روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ مرداد ۱٣٨۹ -  ۲ اوت ۲۰۱۰


 روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود مطلبی دارد با عنوان واقعیت‌هایی درباره توطئه تحریم که در ‌آن آمده است: «با تصویب نهایی تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران، توطئه تحریم به کامل شدن نزدیک می‌شود. دولت کانادا نیز خبر داده است که تصمیم دارد تحریم‌هایی را علیه ایران به تصویب برساند که طبق اطلاعات موجود، حلقه پایانی و مکمل توطئه تحریم خواهد بود.
بعد از صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل در ۱۹ خرداد گذشته، دولت آمریکا نیز تحریم‌هایی را به تصویب مجلسین و امضاء رئیس‌جمهور این کشور رساند. دوشنبه هفته گذشته، حلقه دیگر این توطئه توسط دولت انگلیس شکل گرفت و آنچه قرار است توسط دولت کانادا صورت بگیرد، ادامه همین روند است که بطور طبیعی سردمداران «توطئه تحریم» را نشان می‌دهد، آمریکا، انگلیس، کشورهای عمده اروپایی و کانادا.
این اسامی، دو نکته را فاش می‌کنند، اول آنکه در رأس این توطئه،‌ آمریکا قرار دارد و دوم آنکه آنچه توسط شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده است نیز به همین چند کشور مربوط می‌شود که باز هم آمریکا در رأس آنها قرار دارد. به عبارت روشن تر، خط دهی اصلی و طراحی این توطئه توسط آمریکا صورت گرفته و همراهی سایر کشورها با آمریکا نوعی پیروی از این کشور است که عنوان «ناخواسته» می‌تواند برای آن عنوانی مناسب باشد. واقعیت اینست که اروپائی‌ها مایل نیستند منافع اقتصادی خود را با خواست و ارا ده آمریکا گره بزنند و نوع تحریم‌های اتحادیه اروپا نیز همین واقعیت را نشان می‌دهد. درباره کانادا نیز همین نکته صدق می‌کند و این مجموعه، چارچوب خاصی را برای تحریم‌ها انتخاب کرده‌اند که از یکطرف در ظاهر با آمریکا همراهی کرده باشند و از طرف دیگر، منافع اقتصادی خود را به خطر بیاندازند. از این نکته، که به ماهیت اقدام اروپا و کانادا مربوط می‌شود، که بگذریم، به چند واقعیت درباره تحریم‌ها می‌رسیم که باید به آنها توجه جدی شود. اول آنکه برخلاف ادعای دولت‌های آمریکا، کانادا و اتحادیه اروپا که می‌گویند تحریم‌ها ملت ا یران را نشانه نمی‌روند، اگر لطمه‌ای متوجه ایران باشد بدون تردید ملت ایران در کانون این لطمات قرار خواهد داشت. شورای امنیت سازمان ملل هم مدعی است صدور قطعنامه ۱۹۲۹ نوعی برخورد با دولت و در عین حال حمایت از ملت ایران است. ولی واقعیت اینست که این ادعاها کاملاً انحرافی و نوعی مغالطه می‌باشد. تفکیک دولت از ملت، که در ادعاهای تحریم کنندگان صورت می‌گیرد، خود یک توطئه کثیف‌تر است. علاوه بر این، امکان ندارد چیزی موجب وارد شدن لطمه به دولت شود ولی ضرر آن متوجه ملت نشود. مهمتر آنکه برای غربی‌ها اموری از قبیل انرژی هسته‌ای وحقوق بشر فقط بهانه‌ایست که درصدد هستند انتقام خود را از ملت ایران، که با قیام و ا نقلاب خود نفوذ استعماری آنها در ایران را قطع کرد، بگیرند. می‌بینیم که تعدادی از کشورهای منطقه حتی تا ساخت بمب اتمی هم پیش رفته‌اند و تعدادی دیگر حتی اصول اولیه حقوق بشر را رعایت نمی‌کنند و پرونده‌های سیاهی را در این زمینه دارند ولی غربی‌ها نه تنها با آنها روابط گرمی دارند بلکه از آنها در همه زمینه‌ها حتی از انرژی هسته‌ای و سرکوب مردم و پایمال کردن حقوق بشر حمایت هم می‌کنند، زیرا دولت‌های این کشورها آلت دست غرب هستند و ملت‌هایشان هر چند از این وضع ناراضی هستند ولی کاری که منافع استعماری غرب را به خطر انداخته باشد نکرده‌اند. در ایران، شرایط متفاوت است. ملت ایران، که صاحب اصلی انقلاب است و در دفاع مقدس ایستادگی کرد و در همه صحنه‌ها حاضر بوده و توطئه‌های دشمنان را یکی پس از دیگری خنثی کرده و ملت‌های دیگر را نیز برای ایستادگی در برابر قدرت‌های استکباری تشویق نموده،‌ برای غربی‌ها یک خطر محسوب می‌شود و طبیعی است که آنها درصدد باشند به هر بهانه‌ای که شده انتقام خود را از این ملت بگیرند. واقعیت دوم اینست که تجربه ٣۱ ساله ما نشان داده ما می‌توانیم در برابر تحریم‌ها بایستیم و از این عرصه کارزار نیز پیروز بیرون بیائیم. در جنگ تحمیلی ٨ ساله علاوه بر مشکلات خود جنگ، تحریم‌ها هم هر روز بیشتر می‌شدند و ملت ایران با مقاومت شجاعانه در صحنه دفاع و همبستگی هوشیارانه در عرصه‌های دیگر به ویژه مقابله با تحریم‌ها توانست کلیه توطئه‌ها را خنثی کند و راه را برای پیشرفت در زمینه‌های مختلف هموار نماید. قطعاً اینبار نیز چنین خواهد شد و ملت ایران یکبار دیگر دشمنان خود را مأیوس خواهد کرد. تحریم‌ها را نادیده گرفتن یا کوچک شمردن درست نیست. ما اگر هنری داریم که داریم، اینست که در برابر تحریم‌هایی که کوچک نیستند می‌ایستیم و موفق هم می‌شویم.
