گفتگوی کلمه با خانم پروانه اسالو
آرزو دارم آزادی منصور و همه زندانیان سیاسی را ببینم


• سایت کلمه با خانم پروانه ی اسالو همسر منصور اسالو گفتگو کرده است. او در خطر محاکمه ی دوباره قرار دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣۱ تير ۱٣٨۹ -  ۲۲ ژوئيه ۲۰۱۰


کلمه: منصور اسانلو، رییس سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران بارها و بارها بازداشت و زندانی شده است. او هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد. این زندانی سیاسی این روزها صبر و استقامتش زبانزد همه شده است. او از آن نوع زندانی هاست که انگار همه فشارها را تاب می آورد اما از خواسته های قانونی اش پا عقب نمی گذارد. شاید به همین خاطر بود که بعد از خروج از کشور و با وجود آنکه می دانست دوباره به زندان خواهد رفت، باز هم ترجیح داد به وطنش بازگردد. سختی های زندگی اسانلو فقط مخصوص به خودش نیست و این روزها ماجرای ربودن عروسش نیز نقل محافل شده است. بعد از این ماجرا همه می پرسیدند خانواده این زندانی مگر چه گناهی کرده اند که باید این چنین تحت فشار باشند. درباره این ماجرا و سختی های زندگی این خانواده با همسرش پروانه اسانلو به گفت و گو نشسته ایم، زنی که همچون همسر مقاومش صبر و مقاومت پیشه کرده تا به قول خودش خانواده کوچکش را حفظ کند. او چشم به راه آزادی منصور است و از سختی های زندگی همسر یک زندانی سیاسی سخن می گوید:


خانم اسانلو! در ده سال گذشته، همسر شما بارها بازداشت و زندانی شده است می خواهم بدانم این چند سال سخت و طاقت فرسا بر شما و فرزندان تان چگونه گذشته است؟

مشکلات خانواده که خیلی زیاد بوده و هست. همیشه جای ایشان به عنوان همسر و پدر در خانه خالی بوده است. مواقعی بوده که واقعا به حضور ایشان در منزل احتیاج داشته ایم و کمبود او را حس کرده ام. پسر کوچکم در زمان بازداشت آقای اسانلو کم سن و سال بود و در نبود او دوران کودکی سختی را گذراند. در این سالهایی که دور از پدر بر او گذشته خیلی از نظر روحی برایش مشکل به وجود آمده است. در شب عروسی پسر بزرگم هم پدرش حضور نداشت. در حالی که با پی گیری های ما دادستان قول آزادی اش را داده بود تا حداقل بتواند در جشن عروسی پسرش حضور یابد. اما این اتفاق هرگز رخ نداد و مراسم بدون حضور منصور برگزار شد. هر چند جشن مان هم به همین دلیل تبدیل به مهمانی خیلی مختصری شد. این موضوع برای همیشه در دل پسرم باقی مانده است و برایش تبدیل به خاطره ای تلخ شده است. عروس مان هم از روزی که قدم به خانه ما گذاشته مدام تلفنی و غیرتلفنی تهدید می شود. چند وقت پیش هم که او را دزدیدند و ما چهارساعت از ایشان بی خبر بودیم. هرچه تماس می گرفتیم تلفن اش خاموش بود. او را در مترو کتک می زنند و با چشم بسته به محلی که خودش هم هنوز نمی داند کجا بوده، می برند بعد هم آنجا دوباره به شدت کتک اش می زنند.


مگر عروس شما فعالیت سیاسی دارد که چنین برخوردهایی با او می کنند؟

اصلا. به هیچ عنوان. این را بارها گفته ام. ایشان آقای اسانلو را فقط یکبار آن هم در شب نامزدی اش دیده است. او در عمرش به هیچ عنوان فعالیت سیاسی نداشته است و کاملا یک زندگی عادی و معمولی دارد. طفلک، از صبح تا غروب سر کار می رود. به هیچ کاری، هم کار ندارد. آنجا رو به او می گویند باید قول بدهید وقتی اسانلو از زندان آزاد شد خانوادگی از این مملکت بروید، یا اینکه فعالیتی نکنید. عروسم هم که دهانش و چشمش بسته بوده نتوانسته چیزی بگوید. گذشته از این اصلا مگر مسایل خانواده من به او ارتباطی دارد. آقای اسانلو مگر به حرف من که زنش هستم گوش می کند؟ به هرحال عروسم الان دچار مشکلات روحی شده است بعد از این حادثه خنده از لبش افتاده است. عروس من آدمی بود که دائم می خندید. جزو انسان های شاد محسوب می شد ولی الان واقعا دچار مشکلات روحی و عصبی شده است.


