نامهی سرگشاده به خانم شیرین عبادی و آقای عبدالکریم لاهیجی!
معاون سپاه معلوم کرد «رای ما کجاست» ما را در اعلام جرم علیه او یاری کنید!
احمد فرهادی
•
کارنامهی درخشان شما دو حقوقدان برجستهی میهنام، چونان دادستانان شهروندان آزادیخواه و حقطلب ایران در همهی این سالهای سیاه، مرا برمیانگیزد شما را مورد خطاب قرار دهم و از شما درخواست کنم این پیشنهاد را مورد بررسی قرار دهید و در صورتی که موافق آن باشید، زحمت تنظیم شکایتنامه را به عهده بگیرید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۴ شهريور ۱٣٨۹ -
۵ سپتامبر ۲۰۱۰
هممیهنان گرامی سرکار خانم شیرین عبادی و جناب آقای عبدالکریم لاهیجی!
سلام و روز به خیر!
از فردای ۲۲ خرداد، روزی که عملیات میدانی کودتا علنی شد، میلیونها شهروند ایرانی با شعار «رای ما کجاست؟» به ایستادگی در برابر کودتاگران برخاستند و هزینههای بسیار سنگینی در این راه پرداختند. سرو قد دهها جوان را تبر استبداد و شقاوت بر زمین انداخت. جویبار زلال عواطف انسانهای شریف زیادی هدف شکنجهگران ناپاک و شقی قرار گرفت. مادران بسیاری داغ جگرگوشگانشان را دیدند. غرور انسانی آزادیخواهان بسیاری مورد هجوم عمله و اکرهی کودتاگران واقع گشت. زندانها از آنان که دنبال رایشان میگشتند پر شد. ... آری شهروندانی که میپرسیدند «رای من کجاست» هزینههای بس سنگینی را متحمل شدند بدون آنکه شانس دریافت پاسخ نصیبشان شود.
اما بالاخره بخت خوش سبز ما، یا شاید هم سودای توطئهای جدید از سوی کودتاگران، فرصتی پیش آورد و شخصی معروف به سردار مشفق به پاسخ نشست و فاش کرد «رای ما کجاست» و مقامی ارشد و شناختهشده چون معاون سپاه آن را تایید کرد. از حدود دو ماه پیش متن ضبط شدهی سخنرانی دو و نیم ساعتهی این شخص در سطح گستردهای انتشار یافته است. او در این سخنرانی خود را «یک مسئول امنیتی کشور» و یک «بازجو» معرفی و اعلام میکند سخنرانیهایی با همین مضمون، توسط او یا کسانی دیگر، برای تعداد دیگری از جمعهای مشابه و برای مجلس خبرگان، نمایندگان مجلس و مراجع برگزار شده است. این شخص اطلاعاتی را با به کار بردن فاعل اول شخص جمع «ما» از عملیات امنیتی پشت پردهی انتخابات ارایه میدهد که اقرار صریح و روشنی است به اعمالی که از مصادیق بارز اقدام به مهندسی انتخابات، دخالت خلاف قوانین موجود در امور انتخاباتی، اخلال در مبارزات انتخاباتی و جلوگیری از کنترل حوزههای اخذ رای میباشند. یک نمونه از این اقرار آشکار این است که آقای سردار مشفق، که مرکز کنترل رایگیری یک نامزد انتخاباتی را «اتاق جنگی» مینامد، توضیح میدهد قرار بوده ناظرین انتخاباتی اطلاعات حوزههای رایگیری را از طریق اس ام اس به «۳ تا مثل این اتاق جنگی درست کرده بودند»، بفرستند و از آنجا انتخابات را کنترل بکنند و میگوید «اینها ساعت به ساعت تمام انتخابات را در سراسر کشور میخواستند رصد بکنند» و به روشنی اقرار میکند «... شب انتخابات، بین ساعت ۸ تا ۱۲ شب هر ۳ جا شناسایی شد و هر ۳ جا را مختل کردیم و نگذاشتیم در انتخابات به شکل دلخواهشان اختلال ایجاد بکنند [یعنی کنترل بکنند]» و با وقاحتی بینظیر ادامه میدهد «یادتان هست که فریادشان درآمد که اس ام اسها چرا قطع شده!».
متعاقب انتشار گستردهی نسخههای صوتی و نوشتاری این سخنرانی، هفت چهرهی نامدار سیاسی در تاریخ سوم امرداد ۱۳۸۹، با بهرهگیری بههنگام از فرصت طلایی علنی شدن این اقرارها، اقدام به طرح شکایت از آقای سردار مشفق نمودند. در آن تاریخ هنوز در تایید یا تکذیب سخنرانی یاد شده هیچ مقام رسمی و شناخته شدهای اظهار نظر نکرده بود. چنین شانسی ۲۰ روز پس از انتشار شکایتنامه رخ داد و آقای سردار یدالله جوانی معاون سپاه ایراد این سخنرانی را یک وظیفهی انقلابی نامید و جداگانه و موکدا محتوای آن را بدون اما و اگر تایید نمود.
