از : رضا سالاری
عنوان : دو موضوع متضاد با هم جمع پذیر نیستند
جناب ماهان، دو موضوع متضاد با هم جمع پذیر نیستند. مثلاً اصطلاحات رایج و غالباً غلط: ملی−مذهبی، مارکسیست−اسلامی، سلطنت−دموکراسی، اسلامی− دموکراتیک، جمهوری−اسلامی و غیره میتواند دین محوری و رژیم ایده آل چیزی جز دموکراسی لیبرال سکولار مدرن نمیتواند باشد.
سه شرط اصلی جمع پذیری
۱. مردم در تمام انتخابات خود قانوناًً و عملاً صد در صد آزاد باشند و هیچ نوع فیلتر عقیدتی−دینی−ایدئولوژیکی−تعصبی−گروهی−حزبی وجود نداشته باشد
۲. سه قوه مقننه، قضائیه و مجریه، همیشه منفک و مستقل در دست و قدرت مردم باشند
۳. مردم در هر لحظه حاکم برسرنوشت خویش و هرآینه قدرت و قانون پائین کشیدن و تغییر هر رژیم و دولتی را در عمل داشته باشند.
خواهید دید که اگر سه مورد بالا برقرار باشد، خود بخود مردم به سمت حقوق بشر جهانی، دموکراسی، لیبرالیزم و سکولاریزم پیش خواهند رفت. برای رسیدن به این هدف جنبش سبز کنونی دامنه خواسته های خودرا بشرح زیر توسعه دهد:
۱. جنبش را از حالت بعد دینی برای چند گروه خاص و محدود بیرون آورد
۲. نقد دین را اجازه دهد
۳.تمام گروه ها و مردم دموکرات طلب دینی و غیر دینی را در خود جای دهد
۴. رهبرانش بدنبال خدمت به مردم و راه سازی جنبش باشند نه برای بدست گرفتن قدرت در دولت آتی، نه فقط حکومت و بدست گرفتن قدرت سیاسی
۵. کلیه هم و غم و توان برنامه های خودرا از حالا برای دستیابی به یک انتخابات صددرصد آزاد و فیلتر نشده قرار دهند تا در انتخابات ریاست جمهوری بتوانند قدرت جنبش و مردم بسیاری را در مقابل رژیم به نمایش بگذارند.
اینها شاید عملی ترین، ساده ترین و قدم های اول جنبش باشد....
پیروز باشید
۲۹٣۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨۹
|
از : بهروز ماهان
عنوان : به آقای رضا سالاری: سیستم حکومتی مورد قبول شما
به آقای رضا سالاری:
در نوشته شما ، بسیاری از عقاید و احزاب یا دموکرات نیستند یا سکولار نیستند و یا با هم قابل جمع نیستند در تعریف دموکرات شیاد دچار مشکل باشیم و آنرا با آزادی خواه یکی بکنیم. خیلی خوشحال کننده است که بعد از رد همه این عقاید توسط شما، سیستم حکومتی مورد قبول شما به من آموزش داده شود
دوما- دموکراسی را اگر حکومت اکثریت نسبی پیروز شده از دل یک انتخابات آزاد بنامیم در آنصورت معلوم نیست که این اکثریت ، آیا در اساس آزادی خواه هم باشند مثل مردم یک کشور مسلمان که اکثریت آنجا ، بعد از پیروزی نسبی در انتخابات ، همان دستورات اسلام را در قانون اساسی خود میگنجانند ودر چنین جامعه ای سکولاریسم معنایی پیدا نمی کند و انتخابات هم بیشتر یک تعارف و فرمایشیاست اما اگرمردم یک کشور ، دموکراسی را علاوه بر تعریف فوق ، با مولفه های دیگری مثل حقوق شهروندی و حقوق بشر و قانونمندی وآزادی های خصوصی مردم ....بیامیزند آنگاه سکولاریسم دموکراسی پدید میاید
۲۹٣۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : آیا غیر دموکرات و سکولار جمع پذیر هستند؟
آیا غیر دموکرات و سکولار جمع پذیر هستند؟
اگر جمع پذیر باشند چنین نتایج متناقضی بدست خواهد آمد:
کلیه مذهبی های میانه رو و اصلاح طلب، مانند خاتمی و همفکرانش، حکومتی سکولار را خواهند پذیرفت! آیا اینطور خواهد بود؟ ولی خاتمی میگوید:
« سکولاریسم با موازین دینی و فرهنگی ما سازگار نیست و عامل بیگانه هم میکوشد تا سکولاریسم را در جامعه برای مقابله با حکومت دینی رواج دهد."
ما از هیچ کمونیست و لائیک و بیدینی حمایت نخواهیم کرد. قوانین ما بهتر از همه
قوانین ضد دینی و ولنگار پروری و حقوق بشری بیگانگان غربی است. بهترین قوانین گذشته و حال و آینده در قران ماست و درست ترین و بهترین حکومت و سرمشق در زمان حکومت امام راحل مان بوده. مسلمانان بهترین مردمند! »
پس جمع پذیر نیست.
کلیه سلطنت طلبان و همفکرانشان، حکومتی سکولار را خواهند پذیرفت! آیا اینطور خواهد بود؟ ولی سلطنت طلبان میگویند:
« سکولاریسم با سلطنت جور در نمیآید. سلطنت یعنی یک رئیس، یک مغز، یک فرمانده و یک دولت و حکومت یک دست. سلطنت با تبانی با یار قدیمی و مذهبی خود دشمن سکولاریزم میشود. قوانین ما بهتر از قوانین کشورهای جمهوری رژیم های ناپایدار و موقت و حقوق بشری همه بیگانگان غربی و شرقی است. »
پس اینهم هیچوقت جمع پذیرنبوده و نخواهد بود.
کلیه کمونیستها و سوسیالیستهای غیر دموکرات و همفکرانشان، حکومتی سکولار را خواهند پذیرفت! آیا اینطور خواهد بود؟ ولی آنها میگویند:
« بهترین حکومت و دموکراسی، حکومت کارگران و زحمتکشان است و باید این طبقه بر بقیه طبقات مردم توفق پیداکند تا عدالت به صاحب اصلی اش بازگردد. ما هیچوقت زیر بار سلطنت طلبان و مذهبیون و بورژواها نخواهیم رفت. دین افیون ملتهاست و هیچ کسی حق ندارد به مسجد وکلیسا برود و اعمال مذهبی خود را بجاآورد! دموکراسی یعنی امپریالیسم و مرگ پرولتاریا! »
پس اینهم هیچوقت جمع پذیرنبوده و نخواهد بود.
