکتبتون
هیچ ارزشی ندارد ایران و ایرانی برایتون
همه ارزشها پایمال است در این ورشکسته نظامتون
چون سراسر دروغ و خرافات و مصلحت و تعصب است این سرطانی فقه تون
گرچه همه قانونهایتان بوده شرعی و زورچپو ن
نبوده ‫هیچکدام موفق علیرغم نمازها و دعاهای امامان هوا و زمین و زمانتون
بوده قانون اجبار حجاب تنها کارکرد و هنر سی سال حکومتتون
تاکی عاقلان جهان بخندند به این مسخره رسم و آئینتون
‫ولی نشنیده بود این خبر، سپاه و بسیج سید علی روضه خون
که بیشتر ‫بی دین و ایمون و لائیک میگردند همه جوانان ایرون
‫هر روزی که بگذرد بیش از خلافت و ولایت تون
نخورد دیگر فریب آخوند و خمینی، همان امام مکر والماکرینتون
دنباله ای ندارد شعار ‫آزادی، استقلال، اینبار ای فرعون
‫فضیلت نیست دیگر دین و مذهب و مجتهد و روضه خون
فقیه و مرجع قیم نیست دیگر در قم و ‫تهرون و کرمون و اصفهون
حکومت حکومتی است شاد و خوشبخت و مردمی، کلاً بر خلاف میلتون
‫جمهوری، دموکراتیک، سکولار، لیبرال، مدرن، غیر قابل مقایسه با این دولت بدبخت و ذبونتون

ماموران رژیم بخوانند تا بفهمند در میان ما تفرقه نمی توانند بیاندازند، ما آنها را هر جا باشند می شناسیم، ماموریتشان تخریب و تجزیه ایران است و بس.
۲٨۷۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : ایرانی میهندوست

عنوان : اشتباه دیگری در نظرم یافتم و پوزش می خواهم.
«ما باید هر آنچه از دستمان بر می آید بکنیم تا ایران در گیر جنگی که به مراتب خانمانسوزتر از جنگ ۸ ساله بود بشود». باید می گفتم،
ما باید هر آنچه از دستمان بر می آید بکنیم تا ایران درگیر جنگ دیگری که به مراتب خانمانسوزتر خواهد بود نشود.
۲٨۷۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : ایرانی میهندوست

عنوان : تصحیح یک اشتباه فاحش
«...سران با کفایت سپاه پاسداران که نمی خواستند ارتش ایران این جنگ را هدایت کند...»، منظورم را اشتباه رساندم و باید می نوشتم، سران بی کفایت پاسداران و نه با با کفایت. پوزش می خواهم.
۲٨۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : ایرانی میهن دوست

عنوان : محکومیت میهن دوستی و حفظ کشور و مردم آن بوسیله مردم آن کشور توسط فردی عجیب با نام شکیب.
مردم خواهان جنگ نبودند ولی به آنها تحمیل شد هم توسط خمینی و هم توسط صدام ولی یک فرق میان ایندو شیطان تبهکار بود. حمله نظامی را خمینی دستور نداد بلکه صدام دستور داد. پس از فتح خرمشهر و پس از دو سال جنگ، صدام و همسایگان و همدستان عربش که در این جنگ شکست خورده بودند خواستند با پرداخت غرامت جنگی به پایان برسانند ولی خمینی دستور ادامه آنرا داد. مردم ایران هیچ نقشی در وقوع جنگ و ادامه آن بمدت ۸ سال نداشتند و حق بیان مخالفت یا بازخواست هم از خمینی نداشتند. در چنین موقعیتی مردم ما چه می توانستند بکنند بجز حفاظت از تمامیت ارضی ایران و مردم ایران آنهم با حداقل تسلیحات جنگی و سران با کفایت سپاه پاسداران که نمی خواستند ارتش ایران این جنگ را هدایت کند و خسارات را به حداقل برساند. تحریم های بین المللی ایران را از دستیابی به ابزار جنگی کارآمد و به قیمت بازار آزاد محروم کرده بود و از سوی دیگر همه تسلیحات جنگی و کمک های اطلاعاتی به عراق داده می شد. صدام ناجوانمرد با اطلاع و همکاری همدستان بین المللی خود و بر خلاف قوانین بین المللی به بمب های شیمیایی دست یافت و بی محابا از آن بر علیه مردم ایران استفاده کرد. هنوز بسیاری از ایرانیان شیمیایی آن دوران در قید حیات هستند و گواهی می دهند که رژیمی کمکی به آنها نمی کند ولی برای فلسطینیان و شیعیان لبنان بیمارستان و مدرسه و خانه می سازد. مردم برای ایران و ایرانی جان خود را فدا کردند و ما برای همیشه مدیون آنها هستیم و برای آنچه جنگیدند احترام قائلیم و آنها را همیشه گرامی خواهیم داشت که در دفاع از ما ایرانیان و ایران ما جان خود را فدا کردند. فداکاری های آنها را اشخاص بی ارزش نمی توانند زیر سئوال ببرند. ما مردم ایران نه آن جنگ را می خواستیم و به ما تحمیل شد و نه جنگ دیگری می خواهیم که رژیم و دنیا آنرا برای حفظ منافع خود می خواهند. ما باید هر آنچه از دستمان بر می آید بکنیم تا ایران در گیر جنگی که به مراتب خانمانسوزتر از جنگ ۸ ساله بود بشود.

محکومیت میهن دوستی و حفظ کشور و مردم آن بوسیله مردم آن کشور توسط فردی عجیب با نام شکیب. این حرفها برای شما شکیبا قابل فهم نیست چون کشور شما ایران نیست و مردم شما ایرانیان نیستند. امیدوارم وقتی دزد و متجاوزی به منزل شخصی شما حمله کرد و به شما و خانواده تان آسیب رساند نه مقاومت کنید و نه بداد خانواده و ملک تان برسید و نه به پلیس شکایت کنید و در دفاع از دزد متجاوز هزار بهانه بتراشید که چقدر مظلوم است. افرادی مثل شما از خانه شخصی خود محافظت می کنند و در صورت کوچکترین خسارتی به جان و مال خود از شهرداری، قانون، فامیل و در و همسایه همه جور انتظار دارند ولی بما می گویند که تو حقی برای حفظ کشور و هم میهن و خودت نداری چون ..... برو پی کارت مامور معذور.
۲٨۷۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : مسافر خسته

عنوان : در صورت حمله نظامی جنایتکاران سنتی بایران، مردمانش مثل مردمان عراق و افغانستان یار و یاوری در دنیا نخواهند داشت.
واقعآ از دارا بودن اینهمه حوصله بعضی از هموطنان متعجب میشوم. امروزه در داخل ایران فشار و خفقان نیروهای جنایتکار برمردم از یکسو و از جانب دیگر وضع اقتصادی نامطلوب و گرانی بیحساب و مهمتر از همه افزایش خطر حمله نظامی قدرتمداران و حافظان سیستم استعماری جهان بایران و..بگوش میرسد. اجبارآ بایستی تمامی کوشش و حرکتهای اجتماعی ما بطرف خنثی کردن امکانات جنگی و تعدیل فشار برمردم در حد امکان قرار بگیرد ولی بجای آن برخورد با هر نظریات بغایت پسگرا و ناسیونالیستی اندک افرادی که هر بار با یک نام و نشان و از همان انشاء عامی دبستابی محله پامنار پرداخته میشود. همه باهم بدون وجود جانبداران استبداد و خشونت در پی راه حل اصولی از خطراتی که میهن ما را تهدید میکند، باشیم. 
۲٨۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : روانشناس