واقعیت سوم اینست که حفاظت از نظام جمهوری اسلامی، به عنوان یک وظیفه حتمی و همگانی، ایجاب می‌کند مسئولان از دو اهرم کارآمد بطور همزمان استفاده کنند. مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌ها و تدبیر برای خنثی کردن توطئه‌ها. ‏مقاومت، همانست که از دوران انقلاب تا پیروزی و بعد از پیروزی تا ا مروز صورت گرفته و موفقیت‌های بزرگی را برای ملت ایران در همه زمینه‌ها رقم زده است. اکنون نیز به این عامل مهم نیازمندیم و خوشبختانه در تمام رده‌های مسئولیتی و در بدنه جامعه روح مقاومت در برابر توطئه کاملاً بارز است. این روحیه باید با بیان نقطه قوت‌ها و تجربه‌ها تقویت شود و همه با این واقعیت آشنا شوند که پیروزی نهایی با طرفی است که بیشتر مقاومت کند. اهرم دوم، یعنی تدبیر، عامل مهمی است که مانع افزایش توطئه‌ها علیه نظام جمهوری اسلامی و یا جلوگیری از شکل‌گیری توطئه‌ها می‌شود.
بکار گرفتن عقلانیت در عین هوشیاری و مقاومت، موجب می‌شود دشمن نتواند بهانه جویی کند. این هنر، مانع دشمن‌تراشی می‌شود و نظام جمهوری اسلامی را از وجود دوستان قدرتمند بهره‌مند می‌سازد. فلسفه دستگاه سیاست خارجی در هر کشور که تحت عنوان وزارت امور خارجه فعالیت می‌کند همین است. همه مشکلات را با شعار و طرد کردن این و آن نمی‌توان حل کرد. نام این کار، ایجاد تنش است و مأموریت اصلی و جوهری دستگاه سیاست خارجی هر کشور و همه مسئولان اجرائی، تنش زدایی است. هر کشوری که این مأموریت را بهتر به انجام برساند در حفاظت از کیان خود موفق‌تر خواهد بود. در برابر قلدری‌ها، زیاده خواهی‌ها و سلطه‌طلبی‌ها ما باید بایستیم همانگونه که تا امروز ایستاده‌ایم و موفق هم بوده‌ایم. اما ایستادگی در برابر قلدری‌ها را با دشمن تراشی و ایجاد تنش نباید اشتباه گرفت. حفاظت از نظام جمهوری اسلامی، به ایستادگی در برابر قلدری‌ها نیاز دارد ولی به ایجاد تنش نه تنها نیاز ندارد بلکه با پرهیز از آنست که می‌توان به این هدف رسید.
برای مقابله با «توطئه تحریم» باید همه به این واقعیت‌ها توجه عمیق داشته باشیم و با پای بندی به وظایف خود که در رأس آن حفاظت از نظام جمهوری اسلامی قرار دارد، این مرحله را نیز پشت سر بگذاریم و مطمئن باشیم که به فضل الهی پیروز این صحنه نیز ملت ایران خواهد بود.»

برای عذرخواهی ترسی ندارم
روزنامه شرق در صفحه اول خود گفتگویی دارد با محمدرضا زائری با عنوان برای عذرخواهی ترسی ندارم که متن آن بشرح زیر است: «بازارعذرخواهی از هاشمی رفسنجانی بازار داغی نیست. اما در همین کسادی گاه خبرهایی منتشر می‌شودکه به نظر جالب توجه می‌آید همچون انتشار نامه عباس پالیزدار به شخص آیت‌الله هاشمی که یک روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته قابلیت این را داشت که به بمبی خبری تبدیل شود. پالیزدار که سخنرانی‌اش در دانشگاه همدان ۴۰تکه‌ای بود از اتهامات متعدد وی علیه هاشمی رفسنجانی و فرزندانش و شمار دیگری از روحانیون و علمای برجسته کشور در نامه‌ای خطاب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه «در ۱۲۴ پرونده مورد تحقیق و تفحص مجلس هیچ پرونده‌ای از حضرتعالی و فرزندان شما نبود»، از وی به خاطر نقل مطالب غیرمستند عذرخواهی کردودر نهایت نوشت: «از صبر شما که در طول این یک سال هیچ شکایتی از اینجانب ننموده‌اید، تشکر می‌کنم،‌ علی‌رغم اینکه تنها کسی که محق بر شکایت بود شما بودید.» عذرخواهی اختصاصی پالیزدار از هاشمی در شرایطی منتشر شد که در آن ایام هاشمی درمیانه مناظرات تلویزیونی و در پرمخاطب‌ترین برنامه تلویزیونی آماج اتهامات متعدد قرار گرفته بود. بیش از یک سال است که هاشمی رفسنجانی انتقادهای متعدد را شنیده است. واقعیت این است که نقد هاشمی چیز تازه‌ای نیست. در گذشته به دلیل ایده‌ها و تفکرات خاص هاشمی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، وی از سوی گروه‌های مختلف مورد انتقاد قرار می‌گرفت؛ انتقاداتی که یا در لفافه پیچیده می‌شدند یا به احتیاط و در ذیل نام‌های مستعار منتشر می‌شدند. اما با گذشت زمان و پس از واگذار شدن ریاست جمهوری به محمود احمدی‌نژاد رفته رفته نقد هاشمی رویه متفاوتی یافت و کار به آنجا رسید که دیگر آنچه گفته می‌شد، سبقه انتقادی نداشت بلکه بیان اتهاماتی بود که هرچند تا به امروز به اثبات نرسیده‌اند اما انتظار برای آنکه کسی از باب بیانشان عذر تقصیر بیاورد، انتظاری است که بعید است به زودی به واقعیت بدل شود. بیش از ۱۰ روز پیش نامه سرگشاده‌ای منتشر شد؛ نامه‌ای به قلم محمدرضا زائری سردبیر پیشین روزنامه همشهری که در آن در لفافه نسبت به ستون‌نویسی‌های سال‌های گذشته نویسنده درباره هاشمی رفسنجانی تعریض‌هایی بیان شده بود و برخی آن را نوعی عذرخواهی از شخص رئیس مجلس خبرگان تلقی کردند. زائری در آن نامه نوشته بود: «از دید ناظر بیرونی، همچنان هاشمی رفسنجانی از نخستین یاران امام و نزدیکترین برادران رهبری است و باقیمانده بهشتی‌ها و مطهری‌ها و رجایی‌هاست و بدون شک چنین خواهد ماند. هم ایمان و ریشه‌های تاریخی تعلق انقلاب و هاشمی رفسنجانی عمیق‌تر از آن است که به این سادگی دچار تفکیک شود و هم علاقه‌مندان به انقلاب و نظام اسلامی آنقدر هوشیار و بصیر هستند که اختلاف‌نظرها و تفاوت سلیقه‌ها را ـ هر اندازه هم که بزرگ به نظر برسد ـ پیش روی بیگانگان جار نزنند.» وی در ادامه ضمن تأکید بر لزوم حفظ حرمت امامزاده به دست متولی آورده بود: «روند خطرناک بی‌ادبی و پرده‌دری و حرمت‌شکنی باهر توجیه و تفسیری که باشد،‌ به مرور سنت‌های سیئه‌ای را بنا خواهد نهاد که اولاً به مصداق «کان علیه وزر من عمل بها الی یوم‌القیامه» دامان بانیان و مسببان آنها راخواهد گرفت و ثانیاً هیچ‌کس از تبعات منفی آنها در امان نخواهد ماند.» و اذعان کرده بود: «با بی‌ادبی و بی‌حرمتی نمی‌توان به ترویج و حفظ ارزش‌ها پرداخت و این شیوه ناپسند اگر منع نشود و رواج یابد، خشک و تر را باهم خواهد سوزاند و درهم ریختن قواعد و بنیان‌های اخلاقی، بزرگ و کوچک و راست و چپ و اصولگرا و غیراصولگرا نمی‌شناسد و اگر به این ترتیب پیش رویم و کسی جلودار نادانی‌ها نشود، این سیل همه را باهم خواهد برد.»
محمدرضا زائری روحانی روزنامه‌نگاری که نوشته‌هایش در روزنامه‌های متعددی منتشر شده است، در خلال سال‌های ۷٨ و ۷۹ در ستونی با عنوان «یادداشت‌های شهر شلوغ» و با نام مستعار «بهنام پارسیان» پس از انتشار آن نامه در گفتگو با «شرق» اگرچه آن نامه را مشمول عذرخواهی ندانست، گفت: «احساس می‌کردم باید نسبت به بی‌توجهی‌ها و بی‌دقتی‌هایی که در کار روزنامه‌نگاری داشته‌ام، طلب غفران کنم. از اینکه از کسی عذرخواهی کنم باکی ندارم. آقای هاشمی هم آنقدر شخص بزرگی
هستند و آنقدر به گردن انقلاب حق دارند که اگر من از ایشان عذرخواهی کنم، کوچک نمی‌شوم.» وی همچنین ضمن اشاره به کسانی که تصور کرده بودند او در ازای دریافت امتیازی چنین نامه‌ای را منتشر کرده است، گفت: «الان اگر کسی بخواهد با ملاحظه و مراعات جو چیزی بنویسد نباید متنی شبیه آنچه من نوشتم، منتشر کند. این روزها اگر کسی بخواهد ملاحظه جو و فضا را بکند طبیعتاً باید علیه آقای هاشمی بنویسد کمااینکه مثلاً ۱۰ سال پیش جو و فضا کاملاً متفاوت با الان بود و حال آنکه بسیاری از کسانی که آن روزها مدح می‌کردند، امروز فحش و ناسزا می‌دهند.» زائری که هنوز هم دوران سازندگی را قابل نقد می‌داند، گفت: «مثلاً توجه به قشر محروم جامعه یکی از شعارها و ارزش‌های انقلاب بود حال آنکه در دوره آقای رفسنجانی به نظر می‌رسید توجه به این قشر به عنوان میراث‌داران اصلی انقلاب و نظام کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود.» وی در پاسخ به این پرسش که آیا شعارها و سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد پاسخی به دغدغه‌های او و همفکرانش بوده و آیا او به عنوان یک روزنامه‌نگار روحانی دیگر نقدی از این باب ندارد، پاسخ داد مشکل عمیقی که در کشور ما وجود دارد و به نوعی ریشه از روحیه شرقی ما گرفته، تمایل به تندروی و افراط از سویی و تفریط از سوی دیگر است. از همین‌رو است که گاه به بهانه‌های مختلف از مردمی که به تعبیر امام ولی نعمتان دولتند، غافل می‌شویم و گاه یکسری برنامه‌ریزی‌های کلان و زیربنایی را به بهانه برخی توجیهات سطحی و ظاهری موردغفلت قرار می‌دهیم.» زائری در ادامه افزود: در فضای شلوغ سال‌هایی که در ستون «یادداشت‌های شهر شلوغ» و در بخشی از یادداشت‌هایم انتقاداتی علیه آقای هاشمی و دیگران مطرح می‌کردم گاه تحسین و تحمید دیگران موجب مضاعف شدن غفلت من می‌شد، گاه اسم کسی را برده‌ام یا موجب استهزای دیگری شده‌ام و... حالا که پشت سرم را نگاه می‌کنم، احساسم این است که ناخواسته بار گناهانم را زیاد کرده‌ام و طبیعتاً از این موضوع متأسفم.» وی افزود: «به هر حال من از موضع کسی که می‌خواهد اشتباه خود را اصلاح کند زمانی این یادداشت را نوشتم که احساس کردم آقای هاشمی در صحبت‌هایشان نوعی اقدام و تلاش برای تصحیح امور و اشتباهات صورت گرفته دارند.»
