گفتگوی دی پرس با خانم فایزه ی هاشمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ تير ۱٣٨۹ -  ۱۹ ژوئيه ۲۰۱۰


 دی پرس- حسن محمدی، علیرضا خامسیان: حتما بسیاری از کسانی که هر روز تقاطع خیابان سمیه و ایرانشهر در مسیر رفت وآمدهایشان قرار دارد نمی دانند که دختر رئیس مجلس خبرگان رهبری در یکی از ساختمان های اطراف به مدیریت در عرصه ورزش می پردازد.
فائزه هاشمی که نمایندگی مجلس پنجم را در کارنامه فعالیت های اجتماعی اش دارد در مقابل نگاه پرسشگر ما در مدیریت فدراسیون اسلامی ورزشی زنان گفت:"حکم من را کمیته بین المللی المپیک در آسیا می دهد نه سازمان تربیت بدنی یا کمیته ملی المپیک ایران."
دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که سابقه بازداشت ۲۴ساعته را در حوادث بعد از انتخابات در کارنامه سیاسی اش رقم خورده است در این گفت و گو بسیار شفاف و صریح از نگرانی های پدر، دلایل نیامدن هایش به نماز جمعه و البته نگاه فائزه هاشمی به مساله زنان و عفاف و حجاب سخن به میان آمده است، که در ذیل می خوانید:


خانم هاشمی در ابتدا می خواهم نظر شما را راجع به واژه "فتنه" بدانم، چقدر شما با عنوان "فتنه" موافق هستید؟" فتنه" چیست و "فتنه گر" کیست؟

من با لفظ فتنه در این دوران موافقم اما نه با تعبیری که رایج است که معترضین به نتایج انتخابات را فتنه گر می دانند ،من معتقدم که فتنه جریان مقابل است چون آن جریانی که انتخابات طی کرد خودش یک فتنه بزرگی بود. رسیدگی نکردن به انحرافاتی که شد خود فتنه دومی بود، برخی رفتارهای خارج از قاعده و قانون که در این مدت شد نیز فتنه چهارم است. متاسفانه همین طور این فتنه ها دارد ادامه پیدا می کند و منافع ملی وامنیت کشور را تحت الشعاع قرار داده است.


خب عبور از این فتنه چگونه امکان پذیر است؟

من هنوز هم فکر می کنم دیر نشده است یعنی هنوز هم باید قانون را ملاک قرار داد و البته بعید می دانم که آدم بی طرفی در این جریانات مانده باشد اما یک گروهی که به بی طرفی بیشتر و اینکه اقبال جامعه آنها را بیشتر قبول دارد انتخاب شوند بنشینید و مرحله به مرحله از همان زمان قبل از انتخابات دانه دانه موارد را که حالا از این طرف آقای موسوی و کاندیداها مطرح کردند به عنوان انحرافات یا حتی مسائلی که آنها مطرح می کنند همه را با قانون تطبیق دهند و ببینند که کجا بی قانونی شده و کجا طبق قانون عمل شده است.


خانم هاشمی، حدود سی سال از نظام جمهوری اسلامی می گذرد که به با هدف تحقق برخی آرمانها از جمله آزادی، عدالت و تحقق اراده مردم بر سرنوشت خود پایه ریزی شده بود در یک سال گذشته مسائلی در کشور رخ داد که به تعبیر برخی بزرگان ظلم هایی به شخصیت ها شده است چه با گفتار و چه با نوشتار، خواستیم ببینیم اگر اراده ای باشد برای اینکه ظلم هایی که شده، جبران شود از چه طریقی باید جبران شود آیا فکر می کنید اصلا ظلمی شده است؟