عنوان : ناروشنی در مورد شکیبا بسیارند
آقای شکیب، بنظر میرسد که شما از جواب دادن عاجز هستید، سوال این بود که فقط با «تحریم» کشتار و خرابی کمتر میشود ویانه؟ و آیا فکرمیکنید نیروهای ضدفاشیست فقط با «تحریم» مقابل سیاست فاشیستی هیتلر وحملات نظامی او ایستادگی کردند و یا با شیوه دیگری؟و سوال دیگر، اصولآ شما ایران را خانه وکاشانه خود میدانید و یا نه وشاید شما فقط یک «شناسنامه» ایرانی داشته باشید. و طرفدار دولت دیگری باشید؟دلسوزی اینچنانی برای مردم عراق، فقط از یک ناسیونالیست دو آتشه «عراقی» برمیآید. شما قادر نیستید سوال هموطن دیگری را هم جوابگو باشید، اگر فردا یک کشوری بایران حمله کرد و موجب کشتار و خرابی و جنایات هیتلری شد، بنظر شما چکار باید کرد. آیا «تحریم» کافی و مفید است؟ 
۲٨۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : خودمحوری مایه مصیبت است.
قزوینی شما فقط خودت ایرانی نیستی، بسیاری دیگر هم ، مثل من، هستند که ایرانی اند و اصلا مثل تو فکر نمی کنند. ناسیونالیسم عظمت طلب، جنگ سالار و تبعیض گرا از نظر بسیاری از ایرانیان محکوم است، چطور است که تا حالا برخورد نداشته اید؟ موقع جنگ و بمبارانها هم ایران بودم و انواع دربدریها را هم در ایران و هم در خارج از ایران تجربه کردم، هر روزی هم که گذشته بیشتر فهمیدم که حقوق انسانها هر جا که باشند و از هر ملیت و قومی که باشند، باید بدون تبعیض رعایت شود، هر روزی که گذشته به اصل ضرورت رفع تبعیض و همبستگی انسانها در برابر دولتهای مرتجع بیشتر آگاه شدم.
۲٨۷۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : قزوینی

عنوان : منطق شما کجاست با اینهمه حرفهای نابجایی که می زنید؟
منطق شما کجاست با اینهمه حرفهای نابجایی که می زنید؟ اگر نسبت به ایران و ایرانیان احساسی داشتی و زمان جنگ در ایران بودی و تجربه ای از جنگ ۸ ساله داشتی انقدر راحت ما را محکوم و تحقیر نمی کردی. ما کشوری داشتیم که مورد تجاوز بیگانه قرار گرفته بود و مردمی داشتیم که مورد تجاوز عراقی ها قرار گرفته بودند. وظیفه ما چه بود بجز اینکه عصبانی شویم و متجاوز را از کشورمان بیرون کنیم و امنیت را به کشورمان و برای مردم خود بازگردانیم. چه خبر داشتیم که ما را هم چند سال بعد از کشورمان بیرون می کنند تا به میلیونها ایرانی فراری دیگر در خارج از کشور بپیوندیم. بی خانمان بودیم و غریب و دلتنگ کشورمان ایران. هیچ جا آن مهمان نوازی ای که ما از بیگانگان در ایران می کردیم بما روا نداشتند. سالها دربدری و نگرانی را پشت سر گذاشتیم و تنها دلخوشی مان همدمی با دیگر ایرانیانی بود که در موقعیت ما بودند. کشورمان را از ما گرفتند و ما را بیرون کردند و دربدر بدنبال جای دیگر گشتیم ولی هیچ جا خانه ما نشد، کشور ما نشد. با پشت سر گذاشتن این تجارب تلخ بود که فهمیدم کشور مان چقدر برایمان با ارزش است و چرا باید در کشور امنیت باشد تا کسی مجبور به ترک آن نباشد و یک زندگی نرمال داشته باشد. شما هیچ احساسی به ایران و ایرانی ندارید و ایران را اصلا نمی شناسید که اینطور حرف می زنید و من تا بحال به ایرانی ای مثل شما برخورد نکرده ام و امیدوارم هیچوقت برخورد نکنم. من حرف دیگری با شما ندارم چون دفاع از ایران برای شما مقوله ای بی معنی است. جانم فدای ایران و ایرانیان.
۲٨۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : ادامه
جنگ ایران و عراق با تحریکات دو طرف آغاز شد. همین الان هم در جنگ سالاری جمهوری اسلامی هیچ شکی نیست. پیش از آنکه جنگی آغاز بشود باید علیه رژیم جمهوری اسلامی به پا خاست. پیش از آنکه دیر بشود باید برای همبستگی همه ی ملتها علیه دولتهای مرتجعشان کوشید و نه اینکه همصدا با جمهوری اسلامی شد. اگر جنگ آغاز شد، نپیوستن به ارتش و ارسال پیامهای صلح آمیز به مردم منطقه باید آغاز شود. مردم باید خود را از جنگهای دولتهای مرتجع کنار بکشند.
۲٨۷۲۲ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : جنگ سالاری محکوم است!!!
روانشناس گرامی قبلا خیلی روشن توضیح دادم و یک بار دیگر:

جنگ و سیاستهای جنگ طلبانه از هر سو که باشد باید تحریم شود و مردم هیچ کشوری نباید فریب دولتهای مرتجعشان را بخورند و به خاطر منافع آن مرتجعان به جان یکدیگر بیافتند. نه مردم ایران و نه مردم عراق هیچ سودی در جنگ نداشتند. کسی که فقط از کشته شدن جوانان ایرانی و مردم بی دفاع ایران می گوید سوی دیگر واقعیت را مسکوت می گذارد که جمهوری اسلامی هم به شهرهای عراق و مردم بی دفاع عراقی حمله کرد و کوتاه که نمی آمد هیچ، پیشروی هم می کرد. خمینی آخرش جام زهر خورد تا بتواند جنگ را مختومه اعلام کند، یادتان هست یا نه؟ همین خمینی بود که می گفت جنگ نعمت است، یادتان هست یا نه؟ پس واقعیت جنگ را نباید یک طرفه و تنها به سود جمهوری اسلامی تفسیر کرد. کل مردم ایران و عراق از این جنگ ضربه های جبران ناپذیری خوردند و نیروهای مترقی اگر که واقعا مترقی بودند (چه عراقی و چه ایرانی) باید جنگ را به شدت تحریم می کردند و برای صلح میان ملتهای منطقه می کوشیدند. حالا روشن شد یا نه؟ یا نکند هنوز مشکوکی آقای روانشناس؟
۲٨۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : روانشناس