کلیه ملی− مذهبی های میانه رو و دموکرات طلب، مانند مانند بازرگان پسر و
همفکرانش، حکومتی سکولار را خواهند پذیرفت! آیا اینطور خواهد بود؟ ولی آنها میگویند:
« ما در درجه اول مذهبی هستیم و بعد ملی. ما کلاً با بیخدایان و بیدینان مخالفیم و نمیتوانیم آنها را بپذیریم. بافت مردم ایران مذهبی است. ما هیچوقت زیر بار لائیک ها و کمونیستها نخواهیم رفت. »
پس اینهم هیچوقت جمع پذیرنبوده و نخواهد بود.
آیا دموکراسی با مصلحت طلبی و سیاست بازی و امنیت طلبی و حاشیه روی قابل جمع است؟
ایران چهارده قرن است که آزادی خود و خرد و اندیشه انسانی مردمش فدای تعصبات و مصلحت طلبی های دینی و خرافی گشته است، و همین باعث عقب ماندگی شرمسار تاریخی اش شده است. علتش علمی نبودن، محق و محقق نبودن، دروغ و نادرست بودن تمامی اصول، فروع، آموزه ها، دستورات و اعتقادات و تکالیف دینی و مذهبی بوده است و امروز، متأسفانه بجای طرد و رد، تبدیل به تفکری خانمان سوزتر و گمراه کننده تر تر مصلحت اندیشی و نواندیشی دینی شده است.
نواندیشان دینی مدام دم از اخالق دینی میزنند، در حالیکه دینشان سراسر سرچشمه و مرکز و بهانه فساد اخلاقی است. هموطن سرچشمه و سازنده اخلاق درست اجتماعی دین نیست. دین اخلاق اجتماعی نمیآورد. دین علم نمیآورد. دین عدالت و دموکراسی اجتماعی نمیاورد. بهمین دلیل دین تنها مقوله ای است که از فرد دارنده اش نباید فراتر رود.
اگر خوب تفحص کنید، می بینید که اگر شما چند نفر انگشت شمار را در دنیا بر گزینید، ریچارد دوکینز ، Richard Dawkins ، یکی از برجسته ترین آنهاست. در یکی از برنامه های تلوزیونی سوال و جواب و گفتگو با مردم ، مسلمانی مهاجر با ریشی انبوه از بین جمع این سوال را از او کرد:
{با در نظر گرفتن اینکه بیخدایی و یا لائیک بودن هیچگاه نخواهد توانست تصور مطلقی از اخلاق داشته باشد، در این صورت آیا این توسل بهمین ایمان غیر منطقی نخواهد بود که بی خدایان خود اینقدر بسختی اون را محکوم میکنند؟ دراین صورت چگونه یک بیخدا می تواند تفاوت بین درست و غلط را بفهمد و راه درست را از نادرست تشخیص دهد و گمراه نشود؟}
و او در جواب چنین گفت:
[ اخلاق مطلق!
اخلاقیات مطلقی که یک فرد مذهبی اذعان دارد شامل چه چیزهای است؟
مجازات سنگسار کردن مردم بخاطر زناکردن؟
مرگ بخاطر ترک دین و تغییر فکر؟
مجازات برای تخلف از اعمال دین؟ تخلف از سبت؟ «شنبه های یهودیها»
اینها همه نمونه هایی از اخلاقیات مطلق بر پایه های مذهب و دین میباشند.
من فکر نمیکنم من اصلاُ چنین اخلاقیاتی را بخواهم!
من فکر کنم اخلاقیاتی را بخواهم که اندیشیده شده باشند، استدلال شده باشند، بحث و تبادل نظر شده باشند، و تقریباً میتوانم بگویم که بر پایه یک طراحی هوشمندانه و خردورزانه صورت گرفته باشند.
آیا ما نمیتوانیم جامعه مان را آنطور که دوست داریم و آنطور که دوست داریم اخلاقیاتش باشد، طراحی کنیم؟
اگر شما به اخلاقیات انسان مدرن و انسانهای قرن بیست و یک نگاه کنید، میبینید، ما دیگر به برده داری اعتقاد و باور نداریم، ما به برابری زنان، به حقوق بشر، به ملایمت و صلحجویی، به مهربانی با حیوانات، و بسیاری چیزهای مدرن اعتقاد داریم که هیچیک قبلاُ اعتقاد مردم نبود و همه کاملاً باورهای جدید هستند.
اینها همه بنیاد بسیار اندکی در کتب دینی تورات، انجیل و قران دارند. اینها چیزهایی هستند که در طول زمان تاریخی پیشرفت کرده اند. اینها در روند توافقها، تفاهمها، بحث ها و گفتگوهای استدلالی، نظریه های فلسفی، علمی حقوقی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی بوجود آمده اند.
اینها هیچکدام از ادیان نیامده اند.
تا اونجائیکه اگر بخواهید تکه های مثبت را از کتب دینی پیداکنید، باید بسیار گزینشی عمل کنید!. شما دنبال آنها در انجیل و قرآن میگردید و گاه و بیگاه آیاتی را موافق با اخلاقیات امروز ما از آنها پیدا میکنید و بعد برمیخیزید و میگوئید ببین! این دینه! دین ما این را قبلاً گفته! درحالیکه انبوهی از قسمتهای زشت و مخالف اخلاق را از همان کتب کنار میگذارید و سانسور میکنیدا و بعد میگوئید نه ما دیگر اون قسمتهای زشت و ضد عرف جامعه را قبول نداریم. ما از اون مسائل گذشتیم و آنها را پشت سر گذاشته ایم!
