مراقب جنبش باشیم... - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
  
    از : کارگر دهقان

عنوان : اصفهانی و سیاست
آقای اصفهانی باید برود دنبال روزنامه نگاری و کارهای فرهنگی و ترانه سرایی. جدایی او از شورای ملی مقاومت به رهبری مسعود رجوی باعث کشیده شدن او به جریانات عقب مانده گشته و مقالاتش عکس العملی و در ضدیت با دوستان و رفقای قدیمی اش می باشد. گردهمایی مجاهدین در فرانسه و حضور سیاستمداران خارجی باعث افشای بیشتر جمهوری اسلامی و بر نامه اتمی اش می شود که بسود جهان و منطقه و مردم ایران می باشد. حمایت ۲۰۰۰ از شهرداران فرانسه و ۳۵۰۰ نماینده مجلس از سراسر اروپا و جهان باعث خوشحالی هر مخالف خامنه ای و احمدی نژاد می باشد.
۲۹۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹       

    از : زرنگی یک کامنت گذار

عنوان : زرنگی یک کامنت گذار!
نویسنده در هیچ جای این نوشته، دیگران را از کسی نترسانیده است، و بر روی تقویت جنبش سبز به عنوان آلترناتیو واقعی تاکید کرده است.
شخصی به نام مستعار «نیاز»، با زرنگی خواسته است همان خط رژیم را برود، و مبتذل تر این است که با این وجود، این کامنت گذار محترم یا محترمه، به فکر نصیحت کردن نویسنده هم افتاده است که نباید با همان شیوه رژیم با مجاهدین برخورد کرد. و البته منظور خودش را هم از این کلام خودش توضیح داده است: نباید اصلا مجاهدین را به حساب آورد!
خیر! این زرنگی ها فایده ای ندارد، و همچنان که نویسنده در سطور آخر مقاله خود نوشته است:
«نه اشتباه محاسبه ی ناشایست و زشت یک جریان سیاسی، در مبارزه با حاکمیت را می توان با جنایات آشکار و عالمانه و عامدانه ی این بساط خلافت و ولایت، همسنگ و همسان دانست؛ و نه مردم ایران کوچک ترین تجاوزی به ساحت حتی دور ترین منسوبین به آن جریان را نادیده خواهند گرفت و بی پاسخ خواهند گذاشت. آنجا دیگر، همه چیز از نو تعریف می شود. آنجا دیگر، سخن از رودررویی با دشمن مشترک همه ی ماست. سخن، آنجا دیگر از جنسی دیگر است. آنجا دیگر، سخن از جنس همان دریای خونی است که مرز میان مردم با سراپای حکومت ضد مردم را تعیین می کند. حکومتی که باید برود. و... خواهد رفت.»
۲۹۰۲۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹       

    از : نیاز

عنوان : همایش ساندیس خوران را بزرگ نکنید.
مجاهدین خلق به جای پیدا کردن راهکارهایی برای همیاری و همکاری با اپوزیسیون ایرانی تنها روی جلب توجه نیروهای خارجی انهم از نوع بولتن ها و ازنا ها سرمایه گذاری میکنند. البته با توجه به ساختار و روشهای غیر دموکراتیک این سازمان امیدی که کسی از نیروهای اپوزیسیون ایرانی به آنها بپیوندد چندان هم زیاد نیست. حتی گروههای حقوق بشری مایل با همکاری با آنها نیستند. متاسفانه بخش بزرگی از شرکت کنندگان تجمع پاریس اصلا از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین نیستند بلکه ساندیسخورانی هستند که تنها برای سفر چند روزه به پاریس پیه شرکت در این اجتماع را بخود میمالند، که حتی عده ای هم خارجی در میان آنهاست. این را از گزارشی که به مناسبت گردهمایی گذشته مجاهدین در گویا و سایت های دیگر منتشرشد میگویم. وقتی از یکی از دوستان خوبم که خود هوادار مجاهدین است دلیل این روش ناسالم را می پرسم میگوید که جمهوری اسلامی هم خودش این روش را بکار میبرد و ساندیس خور به خیابان می آورد، پس چرا ما نکنیم. عجب توجیهی! این روشها شاید کوتاه مدت بتواند عده ای را تحت تاثیر قرار دهد اما بی پرنسیبی همیشه باعث بی اعتبار شدن سازمانهای سیاسی میشود. پس مجاهدین هم بهتر از عالیجنابان اتاق فکری سبز دچار توهم نیستند که در دنیای مجازی خود سرگرم ریاست هستند...
با همه اینها بر خلاف آقای اصفهانی باید این واقعیت غیر قابل انکار را پذیرفت که سازمان مجاهدین هم نماینده بخشی از جامعه ماست و اگر قبولشان نداریم به جای صرف هشدار و ترساندن دیگران از این سازمان در درجه اول بر روی تقویت آلترناتیو های بهتر تمرکز کنیم و روش های رژیم ملاها را علیه آنها بکار نبریم. شاید بزرگنمایی نکردن آنها،چنانکه نیستند، بهتر است. جان بولتن و ازنار نیز چنانکه کاربری اشاره کرده، مدل های از دور خارج شده هستند که لابد کار بهتری از شرکت در چنین مجامعی ندارند. شاید هم آمده اند ساندیس بخورند.
۲۹۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹       

    از : جالب است، نه؟

عنوان : نظر شما درباره ایمیل خدا چیست، آقای محمد وعلی و اصفهانی؟ نظرات مجاهدین خلق در مورد این ایمیل جالب نخواهند بود، بنابراین، لطفا بخودتان زحمت اظهار نظرندهید.
زنده باد سکولاریسم.