عنوان : آقا و یا خانم شکیب، لطفآ توضیح در مورد این نوشته خودتان بدهید
آقا و یا خانم شکیب، لطفآ توضیح در مورد این نوشته خودتان بدهید. « در مورد جنگ ایران و عراق: رژیم ایران هم که بر ادامه ی جنگ یک طرفه پای فشاری می کرد صدها هزار جوان و شهروند بیگناه عراقی را کشت و شهرهای آنها را نابود کرد..» شما هیچ اشاره ای از کشتار صدها هزار کشته از جوانان ایران نمیکنید.آیا این مسله عمدی بود و یا اینکه معتقد هستید که هیج خرابیها در شهرهای ایران توسط رژیم جنایتکار صدام حسین انجام نگرفت؟ و انانی که کشته شدند همه آنها «سپاهی و بسیجی» بوده اند.
و اصولآ «تقصیر» ایران بود که «حمله» را شروع کرد؟ و اگر «فردا» یک کشوری بایران حمله کرد شما میگویید که چکار باید کرد. با «تحریم» کشتار و خرابی کمتر میشود؟
در مورد مسایل دیگر فعلآ سوالی نیست. 
۲٨۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : باز هم خیلی توهین کردی!
حافظه تاریخی با این برچسب و اتهام ناروائی که زدی باز هم نشان دادی که نه منطق داری، نه استدلال و نه منش درست برای گفتگو. جنگ صدام حسین و جمهوری اسلامی و هر حکومت مرتجع و دیکتاتور دیگری به مردم آن کشورها ربطی ندارد. تحریم جنگ از هر سو که باشد، برای آسایش و صلح در منطقه لازم است. روشن شد؟
۲٨۷۱۴ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : شکیبا «چپ» صدامی بر تو ارزانی باد
شکیبا هر نوع برچسب «چپ» بر چنابعالی ارزانی باد. شما «چپ» از قماش صدام حسین هستید. حدسم درست است که بخاطر چه «چیز» برافروخته و طبل طرفداری جنگ «قادسیه دوم» صدام را میزنی. 
۲٨۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : توهین کردی!
حافظه تاریخی توهین خیلی کردی! اما بدان که حتما تو چپ نیستی، گر چه "چپ نمائی" می کنی. وقتی به سرمایه داری جهانی می تازی عده ای شاید فکر کنند که مخالف استثمار و چپاول از سوی سرمایه داران هستی! حافظه تاریخی تو اگر یک خرده سواد داشتی می دانستی که "چپ" را لزوما به مارکسیستها و سوسیالیستها اطلاق نمی کنند، "چپ" در سیاست یعنی مقابل "راست". یعنی طرفدار سیاست برای محرومان یا سیاست برای ثروتمندان. در آلمان به برخی کشیشهای پروتستان هم "چپ" می گویند چون طرفدار سیاستهای اقتصادی به نفع طبقات پائین و بیکاران هستند. عده ای عوام گرای اروپایی هم بخاطر "چپ نمایی" های احمدی نژاد او را "چپ" می خوانند.

در مورد جنگ ایران و عراق: رژیم ایران هم که بر ادامه ی جنگ یک طرفه پای فشاری می کرد صدها هزار جوان و شهروند بیگناه عراقی را کشت و شهرهای آنها را نابود کرد. جنگ ایران و عراق باید تحریم می شد و مورد حمایت هیچ نیروی مترقی قرار نمی گرفت. آن کسانی که به سپاه و ارتش جمهوری اسلامی پیوستند، حامی سیاست جنگ طلبانه بودند.
۲٨۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : توهین کردی!
حافظه تاریخی توهین خیلی کردی! اما بدان که حتما تو چپ نیستی، گر چه "چپ نمائی" می کنی. وقتی به سرمایه داری جهانی می تازی عده ای شاید فکر کنند که مخالف استثمار و چپاول از سوی سرمایه داران هستی! حافظه تاریخی تو اگر یک خرده سواد داشتی می دانستی که "چپ" را لزوما به مارکسیستها و سوسیالیستها اطلاق نمی کنند، "چپ" در سیاست یعنی مقابل "راست". یعنی طرفدار سیاست برای محرومان یا سیاست برای ثروتمندان. در آلمان به برخی کشیشهای پروتستان هم "چپ" می گویند چون طرفدار سیاستهای اقتصادی به نفع طبقات پائین و بیکاران هستند. عده ای عوام گرای اروپایی هم بخاطر "چپ نمایی" های احمدی نژاد او را "چپ" می خوانند.

در مورد جنگ ایران و عراق: رژیم ایران هم که بر ادامه ی جنگ یک طرفه پای فشاری می کرد صدها هزار جوان و شهروند بیگناه عراقی را کشت و شهرهای آنها را نابود کرد. جنگ ایران و عراق باید تحریم می شد و مورد حمایت هیچ نیروی مترقی قرار نمی گرفت. آن کسانی که به سپاه و ارتش جمهوری اسلامی پیوستند، حامی سیاست جنگ طلبانه بودند.
۲٨۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : لقمان شمال

عنوان : چارجوب فکری سالم هرگز بانحراف کشانده نمیشود.
جناب قزوینی کامنت شما تحت عنوان : چو ایران نباشد تن من.....
بسیار ساده و در عین حال هم بسیار گویا بود. با نکات فراوانی از آن همنظر هستیم. موفق و سلامت باشید.
،
۲٨۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : کسیکه دفاع از خانه و کاشانه اش را در صورت حمله اجنبی وظیفه مینماید، انساندوست است و آنکسیکه قوای مهاجم را «دعوت» بحمله و کشتار مینماید، جانی و خیانتکار است.
زیدی بنام «شکیبی» بدلیل عدم دارا بودن معرفت و الفبای سیاسی بنادرست مرا متهم بدفاع از حکومت «سرمایه داری» حاکم برایران نمود و دراین راستا هم با استفاده از «دانش سیاسی مبتدی» که گویا کسی «حمله» به سیستم سرمایه داری جهانی (در انسجام فعلی) بنماید، لاجرم «چپ» باید باشد. باین زید باید بگویم که در هیچیک از نظریاتی که تاحال ارایه دادم از زاویه «دید چپ» نبود. بشما یک چراغ فانوسی میدهم تا در ایران و یا خارج از ایران یک «چپ» ایرانی پیدا نمایید که از رشد و یلوغ سیاسی واقعی برخوردار باشد. اگر یکی پیدا نمودید ،آنوقت سر دومین که گویا من باید باشم بحث مینمایم. و در ثانی هرکی ضدیت باسرمایه داری بفرم امروزی و یا با رژیم دیکتاتوری مثل ایران داشته باشد، اتوماتیک جزو «چپ» خوانده نمیشود.(یک مطالعه چندماهه شاید کمکی به بیسوادی مزمن شما بنماید). واما مورد نادرست دیگری که آنهم بعلت عدم درک درست از میهن پرستی (و نه نژاد و قوم پرستی بشیوه شما)، پاسداری از خانه و کاشانه جزو غریزه ذاتی هر انسانی در روی این کره زمین است. در جنگ تحمیلی صدام حسین با کمک عوامل ستون پنجم داخلی و ۲۷ کشور غربی بیش ۵۰۰ هزار جوان ایران برای حفظ خانه و کاشانه و سرزمین اباء واجدادی خود بخون غلطیدند و بیش از این تعداد هم زخمی و دچار نقض اعضاء شدند. حال این زید شکیب حتی آنها را هم مورد مواخذه قرار میدهد که چرا خودرا بکشته دادند و گویا آنها بخاطر دفاع از «سرمایه داری فاسد و خونخوار جمهوری اسلامی» در آن جنگ نابرابر رفته اند. این زید بگمان بسیار زیاد هم در آنموقع و امروز در کنار صدام حسینها و ارتجاع جهانی قرار دارد. همانگونه در کامنت قبلی اشاره کردم اینگونه افراد «آماده» پیکار برعلیه حکومت فعلی ایران باکمک ارتجاع جهانی و گرفتن «سهم» خود در اثر احتمال حمله نظامی بایران و کشت و کشتار و خرابی ایران با همه ساکنن (اقلیتهای ملی و مذهبی) آن هستند.
۲٨۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : نمونه یک بحث خوب
بحث شکیب گرامی و قزوینی عزیز نمونه یک بحث خوب و محترمانه است. ممنون از هر دوی این عزیزان.
۲٨۶٨۹ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : قزوینی جان
جناب قزوینی حالا عقاید و مستندات دیگری را هم بخوان: ایرانی فارس زبان هستم اما علیه تبعیض زبانی، نژادی، ملی و قومی در ایران تلاش می کنم. من از کودکی شاهد بودم که فارس زبانها (بیشتر بالادستی های پهلوی چی و مردم زیر نفوذ و تبلیغات آنها) تبعیض، تحقیر و ستم ملی و استثمار دوچندان نسبت به ملیتهای کرد و عرب اعمال می کنند. در مورد ترکمنها و بلوچها و ترکها دیده ام و بسیار خوانده ام و تحقیق کرده ام و می دانم که آنها هم چه مصائبی به خاطر فارس نبودن شان کشیده و می کشند.