از نامه انتشار یافته محمدرضا زائری این‌گونه برمی‌آید که در این دفاعیه‌نویسی نوعی وجه ولایتمداری وجود دارد که البته از شخصی چون او بعید نبود.
زائری درباره تفاوت میان ولایتمداری کسانی چون خودش و ولایتمداری کسانی که از همین زاویه به نقد آیت‌الله هاشمی می‌نشینند، گفت: «نمی‌توانم درباره دیگران نظری بدهم اما فکر می‌کنم کسی ولایتمدار است که در واقع از قدم‌های رهبر و پیشوای خودش جلوتر نرود. حالا این رهبرو پیشوا در هر سطحی که می‌خواهد، باشد. چنان که دعای شعبانیه به ما می‌آموزد که در مسیر ولایت، شیعه حقیقی کسی است که نه جلو می‌زند و نه عقب می‌ماند. المتقدم لهم مارق و المتأخر عنهم زارق واللازم لهم لایق. کسی به حقیقت مقصد می‌رسد که پا به پای پیشوای خودش جلو برود.
متأسفانه مشکل این است که گاه بر اساس طبیعت انسان و روزگار و شرایط، افرادی ولایت فقیه را هم برای تأمین برخی منافع استفاده می‌کنند. این حقیقتی است که نمی‌توان منکرش شد. اگر به جای ولایت فقیه هر چیز دیگری هم بود، همین اتفاق می‌افتاد. طبیعتاً در چنین شرایطی کسانی که حقیقتاً به ولایت فقیه عقیده دارند، کم می‌شوند، منتها من فکر می‌کنم آن کسی ولایتمدارتر است که باادب‌تر است؛ کسی که به شخص ولی‌فقیه شبیه‌تر است. کسی ولایتمدارتر است که بیشتر مطالعه کند و تا از چیزی مطمئن نشده آن را نقل نمی‌کند و اگر اشتباهی کرد، عذرخواهی می‌کند. کسی ولایتمدارتر است که به صرف جلب منفعت دنبال چیزی نمی‌رود و به دیگران تهمت ناروا نمی‌زند و آبروی افراد را نمی‌برد. اینها معیارهایی است که در دین وجود دارد. وقتی از سردبیر سابق روزنامه همشهری درباره سیاست‌های فرهنگی دولت احمدی‌نژاد در قیاس با سیاست‌های فرهنگی دولت‌های گذشته سوال شد، او پاسخ داد: من معتقدم متأسفانه همان‌‌قدر که در دولت‌های سازندگی و اصلاحات، دیدگاه‌های مقام معظم رهبری در مدیریت فرهنگی مغفول و مهجور واقع شده، الان هم همان‌قدر مغفول و مهجور واقع شده با این تفاوت که در دولت آقای احمدی‌نژاد برخی شعارهای انقلابی زنده شد.این واقعیتی است که نمی‌شود نادیده گرفت یعنی اگر از من بپرسید مهمترین جنبه مثبت و ارزش‌هایی که در دولت احمدی‌نژاد دیده می شود، چیست، من دو ویژگی را ذکر می‌کنم.