نظر شما درباره ایمیل خدا چیست، آقای محمد و علی و اصفهانی؟ نظرات مجاهدین خلق در مورد این ایمیل جالب نخواهند بود، بنابراین، لطفا بخودتان زحمت اظهار نظر ندهید.


«تکذیب و برائت خداونت از بندگانش

می گویند خداوند متعال در یک ای میل ۱۴ ماده ای وجود خود را تکذیب و از همه آنها که نادانی و خرابکاری های خود را به اسم او می نویسند، اعلام برائت نمود. متن این ای میل به پستچی هم رسیده که برای اطلاع شما، بندگان، منتشر می گردد:

«۱- من اصلا وجود ندارم ؛ بروید مثل آدم زندگی تان را بکنید و این قدر داستان و شعر درست نکنید.

خودتان مرا درست کردید که کاسبی کنید و سر همدیگر کلاه بگذارید ، چرا پای مرا وسط می کشید؟!

۲- اگر من خدایم چرا موسی را بفرستم بگویم شنبه را تعطیل کند و عیسی را بفرستم بگویم یک شنبه را و محمد را بفرستم بگویم جمعه را؟

۳- چرا کاری کنم که عیسوی شرابش را در کلیسا بنوشد و مسلمان به جای شراب شلاق بخورد؟

۴- اگر من وجود می داشتم و این قدر مهربان می بودم که همه دین ها می گویند چرا بیشتر تلفات تاریخ و جنگ ها در تاریخ با نام دین و انجام تکلیف دینی و هدایت مردم و بردن مردم به بهشت و به اسم من گرفته است؟

۵- اگر من خدا هستم، پس چرا این همه آدم کج و معوج به اسم من روی زمین خدایی می کنند و کلید بهشت می فروشند و این دنیا را برای مخلوقات من جهنم کرده اند؟

۶- خدایی که به عبادت محتاج باشد ، خدایی که قسم بخورد جهنم اش را از نافرمانان پر می کند ، خدایی که فقط محبان علی را به بهشت راه بدهد و بقیه پیامبرانش بشوند زرشک، خدایی که بگوید زمین آزمایشگاه است و آدم ها موش آزمایشگاهی و وعده تمام آن چه را در زمین حرام کرده، در بهشت وعده بدهد، بابا، من نیستم! من این خدا نیستم.

۷- بروید مغزتان را به کار بیندازید و بیخود بی عرضگی هایتان را به اسم این که من چیزی می دانم که شما نمی دانید نگذارید.

۸- اگر نمی توانید از پس گردن کلفت هایتان بر بیائید چرا پای مرا وسط می کشید ؟ نخیر، اصلا قرار نیست من در آن دنیا حساب لات و لوت های این دنیا را برسم.

۹- اگر عرضه دارید خودتان از خجالت شان در بیائید و الکی خودتان را لوس نکنید که شاید جواز عبور به بهشت بگیرید. از این خبرها نیست.

۱۰- یعنی چه دست روی دست می گذارید و منتظرید که یکی از راه برسد؟ من که قرار نیست کسی را بفرستم. حالیتان شد؟ به نام من دکان باز کرده اند. من اصلا شماره ثبت این دکان ها را نمی شناسم. نیستم که بشناسم. نبوده را که از بوده آگاه نیست.

۱۱- همه شماها چند میلیارد سلول خاکستری در آن مغزهایتان دارید. همان ها را به جای تسبیح و استخاره به کار بیندازید. از مغزتان استفاده کنید تا فاسد نشود.

۱۲- اگر خودتان در قدرت طلبی و فریبکاری روی «قلعه حیوانات» را هم سفید کرده اید و به همه دنیا گند زده اید، چرا هی می گوئید قضا و قدر من است؟ یعنی اگر من خدا می بودم به اندازه این مدیر گوگل عرضه نداشتم یک دم و دستگاه درست و حسابی راه بندازم که هم کارمندش راضی باشد و هم مصرف کننده اش؟!شما یک بار در این تارنما ها Sign In می کنید تا دو هفته برایتان بس است و لازم نیست روزی چند بار جلویش خم و راست بشوید و هزار خواهش و تمنا کنید تا سرویس هایش مثل ساعت کار کند.

۱۳- وضع دعا و نفرین هایتان هم از همه بدتر است! بهتان گفته باشم که ۹۹/۹۹ درصد این دعاها Spam است و اصلا در Mail Box من ظاهر نمی شود (تازه اگر باشم !) خیالتان راحت شد؟ آخر یعنی چه که هی می گویید: خدایا همه را خوشبخت کن! اگر قرار باشد همه خوشبخت باشند و شما هم فکر می کنید بهشت و جهنم وجود دارد، پس چه کسی جهنم را رفت و روب کند؟ دیدید حالا عقل تان را به کار نمی برید؟

۱۴- شما هیولایی از من ساخته اید که اصلا وجود ندارد. مثل آدم زندگی کنید و هی خرابکاری هایتان را به من نسبت ندهید که من نیستم»!
۲٨٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : صابر ب