تجربه و روابط شخصی شما برای خودتان محترم، اما بحث بر سر سیاستگذاری ها و ساختارهای اجتماعی است که تبعیض و ستم ملی را در ایران نهادینه کرده، و این هیچ ربطی به دوستی و کدورت شما نسبت به همسایه فارس یا غیر فارس تان ندارد.

چاره ی سیاسی برای پیشگیری از جنگهای مرزی، جنگهای داخلی و کینه ورزیهای قومی، برای صلح و زندگی متمدنانه به رسمیت شناختن حقوق انسانی و سیاسی ملیتهایی است که در ایران زندگی می کنند یا با ایران همسایه هستد. آنها هم تاریخی بسیار بسیار کهن در فلاتی دارند که نامش به دلائلی که اینجا جای شرحش نیست، ایران شد. کردها از پیش از مادها در ایران سکنا گزیده بودند، نام اقوام عرب هم در تاریخ باستان پیش از پارسیان در منطقه ذکر شده، اقوام بسیار کهن دیگری هم ، مثل عیلامی ها، که با هجوم جنگجویان دیگر از جمله مادها و پارسیان روبرو شدند، آسیمیله گشتند و از فرهنگ و تاریخ غنی شان در کتیبه هایشان و شهرهای سوخته ی زیر خاک رفته شان باقی ماند. بنابراین حق آب و گل را ملیتهای دیگری هم دارند و بسیار برحق و مستند است خواستهایشان.

من به عنوان یک فارس زبان حق تعیین سرنوشت را برای همه ی ملیتها در ایران به رسمیت می شناسم و فکر می کنم یک زندگی انسانی و عاری از تبعیض و نفرت و خونریزی با اتحاد داوطلبانه ی ملیتها امکان پذیر است. آن قسمت از جهانی که الان نسبتا دارد در صلح زندگی می کند، تا حد زیادی از این مرحله عبور کرده، نگاه کنید به مسئله ی ملی در کشورهای فرانسه، اتریش، آلمان، سوئیس، کشورهای اسکاندیناوی، چک و سلواکی و... اینها ضمن اینکه پیوندهای عمیق فرهنگی و زبانی با هم دارند، استقلال هم دارند و اگر هم با هم مانده اند از روی اختیار ملیتها و همه پرسی دمکراتیک بوده، البته مسئله ی ملی در انگلستان و مناطقی دیگر هست اما آنها هم چاره ای جز به رسمیت شناختن حقوق ملیتها که در بیانیه ی حقوق بشر هم آمده، ندارند.
۲٨۶٨٨ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : ادبیات احمدی نژادی
آقای قزوینی عزیز

ممنون از نوشتن نظریاتتان. شما اندیشه های خود را بسیار محترمانه و خوب قید کرده اید. و به جای خود هم محترم است . جدا از اینکه دیگری آنها را رد میکند یا میپذیرد. دوست دارم نظر شما را به چند مورد مهم در بحث با دیگران جلب کنم : در اینگونه صفحات خیلیها در بحث شرکت میکنند. از افراد حکومت تا آزاد اندیشان. چون گفت و گوی نوشتاری برای همه آزاد است مگر اینکه کسی به دیگران توهین روادارد و از ادبیات لمپنی و اوباشگرانه بهره گیرد که باید جلوش گرفته بشود. افراد رژیم از سه متد استفاده میکنند. ۱- روش احمدی نژادی ۲ - روش معمولی و متین و محترمانه ۳- هم متین و هم احمدی نژادی، یعنی آمیخته . با روش محترمانه کسی مخالفتی ندارد ، افراد رژیم هم میتوانند شرکت کنند و از نظریات خود دفاع کنند. اما آنان که با ادبیات بازجویان اوین وارد بحث میشوند دیگر باید جلوشان گرفته بشود. حتی افراد مستقل هم بخواهند از این ادبیات استفاده کنند جایی در بحث نباید داشته باشند.
از مشخصات بحث افراد رژیم اینست که:
۱- « مختلط میاندیشند و از روش ِگاهی به نعل گاهی به میخ» استفاده میکنند. در لابلای سخنانشان دشنام و تهدید و تحقیر و اتهام زنی و ژست سطحی ضد سرمایه داری و دفاع الکی از مظلومان و ملیت گرایی افراطی و نژاد گرایی و غیره به فراوانی یافت میشود.انگار آدم با خود احمدی نژاد طرف است. و یا با کوبلز و هیتلر بحث میکند.
۲- هدفشان اینست : « تفرقه بینداز و حکومت کن».
این ویژگیها و روشها را آزاد اندیشان به خوبی میشناسند و در گیر آنان نمیشوند.

با احترام به شما


 
۲٨۶٨۶ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : قزوینی جان "این ره که می روی به ترکستان است"!
جناب قزوینی حالا عقاید و مستندات دیگری را هم بخوان: ایرانی فارس زبان هستم اما علیه تبعیض زبانی، نژادی، ملی و قومی در ایران تلاش می کنم. من از کودکی شاهد بودم که فارس زبانها (بیشتر بالادستی های پهلوی چی و مردم زیر نفوذ و تبلیغات آنها) تبعیض، تحقیر و ستم ملی و استثمار دوچندان نسبت به ملیتهای کرد و عرب اعمال می کنند. در مورد ترکمنها و بلوچها و ترکها دیده ام و بسیار خوانده ام و تحقیق کرده ام و می دانم که آنها هم چه مصائبی به خاطر فارس نبودن شان کشیده و می کشند.

تجربه و روابط شخصی شما برای خودتان محترم، اما بحث بر سر سیاستگذاری ها و ساختارهای اجتماعی است که تبعیض و ستم ملی را در ایران نهادینه کرده، و این هیچ ربطی به دوستی و کدورت شما نسبت به همسایه فارس یا غیر فارس تان ندارد.

چاره ی سیاسی برای پیشگیری از جنگهای مرزی، جنگهای داخلی و کینه ورزیهای قومی، برای صلح و زندگی متمدنانه به رسمیت شناختن حقوق انسانی و سیاسی ملیتهایی است که در ایران زندگی می کنند یا با ایران همسایه هستد. آنها هم تاریخی بسیار بسیار کهن در فلاتی دارند که نامش به دلائلی که اینجا جای شرحش نیست، ایران شد. کردها از پیش از مادها در ایران سکنا گزیده بودند، نام اقوام عرب هم در تاریخ باستان پیش از پارسیان در منطقه ذکر شده، اقوام بسیار کهن دیگری هم ، مثل عیلامی ها، که با هجوم جنگجویان دیگر از جمله مادها و پارسیان روبرو شدند، آسیمیله گشتند و از فرهنگ و تاریخ غنی شان در کتیبه هایشان و شهرهای سوخته ی زیر خاک رفته شان باقی ماند. بنابراین حق آب و گل را ملیتهای دیگری هم دارند و بسیار برحق و مستند است خواستهایشان.