البته که ما اون هارا پشت سر گذاشته ایم، ولی نه به خاطر و توسط دین، بلکه به خاطر و توسط فلسفه اخلاقی سکولار و بحث ها وگفتگوهای علمی و خردگرانه مان! ]
به امید روزی که هر ایرانی آنقدر آگاه شود که بدون ترس از دین، خدا، پیغمبر، امام و دیندار و متعصب، فقط به عقل خود اعتماد کند و درست و نادرست را فقط در عقل و دانش خود و تجربه انسان های زنده و برجسته هم عصر خود جسجو کند. پیروز باشید
۲۹۲۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۹
|
از : بهروز ماهان
عنوان : جناب رضا سالاری: سعی میکنم که مکالمه ای دوستانه بین من و شما و آقای پیروز و آقای پرسشگر به منظور روشنی و دوری از سوء تفسیر ها به وجود آید
فکر نمیکنم بیان اینکه کلمه ""سکولار"" برای مردم عادی و حتا خود من ، کلمه ای غیر روشن، سنگین است که قابلیت سوء تعبیر و تفسیرراهم به دنبال دارد به آنها بی احترامی شده باشد عدم روشنی مفاهیم برای مردم، با بی احترامی به عقاید و افکار متفاوت است
همانطور که جناب پیروز هم گفته اند مشکل کلمات خارجی نیست مثلان کلمه تلفن ، ماشین ، کاملا قابل مفهوم و لمس و مشخس برای همگان و حتا با کاربرد جهانی است اما کلماتی ماند لائیسیته یا سکولار ، برای بیشتر مردم و حتا روشنفکران اینگونه نیست زیرا قابلیت تفسیر از این کلمات گرفته نشده است که به توانیم به راحتی و بدون سوء استفاده رژیم های مذهبی ، آنرا به درون فرهنگ مردم ببریم.
به تمامی مقالات روشنفکران نگاهی بیاندازید می ببینید که تا چه میزان این کلمه را ، هر گروهی با توجه به دیدگاه خود ، تفسیر کرده و یا به آن نکاتی را اضافه کرده اند در حالیکه حقوق بشر ، ۳۰ اصل مشخس ، گویا ، روشن ، قابل فهم ، غیر قابل تفسیر ، غیر قابل سوء استفاده در درک معانی و قابل قبول جامعه جهانی دارد
از قدمت اعلامیه جهانی حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ بعد از جنگ جهانی دوم به تصویب اکثر کشور های جهان هم آمده ، بیش از ۶۲ سال بیشتر نمیگذرد در حالیکه از قدمت سکولاریسم و عهد ولتریسم بعد ازانقلاب ۱۷۸۹ فرانسه بیش از ۲۰۰ سال میگذرد ولی به اندازه اعلامیه جهانی حقوق بشر ، بر سر زبان مردم کشورهای جهان نیوفتاده است . دلیل آن گویایی و شرح بی تفسیر حقوق بشر نسبت به سکولاریسم است.
ضمنا دقت کنید بی مهری می ورزید که به امثال من و پیروز ها و پرسش گر ها می فرمایید که ما به مردم دروغ میگوییم که حقوق بشر ، همان سکولاریسم است ما میگوییم که متن حقوق بشر ، حاوی موادی است که سکولاریسم را هم میتواند در بر گیرد روشن است قابل فهم و توضیح برای همگان است غیر قابل تفسیر است حقوق افراد را هم روشن میسازد و بسیاری دیگر از حقوق مردم ، مسله تغییر مذهب و یا برخورداری از حق آموزش و ممنوعیت شکنجه و اعدام و ... را هم در بر میگیرد برای مثال: نگاهی به اصول زیر بکنید:
اصل۲ =عدم تبیض برای همگان،
اصل ۳ و ۱۲ = آزادی و امنیت زندگی شخصی ،
اصل ۷= تساوی در مقابل قانون ،
اصل ۸= حق دادگاه و محاکمه عادلانه ،
اصل ۱۸= آزادی افکار و مذهب و حتا تغییر آن
اصل ۱۹ و ۲۰ و ۲۱ = آزادی بیان ، احزاب ، شرکت در اداره سرنوشت کشور خود.
خوب آیا تنها اصل ۱۸ قانون حقوق بشر ، شرحی جالب از سکولاریسم را در بر ندارد؟ یعنی آزادی مذهب و عقیده کی بر قرار میشود ؟ زمانی که دولت و حکومت و حتا بقیه مردم ، در آزادی افکار و مذهب کسی دخالت نکند یعنی به نوعی همان یا بخشی از سکولاریسم .
سکولاریسم با بی طرفی که شما مطرح کردی فرق دارد و بی طرف ، فردی خنثی است در حالیکه طرفداران حقوق بشر ، شان و ارزش و کرامت و حقوق انسان را برای همگان از هر نژاد ، از هر جنس ، از هر ملیت ، از هر زبان ، و با هر نوع اندیشه ای پاس میدارند
در پایان فکر میکنم که پیشنهاد "" دولت قانونمند و متعهد به حقوق بشر""به جای کلمه ""سکولار "" میتواند مورد بحث قرار گیرد که در بین ما جا بیفتد لازم به ذکر است که هسته این اندیشه را از دوستانی چون پیروز ، پرسشگر ، نقره کار ، و حتا شما گرفته ام که سپاس دارم اندیشه مرا گامی به جلو بردهید
۲۹۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : لغت خارجی و وارداتی
جناب رضا سالاری،
اگر گفتگو را دنبال کرده باشید شاید توجه میفرمودید که منظور لغت خارجی و وارداتی نیست. تلفن و تلگراف و رادیو هم خارجی اند و ما اشکالی در بکار بردن آنها نداریم. همانطور که بهروز ماهان گفتند سکولاریسم کلمه ایست که هنوز نه تنها برای توده ها بلکه حتی برای خیلی از روشنفکران هم مفاهیم و معانی مختلف دارد و از آن سوء تعبیر و سوء استفاده میشود و بیهوده مذهبی و غیرمذهبی طرفدار حقوق بشر را بهم میاندازد. حقوق بشر کلمه و اصلی روشن است و احتیاج به تفسیر ندارد.
به خبرزیر که در جای دیگر هم آورده ام توجه بفرمایید:
فرشته قاضی در روز آنلاین ۱۶ تیر ۸۹ در باره حبس عبدالرضا تاجیک و از قول خواهر رضا مینویسند :
"وی توضیح داده بود: "وقتی رضا را بار دوم گرفتند رفتم پیش دادستان وگفتم ک برادر من فرد صادق و سالمی است. او یک روزنامه نگار است و تمام فعالیت هایش نیز شفاف است. آقای دادستان هم حرفهای مرا تایید کرد و گفت رضا آدم سالمی است اما حاضر نیست از مواضع اش کوتاه بیاید. پرسیدم مواضع اش چیست که باید کوتاه بیاید؟ دادستان گفت مدافع حقوق بشر است. در اصل من شگفت زده شده ام که اتهام برادرم دفاع از حقوق بشر است. این در کجای دنیا جرم است آخر.".