عنوان : آرزوهای آقای اصفهانی در احمدی نژاد و حماس و شیخ نصرالله متبلور و زنده است
اندیشه عقب مانده جهان سومی و ضد غربی توسط خمینی گسترش و پراکنه شد و در عمل در ایران و لبنان و فلسطین اجرا می شود. آقای اصفهانی فقط در نوشته هایش خیالپردازی رمانتیک دارد. اگر این فرد با خود صادق بود در کنار اینها می ماند . این نوع اندیشه های جنون آمیز را کیانوری و بهشتی برای خدمت به خمینی تئوریزه نمودند و آقای اصفهانی فقط یک پیرو صدیق آنهاست.
۲٨٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : پروین

عنوان : زبان چپ های ایران و نگرانی های همیشگی شان
نظر م. خرم مقاله آقای اصفهانی را بهتر تفسیر کرده، دوباره بخوانیم

از : م - خرم

عنوان : بیائید با هم سری به ایران آرمانی آقای اصفهانی بزنیم!
آقای اصفهانی معتقد به پدیده ای ست بنام «امپریالیسم» که نابکارترین و درنده ترین جناحش «نئوکانسرواتیوهای آمریکائی» اند و آنان را دشمنان سوگند خوردهء مردم ایران می داند.
بنابراین در ایران آرمانی جناب اصفهانی، ایرانیان باید قاعدتاً در آینده هم برای زدودن این لکهء ننگ یعنی امپریالیسم از دامن تاریخ بشری که ضمناً دشمنان سوگند خوردهء مردم ایرانند، لباس رزم به تن کنند.
آقای اصفهانی اسرائیل را «بنیادگرائی نژاد پرست و نسل کش» می دانند.
بنابراین چه چیز بدیهی تر از این که مردم ایران اگر نه لزوماً به محو اسرائیل از نقشهء جهان، که دستکم به دشمنی با این رژیم نژاد پرست و نسل کش مبادرت کنند.
آقای اصفهانی با «بیماری استقرار دمکراسی از دمشق تا تهران» مخالفند و دلخور از این که با روی کار آمدن اوباما این ویروس ریشه کن نشده و مشغول بازسازی خویش به منظور بازتکثیر خویش است.
بنابراین مردم ایران باید در ایران آرمانی آقای اصفهانی طرح «استفرار دمکراسی از دمشق تا تهران» را به زباله دان بریزند و مراقب باشند که ویروس این بیماری که خود را در موجود سه سلولی واحدی بنام «بوش – رامسفلد – چینی» بروز داده و از طریق «حاکمان جنگ طلب اسرائیل»، خاورمیانه را یکسر آلوده کرده و می کند، از سطح جهان محو شود.

آقای اصفهانی به برخی «پرنسیپ های ارزشی!» معتقدند که اگر به این «پرنسیپ های ارزشی شان» لطمه ای نخورد، به هیچ روی و به هیچ عنوان و به هچ بهانه یی ـ هرگز در هیچ زمانی نمی خواسته و نمی خواهند و نخواهد خواست که بر تضادهای موجود در میان نیرو های اپوزیسیون دامن زنند.
پس تا اینجا این ایران آرمانی جناب اصفهانی مبتنی خواهد بود بر یک سری «پرنسیپ های ارزشی!» از جمله مبارزه با امپریالیسم و «حاکمان جنگ طلب اسرائیل» و مبارزه با ویروس بیماری «استفراردمکراسی از دمشق تا تهران».
مردم ایران قطعاً متوجه هستند که ایران آرمانی جناب اصفهانی را، دستکم در عرصهء سیاست خارجی، هم اکنون حتا از جنس مرغوب ترش در اختیار دارند. سیاست های داخلی و خارجی شان را «پرنسیپ های ارزشی!» تعیین می کند، هم دشمنی با امپریالیسم و استکبار دارند و هم با صهیونیسم در نبردند. منتظر بمانیم تا با افاضات بیشتری از ایشان آشنا شویم و پی ببریم آقای خامنه ای و سپاه پاسداران و آقای احمدی نژاد کدام بخش هائی از آرمان های ایشان را نادیده گرفته اند که ایشان را اینچنین بخشم آورده است.
۲٨٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : داور -

عنوان : رهبری جنبش
ضمیر سوم شخص گرامی، درود بر تو. همانقدر که وابسته قلمداد کردن مجاهدین به امپریالزم غیرواقعی است، رژیم مالی کردن شاعر توانای مردمی و مبارز محمد علی اصفهانی، کاری مضحک و حتی شقاوت بار است و مرتکب آن، بی اخلاق، بی منطقی و دست تهی خودش را به نمایش می گذارد.
اما انتقادی که به ایشان (و به شیوه ای که دارد عمومیت پیدا می کند) دارم تضعیف رهبری بالفعل جنبش سبز است. شکل خصمانه آن جارزدن ۲۴ ساعته گذشته "سیاه" موسوی و کروبی است (و بر منکرش لعنت). برای اینها موسوی و کروبی زمانی اوکی هستند که مرده باشند وگلوله دخمه نشینان وگزمه ها گلوی اینها را نیز بدرد . کما این که این ها چشمشان را بر روی سوکواری موسوی بر پیکر خونین برادر زاده اش بستند که پیام و هشدار ولی فقیه به خود او بود . شکل دوستانه تضعیف مته به خشخاش گذاشتن به مواضع کنونی آنهاست. با فروکش کردن موقت اعتراضات خیابانی همه به جان این دو افتاده اند. انصاف باید داد که خلق آن جنبش باشکوه تاریخی به مدد حضور شجاعانه اینها در صحنه صورت گرفت. آنها - چه اعتقادشان باشد و چه تاکتیک شان برای کشاندن بخش عظیمی از بدنه رژیم به صحنه و نگهداشتن اندکی حاشیه امنیتی برای قشر پیش برنده جنبش - ناگزیرند با همین ادبیات حرف بزنند. گذاشتن مطالبات سنگین تر فرا مرحله ای روی میز آنها ، دلسرد کردن میلیون ها مردمی است که زیر اسم و عکس سبز آنها به خیابان آمدند.قضاوت من این است که - بجز موارد استثنا و میکروسکوبی - خارج کشور(بخصوص سازمان های سیاسی چپ) در این یک سال ، کاری جز تضعیف جنبش سبز نداشته است و ولی فقیه یک تشکر به همه آن ها بدهکار است!
۲٨٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : سهند نسیمی