من به عنوان یک فارس زبان حق تعیین سرنوشت را برای همه ی ملیتها در ایران به رسمیت می شناسم و فکر می کنم یک زندگی انسانی و عاری از تبعیض و نفرت و خونریزی با اتحاد داوطلبانه ی ملیتها امکان پذیر است. آن قسمت از جهانی که الان نسبتا دارد در صلح زندگی می کند، تا حد زیادی از این مرحله عبور کرده، نگاه به کنید به مسئله ی ملی در کشورهای فرانسه، اتریش، آلمان، سوئیس، کشورهای اسکاندیناوی، چک و سلواکی و... اینها ضمن اینکه پیوندهای عمیق فرهنگی و زبانی با هم دارند، استقلال هم دارند و اگر هم با هم مانده اند از روی اختیار ملیتها و همه پرسی دمکراتیک بوده، البته مسئله ی ملی در انگلستان و مناطقی دیگر هست اما آنها هم چاره ای جز به رسمیت شناختن حقوق ملیتها که در بیانیه ی حقوق بشر هم آمده، ندارند.
۲٨۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : قزوینی

عنوان : چو ایران نباشد تن من مباد. من ایرانی هستم و با تجزیه طلبان و نژاد پرستان هیچ میانه ای ندارم. اجازه هم نمی دهم کسی برایم هویت تعیین کند.
چو ایران نباشد تن من مباد. بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار، تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی. نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران. مثل اکثر ایرانیهای ترک زبان به موسوی رای دادم که از دست احمدی نژاد خلاص شوم، بین بد و بدتر من بد را انتخاب کردم. سبز سکولار هستم و در تظاهرات سبزها شرکت کرده و می کنم. مسلمان شیعه بودم و در این یکسال با آنچه دیدم از اسلام فاصله گرفتم. از موسوی و کروبی تا زمانیکه به جناح مخالف خود صدمه بزنند و سازش نکنند حمایت می کنم. به ترک بودن خامنه ای و موسوی و لاریجانی ها و لر بودن کروبی هم هیچکاری ندارم و هیچوقت فکر هم نمی کنم بلکه به آنچه با ملت ایران می کنند کار دارم. در مناسبات شخصی خود هم با دیگر ایرانیان هیچوقت حتی بفکرم هم خطور نکرده است که او ترک یا فارس یا عرب و بلوچ و مازندرانی است و هیچوقت هم چنین کاری نخواهم کرد. مثل بسیاری از ترکها بواسطه ازدواج با غیر ترک زبانها وابستگی فامیلی دارم. بسیاری از دوستانم ترک زبان نیستند و من هیچ مشکلی با آنها ندارم و هیچ تنفری از آنها ندارم چون ترک نیستند. وجوه اشتراک ما بیش از آنست که امثال شما می خواهید الغا کنید و من آنها را دشمن خود نمی دانم. از تقسیم بندی ایرانیان بر حسب زبان و نژاد و دین و جنسیت .... هم بشدت متنفرم چون خانمانسوز است و پاکسازی هیتلری بدنبال دارد، ضمن اینکه همه مردم یک تبار مثل هم فکر نمی کنند و این یک ساده اندیشی محض است که همه ترکها و یا همه فارسها و ... بسته به زبان و نژاد و .. خود فکر می کنند، هیچ اینطور نیست. سالها مانند ترکهای دیگر در تهران کار و کاسبی داشتم و مثل آنها هیچ بازی ترک و فارس و غیرو نداشتم. در جنگ ۸ ساله با صدام حسین دو عضو از خانواده ام را از دست دادم تا متجاوز را از کشور بیرون کنیم و فرقی نداشت که متجاوز زبان و نژادش چه بود. آنچه مهم بود بیرون کردن متجاوز از خوزستان و دفاع از میهن بود. امروز هم کشور دوباره بخاطر بی کفایتی های یک مشت گانگستر از هر تبار و تیره ایرانی بخطر افتاده است و وظیفه امثال منست که جلوی جنگ دیگری را بگیریم. امروز جان و مال هم میهنانم در همه جای ایران بخاطر اینکه این رژیم را نمی خواهند و دمکراسی حقوق بشری می خواهند در خطر است. وظیفه امثال منست که هر کاری از دستمان بر می آید برای یک اتحاد ملی انجام دهیم تا هم کشور را از یک حمله خارجی در امان بداریم و هم آزادی و دمکراسی حقوق بشری را در ایران مستقر کنیم تا دیگر هیچکس مورد تبعیض قرار نگیرد و حق مشارکت آحاد ملت در سیاست و اقتصاد کشور تضمین و اجرا شود.
این برای شما کافی نیست و با اضافه کردن مواردی از جانب شما مثل فدرالیسم که باید در ایران آزاد به بحث گذاشته شود و آحاد ملت در آن شرکت داشته باشند، شما به تداوم این رژیم کمک می کنید و می خواهید بدون مشارکت مردم و بدون اطلاع آنها مواردی از این دست را دیکته کنید و آزادی ملتی را منوط به فروع کنید. اصل رفتن این رژیم و تمامیت ارضی ایران و قانون اساسی ای بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر است و نه فدرالیسم و ملیت و ملیت کردن و ایجاد نفاق و به تاخیر انداختن آزادی ایران. اصولی که همه ایرانیان را بهم پیوند می دهد حداقل ها و مهمترین هاست که همان حفظ تمامیت ارضی ایران، رفتن این رژیم بصورت مسالمت آمیز و قانون اساسی ای تازه ای که تبعیضات را از بین ببرد که همان منشور جهانی حقوق بشر است. احزاب و سازمانها بسادگی می توانند بر سر این سه اصل توافق کنند و از پشتیبانی مردمی برخوردار شوند. کسانیکه سنگ اندازی می کنند فقط به تداوم این رژیم کمک کرده و می کنند.

از کشور ترکیه و ترک زبان هم هیچ خیری نه من دیدم و نه اینهمه ایرانیان از هر تیره و تباری که به آنجا فرار کردند. چرا سری به آنجا نمی زنید و وضع ایرانیان را ببینید و بعد بگویید همزبانان با هم در صلح و صفا می توانند زندگی کنند؟ آنها هنوز نمی توانند رفتار درستی با کرد های ۱۲ میلیونی خود داشته باشند و کردهای فراری ما را دهها سالست که سخت تحت فشار قرار داده اند و از همه چیز محرومشان کرده اند. همزبانی همه چیز نیست که اگر اینطور بود حداقل در سطح خانواده طلاق صورت نمی گرفت و ترکان ترکیه با منه ترک تبعه ایران چنان رفتاری نمی کردند و با کردهای ما هم بد رفتاری نمی کردند.