خب فکر میکنید اگر "مواضع" ایشان سکولاریسم بود چند نفر میفهمیدند که این رژیم از بیخ مخالف اساسی ترین اصول جهانی که حقوق بشر ست میباشد ؟
۲۹۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : با مردم روراست و صادق باشیم از ابتدا تا انتهای راه و به شعور و فهم آنان اعتماد کنیم
ماهان محترم با مردم باید روراست بود و به فهم و شعور آنها احترام گذاشت تا آنها هم به روشنگرانشان، مانند شما، اعتماد کنند و متقابلاً احترام بگذارند:
۱. لغت سکولار خارجی است و وارداتی و بهتر و درست تراست که به همین شکل در فرهنگ ما جابگیرد.
ما نیاز به رفع حسادت و تعصب و گرایش به صلح و آرامش نسبت به فرهنگ پیشرفته و درست تر بیگانگان داریم.
۲. ما بخاطر رژیم نباید معنی کلمات را وارونه کنیم و به مردم و ملت خود دروغ بگوئیم. معنی سکولار حقوق بشر نیست، گرچه خیلی ارتباط تنگاتنگی بین این دو است.
۳. رژیم کلمات دموکرات، لیبرال و لائیک را هم مطابق خواسته و هدف خودش معنی و مفهوم میکند. خمینی هم از کلمه دموکرات بدش میآمد و پیشنهاد کرد به جای آن کلمات جمهوری اسلامی گذاشته شود. آیا ما باید از تمام این کلمات کلیدی دست بشوئیم؟
۴. اگر خیلی اصرار دارید، و فقط برای تفهیم و ساده کردن گفتگو میخواهید مستقیماً از کلمه سکولار استفاده نکنید، بجای آن لغت «بی طرف« مشکل شما را شاید تا حدی کند. بیطرف یعنی طرف هیچ گروه و و دسته ای را نمیگیرد. یعنی هم بیطرف به فقه و فقیه و آخوند و دینمداران و هم سایر متعصبین ایدئولوگ
پیروز باشید.
۲۹۱۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : احاطه به بیان
جناب بهروز ماهان،
ممنون . اگر من سلاست و احاطه به بیان شما را داشتم مجبور نبودم اینهمه کامنت بگذارم که آخرین آنها در زیر مقاله خانم پریسا ساعد است.
۲۹۱۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱٣٨۹
|
از : آ ائلیار
عنوان : تقاضا برای یک گزارش
از شرکت کنندگان در این کنفرانس تقاضا میکنم در صورت امکان گزارش دقیقی از آن بدهند که ببینیم کی چه گفته و احیاناً چه راه حل و پیشنهادی داشته است. و در کل نتیجه اش چه بود؟ با سپاس فراوان.
۲۹۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣٨۹
|
از : بهروز ماهان
عنوان : کار برد "" دولت و حکومت متعهد به قانون حقوق بشر"" به جای کلمه سکولار
نظرات آقای پیروز قابل تعمق و قابل قدر دانی است
وقت آن است که به جای کاربرد کلمه"" سکولار"" ، از جمله "" دولت متعهد به قانون حقوق بشر"" استفاده شود اینطوری همان مفهوم سکولار بیان میشود وا شرح مختصر و مفیدی هم به دنبال دارد و با زبان توده ها بیان میشود .
کلمه سکولار ، یک واژه ایرانی نیست برای توده ها جا نیوفتاده است سنگین است کلمه روشنفکری است مفهوم و مانی متفاوتی را برای توده ها دارد حکومت اسلامی از این کلمه سوءتعبیر و سوء استفاده میکند .
اما کار برد "" دولت و حکومت متعهد به قانون حقوق بشر"" به جای کلمه سکولار ، مفید ، کار ساز ، قابل فهم ، و امکان برد همگانی را دارد و از سوء تعبیر حکومتی اسلامی ، جلوگیری میکند وخواننده هرگاه به متن حقوق بشر رجوعا کند جدایی دین از دولت و حکومت را در اصول آن می یابد
۲۹۱۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣٨۹
|
از : سیامک
عنوان : آقای کریمی وقت حاضرین در کنفرانس را تلف کرده اند.
با تمام احترامی که برای آقای کریمی و سابقه مبارزاتیشان قائلم، باید بگویم که سخنان ایشان هیچ ربطی به موضوع کنفرانس نداشته است. گویا ایشان دنبال منبری برای مداحی جنبش سبز بودند که کنفرانس این فرصت را در اختیار ایشان قرار داد. ملت فارس ایران صاحب دولت است. این دولت ممکن است نالایق یا مرتجع یا دیکتاتور یا هر چیز دیگر باشد اما به هر حال دولت است. "سازمان مردمان بدون دولت" حتما بایستی سازمانی برای ملتهایی مثل ملت ترک آذربایجان یا کرد کردستان یا بلوچ بلوچستان یا .... باشد. اما آقای کریمی حتی کلمه ای راجع به حقوق این ملتها و مظالمی که بر آنان می رود صحبت نکرده اند. متاسفم و به امید اینکه ایشان روزی ر افکار خود تجدید نظر کنند!.
۲۹۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣٨۹
|
از : یه دانشجو
عنوان : اتحاد ملی عاجل ترین مسئله روز
اقای کریم ن: خواهشمندیم که با این نقطه بینی های منطقی تان اتحاد مردم را بر هم نزنید.همه ما ایرانی هستیم.
۲۹۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣٨۹
|
از : کریم ن
عنوان : سخنانی بی ارتباط با موضوع کنفرانس!
این سخنرانی در پارلمان ایتالیا در کنفرانسی که “ به تمایل تعدادی از کوشندگان امر رفع تبعیضات ملی در ایران و با همت نهاد غیر دولتی ولی بین المللی" سازمان مردمان بدون دولت" و همراهی و همکاری "حزب رادیکال خشونت گریز ایتالیا " امکان برگزاری یافت “ ایراد شده اما بیشتر شبیه انشا های متداولی است که پس از هر بیانیه آقای موسوی از طرف اکثریتی ها صادر میشود.
