•
دوست، گاهی، به سراغم می آید
لب خندانی دارد
واژگانی، به شکوفایی گل
با نگاهی، همه ی حُزن مرا در می یابد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۴ مرداد ۱٣٨۹ -
۵ اوت ۲۰۱۰
(به خسرو باقرپور)
دوست، گاهی، به سراغم می آید
لب خندانی دارد
واژگانی، به شکوفایی گل
با نگاهی، همه ی حُزن مرا در می یابد
وقتی از شعله سخن می گویم،
جانش از شعله ی من شعله ور است
وقتی از لرزش جان می گویم، می لرزد
آفتابیست، که در غربت من می تابد،
تا من از سایه در آیم
نفسی تازه کنم.
۵/ ٨/ ۲۰۱۰
|