ما به طور خاص در مورد این یک سال صحبت می کنیم .اینکه ظلم شده من فکر می کنم برای خود من که بله. به نظر می رسد که عدالت آن گونه که باید اجرا نشده است و قوانین آن گونه که باید پیاده نشده است بسیاری از اصول قانون اساسی ما الان معطل است و اصلا اجرا نمی شود و زمانی که قانون اجرا نشود طبیعتا ظلم را به دنبال دارد حالا بعضی ها معتقدند این گروه دارند به آن گروه ظلم می کنند بعضی ها معتقدند برعکس آن گروه دارد به این گروه ظلم می کند. من هم چون خودم یک طرف دعوا محسوب می شوم طبیعتا هر حرفی بزنم از طرف گروه مخالف تلقی می شود که دارند از گروه خودشان دفاع می کنند یا فرافکنی می کنند.
بنابراین من فکر می کنم که باز خود قانون و خود قوه قضاییه مهمترین محک برای اینکه واقعا ظلم شده یا نشده است، می باشد و اگر ظلم شده چه فرد یا گروهی به دیگری ظلم کرده و مهمترین وسیله جبرانش هم باز همین قانون و قوه قضاییه است که براساس یک سری استانداردها که براساس خود قانون باید باشد - یعنی خود قانون بهترین راه حل است - ارزیابی شود و این ظلم جبران شود.
وقتی عملکرد طوری می شود که مثلا من نمی توانم چیزهای که صداوسیما به عنوان رسانه می گوید باور کنم و تا از یک جای دیگر تاییدیه نگیرم، برایم قابل باور نیست. خب این شک و تردید از کجا آمده است این به عملکرد این رسانه ها یا این دستگاه ها برمی گردد متاسفانه عملکرد طوری بوده است که این شبهه را ایجاد کرده است که من به عنوان یک شهروند نمی توانم الان احساس کنم که ظلمی در جامعه وجود ندارد.


البته بعضی ها می گویند افرادی مثل شما که از عنوان آقازاده هم استفاده می کنند از پیگرد قضایی مصون هستید....

اینها به نظر من فقط یک جور فرافکنی است، چون من شخصا چندین بار دادگاه رفتم، زندان رفتم ولی ازهمه دادگاه هایی که رفتم تبرئه شدم و بیرون آمدم، اگر مصون هستم پس چرا پایم به دادگاه باز شده است؟ این پیگردها از همان روزنامه زن شروع شد و ادامه پیدا کرد و طی یکسال گذشته رفتارهایی که با ما می شود نشان دهنده این نیست که مصونیتی بر ما وجود دارد نمی شود من مصون باشم و این همه تهمت و دروغ و افترا وجود داشته باشد. نمی شود من مصون باشم و شکایت من یک دانه اش هم رسیدگی نشود. اگر اینها را در کنار همدیگر قرار بدهیم می بینیم که این حرف هایی که زده می شود واقعیت ندارد ولی ما از آن طرف می بینیم که متاسفانه یک گروهی که شاید گروه کمی نباشند با زور و با استفاده از جایگاه هایی که پیدا کردند با تهمت و افتراء و با هرگونه کار خلاف به اهدافشان می رسند. این موارد باید بررسی شود.


خانم هاشمی شما در صحبت هایتان گفتید که ما هم یک طرف دعوا هستیم چه طور شد که شما یک طرف دعوا شدید یا اصلاً این دعوا چیست که شما گفتید که ما یک طرف دعوا شدیم من فکر می کنم شاید ورود شما به عرصه انتخابات ریاست جمهوری در ورزشگاه آزادی در روز سالگرد دوم خرداد شما را وارد این دعوا کرده است چه طور شد که اصلاً وارد این بازی شدید؟

ببینید این طبیعی است که من مثل بقیه شهروندان یکسری ایده ها، عقیده ها و باورهایی دارم و این حق را دارم و این حق طبیعی من است که از یک کاندیدای انتخاباتی حمایت کنم و به آن چیزی که اعتقاد دارم برای تحقق اش، وارد عمل بشوم و برای رسیدن به آن تلاش بکنم.


