از : جمشید
عنوان : مرغ اول بوده یا تخم مرغ؟
پژوهشی است بسیار خواندنی و ارزشمند، مثل بسیاری از پژوهش های دیگر شما. تنها دو سه نکته به نظرم رسید که با اجازه شما در حاشیه می نویسم.
۱- در کنار رنگهایی که نام برده بودید، و در تایید نظر شما، این رنگها هم به ذهن من رسید: نیلی، آلبالویی، گل بهی، صورتی، شیری، لاجوردی، زنگاری، طلایی، نقره ای، پرکلاغی. جالب اینجاست که تقریبا همه رنگها مصداق هایی مشخص و ملموس و آشنا برای همه دارند و بایکدیگر اشتباه نمی شوند.
۲- رنگهای دیگری هم که آنها را دارای نام مستقل نامیده اید، می توانند به همین قیاس ولی با قاعده ای دیگر از پدیده های دیگر پیرامون انسان گرفته شده باشند. برای ما راحت تر است که فکر کنیم نام "سبزه" از "سبز" گرفته شده و نام "بنفشه" از "بنفش". ولی شاید ترتیب کار درست برعکس بوده باشد، یعنی واژه هایی که به مصوت "ه" ختم می شده اند برای ساختن صفت به جای این که یک مصوت دیگر بگیرند آن مصوت آخر می افتاده است، نظیر "زرد" از "زرده" و "سفید" از "سفیده" (تخم مرغ). حتا رنگ "سیاه" هم هیچ بعید نیست که، با همان قاعده ولی با اندکی تغییر در تلفظ، از "سایه" گرفته شده باشد. به نظر من خیلی بعید است که انسان اول نام مجرد "سبز" را بسازد و بعد برود سراغ نامگذاری "سبزه"، که همیشه با آن سر و کار داشته است، از روی آن. البته این یک نظر پژوهشی نیست ولی شاید به پژوهشی بیرزد. من فکر می کنم حتا شاخ و ریش و تن هم از شاخه و ریشه و تنه گرفته شده باشند، نه بر عکس.
۳- من تصور می کنم هر قدر نام های زیادتری برای رنگها داشته باشیم، دنیا یمان رنگین تر می شود و دید به اصطلاح وسیعتری پیدا می کنیم. رنگین کمان برای شخصی که ده ها رنگ در آن می بیند بسیار زیبا تر است تا برای کسی که در آن بیش از چهار پنج رنگ نمی بیند.
با پوزش از پرنویسی
٣۰۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۹
|