یک دولت ضعیف زیر فشارهای متناقض
اردشیر زارعی قنواتی
•
تحولات پاکستان در طی هفته های اخیر به شدت زیر ذره بین رسانه ها و محافل سیاسی قرار گرفته است. اتهام دخالت این کشور و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ای اس ای) در امور افغانستان، سخنان تند "دیوید کامرون" نخست وزیر بریتانیا در سفر به هند نسبت به نقش مخرب پاکستان در بحران های منطقه یی و موضع گیری "حامد کرزای" رئیس جمهوری افغانستان مبنی بر اینکه ناتو به جای جنگ در روستاهای این کشور باید به پناهگاه های تروریست ها در کشورهای همسایه حمله کند، تنها گوشه یی از فشارهای منطقه یی و بین المللی بر دولت اسلام آباد می باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۶ مرداد ۱٣٨۹ -
۷ اوت ۲۰۱۰
تحولات پاکستان در طی هفته های اخیر به شدت زیر ذره بین رسانه ها و محافل سیاسی قرار گرفته است. اتهام دخالت این کشور و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ای اس ای) در امور افغانستان، سخنان تند "دیوید کامرون" نخست وزیر بریتانیا در سفر به هند نسبت به نقش مخرب پاکستان در بحران های منطقه یی و موضع گیری "حامد کرزای" رئیس جمهوری افغانستان مبنی بر اینکه ناتو به جای جنگ در روستاهای این کشور باید به پناهگاه های تروریست ها در کشورهای همسایه حمله کند، تنها گوشه یی از فشارهای منطقه یی و بین المللی بر دولت اسلام آباد می باشد. هم زمان با این جو روانی علیه پاکستان موسسه نظرسنجی "پیو" مبادرت به انتشار نتایج یک نظرسنجی که در سطح جامعه پاکستانی انجام گرفته، کرده است که نشان می دهد دیدگاه مردم این کشور نسبت به آمریکا به شدت سیر منفی طی نموده و در عوض موقعیت طالبان در بین افکارعمومی "جامعه هدف" در حال پیشرفت می باشد. اهمیت هجوم اطلاعاتی و اتهامی غرب به اسلام آباد در شرایط کنونی که اوضاع جنگ در افغانستان پیچیده تر از همیشه شده است و هم زمانی آن با نفوذ اعتباری طالبان در پاکستان، چنانچه با واقعیات جغرافیای منطقه بحران به طور ارگانیکی تحلیل شود، نشاندهنده سیاهچاله یی است که در مقابل بازیگران داخلی و خارجی دهان باز کرده است. از آنجا که حل بحران افغانستان بدون همکاری و ثبات در پاکستان غیر محتمل می نماید، اتهامات روشن و صریح نسبت به نقش اسلام آباد در ایجاد ناامنی و بی ثباتی در کشور همسایه و همچنین داده های آماری نظرسنجی پیو می تواند حاصل جمع این معادله چند مجعولی را در فضای خاکستری موجود بیش از پیش به موضوع لاینحلی تبدیل کند. گسست های ساختاری بین دولت مرکزی و مناطق قبایلی هم مرز با افغانستان، نقش دوگانه و مخرب ارتش پاکستان در ساخت سیاسی و تاثیر بر محیط بیرونی، استفاده دیپلماتیک – امنیتی از موقعیت طالبان در رقابت های ژئوپلتیکی توسط اسلام آباد و مهم تر از همه بستر مساعد سرزمینی و از هم گسیختگی دولت مرکزی کابل جهت اعمال نفوذ بیرونی، همگی مجموعه یی را شکل می دهند که نهادینه شدن بحران را اجتناب ناپذیر ساخته است. بر همین اساس موقعیت پارادوکسیکال و سرشار از تناقض جامعه و ساخت سیاسی پاکستان به مسیر یک بحران و چالش سیاسی – اجتماعی سوق یافته است که تداوم این وضعیت تاثیر دوگانه یی بر اوضاع درونی و بیرونی آن خواهد گذاشت.
