از : ایرج رشتی
عنوان : زیر بنا , روبنا؟
"شاید زمان آن رسیده باشد که دوستان چپی، پیروان مارکس و لنین، از آنچه لویی آلتوسر «اقتصاد گرایی خام» میخواند، دست بر دارند و این واقعیت را نیز مورد تامل قرار دهند که رو بنا همیشه بازتابی از روابط زیر بنایی نیست. بعبارت دیگر، ارزشها، باورها و راه روش زندگی، دین و نظام اخلاقی لزوما همیشه و در هر زمانی بازتابی از روابط تولیدی و اقتصاد ی نیستند"
شاید زمان آن رسیده باشد که آقای نجومی همین جا ذکر کنند که مارکس در کدام نوشته این جمله زیر بنا و روی بنا را مطرح کرده؟ مارکس چنین جمله ای ننوشته.
مگر اینکه طوطی وار از نوشته های استالینیست ها جمله ای از انگلس را تکرار کنیم که ربطی به مارکس ندارد.
در این نوشمه خوب شما بهتر بود از گرامشی مسئله هژمونی را مطرح می کردید ودر این رابطه هژمونی اسلام در زمان انقلاب را.
شاد باشید
۲۹۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : برجسته ترین، صادق ترین، علمی ترین، شایسته ترین و به روزترین فیلسوف دنیا کیست؟
برجسته ترین، صادق ترین، علمی ترین، شایسته ترین و به روزترین فیلسوف دنیا کیست؟
اگر خوب تفحص کنید، می بینید که اگر شما چند نفر انگشت شمار را در دنیا بر گزینید، ریچارد دوکینز ، Richard Dawkins ، یکی از برجسته ترین آنهاست. در یکی از برنامه های تلوزیونی سوال و جواب و گفتگو با مردم ، مسلمانی مهاجر با ریشی انبوه از بین جمع این سوال را از او کرد:
{با در نظر گرفتن اینکه بیخدایی و یا لائیک بودن هیچگاه نخواهد توانست تصور مطلقی از اخلاق داشته باشد، در این صورت آیا این توسل بهمین ایمان غیر منطقی نخواهد بود که بی خدایان خود اینقدر بسختی اون را محکوم میکنند؟ دراین صورت چگونه یک بیخدا می تواند تفاوت بین درست و غلط را بفهمد و راه درست را از نادرست تشخیص دهد و گمراه نشود؟}
و او در جواب چنین گفت:
[ اخلاق مطلق!
اخلاقیات مطلقی که یک فرد مذهبی اذعان دارد شامل چه چیزهای است؟
مجازات سنگسار کردن مردم بخاطر زناکردن؟
مرگ بخاطر ترک دین و تغییر فکر؟
مجازات برای تخلف از اعمال دین؟ تخلف از سبت؟ «شنبه های یهودیها»
اینها همه نمونه هایی از اخلاقیات مطلق بر پایه های مذهب و دین میباشند.
من فکر نمیکنم من اصلاُ چنین اخلاقیاتی را بخواهم!
من فکر کنم اخلاقیاتی را بخواهم که اندیشیده شده باشند، استدلال شده باشند، بحث و تبادل نظر شده باشند، و تقریباً میتوانم بگویم که بر پایه یک طراحی هوشمندانه و خردورزانه صورت گرفته باشند.
آیا ما نمیتوانیم جامعه مان را آنطور که دوست داریم و آنطور که دوست داریم اخلاقیاتش باشد، طراحی کنیم؟
اگر شما به اخلاقیات انسان مدرن و انسانهای قرن بیست و یک نگاه کنید، میبینید، ما دیگر به برده داری اعتقاد و باور نداریم، ما به برابری زنان، به حقوق بشر، به ملایمت و صلحجویی، به مهربانی با حیوانات، و بسیاری چیزهای مدرن اعتقاد داریم که هیچیک قبلاُ اعتقاد مردم نبود و همه کاملاً باورهای جدید هستند.
اینها همه بنیاد بسیار اندکی در کتب دینی تورات، انجیل و قران دارند. اینها چیزهایی هستند که در طول زمان تاریخی پیشرفت کرده اند. اینها در روند توافقها، تفاهمها، بحث ها و گفتگوهای استدلالی، نظریه های فلسفی، علمی حقوقی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی بوجود آمده اند.
اینها هیچکدام از ادیان نیامده اند.
تا اونجائیکه اگر بخواهید تکه های مثبت را از کتب دینی پیداکنید، باید بسیار گزینشی عمل کنید!. شما دنبال آنها در انجیل و قرآن میگردید و گاه و بیگاه آیاتی را موافق با اخلاقیات امروز ما از آنها پیدا میکنید و بعد برمیخیزید و میگوئید ببین! این دینه! دین ما این را قبلاً گفته! درحالیکه انبوهی از قسمتهای زشت و مخالف اخلاق را از همان کتب کنار میگذارید و سانسور میکنیدا و بعد میگوئید نه ما دیگر اون قسمتهای زشت و ضد عرف جامعه را قبول نداریم. ما از اون مسائل گذشتیم و آنها را پشت سر گذاشته ایم!