اگر آقای میرحسین موسوی کاندیدا نمی شد باز هم وارد عرصه می شدید؟

اگر به جای آقای میرحسین یک فرد دیگری کاندیدا شده بود بستگی داشت ببینم آن شرایطی را که فکر می کنم لازم است برای کشور ایجاد شود در آن فرد می بینم یا نه. ولی به نظر من وارد انتخابات می شدم چون شرایط کشور مناسب نبود و شاید فرق نمی کرد که چه کسی قرار است رئیس جمهور شود بلکه مهم این بود که چه کسی رئیس جمهور نشود، بنابراین چون اعتقادم این بود که با توجه به دوره چهارساله که کشور در وضعیت بسیار نامناسب قرار گرفت احتمالا وارد عرصه انتخابات می شدم واین هم حق طبیعی و شهروندی من مثل هر کس دیگری است که بتوانم از آن کاندیدای مورد نظرم حمایت بکنم و تلاش برای پیروزی اش بکنم . بنابراین ورود به این عرصه نمی تواند هیچ چیز منفی برای هیچ کسی باشد.


از بحث خیلی دور نشویم، یک ابهامی امروز در جامعه است.مردم می گویند ما این مشکلات را خیلی سال است که داریم مطرح می کنیم، چه آن زمانی که آقای هاشمی رئیس جمهور بود و چه آن زمان که آقای خاتمی رئیس جمهور بود اصلاً از اوایل دهه شصت ما همه این مسائل و ابهامات رامطرح می کردیم، به همین خاطر برخی میگویند چون در واقع مثلا خانواده آقای هاشمی یا آقای میرحسین یا دیگران و افرادی که وارد عرصه شده اند مثل خود آقای کروبی چون همیشه در مسولیت بوده اند و به هر حا ل مورد توجه حاکمیت بوده اند این مشکلات را نمی دیدند ولی الان می بینند چون به خودشان تعرض شده است، واقعا می خواهم ببینم که چه پاسخی دارید شماها برای مردم که چرا مثلا اگر در دهه هفتاد اتفاقاتی می افتاد هیچ کس اینگونه موضع گیری نمی کرد و احیانا احساس ظلم نمی کرد، چرا الان شما احساس ظلم می کنید؟

البته ببینید این قسمت را قبول ندارم که هیچ کس موضع گیری نمی کرد و احساس ظلم نمی کرد. همیشه در هر دورانی بالاخره گروهی منتقد بودند و نمی شود گفت که مثلا اتفاقات گذشته که افتاده همه ساکت بودند، حالا ممکن است بر فرض من نبودم ولی گروه دیگری بوده است خانواده دیگری بوده است چون به هر حال این ظلم شده بود این جور نبوده است که همیشه در طول این سی سال خانواده هایی که یک جوری تعلق هایی به نظام داشتند حالا از نظر جایگاهی همه ساکت بوده باشند بلکه همیشه یک گروهی از یک سری خانواده ها به عنوان معترض شناخته شدند خود من شخصا فکر می کنم من همیشه یک چهره منتقد را داشته ام تا یک چهره حامی، در ذهن من یک چنین چیزی است، یعنی شما نمی توانید پیدا کنید که مثلا من یک جای آمده باشم از یک ظلمی یا از یک شرایط نامناسبی در کشور دفاع کرده باشم، معمولا دوم خرداد را اگر ببینیم باز من موضعی داشتم که به دنبال اصلاح بود .