نام کشور من ایران است که یکی از کهنترین چهار یا پنج کشور جهان است. ایرانی هستم و با تجزیه طلبان و نژاد پرستان هیچ میانه ای ندارم. اجازه هم نمی دهم کسی برایم هویت تعیین کند و مرا مرعوب کند. این عقاید منست و برایم محترم هستند. به عقاید دیگران هم احترام می گذارم و انتظار اتهام زنی و فحاشی بخاطر افکار و عقاید شخصی ام را بر نمی تابم. احترام باید دو جانبه باشد و امیدوارم که این اصل را همه رعایت کنیم و از تحقیر یکدیگر بپرهیزیم. من سخت مخالف خود سانسوری و سانسور کردن دیگران هستم بشرط آنکه همه از ادبیات خامنه ای و ا.ن دوری کنند. با احترام.
۲٨۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : سلیمان م

عنوان : آقای قزوینی
شما فرمودید ترک هستید ولی اول خود را ایرانی می دانید که در تعارض می باشند. چون ایرانی یعنی آریایی و ترکها آریایی نیستند.
-البته این روزها خیلی ها هستند که ترک و دو آتشه ایرانی د یا آریایی از آب در میآیند!
۲٨۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : سلیمان م

عنوان : ایران آزاد
به نظر بنده بهترین راه برای دمکراسی و بقای ایران، توافق همه ملتها و گروه ها به سیستم حکومت فدرال می باشد. و بهتر است همه گروهای اپوزیسیون در خارج همایشهایی را در شناساندن سیستم فدرال به ملل ایران برپا کنند و همه ابعاد آن را روشن و راه را برای آینده ایران هموار کنند.
۲٨۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : قزوینی

عنوان : موضوع را به بیراهه می کشید که عقده گشایی کنید و تفرقه ایجاد کنید. من ترکم ولی خود را اول ایرانی می دانم. از جانب من حرف نزنید، من خودم زبان دارم.
به سهند نسیمی، شما همه را جاهل و خود را عاقل می دانید و به من می گویید «کور خوندی» .... ایرانیان را به دلخواه خود طبقه بندی کرده و برای هر کدام یک طرز فکر قائل می شوید. مگر شما علم غیب دارید که مرا طرفدار موسوی و همه ی جنبش سبز را در موسوی خلاصه می کنید؟ شما انقدر خود شیفته هستید که دیگر نیازی نمی بینید که نظرات را درست بخوانید. نظر مرا که اصلا نفهمیدید و آنوقت دیگران را جاهل و خود را عاقل می دانید؟ منه ترک نیازی به شما و امثال شما ندارم که از من مثلا دفاع کنند. موضوع را به بیراهه می کشید که عقده گشایی کنید و تفرقه ایجاد کنید. من ترکم ولی خود را اول ایرانی می دانم و اعتقادات شما را هم نه قبول دارم و نه می پسندم چون آنها را مخرب می دانم. لطفا از جانب من حرف نزنید، من خودم زبان دارم. باید یاد بگیرید مودبانه با دیگران برخورد کنید. اگر می خواهید دیگران به شما احترام بگذارند، احترام آنها را نگه دارید.
۲٨۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : چگونه به توافق برسند؟
آقای قزوینی عزیز
شما خواسته های خودتان را نوشته بودید ، بله، منهم دیدم. اینها خواسته های بخشی از مردم هستند نه همه آنها. بخشی هم اینها را اضافه میکنند:« عدالت اجتماعی، حل مسئله ملیتها، اداره کشور به شیوه غیر متمر کز . یا مثل همیشه متمرکز . مسئله سرنگونی یا بر کناری . اصلاح یا انقلاب . اتحاد و ائتلاف و همکاری. و ...». سازمانها و احزاب و افراد فعال علیرغم اتحاد و همبستگی و همکاری معیینی که دارند، اهداف و شیوه ها و خواسته های متفاوتی را دنبال میکنند و شرایط فعلی احتیاج به یک یا چندتشکل بزرگ وقدرتمند دارد. سئوال این است به چه طریقی ، با کدام شیوه یا از چه راهی آنها بهتر است به توافق برسند؟ شما توافق و به آینده موکول کردن مسایل غیر مهم را گفته اید ولی اینکه چگونه به توافق برسندمعلوم نیست. اشکال سخن شما اینجاست که خواسته ها ناقص اند ، و چگونگی به توافق رسیدن ناروشن است. راهش اینست :
۱- خواسته ها را طوری تکمیل کنند که شامل حال همه بشود. « چارچوبه حد اقل همکاری» .
۲-الف- از راه گفتمانهای مختلف ، نشستها، کنفرانسها. ب- از طریق همکاریها در مورد مسایل عاجل و روز مره. همکاری با نهاهای مستقل مدنی ایرانی در خارج ؛ میتوان آن چارچوبه را یافت و معین کرد. فراتر از دیدگاه سازمانی و حزبی به مسایل اندیشیدن در این راه کمک میکند.اهداف را مرحله به مرحله معین کرده همکاری کنند. روش و اهداف « همه چیز یا هیچ چیز» را کنار بگذارند. و ...
سلامت باشید.
 
۲٨۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : معترض

عنوان : آقای سهند نسیمی، ادبیات شما عین احمدی نژاد و خامنه ای است که ملت ایران را خس و خاشاک و گوساله خواندند.
باید فرقی بین ما و احمدی نژاد و خامنه ای باشد. ادبیات تحقیر آمیز را نسبت به ایرانیان ۳۱ سال از جانب این رژیم که نیاکان ما را خر و نفهم خوانده اند را به اندازه کافی شنیده ایم و لازم نیست که در این سایت با همان ادبیات با هموطنان ما رفتار شود. از جانب ما ترکها و فارس ها و کردها و لرها و گیلک ها و ... هم صحبت نکنید. شما نماینده هیچیک از ما نیستید.

جنبش سبز هم به موسوی خلاصه نمی شود پس لطفا مغلطه هم نفرمایید. هیچکس هم مجاب نیست مثل شما بیاندیشد. ما ۷۰ و چند میلیون ایرانی دربند هستیم و هر کدام افکار و اندیشه های خودمان را داریم و حق هم داریم که داشته باشیم. آزادی اندیشه و بیان جزء حقوق ابتدایی هر انسانیست و کسی حق سلب آنرا ندارد. من از عقاید شما اصلا خوشم نمی آید ولی این حق را بخودم نمی دهم که به شما عقاید خودم را تحمیل کنم و یا سعی کنم دهان شما را ببندم. شما هم در مقابل باید این حق را برای دیگران قائل باشید. این یک رابطه دو طرفه است و نه یک طرفه. طرز بیان اندیشه هم قوانین خود را دارد که همه ما موظفیم آنها را رعایت کنیم و با دیگران مودبانه برخورد کنیم.

من در سخنان آقایانی که شما در اینجا توهین به آنها کرده اید هیچ بی حرمتی ای نسبت به شما ندیده ام، شما چطور بخود اجازه می دهید به آنها بی احترامی کنید؟

کشور در موقعیت خطرناکی بسر می برد و همه ما نگرانیم. لطفا نظراتتان را مودبانه بدهید و از این موقعیتی که اخبار روز برای همه بوجود آورده است برای ایجاد نفاق و فحاشی استفاده نکنید.

آقای سهند نسیمی، ادبیات شما عین احمدی نژاد و خامنه ای است که ملت ایران را خس و خاشاک و گوساله خواندند.
۲٨۶۲۵ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : قزوینی

عنوان : آقای ائلیار گرامی،
آقای ائلیار گرامی سئوال کردید که:-

«چگونه میتوان از این حد تشکل و اتحاد بالا رفت و به نیازهای مبرم ، توانایی پاسخگویی بهتری داشت . متأسفانه شما در این جهت هیچ پیشنهادی ارائه نداده اید».