یکی احیای شعارهای انقلاب که داشتیم حتی از بیان کردنشان خجالت می‌کشیدیم و از آنها فاصله می‌گرفتیم. حالا نمی‌دانم ملاحظه می‌کردیم یا احساس می‌کردیم آن شعارها دیگر در زندگی امروز جایی ندارند و حسن دیگر توجه به متن جامعه و مردم مثل رویکرد توجه به شهرستان‌ها و روستاها و ... اما انتقادی که بر سیاست‌های فرهنگی و مدیریت فرهنگی و اجرای آنها وارد است و من از گفتنش ترس و ابایی ندارم این است که متأسفانه این عملکردهایی که ملاحظه می‌شود به شدت سطحی، شعاری و ظاهری است و این مشکل در قیاس با دوره‌های قبل به یک مشکل جدی تبدیل شده است. شاید همین باعث شده بخش عمده‌ای از نخبگان فرهنگی و دردمندانی که وابستگی سیاسی و حزبی هم ندارند انتقادها و گله‌مندی‌هایی داشته باشند.» یا محمدرضا زائری معتقد است یک اصولگرای ولایتمدار باید در هر شرایطی کاستی‌ها را ببیند و آنها را بیان کند و حتی اگر دولت همسویش بر سر کار بود به کمبودها و نادرستی‌ها اعتراف کند و می‌افزاید: اگر به این نتیجه رسید که آقای هاشمی ویژگی‌های مثبتی داردکه من این عقیده را دارم و معتقدم همین الان در شخصیت و نقش آقای هاشمی رفسنجانی ویژگی‌های مثبت و فرصت‌هایی برای جمهوری اسلامی هست کمااینکه در وجود آقای خاتمی، فکر می‌کنم از این ظرفیت‌ها و فرصت‌ها باید نظام جمهوری اسلامی استفاده کند و فکر می‌کنم دوره‌های قبل بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی است و با یک مدیریت می‌شد و می‌شود همه این افراد را در زیر پرچم جمهوری اسلامی حفظ کرد و نباید به کوچک‌ترین بهانه‌ای افراد را دور انداخت. به همان میزان هم این انتقادها را وارد می‌دانم. من معتقدم دیدن جنبه مثبت در یک فرد نباید باعث شود ما انتقاد نکنیم و بترسیم و در مقابل نباید انتقاد سبب شود چشم بر حقایق ببندیم. محور و مبنا و خط قرمز ما و اساس جمهوری اسلامی، ولایت فقیه است و این چیزی نیست که بشود با آن تعارف یا شوخی کرد اما این حقیقت را هم نمی‌شود نادیده گرفت که نباید فضا به سمتی برود که ما از انتقاد کردن بترسیم. جامعه آرمانی ما جامعه‌ای است که فقط از خدا بترسیم.»

ایده‌آل‌ترین شکل مذاکره
روزنامه مردم‌سالاری در صفحه اول خود یادداشتی دارد با عنوان ایده‌آل‌ترین شکل مذاکره به قلم جاوید قربان‌اوغلی سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی که در آن نوشته است: «در دنیای سیاست هر کشوری به دنبال منافع ملی خودش است و به یقین نقشی هم که ترکیه و حتی برزیل در پرونده هسته‌ای ما ایفا کردند یا می‌کنند از این قاعده مستثنی نیست. مسئولین پرونده هسته‌ای کشور و وزارت خارجه ما همواره بر حمایت کشورهای عضو عدم تعهد از ما در نشست‌های ‏IAEA‏ تاکید می‌کنند، ولی ملاحظه می‌کنیم که هنگام رای گیری در سازمان‌های بین‌المللی و از جمله شورای امنیت، آنها علیه ما رای می‌دهند. دلیل این امر هم کاملاً روشن است. تقدم منافع ملی بر هر چیز دیگر. اگر ترکیه و برزیل در جریان قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ما رای ندادند و با بانیان قطعنامه همراهی نکردند به این دلیل بود که نمی‌توانستند در پروژه‌ای که شروع کرده بودند و خودشان مبتکر آن پروژه بودند، علیه اقدام خودشان رای دهند. ولی بعد از آن دیدیم که هر دوی این کشورها به نوعی با جریان حاکمی که در غرب علیه ما شکل گرفته همراهی کردند. رئیس‌جمهور برزیل هم رسماً اعلام کرد که ما به قطعنامه‌ها احترام می‌گذاریم و این در زبان دیپلماتیک یعنی این که ما علی رغم اینکه به قطعنامه رای ندادیم ولی از آن پیروی خواهیم کرد؛ این به این دلیل است که وی می‌داند مخالفت با قطعنامه‌هایی که مصوب شورای امنیت است ممکن است برای آنها هزینه‌های سنگینی را داشته باشد. آقای داووداوغلو هم بعد از مذاکره‌ای که در بلژیک با وزیر بازرگانی رژیم صهیونیستی داشت که سعی کردند خبرهای مربوط به آن را پنهان کنند ولی بعدا رسماً اعلام شد، یا مذاکره تلفنی ۴۵ دقیقه‌ای که با هیلاری کلینتون داشت به صراحت اعلام کردند که ما اعتقاد داریم که حل و فصل مسائل هسته‌ای ایران باید از طریق سازمان بین‌المللی انرژی اتمی و همچنین سازمان‌های بین‌المللی و از جمله شورای امنیت و سازمان ملل انجام شود. به تعبیر دیگر هر دو کشور، در پروژه‌ای که برای ما بسیار مهم بود، مشارکت کردند ولی لزوماً این به معنای حمایت از ایران و مخالفت با غربی‌ها نبود کما اینکه همانطور که ملاحظه کردیم بعد از اینکه فشارهایی به آنها وارد شد با گرفتن امتیازاتی از ما فاصله گرفته با غربی‌ها همراهی کردند. به اعتقاد من، ترکیه و برزیل هر دو بسیار زیرکانـه از موقعیت بـه دست آمده استفاده کردند تا اینکه: ۱- بازیگر یک نقش مهم جهانی باشند که دیگران این نقش را به آنها نمی‌دادند. ۲- از نزدیکی به ایران و بیانیه تهران برای گرفتن امتیاز از کشورهای غربی استفاده کنند. ‏
