رابطه ی جنبش سبز و دلارهای آمریکایی


آرش اعلم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۰ مرداد ۱٣٨۹ -  ۱ اوت ۲۰۱۰


آیت ا.. جنتی دبیر شورای نگهبان که اخیراً به مناسبت نیمه شعبان و احتمالاً انجام یک دیدار محرمانه با امام زمان (عج) به جمکران سفر کرده بود ضمن سخنرانی در مسجد مقام جمکران از وجود مدارکی مستند و احتمالاً مورد تائید امام زمان در خصوص کمک یک میلیارد دلاری آمریکا به رهبران جنبش یا به تعبیر وی سران فتنه، خبر داد.
البته این نخستین بار نیست که آقای جنتی و هموندان ایشان در حکومت، اصلاح طلبان و منتقدان خود را به دریافت رشوه و کمک مالی از دولتهای خارجی و به خصوص آمریکا متهم می نمایند، بلکه ایشان و همراهانشان ید طولایی در این امر داشته و بیاد داریم که چند سال پیش نیز در حالی که روزنامه ها و نشریات مستقل اصلاح طلب و منتقد حکومت در رقابت با نشریات وروزنامه های حکومتی که ازامکانات و پشتیبانی مالی بی حد و حصر دولتی برخوردار بودند، برای تامین مخارج و هزینه های جاری خود با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کرده و برای حفظ و بقای خود ناگزیر به دریافت انواع وامهای مشروع و غیر مشروع با بهره های سنگین می شدند، آقایان آنها را به دریافت چمدان دلارهای آمریکایی متهم نمودند، ادعایی که هیچ گاه و در هیچ محکمه ای ثابت نشد.
حال باید دید که هدف و انگیزه طراحان و راویان چنین اتهاماتی در مقاطع مختلف و به خصوص مقطع حساس کنونی چیست و این گونه شائبه انگیزیها و فرافکنی ها تا چه اندازه در توجیه افکار عمومی و تثبیت موقعیت حکومت تاثیر گذار خواهد بود.
با مروری در تاریخ، خصوصاً تاریخ معاصر کشورمان در می یابیم که این سیاست همواره از سوی حکومتهای فاسد مستبد و خودکامه ای دنبال می شود که قدرت و مشروعیت خود را بواسطه شورش و کودتا و به زور شمشیر و سرنیزه کسب نموده و یا در طول دوران زمامداری، مشروعیت و پایگاه مردمی خود را بدلیل اعمال سیاستهای ضد ملی از دستداده اند و لذا برای گریز از این واقعیت همواره دلیل شکست و سقوط خود را دخالت نیروهای بیگانه و اجنبی قلمداد نموده و در نتیجه برای مبارزه با این دشمن بیگانه و حفظ حکومت نا مشروع خود به هر ترفندی حتی کشتار مردمان خود آویخته اند.
بطوری که مثلاً می بینیم محمد رضا شاه پهلوی مخالفان خود را خائن و فریب خورده و علت نارضایتی مردم و سقوط حکومت خود را در اتحاد سرخ و سیاه و دخالت و توطئه نیروهای بیگانه به خصوص آمریکا می پندارد ویا صدام حسین دلیل سقوط دیکتاتوری سیاه و خونبار خود را در توطئه مداوم شیعیان و ایران و دخالت کشورهای منطقه و آمریکا می دانست.
روزی در جایی نوشتم که بر خلاف تصور اشتباه برخی افراد بویژه هموطنان سلطنت طلب که دلیل سقوط حکومت پهلوی را متاثر از توطئه و همدستی نیروهای درونی رژیم با عوامل خارجی و حضور و دخالت بیگانگان و حمایت آنها از انقلاب ۵۷ می پندارند این شکست ناشی از بی کفایتی و اعمال سیاستهای نابخردانه و رویاپردازانه پادشاهی بود یه غافلاز واقعیتهای عینی تلخ و تاسف بار کشورش با اتکا و اطمینان محض به قدرت نظامی و اطرافیان دست بوس خود که جز به منافع شخصیشان نمی اندیشیدند، در قصر تنهایی خود در اندیشه رسیدن به تمدن بزرگ و جلوس به جایگاه بی دلیل کوروش بود.
به نظرمی رسد اکنون که حکومت در نتیجه تصمیم گیری و سیاست ورزیهای شتابزده، نا معقول و غیر کارشناسانه عوامل خود در حوزه های داخلی و خارجی طی سالیان گذشته و خصوصاً چند سال اخیر و تاثیرات منفی آن بر روند وضعیت اقتصادی، فرهنگی و آزادیهای مدنی و سیاسی جامعه مشروعیت و پایگاه مردمی خود را از دست رفته می بیند چاره ای جز اعمال سیاست دایی جان ناپلئونی و انداختن گناه اشتباهات خود به گردن دیگران ندارد.
گسترش نارضایتی های اجتماعی و تعمیق روز افزون شکاف بین مردم و حاکمیت از یک سو و ریزش و انشقاق هواداران و حامیان حکومت و در نتیجه تنگ تر شدن حلقه خودیها از سوی دیگر به اندازه ای است که هوادان نظام را نیز ناگزیر به اذعان و اعتراف به آن نموده است به طوری که محسن رفیقدوست در سالگرد عملیات مرصاد از رای دهندگان به خاتمی و موسوی به عنوان مخالفان نظام و حتی از رای دهندگان به موسوی به عنوان مخالفان با ولایت فقیه یاد می کند و یا محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد از عدم اطمینان و اقبال عمومی به نشریات موجود حکومتی حکایت می کند.