پیشنهاد من در نظرم بقرار زیر بود:-

«آپوزیسیون باید روی حداقل و مهمترین خواسته های مردم توافق کنند و بقیه مباحث را به بعد از آزادی ایران و با مشارکت کل مردم ایران رفع و رجوع کنند. مهمترین خواسته های مردم ایران حفظ تمامیت ارضی ایران، سرنگونی این رژیم و قانون اساسی نوینی بر اساس منشور جهانی حقوق بشر است. این وظیفه سازمان ها و احزاب سیاسی ایرانی برای نجات ایران و ضمانت دمکراسی در کشور است».

من از این نظام بی کفایت و نامسئول و ماجراجو چه انتظاری می توانم داشته باشم؟ اگر می دانستم که اینها همراه با نابودی خود ایران را هم نابود نمی کنند که توقعم از آپوزیسیون به این حد نمی رسید.

با احترام
۲٨۶۱۷ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : متد حکومت مستبد حاکم
شکیب عزیز
« متدی» که از سویی به سرمایه داری حمله کند و از سوی دیگر از حکومت مستبد ایران دفاع نماید ربطی به چپ و « شیوه» چپ ندارد، بلکه مربوط به «خصوصیت بارز» حاکمیت موجود در ایران میشود که سی و یک سال است چنین روشی را به کار گرفته است و به کسی هم پوشیده نیست.
۲٨۶۱۰ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : با توهین به « دیگری» جایی برای بحث نمیماند
آقای سهند نسیمی عزیز
شما در پیامتان « دیگری» را « بی عرضه» نامیده اید. این خلاف « احترام» به دیگری ست. در جاییکه احترامی موجود نباشد بحث و « گفت و گویی » هم نمیتواند وجود داشته باشد. شما باید بیآموزید که به مخالف خود احترام بگذارید و محترمانه بنویسید. اگر کسی حاضر به دیدن پیام توهین آمیز شما نیست « حق» دارد. خودتان را اصلاح کنید. و نظرتان را بنویسید. حتی میتوانید از دولت ایران با دلیل و برهان هم دفاع کنید کسی مانع شما نمیشود. دوست داریم که اندیشه یتان را بخوانیم . اما اگر به خواهید با « توهین» از ستمکشان هم دفاع کنید باز کار درستی نیست. نخست نوشته یتان را یکبار دیگر اصلاح کنید و محترمانه نظرتان را بنویسید که قابل مطالعه باشد. ادبیات احمدی نژادی را ترک کنید و مثل یک مخالف محترم و سنجیده و نقاد پیام بدهید. با سپاس. 
۲٨۶۰۶ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : حکومت مستبد مسئول فاجعه احتمالی ست
آقای قزوینی عزیز
اگر به ایران حمله ای صورت بگیرد مسئولش « حکومت مستبد ایران » است که منافع خود و مردم را تشخیص نمیدهد و با صلح و آرامش جهانیان بازی میکند. اوپوزیسیون ایرانی در خارج در حد توان و استعداد خود مبارزه ضد استبدادی و دموکراسی خواهی مردم ایران را در سرتاسر دنیا حمایت کرده و اسنادش هم در انترنت به وفور موجود است. و همینطور اوپوزیسیون در حد توانش نیز متشکل و متحد است ، و اسناد این زاویه هم در دسترس همگان میباشد. فقط سئوال اینجاست که « چگونه میتوان از این حد تشکل و اتحاد بالا رفت و به نیازهای مبرم ، توانایی پاسخگویی بهتری داشت؟» . متأسفانه شما در این جهت هیچ پیشنهادی ارائه نداده اید. نیاز دارید روی مسایل عمیقاً مطالعه کنید، و اگر خواستید پیشنهاد دهید.
۲٨۶۰۵ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : قزوینی

عنوان : اگر به ایران حمله شود من آپوزیسیون خارج از کشور را مسئول می دانم.
رژیم به نقطه ای رسیده است که نه را ه پس دارد و نه راه پیش برای اینکه همه شان جنایتکارند و تبهکار و به جایی نمی توانند فرار کنند که تحت تعقیب قرار نگیرند. این وضعیت بسیار خطرناکی را برای کشور بوجود آورده است چرا که اینان مانند گربه ای هستند که در کنجی گیر کرده اند و نمی توانند فرار کنند و گربه در چنین موقعیتی چون می بیند چیزی برای از دست دادن ندارد به صوت طرف حمله برده و چنگ می اندازد. این رژیم هیچ ارزشی برای ایران و ایرانی قائل نبوده و نیست. ایران برایش یک غنیمت جنگی بوده است و بس. خصلت این رژیم با خصلت راهزنان هیچ تفاوتی ندارد. جنبش سبز و خیزش مردم پارسال جلوی جنگ را گرفت و افکار عمومی جهان را نسبت به مردم ایران تغییر داد. متاسفانه استفاده ای که آپوزیسیون خارج از کشور باید از این جنبش برای اتحاد ایرانیان می کرد را انجام نداد و ما را در موقعیت فعلی قرار داده است. برای جلوگیری از جنگ و تغییر رژیم باید آپوزیسیون خارج از کشور این جنبش را بجای تضعیف کردن تقویت کنند تا افکار عمومی جهان از جنگ پشتیبانی نکند و به دولت ها فشار وارد آورد تا رژیم را نامشروع اعلام کنند و با مردم ایران و در راستای خواسته های آنها وارد گفتگو شوند. آپوزیسیون باید روی حداقل و مهمترین خواسته های مردم توافق کنند و بقیه مباحث را به بعد از آزادی ایران و با مشارکت کل مردم ایران رفع و رجوع کنند. مهمترین خواسته های مردم ایران حفظ تمامیت ارضی ایران، سرنگونی این رژیم و قانون اساسی نوینی بر اساس منشور جهانی حقوق بشر است. این وظیفه سازمان ها و احزاب سیاسی ایرانی برای نجات ایران و ضمانت دمکراسی در کشور است. اگر فردا به ایران حمله شود من این آپوزیسیون را مقصر می دانم چون از رژیم هیچ توقعی ندارم و مردم هر کاری که از دستشان برآمده کرده اند تا با قیام خود فرصتی طلایی در اختیار آپوزیسیون قرار دهند ولی آپوزیسیون پر مدعا غیر از تضعیف جنبش سبز چکار کرده است؟

اگر به ایران حمله شود من آپوزیسیون خارج از کشور را مسئول می دانم.
۲٨۶۰۰ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : شکیب

