مرغ سحر ناله سر کن
منصور سحرخیز
•
برای رسیدن به ساختاردموکراتیک وتثبیت حاکمیت ملی عملآ از راهبردهای متفاوتی میتوان استفاده نمود. موفقیت وپیروزی هرپیشنهاد عملی باید با شرائط گنجایش وتوان وحدود اعمال قدرت از سوی جنبش از یک طرف وحسابرسی زمینه وامکان کاربردی آن ازطرف دیگرهمخوانی داشته باشد. دراین رهیافت نتایج سیاسی ازمحاسبات کوتاه مدت وعکس العمل های بلافاصله کنش گران، شاخص صحت وسقم بهترین وکوتاه ترین ودرعین حال کم هزینه ترین راهبرد خواهد بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۹ مرداد ۱٣٨۹ -
۱۰ اوت ۲۰۱۰
درمبارزات اجتماعی گاهی نمونه هایی از یک واقعه ، تصویر زیبایی از درون جنبش رابنمایش میگذارند. اخیرآ یکی ازکنسرت های استاد شجریان را تماشا میکردم . بسیار زیبابود . درپایان برنامه مردم باهیجان زیاد تقاضای ادامه برنامه راداشتند. وقتی استاد شجریان با همراهانش مجددآ بروی صحنه آمد ، بعنوان یادگاری از آن شب ، آهنگ مرغ سحر ناله سرکن راخواند. یکی ازصحنه های زیبای آن ، زمانی است که استاد شجریان آهنگ مرغ سحر رامیخواندو جوانان با چه شور، اشگ ریزان درخواندن این شعر استاد راهمراهی میکنند:
مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه ترکن زآه شرربار این قفس را برشکن وزیر وزبرکن....
مشاهده آن همه عشق به زندگی ، امید به آینده واحساس آرزوهای جوانان وطن من را ترغیب کرد تااین نوشته را با این نام خدمت علاقمندان به آزادی وآزادیخواهی عرضه کنم.
برای رسیدن به ساختاردموکراتیک وتثبیت حاکمیت ملی عملآ از راهبردهای متفاوتی میتوان استفاده نمود. موفقیت وپیروزی هرپیشنهاد عملی باید با شرائط گنجایش وتوان وحدود اعمال قدرت از سوی جنبش از یک طرف وحسابرسی زمینه وامکان کاربردی آن ازطرف دیگرهمخوانی داشته باشد. دراین رهیافت نتایج سیاسی ازمحاسبات کوتاه مدت وعکس العمل های بلافاصله کنش گران، شاخص صحت وسقم بهترین وکوتاه ترین ودرعین حال کم هزینه ترین راهبرد خواهد بود.
باتوجه به مطالب فوق وقبول این تجربه علمی وتاریخی که گذار به دموکراسی درهرنوع رژیمی محتمل است ، جواب به این سئوال ازطرف روشنفکران سیاسی ضروری است که آیا درایران امروزتحول اجتماعی درجهت دسترسی به دموکراسی امکان پذیر است یا خیر. باتصور من شواهد امر نشان میدهند که باین پرسش میتوان جواب مثبت داد. زیرا بحرانهای ساختاری درجامعه که منتج ازبهم خوردن تعادل قدرت است کاملا مشهود میباشند. البته این یک فرض است وبرای تبدیل آن به یقین ازهنجارهای متعدد اجتماعی باید عبور کرد.درضمن باید توجه داشت که اکثررویدادهای گذشته جامعه انگیخته ای از حوادث لحظه ای وناگهانی وبدون پیش بینی بوده اند.