ملت تعریف دارد، ما یک ملت واحد نیستیم! - ندا شهبازی

نظرات دیگران
  
    از : araz bağımsız azərbaycan

عنوان : bağımsız azərbaycan
این لطفا به فارسی چه صیغه ایه؟ شماهم زبان رسمی را رعایت می کنید؟
نوشته خوبی بود. ما آزربایجانی ها وقتی فعالیت می کنیم،برچسب پان ترک و تجزیه طلب بهمون می زنند. شماچی؟؟؟
٣٨۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : رضا سالاری

عنوان : مهم این نیست شما و بنده چه می خواهیم،
‫جناب لیبرال دموکرات چپ میانه
برخلاف انتظار شما از خانم شهبازی و سایر ‫خوانندگان، کسی نمیتواند در این مورد راه حلی واقعگرایانه و حتی نزدیک به واقعیت بدهد. مثل اینست که بنده بیایم برای مردم فلسطین یک راه حل حتی بظاهر بسیار مترقی و ایده آل حقوق بشری بدهم، در حالیکه واقعیت امر چیز دیگری است. هیچکس از قوانین مدرن دموکراسی و شهروندان تحت پوشش حقوق بشر بین المللی بدش نمی آید، و همه مثل شما آرزو دارند که نهایتاً قوانین مدرن حقوق بشری آرزوی شما عامل پیوند همه اقوام و ملیت های ایرانی بشود. ولی آرزو و ای کاش و اگر با اصل حقیقت و واقعیت تاریخی فاصله بسیار دارد.

من فکر کنم خانم شهبازی هم همین آرزوی شما را ممکن است داشته باشد، ولی ایشان دارد براساس غلبه مشکلات بر ساده انگاری قضیه، تحلیل و جستجو و روشنگری میکند و نظر خودرا با شما و خوانندگان شریک میشود. چرا ایشان را باید مجبور کرد که کاری را که هیچکس در حال حاضر قادر به انجام ان نیست انجام بدهد؟ مسلم بدانید ایشان اگر راه حل این مسئله کهنه و تاریخی و بسیار ریشه دار و پیچیده را داشت ایشان در مقاله خود مطرح میکرد.

‫شما برای حل این مسئله تاریخی باید کارشناسانه:

‫۱. تمام داده ها و مفروضات، از وضعیت سوادی، آموزشی، زبانی، فرهنگی، روانی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی اقوام گرفته تا دین و آیین و تعصبات و نقاط ضعف و تحریک و عوامل جامعه شناختی و علائق و ناراحتیها و دردسرها و گرفتاریها و محرومیت ها و محرکها و گزینه های بالقوه ی داخلی و خارجی آنها را داشته باشید و آنها را بدرستی و متخصصانه مطالعه و ارزیابی کرده باشید، چون همانطور که جناب پیروز اشاره کرده، تمام کشورهای بزرگ و قدرتمند و ثروتمند و توسعه طلب، این مطالعات را صد مراتب بهتر از بنده و شما از قبل انجام داده اند‫ و میدهند، تا همچون نهنگ این قوام را ارام آرام ببلعند و در سرزمین خود ضمیمه کنند.

‫۲. ارائه مدلهای پیشبینی کننده مختلف از نحوه تمایل و تصمیم و رفتار جمعی هر قوم در برابر پدیده بالقوه آزادسازی و خودگردانی و یا برعکس آن، جهت تمدید و تداوم همان الحاق و اتصال و پیوند با کشور مادر

‫۳. مطالعه انواع مدلهای موجود و برآورد احتمال وقوع آنها، از جمله مطالعه مدل خود شما و براورد عددی احتمال وقوع آن،

‫۴. مطالعه ‫زمینه ها، ریشه ها و عوامل مهم در تقویت احتمال وقوع یک مدل. مثلاً چه نواقص و یا فاکتورهایی را بایستی ظرف چند سال آینده تقویت کرد تا احتمال پذیرش مردم یک قوم خاص نسبت به جدایی و خودگردانی خود کمتر شود و در عوض اعتماد آنها به پایبندی به حقوق بشر و حفظ تمامیت ارضی بیشتر شود.

‫‫۵. فراموش نکنیم که در دولت دموکراسی نهایتاً اعمال راه حل و انجام هر تصمیم و کاری با رجوع به رأی اکثریت ‫پایان میگیرد، که خواه ناخواه رأی و نظر اقلیتها نادیده گرفته میشود، که حتی امروز و هر روز در سطح رأی گیری نمایندگان پارلمانهای کشورهای دموکرات هم مرتب اتفاق میافتد.

