رزا لوگزامبورگ و شرح کلاسیک اعتصاب گسترده ۱۹۰۵ روسیه
تونی کلیف
- مترجم: کیوان شفیعی
•
بی شک شفافترین شرح و بیان پدیده "اعتصاب گسترده"، کار کلاسیک رزا لوگزامبورگ است به نام "اعتصاب گسترده، حزب سیاسی و اتحادیههای کارگری" که مربوط می شود به نقش اعتصاب گسترده در تغییر و تبدیل طبقه کارگر به یک واحد رزمی، و عظمت دهی و گسترش روحش، که در نتیجه این تغییر، آنان قادر به تغییر جامعه میشوند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۱ شهريور ۱٣٨۹ -
۲ سپتامبر ۲۰۱۰
بی شک شفافترین شرح و بیان پدیده "اعتصاب گسترده"، کار کلاسیک رزا لوگزامبورگ است به نام "اعتصاب گسترده، حزب سیاسی و اتحادیههای کارگری" که مربوط می شود به نقش اعتصاب گسترده در تغییر و تبدیل طبقه کارگر به یک واحد رزمی، و عظمت دهی و گسترش روحش، که در نتیجه این تغییر، آنان قادر به تغییر جامعه میشوند.
رزا لوگزامبورگ، خیزش امواج اعتصاب در روسیه در فاصله ده ساله بین ۱۸۹۶ تا ۱۹۰۵ را شرح داده و طرح کلی آن را توضیح میدهد. در می۱۸۹۶ اعتصاب عمومی توسط ۴۰۰۰۰ نفر از کارگران صنایع پارچه بافی در شهر سن پترز بورگ رخ داد که در ادامه آن، تعداد بیشماری از اعتصابات کوچک نیز روی دادند تا آنکه نوبت به اعتصاب گسترده بعدی توسط کارگران صنایع نفت و گاز در مارس ۱۹۰۲ در شهر کاکاسوس رسید. سپس در ماه نوامبر، اعتصاب گسترده کارگران را آهن منجر به "اعتصابی عمومی" شد. در ماههای می، ژوئن و ژوئیه سال ۱۹۰۳، تمامی روسیه جنوبی شعله ور گشته بود. باکو، تفلیس، باتوم، الیزاوتو گراد، ادسا، کیف، نیکلایف و اکاترینوسلاو همگی در چنگ یک اعتصاب عمومی بودند. سال ۱۹۰۴ جنگ به همراه خود آورد و برای دوره کوتاهی، توقفی در جنبش اعتصابی رخ داد. اما این وقفه با شکست نیروی زمینی و دریایی تزاری در برابر ارتش ژاپن به پایان رسید. در دسامر ۱۹۰۴ اعتصاب عمومی در شهر باکو به وقوع پیوست. پیش از آنکه این خبر به لحاظ زمانی فرصت رسیدن به سراسر امپراطوری تزاری را بیابد، اعتصاب گسترده دیگری در سن پترزبورگ در ژانویه ۱۹۰۵ رخ داد که این رویداد آخر، سر آغاز انقلاب ۱۹۰۵ روسیه بود.
اعتصابات اقتصادی گسترده به رویارویی با ارتش و پلیس رژیم تزاری منجر گشته و مستقیماً به اعتصابات سیاسی ختم شد. این مورد آخر، کارگران سابقا غیر فعال و خفته را نیز جهت بهتر شدن شرایطشان بیدار ساخته و به داخل اعتصاب اقتصادی کشاند، و این اعتصابات اقتصادی باری دیگر انگیزهای ایجاد کردند برای اعتصابات سیاسی. اعتصاب گسترده، نگرش گسستگی بین سیاست و اقتصاد را که از میراثهای اصلاح طلبیست از میان میبرد و به همین شکل فرم موازی اما ظاهراً مخالف آن، یعنی سندیکالیسم را. اعتصاب گسترده، مبارزه برای اصلاحات در درون سرمایه داری و مبارزه برای انقلاب جهت نابودی سرمایه داری را به هم پیوند میدهد. اعتصاب گسترده همچون پلیست بین شرایط عینی کنونی و آینده سوسیالیستی. در اعتصاب گسترده، کارگران، تنها نظاره گر تاریخ بودن و نقش ارتشی دورهای (کوتاه مدت) را بازی کردن را متوقف کرده و گام در عرصه تاریخی شکل دهی آیندهشان و تغییر ماهیت دادنشان، مینهند.
درست در تضاد با همه اصلاح طلبانی که دیوار چینی بین مبارزات جزعی و پراکنده برای اصلاحات اقتصادی، و مبارزات سیاسی برای انقلاب تصور میکنند، رزا لوگزامبورگ به این نکته اشاره و تاکید کرده است که در دوره انقلابی، مبارزات اقتصادی به داخل مبارزات سیاسی و یا بالعکس گسترش مییابند.