لذا نه میتوان باصداقت به عینیت یافتن این فرض سماجت کرد ونه با طیب خاطر نفی آنرا ادعا نمود. لذا شناخت از شرائط بحرانی جامعه ودرس آموزی از نتایج علمی جامعه شناسان وتجربیات دیگرکشورهامیتوان صورت مسئله راچنین طرح نمود. چنانچه درمبارزات جنبش سبزشانسی درسمت وسوی گذار به دموکراسی دیده شود، کدامین راه پرشورتر، کم هزینه ترودرزمانی کوتاه تر مارا به مقصد خواهد رساند؟
ازابتدای انقلاب اسلامی ودخالت مستقیم دین درحکومت، تصمیمگیری های کلان جامعه دراختیار رهبری مذهبی قرارگرفت. چنین حکومتی که ازنظر شهروندان به مثابه مرکز هم آهنگی تصمیمات عقلانی وبهبود شرائط مادی ومعنوی زندگی مردم مشخص میشد ، مشروعیت پیدا کرد ولاجرم نقش " دولت تآمین" بخود گرفت. در"دولت تآمین" روحیه مصرفی درنزد شهروندان جای مشارکت سیاسی رامی گیرد. دردوران بحران جنگ هشت ساله ، دولت بعلت عدم تآمین مردم ، خود نیزدچار بحران گردید. دراین شرائط است که راه برای چیره گی اندیشه های غیرعقلانی باز میشود و غول دکتاتوری وتام گرائی زنده میشود. رهبران نظام جهت حفظ ساختار قدرت بدست آمده وجود نیروئی امنیتی- ضربتی را ضروری می پندارند. ازبرکت جنگ خانمان سوز هشت ساله که نعمتی بجز فقر وبدبختی برای مردم نداشت ،تعداد وسیعی ازافراد لایه های اجتماعی برای تشکیل ارگان فوق جمع وجور میشوند. این بازوی قدرت رژیم که درابتدا نقش حفاظت رابعهده داشت ، باریزش ساختار اقتدارومشروعیت دینی رژیم وازطرفی رخنه در حلقه بیت رهبری، هسته ای نامشروع زائیده شد. پس از فعاالیت موفقیت آمیز نیروی بسیج درانتخابات دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد ، حزبی پا به حیات سیاسی ایران گذاشت که بآن میتوان حزب پادگانی لقب داد. رهبری این حزب دراختیار خامنه ای قرار دارد. تمام فعالیتها، اطلاعات و تصمیم گیریها ازمسیر دالانی عبور میکند که همان روابط ارگانیک حزبی است ولی بنوع احزاب نظامی – سیاسی. ظهور حزب پادگانی وریشه دوانی آن درکلیه شئون اجتماعی ، علیرغم گوشزدهائی که دراینجا وآنجا شنیده میشد، مانند " سونامی درپیش است " مورد توجه نه مردم ونه سیاسیون ایران قرارگرفت. حذف وجایگزینی کادرهائی حتی خردمند وکاردان ارارگانهای مختلف دولتی ، ازاطلاعات گرفته تاشهرداریها، شاخصی است ازهمین نوع کارسلب اطمینان از دیگران وجایگزینی توسط کادرهای مورد اطمینان خودی . این حزب امنیتی- نظامی –سیاسی ازدین وقانون بریده وخودمختارعمل میکند . هرچه امتیاز واختیار فراقانونی حزب مزبور بیشترمی شود، بی قانونی، فقر، تبعیض وفساد مانند موریانه شدید تربجان مردم می افتد.
