از : آ. ائلیار
عنوان : آیا «مستهجن» خواندن اندیشه دیگران تو هین نیست؟
آقای میلاد س. چه میگویند؟
در مقدمه مقاله مینویسند:
«سازمانیابی نیاز به گرته برداری از کتاب های «آشپزان نافرمانی مدنی» یا تکرار شعارهای قالبی به نام «نیروی کار» ندارد، بلکه از درک شکل های نوین، فرار و خلاق و نه لزوماً از «ضدیت صرف با گفتار حاکمان»، میگذرد.» یعنی چه؟
«آشپزان نافرمانی مدنی» : نافرمانی مدنی را کسانی برای مردم میپزند همانطور که آش را آشپز برای دیگران میپزد.
«شعارهای نیروی کار»: طبقه کارگر با شعار های خودشان سازماندهی نمیشوند. مثلاً چاره ی رنجبران وحدت و تشکیلات است. که یک شعار گارگریست، باد هواست.
« نه لزوماً .. ضدیت صرف با گفتار حاکمان» : مخالفت با سخنان حاکمان مستبد ضرورتی ندارد.
آیا این سخنان درست و خردمندانه است؟
در بخش اول : «هویت ملی... ربطی به ویژگی های سرزمینی( منظورش میلیتها ست)... ندارد. کالاهاییاند که ما همچون ماشین های لباسشویی و تلویزیون رنگی از فرنگ آورده ایم» آیا هویت میلیتها را از فرنگ خریده ایم؟
« ما .. اندیشهمان، چه سرخ چه آبی پر است از کالا، اغلب بنجل و کپی... این کالاها با هر ادا و اطوار روشنفکرانه ای که آذین شوند، مستهجنند، چه سرخ چه آبی و چه سبز مستهجن» اند.
منظور نویسنده از سرخ و آبی و سبز ، چپها و مجاهدین و جنبش سبز است. مستهجن واژه ی عربی ست به معنای : زشت ، رکیک(فرهنگ معین). او میگوید اندیشه چپها و مجاهدین و سبز ها زشت و رکیک است. بدون اینکه اندیشه ای از آنان آورده و با دلیل در رد آن بکوشد. من به عنوان یک خواننده علاقمند به حفظ احترام سخن و اندیشه ، از دیگر خوانندگان و گردانندگان زحمتکش و فداکار سایت اخبار روز میپرسم آیا «مستهجن» خواندن اندیشه دیگران « تو هین و بی احترامی و فحش نوشتاری » نیست؟ کسی که به خود توهین میکند حق ندارد به دیگری هم توهین کند.
بخش هفتم:
« فقیرانمان همانی را میکنند که رسم این جامعه است. چنین دنیایی، همانگونه که احمدی نژاد می گوید، به راستی در حال سقوط است..... گفتار احمدی نژادها پریشان نیست....دشمن ماموران حکومتی نیستند، حتی وزارت اطلاعات و قاضیان شرع هم نیستند، دربند چاردیواری خانهای ماندن که زیرش گسلی مرگبار خفته باشد، دشمن ماست... احیای اجتماع یعنی نهضت خاموش کردن تلویزیون ها در چاردیواری خانهها....آنچه در ایران در شکل حکومت سفله... سازندگان نیروگاه اتمی... و لواطگران کهریزکی می بینیم ترجمهی ... ناکارایی تاریخی بورژوازی و برآمدن کاپیتالیسم » است.
یعنی حکومت مستبد و کهریزک تقصیر ندارند بلکه مقصر طبقه سرمایه دار است. این را میگویند مخالفت الکی با سرمایه داری به شیوه احمدی نژاد و شستن دست و روی حکومت و کهریزک.
بگذریم از اینکه نویسنده محترم مقولات مارکسیستی را بسیار درهم و برهم و دل بخواه و نادرست استعمال میکنند. برای نمونه نگاهی به این جملات بیفکنیم: « بورژوازی همهنگام که شکل های امپراتوری و خانخانی فئودالی را در هم شکست، صورتبندی تاریخی نوینی را، جامعه بورژوایی را پایه نهاد...»
«بورژوازی همهنگام» منضور نویسنده در جمله نه طبقه سرمایه دار بلکه سیستم اقتصادی-اجتماعی سرمایه داری ست.در فرهنگ مارکسیستی « « شکل های امپراتوری و خانخانی فئودالی» نداریم. فرماسیون فئودالیسم داریم نه « شکل فئودالی» . صورتبندی تاریخی نوینی: میخواهد بگوید: یک نظام اقتصادی-اجتماعی نوین و تاریخی یی را ...
به امید مطالعه نوشته های محترمانه ، روشن و فارغ از استعمالِ مغشوش ِواژه های فرهنگ مارکسیستی ، از آقای میلاد س.
با احترام
۲۹۴۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨۹
|