مادر صلح - شیهان
داغدیده ی جنگ


صفار ساعد


• یکی از همین تابندگان نور آگاهی, یعنی خانم شیهان, "مادر صلح" لقب گرفته است. وی مادری است که فرزندش را در جنگ امپریالیستی ایالات متحده بر علیه عراق, در این کشور از دست داده است. او وظیفه خود میداند که برای آگاهی دادن به مردم جهان, به اقصی نقاط دنیا سفر کند و مردم را برای صلح فرا بخواند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۴ خرداد ۱٣٨۵ -  ۲۵ می ۲۰۰۶


مادر صلح -   شیهان
داغدیده جنگ
  یکی از همین تابندگان نور آگاهی, یعنی خانم شیهان, "مادر صلح" لقب گرفته است. وی مادری است که فرزندش را در جنگ امپریالیستی ایالات متحده بر علیه عراق, در این کشور از دست داده است. او وظیفه خود میداند که برای آگاهی دادن به مردم جهان, به اقصی نقاط دنیا سفر کند و مردم را برای صلح فرا بخواند
صفار ساعد
 
".... دولت ها در زمان جنگ, ملت را در گهواره ای قرار میدهند و با تکان های مداوم آن,   قصد خواب کردن این ملت را دارند تا به خواسته های پلید خود دست یابند..." مادر صلح
 
قرار بود هرچه بیشتر قرون را پشت سر میگذاریم, بشریت بسوی تمدنی عالی تر و مترقی تر رهسپار شود.   قرار بود هرچه قرون را پشت سر میگذاریم, زندگی و عدالت بیشتری را بر پیشانی خود حک شده ببینیم. اما با سپری شدن قرن بیستم و ورود به   قرن بیست و یکم, وحشی گری های بازار آزاد, عدم وجود عدالت اجتماعی و اقتصادی و فقر وحشتناک منتج از آن را بیشتر بر سلولهای بدن خویش حس میکنیم.   برخی از عدالت جویان سابق آن قدر کرخ شدند که در حالتی بین واقعیت ها و اوهام گرفتار شدند و ایجاد کننده فقر, یعنی امپریالیسم را ناجی ملت ها خواندند. آری امپریالیسم اقتصادی و سیاسی, این چنین انسان ها را از واقعیت ها بیگانه مینماید.
 
هوگو چاوز, رئیس جمهور فعلی ونزوئلا , در یک سخنرانی در لندن در ماه مه ۲۰۰۶, در مورد بازار آزاد امپریالیستی چنین میگوید: "آزادی بی قید و شرط تجارت آزاد, دامی است که قدرت های بزرگ جهان پهن کرده اند تا ملل ضعیف را به بردگی بکشانند."
 
  در ادامه آن, باید بگویم که هرچه خرد جمعی و اجتماعی در این ارتباط بیشتر شود و فعل و انفعالات بازارهای امپریالیستی, که تابجال با خود جنگ های خانمان سوز بهمراه آورده است, تجزیه و تحلیل شود, سیاستمداران و روشنفکران بازار آزاد امپریالیستی را از لحاظ فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی, خلع سلاح کرده ایم.
 
باید با صدای بلند بگوییم که بازار آزاد, صندوق بین المللی پول و سایر ارگان های مربوط به آن, میخواهند عدالت را در بین یک قشر نازک و ناچیزی به نام ثروتمندان جامعه, تقسیم کنند که نتیجه آن ایجاد فقر برای اکثریت جوامع زحمتکش بشری است. عدم تقسیم عادلانه ثروت در جوامع, با خود نه فقط فقر عامه, بلکه جنگ های خانمان سوز هم بهمراه میآورد. نگاهی به جهانی که هم اکنون در آن زندگی میکنیم بیافکنیم, تا این حقیقت تلخ را درک بنماییم.
 
امپریالیسم با کمک سیاستمداران, روشنفکران و روانشناسان خود میخواهد بستری   را بوجود بیاورد که در آن:
•           قیمیت نیروی کار ارزان باشد
•           بازارها انحصاری گردند
•           کشورهای مرکز و کشورهای حاشیه ای بوجود آیند
•           قدرت علمی و ثروت زایی را در ید قدرت خود داشته باشند
•           کشورهای فقیر بوجود آیند تا بدان وسیله آنها را تحت کنترل سیاسی و اقتصادی و علمی خویش درآورند
•           حق حاکمیت کشورها را از بین ببرند
•           کشورهای از نظر اقتصادی و سیاسی ضعیف را به دریوزه گی از خویش وادارند
•           برای ادامه حاکمیت خود, در بین ملیت های مختلف یک کشور ایجاد اختلاف کرده و بدان وسیله نژادپرستی را دامن بزنند
•           بقول فرانس فانون دوزخیان روی زمین بیافرینند
•           برای ادامه حاکمیت خویش, جنگ آفرینی نمایند و خودی ها و غیر خودی ها را تصفیه کنند
 
یکی از ناعدالتی ها و زورگویی هایی که امروزه در سطح کشورها به چشم میخورد, تصمیم گیری های اقتصادی و سیاسی هشت کشور, در مورد نزدیک به دویست کشور جهان است. این سیاست های اتحاذ شده که کشور ها را بزیر دستان مستقیم و غیر مستقیم تقسیم میکند, در واقع به ثروتمندترکردن آن هشت کشور و به فقیرتر شدن حدود دویست کشور دیگر جهان انجامیده است.   این آن معادله ای است که فعلا در مجموع در جهان معاصر حاکم است.
 
