از : g g
عنوان : برای عبور از خمینی و ولایت فقیه باید قبلا از چه کسان دیگری گذشت؟
البته که در رو بنا گیر هستیم و فعلا راه بیرون امدن هم نداریم. زیر بنا عمقی است و مردمی که نصف بیشترشان واقعا همان بزغاله و گوساله هایی هستند که ایت الله علم الهدی می گفت و سیصد سال است برای امام حسین توی سر خودشان می زنند و دست اخوند محل را میبوسند و کفش هایش را جفت می کنند، هنوز خیلی راه مانده است که این کشور را از شر نکبت توهم خدای جبار و سادیسمی و پیغمبر زن باره اش رها کنیم.
نگاهی به تاریخ ضرورت دارد.
جنگ ها ی سیصد ساله صلیبی از قرن یازدهم مذهب ( کاتولیک) را در اروپا ریشه گیر و مقدس کرده بودند، همانند موضوع امام حسین و کربلای خودمان، و با تقدس کلیسا و خدا ، دیگر پاپ و کشیش ها ی جنایتکارش با همکاری حکام جبار در کشورها به جان مردم افتاده بودند و دمار می کشیدند. . برای اروپا ( و به تبع ان تمام جهان " غرب" ) ماجرای دین زدایی واقعی از قرن شانزدهم در اسپانیا با انگیزیسیون و سوزاندن هزارن زن و دختر معصوم و با شعور به اتهام جادو گری شروع شد و با سوزاندن جوردانو برونو و تقریبا کپرنیک و گالیله لرزش پایه های ان در مغز مردم روشنفکر شروع شد. بعد جنگ سی ساله پروتستان و کاتولیک از ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ که یک چهارم مردم المان در ان کشته شدند و در اکثر شهر ها حتی یک مرد جوان باقی نمانده بود کثافت مذهب و خدا و پاپ و لوتر و کالون را به عینه به همه نشان داد ، بعد جنگ های مذهبی صد ساله در تمام ارپا بود که ""خدا"" را با همه قساوتش به صحنه جنایات اورد . جنگ های اول و دوم جهانی که بر سر مستعمرات و منافع اقتصادی بود، باز هم رنگی از نفرت های انباشته شده مذهبی تاریخی را داشت و بیشتر از قبل دروغ و ناپاکی ادیان را روشن کرد و وجود خدا را دیگر غیر لازم کرد. خدایی که این همه قساوت و جنایت و پلید ی بشر را در جنگ و کشتار ها دیده بود و کاری به نفع و برای نجات بشریت نکرده بود یا وجود نداشت یا وجود و عدمش بی تفاوت بود. پس نبودش بهتر بود و لذا در ذهن مردمان مرد..
خدا و دین در اروپا با پایان جنگ دوم دیگر مطلقا جنازه های بی خاصیت بود ند و دین و مرام و اعتقاد و ایده ائو لوژی فقط یک مساله کاملا شخصی شده بود که تا امروز هم تا وقتی کسی جنون مزاحمت برا ی دیگران و اشاعه و اجبار عقاید خود را نداشته باشد می تواند د رجهان متمدن به هر جنون و توهم و حماقتی معتقد باشد، یا نباشد.
می بینید، بیش از ۴۰۰ سال این روشنگری وقت می خواست، انهم در کشورهایی با شعور متوسط بالا ی مردم ، و ۱۰-۱۵ نسل عوض شد. بیش از دویست ملیون ادم کشته شدند .
ما سی سال بیشتر لجن زار دین و خدا را تجربه نکرده ایم. ملت ما بی سواد است. فرهنگ عمومی بشدت پایین است . خرافات بیداد می کند . زن تحصیل کرده و خارج زندگی کرده ما بر می گردد و سفره دعای ندبه و مولودی می اندازد و صدها زن همطراز شرکت می کنند ، امامزاده می رود، نذر می کند، پیر که می شود نماز هم می خواند و هر هفته جمکران می رود. پیش رمال می رود ، گوسفند باید قربانی کند، قران را با احترام بلند می کند. این زن که تازه بهترین روشنفکر زنانه ماست مادر بچه های ما و اینده ساز مملکت است. بچه های ما از پسر و دختر در دامان این مادران و صد بار بی سواد تر و خرافاتی تر از این ها بزرگ می شوند.
کار از ریشه خراب است و وقت می برد. در این کشور خرافات زده و تقدیس شده نمی توانی بپرسی اقا و خانم عزیز این خدای سفاک و شکنجه گر و "مکار الماکرین" تو کجاست و تا به حال چه خاصیتی از او دیده ای؟ اگر این حضرت اصلا نبود در وضع ات چه فرقی می کرد؟ و هزاران سئوال ساده دیگر که وقت تان را نمی گیرم.
عبور از خمینی بدون عبور از تشیع و حسین و کربلا و لب تشنه و دست بریده و سینه زنی ممکن نیست. برا ی عبور از تشیع باید از محمد زن باره و علی چاقو کش و فاطمه نادختری محمد و امامان کلاش و کذاب گذشت . و برا ی عبور از این ها ، باید رک و راست و بدون شارلاطانیسم رایج از خدا گذشت.
مرد یا زن این کار هستید ؟
۲۹۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۹
|