•
ته یک دره بود که گفتم نه!
یک نه تنها
که دنیا نیامده از دنیا رفت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۹ شهريور ۱٣٨۹ -
۱۰ سپتامبر ۲۰۱۰
ته یک دره بود که گفتم نه!
یک نه تنها
که دنیا نیامده از دنیا رفت
پژواکِ صدایم ولی
کوه را به کاری غریب واداشت
هنوز هو می کنند مرا.
دو-
گربه ها ریخته بودند
قفس ها را شکسته بودند
پرنده ها را بیرون کشیده بودند
جای امن بود
آنقدر بلبلی کردم
آنقدر بلبلی کردم
که پیدایم کردند.
سه-
شام آخر بود
آخرین لحظه های خانه ام
که می ماند با در باز
و می رفت که خاطره شود
پوستم رفته بود
کر ولال بودم
تنها صدا
صدای افتادن، قل خوردن،
گمشدن النگویی از طلای نرم هند
حلقه های اژدهایی با چشمان سبز زمرد
النگویی که تا به امروز
هر روز از دستم می افتد،
قل می خورد و باز گم می شود.
|