حقوق بشر نوع ایرانی


یاشار گولشن


• نارضایتی خانم عبادی از توجه جامعه جهانی به موضوع سنگسار در ایران بار دیگر ثابت میکند که حقوق بشر نوع ایرانی، سیاسی کار است. برای مقاصد سیاسی خود میتواند سیاه را سفید جلوه دهد و شناعت سیستماتیک دولتی را با ادعای اینکه مخالفت با این شناعت خود ترفند حکومتی است از نگاه عمومی مخفی کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۵ شهريور ۱٣٨۹ -  ۲۷ اوت ۲۰۱۰


 
مصاحبه اخیرخانم شیرین عبادی با رادیو فردا* -در ارتباط با موضوع حرکت بین المللی در اعتراض به حکم سنگسار خانم سکینه محمدی- برای کسی که با نوع حقوق بشر ایرانی آشنائی نداشته باشد انصافا میتواند تکان دهنده، غیر قابل باور و گیج کننده به نظر برسد.



برای درک موضوع کافیست مفروضات مساله را پیش هم قراردهیم:

1- جمهوری اسلامی در طول سی و یکسال استقرار خود- جدا از همه ستم های خود به همه مردم ایران، بیشترین مصیبت ها را برای زنان ایرانی ببار آورده است. حجاب اجباری، بی حقوقی زنان در امر ازدواج ، طلاق و حق نگهداری بچه و همچنین تبعیض در امر کار و تحصیل، به علاوه مجاز داشتن چند همسری مردان و فشار فیزیکی و عاطفی که در حق برخی زنان در امر زندگی خانوادگی اشان وارد میشود را در کنار هم قرار دهید تا عمق فاجعه کمی آشکار شود.

2- خانم سکینه محمدی از قربانیان این سیستم غیر انسانی است که بدلیل آنچه که ادعا میشود ارتباط خارج از ازدواج بوده به مجازاتی محکوم شده که حتی تصور آن نیز مو به تن انسان راست میکند. از این مساله نیز میگذریم که خانم سکینه محمدی زبان فارسی را بطور کامل نمیداند و قادر نبوده که موضوعاتی را که در دادگاه اسلامی میگذشته بدرستی درک و تحلیل کند.

3- در آستانه اجرای حکم وحشتناک سنگسار، ناگهان به همت وکیل شجاع و فداکار وی وجدان جامعه جهانی بیدار میشود، حرکت اعتراضی در تمام نقاط دنیا به جریان میافتد و شخصیت های سیاسی، نویسندگان و هنرمندان نام آوری در سراسر جهان بر علیه این شیوه مجازات نفرت انگیز و ماقبل قرون وسطی به صدا در میایند. کمپپن حرکت صد شهر جهان علیه سنگسار درست میشود و جریانی بوجود میاید که میتواند برای هیمشه نقطه پایانی به حکم سنگسار و اساسا مجازات تحمیلی در مورد علاقه زن به مرد در خارج از تعاریف متداول اسلامی، بگذارد.

4- رژیم پس از یک قدرت نمائی از زبان چند عامل دست دوم خود (که اتفاقا یکی از آنها خود را مسئول مدافعه از حقوق بشر اسلامی معرفی میکند) در مقابل این موج اعتراض جهانی عقب مینشیند. اما خطر هنوز بر طرف نشده، زنان نگون بخت دیگری نیز در صف سنگسار قرار دارند که موضوعات آنان هنوز برای جهان ناشناخته است. از آن گذشته موضوع سکینه محمدی یک نمونه است که پیگیری آن تا لغو این نوع مجازات ضروری مینماید.



با این مفروضات انتظار طبیعی از مدافعان حقوق بشر در ایران این خواهد بود که نه تنها آنان نیز به این موج حرکت جهانی به پیوندند بلکه خود مشوق و فعال جدی این حرکت نیز باشند. مگر نه اینست که پرداختن به ریشه ستم و برجسته کردن ماهیت حکومتی که اینک زیر نظر جامعه جهانی قرار گرفته خود تیشه ای است که بر ریشه ایدئولوژیکی این حکومت تاریخ گذشته وارد میشود و بنیان آن را بی اعتبار میکند؟. اگر داستان جاه طلبی های اتمی رژیم فقط اسرائیل و بعضی محافل آمریکائی را قلقلک میدهد اما تصویر سنگسار یک زن ایرانی به جرم رابطه خارج از ازدواج، وجدان همه انسانها را به درد میاورد. جائیکه از آن با تعبیر مجازات وحشیانه عشق یاد میکنند. آیا میتوان فرصتی طلائی تر از این برای افشا ماهیت نفیر این هیولائی که بر سر مردم ایران فرو افتاده فراهم شود؟ آیا غیر از اینست که از زمانی که مساله خانم سکینه محمدی در مدیای جهانی مطرح شده ماهیت وحشی و ضد انسانی حکومت ایران بیشتر و شفاف تر از گذشته در برابر چشم حتی انسان های معمو لی در سراسر جهان قرار گرفته است؟.

