از : پ پیمان
عنوان : پاسخی کوتاه به آقا و یا خانم " خسته از حرف های بی پایه"
جناب " خسته از حرف های بی پایه"
از نوشتار شما چنین بر می آید که شما از نوشته ها و گفتگوهای آقای تابان و یا افرادی که چون ایشان فکر می کنند خسته اید!!! یک انسان دمکرات اساسا" از اظهار نظر های دیگران خسته نمی شود و مخالفان فکری خود را زیر ضرب اتهامات نمی برد. بهتر بود شما هم نظر خودتان را بیان می کردید تا من خواننده بدانم که شما چه می گوئید و برای حق حاکمیت مردم بر سر نوشت خود چه عقیده ای دارید. برای روشن شدن افرادی چون من که به سرنوشت همه مردم ایران با عقاید رنگارنگ فکر می کنند و حاکمیت جامعه ایران را بر مبنای حقوق دمکراتیک و حقوق بشر می دانند ونه بر اساس احکام کهنه و منسوخ الهی ( حکومت اسلامی ) چند سوال را با شما مطرح می کنم که امید وارم برای آدم هائی مثل من و همفکران من پاسخ دهید. البته شما مختارید سکوت هم بکنید. چون در مرام من اجباری جز احترام به حقوق دیگران نیست و خواهان آزادی اندیشه و بیان هستم برای شما ، برای خودم و برای دیگران . اما پرسش های من:
۱- آیا بنظر شما با توجه به بند بند قانون اساسی حکومت اسلامی مردم حقوقی دارند یا اساسا" این حقوق در اختیار نهاد ها ی اسلامی و ولایت فقیه ( نایب امام زمان بر روی زمین ) است؟
۲- آیا در حکومت اسلامی احزاب ، سازمان های دمکراتیک و صنفی و سیاسی بدون اجازه نهاد های اسلامی اجازه فعالیت دارند؟
۳- حکومتی که مسولین دیروز خود را ( خاتمی، موسوی، کروبی و ... ) سران فتنه و جاسوس اجنبی می خواند و آنها را اساسا" از کاست اسلامی بیرون رانده است اجازه انتخاب شدن و انتخاب کردن می دهد؟
۴- آیا بنظر شما رهبران اصلاح طلب که خود سال ها از ستون های همین حکومت الهی بوده اند توانستند یک انتخابات آزاد بر گزار کنند ( حتی داخل خودشان )؟
۵- رهبران اصلاح طلب ( نه دیگر اصلاح طلبان غیر خودی ) که طرفدار قانون اساسی و اجرای آن و حفظ نظام هستند قادر هستند که آرای مردم را بر احکام اسلامی که رای نهائی را به نهاد های اسلامی ( ولایت فقیه، شورای نگبان، بازوهای مسلح و سرکوبگر و ... ) ترجیح دهند؟
۶- آیا به نظر شما فقط نظرات شما و پیران اصلاح طلب حکومتی دارای پایه است و نظرات و پیشنهادات دگر اندیشان بی پایه است؟ چرا؟
۷- آرزوهای نیک خوب است ولی اگر این آرزوها صرفا" احساسی باشد و پایه های عینی نداشته باشد ، آیا آب در هاون کوبیدن نیست؟ آیا می توان طرفدار دمکراسی بود و خواستار انتخابات آزاد ولی برای شرکت در انتخابات آزاد مقید به پذیرش قانون اساسی غیر دمکراتیک و ولایت فیه بود؟ این کجا یش انتخابات آزاد است ؟
۸- آیا بنظر شما که بسیار خسته هم هستید؟ باید گوش شنوا به افکار مختلف داشته باشیم و در کنار هم برای دمکراسی و آزاد اندیشی مبارزه کنیم و یا مثل دیروز بگوئیم " اله اکبر، خمینی رهبر " و امروز بگوئیم " یا حسین ، یا حسین ، میر حسین" ؟
۹- چرا شما داخل و خارج می کنید؟ آیا ایرانیان برون مرزی که از دست حکومت الهی فرار کرده اند حق اظهار نظر ندارند و این اظهار نظر حق آنانی است که در داخل پایه های حکومت اسلامی را مستحکم کردند و در بازجوئی ها، شکنجه ها و اعدام ها شرکت مستقیم داشتند و یا در باره کشتار ها سکوت کردند؟
۱۰- آیا امروزه اطلاعات و دانسته های ایرانیان خارج از مرز های ایران به علت نقش اینترنت کمتر از ایرانیان داخل مرزها است؟ با توجه به شرایط دمکراتیک خارج شرایط مناسب تری برای آگاهی و تبادل نظر ایجاد کرده است.
جناب خسته ...
ایرانیان را به مسلمان و غیر مسلمان، خارج نشین و داخل نشین، کرد و فارس ، ترک و بلوچ تقسیم نکنیم و حقوق یکسانی برای همه قائل باشیم و هرکس بر اساس توان خود می تواند به پیشرفت دمکراسی در ایران کمک کند . خود را تغییر دهیم و تفکرات دمکراتیک را در خود تقویت کنیم تا بتوانیم درک آن را داشته باشیم که گوشهای شنوا برای شنیدن حرف هائی داشته باشیم حتی مخالف نظرمان باشد.
در پایان خدمت جنابعالی عرض کنم که اینجانب بر اساس شناختی که از حکومت اسلامی دارم و و مسلمانان معتقد را می شناسم که چگونه به آیات آسمانی چسبیده اند و نمی توانند مردم را ببینند و جلوی چشمانشان فقط اله را می بینند امکان انتخابات آزاد بر اساس قوانین دمکراتیک و حقوق بشر را که در تناقض با احکام الهی است غیر ممکن می دانم و پیشرفت و تعمیق مبارزات مردم است که شرایطی فراهم شود و حکومت اسلامی با فشار مردم حاضر به عقب نشینی باشد و نهادی در حالت گذار از جانب مردم تشکیل شود و انتخابات آزاد را با شرکت سازمان های بین المللی بیطرف به اجرا بگذارد. قانون اساسی حکومت اسلامی اساس اش غیر دمکراتیک است و اساسا" انتخابات آزاد را نفی می کند. نمی توان یک گام به پیش گذاشت طرفدار حقوق ملت و انتخابات آزاد شد و دو قدم به عقب رفت و خواستار اجرای قانون اساسی و حفظ نظام شد!!! خودمان فریب ندهیم. تلاش کنیم هم خود آگاه تر شویم و هم این آگاهی خود را برای شنیدن دیگران با دیگران در میان بگذاریم
دکتر پ. پیمان
٣۰۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨۹
|