موضع انتقادی شما در تمام دولت ها بود؟

ببینید همیشه در اتفاقی که در طول این سی سال در این مملکت افتاده است بالاخره یک سری منتقد وجود داشته اند بخشی از اینها ممکن است منتقدین در خانواده نظام بودند. این جور نبود که مثلا بر فرض الان ما بگوییم آقای کروبی و آقای هاشمی و خانواده اش و یا خانواده آقای میرحسین ، خانواده نظام هستند و الان همه صدایشان درآمده است ممکن است اینها در دوره های قبلی معترض نبوده باشند ولی یک سری دیگر از خانواده نظام جزو معترضین قرار گرفته اند. در عین اینکه با این حرف هم به طور کلی خیلی موافق نیستم چرا که از همان جایی که خودم وارد سیاست شدم - نمی گویم قبلش این چیزها نبوده است - دوم خرداد و قبل از آن مجلس پنجم بود. ولی الان می توانم بگویم فرق اش با گذشته این است که گسترده تر شده است، یعنی یک جوری است که انگار، ظلم و نقدهایی که وجود دارد همه جامعه را در برگرفته و شاید آن موقع مثلا منتقدین جزو اقلیت قرار می گرفتند اما امروز اکثریت اند، متاسفانه الان قبح خلاف قانون عمل کردن ریخته شده است و دروغ گفتن هیچ وقت در این حد گسترده نبوده است.


یک موضوعی این جا مطرح است که شما چقدر معتقدید که شخصیتهایی که به عنوان خواص مطرح شده اند و کاراکترشان به عنوان یک شخصیت درجامعه معروف است چقدر در افزایش انتقادها تاثیرگذارند.

اولا خواص را نمی توانم از مردم جدا کنم حالا هر کسی جزو خواص قرار می گیرد یک شهروند است و یک سری باورها و اعتقاداتی دارد و آن هم حق طبیعی اش است که مثل یک شهروند قوانین هم شامل او شود اینکه حالا این خواص شد دلیل ندارد که انتقاد نکند و از حقوق خودش بگذرد و نظراتش را نتواند بیان کند چرا که ممکن است آب روی آتش بریزد. دوم اینکه من این را دو بعدی می بینم یعنی هم به نظر من بودن خواص در جریان این انتقادات بسیار مهم است که مردم احساس دلگرمی می کنند احساس می کنند که تنها نیستند و حامی دارند از سوی دیگر، بودن مردم خیلی مهم است یعنی اگر مردم نیایند خواص هرچقدر انتقاد کنند فایده ندارد درواقع این دو بعد با همدیگر است و شاید نقش مردم خیلی مهم تر باشد و همگامی این دو بعد با همدیگر است که می تواند مکمل همدیگر باشند که بتوانند این انتقادات و اعتراضات و شرایط نامطلوبی که متاسفانه الان در کشور حاکم شده است را به سمت اصلاح پیش ببرند. به نظر من هر دو بعد مهم است چرا که از این سو مردم احساس حمایت می کنند از سوی دیگر خواص به وظایف خودشان عمل می کنند چون به هر حال ما مسلمانیم، ظلم ستیزی و باورهای دینی مان جزو وظایفمان است ما نمی توانیم مسلمان باشیم و با ظلم کاری نداشته باشیم این یعنی اینکه من مسلمان نیستم و به وظایف خودم عمل نمی کنم. مسلمانی فقط این نیست که من بروم و نماز بخوانم، روزه بگیرم و یک سری اعمال فردی خودم را داشته باشم. به هر حال در جامعه یک سری توصیه های اسلامی ما داریم و جزو وظایف دینی و جزو واجبات است ظلم ستیزی جزو واجبات دینی است و اینکه زیر بار ظلم نرویم، آزاده باشیم با ظلم مبارزه بکنیم در واقع خواص دارند به وظیفه دینی خودشان عمل می کنند و همان باورهای دینی که در طول انقلاب مرتب روی آنها تاکید شده است.


