به سوی همگرایی بیشتر در جنبش سبز


• صرف نظر از این که برخی محافل جنبش سبز تا چه اندازه به سخنان اخیر میرحسین موسوی وفادار بمانند و از خودی و غیرخودی کردن آزادی خواهان در ایران دست برداند، معیارهای سه گانه ی آزادی، عدالت و حقوق ملت برای نزدیکی گروه های سیاسی، می تواند از سوی بخش های دموکرات جنبش مورد پشتیبانی قرار گیرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣ شهريور ۱٣٨۹ -  ۲۵ اوت ۲۰۱۰


اخبار روز: جنبش سبز در چهارده ماه حیات خود، پس روی ها و پیشروی هایی داشته است. از نقاط قوتی که در این چهارده ماه به مرور تقویت شده است، هماهنگی و نزدیکی بیشتر طیف های مختلف جنبشی بوده که همه بر تنوع آن تاکید داشته اند. از زمان شروع اعتراضات در خرداد ماه گذشته تا به امروز، خواست های طیف های مختلف این جنبش صیقل خورده، واقعی تر شده و نزدیکی و همگرایی بیشتری یافته است.

سخنان میرحسین موسوی در برابر جمعی از فرزندان ایثارگران را باید یک نقطه ی روشن و یک قدم مهم در جهت این نزدیکی و همگرایی ارزیابی کرد. او این بار به طرز صریح تری علیه یکی از اساسی ترین ارکان ایدئولوژیک و هویتی نظام جمهوری اسلامی یعنی «خودی و غیرخودی» کردن مردم سخن گفته و با تاکید بر سیاست های غلطی که گروه های مختلف سیاسی را از هم جدا کرده است، بر معیارهایی برای نزدیکی انگشت گذاشته است که اساسی ترین نیازهای شرایط کنونی جامعه ی ماست. آزادی، عدالت و حقوق ملت سه مولفه ای است که میرحسین موسوی برای همگرایی و نزدیکی گروه های سیاسی بر ان ها تاکید کرده است. اهمیت این سخنان در این است که هنوز در جنبش سبز گروه هایی وجود دارند که به «خود و غیرخودی» کردن مبارزین راه آزادی و عدالت در ایران مشغولند و به تشخیص خود این و آن را از جنبش ضداستبدادی مردم ایران «اخراج» می کنند.

چنانچه بخش های مختلف جنبش سبز، همین سه معیار را به عنوان پایه های اساسی نزدیکی و همگرایی و مبارزه ی مشترک مدنظر قرار دهند و بپذیرند، آن گاه باید بر بسیاری از رقابت های ناسالم، «زدن» رقبا، تلاش برای انزوای گروه های دیگر و نقشه کشیدن برای تصاحب و تصرف نمایندگی جنبش سبز نقطه ی پایان گذاشته شود. چنین سیاستی هایی به ویژه در خارج از کشور از سوی پاره ای جریان ها که خود را وابسته به موسوی و جنبش سبز اعلام کرده اند در ماه های اخیر دنبال و حتی تشدید شده است. دامن زدن به اختلاف و دشمنی با نیروهای چپ آزادی خواه و عدالت طلب و میهن دوست، تلاش برای منحصر و محدود کردن جنبش سبز به یک دیدگاه معین و حاکم کردن نظرات تنگ نظرانه بر آن و تلاش های مستقیم و غیرمستقیم برای بیرون راندن دیگراندیشان از این جنبش، از جمله ی تلاش هایی بوده است که به هماهنگی و نزدیکی نیروهای دموکرات و ضداستبداد در کشور ما لطمه های کمی نزده است.

صرف نظر ازان که این محافل تا چه اندازه به محتوای سخنان میرحسین موسوی وفادار بمانند و حتی صرف نظر از ان که میرحسین موسوی خود تا چه اندازه به این معیارهای سه گانه متعهد بماند و در نوبت بعدی، معیارها و اصولی را که بر سر ان ها توافقی وجود ندارد، مجددا به میان نکشد، این اظهارات در هر حال می تواند از سوی بخش های دموکرات جنبش مورد پشتیبانی قرار گیرد. به نظر ما به جاست گروه ها و احزاب سیاسی دموکرات و وفادار به مردم از این فرصت استفاده کنند و هماهنگی بر سر خواسته های اساسی جنبش یعنی آزادی و عدالت و حقوق ملت را در مناسبات خود جاری سازند و اختلافات را به داوری و قضاوت در شرایطی بسپارند که امکان برگزاری یک انتخابات ازاد در ایران به وجود آید. چنین حرکتی به همگرایی بیشتر جنبش سبز به عنوان یکی از اساسی ترین پیش شرط های غلبه بر استبداد کمک بزرگی می کند.


به همان اندازه که شرایط مطلوب تری در طیف نیروهای مخالف استبداد برای نزدیکی و هماهنگی بر پایه ی اساسی ترین خواست های مردم ایران، پدید می آید، در طیف نیروهای مدافع استبداد و کودتا، آشفتگی و سردرگمی به چشم می خورد و آتش اختلافات از هر گوشه زبانه می کشد. عده ای هنوز به واقعی بودن این اختلافات باور ندارند و آن را تلاش حساب شده ای برای انحراف افکار عمومی می دانند، اما چه این اختلافات واقعی باشد و چه «نقشه ی حساب شده»، کارکرد عملی آن این بوده است که نیروهای مدافع استبداد، که نه اختلاف را می پذیرند و نه راهی برای حل اختلافات جز حذف طرف مقابل به رسمیت می شناسند را، به جان هم انداخته است. آتش این اختلاف به تدریج در بدنه و پایه ی اجتماعی هواداران کودتا نفوذ کرده و آن ها را بیش از پیش در برابر هم قرار می دهد.
این شکاف ها در اردوی کودتاگران که با نشانه های مثبت همگرایی بیشتر بین مخالفین همراه و همزمان شده است، نشانه ی امیدبخشی است که حاکمیت استبداد در ایران بیش از پیش در تنگنا قرار می گیرد و بحران حکومت کردن در آن عمیق تر و غیرقابل درمان تر می شود.