درانتخابات دوره دهم ریاست جمهوری شوق وذوق سرشاری درخیابانها دیده میشد. علیرغم بی محبتی هائیکه مردم درانتخابات گذشته دیده وبی مهری هائی که کشیده بودند ، درانتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند. شرکت اکثر آنان درانتخابات بابرنامه ریزی خردمندانه و ضرورت شرکت درسرنوشت و دفاع از نمایندگان واقعی خود نبود، شرکتشان نموداری ازاعتراض ومخالفتشان با سنت گرایان دینی بود. نتیجه اعلان شده از طرف مقامات رسمی کشور آنان رامتوجه یک اصل اساسی کرد. حق گرفتنی است ومیتوان باشرکت درانتخابات ، یکی ازابتدائی ترین راهکارهای جامعه مدنی ، درشکل دهی به آینده خودوکشور موثر بود. ازآن پس بود که شعارمرکزی جنبش وبخصوص جوانان وتعیین کنندگان آینده کشورشعار " رای من کو" بود. جنبش روزبروز گسترش پیداکرد واجبارا هزینه هائی رانیز متقبل شد. شعار انتخابا آزاد کارت شناسائی این جنبش شد. کارت شناسائی وعضویت اعضای مختلف النظر، مختلف السلیقه، مختلف العقیده ودرعین حال کارت شناسائی اجماع شد. هرعضوی با دیدخودبآن مینگرد وتفسیرخودراازآن دارد. این رهبران جنبش وسایر فعالان سیاسی هستند که بایدخصوصیات کارت شناسائی را موج وار به لایه های بدنه جنبش بفرستند ،تغییرات محسوس را ایجادکنند، بازخورد بگیرند وسپس خودرا آماده انفعال بعدی کنند. حفظ انسجام سیاسی ازطریق اجماع نظرات هنجاری و روندتکاملی جنبش ازطریق آزمودن ابزارهای مدنی میسرخواهد بود. قراردادن نظرگاه ها وتصمیم گیری هادرمعرض سنجش افکارعمومی نه فقط خلاقیت وپویائی کاربردها را بآزمایش میگذارد بلکه درپروسه نقد به تکامل میرسد. درکنش مسالمت آمیز جنبش سبز چهارشرط داعیه اعتبار دارد. قابل فهم بودن نظرات ، حقیقت گفتارها، پذیرش حقانیت وجودی دگراندیشان وبالاخره صحت گفتارهای هنجاری.
درمقابل این همه تهاجم استبداد حاکم ، جنبش سبز چه قدرت دفاعی دارد وازکدام راه می تواند ساختارقدرتمند رژیم رابه مخاطره بیاندازد؟ . جنبش سبز زبانش مسالمت آمیز وقابل فهم برای کل جامعه است. درمنازعات سیاسی- اجتماعی وبازبینی داوری مشروعیت کنش ها وهنجارها ازراهبردهای خشم آور وخشونت طلب پرهیز میکند. هابرماس فیلسوف آلمانی میگوید " تشکیل آگاهی اجتماعی سنجشگرانه مسئله ای مربوط به شناخت ژرف اندیشانه است . چنین شناختی آشکارمی کند که مناسبات انسانی نمی تواند ونباید برپایه اعمال قهر استوارشود. اما قهرجلوه ای کاذب ازمناسبات انسانی است ونه ماهیت وسرشت واقعی آن. شناخت ژرف اندیشه بشر قادراست این جلوه کاذب را تمیز دهد ولااقل زمینه مساعد را برای حل وفصل مسالمت آمیز اختلافات اجتماعی فراهم آورد تابدین وسیله حل قهرآمیز منازعات زائد گردد " هابرماس درفلسفه سیاسی
رژیم حاکم روزبروز دائره تکثر رامحدودتر میکند ودرمقابل ارگانهای قانونی احتیاجی به پاسخگوئی نمی بیند . یکی ازکارزارهای سیاسی مبارزه بابی قانونی وجنگ طلبی حزب پادگانی است. برای حزب فوق نه حفظ منافع ملی اساسی است ونه تمامیت ارضی . به نیروی نظامی و انتحاری ارگانهای خود می بالند حاضرند بازمین وزمان بجنگ بنشینند . لذا سیاست بسیج توده ای که جایگزینی نظم جدیدی را بجای روابط کهنه ومضر به حال جامعه مدنظر دارد، شگرد خنثی کردن توهمات حزب فوق را دراختیار دارد. اجماع نیروهای اپوزیسیون راازطرفی یکپارچه ومتحد میکند واز طرف دیگر اقتدارگرایان را مجبور میکند حتی برای حفظ سهمی ازمنافعشان قدمی به عقب بردارند. طرفین منازعه که دارای منافع متفاوت وحتی متضاد هستند ، زمانی حاضر خواهند بود به قبول قراردادهای اجتماعی تن دربدهند که تعادل نیرو ممکن شده باشد. درنوشته " انتخابات آزاد وقانون اساسی" آقایان امیر حسین گنج بخش و بیژن حکمت میخوانیم: "فقط توازن معینی ازنیرو ونزدیک شدن چشم انداز فروپاشی ممکن است حکومت را یابخشهائی ازآنرا به مصالحه بااپوزیسیون وپذیرش انتخابات آزاد وپیش شرطهایش یکجا وادارکرد" .