با وجود تمامی این سیاهی ها اما, در افق انواری از امید در حال تابش اند.   هستند کشورهایی که در راه تقسیم ثروت های اجتماعی بطور عادلانه قدم بر میدارند. این کشورها با مجانی کردن بهداشت عمومی, آموزش و پروش رایگان, ایجاد خانه های ارزان قیمت و تقسیم متعادل آن در جامعه, پرداخت مزد عادلانه در مقابل کار در تمامی سطوح آحاد مردم زحمتکش, باضافه دیگر دستاوردهای فرهنگی – علمی – سیاسی,   در واقع به دموکراتیزه شدن جامعه و در پناه آن, به بالا بردن سطح آگاهی های عمومی مردم کمک میکنند. بالا رفتن سطح آگاهی های عمومی, دشمن این فرمول قدیمی قدرتمندان و ثروتمندان: "جدایی بیانداز و حکومت کن", می باشد. گفتیم که ایجاد جنگ های امپریالیستی, بخاطر بدست آوردن بازارهای جدید و کسب سود مضاعف است. بوجود آوردن جنگهای داخلی, جنگهای جهانی و حمله به کشورهای ضعیف تر برای چپاول ثروت های آنان, در قاموس و طبیعت کشورهای امپریالیستی است. امپریالیسم, بدون جنگ معنی ندارد.
 
اما نور امید آنجاست که مردمی در همین کشورهای امپریالیستی, با اتحاد با سایر مردم جهان, مستقیم و غیر مستقیم بر علیه سیاست های جنایت بار سیاستمداران کشورهای شان, قدر برافراشته اند و در این راه هم قربانی میشوند. یکی از همین تابندگان نور آگاهی, یعنی خانم شیهان, "مادر صلح" لقب گرفته است. وی مادری است که فرزندش را در جنگ امپریالیستی ایالات متحده بر علیه عراق, در این کشور از دست داده است. او وظیفه خود میداند که برای آگاهی دادن به مردم جهان, به اقصی نقاط دنیا سفر کند و مردم را برای صلح فرا بخواند.
 
در اوایل ماه مه ۲۰۰۶, "مادر صلح" – شیهان - در یک گردهمایی در شهر ونکوور –   کانادا سخنرنی داشت.   این گردهمایی   به همت "سازمان مقاومت علیه جنگ" و سازمان "جنگ موقوف" فراخوانده شده بود.
در این گردهمایی همچنین, کایل سایندر, سرباز فراری معترض به جنگ, و پناهنده سیاسی و همجنین میشل دفورد, فعال ضد جنگ سخنرانی نمودند. طبق گفته "سازمان مقاومت علیه جنگ" در حال حاضر نزدیک به ۲۰۰۰ نفر از سربازان فراری آمریکایی در کانادا بسر میبرند و برخی از آنها نیز تقاضای پناهندگی نموده اند.
 
مادر صلح – شیهان – بخاطر فعالیت های ضدجنگ خود و ایجاد کمپ صلح در تابستان ۲۰۰۵ در نزدیکی مزرعه جرج بوش در کرافورد, با اشاره دست اندرکاران دولت جرج بوش دستگیر شده و به زندان افکنده میشود.   وی در هنگام سخنرانی هایش, پیراهنی را که بر روی آن "۲۲۴۵ نفر کشته, باز هم بیشتر؟" نقش بسته است, به تن میکند. برای او وضع ظاهری اش مهم نیست.   همیشه با شلوار جین گشاد و کفش مخصوص دوندگان ظاهر میشود.
 
مرگ پسر ۲۴ ساله اش, کی سی, که پس از ۵ روز خدمت در عراق کشته شد, و سروده ضدجنگ دخترش, از وی یک فعال مستحکم طالب صلح و ضدجنگ ساخت.   آن بخش از سروده ای که وجودش را به آتش کشیده است, چنین می باشد:   "... دولت ها در زمان جنگ, ملت را در گهواره ای قرار میدهند و با تکان های مداوم آن,   قصد خواب کردن این ملت را دارند تا به خواسته های پلید خود دست یابند...."
 