عنوان : ناله نگراری های تکراری
اقای اصفهانی: ادعا کرده اید که نمی خواهید تکرار مکررات کنید ولی این نوشته تان مانند همه نوشته های قبلی خود و تقریبا همه نوشته های روشنفکران و نخبه گان فرهنگی و سیاسی فارس تکرار میلیون بار شکایت نامه هایی است که هر بچه دبیرستانی هم بامحتویاتش اشنایی دارد. بجای ضجه و ناله و شکایت نامه نوشتن جرات کرده و سهم خود و هم کیشان تان در بوجود آوردن این شرایط اسفناک و فاجعه آمیز ایران را قبول کنید. من فقط دولت ایران را مقصر نمی دانم. شما ها در این هشتاد سال با سکوت تان در رابطه با تبعیض های اشکار و علنی بر علیه اکثریت مردم ایران دولت های ایران را جری تر کرده و دست شان را برای ماجراجویی ها باز گذاشته اید. مطمین باشید که اتحاد آحاد مردم ایران میلیون ها مرتبه از برگذاری تظاهرات میلیونی بر علیه آمریکا در سرتاسر دنیا کارارا تر است. امثال شما با سکوت تان این اتخاد را از بین برده اید و الان فکر می کنید که با این انشا ها می توانید اب به جوب رفته را باز گردانید.

قبل از حمله آمریکا به عراق ناتانیاهو در تلویزیون در جواب سوال اینکه اگر جنگ در گیرد و مردم در اروپا به خیابانها بریزند چکار خواهید کرد ؟با بی شرمانه مخصوص به خود جواب دادند که تظاهر کننده بعد از یکی دو روز جیغ و داد خسته شده و به خانه هایشان بر خواهند گشت. گذشت دورانی که این گونه ناله نویسی هاو تطاهرات خیابانی-- اگر هم بتوانید هزار نفر را به خیابان بکشانید-- تاثیری در تصمیم گیری سیاستمداران می توانست داشته باشد.
در ایران هر اتفاق بد و فاجعه آمیزی رخ دهد من امثال شما و تقریبا همه روشنفکران فارس را همراه دولت ایران مقصر خواهم دانست.

راستی: با کدام رمل و اسطرلاب پیدا کرده اید که آمریکا به ایران حمله اتمی خواهد کرد.؟ در حالیکه اکثر مردم جهان موافق حمله نظامی آمریکا به ایران هستند مگر آمریکا مانند زمامداران ما بی تجربه است که این فرصت طلایی را با بکار بردن سلاح های غیر متعارف-- که اکثر مردم جهان مخالف استفاده اش هستند--- از دست بدهد.؟
آمریکا مگر اینکه ایران بخواهد از سلاح های غیر متعارف -- مانند شیمیایی-- استفاده کند در تحت هیچ شرایطی نمی تواند از سلاح هسته ای استفاده کند. همانطوریکه قبل از شروع اشغال عراق قاطعانه به صدام اخطار داده بودند که در صورت استفاده از سلاح های شیمیایی و بیواو÷یکی با سلاح اتمی پاسخ خواهد شنید همچو اخطاری هم به ایران خواهند داد
۲٨٨۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : عاقل میم ن

عنوان : جمهوری اسلامی با شعار امده اما با شعار نمی رود
جنابعالی از چه وحشت دارید ؟ از سرنگونی جمهوری اسلامی ؟ یا از حفظ و بقای جمهوری اسلامی ؟ اصلا خط و مشی شما چه هست ؟ کسی که مخالف جمهوری اسلامی باشد حتی دشمن دشمن خودش را دوست می داند و در مسیر او پیش می رود چون می داند هدف دشمنش هم نابودی دشمنش است اما جنابعالی اگر فقط به فرض جمهوری اسلامی را دشمن بدانید حاضرید تمام دشمنشانش را برانید چون فقط به یک دشمن فکر می کنید در صورتی که اشتباه مطلق می کنید شما دشمن تان را بسیار ضعبف می بینید و فکر می کنید فقط با شعارهای سرنگونی می توانید به جنگش بروید و سرنگونش کنید درحالیکه کاملا اشتباه می کنید جمهوری اسلامی با شعار امده است اما با شعار نمی رود مطمئن باشید باید با همین دشمنانی مثل جان بولتن ها که از ایشان یاد کردید و بیزار هستید و امپریالیسمشان می خوانید ان هم از نوع طاعونی اش !! متحد و همراه بشوید در غیر این صورت جمهوری اسلامی تا من و تو زنده هستیم برکنار نخواهد شد حتی قوی تر هم شده و نسل های بعدی توان سرنگونی اش را نخواهند داشت
۲٨٨۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : م - خرم