‫جناب، مهم این نیست شما و بنده چه می خواهیم، مهم این است که جمع غالب و یا اکثریت فعال یک قوم یا ملیت چه می خواهد؟ من و شما فقط میتوانیم نظر دهیم و بس. نمیتوانیم آنان را با اصرار و ابرام مکرر وادار به توجه و یا پذیرش نظر خود کنیم. منصف و پیروز باشید!


٣۰۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : تقدیم به خانم ندا شهبازی محترم
خانم شهبازی محترم،

جواب سئوالی را که من در اینجا از همفکران شما کرده ام و هیچیکدامشان به آن پاسخ صزیح نمی دهند و با ترفندهای گوناگون از آن طفره رفته اند را مایلم از شما بشنوم. خواهشمندم شما جوابی صریح به این مهمترین پرسش من مرحمت بفرمایید که کدامین حق/حقوق حتی یک کرد پایمال می شود اگر قانون اساسی نوین ایران بر ارکان منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل تدوین شود.

خانم شهبازی محترم، بی شک افراد/گروه ها/احزابی هستند که مثل شما می اندیشند ولی ساده لوحانه و گمراه کننده است اگر حتی سعی کنیم که القاء کنیم که یک در جامعه هر چقدر هم کوچک، همزبان و نژاد و تاریخ...در آن تنها یک نوع طرز تفکر سیاسی وجود دارد و همگی بدنبال همان اهدافی براه می افتند که یک فرد/گروه/حزب بدنبالش است. من شکی ندارم که شما بهتر از من می دانید که هر چه یک جامعه به لحاظ فکری پیشرفته تر باشد بهمان میزان هم دارای تعقل، تکثر، تحمل و مدارای بیشتری است.
با توجه به این واقعیت، شما بهتر از من می دانید که همه ی کردها در کردستان زندگی نمی کنند، همه ی آنها سنی نیستند، همه خواستار تجزیه ی ایران نیستند و خود را غیر ایرانی نمی دانند. شما هیچ اشاره ای به تفکرات سیاسی اینها نمی کنید، چرا؟ همانطور که شما بخوبی می دانید اقلیت های مذهبی شیعه و کلیمی قرنهاست در کنار همشهریان کرد سنی خود زیسته اند و همانطور که به لحاظ عقاید دینی/مذهبی با هم تفاوت دارند به لحاظ عقاید سیاسی هم می توانند تفاوت داشته باشند. شما هیچ اشاره ای به این تفاوت های فکری نکرده اید همانطور که هیچ اشاره ای به صدها هزار کرد در دیگر استانهای ایران مثل تهران و خراسان نکرده اید، همانطور که هیچ اشاره ای به تفکرات سیاسی کردهای ساکن سوئد نکرده اید که شنیده ام ۸ درصد کل جمعیت سوئد را تشکیل می دهند و همانطوری که هیچ اشاره ای به کردهای بیشماری که به ترکیه پناهنده شده هم نمی کنید که مثل هر ایرانی پناهنده دیگری در آنجا سالهاست سخت مورد ستم دولت های ترکیه قرار گرفته اند.... آیا شما ادعا می کنید که همه ی این کردها همان اهدافی را دنبال می کنند که شما و برخی نظردهندگان در اینجا دنبال کنید؟ آیا کرد مخالف خودتان ندارید که همفکر مثلا من باشند ندارید؟ کردهایی را که مثل شما و همفکرانتان نمی اندیشند را به چه چشمی نگاه می کنید و اینها چه رفتاری را در کردستان می توانند از شما و همفکرانتان داشته باشند اگر شما به هدف خود برسید؟ خیلی مایلم جواب شما را در موارد بدانم.

خانم شهبازی محترم، اگر شما به خواسته های سیاسی خودتان برسید، مایلم بدانم که تکلیف ده ها/صدها هزار کرد و کرد تباری که در استانهای دیگر ایران بغیر از کردستان زندگی می کنند چه خواهد شد؟ باید در این رابطه کردهایی را که با غیر کردها ازدواج کرده اند را هم در نظر بگیرید، اینها چه باید بکنند؟ من شنیده ام که راه حلی که رژیم برای اخراج افغان هایی که سالها در ایران کار و زندگی کرده و با زنان ایرانی تشکیل خانواده داده اند این بوده است که زنان ایرانی این افغان ها یا باید از همسرانشان طلاق بگیرند یا با شوهران افغان خود به افغانستان مهاجرت کنند. فرزندانشان هم صرفنظر از سن و سال هیچ حق و حقوقی در ایران ندارند حتی حق داشتن شناسنامه ایرانی و تحصیل. شنیده ام در حال حاضر ۱۰۰ هزار کودک و نوجوان و جوان که ثمره اینگونه ازدواجها هستند در ایران بسر می برند. این وضع اسفناکی است که رژیم به این خانواده ها تحمیل کرده است و در این باره کم گفته و شنیده می شود. با توجه به این مثال، مایلم بدانم که همفکران شما چه راه حلی برای کردهایی تاکنون ارائه کرده اید که با غیر کردها ازدواج کرده، تشکیل خانواده داده و در استانهای دیگر کشور ساکنند؟