شیهان ۴٨ ساله اهل کالیفرنیا نمیگوید که پسرش در عراق کشته شده است, بلکه میگوید که وی در عراق قصابی شده است. قصاب او جرج بوش و تمام کسانی هستند که از این جنگ بهره میبرند و منفعت به جیب میزن ن د. آنها جیب های خود را با گوشت و خون پسر من پر پول ساخته اند. وی در سخنرانی هایش میگوید که ارتش امپراطوری حتی اهمیتی به جان سربازان خود نمیدهد. سربازان مجبور هستند که خودروهایشان را خود با کیسه های شنی بپوشانند تا از ترکش های بمب های خیابانی در امان بمانند.   شرکت هالیبورن که قرار بود آب لوله کشی برای سربازان تهیه نماید, بدلیل به جیب زدن بودجه آن, این کار را بدست فراموشی سپرده است. سربازان با استفاده از آب آلوده, به انواع و اقسام بیماری ها دچار گشته اند.
شیهان مسئله حیرت آوری را بیان مینماید و آن اینکه برخی اوقات بدلیل نرسیدن غذا, سربازان آمریکایی در به در میدوند و از عراقی ها تقاضای لقمه ای غذا مینمایند. اینکه تفنگداران آمریکایی گرسنه اند, به وسیله شرکت سکری بس هوارد وایر سرویس هم تصدیق شده است.
 
"مادر صلح" - شیهان - وجدان کانادایی ها را هم به چالش میکشد و از آنها میپرسد در مورد دخالت دولتشان در افغانستان چه میگویند.   وی به صراحت میگوید:
 
"اگر فکر میکنید که دولت کانادا به افغانستان لشکرکشی کرده است که در آنجا گهواره تمدن را بجنباند, دچار اوهام شده اید. آن مسئله ای که در افغانستان در حال اتفاق است, نه از نظر اخلاقی درست است و نه از نظر حقوقی. دولت کانادا مسیر نادرستی را میپیماید. در آنجا انسانهای فراوانی قربانی شده و کشته شده اند که تعدادشان به مراتب بیشتر از کشته شدگان یازدهم سپتامبر است. این انسان های قربانی شده, کشور آمریکا را اشغال ننمودند. دوستان! به قول دخترم میخواهند ما را خواب کنند. این آن مسیری است که در حال حاضر کانادا هم آن را طی میکند. آری دولت شما میخواهد شما را به خواب ببرد. دولت محافظه کار کانادا تصمیم گرفته است که عکاسان را از تابوتهای سربازان کشته شده دور نگهدارد.   این همان سیاستی است که کارل رو, یکی از برنامه ریزان دولت بوش در مسایل جنگی, طراحی کرده است. دولت محافظه کار کانادا ادعا میکند که بدین وسیله به خانواده سربازان احترام میگذارد. فکر کنید کدام یک دردناک تر است: فرزند شما برای یک جنگ بی حاصل کشته شود و در تابوت قرار گیرد, یا عکس برداری از آن؟ دوستان! وزیر دفاع کانادا, گوردون اوکانر, یکی از لابی گراهای صنعت ماشین آلات جنگی است. آیا میدانید که این شخص بدون آنکه قبلا از مجلس اجازه بگیرد, با شرکت نوراد قرارداد امضاء نموده است؟ من با اطمینان زیادی میگویم که دولت های آمریکای شمالی, آرام اما عمیق, به سوی فاشیسم میروند.  
در کشورهای دموکراتیکی چون اسپانیا و ایتالیا و در برخی کشورهای آمریکای لاتین, مردم برخاسته اند و میگویند: نه, نه به جنگ. اما هم اکنون کانادا با دسته کر بوش, سرود "جنگ علیه ترور" را سر داده اند. کانادا در دام نسخه دولت بوش بنام "تشکیل ملت های دمکراتیک در ماورای بحار و آزادی در کشور خود" گرفتار آمده است. منتقدین من مرا متهم میسازند که از خاطره پسرم برای پیش بردن سیاست های خودم بهره گیری میکنم. این آدمها نمیتوانند تحمل کنند که مسایل ژئوپلیتیک بوسیله یک زن آمریکایی بیان شود. اگر من بعنوان یک زن اجازه دخالت در این مسایل را ندارم, پس چرا بزرگان!! به گوندالیسا رایس, اداره سیاست خارجی را سپرده اند؟ کانادائی ها بایستی بخاطر بسپارند که نیروهای واقعی ما, مردم هستند. ما نیروهای واقعی در اجتماع هستیم. حکومت کنندگان بوسیله حکومت شوندگان انتخاب میشوند. به دولت خود فشار بیاورید که از افغانستان خارج شود.
حکومت ها سعی دارند که گلوله را با صندوق های رأی در هم بیامیزند. باید به آنها تذکر داد که ترور های دولتی, تروریست های بیشماری را پرورش میدهند. باید به دولت ها تذکر داد که در حال از دست دادن حقانیت خود هستند و چنین احساسی است که مجبورشان کرده به جاهای دیگر لشکرکشی کرده و دیگر کشورها را به نابودی بکشانند. ما باید درک کنیم که کشتن برای حل یک مسئله, بربریت است.   بالاخره ما در قرن ۲۱ زندگی میکنیم."
 
بیائید با دفاع از صلح و ایجاد عدالت اجتماعی, قرن ۲۱ را به قرنی برای پیشرفت انسانیت مترقی تبدیل کنیم.
 
saffaars@hotmail.com