چنین پیش فرضی زمانی جلوه واقعی پیدا میکند که اولا زبان جنبش ، زبان سازش وهدف ، نابودی طرف مقابل نباشد. مبارزه با حزب پادگانی برهبری فعلی خامنه ای رانباید بامبارزه علیه لایه ای ازدزدان اشتباه گرفت . لذاپیروزی علیه آنان دریک مبارزه حزبی – سازمانی ودرازمدت ممکن خواهد بود . دراین پروسه گذار اگر نخبه های حزبی- حکومتی درفرایند درگیری با کنش گران معترض تشخیص دهند که هزینه درگیری بیش ازهزینه واگذاری قدرت است ، تن به مصالحه خواهند داد. برای عقب نشینی ، هزینه سرکوب باید به هزینه تحمل بچربد. هرچه دامنه مقابله هنجار جنبش بااستبدادحاکم گسترش بیشتری پیدا کند، هزینه سرکوب آن افزایش خواهد یافت. هزینه های سرکوب وتحمل دریک مبارزه طولانی محاسبه سود وضرر است که سرانجام آن ازقبل قابل پیش بینی نیست.
سه اهرم مبارزاتی بسیار مهم دیگر در اختیار جنبش سبز است. ازآنجائیکه دامنه مبارزات ملی وحقانیت خواستهای جنبش درچارچوب مرزهای ایران محصور نشده ودر سطح جهانی انعکاس مقبولی پیداکرده است ، پشتیبانی بین المللی وحمایت از جنبش دست آورد بسیارگرانبهائی است. چه درسطح احزاب ونهادهای مدنی وچه ازطرف دولتهای کشورهای پیشرفته. هدف ضربه زنی به منافع مالی- بین المللی حزب پادگانی است وجلوگیری از ادامه سیاست شرارت انگیز حکومت درمنطقه است .شاید بتوان ادعاکرد که یکی ازافتخارات بدست آمده جنبش سبز شامل کلیه نیروهای داخل وخارج ازکشور همین است که درحد توانئی خود نگذاشته ایم دولتهای اسرائیل وآمریکا مقابله نظامی باایران داشته باشند. اهرم دوم امکانات وسیع ارتباطی اعضای جنبش بایکدیگر وباسایر نقاط جهان است. اینترنت پشت بامهای قبل ازانقلاب است. وبالاخره اصلی ترین وتعیین کننده ترین اهرم مبارزه ، موجودیت وسیع ترین وپرقدرت ترین وزنه اجتماعی ، توده عظیم جوانان درجنبش است. این نسل علاوه بر خواست آزادفکرکردن، آزاد زیستن وبزبان ساده آزاد بودن ، از ا حساس برابر خواهی قوی برخورداراست . حس انسان دوستی ومشارکت سیاسی اش را درهمه تجمع ها وتظاهرات قابل دیدن ولمس کردن است.
بامید آنروزی که اشگ شادی رادرچشمان همدیگر ببینیم.
مرغ سحر ناله سرکن
منصور سحرخیز
۱۵ مرداد ۱٣٨۹ ۶ اوت ۲۰۱۰
|