خانم شهبازی محترم، اگر خواسته شما و خواسته های نظردهندگان تجزیه طلب در اینجا برآورده شود، آیا پیامد دیگری می توان انتظار داشت بجز جنگ، پاکسازی و خونریزی های گسترده در ایران که در آن کرد و ترک و «فارس» و شیعه و سنی ... بر سر مرزها و منابع و آب بجان هم بیافتند و همزمان برخوردهای شدید بین تجزیه طلبان و مخالفان هم تبارشان رخ بدهد همانطور که در هند رخ داد. در این رابطه به فیلمهای پاکسازی ها و جنگها بین هند و پاکستان باید رجوع کرد که چه زندگی ها به باد نرفت و تبعیض ها بخصوص در پاکستان هم اکنون به اوج خود رسیده است. پس از آنهمه پاکسازی ها و ایجاد بنگلادش و پاکستان، مشکلات همچنان ادامه داشته اند و خواهند داشتد. تاکنون سه جنگ بین هند و پاکستان در کمتر از سه دهه رخ داده است. درگیری ایندو کشور بر سر کشمیر، شهروندان کشمیری را هم مستمرا بجان هم انداخته است و احساس نا امنی و دشمنی بیکدیگر را نهادینه کرده است. در عراقی که بنظر من در شرف تجزیه است، کردها و اعراب در مناطق یکدیگر احساس امنیت نمی کنند و امکان جنگ و خونریزی بین اینها بر سر منابع نفتی و مرز و آب در آینده بسیار محتمل است. اثرات جانبی کوتاه و بلند مدت پی گیری خواسته های تان را در نظر گرفته اید؟ چه راه حلهایی ارائه داده اید؟

خانم شهبازی محترم، اگر مشکل شما و همفکرانتان، تبعیض در ایران و بخصوص نسبت به کردهاست، لطفا توضیح دهید که این مشکل چه ربطی به آب و خاک دارد؟ چرا فکر می کنید که با جدا کردن آب و خاک ضرورتا تبعیض هم براحتی برطرف می شود و کردستان به امنیت داخلی و مرزی دست خواهد یافت؟ در صورت جدا شدن، لطفا بمن بگویید که اقتصاد کردستان با تکیه به چه منابعی تامین خواهد شد ضمن اینکه به راه های آبی آزاد هم دسترسی نخواهد داشت، این مسئله را چگونه حل کرده و یا خواهید کرد؟ چند کشور موفق در خاور میانه را می شناسید که بدون دسترسی به آبهای آزاد توانسته اند مستقل و موفق باشند؟

خانم شهبازی محترم، آیا مسئله شما رفع تبعیض و نقض حقوق بشر در کردستان است که بنظر امثال من بهترین راه برای رفع این مشکل پایفشاری بر گنجاندن منشور جهانی حقوق بشر در قانون اساسی نوین ایران است و یا نه ایجاد کشوری بنام کردستان؟ در صورت ایجاد چنین کشوری، آیا شما و همفکرانتان قصد دارید منشور جهانی حقوق بشر را ارکان قانون اساسی کردستان قرار دهید یا نه؟ لطفا مشخص کنید که چه نوع قانون اساسی ای برای کشوری بنام کردستان در نظر گرفته اید تا حداقل کردها از آن مطلع باشند. با مخالفان عقیدتی خودتان چه مسلح و چه مسالمت آمیز بخصوص غیر کردها چه برخوردهایی خواهید داشت؟

خانم شهبازی محترم، آیا هدف اصلی شما و همفکرانتان پس از جدا کردن کردستان از ایران به پایان می رسد یا هدف بعدی ضمیمه کردن کردهای ترکیه، عراق و سوریه به کشور جدیدتان است؟ اگر هدف بعدی شما و همفکرانتان پیوستن به دیگر کردها باشد، راه رسیدن به این هدف چیست؟ ترکیه، سوریه و عراق چه واکنشی نشان خواهند داد و چه واکنشی از آنها انتظار دارید؟ به چه قیمتی حاضرید به این اهداف برسید؟ آیا اینگونه اهداف در کوتاه و بلند مدت منجر به رفع تبعیض و بهتر شدن اوضاع مردم و امنیت در منطقه می شود و یا نه سرنوشت فلسطین دیگری با ابعاد بزرگتری را در منطقه بدنبال خواهد داشت؟