خانم اسانلو شما ضمن صحبت هایتان اشاره کردید که از عروس تان خواسته اند که شما و همسرتان از ایران بروید. همسر شما چندسال پیش سفری به خارج از کشور داشتند که برخی تصور می کردند با وجود رنج های زیادی که ایشان تحمل کرده اند، پس از این سفر دیگر به ایران بازنگردند. توصیه خود شما در این باره به ایشان چه بود؟ و به نظر خودتان چرا با وجود تحمل این همه رنج ایشان دوباره به ایران بازگشتند؟

من با توجه به بلاهایی که سرش آمده بود می دانستم چه خطراتی در انتظارش است. طبیعی است که من زندگی ام ، همسرم و بچه هایم برایم در اولویت هستند بنابراین خیلی اصرار کردم که دیگر برنگردد چون می دانستم اگر برگردد دوباره بازداشت و زندانی می شود.
ولی ایشان در جواب اصرارهای من گفتتند من نماینده کارگرها هستم. من برای مسائل کاری می روم و باید برگردم. اگر برنگردم به خودم و همه کارگرها خیانت کرده ام. من خیلی اصرار کردم. حتی شب قبل از پروازش، واقعا به التماس افتادم که تو رو خدا برنگرد. گفتم حاضرم دوری از تو را تحمل کنم ولی آنقدر در اینجا رنج نکشی ولی گوش نکرد.


به عنوان خانواده یک زندانی سیاسی که سال هاست همسرش در زندان به سر می برد اکنون با چه مشکلاتی دست به گریبان هستید؟

بعد از ۲۶ سال سابقه کار در شرکت واحد الان حقوق و مزایای همسرم را قطع کرده اند. یعنی اخراجش کرده اند. به هرحال وضعیت مادی خانواده تحت تاثیر این مسئله قرار گرفته است. همسر من به هر دلیلی الان دوران محکومیت اش را میگذراند اما چرا باید حقوق زن و بچه اش قطع شود! در واقع آقای اسانلو به تنهایی تنبیه نمی شود خانواده اش هم تنبیه می شود.
موضوع دیگری که خیلی برای ما اهمیت دارد، احساس عدم امنیت است. این احساس از خود عدم امنیت بدتر است. این احساس واقعا از زمانی که آن مشکل برای عروسم پیش آمد دامن مان را گرفته است و لحظه ای رهایمان نمی کند چه تضمینی وجود دارد که چنین اتفاقی دوباره رخ ندهد؟


بعد از ماجرا یی که برای عروس تان رخ داد هیچ اقدام قانونی کرده اید؟ منظورم شکایت یا دادخواهی یا مراجعه به مراکز قضایی است؟

بله. ما به ۹ مرکز قضایی نامه نوشته و درخواست کرده ایم که به وضعیت مان رسیدگی شود. ولی متاسفانه تا الان جوابی دریافت نکرده ایم.


خانم اسانلو می خواهم سوالی صریح از شما بپرسم. اینکه شما به عنوان یک همسر زندانی سیاسی که انواع فشارها، تهدیدها و سختی ها را تحمل کرده، تا به حال شده که از این نوع زندگی خسته شده باشید و آرزو کرده باشید کاش شوهری عادی داشتید؟

هر انسانی به هرحال دوست دارد کانون خانواده اش حفظ بشود. اما گاه چیزهایی به انسان تحمیل می شود که باید تحمل کند. من هم تمام مشکلات را با صبوری تحمل می کنم. برای اینکه می دانم همسرم بی گناه است. او تنها در چارچوب قانون از حق و حقوق خودش و همکارانش دفاع کرده است. و هرگز فکر نمی کرد این اقدام های قانونی جوابش زندان و این همه سحتی برای خود و خانواده اش باشد. به خاطر همین چون می دانم این عواقب ناخواسته بوده، برای حفظ زندگی ام می کوشم.