عنوان : چپ ناسیونالیست دو آتشه در ائتلاف با جمهوری اسلامی
حافظه تاریخی، شما مثلا چپ هستی؟ به سرمایه داری جهانی حمله می کنی تا حکومت سرمایه داری داخلی را فعلا از زیر ضرب بیرون بگذاری؟ از "سرزمین خود" دفاع می کنی در ائتلاف با جمهوری اسلامی؟! حرفت معنی دیگری ندارد، یعنی می روی در سپاه پاسداران، بسیج، ارتش جمهوری اسلامی برای "سرزمینت" می جنگی؟ حالا که اینقدر اهل جنگی، چرا زودتر نرفتی یا نمی روی با خود سپاه پاسداران و بسیج و ارتش جمهوری اسلامی برای "سرزمینت" بجنگی تا سرمایه داری جهانی هم کنار بکشد؟ در برابر سرمایه داری فاسد و خونخوار جمهوری اسلامی به "مبارزه ی مسالمت آمیز" ایمان داری، در برابر "بیگانگان" یاد "مبارزه خشونت آمیز" می افتی؟ بدبخت مردم ایران که مثلا چپ اش تو باشی!
۲٨۵۹۶ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : مقاله جالبی که هر انسان آزادیخواهی را باید بیدار نماید
منهم قریب الوقوع بودن یک «حمله» وسیع و کوتاه مدت ارتجاع جهانی بایران، ولی بمراتب پرهزینه تر از جنگ تحمیلی عراق - ایران را میبینم. «شرایط» لازم را سیاست ضد ملی و جنایتکار جمهوری اسلامی در داخل مهیا کرده و واز نظر شرایط جهانی، «افکار عمومی» حساسیت چندانی نسبت بلشکر کشی و کشت و کشتار دستجمعی مردم در سطح جهانی را ندارد. قریب باتفاق «رهبران» کشورهای غربی و شرقی حافظ منافع سیستم «سرمایه داری» منسجم جهانی هستند و در این «کمدی» اخیر آنها در کنفرانس(G ۲۰) کانادا بار دیگر خود را بنمایش گداشتند. چپاول منابع مردم دنیا بیشتر، بیچاره گی و گرسنگی و مرگ و میرمردمان ساکنن این کشورهای «ثروتمند» هم بیشتر میشود. سیستمهای بظاهر متفاوت جهانی هرگز طرفدار عدالت و پشتیبان مردم محروم و استعمارزده نبودند و بعلت ماهیت ارتجاعی آنان هم نبایست هرگز اعتمادی بآنها کرد. امریکا با بیش از ۱۵ پایگاه نظامی در چهارطرف ایران مهیا ساخت. در خبرگزاریهای اخیر از گذشتن ۱۱ کشتی جنگی امریکا و همراه با کشتیهای جنگی اسراییل از کانال سویز یطرف خلیج فارس اطلاع داد. فرستادن اینهمه افزار جنگی برای گذراندن «تعطیلات تابستانی» نیست. «اکتیو» کردن جریان مشکوک و ضدایرانی «مجاهدین خلق» برای حمله مجدد آنها بایران ازطریق پادگان «اشرف» در عراق و «فعلآ» تحت نظر ژنرالهای امریکایی جزو تدارک چنین حمله ای است که «قریب الوقوع» انجام پذیر میتواند باشد. فراموش نبایدکرد، رل گروهکهای تجزیه طلب که از مرزهای غربی (کردستان عراق) با پشتیبانی نیروهای اشغالگر خارجی در عراق،آماده پیکار و گرفتن «سهم» خود از این شرایط گل آلود هستند. و طرح اخیر «آیپک» راجع به تقسیم ایران جهت راحت بودن «کنترل» ایران چندپارچه توسط این «عوامل» استعمار از جمله «تدارکات» است. البته کشورهای «دموکرات» غربی هم در صدد «پادشاه سازی» مجدد هستند و با امکانات مالی و تکنیکی هم باین خاندان ددمنش و وابسته همواره بعنوان «آلترناتیو» نگهداشته اند.همانگونه که هموطن دلسوز و نکته سنج جناب حسین زاده بدرستی زنگ خطر جنگ قریب الوقوع را بصدا درآورد و بایستی همه ایرانیان آزاده و صلح طلب حداکثر کوشش و جدیت خود را برای جلوگیری از کشتار و خرابی بیشتر وطن ما در سایه همکاری و تفاهم بیشتر باهم گام بردارند.من مطمین هستم در صورت حمله ارتجاع جهانی بایران، هرگز دنیا آرام نخواهد شد و ایرانیان آزادیخواه و ضد فاشیست دفاع از سرزمین و مردم ایران را در حد امکان در رابطه با وظیفه ایی که نسبت ببشریت دارند، صرفنظر از نوع رژیمی که «فعلآ» حاکم بر ایران است، بعنوان عالیترین وظیفه انسانی خود خواهند دانست.(هر رژیمی که حاکم باشد، بسیار راحت میتوان از دستش خلاص شد، ولی ویرانی و کشتار و آواره گی را نسلهای بعدی هم قادر به ترمیم آن نیستند) سوالی که امروز مطرح است، اینست که اگر صبح روزی بیدار شویم و خبر حمله ارتجاع جهانی باتفاق «ستون پنجم» بایران دریافت نمایم، چه راکسیونی خواهیم داشت؟و دراین کشتار وسیع، خانواده های ما مثل همه ایرانیان در امان و پناه نخواهند بود. همانگونه که آقای حسین زاده بدرستی گفتند، «این آخرین فرصت نباید از دست برود، پیش از آنکه دیر شود باید( کاری کرد)... »
۲٨۵۷۱ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : جاهل منافع خود را تشخیص نمیدهد
نه نویسنده روزنامه الخلیج چیزی از سیاست سرش میشود و نه به خواننده اش چیزی یاد میدهد که منافعش را بشناسد. حکومت روسیه مثل هر حکومت عاقل دیگر در پی « منافع» خود است. تنها حکومتهای جاهل منافع خود را تشخیص نمیدهند و موجب ضرر و زیان میشوند. نفع حکومت ایران در این است که « خواسته های جنبش سبز» را بپذیرد.
۲٨۵۶۱ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : چرا مسکو به تهران خیانت کرد؟

عنوان : روزنامه "الخلیج" چاپ امارات پاسخ می دهد:
بله کودتای روسیه به امریکا پیروزی ای عطا کرد که به پیروزی ای تاریخی نزدیک شده است . این پیروزی تا اندازه زیادی به پیروزی « جورج بوش » پدر در آستانه جنگ کویت شباهت دارد ؛ زیرا او در آن موقع توانست برای روانه ساختن نیم میلیون سرباز امریکایی به سوی جبهه های جنگ ، جامعه جهانی را با خود همراه کند .

http://www.fararu.com/vdcd۹j۰k.yt۰zk۶a۲۲y.html


در مقابل این هدایا و امتیازها ، مسکو نیز بهترین پاسخ ها را داد:

- متوقف ساختن موشک های « اس ۳۰۰ » . وجود این موشک ها می توانست هرگونه تهاجم هوایی اسرائیل و امریکا(به ایران) را با دشواری های بسیار مواجه سازد .

- متوقف ساختن تکمیل نیروگاه بوشهر .

- همراهی با امریکا و دادن رأی موافق به تحمیل مجازات های جدید بر ضد ایران .

پس از دادن رأی موافق ، برای اولین بار میان روسیه و تهران حمله رسانه ای سختی آغاز شد .
۲٨۵۵٨ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : خصلت غالب
بهرام جان !
در شرایط موجود خصلت غالب حکومت « درگیری نظامی» ست نه پذیرش بخش اعظم خواست‌های جنبش.
با احترام و آرزوی سلامتی برای شما
۲٨۵۵۷ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

    از : Naserian

عنوان : فرصت طلبی چقدر؟
آقا این مطلبتونو باور کنیم که از حمله به ایران تلویحا دفاع میکند یا مطلب فعلی تان را؟فرصت طلبی چقدر؟
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۲۹۳۳۶
۲٨۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣٨۹       

    از : Naserian

عنوان : masalan rahe hal neshan dadeid?
برادر شعر و متن ادبی نوشته ای یا متن سیاسی؟جنبش سبز چه کسانی اند؟چرا به صراحت از اسامی نام نبرده اید؟چگونه باید به گفتگو با حاکمیت بنشینند؟
۲٨۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣٨۹