دلیل بوجود آمدن سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی اول و دوم تا به حفظ صلح بین کشورها از یک طرف و صلح در درون هر کشوری یاری رساند. دلیل تدوین منشور جهانی حقوق بشر برای ایجاد صلح و رفع تبعیض در درون هر کشوری بود و نه برای تکه پاره کردن هر کشوری بر مبنای نژاد، دین، ایرئولوژی، زبان....این منشور حکومتها را متعهد می کند که در کشورهایی که حکومت می کنند به یکایک مفاد این منشور احترام بگذارند وگرنه ناقض حقوق بشر در کشور خود معرفی می شوند. برای همینست که من خواستار حکومتی در ایران هستم که این منشور را در قانون اساسی ایران آنگونه بگنجاند که حاکمیت برآمده از مردم باشد و دوران هر گونه تبعیضی در ایران بسر آید. اگر این گزینه ساده لوحانه و قابل تمسخر شماست لحظه ای به هر گزینه های دیگر فکر کنید و از خود بپرسید که کدام گزینه در کوتاه و بلند مدت در عین حالی که پتانسیل برطرف کردن همه ی تبعیضات را دارد از نا امنی های درونی و برونی و منطقه ای می کاهد بجای آنکه به آنها بیافزاید، به شمه ای از آنها در بالا پرداختم.

اگر فرمول امثال من ساده انگارانه است نگاهی به راه حل های دیگرانی باید کرد که حاضر نیستند ساده ترین سئوال مرا که در اول این نوشته آوردم جوابی صریح بدهند. اگر این راه حل من که ابتکار منهم نیست از بوته ی آزمایش همه ی لیبرال دمکراسی های غربی پیروزمندانه بیرون آمده است را قبول ندارند، باید نمونه ی زنده و متفاوت دیگری را عرضه کنند تا ما آنرا نقد و بررسی کنیم. تنها با خواستن این چیز و آن چیز و داشتن این آرزو و آن آرزو کار درست نمی شود، اکثر اوقات هم جواب نمی دهد. هر خواست و آرزویی را باید با واقعیات و ممکنات و عوارض جانبی آن در نظر گرفت.

موفق باشید

نظردهنده ای که از من خواسته ای که به فقر در استان بلوچستان توجه کنم، اولا که منهم مانند دیگر هموطنان علاقمندم از طریق رسانه ها هم از فقر و تبعیض در همه ی استان های ایران بخصوص در کردستان، بلوچستان، خوزستان آگاهم و هم از فقر و تبعیض در تهران، مازندران، خراسان و هم از شهرهایی مثل بم و رودبار و طبس بعد از زلزله و سیل در جایجای ایران. از این رژیم فاشیست و توتالیتر و بی کفایت که هیچ درکی از منافع ملی ایران را ندارد و در پی کشاندن ایران به جنگ دیگریست که انتظاری نمی توان داشت بجز اشاعه ی خرافات، تخریب، گسترش فقر و تبعیض و نابود کردن نه تنها مخالفینش بلکه خودی های سابقش مثل سعید امامی، موسوی و کروبی. تبعیض در ماهیت و تفکر اسلامی است که در قانون اساسی شرعی این رژیم به ثبت رسیده و ۳۱ سالست که اعمال می شود. نظر دهنده ی محترم، مفروضات خود درباره دیگران را بعنوان حقیقت جا نزنید. ۹۰ درصد اقوام من در ایران زندگی می کنند، همه ی آنها هم «فارس» نیستند که فقط در استان تهران و مناطق «فارس نشین» اسکان داشته باشند. اینگونه هم نیست که من سالهاست به ایران نرفته و در ایران سفر نکرده ام.
٣۰۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : فارس ها مطلقا در آنجا وجود ندارند !!
چشم بازو گوش باز و این عمی
حیرتم از چشم بندی خدا

سرکار خانم شهبازی ، ملاحظه میفرمائید وقتی چشم را از هدف اصلی بر میداریم به چه نزدیک بینی عجیبی دچار میشویم؟ از کامنت ها چنین بر میاید که طرفداران تجزیه چنان نزدیک بین اند که خطر کارتلهای بین المللی را که جز بسود خود فکر نمیکنند نمی ببینند و در عوض دشمن درجه یک آنها فرهنگی ست که قرنها در ان زیسته و بزرگ شده اند.

