از : بهروز ماهان
عنوان : تغییر در راه است به تغییر بیاندیشیم
جنبشی به نام جنبش سبز مردم ایران و متحدی به نام جنبش تغییر مردم ایران :
۱- ""جنبش سبز"" با جنبش تغییر فرق دارد (کاش اسم این جنبش ، جنبش "" تغییر"" بود ) در آن صورت گویا تر ، موثر تر ، شفاف تر ، استوار تر ، اتحاد گرا تر پیش به سوی هدف میرفت
۲- بیش از ۷۰ در صد جمیعت ایران جوان هستند اکثریتی از آنها بعد از انقلاب به دنیا آمده اند مردمی هستند که تغییر کرده اند و مردمی که تغییر میخواهند . قانون اساسی جدید میخواهند . قانون اساسی قدیمی سال ۱۳۵۷ را مربوط به نسل خود نمیدانند آنها میگویند که پدران ما ، برای نسل خود و دوره زندگی خود ، قانون اساسی و یا مدل زندگیشان را ؛ آنطوری که خواستند انتخاب کردند یا به آنها تحمیل شد ما میخواهیم که قانون اساسی و مدل زندگیمان را خودمان ، آنطوری که میخواهیم انتخاب کنیم . و این حق آنهاست هر ملتی در هر دوره ای ، باید خود؛ راه و روش زندگی خود را تصمیم بگیرد و قانون اساسی خود را به تصویب برساند لذا آنها میخواهند که نظام را تغییر دهند و نظام هم باید تغییر کند میخواهند که دولت و نظام و حکومت را تغییر دهند تا به توانند بر مبنای دلخواهشان زندگی کنند.
۳- در ریاضی ، مجموعه ها دارای قواعدی هستند اشتراک مجموعه ا، ب ، س ، د، در ریاضی ، قسمت مشترک آنهاست لذا جنبش سبز هم که یک مجموعه از افراد و قشر ها و مردم ایران هست فصل مشترکی دارد که فقط حول چند مساله تنظیم شده است خوش خیالی است که افتراقات آنرا نبینیم بحثی نکنیم و هر کس به خیال خود ، فکر کند که در جنبش سبز هست و یا عده ای فکرمی کنند که جنبش سبز مال آنهاست.
بدون اینکه منشوری از آن ترسیم شده باشد هر کس ، خواسته خود را در آن میبیند در حالیکه این تصوری اشتباه است باید فقط خواسته مشترکی که آن هم در منشوری به امضا همه میرسد خواسته جنبش سبز اعلام شود و باقی خواسته های هر گروه ، یا احزاب ، به خودشان ربط دارد .
۴- جنبش سبز حول سه حق شهروندی آزادی بیان، آزادی اجتماعات و انجمن سازی، و انتخابات آزاد بدون تقلب انتخاباتی ، و( شا ید هم تغییراتی اندک در قانون اساسی) ، همگان را در خود ، اکنون جا داده است تا کنون منشوری که متفق قول به امضا برسد حصول نیافته است در حالیکه آقایموسوی اجرای بلامناز ع قانون اساسی را ، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد مطرح میکند ولی جوانان این قانون اساسی را مربوط به دوره پدرانشان میدانند که باید تغییر کند .
۵- جناب سالاری به درستی گفته اند که : برای یک فرد دموکرات امروزی این ظرف هویت (ایرانی- اسلامی) باز هم سنتی، متعلق به گذشته و بازدارنده است. معیارهای هویت ساز امروزی همان موازین جهانشمول دموکراسی و حقوق بشرند که در سطح ملی، موید و مستلزم رسمیت یافتن حقوق برابر شهروندی اند.
هوویتی با ظرف ( ایرانی- اسلامی) یا هوویتی با ظرف ( ایرانی -شاهنشاهی) نمیتواند مبنای جنبش سبز باشد همگی ساختگی است اگر هم در زمانی به هر علتی در دوره ای از تاریخ بر ایرانیان مسلط شده اند بوده اکنون نیازی به ادامه آن نیست و به موضوع ای تاریخی و موزه ای، تبدیل شده است هویت جدید ایرانی در ظرف ( ایرانی- حقوق بشری- حقوق انسانی و شهروندی- حقوق دموکراسی- حقوق فدرالی- حقوق آزادیخواهی- حقوق توزیع و پخش قدرت - حقوق اجتماعی - جمهوری خواهی ) تشکیل خواهد شد که به حقوق همه ایرانیان بیاندیشد و به نژاد و رنگ و مذهب و دین ، و عقیده و قوم و جنس وغیره بستگی نخواهد داشت .
۶- شعار "" ایران برای همه ایرانیان است"" با شعار ""هویت ایرانی-اسلامی"" هماهنگی ندارد . ضمن اینکه اجازه نقد دین و مذهب هم باید وجود داشته باشد .
۷- جنبش "" تغییر"" باید به موازات جنبش سبز تشکیل و متحد با آن ، تا حصول اهداف جنبش سبز پیش رود
تغییر در راه است به تغییر بیاندیشیم
۲۹٣۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨۹
|