اعتراض روزنامه شرق به افزایش دستمزد کارگران
کارگران در ضیافت نفت!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱ خرداد ۱٣٨۵ -  ۲۲ می ۲۰۰۶


روزنامه ی شرق در سرمقاله ی روز دوشنبه خود به قلم سعید لیلاز از «افزایش شدید» دستمزد کارگران انتقاد کرد و آن را موجب افزایش تورم و گسترش بیکاری خواند. افزایش دستمزد کارگران، که به میزان زیادی زیر خط فقر قرار دارد، یکی از مطالبات اصلی کارگران و تشکل های سندیکایی آن ها می باشد. روزنامه شرق در سرمقاله خود در کنار انتقاد به افزایش دستمزدها، هیچ پیشنهادی را برای پایان دادن به فقر گسترده ی کارگران عنوان نکرد. متن این سرمقاله را با عنوان «کارگران در ضیافت نفت» در زیر می خوانید:
 
با وجود آنکه هنوز برای داوری قطعی درباره کارنامه دولت نهم و نتایج سیاست های این دولت در حوزه اقتصاد اندکی زود است، اما دست کم در بعضی حوزه ها، آثار برخی سیاستگزاری های عجولانه چنان سریع و با نتایج نامناسب در حال ظاهر شدن است که درنگ در هشدار پیرامون این نتایج و دعوت چندباره دولت به اتخاذ راهکارهای علمی و خردمندانه در حوزه اقتصاد را روانمی دارد. گسترش موج بیکاری در اثر افزایش شدید دستمزد کارگران از ابتدای امسال، تشدید اختلافات کارگری در بسیاری واحدهای صنعتی به دلیل تفاوت گذاری در میزان افزایش دستمزد کارگران قراردادی با کارگران رسمی، اعلام رسمی ناتوانی سازمان تامین اجتماعی در پرداخت حقوق بازنشستگان پس از افزایش اخیر توسط دولت و اعلام خطر ورشکستگی این سازمان و... تنها بخشی از آثار «فوری» تصمیم گیری های اقتصادی دولت نهم در ۸ ماه اخیر را بازتاب می دهند .
اگر این آثار و نتایج وخیم و پردامنه با عوارضی ماندگار در ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران موجب شده باشد تا تصمیم سازان و سیاستگزاران اقتصادی دولت سرانجام دریابند که «اقتصاد» بیش از آنکه وسیله ای برای سوار شدن بر موج احساسات عمومی باشد، «علم» است و با آن نمی توان راه به شوخی پیمود، آن را سهل انگاشت و به بازی گرفت، باز همه این هزینه ها چندان بیهوده بر دست ملت ایران گذاشته نشده و می توان آن را به حساب تجربه اندوزی _ چندمین باره _ مسئولان جدید گذاشت. دنیای واقعی پیرامون ما بر حاکمیت سلسله علت و معلول بنا شد و نمی توان در مسیری اقدامی کرد و نتایجی کاملاً مغایر با مقدمات از آن انتظار داشت. در این دنیا و قوانین حاکم بر آن، ده ها سال است که هم کارگران و هم کارفرمایان دریافته اند که تثبیت یا کاهش دستمزد کارگر همانقدر برای منافع کارفرما زیانبار است که افزایش بی حساب و کتاب دستمزدها به بیکاری و افلاس بیشتر کارگران می انجامد؛ تثبیت یا کاهش مستمری بازنشستگان همانقدر شاغلان امروز را از فردای نامطمئن ناامید می کند که افزایش شدید و بی رویه آن به کلی «فردای» بازنشستگان را از آنان می گیرد و تباه می کند؛ «ضیافت نفتی» اسراف گونه امروز به خماری ای می انجامد که نتایج سیاسی و اجتماعی آن غیرقابل پیش بینی است.فشار بیش از حد برای به کرسی نشاندن اینکه تخصیص ۱۰۰ درصد بودجه عمرانی در ۶ ماه شدنی است، به ریخت و پاش ها دامن می زند بی آنکه اهداف این تخصیص زودرس تحقق یافته باشد؛ ...
اما به عنوان نمونه ، اظهارات هم رئیس و هم سخنگوی دولت در این چند روز متاسفانه هیچ نشانی از اینکه این رویدادها و پیامدهای ناگوار آن درسی _ گرچه بیش از حد گران قیمت _ به کسی آموخته باشند، به دست نمی دهند. در اجتماع کارگران در روز جهانی کارگر، رئیس دولت برای کارگران شکوه می کند که «گروهی اقتصاددان غرب زده می گویند افزایش دستمزدها تورم زا است .»
سخنگوی دولت در تلاش برای شکار کردن دل محروم ترین و فرودست ترین اقشار جامعه ایران از طریق نشان دادن «مار» پا را حتی از این هم فراتر می نهد و در واکنش به پیامدهای منفی تصمیم اخیر وزارت کار در افزایش دستمزدها می   گوید: «نمی توانیم همه فشارها را بر بخش های پایین بپذیریم و هزینه ها را به اقشار کم درآمد تحمیل کنیم.» توگویی اکنون این کارگران نیستند که دسته دسته مشاغل خود را از دست می دهند؛ یا از آن بدتر سرمایه ها از ایجاد مشاغل جدید خواهند گریخت و به مامنی کم دردسرتر پناه خواهند برد و در مدتی اندکی طولانی تر بر نرخ بیکاری خواهند افزود. یا مثلاً یک مقام ارشد وزارت بازرگانی و در حالی که با صفر کردن تعرفه واردات میوه _ برای نخستین بار در تاریخ معاصر ایران _ به جنگ فقیرترین مردمان این سرزمین یعنی کشاورزان و باغداران رفته، وقتی با پرسش یک خبرنگار روبه رو می شود که از او درباره علت نتیجه معکوس بخشیدن این سیاستگزاری یعنی گرانی دوباره میوه را می پرسد، علت را به «سودجویی واردکنندگان در بهار» نسبت می دهد. گویی واردکنندگان میوه، از روز نخست خلقت به امر واردات میوه عشق افلاطونی می ورزیده اند و این واردکنندگان اخیر برخلاف اسلاف خود در پی منفعت نیز رفته اند. سردادن شعارهای مساوات گرایانه اقتصادی _ اجتماعی برای چنگ انداختن به یال اسب راهوار قدرت یک چیز است و تداوم این شعارها پس از نشستن بر تخت، چیز دیگر. اگر در دوران رقابت های انتخاباتی درجاتی از عوام گرایی قابل فهم است، اما پس از کسب قدرت و پیروزی، تداوم آن جز ناامیدی از آینده درازمدت معنایی ندارد .