چشم اندازی برای امید یا تکرار تاریخ


اردشیر زارعی قنواتی


• تحرک جدید واشینگتن برای تحقق بخشیدن به صلح خاورمیانه در شرایطی مطرح می شود که برگزاری مذاکرات مستقیم بین تل آویو – رام الله که به لحاظ حمله به نوار غزه در دسامبر ۲۰۰۸ قطع شده بود هم اینک به یک امر اجتناب ناپذیر تبدیل شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۱ شهريور ۱٣٨۹ -  ۲ سپتامبر ۲۰۱۰


خانم "هیلاری کلینتون" وزیر امور خارجه آمریکا در کنفرانس خبری خود در واشینگتن اعلام کرد که نخست وزیر اسرائیل "بنیامین نتانیاهو" و "محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی را برای شروع مذاکرات مستقیم در تاریخ ۲ سپتامبر دعوت کرده است. در این کنفرانس که روز جمعه ۲۰ اوت برگزار شد هم چنین از "حسنی مبارک" رئیس جمهوری مصر، "ملک عبدالله" پادشاه اردن و "تونی بلر" نماینده ویژه گروه چهارجانبه نیز برای حضور در این مذاکرات دعوت شده است. خانم کلینتون می گوید "این مذاکرات باید بدون پیش شرط ، با حسن نیت و با تعهد به موفقیت انجام شود تا آینده بهتر برای مردم منطقه را فراهم آورد".
تحرک جدید واشینگتن برای تحقق بخشیدن به صلح خاورمیانه در شرایطی مطرح می شود که برگزاری مذاکرات مستقیم بین تل آویو – رام الله که به لحاظ حمله به نوار غزه در دسامبر ۲۰۰٨ قطع شده بود هم اینک به یک امر اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. دولت "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا هم اکنون از دو سو زیر فشار قرار گرفته است و این فشار دوجانبه مبتنی بر عدم اعتماد و توانمندی، وی را در بزنگاه انتخابات میان دوره یی کنگره در کمتر از ٣ ماه آینده به شدت در معرض آسیب قرار داده است. سفرهای دوره یی "جورج میچل" نماینده ویژه ایالات متحده در خصوص صلح خاورمیانه تا به امروز نتیجه بخش نبوده و به همین دلیل در آخرین سفر وی به منطقه، خانم کلینتون برای ایجاد فشار مضاعف به طرفین مناقشه خود شخصا میچل را همراهی کرد. این تلاش تازه حداقل به این جهت که توانست رهبران فلسطینی و اعراب را به شرکت در مذاکرات مستقیم متقاعد کند و هم چنین طرف اسرائیلی را نیز به طرح تمام مباحث موردنظر فلسطینی ها ترغیب نماید، در گام اول می تواند یک موفقیت تاکتیکی برای واشینگتن به حساب آید. با توجه به سابقه تاریخی تنش بین فلسطینی ها و اسرائیل و مذاکرات بی نتیجه گذشته چندان عاقلانه نیست که مذاکرات ۲ سپتامبر را به عنوان یک نقطه عطف و رسیدن به هدف تلقی کرد. در بهترین وضعیت می توان نشست فوق را یک شروع برای ترسیم نقشه راه و ایجاد حسن نیت جهت ورد به یک دوران تازه لحاظ کرد که منعکس کننده ی یک اراده اکتیو برای تعهد مسئولانه در مقابل مصالحه حداقلی صلح خواهد بود. بر اساس واقعیت گسست ها و منافع متضاد در عرصه درونی ساخت فلسطینی – اسرائیلی و در هم تنیدگی پارادوکسیکال عوامل مورد اختلاف دو طرف و هم چنین عدم اعتماد لازم به میانجیگران بین المللی برای ایفای نقش تعهدات الزام آور دستیابی به صلح در این خصوص هدف چندان آسانی نخواهد بود.
         
