سلاح ها از تهران سلام می رسانند


اشپیگل آنلاین - مترجم: ح. پدرام


• صحبت که از نقش ایران در افغانستان می شود وزیر دفاع آمریکا تصویر تیره ای به دست می دهد. در گزارشی که پنتاگون در بهار برای کاخ سفید فرستاد آمده «مقادیر زیادی» از سلاح های موجود در افغانستان در ایران تولید شده است. طبق این گزارش از کشور همسایه همچنان «حمایت مرگبار» به افغانستان سرازیر است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۲ مرداد ۱٣٨۹ -  ٣ اوت ۲۰۱۰



صحبت که از نقش ایران در افغانستان می شود وزیر دفاع آمریکا تصویر تیره ای به دست می دهد. در گزارشی که پنتاگون در بهار برای کاخ سفید فرستاد آمده «مقادیر زیادی» از سلاح های موجود در افغانستان در ایران تولید شده است. طبق این گزارش از کشور همسایه همچنان «حمایت مرگبار» به افغانستان سرازیر است. ارشد ترین نظامی آمریکا، آدمیرال مایک مولن، از «نفوذ فزاینده ی منفیِ» ایران در افغانستان و «ارسال گسترده ی سلاح از ایران» به قتدهار صحبت می کند. ویلیام وُود، سفیر آمریکا در افغانستان تا سال ۲۰۰۹ کامل می کند: «سیاست ایران این است که از هر کس در افغانستان بازنده بسازد.»
اما نظامیان بلندپایه ی دیگر علی الاصول با احتیاط خیلی بیشتری اظهار نظر می کنند. فرمانده‍ی سابق نیروهای آمریکایی و ایساف در افغانستان استنلی مک کریستال کوتاه زمانی قبل از استعفایش گفت قطعاً نشانه هایی، مثلاً درباره ی آموزش ستیزه جویان یا طالبان در ایران و چندین مورد تأیید شده هم از تحویل سلاح وجود دارد اما «این اعداد و ارقام چندان تعیین کننده نیست.»
یادداشت های محرمانه ی نظامیان آمریکا که اکنون برملا شده چنین اظهاراتی را تأیید می کند. در این گزارش ها از کمک نظامی ایران به طالبان که موثر باشد خبری نیست. با این وجود نشانه های آشکاری در مورد کمک همسایه در دست است:

در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۹ سه نفر افغان «شش مین بسیار قوی ضد نفربر از ایران» گرفته اند.
چهار روز قبل ستیزه جویان با «تعداد نامشخصی مین ضد نفر از ایران» مجهز شده اند تا به پلیس های افغانی حمله کنند.
گزارشی در تاریخ ۳۱ مارس ۲۰۰۸ نسبت به محموله ی تله های انفجاری کنترل از راه دور از ایران هشدار می دهد که از جمله برای منطقه ی قورک در قندهار بوده است.

«مین های زمینی ساخت ایران، سبز زیتونی»
کوچک ترین کمک های ایران هم به ستیزه جویان بسیار دقیق فهرست شده اند، برای نمونه: «سیم سفید ساخت ایران». «مقادیر نامشخص سیم سفید ایرانی». یا: «مین های زمینی ساخت ایران، سبز زیتونی».

اما نشانه هایی قابل اعتمادی در مورد تحویل احتمالی موشک های ضدتانک که تهران از قرار به عراق هم داده است وجود ندارد. اینکه چندین موشک کِتفی استینگر از ایران به افغانستان قاچاق شده در حال حاضر بعنوان «شایعه» تلقی می شود.

در مورد مغزهای متفکر فعالیت های ایران در کشور همسایه نیز اظهارات به نحو عجیبی مبهم است.
در گزارشی به تاریخ اکتبر ۲۰۰۸ می آید پسر فرمانده‍ی طالبان امان الله از قرار ۶۰ نفر را در ایران آموزش داده و می تواند ۵۰۰ نفر دیگر در آنجا در اختیار داشته باشد.
از این گذشته قاسم سلیمانی که در عراق سپاهیان پاسدار را ابتدا علیه آمریکا و بعد برای آشتی سازماندهی کرد با سپاه قدس، واحد زبده ی سپاه در تهران، نقش صحنه چرخان در افغانستان دارد. ثابت شده که وی بارها به کابل رفته است.