من سر در نمیاورم آقای بهزاد کریمی چرا در این کنفرانس از موضوع اصلی آن هیچ حرفی نزده و صرفا به کلی گوئی های بی محتوی پرداخته است. اصلا امر رفع تبعیضات ملی در ایران بنظر آقای کریمی جزو لوازمات استقرار دموکراسی در ایران هست یا نه و اگر هست پس جایگاه بحث آن د راین کنفرانس اگر نیست پس کجاست؟.
یک نکته ظریف هم در ترجمه عنوان سازمان ملتهای بدون دولت به چشمم خورد که در اینجا آقای بهزاد کریمی ترجیح داده از لفظ مردمان به جای ملت ها استفاده کند. شاید اینجوری در امر اتحاد استراتژیک ایشان با آقای موسوی و سایر دلباختگان ملت انحصاری فارس ایران مشکلی پیش نیاید.
۲۹۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹
|
از : فرید راستگو
عنوان : اقتصادی است نه سیاسی
اشتباهاً بجای اقتصادی نوشته ام سیاسی. «البته لیبرالیسم هم مکتبی است که خود بدو قسمت تقسیم میشود لیبرالیسم اجتماعی و لیبرالیسم سیاسی». در متن اشتباهاً بجای اقتصادی نوشته ام سیاسی.
با پوزش
راستگو
۲۹۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : پرسشگر
عنوان : در نظر قبلی ام چندین پرسش کردم که سپاسگزار می شوم اگر پاسخ دهید. پرسشها:-
در نظر قبلی ام چندین پرسش کردم که سپاسگزار می شوم اگر پاسخ دهید. پرسشها:-
آقای بهزاد کریمی گرامی، با همه ی تجاربی که شما در جهان سیاست داشته اید، آیا تاکنون دیده اید غیر دمکرات ها قانونمند باشند و یا به قوانینی که حتی خودشان می نویسند احترام بگذارند؟ تا آنجا که من می دانم، زشترین خصلت غیر دمکرات ها قانونمند نبودن آنها و بی ارزش دانستن منشور جهانی حقوق بشرست.
آقای بهزاد کریمی گرامی، خواسته های مردم ما بنظر شما چیست و خواسته های گروههای سیاسی غیر دمکرات چیست؟ آیا ایندو با هم همخوانی دارند؟ آیا درست است که گروه های سیاسی برون مرزی بدون مشارکت مردم به توافق هایی برسند که بر علیه حقوق مادرزادی آنهاست؟ خیلی مایلم بدانم که شما بعنوان یک فرد به این جلسه رفتید و یا بعنوان نماینده گروه خاصی. با احترام
۲۹۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : فرید راستگو
عنوان : سهند نسیمی توجه بفرمائید
سهند محترم انتخابات وسیله ای است برای بیان حق حاکمیت مردم بر مردم. لیبرالیسم فلسفه ای سیاسی است که برای حقوق مدنی و سیاسی افراد اهمیت بسیاری قائل است و این نظر جان استوارت میل در کتابش بنام در باب آزادی است. این نظریه خواستار تضمین قلمرو اساسی آزادی شخصی- شامل آزادی وجدان، بیان، انجمن، اشتغال و ... و تاکید می کنند که دولت نباید جز برای حمایت از دیگران. در برابر زیان، در این امور مداخله کند. بنابراین لیبرال به حرب و سیاستی گفته میشود که در برابر آمریت طلبی طرفدار آزادی است. البته لیبرالیسم هم مکتبی است که خود بدو قسمت تقسیم میشود لیبرالیسم اجتماعی و لیبرالیسم سیاسی. چیزی که جان استوارت میل معتقد بود لیبرالیسم اجتماعی است. نوع دمکراسی های غربی را دمکراسی لیبرالیسم گویند. حال این لیبرالیسم در کشوری مثل نروژ نوع اجتماعی آن قوی است و در آمریکا و انگلیس نوع اقتصادی آن و مثلاً ریگان، جرج بوش پسر و تاچر طرفدار لیبرالیسم اقتصادی هار بودند. حقوق بشر، حقوق مدنی و حقوق طبیعی انسانها جزء دمکراسی هستند و نه فلسفه لیبرالیسم. امیدوارم اختلاف دمکراسی و لیبرالیسم برایتان قدری روشنتر شده باشد.
موفق باشید
راستگو
۲۹۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : سهند نسیمی
عنوان : پوزش خواهی
اقای کریمی: من به اشتباه ام پی برده واز شما عذر خواهی می کنم. این مقاله شما جدا شایسته بردن جایزه نوبل بوده است و از زمان مارکس تا کنون همچو نوشته تاثیر گذاری در هیچ نقطه جهان به قلم در نیامده است. اینرا بخاطر آرامش روح رفقای اکثریت تان در سایت اخبار روز نوشتم. دارم یواش یواش هنر دورویی و تظاهر را یاد می گیرم و از اینکه گرداننده گان سایت اخبار روز مرا با این هنر اشنا کردند از همه شان سپاسگزارم. من در این مدت چقدر احمق بودهام که نمیدانستم یاد گیری و بکار بردن این هنر ساده چقدر لذت بخش بوده است. دارم هنر تظاهر و بادمجان دور قاب چیدن را یاد گرفته و ازش لذت می برم. گور بابای حقیقت و اخلاق و وجدان و جفنگیات دیگر که یه مشت فیلسوف علاف دهن مردم انداخته اند. روز را در یاب و از هنر تظاهر و دو رویی حد اکثر استفاده را ببر. اما بقول گالیله: زمین باز هم گرد است و دور خورشید می گردد.
۲۹۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : خواننده نظرات حضرات
عنوان : کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. خاتمی و سروش ... منشور جهانی حقوق بشر را خوب درک می کنند و چون این منشور به منافعشان نشانه می رود با آن درستیزند، تعارف را بگذارید کنار.
به نظر دهندگان حقوق بشری،
کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. خاتمی و سروش ... منشور جهانی حقوق بشر را خوب درک می کنند و چون این منشور به منافعشان نشانه می رود با آن درستیزند، تعارف را بگذارید کنار.