اخیراً کامرون، نخست وزیر انگلیس، اعلام کرده است که انگلیسی‌ها با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا موافق هستند. این به این معناست که ترکیه از امکانات موجود در فضای دیپلماسی دنیا و از جمله مسأله هسته‌ای ایران استفاده می‌کند برای اینکه مشکلات خودش را با غرب حل کند و چیزی را که نزدیک دو دهه به دنبال آن بود به دست بیاورد. البته به نظرم ترکیه دستاوردهای دیگری هم در این مساله داشته است. این که در مذاکرات اخیر استانبول چه گذشته است، متأسفانه کسی از آن خبر ندارد و دولت هم هیچ گونه مطلب شفافی را در اختیار مردم نمی‌گذارد و مردم ما باید این مسائل را از زبان داووداوغلو یا از زبان مقامات برزیلی بشنوند. اگر این اخبار واقعیت داشته باشد که ایران در قبال دریافت سوخت رآکتور تهران حاضر به توقف غنی‌سازی ۲۰ درصدی است، این یعنی یک عقب نشینی و به این معناست که ما هزینه‌های بسیار سنگینی را دادیم و نهایتا برگشتیم به نقطه اول. اگر ما واقعاً می‌توانیم اورانیوم ۲۰ درصد را تولید کنیم و آن طور که می‌گویند ما ۲۰ کیلوگرم از آن را تولید کرده‌ایم و می‌توانیم بقیه احتیاجات راکتور تهران را هم برآورده کنیم؛ چه لزومی دارد که پس از این همه هزینه‌ای که دادیم و مردم را با مشکلات و گرفتاری‌ها روبرو کردیم مجددا به نقطه قبل برگردیم؟ بی‌تردید بازگشت مذاکره برای حل مشکل هسته‌ای بهترین گزینه است و در این مساله «مذاکرات بدون پیش‌شرط» ایده‌آل‌ترین شکل مذاکره است ولی تصور می‌کنم درهر مذاکره‌ای سایه ۴ قطعنامه شورای امنیت و تحریم‌های مضاعف اتحادیه اروپا و آمریکا بر فضای مذاکرات سنگینی خواهد کرد و این قطعنامه‌ها و تحریم‌ها خود به خود پیش‌شرط غربی‌ها برای هرگونه مذاکره خواهد بود.»

ما و تحریم‌ها
ما و تحریم‌ها عنوان یادداشت صفحه اول روزنامه جام جم است به قلم دکتر علی دارابی که در آن نوشته است: «واقعیت آن است که تهدیدها، تحریم‌ها، فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی پدیده‌ای تازه برای ایران نبوده و نیست.‏
انقلاب اسلامی از عدالت و صلح جهانی، امنیت و آرامش برای همه، محکوم کردن تجاوز و اشغالگری، آزادی، اخلاق و معنویت برای همه و بالاخره از برابری و تساوی در حقوق ملت‌ها در مجامع و نهادهای بین‌المللی سخن می‌گوید و این ارزش‌های نوین بشری که دنیا مشتاق و پذیرای آن است مورد اقبال قدرت‌های زورگو و استکباری جهان نیست. لذا برای مقابله با این انقلاب و پیام‌های جهانی آن، از هر توطئه‌ای علیه ملت بزرگ ایران و انقلاب جهانی آن کوتاه نمی‌آیند و به قول دکتر شریعتی تضاد و تقابل «حقیقت محکوم» و «واقعیت حاکم» داستان جدال همیشگی حق و باطل است که به‌رغم خواست بدخواهان، این انقلاب اسلامی بوده که در کشاکش تحریم‌ها، تهدیدها، چالش‌ها، بحران‌ها و به لطف الهی، وحدت ملی و رهبری بی‌بدیل توانسته است سربلند بیرون آید. تشدید تحریم‌های ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا که بیش از ۶۶ شرکت و اشخاص حقیقی و حقوقی را در برمی‌گیرد، بیانگر تداوم همان روند اعمال محدودیت‌ها و تلاش برای جلوگیری از پیشرفت و آبادانی ایران اسلامی است.‏
بی‌تردید کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا حفظ موجودیت و منافع صهیونیسم بین‌الملل و اسرائیل غاصب، استمرار صدور نفت ارزان از خاورمیانه به غرب و چپاول ثروت ملی بخشی از جهان سوم و حمایت از رژیم‌های غیرمردمی و وابسته به استکبار را همچنان در اولویت سیاست خارجی و دیپلماسی خود قرار داده‌اند و از آن حمایت می‌کنند. پرونده هسته‌ای ایران یکی از پرونده‌هایی است که استکبار علیه جمهوری اسلامی تشکیل داده است. دفاع از تروریسم، نقض حقوق بشر، محدودیت آزادی‌ها و دفاع از حقوق زندانیان، مداخله در امور سایر کشورها و تبعیض و اعمال محدودیت‌هایی در حقوق زنان از جمله پرونده‌های دیگری است که قرار است هیچ‌گاه در مجامع و نهادهای بین‌المللی که تحت سیطره قدرت‌های استکباری هستند، درباره ایران مختومه نشود و بنابه ضرورت و شرایط هر چند وقت یک بار یکی از آنها بازگشایی شود.‏