۱ – موقعیت سیاسی – اجتماعی درونی پاکستان : بدون شناخت و درک درست از شرایط عینی این کشور هرگونه تحلیل انتزاعی از موضوع و ذات درونی منطقه بحران می تواند بسیار گمراه کننده به حساب آید. پاکستان در محیط ژئوپلتیکی خاص جوامع ژلاتینی و در حال گذار با پرنسیب های یک بافت چندپاره ی قومی – مذهبی قابل تعریف است که خود به همان میزان که از تحولات ناساز تاثیر می پذیرد با توجه به وضعیت موجود، موجد بنیادگرایی مذهبی در عمق اجتماعی خویش و تاثیرگذار بر چینش های سیاسی – اجتماعی منطقه ی همساز بیرونی هم خواهد بود. در نظرسنجی پیو آمده است که نگرانی پاکستانی ها برای سلطه طالبان بر این کشور که در سال ۲۰۰۹ میلادی ۶۹ درصد بوده است در سال ۲۰۱۰ به ۵۱ درصد کاهش یافته است. نکته مهم در این نظرسنجی این است که در سال گذشته و زمانی که طالبان در ۱۰۰ کیلومتری اسلام آباد با ارتش در حال جنگ بود ۷٣ درصد مردم این گروه را تهدید جدی برای کشور می دانستند ولی هم اکنون که درگیری با طالبان به مناطق پشتون نشین و قبایلی جهت داده شده است تنها ۵۴ درصد مردم آنان را به عنوان یک تهدید جدی تلقی می کنند. این موضوع برای غربی ها که درک درستی از گسست های ساختاری و وضعیت جغرافیای قومی – مذهبی پاکستان ندارند شاید تنها یک تغییر آماری به حساب آید ولی واقعیت این است که نتایج آماری و تغییرات در این نظرسنجی ارتباط مستقیمی با سیاست سنتی اسلام آباد برای هدایت بحران به سمت حوزه های ژئوپلتیک بیرونی را نشان می دهد. متاسفانه در نظرسنجی پیو جامعه آماری مورد نظر به دلیل گستردگی جغرافیای سرزمینی این کشور تمام زوایای موجود برای تحلیل علمی تر را سلب می کند. به احتمال زیاد این همان نکته مهمی است که می تواند عمق تفاوت و تناقضات در جامعه چندپاره ی پاکستان را پنهان کند در حالی که به نظر می رسد اساس این تفاوت رفتاری و گرایش به طالبانیسم بیش از هر چیز در تمایلات شتابنده ی مناطق پشتون نشین و قبایلی هم مرز با افغانستان نهفته است.
۲ – موقعیت ژئوپلتیک منطقه یی پاکستان : این کشور به نوعی پاندول ساعت خاورمیانه یی و جنوب غربی آسیا می باشد که یک سر در مناقشات شبه قاره هند و سر دیگر در بحران افغانستان دارد. از یک طرف رهبران اسلام آباد برای مناقشه ی تاریخی خود با هند بر سر کشمیر در کنار نیروهای نظامی کلاسیک ارتش و ارگان های امنیتی رسمی، احتیاج ذاتی و تهیج کننده یی به شبه نظامیان اسلامگرایی هم چون "لشکر طیبه" داشته اند که تا به امروز بیشترین استفاده را هم از توان نظامی و بسیج کنندگی آنان در این رقابت برون مرزی برده اند. از طرف دیگر همین اسلامگرایان که خود ذات بنیادگرایانه مذهبی را در بافت سنتی پاکستان نمایندگی کرده اند هم اکنون بزرگترین چالش ها را برای ساخت سیاسی مرکز ایجاد کرده و در طی یک تاثیر متقابل هم اینکه بحران در افغانستان را تشدید می کنند و هم اینکه این بحران بیرونی را به درون جامعه منتقل خواهند کرد. ارتش و سازمان اطلاعاتی آن به عنوان ضلع اصلی قدرت در پاکستان همواره در رقابت های درونی با ساخت سیاسی و رقابت بیرونی با دشمنان در شرق و غرب کشور از اسلامگرایی استفاده ابزاری کرده است. این در هم تنیدگی ساخت سیاسی – نظامی حاکم بر پاکستان به خصوص در طی تدارکات، تسلیح و تهیج بنیادگرایان پشتون علیه دولت مرکزی کابل در زمان زمامداری متحدین شوروی سابق که از حمایت غرب نیز برخوردار بود هم اینک به جهت بستر مساعد در بافت درونی جامعه، تبدیل به یک آلترناتیو عینی در برهم خوردگی نظم منطقه یی شده است. عبور از بحران کنونی و نظم آفرینی مدنظر جامعه جهانی در چنین شرایطی با اعمال فشار سیاسی و شانتاژ امنیتی علیه اسلام آباد جواب نخواهد داد و در بهترین شرایط تنها می تواند تا حدودی از سرعت بحران و نقش مخرب ای اس ای در تحولات پیش روی بکاهد.
|