عنوان : بیائید با هم سری به ایران آرمانی آقای اصفهانی بزنیم!
آقای اصفهانی معتقد به پدیده ای ست بنام «امپریالیسم» که نابکارترین و درنده ترین جناحش «نئوکانسرواتیوهای آمریکائی» اند و آنان را دشمنان سوگند خوردهء مردم ایران می داند.
بنابراین در ایران آرمانی جناب اصفهانی، ایرانیان باید قاعدتاً در آینده هم برای زدودن این لکهء ننگ یعنی امپریالیسم از دامن تاریخ بشری که ضمناً دشمنان سوگند خوردهء مردم ایرانند، لباس رزم به تن کنند.
آقای اصفهانی اسرائیل را «بنیادگرائی نژاد پرست و نسل کش» می دانند.
بنابراین چه چیز بدیهی تر از این که مردم ایران اگر نه لزوماً به محو اسرائیل از نقشهء جهان، که دستکم به دشمنی با این رژیم نژاد پرست و نسل کش مبادرت کنند.
آقای اصفهانی با «بیماری استقرار دمکراسی از دمشق تا تهران» مخالفند و دلخور از این که با روی کار آمدن اوباما این ویروس ریشه کن نشده و مشغول بازسازی خویش به منظور بازتکثیر خویش است.
بنابراین مردم ایران باید در ایران آرمانی آقای اصفهانی طرح «استفرار دمکراسی از دمشق تا تهران» را به زباله دان بریزند و مراقب باشند که ویروس این بیماری که خود را در موجود سه سلولی واحدی بنام «بوش – رامسفلد – چینی» بروز داده و از طریق «حاکمان جنگ طلب اسرائیل»، خاورمیانه را یکسر آلوده کرده و می کند، از سطح جهان محو شود.

آقای اصفهانی به برخی «پرنسیپ های ارزشی!» معتقدند که اگر به این «پرنسیپ های ارزشی شان» لطمه ای نخورد، به هیچ روی و به هیچ عنوان و به هچ بهانه یی ـ هرگز در هیچ زمانی نمی خواسته و نمی خواهند و نخواهد خواست که بر تضادهای موجود در میان نیرو های اپوزیسیون دامن زنند.
پس تا اینجا این ایران آرمانی جناب اصفهانی مبتنی خواهد بود بر یک سری «پرنسیپ های ارزشی!» از جمله مبارزه با امپریالیسم و «حاکمان جنگ طلب اسرائیل» و مبارزه با ویروس بیماری «استفراردمکراسی از دمشق تا تهران».
مردم ایران قطعاً متوجه هستند که ایران آرمانی جناب اصفهانی را، دستکم در عرصهء سیاست خارجی، هم اکنون حتا از جنس مرغوب ترش در اختیار دارند. سیاست های داخلی و خارجی شان را «پرنسیپ های ارزشی!» تعیین می کند، هم دشمنی با امپریالیسم و استکبار دارند و هم با صهیونیسم در نبردند. منتظر بمانیم تا با افاضات بیشتری از ایشان آشنا شویم و پی ببریم آقای خامنه ای و سپاه پاسداران و آقای احمدی نژاد کدام بخش هائی از آرمان های ایشان را نادیده گرفته اند که ایشان را اینچنین بخشم آورده است.
۲٨٨۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : صلح طلب

عنوان : صلح طلبی ارزشی است که باید پاسداشته شود
امروز درگشت وگذاری در سایت ها و وبلاگ ها به "سهرابستان" رسیدم. نویسنده که گاها مطالب جالبی می نویسد و گاها عصبی و نابجا، امروز باز از آن مطالب "عصبی" وهمراه با ادعاهای غیر مستندش را عرضه کرده بود؛ وی تقریبا همه کسانی که نسبت به خطر جنگ هشدار می دهند را درزمره "عوامل" کودتا نامیده بود.
سهرابستان مینویسد: «کودتاچیان خود منتشرکنندگان اصلی سیل شایعات کذب در این زمینه هستند و هر روز دروغهای دیگری را اختراع می کنند. شایعاتی نظیر اینکه عربستان و یا جمهوری آذربایجان پایگاه نظامی در اختیار اسرائیل قرار داده اند و یا اینکه ناوهای آمریکائی برای حمله به ایران در راه هستند و بطور کلی بزرگ نشان دادن خطر بروز جنگ، حربه ای است برای ساکت و مرعوب کردن ناراضیان خودی و از بین بردن اختلافات داخلی حکومت و از سوی دیگر برای موجه نشان دادن سرکوبها.»

سوال اینجاست که آیا خطرجنگ ۱۰۰ در صدمنتفی است؟ اگر آری مستندات شما چیست؟
و اگرخیر،چه ایرادی یا ضرری دارد که به آرمان های جنبش چون عدالت و آزادی، صلح نیز اضافه شود؟
گویا کسانی که جرات دفاع صریح از جنگ را ندارند به حربه کثیف انگزنی روی آورده اند
۲٨٨۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : با ضمیر سوم شخص مفرد

عنوان : برای «داور» گرامی
«داور» گرامی! اگر به نقش فعال جان بولتون و موقعت ویژه او در برنامه ریزی های نئوکان ها کمی بیشتر دقت می کردید و به سوابق مخصوص او و نقشی که همین حالا به عهده دارد توجه بیشتری می کردید شاید حضور این فرد خاص را با حضور انواع و اقسام دیگر افرادی از میان نئوکان ها و بد تر از آن ها که از مجاهدین حمایت می کنند متفاوت می دیدید و از خود می پرسیدید «آیا این فرد، روی حساب و کتاب دقیق از طرف نئوکان ها به مراسم مجاهدین ارسال نشده است؟» حساب و کتاب چند منظوره.