البته که ما اون هارا پشت سر گذاشته ایم، ولی نه به خاطر و توسط دین، بلکه به خاطر و توسط فلسفه اخلاقی سکولار و بحث ها وگفتگوهای علمی و خردگرانه مان! ]
به امید روزی هر ایرانی آنقدر آگاه شود که بدون ترس از دین، خدا، پیغمبر، امام و دیندار و متعصب، به عقل خود اعتماد کند و درست و نادرست در عقل و دانش خود و تجربه انسان های زنده و برجسته هم عصر خود جسجو کند. پیروز باشید
۲۹۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣٨۹
|
از : اقدس . آ
عنوان : آنطرف بام افتادن، خطری که در کمین « روشنفکران» تک بعدی ایران است.
نقش مثبت و یا «منفی» پیروان دین اسلام در تاریخ کمتر و یا بیشتر از اثرات پیروان ادیان مسیحی و یا کلیمی و یا هر جریان مذهبی از این قماش نیست. آن زیدی که معتقد است«مسلمان تا کنون نقش مثبتی در تاریخ نداشته اند..»نشان بدهد کدامین از آنها کمتر«جنایت»را پیشه کردند.اینکه ادیان و ایدولوژیها در ادوار تاریخی ابزار و وسیله جنایت میشوند، مربوط بشرایط آماده «پذیری» جامعه برای خشونت است. جنایاتی که در دوران استالین و یا پل پوت بنام «مذهب مارکسیسم» صورت گرفته، بااستفاده ازهمان ابزار خشونتی است که وارثان «مذاهب» دیگر برای حفظ قدرت خود مورد استفاده قرار داده اند.گذشته بشریت پراز اتفاقاتی است که با معیار امروزی قابل سنجش نیست. فقط خط بطلان روی آنها کشیدن، چیزی جزء بستن چشمان از واقعیات تلخ تاریخی نیست. «مذهب و ایدولوژی» در هیچ دوره تاریخی بخودی خود فی النفسه نه ارتجاعی هستند و نه مترقی. ماهیت آنها زمانی روشن میگردد که بعنوان وسیله و ابزار اصلی قدرتمداران جامعه در آیند.
۲۹۰۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹
|
از : حسن زارع
عنوان : احسنت
جناب نجومی افرین دستت درد نکند.اساسن این دین گذشته از خرافات جریانی ضد ایرانی و ضد بشری است.مسلمان تا کنون نقش مثبتی در تاریخ نداشته اند وبویژه ااینکه که همیشه در قدرت بوده است .در حقیقت پایه های امروز را را در همان هزار سال پیش و بویژه درد دوران صفوویه گذاشته شده است.پیروز باشید.
۲۹۰٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : جهاد و ظلم استبداد دینی با تعصب و عقیده بر خدای واحد توسعه پیدا کرد.
جنگ و جهاد و ظلم و کشتار استبداد های دینی با تعصب و عقیده بر خدای واحد ریشه گرفت و توسعه پیدا کرد.
مدنی محترم، دنیا بسیار آرام تر بود اگر همان طور که شما بدرستی اشاره کردید:
« اگر وجود خدا را به ما زورچپان کرده باشند، که کرده اند، چرا خدا دو تا یا چند تا نباشد و اگر مثلاً خدا سه تا یا شش تا می بود چه اتفاقی می افتاد؟ »
اگر میگذاشتند چند خدایی آزاد باشد، آنوقت ما خیلی زودتر به این تمدن مدرن امروزی اروپا میرسیدیم.
ببینید در آسیا فقط هند، به علت قبول همین مرام چند خدایی و حق داشتن مذاهب گوناگون و خدایان گوناگون، بدون هیچ مشکلی دموکراسی مدرن را پذیرفت و و پیاده کرد و الان پیشرفتش بسیار چشمگیر از بقیه کشورهای مسلمان و مسیحی است و در همه زمینه ها رشد غیر قابل قیاس کرده است.
یعنی ما بعد از دوران شکوفایی علم و فلسفه یونان در زمان هخامنشیان و اشکانیان، بجای پیشرفت، پسرفت داشتیم و به ترتیب اسیر و گرفتار رشد سرطانی فقه ادیان تک خدایی یهودیت، مسیحیت، و اسلامیت شدیم، که هر سه سخت و رقابت آمیز مخالف و متضاد با ارزشهای انسانی و پیشرفت علم و فرهنگ و تمدن سکولاری بودند.