ایا امکان استفاده از آزادی مشروط برای آقای اسانلو وجود دارد؟

طبق قوانین ایشان الان سه چهارم مدت حبس اش را گذرانده است و باید از آزادی مشروط برخوردار شود یا از مرخصی استفاده کند. اما متاسفانه تاکنون هیچ یک از این موارد پذیرفته نشده است. الان یک سال از محکومیت اش هم باقی مانده است.


چه مقام یا نهادی از آزادی مشروط ایشان جلوگیری می کند؟

دادستان تهران دو هفته پیش خودش در زندان با آقای اسانلو صحبت کرده و گفته اند که برای آزادی مشروط و مرخصی تان در خواست داده ام اما تاکنون پاسخی نیامده است. یعنی منظورشان این بوده که کاری از دست شان ساخته نیست. اتفاقا یک بار هم که خودم به ایشان مراجعه کردم به من گفتند که “اگر با من باشد می تواند بیرون بیاید“ یعنی عین همین جمله را گفتند.


یعنی قدرتی فراتر از قانون و دادستان تهران از آزادی ایشان جلوگیری می کند؟

احتمالا همینطور است. وقتی دادستان با مرخصی یا استفاده از حق آزادی مشروط ایشان موافقت می کند. لابد قدرتی بالاتر جلویش را می گیرد. مگر در قوه قضاییه بالاتر از مقام دادستان هم کسی را داریم.


نظر وکلای آقای اسانلو درباره پرونده شان چیست؟

وکلایش خیلی تلاش کرده اند اما انگار وکلا در پرونده زندانیان سیاسی خیلی کاری از دست شان برنمی اید و خیلی محدودشان کرده اند.


از مشکلات تان شنیدیم خانم اسانلو. اما آیا در زندگی شما به عنوان همسر یک زندانی سیاسی لحظات شیرینی هم وجود دارد؟

لحظات شیرین! (می خندد) چه بگویم ؟ نمی توانم بگویم اصلا لحظات شیرین نداشته ام اما به هرحال بیشتر زندگی خصوصی مان تحت تاثیر این مسایل نگران کننده قرار گرفته است.


طبق گفته خانواده های زندانیان سیاسی اکنون شرایط نامناسبی از نظر وضعیت بهداشتی و و رفاهی بر زندان ها حاکم است. آقای اسانلو از کدام وضعیت و شرایط بیشتر از همه گلایه دارند؟

آقای اسانلو خوشبختانه همیشه خودش را با سختی ها انطباق می دهد. همیشه هم صبور است و معمولا گلایه ای نمی کند. خودش از بیماری رنج می برد. کمر درد سختی دارد اما سعی میکند روحیه اش را حفظ کند. تنها با نرمش هایی که انجام میدهد، کمی دردش را کنترل می کند. باید از کمرش ام آر آی گرفته شود، باید قلب اش آنژیوگرافی شود و چندماه مدام تحت کنترل باشد. همه اینها دستورهای پزشکی قانونی است اما به هیچکدام اش رسیدگی نشده است.
گذشته از همه این ها پرونده جدیدی هم برایش باز کرده اند که واقعا بابت اش نگرانیم.


چه پرونده ای؟ مگر ایشان تمام این مدت در زندان نبوده اند؟

پرونده ای در بازپرسی شعبه شش کرج برایش باز شده است. می خواهند تلاش کنند برایش مدارک غیرواقعی توسط زندانی های دیگر درست کنند مثلا بگویند ما شاهد داشته ایم که آقای اسانلو در زندان شلوغ کاری کرده است. در صورتی که آقای اسانلو آدم قانون گرایی است. با شناختی که از همسرم دارم می دانم او دنبال هرج و مرج نیست. در زندان هم طبیعتا همین طور هست ولی متاسفانه باز هم قصد دارند برایش پرونده سازی کنند تا باز هم زندانی اش کنند.


حرف آخر؟

فقط آرزو دارم هر چه زودتر روز آزادی اش را ببینم. البته هم آزادی همسرم، هم همه زندانی های دیگر.