اما باهمه این تفاصیل، خانم شیرین عبادی به عنوان یکی از شخصیت های شناخته شده مدافع حقوق بشر در ایران از این موضو ع راضی نیست. وی در مصاحبه با رادیو فردا میگوید که:

“17 زندانی سیاسی اعتصاب غذا کردند و تا پای مرگ ایستادند، اما متاسفانه نه در سطح ملی و نه در سطح بین المللی آن گونه که باید به این مسئله توجه نشد چون داستان سکینه محمدی را وزارت اطلاعات به نحوی جلو انداخت که توجه همگان به آن جلب شود و مسئله بزرگتر یعنی زندانیان سیاسی اعتصاب کننده را فراموش کنیم. “

در ادامه ایشان میگویند : “به جای آن همه داد و قال و جنجالی که برای خانم سکینه محمدی به پا کردیم، آیا جا نداشت که برای ۱۷ زندانی سیاسی که بدون گناه و فقط به جرم آزادی خواهی در زندان بودند و اعتصاب غذا کردند و تا پای مرگ رفتند، حداقل به همان میزان حساسیت نشان می دادیم.”



همان طور که در اول این نوشته گفتم این اظهارات برای کسی که با نوع حقوق بشر ایرانی آشنائی نداشته باشند تکان دهنده مینماید. اما واقعیت اینست که حقوق بشر ایرانی نشان داده که با ریشه ها کاری ندارد، با نفس وحشیانه بودن مجازات کاری ندارد، با سیستمی که به زنان ستم میکند کاری ندارد. برای حقوق بشر ایرانی مساله “چه کسی” و “ در خدمت چه سیاستی “ مطرح است و دیگر هیچ. اینکه سکینه محمدی یک انسان معمولی است که حتی فارسی هم نمیداند، اینکه سکینه محمدی نشانی از همین زنان ستم دیده ای است که زندگی روزمره اشان در درون یک سیستم مردسالار تباه میشود و اینکه وی از شخصیت های اصلاح طلب و برجستگان و نخبگان مطرح نیست و اینکه حل مساله سنگسار و لغو مجازات برای رابطه انسانها، مغایر سیاست سیاسیون مورد حمایت خانم شیرین عبادی است، کافیست که سکینه محمدی را بصورت اتوماتیک از دایره توجه حقوق بشر ایرانی خارج سازد و باعث شود که خانم شیرین عبادی از علاقه جهانی به این مساله ابرو بالا بکشد.

نارضایتی خانم عبادی از توجه جامعه جهانی به موضوع سنگسار در ایران بار دیگر ثابت میکند که حقوق بشر نوع ایرانی، سیاسی کار است. برای مقاصد سیاسی خود میتواند سیاه را سفید جلوه دهد و شناعت سیستماتیک دولتی را با ادعای اینکه مخالفت با این شناعت خود ترفند حکومتی است از نگاه عمومی مخفی کند. با سیاسی کاری طوری وانمود میکند که به جد مدافع آزادی و دموکراسی در ایران است اما اعتراض جهانی و حرکت صد شهر بر علیه ریشه جنایات اسلامی در ایران را داد و قال و جنجال مینامد، رو شدن ماهیت ضد انسانی جمهوری اسلامی و سیستم قضائی آنرا در منظر دنیا کار خود حکومت اسلامی میداند که گویا میخواسته توجه جهان را از اعتصاب چند فعال سیاسی منحرف کند .

راستی بد نیست این سوال از خانم شیرین عبادی پرسیده شود که آیا نوع آزادی خواهی که این 17 نفر زندان سیاسی بدنبال آن هستند شامل آزادی رابطه انسانها و محکومیت مجازات وحشیانه سنگسار نیز میشود؟ اگر جواب مثبت است پس این جریان اعتراض به سنگسار نیز بایستی بخشی از مبارزات همین 17 نفر به حساب آید و دیگر چه جای شکایت است و اگر جواب منفی است و آزادی خواهی این 17 نفر زندانی سیاسی از جنسی نیست که محکومیت سنگسار یک زن قربانی ستم جنسی در آن جای گیرد، چرا خانم شیرین عبادی انتظار دارد که وجدان جهانی نیز از همان نگاه وی به ماهیت حقوق بشر به نگرد؟


* www.radiofarda.com