مارک فاولر کارشناس موسسه ی تحقیقاتی خانه ی ایران باور دارد: «سپاه قدس زیر ساخت محرمانه ای ایجاد کرده تا هر زمان که صلاح دانستند با نیروهای آمریکا حمله کنند.»

اما صلاح می دانند؟ در یک یادداشت نظامی آمده دولت ایران گروه هایی را آماده آموزش می دهد که از جمله به فرودگاه بگرام حمله کنند – پنج نفر در هر گروه، آموزش دیده توسط بسیج که مستقیماً تحت امر رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای است. این دسته ها از قرار آخرین آموزش ها را در اردوگاه پرندک در شرق تهران گرفته اند. طبق این یادداشت تهران از قرار در فوریه ی ۲۰۰۹ از نقشه ی حمله ای به سد سلمه در استان هرات حمایت کرده است – با چهار میلیون دلار و شش مین زمینی. اما حمله هرگز انجام نشد.

با وجود این گزارش ها بسیاری از کارشناسان مطمئن نیستند آیا می توانند از مجموع این گزارش ها دخالت مستقیم دولت ایران را نتیجه بگیرند. سندهایی که تاکنون بررسی شده اجازه ی نتیجه گیری نهایی را در این مورد نمی دهد که آیا حمایت از طالبان با آگاهی کامل تهران بوده یا اینکه تهران کمک به طالبان را تنها نادیده گرفته است. بسیاری از این رخدادها هم ممکن است کار قاچاقچیان یا خرابکاران پاکستانی باشد که می خواهند ایران را بدنام کنند. برای نمونه سرهنگ بازنشسته کریستوفر لنگتون از موسسه ی بین المللی مطالعات راهبردی لندن معتقد است که «کارخانه های اسلحه سازی در مرز پاکستان از سلاح های ایرانی کپی بر می دارند».

بعد از تحلیل گزارش های ویکی لیکس تنها یک چیز می توان گفت: از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۰۹ تعداد گزارش دخالت های ایران همواره افزایش یافته است.

«دو دوزه بازی ایران»
این سوال باقی می ماند که اصولاً موضع ایران در مورد طالبان چیست. ایران و افغانستان تقریباً هزار کیلومتر مرز مشترک دارند. ایران روزگاری صعود طالبان را تهدید دانسته است.
این افراط گرایان برای ایران در درجه اول سرسپردگان پاکستان و عربستان سعودی بوده اند. رهبر انقلاب قدرت یافتن طالبان را در سال ۱۹۹۶ «حمله به اسلام» خواند. وقتی دوسال بعد طالبان دیپلمات های ایرانی را کشتند نزدیک بود جنگ در بگیرد.
بنابراین ایران از سقوط طالبان حمایت و به دولت جدید حامد کرزایی کمک کرد. صدها رهبر القاعده و طالبان که در ایران مخفی شده بودند در سال ۲۰۰۱ اخراج شدند. به تخمین یک میلیون افغانی به کشور همسایه پناهنده بردند.
از این گذشته ایران برای بازسازی افغانستان حسابی دست در جیب کرد. ایران تاکنون صدها میلیون دلار برای زیر ساخت افغانستان هزینه کرده است و فقط برای دانشگاه کابل قول صد میلیون دلار داده است. تهران در افغانستان جاده می سازد و خط آهن می کشد و حتی چاپخانه های ایران کتاب های درسی افغانستان را چاپ می کنند.
با این وجود گاهی حکومت ایران فشار را بر کابل زیاد می کند. حاکمان ایران در ژانویه ی ۲۰۰۹ بیش از صد هزار پناهجوی افغانی را به کشور خود بازگرداند، دقیقاً در زمانی که غذا و مسکن در افغانستان کم بود. این امر منجر به وضعیت آشفته در افغانستان شد.
وزیر دفاع آمریکا رابرت گیتس در مورد اینگونه حمایت ها و فشارها عبارتی را پیدا کرد: «دو دوزه بازی ایران».

گِرِگور پِتراشمیتس - دِر اشپیگل
منبع: ایران در جهان