آنهایی که منافعشان ایجاب می کند این رژیم بماند مرتب بهانه برای خاتمی و سروش و گنجی می تراشند. همه اینها بخوبی میدانند منشور حقوق بشر که سکولاریسم هم جزئی از آنست چیست ولی برای حفظ پست و مقام و پول ابدی، از قبول این منشور سر باز می زنند تا همیشه از حقوق ممتاز برخوردار باشند. این بی کفایت های بد طینت بخوبی می دانند که اگر شایسته سالاری در ایران برقرار شود اینها از دور خارج خواهند شد. حامیان بیگانه آنها هم برای چپاول مملکت باید از اینها حمایت کنند که ریششان را همیشه در گرو داشته و دارند و خواهند داشت. زنده باد منشور جهانی حقوق بشر که کک به تنبان همه بدخواهان ایران و ایرانیان انداخته است.
۲۹۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : عاصی از مهاجرت
عنوان : انشانویسی برای عقب نیفتادن از غافله
باز انشانویسی آقایان شروع شد. خوشبختانه نبض جنبش در داخل ایران میزند؛ و گرنه این آقایان با جنبش سبز همان میکردند که با تشکیلات اتحاد جمهوری خواهان و غیره کردند
۲۹۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : چون که صد آمد نود هم پیش ماست
جناب سعید،
فکر نمیکنم که من به عقاید آقای کریمی ایرادی گرفته و بی احترامی کرده باشم. عصاره پیشنهاد من به ایشان اینست که کلمه سکولار در ایران امروز کلمه ای تفرقه افکن ، انحرافی و مضراست و حتی به فرض اگر ، اگر روزی تمام مردم ایران اعم از مذهبی و غیر مذهبی و ضد مذهبی را سکولار کنیم ، که غیر ممکن بنظر میرسد ، تازه بخش کوچکی از خواسته های منشور جهانی حقوق بشر را اجرا کرده ایم. سکولاریسم و دمکراسی که مسئله زنها ، قوم ها ، زبانها ، سیاه و سفید پوست ها ، کودکان و غیره را حل نمیکند. اگر چنین است چرا ما هدف را بالاتر نگرفته و به جای تلاش برای سکولاریسم و دموکراسی ، خواهان اجرای منشور جهانی حقوق بشر نباشیم که شامل تمام اینها و عصاره قرنها تلاش بشریت برای آزادی و عدالت برای همه است. بنده آنقدر این گفته مولانا را تکرار کرده ام که خسته شده ام : چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
۲۹۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : سعید
عنوان : انتقاد کن / فرصت بده
آقا پیروز، من بعنوان شاگردی مشتاق مباحث بین شما و بهزاد را دنبال میکنم، یاد میگیرم و لذت می برم.
گاه مثل این بار، شما را در جایگاه بی انصافی می بینم. پس شرط شاگردی حکم میکند تا بگویم: آقا اجازه هست؟ شما در اینجا ناحق گفتید!
به ناچار مجبورم پاره ای چند از فرازهای گفته ی بهزاد را بیاورم:
... سبز، جنبشی است اجتماعی با خواست دمکراسی علیه استبداد سیاسی، و آزادی شهروندی در برابر آمریت ها و تبعیضات.
... صف آرایی سیاسی در ایران کنونی، مشخصاً حول دمکراسی تعین دارد.
... ین باور که سکولاریزاسیون قدرت از مسیر تحقق دمکراسی در کشور می گذرد، بیش از پیش در ذهنیت سکولار دمکراتهای ایرانی توسعه می یابد؛
... ران امروز، شکل گیری ترکیب دورانساز آزاد اندیشی و آزادیخواهی با دمکراسی طلبی راتجربه می کند.
آیا فکر نمیکنید در همین چند فراز، بهزاد نظر شما را تأمین کرده است؟ در ثانی تعلیم و تربیت مدرن میگوید: انتقاد کن، فرصت بده. نه آنکه انتقاد، انتقاد، انتقاد.
اما آقا بهزاد، دست مریزاد. امیدوارم که فرخ مثل پیروز گوشهایش را نگرفته باشد.
۲۹۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : منوچهر زال
عنوان : آقای کریمی، اقای مصطفی هجری را حتمن میشناسید،نه؟
آقای کریمی حتمن اقای مصطفی هجری را کاملا میشناسید و بخوبی میدانید که ایشان چه میخواهد و چه میکند. بنابراین لطف کرده مقاله ایشان در مورد جنبش سبز را که در بالای نوشته شما در همین سایت چاپ شده اسن را بخوانید تا اینقدر برای خوش شیرینی برای خط امامی که هنوز به آن اعتقاد دارید در مورد موسوی و همفکرانش، دروغ نگویید. باور کنید عمر من و شما در سرازیری هست و برای همین چند سال باقیمانده کاری کنید تا بیوان یک کمی سرتان را بالا نگاهدارید و شرمنده عام و خاص و حتی خانواده خودتان نشوید
۲٨۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : پرسشگر
عنوان : آقای بهزاد کریمی گرامی، با تشکر از پاسخ شما، تا آنجا که من می دانم، زشترین خصلت غیر دمکرات ها قانونمند نبودن آنها و بی ارزش دانستن منشور جهانی حقوق بشرست.
آقای بهزاد کریمی گرامی،
من بارها از رسانه های ایرانی برون مرزی خواهش کرده ام که هر روز به یکی از مفاد منشور جهانی حقوق بشر بپردازند و خطوط تلفن را باز کنند تا هم مردم سئوال هایشان را بکنند و هم مردم با حقوقی که هر فردی با آن زاده شده است آشنایی کامل پیدا کنند. مردم نباید بدون درک درست از مفاهیم صحیح آزادی ..... بدنبال کسی یا گروهی بیفتند و ندادنند دقیقا چه می خواهند و دقیقا برای چه مبارزه می کنند. آگاهی درست از این منشور پادزهری موثر است بر ضد همه ی شارلاتان های سکولار غیردمکراتیک و مردمسالار دینی ای که وعده آزادی و استقلال و دمکراسی به مردم می دهند ولی وقتی خرشان از پل گذشت تمام وعده و وعید های خود را زیر چکمه و نعل هایشان له و لورده می کنند. شاید بهتر است گفته شود، اصل سکولاریسم در منشور جهانی حقوق بشر .... که هم تاکید لازم روی این ماده شده باشد و هم همه بدانند که این یک اصل لاینفک منشور است.