پس وظیفه و تکلیف ما در قبال این وضعیت و بخصوص شرایط پیش رو که «تشدید تحریم‌ها» و «اعمال تحریم‌ها» را در پی دارد، چیست؟ به عبارت دیگر، اروپا و غربی‌ها و در راس آنها آمریکا از هر محدودیت و تحریم علیه جمهوری اسلامی ابایی ندارند. وظیفه ما در برابر این وضعیت چیست؟ واقعیت آن است که بزرگ‌ترین خدمت به توفیق حربه دشمنان علیه ملت ایران بروز «اختلافات»، «عدم وحدت»، «ناکارآمدی مسئولان» و «ضعف دیپلماسی» است. جامعه امروز ما بشدت به بازسازی پایه‌های وحدت و انسجام نیاز دارد. همه دلسوزان، مجاهدان انقلاب و سرمایه‌های نظام بخصوص دفاع مقدس باید با درک شرایط خطیر کنونی در زیر چتر وحدت با محوریت رهبری گرد آیند. و این خود بزرگ‌ترین عامل بازدارندگی دشمنان از هر گونه تهدید علیه ملت بزرگ ایران است.‏
امروز هر سخن اختلاف‌آفرین و کوبیدن بر طبل ناهماهنگی، خدمت به دشمنان است و در این میان مسئولان قوای سه‌گانه و بیش از همه رئیس‌جمهور که عالی‌ترین مقام رسمی و اجرایی کشور پس از رهبری است، باید ایفای نقش کند. افزون بر این، باید خدمت صادقانه بر پایه قانون و پاک‌دستی مسئولان و اهتمام بایسته برای سامان امور کشور، اصلی‌ترین دغدغه مسئولان کشور قرار گیرد. ضعف تدبیر، بی‌برنامگی، سلیقه‌ای اداره کردن امور، مشغول شدن به حاشیه‌ها، نادیده انگاشتن خرد جمعی، ضعف شأن و منزلت نخبگان و بخصوص عدم نقش‌آفرینی آنان در اداره امور، تضعیف احزاب و تشکل‌های سیاسی، تضعیف مراجع عظام تقلید و روحانیت متعهد و انقلابی، حذف سلیقه‌ها و گرایش‌های مختلف سیاسی، بی‌قانونی و عدم اجرای قانون که از جلوه‌های ناکارآمدی در اداره کشور می‌تواند باشد، در صورت وجود باید کنار گذاشته شود و بالاخره از آنجا که سیاست داخلی ادامه سیاست خارجی هر کشور است، اگر در داخل کشور متحد و یکپارچه و مسئولان و نهادهای کارآمد مشغول خدمت باشند، آن گاه دیپلماسی و سیاست خارجی است که باید هنرمندانه «تهدیدها» را به «فرصت‌ها» و «دشمنان» را به «دوستان» تبدیل کند.‏
هنر گفتگو، رایزنی، تعامل، همزیستی، گسترش مناسبات، افزایش سطح همکاری‌ها، کاهش هزینه‌ها، خردمندانه موضعگیری کردن، بهانه به دست دشمنان ندادن، شناسایی ظرفیت‌های بین‌المللی و به‌کارگیری آنها در خدمت منافع ملی وظیفه، ماموریت و رسالت خطیر دستگاه دیپلماسی و مسئولان ذی‌ربط در عرصه سیاست خارجی است.‏
بپذیریم که به رغم توفیقات در عرصه‌های بین‌المللی، پاره‌ای موضعگیری‌ها و سخنان نسنجیده برخی مسئولان، برجسته‌سازی برخی آمدوشدهای خارجی کم‌اثر، ضعف حضور در برخی مجامع و نهادهای موثر و تأثیرگذار بین‌المللی که بشدت به پرستیژ و موقعیت جهانی جمهوری اسلامی لطمه وارد می‌کند، وجود دارد که باید برای آن تدبیر شود. البته رسانه‌ها باید هوشمندانه در بازتاب این قبیل مواضع و رفت و آمدهای دیپلماتیک دقت کنند.‏
شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی ۲ نهاد اصلی در سیاستگذاری و راهبری سیاست خارجی هستند که اصلی‌ترین مسئولیت‌ها بر دوش آنان است، که در این میان نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسالتی بس حساس‌تر به عهده دارند؛ مجلس که تصویب موافقت‌نامه‌ها، عهدنامه‌ها و مقاوله‌نامه‌های بین‌المللی را به عهده دارد، نظارت بر عملکرد قوه مجریه را در اولویت‌های وظیفه‌مندی خود باید دنبال نماید.‏
تردید نداشته باشیم اگر ما در داخل کشور وحدت داشته باشیم دشمنان هر میزان که اجماع هم داشته باشند چون گذشته، راه به جایی نخواهند برد. رمز عبور ما از تحریم‌ها و تهدیدها حفظ وحدت، هوشیاری و بصیرت، کارآمدی مسئولان و نهادهای مسئول و آمادگی نیروهای مسلح و هوشمندی و تدبیر نهادهای ذی‌ربط در عرصه سیاست خارجی است. از ایران اسلامی باید یک صدا به گوش جهانیان برسد: «ما همه ایستاده‌ایم.»»