در مورد ناهمگون بودن گروه خونی مجاهدین و امپریالیسم هم خوب است توجه داشته باشیم که برای مطرح کردن یکی در برابر دیگری، امپریالیسم فقط در صورتی همگونی گروه خونی یکی از آن دو با خودش را مهم می داند که بخواهد از او به عنوان نیروی مورد اعتماد بهره ببرد، نه به عنوان نیروی مورد استفاده موضعی و موقت.
صحبت در این است که جنبش سبز یا به قول نویسنده جنبش خرداد، برای نئوکان ها و اسراییل نه قابل اعتماد است و نه قابل مورد استفاده حتی موضعی و موقت قرار گرفتن. این جنبش، جنبشی است بسیار خطرناک برای منافع نئوکان ها و اسراییل.
البته اهداف نئوکان ها با اهداف آمریکا به عنوان یک امپریالیسم کلاسیک، متفاوت است. آن ها در پی تغییر نقشه منطقه و حتی جهان هستند. و اسراییل هم در پی یک ایران ضعیف و ناتوان که نتواند ابرقدرتی او در منطقه را به چالش بکشد.
نویسنده تاکید کرده است که اگر جنبش سبز یا جنبش خرداد که سالم است به خود نیاید و صحنه را در دست نگیرد احساس ضعیف شدن آن به کسانی که دلی خوش از آن ندارند امید می دهد که در پی آن هایی بر آیند که اعلام آمادگی برای ایفای نقشی را دارند که نویسنده مخصوصا به آن اشاره نکرده است.

سیستم آمریکا مساوی با نئوکان ها نیست، و نئوکان ها مساوی با سیستم آمریکا نیستند. آمریکا با دستگاه حاکم کنونی، همان اهدافی را ندارد که نئوکان ها دارند. اگرچه یک نظام امپریالیستی خالص است. در مقاله به نبرد قدرتی که در حال حاضر میان نئوکان ها با اوباما و همفکران او درگیر است اشاره شده است.
آمدن جان بولتون از آمریکا به پاریس برای یک سخنرانی و اعلام حمایت رسمی از یک «آلترناتیو»، به دلیل موقعیت بسیار ویژه او خیلی جدی تر از آمدن ده ها نماینده نسبت به او خرده پای نئوکان ها و امثال آن هاست. وگرنه در میان همان حامیانی که شما به آن ها اشاره کرده اید همیشه افرادی با همان درجه آلودگی جان بولتون، البته به تناسب ابعادشان، وجود دارند. چه ساکن آمریکا چه ساکن اروپا. جه ساکن عراق. چه ساکن اردن. چه ساکن مصر که همدست اسراییل علیه فلسطینی ها ی نوار غزه است. و چه این جا و چه آن جا.

در مورد «بزرگنمایی»، حق با شماست اگر این مقاله کار را تمام شده یا در آستانه اتمام معرفی کرده باشد نه اقدامی که هزار شرط دیگر را هم برای حتی یک شروع موفق لازم دارد. اما این را می توانم بگویم که به طور قطع آمدن جان بولتون به مراسم مورد اشاره و ایراد آن سخنرانی کذایی فقط قسمت بیرونی و علنی قضایایی است که از چند سال پیش شرع شده اند.

آنچه نویسنده خواسته است به صورت غیر خصمانه و تلویحی به مجاهدین یادآوری کند این است که کسانی در آغاز حمله به عراق شما را به منظور قدرت نمایی خود و درهم شکستن شما بمباران کردند. بعد از آن هم باز در همان حالی که در عراق و منطقه خاورمیانه و حتی آمریکای لاتین خود را منطبق بر اهداف و خواست های آن ها کرده اید و در همه موارد با همان زبان و کلمات و استعارات و فرهنگ آن ها همه چیز را تجزیه و تحلیل می کنید و نسبت به گذشته خود هم ابراز پشیمانی کرده اید، همچنان در لیست تروریستی خود نگاه داشته اند تا بتوانند از موضع بالا و با زبان قدرت با شما سخن بگویند و همیشه شما را نیازمند به جلب نظر و محبت خود نگاه دارند. شما باید فکر کنید و ببینید که آیا این ها هستندکه می توانند برای شما قابل اتکا باشند یا مردم و جنبش آن ها؟
اما مشکل رهبری مجاهدین متاسفانه اصالت دادن به کسب قدرت است، به جای اصالت دادن به آرمان. همان آرمانی که برای کسب قدرت باید از آن گذشت و حتی در برابر آن موضع گرفت و به پایبندان به آن تاخت. به دو نظر اول پای این مقاله با امضای سلیمان نگاه کنید و ببینید که طرف، مطابق آنچه ذهن او را پرورانده اند دارد به نویسنده می گوید که تو مزدور رژیم هستی و می خواهی به مزدوران دیگر دلداری بدهی!

آیا گذشتن از هژمونی طلبی و من رهبرم نه دیگری، به نفع پیوستن به بستر پرخروش جنبش جاری که همه می دانیم کم ترین وجه تشابه را با آنچه مجاهدین می خواهند (نه آنچه می گویند) دارد بد است؟ من البته جواب شما را به این پرسش، که همان جواب من است می دانم. این پرسش را در واقع از شما نکردم.