سرکار خانم عبادی!
جناب آقای لاهیجی!
در ۱۴ ماههی پس از کودتا پردههای بسیاری از جلوی چشمها کنار رفت و بر بسیاری از زوایای تاریک پشت پردهی کودتا نور تابید، اما تا کنون نظیر چنین سندی از ستاد کودتا انتشار نیافته بود. علنی شدن چنین سند بینظیری یک موهبت نادر است که در آن یک سردار، «یک مسئول امنیتی کشور»، یک «بازجو»، آشکارا اعتراف میکند ما اقدام به مهندسی انتخابات کردیم، اعتراف میکند ما در امور انتخاباتی دخالت کردیم، دخالتی که خلاف قوانین موجود است، اعتراف میکند ما در مبارزات انتخاباتی اخلال کردیم، اعتراف میکند ما از کنترل حوزههای اخذ رای جلوگیری کردیم. و موهبت بزرگتر این که یک مقام برجسته و شناخته شدهای چون معاون سیاسی سپاه اعترافهای آن شخص را تایید میکند و در حقیقت آن اعترافات را به اعترافات خودش تبدیل میکند. این اعترافها تایید کنندهی درستی همان دلایلی است که سبب شدند مردم اقدام به اعتراض کنند و به دستور همین سرداران هدف تیر تکتیراندازان قرار گیرند، زیر ماشین گرفته شوند، دستگیر و شکنجه شوند، در شکنجهگاهها زیر شکنجه کشته شوند، به زندانهای طولانی مدت محکوم شوند. همین سرداران یک سال گفتند «فتنهگران» دلیلی برای انجام تقلب و کودتا ندارند. بفرمایید این هم دلیل! آن هم از قول دو سرداری که یکی معاون سپاه است!
اکنون که چنین فرصت ذیقیمتی حاصل شده نباید آن را از دست دهیم. اعلام جرم هفت مبارز یاد شده گامی بسیار مهم در استفاده از این فرصت است اما تنها نخستین گام. اعتراف صریح کودتاچیان امکان به چالش کشیدن آنان را در وضعیتی بسیار مناسبتر برای شهروندان ایرانی فراهم آورده است. تا کنون ما مدعی وقوع جرم بودیم و طرف مقابل ما را متهم به ایراد اتهام بی دلیل میکرد. اکنون وضع فرق کرده و متهمان با زبان خودشان، در محیط و فضای ساخته شده توسط خودشان، اقرار میکنند ما این جرم را انجام دادهایم. ما اکنون با تکیه بر اعتراف صریح متهمان میتوانیم با دست پر آنان را به چالش بکشیم. راست این است که اگر با این اعترافات صریح به صورت قاطع برخورد نشود خاطیان جریتر میشوند. از این رو پیشنهاد میکنم مستقل از شکایتنامهی آن ۷ نفر، شکایتنامهی کوتاهی حاوی اعلام جرم علیه آقایان سردار مشفق و سردار یدالله جوانی (معاون سپاه) به عنوان عاملان تقلب در انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری و درخواست ابطال نتیجهی آن انتخابات به دلیل همین تقلب تنظیم و با امضای تعداد هرچه بیشتری از شهروندان به همین مراجع قضایی موجود، با علم به اینکه زیر فرمان همان کودتاگران هستند، ارایه دهیم. البته لازم است، به ویژه با در نظرداشت اینکه مراجع قضایی کنونی پیشینهی بسیار سیاهی در تعویض جای شاکیان و متشاکیان دارند، شکایتنامه را همزمان به مراجع حقوقی بینالمللی و نهادهای مختلف سازمان ملل متحد نیز ارایه داده در سطح بینالمللی و در منظر افکار عمومی جهان منتشر کنیم. به گمان من میتوان و باید یک کمپین یک میلیون امضاء حول این اعلام جرم و درخواست ابطال نتیجهی انتخابات راه انداخت.
سرکار خانم عبادی!
جناب آقای لاهیجی!
کارنامهی درخشان شما دو حقوقدان برجستهی میهنام، چونان دادستانان شهروندان آزادیخواه و حقطلب ایران در همهی این سالهای سیاه، مرا برمیانگیزد شما را مورد خطاب قرار دهم و از شما درخواست کنم این پیشنهاد را مورد بررسی قرار دهید و در صورتی که موافق آن باشید، زحمت تنظیم شکایتنامه را به عهده بگیرید.
یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
احمد فرهادی
|