۱ – جامعه بین المللی: گروه چهارجانبه متشکل از سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپایی، روسیه و آمریکا که تقریبا نمایندگی جامعه جهانی را بر عهده دارند در طی چندین سال گذشته به واسطه عدم همکاری لازم از سوی طرفین مناقشه و عدم تعریف ساز و کار تعهدآور جهت تحمیل "نقشه راه" از توان تاثیرگذاری مطلوب عاجز بوده است. این دقیقا در حالی است که آنان باور دارند که بدون تحقق صلح خاورمیانه، دیگر بحران های موجود منطقه یی قابل حل و فصل نخواهد بود. به همین دلیل اراده ذهنی در جامعه جهانی برای رسیدن به صلح در خاورمیانه وجود دارد اما از آنجا که این اراده ذهنی تا به امروز به یک اراده عینی تبدیل نشده است، دست گروه چهار جهت تحمیل صلح به طرفین مناقشه بسته بوده است. واشینگتن به عنوان تاثیرگذارترین عضو از این مجموعه تا حدودی این توان را دارد تا عنصر عینی قضیه را تحقق بخشد البته در صورتی که لابی ها و عوامل قدرت در هیات حاکمه آمریکا فارغ از فضای متوهم گذشته آمادگی عبور از خطوط قرمز و سیکل معکوس تاریخ را داشته باشند. هم اکنون به نظر می رسد که حداقل دمکرات ها و به خصوص حلقه نزدیک به باراک اوباما به این نقطه حساس نزدیک شده اند و چنانچه اراده و توان خنثی سازی عوامل بازدارنده را کسب کنند، موقعیت جدیدی را خلق خواهند کرد. دعوت از تونی بلر نماینده گروه چهار، حسنی مبارک و ملک عبدالله برای شرکت در مذاکرات مستقیم نیز در راستای سنگین تر کردن موضع اراده گرایانه دولت اوباما بوده است که این می تواند نشانه مثبتی تلقی شود.
                                       
۲ – اسرائیل: دولت راستگرای "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل که از طرف حزب کارگر به عنوان بزرگترین شریک ائتلافی به شدت برای پذیرش یک مصالحه زیر فشار قرار دارد، در مذاکرات آتی به همین دلیل تحت یک فشار دوسویه داخلی – خارجی قرار خواهد گرفت. بعد از جنگ خونین غزه در سال ۲۰۰٨ که منجر به انتقادات بی شماری از سوی جامعه جهانی گردید و هم چنین حمله کماندوهای اسرائیلی به کاروان کمک های امداد بین المللی به غزه که تبعات سنگینی برای تل آویو به همراه آورد، تغییر معادله موجود و ترسیم چهره جدید از اسرائیل در جهان به یک امر اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. هر چند که هم اکنون جناح راست با شراکت تندروهای ملی و مذهبی در کابینه انعطاف پذیری مذاکره کنندگان اسرائیلی را دشوار می کند، ولی با توجه به فشارهای بین المللی و اولویت های واشینگتن جهت بازی در خاورمیانه بزرگ دست نتانیاهو برای بر هم زدن صحنه بازی جدید چندان باز نخواهد بود. نخست وزیر اسرائیل به احتمال زیاد سعی خواهد کرد تا در این دور از مذاکرات با خریدن زمان و وعده های غیرشفاف از تعهدات الزام آور اجتناب کند.
                                                            
٣ – فلسطینی ها: محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی که در کنار خود دو متحد عرب (حسنی مبارک و ملک عبدالله) را به همراه دارد با توجه به انعطافی که در خصوص پذیرش مذاکرات مستقیم و درخواست واشینگتن از خود نشان داده است، انتظار یک مذاکره تعهدآور و میانجیگری منصفانه را خواهد داشت. هر چند که حماس به همراه ۱۰ گروه دیگر فلسطینی در هفته گذشته در جلسه دمشق خود مذاکرات مستقیم با اسرائیل را محکوم کرده اند ولی همین دوگانگی خود می تواند به عنوان یک برگ برنده برای ایجاد فشار در مذاکرات به نفع عباس عمل کند. چنانچه مذاکرات به طور عینی در راستای تشکیل کشور فلسطینی در مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷، بازگشت مصالحه گرانه بخشی از آوارگان به موطن اصلی، تفاهم در خصوص وضعیت بیت المقدس، برچیدن شهرک های یهودی نشین یا معاوضه منصفانه ی زمین در مقابل زمین و مهم تر از همه تعهد در خصوص تشکیل کشور فلسطینی در طی یک سال که در اظهارات خانم کلینتون به آن اشاره شده است، انجام گیرد، یک موفقیت برای عباس و راهی به سوی امید به حساب خواهد آمد.