عده‌ای معتقدند ریشه مشکلاتی که پیش آمده که بحث آن به میان آمد در مناظره‌های انتخاباتی بوده است شما با این قضیه موافق هستید؟

اینکه ریشه حوادث بعد از انتخابات به مناظره ها برمی گردد من خیلی به این موضوع اعتقاد ندارم. به این خاطر که به نظر من بعضی برنامه ها از قبل چیده شده بود . در واقع حرف هایی که در این مناظره زده شده بود یک ابزاری بود در جهت پیشبرد همان برنامه هایی که طراحی شده بود و حوادث بعد از انتخابات هم اعتراض به آن مناظره نبود بلکه اعتراض به اینکه؛"رای ما کجاست؟" بود و احساس شد که رای واقعی خوانده نشده است. مناطره یک بخشی از آن بی قانونی‌هایی بود که قبل از انتخابات شروع شد و به این جا رسید.


ولی به خاطر همین ظلم هایی که در مناظره‌ها صورت گرفت پدر شما نامه سرگشاده نوشت...

اینکه چرا این نامه سرگشاده نوشته شد، به نظرم این یک مساله طبیعی بود، وقتی صداوسیما طبق قانون خودشان باید زمانیکه در مورد کسی حرفی زده می شود آن طرف غایب هم فرصت پاسخگویی داشته باشد و بتواند از خودش دفاع کند، ولی آن زمان در نظرگرفته نمی شود و کسانی که متهم شدند در آن مناظره ها نمی توانند بیایند و از خودشان دفاع کنند وفقط باز هم آقای احمدی نژاد یک وقت اساسی پیدا کرد که برود و از خودش دفاع کند نگارش چنین نامه هایی طبیعی است.


آقای هاشمی رایزنی هایی هم برای حضور معترضین در صدا وسیما انجام دادند؟

اینکه در این مورد خاص – برای حضور در صداو سیما جهت پاسخگویی به اتهامات- ایشان رایزنی خاصی کرده باشند من نشنیدم و در جریان نیستم بعید می دانم در این حد ایشان بخواهند رایزنی کنند که یک همچین اتفاقی بیفتد.


به هر حال در سخنرانی های ایشان این را گفته بودند؟

گفتند که رایزنی کردم؟


نه. پیشنهاد داده شده بود.

خوب در نامه بوده، چندین بار مهدی (هاشمی) ما نامه داده بود به صداوسیما که باید صداوسیما وقت بگذارد و متقابلا این‌ها هم بیایند از خودشان دفاع کنند.


در نماز جمعه معروف آقای هاشمی هم که خودشان گفتند باید این قضیه صورت بگیرد؟

بله این قضیه باید صورت می گرفت به طور خاص و همه اینها دست به دست همدیگر داد که این شرایط را متاسفانه ایجاد بکند یعنی بی توجهی به قانون،بی توجهی به اعتراضات و همان چیزهایی که دیدید.


خانم هاشمی در آستانه هر حادثه ای که در کشور اتفاق می افتد یک سالگرد برایش در نظر می گیرند ما در آستانه سالگرد نماز جمعه تاریخی آقای هاشمی هستیم ایشان نماز جمعه های تاریخی زیادی اقامه کرده اند ولی نماز جمعه ۲۶ تیر بیشتر مورد توجه قرار گرفت آقای هاشمی کسی که به قول معروف از اول انقلاب در نماز جمعه بود اکنون یک سال است حضور پیدا نمی کند تاکنون از سوی خود ایشان هم جواب روشنی به این قضیه داده نشده است آیا واقعا آقای هاشمی از حضور در نماز جمعه قهر کرده است یا فشارهایی است که ایشان نماز جمعه را اقامه نکنند؟


نه قهر است و نه فشار تا آنجایی که می دانم تا قبل ازعید مرتب برای نمازجمعه به ایشان زنگ زده شد که مثلاً شما می روید این هفته برای نماز و ایشان می گفتند نه نمی روم. این جور هم نبود که آنها فشار بیاورند که ایشان نمازجمعه نروند فکر می کنم خودشان هم یکی- دوبار علت این موضوع را گفته است.چون آن روز (نماز جمعه۲۶ تیر) مردم خیلی آسیب دیدند، من شنیدم ایشان می گفتند چون اگر مجددا به نماز جمعه بروم همین اتفاق دوباره تکرار می شود و مردم آسیب می بینند من حاضر نیستم به نماز جمعه بروم.