آقای بهزاد کریمی گرامی، من اصلا موافق دو مرحله شدن پروسه دمکراسی در ایران نیستم. من نمی فهمم چگونه یک معتقد به منشور جهانی حقوق بشر بر روی چه اصولی با یک سکولار غیر دمکرات می تواند به توافقی برسد، البته بجز توافق شان بر سر براندازی رژیم فعلی و موکول کردن دعوایشان به بعد که قطعا پس از براندازی رژیم ناگزیر رخ خواهد داد. چند سال دیگر باید آنوقت صبر کرد تا به عمران سراسر کشور پرداخت؟ بویی که از چنین توافق هایی به مشام من می رسد بسیار ناخوشایند است. آیا مردم ما به اندازه ی کافی زجر نکشیده اند که بدون رجوع و آگاهی آنها به توافق هایی تن داده شود که بی شک ذلت مردم را برای ۳۰ سال دیگر تضمین کند؟ کی می خواهیم بفهمیم که خصیصه های فرد و گروه غیردمکرات ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک دروغگویی و پشیز شمردن جان و مال و آمال انسانهاست؟ کی می خواهیم بفهمیم، کسی یا گروهی که پس از ۳۱ سال زندگی در غرب و اینهمه تجربه از استبداد در تاریخ ایران و جهان هنوز منشور جهانی حقوق بشر را نمی تواند قبول کند، فقط بدنبال قدرت، آزادی و استقلال خود است و بس. چرا چشمانمان را می بندیم و نمی خواهیم ببینیم که اینها از حالا استبداد ایدئولوژیک دیگری، ببخشید تمامیت خواهی و انحصار طلبی، دروغ، تبعیض، زندان و زندانی سیاسی، حکومتی غیرپاسخگو و چپاول اموال و منابع ملی را با طرز تفکر و رفتار خود وعده می دهند. واقع که!!! بنظر من نیروهایی که بواقع دمکرات حقوق بشری هستند بخوبی درک می کنند که امکان توافق با نیروهایی که غیر دمکرات هستند وجود ندارد و تن به چنین کاری نخواهند داد. فقط رفتن این رژیم کافی نیست بلکه آنچه پس از آن خواهد آمد و چگونه خواهد آمد مهم است. پیروزتر باشید.
آقای بهزاد کریمی گرامی، با همه ی تجاربی که شما در جهان سیاست داشته اید، آیا تاکنون دیده اید غیر دمکرات ها قانونمند باشند و یا به قوانینی که حتی خودشان می نویسند احترام بگذارند؟ تا آنجا که من می دانم، زشترین خصلت غیر دمکرات ها قانونمند نبودن آنها و بی ارزش دانستن منشور جهانی حقوق بشرست.
آقای بهزاد کریمی گرامی، خواسته های مردم ما بنظر شما چیست و خواسته های گروههای سیاسی غیر دمکرات چیست؟ آیا ایندو با هم همخوانی دارند؟ آیا درست است که گروه های سیاسی برون مرزی بدون مشارکت مردم به توافق هایی برسند که بر علیه حقوق مادرزادی آنهاست؟ خیلی مایلم بدانم که شما بعنوان یک فرد به این جلسه رفتید و یا بعنوان نماینده گروه خاصی. با احترام
۲٨۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : زنده باشید
جناب بهزاد کریمی،
گرچه عرایض بنده را قابل جواب ندانستید ولی بنده از صحبت با "در" پرسشگر جواب "دیوار" خود را شنیدم. جناب عالی میفرمائید :
" شما از من نخواهید که در مبارزه علیه ساختار سیاسی کشورمان که مشخصه اصلی آن همان ضد سکولاریسم و ضد دمکراتیسم بودن آنست، از تاکید بر وجه سکولاریستی در هویت دمکراتیک خودم که ناشی از باورم به حکومتی دمکرات و سکولار درایران فرداست و در همانحال بر آمادگی ام برای اتحاد با دمکرات های غیر سکولار اجتناب کنم. چنین سکوتی نه نشانه "سعه صدر" و مسئولیت، که بیانگر بی اعتنایی به تجربه ها و دور ماندن از احساس مسئولیت هاخواهد بود. زنده باشید"
که البته زنده باشید شامل من نمیشود چون مخاطب نیستم مگر آنکه فکر کنید که من همان پرسشگرم .
گفته شما دال بر اینست که هم و غم شما مبارزه با رژیم ضد سکولار و ضد دمکراسی ست و پس از حصول این دمکراسی سکولار ، حقوق سایر اقلیت ها مثلا زنها و سیاهان و کودکان و غیره یا اهمیت ندارند و یا در سر فرصت به آنها پرداخته خواهد شد. عرض بنده اینست که اگر همین تلاش را برای حصول به حقوق بشر انجام دهیم هم مسئله سکولاریسم را حل کرده ایم و هم مسئله دمکراسی را و هم مسئله سایر اقلیت ها را و احتیاجی به مرحله دوم مبارزه نیست. البته شما میتوانید بفرمایید حصول حقوق بشر با تاکید بر سکولاریسم که ظاهرا مسئله مهم در ایران است. ولی مگر مسئله حقوق زن ویا اقلیت های قومی مهم نیست؟
۲٨۹٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|
از : بهزاد کریمی
عنوان : اصل ، اشتراک بر سر دمکراسی است بین دمکرات های سکولار و دمکرات های غیر سکولار ، و نه چیز دیگر!