اوج هدف لازم و منطقی اعتصاب گسترده، برنگیزش اشکاریست که میتواند تنها به عنوان حد ا علی مجموعهای از خیزشهای پراکنده جهت آمادگی برای کوبش نهایی تشخیص داده شده و لذا مستعد این نیز هست که در مقاطع زمانی خاصی پایان یافته و ظاهری از شکست داشته باشد. هر یک از این وجوه همچنان نا پخته بوده و قطعی نیستند.
برای رزا لوگزامبورگ: "مهمترین چیز - زیرا که محتملترین و سر سختترین است - در جزر و مدهای تند و تیز و جریان امواج انقلاب، همانا گسترش و بلوغ روح پرولتاریاست، که ضمانت مصونی پیشرفتهای بیشتر در مبارزات اقتصادی و سیاسی پیش رو آن را موجب میشود."
و اما کارگران آرمان خواه (ایدهالیست) از برای چه بمی خیزند!؟ آنان تفکراتی از این دست که آیا آنان ابزار و امکانات لازم برای حفظ خود و خانوادهشان را در دوران مبارزه در اختیار دارند یا نه را به کناری مینهند. آنان دیگر پرسش نمیکنند که آیا همه امادگیهای مقدماتی فراهم گشته است یا نه. اعتصاب گسترده، توانایی تولید چنین حجم عظیمی از آرمان خواهی را در میان تودهها دارد که هم به صحنه آمده و هم در برابر سخت ترین محرومیتها، به نوعی ایمنی (ایمنی روحی روانی) نسبی دست یابند.
شرح و نگرش رزا لوگزامبورگ متمرکز است بر روی تاثیرات وسیع اعتصاب گسترده (به عنوان یک مشکل گشا و راه حل) بر مرزبندیها و اتصالات بین سیاست و اقتصاد در مبارزات کارگران. اما او همچنین در این خصوص شفاف است که این مقوله، به رفع سایر موانع - مانند استان گرایی، منطقه گرایی و غیره - همزمان با نشان دادن فاصله پر نشدنی بین خواستهها و منافع کارگران و خواستهها و منافع روئسا و دولت، نیز تمایلی جدی دارد. چنین نگرش و توصیفاتی در رابطه با شماری از اعتصابات گسترده نظیر ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ روسیه، ۱۹۳۶ فرانسه و اسپانیا، ۱۹۵۶ مجارستان، ۱۹۸۰ لهستان و مواردی دیگر کاملا کاربرد دارد.
گرچه، اعتصابات گسترده بسیار زیادی هم هستند که با توصیفات رزا لوگزامبورگ چندان همخوانی ندارند. در جایی که کارگران در قالب اتحادیههای کارگری از سازماندهی بالائی برخوردارند، حوزه استقلال آنها از بوروکراسی اتحادیههای کارگری محافظه کار، به اعتماد به نفس حد بالای آنان در رویارویی با سرمایه داری منجر میشود. هر چقدر میزان سازماندهی و اعتماد به نفس ردهها و کادرهای مختلف در به چالش طلبیدن سرمایه داران بالاتر باشد، توانایی آنان در شکستن غول و زنجیرهای بوروکراسی اتحادیههای کارگری بالاتر میرود، و البته بالعکس. رسیدن به این حد که اعتصاب، محصول ابتکار عمل رده هاست، تعیین کننده این امر است که تا چه میزان قاعده پایهای اعتصاب گسترده، به آنچه رزا لوگزامبورگ توصیف کرده، نزدیک است. متأسفانه خیلی از افراد، تجزیه و تحلیل رزا لوگزامبورگ را به صورتی دگم و مطلق استفاده میکنند، که در نتیجه، به جای مقایسه مفهوم (کانسپت) کلی نگرش او با یک اعتصاب گسترده واقعی، و به جای روشنگری، تنها بدان فضایی مبهم میدهند. اعتصاب گسترده، همچون همه پدیدههای اجتماعی، هرگز مطلق نیست و میزان گستردهگی آن بسته به شرایط و موقیتهای درون و پیرامون خود دارد. جهت تاکید بر این نکته، میتوان به دو مورد اعتصاب گستردهای اشاره کرد که با سایر مدلهای تجزیه و تحلیل شده توسط رزا لوگزامبورگ کاملا تفاوت دارند: نخست، اعتصاب عمومی کاملا اقتصادی و بسیار مرکز گرای بوروکراتیک سوئد در سال ۱۹۰۹، و دیگری، اعتصاب عمومی کاملا سیاسی و به لحاظ بوروکراتیک کنترل شده بلژیک در ۱۹۱۳.
امید است تا در آیندهای نه چندان دور و در فرصتی مناسب به توصیف و تجزیه و تحلیل این دو نمونه بپردازیم.
|