اما در آنچه به حمایت نویسنده از جنبش بر می گردد نمی دانم شما چه تفاوت کیفی و ملموسی میان موضع گیری های فعلی او با موضع گیری های قبلی او می بینید که معتقد شده اید او در همراهی و حمایت از این جنبش آن اشتیاق قبلی را از دست داده است و مثل محاهدین رفتار می کند.
با سپاس
۲٨٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : به تهرانی

عنوان : حمایت ۳۵۰۰ که هیچ ۳۵ میلیونی خارجیها در برابر نفرت عمومی جامعه ۷۵ میلیونی ایران از مجاهدین هیچ است
حمایت ۳۵۰۰ که هیچ ۳۵ میلیونی خارجیها در برابر نفرت عمومی جامعه ۷۵ میلیونی ایران از مجاهدین هیچ است
۲٨٨٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : بهروز

عنوان : چرا اخبار روز از انتشار بدون کنترل کامنت ها دست برداشت؟
تا همین دو سه روز پیش می گفتم ک اخبار روز تنها وبسایتی است که بدون کنترل نوشته ها ان ها منتشر می کند اما انگار اخبار روز هم سیاستش را تغییر داده.
۲٨٨٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : بهروز

عنوان : درباره خطر جنگ
نظر نویسنده از سطور در دو سه خط آخر مستتر است که "ملت ایران اجازه تجاوز را نخواهند داد" و صد البته اگر چنین جنگی رخ دهد آقای نویسنده در کجا تشریف خواهد داشت؟ خب معلوم است! مثل سال ۵۹ که بعضی نیروها به زیر عبا خزیدند و شعار دفاع از میهن و البته به شکل مستقل!!! را سر دادند ایشان پای در رکاب رهبران حکومت قرار خواهند گرفت چون از نظر ایشان هر گونه همسویی با نیروهای امپریالیستی گناه کبیره است. البته دیدگاه ارتجاعی ایشان را قبلا در حمایت بی قید و شرط و صریح از مرتجع ترین، ضد انسانی ترین و ضد دمکراتیک ترین باندهای اسلامی در خاورمیانه نظیر حماس و حزب الله را شاهد بودیم. اما مطابق یکی از کامنت ها، خب اگر امریکا و نئوکان ها قصد حمله اتمی به ایران را دارند که دیگر نیازی به لاس زدن با اپوزیسیون ایران نیست. البته جنگ بعید نیست و یکی از سناریوهای محتمل می باشد اما مطمئنا هم غرب آنقدر ابزار دارد که نیازی به توسل به حمله اتمی نباشد و هم جهان در شرایطی است که حمله اتمی را منتفی می کند.
۲٨٨٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : م. تهرانی

عنوان : حمایت ۳۵۰۰ نفر از پارلمانتارهای جهان از مریم رجوی
هزاران نماینده مجلس از احزاب مختلف از مراسم پاریس حمایت نمودند. گروههای فلسطینی و اردنی و مصری هم بود. اسقف معروف آفریقای جنوبی تو تو هم پیام فرستاد.
۲٨٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : داور -

عنوان : بزرگنمایی!
آقای اصفهانی عزیز، به نظرم مساله را زیادی بزرگ کردی. مجاهدین ۳۰ سال است کارشان همین است. بعد از شکست استراتژی مسلحانه، بن بست خطی و اقامت دائمی در خارج کشور، یکی از سیاست های جایگزین شان فعال کردن دیپلوماسی بین المللی بود که انصافا بسیار موفق عمل کردند و منافع چندگانه ای نیز برایشان داشت که از جزییاتش در میگذرم. با این تاکید که از طرف احزاب و دولتهای حاکم چندان پذیرفته نشدند و دیپلوماسی خود را اساسا روی احزاب سایه و پارلمان ها و از رده خارج شده ها بنا کردند. مثل نخست وزیر بی خاصیت چند دوره قبل الجزایر یا حتی همین ازنار و بولتون. کارنامه ۳۰ ساله مجاهدین پر است از این اسامی که دنباله همه شان نیز یک کلمه "سابق" قید شده است. من برغم انتقاد از مجاهدین، معتقدم گروه خون آنها با وابستگی به امپریالیسم نمی خواند. هم آمریکا بمبارانشان می کند و ۴۰ کادر و عضوشان را یکجا میکشد.هم دست نشانده او آن سلاخی وحشیانه را در اشرف براه می اندازد . از لیست تروریستی هم خارجشان نمی کند. رژیم هم برای مرعوب کردن جنبش سبز هر ازگاهی یکی از سمپاتیزان های اسیر آنها را حلق آویز می کند. آن وقت با یک حضور بولتون و آزنار در مراسم همه ساله ۳۰ خرداد، خطر یک آلترناتیو آمریکایی جنبش عظیم سبز را تهدید می کند!!
فکر نمی کنید با این نوع تحلیلها و بزرگنمایی ها،مجاهدین قند توی دلشان آب میشود و کارزار تبلیغاتی شان در پاریس را موفق موفق ارزیابی می کنند؟ یا معتقدید شما حقایق باریکتر از مویی را می بینید که ما از دیدنش عاجزیم؟
بزرگترین خطای امروزه مجاهدین(که دودش در چشمشان فرو خواهد رفت) این است که خودشان را از جنبش سبز برکنار نگه داشتند و یکسال است سایتها و عناصر وابسته به آنها از هیچ کاری برای لجن مال کردن و زمین زدن موسوی و کروبی مضایقه نکرده اند ، کاری که شما نیز تازگیها شروع کرده اید، برغم آن درخشش اولیه تان در حمایت و تقویت این جنبش تاریخی.
۲٨٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : سعید