بیکاری، معضل اصلی

روزنامه آرمان سرمقاله خود را اختصاص به مطلبی داده است با عنوان بیکاری‌، معضل اصلی به قلم دکتر محمد خوش‌چهره که در آن نوشته است: «راه‌حل اصلی برای حل تمامی دغدغه‌های اقتصادی رفع موانع از سر راه تولید ملی است و این موانع در بخش‌های نرم‌افزاری مانند اصلاح سیاست‌های اقتصادی باید در دستور کار مستمر و جامع قرار گیرد. در شرایط کنونی وضعیت اشتغال و افراد بیکار در جامعه مطلوب نیست و با توجه به بیکاری متراکم از سال‌های گذشته این موضوع به یک اولویت اصلی برای کشور تبدیل شده است. به‌طور قطع، اولویت اصلی دولت درحال حاضر، با توجه به شرایط کنونی اقتصاد در کشور و شرایط حاکم در جهان، باید رفع بیکاری برای بهره‌وری بهتر ودر نتیجه‌ ایجاد پویایی بیشتر در اقتصاد باشد. اولویت‌های بعدی اقتصاد کشور کنترل تورم، تثبیت اقتصادی و ثبات قیمت‌ها هستند. سرمایه‌گذاری و کاهش شکاف طبقاتی از جمله موضوعاتی است که برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد.سیاست‌های اقتصادی و در راس آن سیاست‌های متناسب‌ پولی با استفاده از ابزار نرخ بهره‌ مناسب، سیاست‌های مالی و نرخ تعرفه‌ و مانند آن از جمله مواردی است که می‌تواند برای رسیدن به اقتصاد پویا، مفید و موثر باشد. با این همه برای رسیدن به این اهداف سیاست‌های تکمیلی هم باید مورد توجه قرار گیرد.در شرایط کنونی، شرایط حاکم بر اقتصاد جهانی آثار مثبت و منفی بر اقتصاد ایران دارد و کاهش معنی‌دار قیمت نفت توانسته سطح درآمدهای ارزی کشور را کاهش دهد. یعنی قیمت ۱۴۰دلاری سال گذشته به کمتر از نصف رسیده و در کنار آن سایر مشکلات اقتصاد ایران با سیاست‌های عالمانه و تاثیر برخی از روش‌های مدیریتی با توجه به غنای ذاتی اقتصاد ایران امکان هر نوع بازگشت یک جریان رشد اقتصادی را امکان‌پذیر می‌سازد. باید بتوانیم به اهداف کلان اقتصادی از طریق رونق تولید از جمله افزایش سطح اشتغال و افزایش در آمد گروه‌های کم درآمد بپردازیم و چنانچه در این زمینه غفلت و بازارهای داخلی دستخوش سیر ورود بی‌رویه کالاهای وارداتی شود،‌چه در زمینه کالاهای مصرفی یا سایر کالاهایی که امکان تولید آن در داخل وجود دارد و فقط به خاطر سودطلبی و سوداگری بعضی از سوداگران تجاری، میدان به تولیدکنندگان خارجی داده شود، مفهوم آن ایجاد فرصت اشتغال برای کارگران خارجی و بیکاری برای کارگران ایرانی خواهد بود. وجود بازار بزرگ ۷۰میلیونی و تقاضای اجابت نشده مزیت کلی اقتصاد ایران برای خروج از رکود است. آنچه به عنوان رکود اقتصادی در سطح جهان و ملی هم‌اکنون در برخی از بخش‌ها حاکم است، در ادبیات اقتصادی ناشی از کاهش تقاضا یا به اصطلاح نبودن بازار از یک مزیت کلی که همان وجود بازار بزرگ ۷۰میلیونی کشور است که در آن تقاضاهای اجابت نشده زیادی در زمینه‌های مسکن، پوشاک و خوراک وجود دارد. در حقیقت این موضوع فرصت مغتنمی در شرایط رکود اقتصاد جهانی برای کشوری چون ایران به حساب می‌آید. بخش کشاورزی می‌تواند از واردات بی‌رویه میوه و مواد غذایی بی‌نیاز شود و این باید مهم‌ترین اولویت در آینده با هدف حرکت به سمت رونق تولید ملی و محصولات داخلی باشد، به خصوص کالاهایی که از نظر کیفیت یا مرغوبیت هیچ اشکالی ندارد و شامل پوشاک و موادغذایی و میوه است.»

صبری که فایده ندارد
روزنامه جهان صنعت در صفحه اول خود یادداشت کوتاهی دارد با عنوان صبری که فایده ندارد به قلم ستاره شهریاری که متن آن در پی آمده است: «در حالی که رئیس مجلس شورای اسلا‌می از تخلف دولت مبنی بر عدم ارسال مصوبات به مجلس انتقاد کرده و این جریان را غیرقانونی می‌داند، معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری با انتشار گزارشی اقدامات دولت را قانونی دانسته است.
معاون حقوقی رئیس‌جمهور با اشاره به اصل ۱۲۶ قانون اساسی تاکید می‌کند که رئیس‌جمهور مسئول مستقیم برنامه‌ریزی کشور است و در این راستا ملزم به پیشنهاد به مجلس یا هیات وزیران نیست.این در حالی است که رئیس مجلس با غیرقانونی خواندن عدم ارسال مصوبات دولت به مجلس، امکان شکایت به قوه قضاییه را مطرح می‌کند که البته ایشان تعامل را به تقابل ترجیح می‌دهد.‏
اما نکته قابل توجه در صحبت‌های رئیس مجلس آن است که ایشان در مقابل درخواست نمایندگان برای استیضاح برخی وزیران بردباری را به‌عنوان راهی جلو پای مجلسیان قرار می‌دهد.‏
از سوی دیگر معاون رئیس‌جمهور نیز ضمن محکوم کردن مطبوعات بر ارایه آمار منفی (در رابطه با عملکرد دولت)در انتظار روزی است که به حساب اعمال روزنامه‌نگاران یا همان راویان این موضوع رسیدگی شود.‏
در نهایت هم باید یک نکته را یادآور شد؛ به این ترتیب چگونه می‌توان به تصمیمات رئیس مجلس بردبار و آن معاون رئیس‌جمهور صبور امیدوار بود در حالی که باز هم این مطبوعات است که مانند همیشه با ارایه واقعیات محکوم به تخریب افکار عمومی می‌شود.‏
و اینها همه در شرایطی است که دست روی دست گذاشتن مجلس‌نشینان با امید آنکه دولت خود متوجه تخلفاتش شود، هیچ کاری را پیش نخواهد برد!»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی