مرتضی نبوی: منتظر انشعاب در جریان اصولگرایی هستیم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٨ تير ۱٣٨۹ -  ۹ ژوئيه ۲۰۱۰


 سایت خبرآنلاین: مرتضی نبوی می گوید نگرانی اصلی جریان اصول‎گرایی اسلام -منهای روحانیت است که می‌گویند آدم می‌تواند از طریق یک پیرزن بی‌سواد هم نیازهای دینی خود را تأمین کند و نیازی به روحانیت نیست.

مهمترین محورهای گفت و گوی سید‎مرتضی نبوی با هفته نامه «پنجره» را در ادامه بخوانید:

    *      وضعیت موجود سیاسی کشور ادامه همان وضعیتی است که فضای سیاسی کشور را عمدتا به دو جریان اصول‎گرا و اصلاح‌طلب تقسیم می‎کرد و ریشه آن به انتخابات ریاست‎جمهوری سال ۷۶ باز می‌گردد که به صورت عمده جریان‌های سنتی چپ و راست را دو تشکل روحانی روحانیت مبارز و روحانیون مبارز نمایندگی کردند.

    *   یک‎سری مراقبت‌هایی را باید تذکر بدهیم که سران و اعضای این سه ضلع اصول‎گرایی داشته باشند. رقابت و تفاوت سلایق تا حدی طبیعی است اما اگر این‎ها بخواهد به منازعه و کشمکش تبدیل شود و اجازه ندهد در آن جاهایی که لازم است اصول‎گرایان بتوانند وحدت اصولی خودشان را به نمایش بگذارند، این دیگر قابل قبول نیست و می‌تواند اصل نظام و وحدت و منافع و امنیت ملی ما را مخدوش کند که در این زمینه مقام معظم رهبری هم هشدارهایی را داده‌اند.

    *      برخی رفتارهای کژ رخ داده بعد از انتخابات ریاست‎جمهوری دهم دشمنان نظام را به طمع انداخته است که می‌توانند ماهی مقصود را از شرایط فعلی کشورمان صید کنند. اصلاح‎طلبان باعث شدند که آن‎ها احساس کنند که کشور وحدت و انسجام کافی ندارد.

    *    جریان چپ و حالا اصلاح‌طلب بعد از رحلت امام خمینی هیچ‎گاه رابطه‌اش را با میراث جاویدان امام در عین حالی که مدعی انحصاری خط امام بود، تنظیم نکرد. به‎طور مشخص مجمع روحانیون مبارز علی‎رغم دعوتی که مقام معظم رهبری از آن‎ها کرد، رابطه خودشان را با ایشان تنظیم نکردند و این در مقاطع مختلف خودش را نشان داد و در همان ابتدا هم این‎ها در مجلس سوم که اکثریت را در اختیار داشتند، به مخالفت با ولایت فقیه پرداختند و بعدها هم که بعد از سال ۷۶ دوباره روی کار آمدند، دیگر نه تنها رابطه‌شان را با ولایت فقیه تنظیم نکردند بلکه در عرصه سیاست خارجی نیز دیگر استکبارستیز نبوده و در عرصه فرهنگی نیز کاملا لیبرال مسلک شده بودند و با ولایت فقیه نیز علنا شروع به مقابله کردند.

    *      من احساسم این بود که در میان این جمع، مجمع روحانیون مبارزی‌ها و اصلاح‌طلب‌ها آقای کروبی در مجلس ششم به‎عنوان رییس که انصافا هم با جریان افراطی‌گری مقابله کرد، متوجه مسئله شده و در مقام این است که رابطه‌اش با ولایت فقیه تنظیم کند ولی متأسفانه وقتی به جریانات انتخابات سال ٨٨ رسیدیم، دیدیم که نخیر ایشان باز هم همان رویه مقابله با ولایت فقیه را ادامه داد.

    *      اصلاح‌طلبان و اسلاف آن‎ها نشان دادند که بر نظام حرکت می‌کنند و نه در نظام. به این ترتیب سران مشهور اصلاح‌طلب شناسنامه سیاسی خودشان را باطل کرده و به چیزی مثل سران نهضت آزادی تبدیل شدند اما به نظر من بدنه اصلاح‌طلبی گسترده‌تر از این حرف‌هاست و این‎ها برخی شخصیت‌های‌شان که حالا ممکن است آن‎چنان هم معروف نباشند، باید سعی کنند این جریان را بازسازی کنند. این افراد باید با دفاع نکردن از آن دسته از سران اصلاح‌طلب که شناسنامه سیاسی خود را باطل کردند، تبیین مواضع درون نظام‌شان و مرزبندی با جریان مقابل نظام، تبیین قرائت صحیح خط امام که شامل ولایت فقیه و اسلام سیاسی است برای خودشان، تنظیم روابط با رهبری و مرزبندی شفاف با دشمنان نظام جمهوری اسلامی به نجات جریان اصلاح‌طلبی برخیزند.

    *      خود آقای احمدی‎نژاد اولین بار و در همان گام اول برای انتخابات مجلس هشتم تعدادی از اصول‎گرایان را جمع کرد و دیدگاه مثبتش را برای این‌که همه اصول‎گرایان در انتخابات مجلس هشتم ائتلاف کنند اعلام کرد و همین موضوع مبنایی شد برای این‌که مذاکراتی شکل بگیرد و فرمولی طراحی شود به نام «۵+۶»، متشکل از دو نماینده از هر ضلع اصول‎گرایان به اضافه پنج نفر مرضی‌الطرفین که خوشبختانه این فرمول جواب داد و نتیجه آن شکل‌گیری مجلس هشتم با اکثریت قاطع اصول‎گرایان است.

    *      وقتی به انتخابات ریاست‎جمهوری دهم رسیدیم، خوب رایحه خوش خدمت تکلیف خودش را روشن می‌دانست و از آقای احمدی‎نژاد حمایت می‌کرد و اصول‎گرایان تحول‌خواه و جمعیت ایثارگران هم در فاصله کمی به این نتیجه رسیدند که غیر از آقای احمدی‎نژاد از کس دیگری نمی‌شد حمایت کرد و با یک فاصله‌ای جبهه پیروان خط امام و رهبری هم بعد از مذاکراتی که با خود آقای احمدی‎نژاد داشتند، به تبعیت از بدنه این جریان به این نتیجه رسیدند که خوب از شخص دیگری غیر از آقای احمدی‎نژاد نمی‌توانند در آن انتخابات حمایت کنند و تحت تاثیر شرایط و مصلحت‌هایی که مطرح بود، خوشبختانه تحت عنوان اقتضای شرایط همه به یک کاندیدای واحد رسیدند و این در شرایطی بود که اصلاح‌طلبان هنوز کاندیداهای متعدد داشتند.

    *      می‌خواهم بگویم که نگرانی ما به این دلیل است که در حال حاضر ساز و کاری برای حل منازعات و اختلاف‌ها نیست.

جریانی که روحانیت را قبول ندارد

    *      اگر بخواهیم کمی این مسئله را بیشتر بررسی کنیم، من می‌خواهم از دل این قضایا یک نگرانی ایدئولوژیک را هم مطرح کنم. آن نگرانی این است که احساس می‌کنم در بین این جریان اصول‎گرایی یک جریان اصول‎گرایی منهای روحانیت شکل می‌گیرد، جریانی که خود را اصول‎گرا می‌داند، به ولایت آقا امام زمان (عج) اعتقاد دارد لکن به نظر می‌آید که به نقش روحانیت در تاریخ تشیع و در جریان انقلاب خیلی اعتنایی ندارد.

    *      با توجه به نقشی که روحانیت همیشه داشته و فقاهت و ولایت فقیه در طول تاریخ داشته، حالا آدم احساس می‌کند که در نظر این طیف این مسئله کم‎اهمیت بوده یا از همان کلمه استغنا استفاده کنیم و بگوییم که این جریان احساس استغنا می‌کند از این‌که با تکیه بر روحانیت اصیل و انقلابی شیعه کار خود را به پیش ببرد.

    *      اعتقاد ما این است که در زمان غیبت به سفارش خود آقا امام زمان ما باید برویم برای رهبری جامعه و برای حفظ دین‌مان سراغ فقهایی که «قادر به نگهبانی از نفس‌شان، حافظ دین‌شان، مخالف هوای نفس و مطیع امر خدایشان» هستند. مبنای نظریه انقلاب، ولایت فقیه است و آن نقشی که امام راحل برای روحانیت و فقاهت قائل بودند و توصیه‌ای که به جوان‌ها می‌کردند که از جامعه مدرسین فاصله نگیرید و با روحانیت باشید.

    *      این یک جریانی است که انحرافش از حالا پیداست و مسیرش نمی‌تواند بر صراط مستقیمی باشد که شیعه توانسته با اتکا بر آن اسلام ناب محمدی را در همه این سال‌ها حفظ کرده و تا به امروز برساند. این جریان با آن حرکت اصیل سازگاری ندارد و وقتی بر ادامه آن اصرار شود، زاویه‌اش با انقلاب زیاد شده و خدای ناکرده در یک مقطعی به مقابله می‌انجامد. یعنی اگر این جریان احساس استغنای بیش از حد کند، ممکن است خدای ناکرده کارش به مقابله بکشد و این‌جا بر جوانان متدین و انقلابی ما فرض است که به این مسئله توجه داشته باشند.

    *      این جریان می‌گوید که می‌توان با مرجع ارتباط مستقیم گرفت و لازم نیست که آدم به مبانی فقه و فقاهت اطلاع و اشراف داشته باشد و می‌تواند خودش مستقیم ارتباط بگیرد. این آدم‌ها می‌گویند که ما مستقیم با آقا امام زمان(عج) ارتباط می‌گیریم و به شما راه را نشان می‌دهیم. صرف مخالفت با تصدی امور اجرایی توسط روحانیت نیست و مسئله عمیق‌تر است.

منشا این نگرانی، شخص یا جریان خاصی است؟ حداقل آدرس آن‌ها را بدهید!

    *      حالا من مایل نیستم این را خیلی صریح‌تر بگویم و با صراحت اسم ببرم. آدرس هم نمی‌خواهد، ضمیر مرجع خود را پیدا می‌کند. همان‎طور که شما متوجه منظور بنده شدید، دیگران هم از ما بهتر متوجه مسائل هستند.

    *      در جریان اصول‎گرایی یک‎سری نسل‌های اولیه را داریم که در تشکل‌هایی بوده‌اند ولی بعضی از نیروها جدیدا به اصول‎گرایان پیوسته‌اند و این نسل جدید خیلی پر تحرک‌تر و موثرتر هستند و متأسفانه نسل‌های قدیمی امروز کمی منفعل هستند. نسل‌های قدیمی مبانی دست‌شان هست. مخاطب من این نسل جدید است که اتفاقا به این‎ها بیشتر هم علاقه دارم. چراکه این‎ها را بیشتر موثر می‌دانم در سرنوشت انقلاب، چون نقش‌آفرینان انقلاب امروز این‎ها هستند، این‎ها باید با هوشیاری بیشتری به مسئله نگاه کنند و مراقب باشند که رهبری حرکات‌شان به دست این جریانی که مدعی ولایت امام زمان است منتها نه از کانالی که خود امام زمان تأکید کرده‌اند که کانال فقاهت و ولایت است، نیفتد.

اولین کارت زرد آیت‌اله مصباح به احمدی‎نژاد

    *      این جریان به خودش اجازه می‌دهد به خاطر آن مشروعیتی که برای خودش دست و پا کرده بقیه اصول‎گرایان را کاملا طرد و انگ‌های خیلی خطرناک به آن‎ها بزند و آن‎ها را حتی ضد انقلاب تلقی کنند. باید مراقب باشیم، همین روزها هم شاهد نشانه‌هایی از آن‎ها هستیم. این جریان حرکات تفریطی هم دارد و ارزش‌های مسلم اسلامی را مثل امر حجاب که در قرآن صراحتا به آن تأکید شده را مورد تسامح قرار می‌دهد.

    *      من می‌خواهم هشدار بدهم که این جریان یادش نرود که یکی از ارکان اتکا و یکی از اصلی‌ترین پشتوانه‌هایش آیت‌ا... مصباح یزدی بوده است و امروز این جریان چند هشدار اساسی از ایشان دریافت کرده است. این‎ها نشانه است و این جریان فکر نکند که می‌تواند بدون اتکا بر جریان اصیل انقلابی روحانیت مسیر خود را پیش برده و موفق شود. این یک کژراهه جدید است که به اصطلاح ره به ترکستان می‌برد.

    *      این‎جا نسل‌های قدیمی‌تر اصول‎گرا باید به خودشان آمده و از محافظه‌کاری فاصله گرفته و با تأمین نیازهای نسل جوان اصول‎گرا مانع از این شوند که این جوانان به دامن آن طیف و جریان منحرف بیافتند.

فعالیتهای کاندیداتوری رحیمی

    *      جریانی که آقای احمدی‎نژاد در سطح اول سیاسی آن را نمایندگی می‌کند، چند مسئله را پیش‌رو دارد. در انتخابات آتی ریاست‎جمهوری این جریان دیگر نمی‌تواند آقای احمدی‎نژاد را کاندیدا کند. از سوی دیگر، کسی را هم ندارد که بتواند در این سطح مطرح و معرفی کند، هر چند درباره کاندیداتوری احتمالی آقای رحیمی معاون اول رییس‎جمهوری صحبت‌هایی می‌شود و این روزها حتی گلایه‌هایی مبنی بر آغاز فعالیت‌های انتخاباتی وی مطرح می‌شود اما وی را احتمالا در سطح رقبای احتمالی اصول‎گرا نظیر آقایان قالیباف و رضایی و لاریجانی نمی‌بیند. این جریان موضع ضد اصلاح‌طلبی‌اش خیلی قوی‌تر از بقیه اصول‎گرایان بود؛ از ابتدا هم این‌طور بود و حالا که تقریبا خیالش از بابت از میدان خارج کردن اصلاح‌طلبان راحت شده، شاید به فکر این است که رقبای اصول‎گرای آقای رحیمی را از میدان به در کند.

    *      احتمال این‌که جریانی که خودش را به‎طور ویژه حامی آقای احمدی‎نژاد می‌داند احتمالا به صورت مستقل در انتخابات ریاست‎جمهوری شرکت می‌کند، وجود دارد. پس ما لااقل یک انشعاب در جریان اصول‎گرایان انتظار داریم ولی در عین حال باید تدبیر کنیم که این‎گونه نشود.

    *      ما به بدنه جوان جریان اصول‎گرایی اعتقاد داریم که خیلی هم معتقد و متدین هستند و این‎ها را کاملا می‌بینند و رصد می‌کنند.

    *      بدنه جریان حامی آقای احمدی‎نژاد یا همه کسانی که در هر جایی طرفدار آقای احمدی‎نژاد هستند، عمدتا جوانان پرشور و انرژیک هستند که خیلی جاها حتی از آقای احمدی‎نژاد هم جلوتر حرکت می‌کنند. من این را به استناد سابقه دوستی و همکاری با خیلی از این دوستان می‌گویم. اگر این بدنه بیاید و احساس کند که برای استمرار خط فکری آقای احمدی‎نژاد باید دیگران را از میدان به در کند.

    *      این جریان متأسفانه قائل به ولایت فقیه آن‎طور که امام راحل تبیین کرده و ما به آن معتقدیم، نیستند. این‎ها می‌گویند آدم می‌تواند از طریق یک پیرزن بی‌سواد هم ارتباط برقرار کرده و نیازهای دینی خود را تأمین کند و نیازی به روحانیت نیست. البته من یک نکته‌ای را روشن کنم. این‎ها نباید به معنای آن باشد که ما در مقام تضعیف آقای احمدی‎نژاد هستیم و نکند که این حرف‌ها آثار سوئی داشته باشد. در انتخابات سال گذشته من خیلی واضح از ایشان حمایت کردم و الان هم از مواضع سیاست خارجی ایشان خیلی قاطعانه حمایت می‌کنم؛ چراکه علاوه بر قاطعیت و شجاعت به مواضع انقلاب و رهبری خیلی نزدیک است و از موضع عزت است و چنان است که امام و رهبری می‌خواسته و می‌خواهند. از سوی دیگر، آقای احمدی‎نژاد در رفع مشکلات مردم کوشاست، شبانه‌روزی تلاش می‌کند و با مردم تماس نزدیک دارد که این‎ها نقاط قوت ایشان است.

    *      اما این‎ها نباید مانع از اظهار نگرانی ما از این صحبت‎ها ورفتارهایی شود که باعث شده ایشان تا به حال چندین اخطار بگیرد، آن هم از شخصیت‌هایی مثل آیت‌ا... مصباح یزدی که از پشتوانه‌های اصلی روی کار آمدن این جریان بوده است. اگر در بدنه کشور، ایشان طرفدارانی دارد و یک نسل جدید از طلاب علوم دینی و نیروهای جوان انقلابی پشت سر آقای احمدی‎نژاد حضور دارند، ناشی از جایگاهی است که ایشان برای احیای گفتمان انقلاب و حضرت امام دارند. لذا خود ایشان و دوستان‌شان باید مراقب باشند که این نگرانی خدای‎ناکرده تبدیل به نگرانی نشود که برای دولت نگران‎کننده و آسیب زننده باشد.

    *      ما استنباط و برداشت‌مان این است که ظاهرا احساس خطر نمی‌کند و ما داریم می‌گوییم که باید احساس خطر بکند.