لذا دور از ذهن نیست اگر حکومت برای گریز از این واقعیت و سرپوش نهادن بر شکست همه جانبه خود علاوه بر توسل به قوای قهریه، نظامی و انتظامی و پرونده سازیهای مجعول و کذب اطلاعاتی و قضایی برای مخالفان خود بدنبال مشروعیت بخشی کذایی برای خود از طریق بر پایی راهپیمایی ها و جلسات مدح و ثنای فرمایشی و صدور فتاوی التزام به ولایت فقیه وتبعیت از احکام حکومتی وی می باشد.
از سوی دیگر شایسته است که از آقای جنتی و حامیان ولاییی ایشان پرسیده شود که بر فرض محال، پرداخت چنین مبلغیاز سوی آمریکا به سران جنبش چگونه وبا چه هدف و انگیزه ای صورت پذیرفته است؟ اصولاً پرداخت چنین کمکهایی از سوی کشورهای خارجی جهت تامین هزینه نیروی انسانی، نظامی و تبلیغاتی گروههای سیاسی و شبه نظامی مخالف حکومتها به منظور دستیابی به هدفی خاص و غالباً سرنگونی و سقوط دولتها و حکومتها می باشد. به طور نمونه می توان به کمک های گسترده مالی ایران از گروههای حماس و حزب ا.. طی سالیان گذشته با هدف جنگ و نابودی رژیم اشغالگر اسرائیل اشاره نمود.
اما براستی ایراد این اتهام به جنبش آزادیخواهی سبز مردم ایران با کدام منطق و برهان توجیه پذیر می باشد.
حرکت اصیل مردم آزاده و آزادی خواهانی که پس از ٨ سال جنگ تحمیلی و محرومیت های همه جانبه ناشی از آن به
امید فردایی بهتر همراه و هم گام با دوران سازندگی ، هم صدا و هم نفس با دوران اصلاحات و توسعه فرهنگی - سیاسی آن، و هم قرینی نا خواسته با دولت مدعی مهر پروری، با پذیرش قوانین و قواعد متناقض همین حکومت و رضایت بر انتخاباتی غیر دموکراتیک خواهان کسب حقوق و آزادیهای مسلم و اولیه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فرو نهاده شده خود از سوی حاکمان بودند با کدام میزان و معیار مالی قابل ارزیابی است.
اقدام شجاعانه رهبران جنبش که در اوج اقتدار سیاسی با خروج از حاکمیت و دست شستن از منصب و موقعیت گسترده مالی حکومتی، به صفوف ملت خود پیوسته و حکومت خود را در قلوب هم میهنان خود بنا نهاده اند با چند میلیارد دلار قابل برابری است.
حضور میلیونی مردمی که برای پس گرفتن رای خود و در اعتراض به اهانت آشکار حکومت به خواست و اراده ملت،
کار و کاشانه خود را رها نموده و با لبان دوخته به خیابانها آمده و در برابر قوای تا دندان مسلح نظامی، انتظامی، لباس شخصی و مزدوران حکومتی سکوت پیشه کردند با کدام چرتکه و ترازو قابل محاسبه است.
اهدا صدها شهید ، مجروح و مفقودالاثر و تحمل حبس، انفرادی، شکنجه های قرون وسطایی و از هم پاشیدگی دهها خانواده در راه آزادی و استقلال کشور با چند صد میلیارد دلار قابل جبران خواهد بود و اگر چنین بود خانواده شهدا را نیازی به رد خونبهای عزیزان خودوخانواده زندانیان سیاسی را نیازی به التماس و در به دری در جهت یافتن وثیقه آزادی اسیران در بندشان نبود.
با پرداخت چند صد میلیارد دلار می توان رنج تحمل کهریزک ، حبس ها وانفرادیهای طولانی در رجایی شهر، اوین و قزل حصار که زندانیانش رویای گوانتانامو و ابوغریب را در سر می پرورانند و یا بازجویی های سخت و طولانی اطلاعاتی را هموار نمود و یا جوانی و سلامت روحی و روانی رفته را بازستاند. شاید این اتهام را بتوان بیشتر متوجه کسانی نمود که فردای انتخابات سر مست از پیروزی کودتایی خود جهت قدردانی و ادای احترام به اربابان خود سراسیمه به روسیه شتافتند و به پاس این حمایت و پشتیبانی منابع این مملکت را در طبق اخلاص نهادند.. دنیا پرستانی که برای حفظ مقام و منصب نا مشروع خود با افزایش بودجه نهادهای نظامی و انتظامی و امنیتی و توزیع مقادیر هنگفت پول در بین نیروهای سرکوبگر موجبات ضرب و شتم، شکنجه، تجاوز، کشته و مجروح کردن صدها تن از بهترین عزیزان این مملکت را رقم زدند، وطن فروشانی که برای چند صباحی بقای بیشتر و تکیه بر اریکه قدرت چشم بر تاراج خاک، آب و منابع این کشور از سوی حامیان خارجی خود بستند. بدیهی است این انگ و اتهام بر هر کسی وارد باشد، یقیناً بر رهبران جنبش سبز و مردم آزادیخواه ایران که برای رهایی کشورشان از یوغ ظلم و استبداد از جان و مال خود گذشته اند نشان از ظلمی مضاعف و دروغی مضاعف تر است.