" پرسشگر "گرامی! شما اگر این نوشته و یا دیگر نوشته های مرا با اندکی عنایت بیشتر مطالعه کنید، در می یابید که همه حرف و سخن من تماماً متوجه اشتراک بر سر دمکراسی است و نه بر سر سکولاریسم. هم از اینرو، پرسش مطروحه شما نمی تواند متوجه من باشد.این پرسش را، شما از کسانی بپرسید که سکولاریسم را نقطه عزیمت می دانند و در موضوع اتحادها، سکولار بودن را محور قرار می دهند. اما اگر پرسش این باشد که آیا تاکید بر دمکراسی به تنهایی کفایت نمی کند و دیگر چه لزومی بر تصریح صفت سکولار و غیر سکولار بین دمکراسی خواهان است، پاسخ من به پرسنده اینست که در مورد اولی کافی نیست و در مورد دومی لازم است! ما باید دمکراسی را ظرفی بدانیم و بخوانیم که همه تنوع ها را شامل شود و مشخصاً ،هم دمکرات های سکولار و هم غیر سکولار را! ما باید دنبال اتحاد ملی تعریف شده و روشن باشیم و از کلی گویی ها و مبهم ماندن مسایل خودداری کنیم. شما از من نخواهید که در مبارزه علیه ساختار سیاسی کشورمان که مشخصه اصلی آن همان ضد سکولاریسم و ضد دمکراتیسم بودن آنست، از تاکید بر وجه سکولاریستی در هویت دمکراتیک خودم که ناشی از باورم به حکومتی دمکرات و سکولار درایران فرداست و در همانحال بر آمادگی ام برای اتحاد با دمکرات های غیر سکولار اجتناب کنم. چنین سکوتی نه نشانه "سعه صدر" و مسئولیت، که بیانگر بی اعتنایی به تجربه ها و دور ماندن از احساس مسئولیت هاخواهد بود. زنده باشید
۲٨۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|
از : پرسشگر
عنوان : آقای بهزاد کریمی، سوریه سکولار است ولی ناقض حقوق بشرست
آقای بهزاد کریمی، روسیه، سوریه، چین، کره شمالی، مصر .... همه سکولار ولی ناقض حقوق بشرند و خصلتشان اجازه نمی دهد که با سکولارهای حقوق بشری در کشورهایشان به توافق برسند. آقای کریمی، ایندو نیرو مثل آب و روغن هستند و همیشه همدیگر را دفع کرده و خواهند کرد. ایندو هیچوقت بنا بر اقتضای طبیعتشان نمی توانند در کنار هم قرار گیرند. سپاسگزار خواهم شد اگر پاسخی در این رابطه بمن بدهید. با احترام
۲٨۹۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : ضرب المثل
جناب سهند نسیمی،
تا آنجا که من یادم میاید در فارسی میگویند " گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی" و "مورچه چیه که کله پاچه اش چه باشه". محض اطلاع عرض شد.
۲٨۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : دمکرات های سکولار و دمکرات های غیر سکولار
جناب کریمی ،
باز هم سلام ،
در کنفرانسی در پارلمان ایتالیا که : " گروهی از پارلمانترها، سناتورها و مدافعان حقوق بشری از ایتالیا و اروپا چهره فعالی از خود در همبستگی با مبارزات دمکراتیک مردم ایران نشان دادند" ، فرموده اید : " در یکسو، نیروها و جریان های دمکرات اعم از دمکرات های سکولار و دمکرات های غیر سکولار هستند که روند بغرنج همگرایی با یکدیگر را طی می کنند".
آنطور که من میدانم دمکرات کسی ست که به دمکراسی باور دارد. دمکراسی " نظامی سیاسی است که در آن مردم، نه فرد یا گروهی خاص، حکومت میکنند. گونه های مختلف دموکراسی وجود دارد. ویکیپدیا". از مشخصات دمکراسی یکی آنست که " در صورت عدم وجود حاکمیت مسولیت پذیر، ممکن است که حقوق اقلیتهای جامعه مورد سو استفاده قرار گیرد (که در آن صورت به آن دیکتاتوری اکثریت می گویند.) ویکیپدیا ".
من نمیدانم در کنفرانسی که "مدافعان حقوق بشر" در آن شرکت دارند شما چرا بحث را بجای حقوق بشر با سکولاریسم شروع میکنید؟ مگر " دموکرات های سکولار " نمیتوانند دیکتاتوری سکولار با تجاوز به حقوق زنها ، کودکان ، همجنس گرایان ، سوسیالیست ها ، کمونیست ها ، کاپیتالیست ها ، و، و، و بر قرار کننند؟ آیا همه دردها و رنجها و بدبختی ها نتیجه حکومت مذهبی ست و دیگر مشگلی نداریم؟ چرا بهشت حقوق بشر را به سراب سکولاریسم میفروشید؟
۲٨۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|
از : آزادی
عنوان : پشتیبانی صد در صد از جنبش سبز ملت ایران بوسیله آپوزیسیون سکولار و دمکراتیک حقوق بشری ما در خارج از کشور ضروری است.
درک من از این مقاله چیزی بجز پشتیبانی آقای کریمی از جنبش سبز ملت ایران نبود ولی رابطه سخنرانی ایشان را با سوژه ی برگزار کنندگان این کنفرانس نگرفتم. پشتیبانی صددرصد از جنبش سبز بوسیله ی آپوزیسیون سکولار و دمکرات حقوق بشری ما در خارج از کشور ضروری است.
یک نکته را لازم می دانم یادآوری کنم که در همه ی نشست ها باید متذکر شد و آن این است که جنبش سبز بجز قشر بسیار کوچکی از آن سکولار و دمکراتیک حقوق بشریست. آقای موسوی نماینده بخشی از ملی مذهبیون است که دنیا او را می شناسد. بنظر اینجانب، بخش سکولار و دمکراتیک این جنبش نماینده/نمایندگانی ندارد که از جانب آن سخن بگویند. طرز تفکر این بخش بیشتر بوسیله مقالات و سخنان روشنفکران پر کار ما هر روز شکل منسجم تری بخود می گیرد و دمکراتیک تر و سکولارتر می شود. همین روشنفکران ما بوده اند که پس از رانده شدن مردم از خیابانها بوسیله ارازل و اوباش خامنه ای و ا.ن به وحشیانه ترین وضع، دمی ساکت ننشستند و با مقاله های پی در پی خود جان تازه به این جنبش دمیدند و آنرا به یک طرز تفکر ماندگار مبدل ساختند. این فاز مهم و موثر سرسختانه باید ادامه یابد تا بالاخره ما به نتیجه مطلوب برسیم که همان سکولاریسم و دمکراسی حقوق بشری در ایران است. به امید روزی که منشور جهانی حقوق بشر جای قرآن و احکام آنرا در کشورمان بگیرد تا هر گونه تبعیضی را که این حکومت جائر اعمال کرده را برای همیشه نابود کند.
۲٨۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|
از : شلیر رمضانی
عنوان : سخنی کوتاه
آقای بهزاد کریمی من نوشتهی شما را میخوانم درک نکردم که شما به چه مناسبت در این کنفرانس ملتهای بدون دولت در ایتالیا شرکت کردید ؟ اولأ تفکر شما و حزب شما با این معضل زمین تا اسمان فاصله دارد در ضمن شما در این نوشتهتان و سخنرانی که شما در آن کنفرانس داشتید اصلأ به معضل ملتها مربوط نبوده و شما حرف خود را زدید در حالی که برنامه و کنفراس ایتالیا در مورد ملتهای بدون دولت بوده و معضل این ملتها
۲٨٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹
|