عنوان : شفاف سخن بگو، استخوان لای زخم باقی نگذار!
با خواندن این نوشته، در دل به زیرکی آقای اصفهانی آفرین گفتم. چرا که او بدون آنکه انتقاد مشخصی را مطرح نماید، صرفا ً سعی نموده است با افشای چهره ی جان بولتون و تشکیلات نیوکانها در ایالات متحده آمریکا، کسانی را بفکر وابدارد.
وابدارد که شاید از سلسله جنبانان جریانی که نمایش اعتراضی پُر رنگ و لعاب اخیر در فرانسه را برگزار نمودند، بپرسند: سیاستهای شما با سیاستهای نیوکانهای ایالات متحده آمریکا چه همخوانی دارد که نماینده ی مارکدار آن (جان بولتون) را برای سخنرانی در آن فراخواندید؟
از دیگر سو باید دوستانه به آقای اصفهانی بگویم:
الف/ دوست گرامی، با "من بمیرم و تو بمیری و ریش گرو گذاشتن، دمکراسی بدست نمی آید". آنکه تاب انتقاد را ندارد، آمادگی زیست در جامعه دمکراتیک را ندارد! پس بهتر نمی بود کمی جسارت بخرج میدادید و با ایرانیان جمع آمده در تاورنی فرانسه، واضح و مشخص سخن می گفتید؟ و یا مشخصا ً سیاستهای گردانندگان آن نمایش اعتراضی را به انتقاد می گرفتید؟
ب/ دوست گرامی، فکر نمی کنید، انتخاب تیتر "مراقب جنبش باشیم ..." شفاف نیست. و خواننده متوجه نمی شود که شما از کدام جنبش سخن به میان آورده اید؟ چرا که اینروزها همه جا صحبت از جنبش سبز است. ولی آنان که شما را می شناسند میدانند که منظور شما از جنبش "جنبش سبز" نیست!
۲٨۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : سلیمان الف

عنوان : آرزوی خمینی نابودی کاما سازمان مجاهدین خلق ایران بود
رحمان لو نظر فردیت را بنویس و جمه نبند. دهها هزار نفر از ایرانیان هم در پاریس جمه شدند و می خواهن از برنامه مریم رجوی حمایت بعمل اورند. وقتی حکومت اسلامی نابود شد مردم در انتخابات آزاد نشان خواهند داد که چه کسی را می خواهند. ما فعلا در دوران نبرد هستیم و در دوران بعد از سرنگونی هر چه ملت خواستند همان است. فعلا که مجاهدین خلق خونشان در ایران و اشرف بر زمین می ریزد و هوادارانشان در سراسر دنیا برای محو حکومت ظالم فعالیت شبانه روزی دارند.
۲٨۷۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : سلیمان الف

عنوان : شرکت بولتون و ازنا منظور بود
اشتباها بجای بولتن اسم بوش بکار برده شده بود. تمامی نیروهایی که سالها در غرب علیه شورا و مجاهدین توطئه و پرونده سازی می کنند از جمله آمریکا و فرانسه باید شرم نموده و این مقاومت مردمی را برسمیت بشناسند. تغییر با حمایت از قیام سراسری و مقاومت ایران میسر و ممکن است. جنگ بسود مردم ایران نیست و باید با نیروهای مردمی و اپوزیسیون این استبداد مذهبی را بزیر کشید. لابی های حکومتی از نزدیکی سیاستمداران غربی به شورا وحشت می کنند و می خواهند اسم شورا و مجاهدین خلق در لیست سیاه باقی بماند.حضور بولتن و ازنار بقول خبرگزاریها یک پیروزی دیپلوماتیک بود و رژیم و عوامل و همراهان آنرا شوکه نموده است و قصد دارند بهمدیگر دلداری بدهند و تا می توانند اثر این اجتماع بزرگ را خنثی سازند.
۲٨۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : سلیمان الف

عنوان : گردهمایی بزرگ شورای ملی مقاومت ایران در پاریس
این گردهمایی بزرگ یک پیروزی بزرگ برای قیام و اشرف بود. زمانی بولتن و بوش کمپ اشرف را بمباران نمودند و حالا فهمیدند کارشان فقط خدمت به جمهوری اسلامی بوده است. شرکت بوش و ازنا در این مراسم تایید خطوط اصولی شورا و مجاهدین خلق بود. افشای برنامه اتمی حکومت و تروریسم حکومتی به اسم صدور انقلاب ضربه زیادی به رزیم وارد نموده و قصد انتقام از نیروی افشا کننده دارد. خامنه ای شش نفر را در زندانها بخاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق و شرکت در قیام می خواهد اعدام نماید و مالکی هم قصد هجوم دوباره به اشرف را در سر می پروراند. شورا و مجاهدین خلق در گام بعدی باید بتوانند از لیست سیاه آمریکا و کانادا خارج شوند و دارائیهایشان را دروباره پس بگیرند. نبرد با امپریالیسم و ارتجاع در ابعاد دیپلماتیک و حقوقی جریان دارد. هر نیروی که از قیام مردمی و جنبش سبز و حقوق ساکنان اشرف حمایت نماید بسود ملت و آزادی از شر فاشیسم ولایت فقیه می باشد. به اسم چپگرایی و ضد آمریکایی نباید برای حکومت ولایت فقیه بارکشی مجانی و مفتی نمود.
۲٨۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