اولین مشکل و تضاد عقیده اجباری به تک خدایی توسط یهودی های ساکن مناطق ایران آنروز در زمان کوروش اتفاق افتاد که او با خردمندی و عاری از تعصب شخصی مهار کرد. یهودیان تک خدا و خرافه پرست اولین مزاحمین و اولین دینداران متعصب ضد علوم و فلسفه آن زمان یونان قدیم بودند و مدام مردم را با بشارت از آمدن یک پیغمبر آسمانی دیگر، نظیر امام زمان مسلمانها، فریب میدادند. اروپا با مطالعه و اشنایی با میراث عظیم علم یونان مشکل را درک کرد و خودرا نجات داد و اکنون یش از سه قرن است که از دوران تاریک دوهزار ساله وابستگی دینی خود بیرون آمده و مستقل و متکی به خرد جمعی مردمان خود سریع پیش میرود. اروپا اکنون فقط بدنبال منافع اقتصادی خود است، تا توسعه مسیحیت و به دین آوردن مردمان غیرمسیحی سایر بلاد و جنگ برسر برحق بودن دین مسیحیت.
اسلام همین خصوصیت توسعه طلبی مسیحت را داشته و دارد و امروزه بسیار خشن تر و بی رحم تر از هردو دین ابراهیمی دیگر عمل میکند. یهودیت بعلت ساختار پیچیده میراثی، فقط از طریق مادر یهودی، و اعتقاد نژادی و تبعیضی قوم برگزیده خدا، مشکل توسعه و یهود کردن مردمان غیر یهودی را داشته و دارد.
خوشبختانه، مردم ایران پس از یک تأخیر دوهزار و پانصد ساله، با تجربه بسیار تلخ و تخریبی ج.ا. و مشاهده جهان متمدن سکولار، به ماهیت تخریبی و ارتجاعی این هرسه دین مجازی، ارتجاعی، خرافی و خرد ستیز پی میبرد و لائیک شدن خودرا با افتخار و صدایی بلند به گوش وابستگان، دوستان، همکاران و دیگر مردم ایران و جهان میرساتد. خوشبختانه، تقدس دین و مذهب بکلی از بین رفته و مردم به پوچی آنان امروز بخوبی واقفند و ترسی دیگر از خود دین و خدا ندارند. فقط به حق از دیندار و حکومت دینداران میترسند. بهمین دلیل سکولاریزم را تنها راه حل برای جلوگیری از رشد و قدرت گرفتن و استبداد دوباره آنان میبینند.
۲۹۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : جمشید
عنوان : نکته ای در این باره
جناب نجومی، با تایید نگرش شما این را هم نباید فراموش نمود که برخی نگرش های کاملا ضد دین مانند مارکسیسم هم می تواند به همان اندازه از بین برنده و نفی کننده ازادی انسان باشد - گمان می کنم نمونه های آن به حد کافی برای همه آشناست. مهم دو چیز است:
۱- نگریستن به تاریخ برای درس گرفتن از آنچه گذشته است برای آنکه خطاها تکرار نشود.
۲- رها شدن از دگم های پوچ و بی پایه و اساس لازم است اما کافی نیست. باید به یکدیگر این اجازه را بدهیم که افکار متفاوت داشته باشیم، هر چند اطمینان داشته باشیم که خود به حقیقت موضوعی دست یافته ایم. در غیر این صورت باز هم دچار تعصب، نفرت، و عدم مدارایی خواهیم شد که ریشه بسیاری از مشکلات است. انسانیت واقعی زمانی به ظهور رسیده است که صاحبان اندیشه های متفاوت آنچنان ظرفیتی را در خود پرورش دهند که بتوانند یکدیگر را دوست بدارند و برای هم احترام قایل شوند. تا زمانی که به این مرحله نرسیم، تنها می توانیم به بازی با واژه ها دل خوش کنیم، نه چیزی بیشتر.
۲۹۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : س - مدنی
عنوان : توحید
"وحدانیت خدا"
اصل اول از اصول دین ما "توحید" یعنی یکتا بودن خداست. "خدا یکی ست و دوتا نیست".
من بارها به این پرسش اندیشیده ام که اگر اصل را بر وجود خدا بگذاریم، امری که البته هیچ سند علمی و آزمایشگاهی در اثباتش وجود ندارد، ادیان ابراهیمی از کجا به "یکتا" بودن او پی برده اند؟ راستی اگر وجود خدا را به ما زورچپان کرده باشند، که کرده اند، چرا خدا دو تا یا چند تا نباشد و اگر مثلاً خدا سه تا یا شش تا می بود چه اتفاقی می افتاد؟ گیرم در موارد گوناگون میانشان درگیری پیش می آمد. مگر نه این که چنین درگیری یا درگیری هائی به ما این فرصت را می داد تا نفسی به راحتی بکشیم و از شرّ اُلدرم بُلدرم خدای واحد و خودکامه و خود شیفته ای راحت شویم که مدام بندگانش را در حال تملق گوئی و ستایش و پرستش می پسندد؟
۲٨۹۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|