بعد از عید هم به ایشان برای حضور در نماز جمعه زنگ می زدند؟

شاید الان زنگ بزنند ولی من در جریان نباشم تا جایی که من در جریان بودم مرتب هر دفعه برای نماز جمعه با ایشان تماس گرفته می شد که آقای هاشمی زیربار نمی رفت.


این روزهای آقای هاشمی چطور می گذرد؟

از خودشان بپرسید من در مورد ایشان ترجیح می دهم که حرفی نزنم چون به هر حال ایشان خودشان می دانند چه چیزی را بگویند و چه چیزی را نگویند.


شما به عنوان کسی که از نزدیک شاهد هستید، وقتی می آیند منزل یا با ایشان صحبت می کنید در چهره ایشان چه می بینید؟

نگران هستند ایشان، به شدت نگران آینده مملکت هستند.


یعنی کاری نمی کنند؟

خب در هر حال ایشان با سیاست خودشان کار می کنند و هر سیاستمداری روش خاص خودش را دارد.


در مورد مسائل اخیر که در مورد عفاف و حجاب مطرح شده است نظرتان چیست؟

در مورد حجاب البته من اشاره ای به صحبت‌های آقای احمدی نژاد ندارم ولی اکنون سی سال از انقلاب گذشته است یعنی اگر ما بیاییم یک ارزیابی داشته باشیم که از سی سال پیش که حجاب اجباری شد و بعد هم هر ازگاهی هر سال برخوردهایی کردیم و حالا در یک دوره هایی قوی تر می شود و در یک دوره هایی ضعیف تر، خب نتیجه اش چه بوده؟ اگر نتیجه بخش بود که الان نباید این معضل وجود می داشت و دوباره نیاز نبود که این کارها انجام شود من فکر می کنم اگر یک ارزیابی روی این قضیه داشته باشند بهتر است چون ما بی حجابی پنهان زیاد داریم. این که واقعا خانواده ها چقدر پایبند هستند و بعد بیاییم عوامل آن را ریشه ای مورد بررسی قرار دهیم که چه شده که به این جا کشیده آن وقت می توانیم ببینیم واقعا این ضرورت دارد یا نه من خودم این کارها را تاثیر بخش نمی دانم بلکه برعکس به نظر من نتیجه معکوس می دهد.


من یک سوال خصوصی دارم از شما اگر خواستید جواب دهید و اگر نخواستید جواب ندهید! این جایی که ما الان داریم مصاحبه می کنیم کجاست؟

فدراسیون اسلامی ورزشی زنان.


منبع درآمدی تان هم از همین جا تامین می شود؟

نه، من اصلا اینجا حقوق نمی گیرم. من از همان سال اولی که وارد فعالیت های اجتماعی شدم اصلا در المپیک نایب رئیس بودم من هیچ وقت مسئولیت های آنچنانی نداشتم ، تنها حقوقی که من گرفتم دوره چهار ساله مجلس ام بود.


اینجا زیرمجموعه سازمان تربیت بدنی است؟

نخیر. المپیک، زیرمجموعه المپیک است.


خانم هاشمی شما گفتید منبع درآمد شما اینجا نیست درآمد شما از چه طریقی است می گویند که شما خیلی پولدار هستید؟

بی خود می گویند. خب من هم یک زن معمولی هستم که همسر دارم و همسرم من را تامین می کند و من خودم درآمدی ندارم.


یعنی شما از همسرتان کسب درآمد می کنید؟

بله، ایشان هم دکتر روانپزشک هستند و مثل هر خانواده دیگری من هم از همان جا تامین می شوم. این پول هایی که می گویند هیچ کدام واقعیت ندارد و من در روزنامه بهار همه را انکار کردم، همه جوره همه دروغ است.