منظومه‌ها، انسان و زمین


یوسف صدیق (گیلراد)


• زمین،
رامشگری در منظومه‌ی رقصان خورشید
و من به گاه زایش درد
کاوشگری بر‌آمده از خویش،
جویای راهی به نامتناهی . ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۲ تير ۱٣٨۹ -  ۱٣ ژوئيه ۲۰۱۰


زمین،
واژه‌ای زرین
در منظومه‌ی میلاد و مرگ.
و من به گاه رفتن درد،
نوزادی در ساحت لبخندها،
حیران در شگفتی‌های جهان .
به هر گامی
خود را می‌‌پویم
و بودن و شدن،
در تقلای زیستن تفسیر می‌‌شوند.
*    *
زمین،
رامشگری در منظومه‌ی رقصان خورشید
و من به گاه زایش درد
کاوشگری بر‌آمده از خویش،
جویای راهی به نامتناهی .
می‌ پرسم. می‌‌کاوم. می‌‌یابم.
در خواب ، در بیداری.
پشت پرده‌های ابهام.
رو در روی طوفان.
در درود، در بدرود.
و سرانجام
جایی پیچاپیچ شک و یقین
به انتهای خویش می‌‌رسم؛
به درنگ جاودانه تن در خاک
زیر ریشه‌های درختی
که هنوز سیبی نداده است.
بدرودی به ناگزیر از پس یادگاری شاید کوچک
و بدرقه‌ی خاموش اشک‌ها پشت دروازه‌های رفتن.
*    *
ماندگان،
در تکه‌های آه
ساعت یادها را کوک می‌‌کنند.
رفتگان
در یادگارها، در اشک‌ها و لبخندها باز‌می‌ گردند
و زمین
در حقیقت منظومه‌ها
همچنان خانه‌ی بی‌همتای آدمی است.

مهر ۱۳۸۵/ تیر ۱۳۸۹