" بخشهایی از منطقه آذربایجانغربی مناطقی چند ملیتی هستند: آذربایجانیها، کردها، ارمنی ها، آسوریها و غیره در آنجا ها زندگی میکنند". " در علم سیاست نوین، اداره مناطق چندملیتی با توجه به جمعیت ، به عهده همه آن ملیتهایی ست که آنجا زندگی میکنند. آنان منطقه خود را با حفظ تمام حقوق ملی و مدنی و انسانی همه ملیتها مشترکاً اداره میکنند.". " هم در حالت فدرالیسم و هم در حالت استقلال . منظور آذربایجان و کردستان است.". " درست است، نظریه تصاحب و اداره مناطق چند ملیتی،با بیرون کردن دیگر مردمان و یا بدون بیرون کردن آنها وجود دارد، و کسانی هم هستند که در پی عملی ساختن آن میباشند.". " راه اندازی جنگ و خونریزی برای اداره یک جانبه چنین مناطقی مطلقاً غلط است.".

ملاحظه میفرمائید ؟ در این آذربایجان و کردستان مستقل ، البته فقط قسمت مربوط به ایران ، اگر ارمنیها و آسوریها ( فارس ها مطلقا در آنجا وجود ندارند !!) خواستند " کشور مستقل " خود را داشته باشند باید چه کسی را ببینند ؟ و تا چقدر میشد کوچک شد؟ و منافع و خوبیهای " کشور بزرگ " را از دست داد؟ حیرتم از چشم بندی خدا.
٣۰۶۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : اداره مناطق چند ملیتی
اورمیه عزیز،

بخشهایی از منطقه آذربایجانغربی مناطقی چند ملیتی هستند: آذربایجانیها، کردها، ارمنی ها، آسوریها و غیره در آنجا ها زندگی میکنند. اکثریت مردم را دو ملیت آذربایجانی و کرد تشکیل میدهند.

در علم سیاست نوین، اداره مناطق چندملیتی با توجه به جمعیت ، به عهده همه آن ملیتهایی ست که آنجا زندگی میکنند. آنان منطقه خود را با حفظ تمام حقوق ملی و مدنی و انسانی همه ملیتها مشترکاً اداره میکنند.
هم در حالت فدرالیسم و هم در حالت استقلال . منظور آذربایجان و کردستان است.

درست است، نظریه تصاحب و اداره مناطق چند ملیتی،با بیرون کردن دیگر مردمان و یا بدون بیرون کردن آنها وجود دارد، و کسانی هم هستند که در پی عملی ساختن آن میباشند.
حزب دموکرات کردستان و کومله رسماً همچو سیاستی را اعلام نکرده اند.

راه اندازی جنگ و خونریزی برای اداره یک جانبه چنین مناطقی مطلقاً غلط است. و موجب قتل عامها میگردد. ضروریست جنبشها در مورد این مسایل آگاهی رسانی کنند نه این که تبلیغ اداره یک جانبه این مناطق را در رسانه های خود پیشه سازند.

جنبشها یار و یاور یکدیگرند و مسایل مشترک را باید مشترکاً اداره کنند. راه دیگر بیراهه جنگ و قتل عامهاست، که به زیان همه است.

ساغ اولون وار اولون
٣۰۶۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : مواظب باش چه آرزو میکنی
زمانی کارتر به شاه که در جلو کاخ سفید اشکهای ناشی از گاز اشک آور را پاک میکرد چیزی گفت به این مضمون که شاه خوب میداند که جمعیتی را جمع کند و نتیجه را دیدیم.
اکنون خانم شهبازی بعد از افریختن آتش و جمع کردن جمعیت میفرمایند :
" ا گر من نوعی، مثلا به عنوان یک کرد با پیشینه هزاران ساله که با توجه به تعریف ذکر شده، خود را دارای ملیت کردی میدانم، بدانم که درجنبش آزادیخواهی ایران به هویت ملی من و خواستهای بر حقم ارج نهاده میشود، آنگاه انگیزه همراهی با این جنبش را پیدا میکنم، و هر چند داشتن کردستانی مستقل را حق خود میدانم، ولی در شرایط موجود و عصر موجود، واقع بینانه میتوانم یک ایرانی باشم که از حق تعیین سرنوشتم و اداره امورم برخوردارم. ".
ودر مسجد نساخته را گدا گرفته و به روایت " ارومیه " جنگ بر سر ارومیه و آذربایجان غربی بین کرد و ترک شروع شده و هنوز ایران و ترکیه وارد نشده اند.

من کرد آرزو میکنم که کاش خانم شهبازی مقاله شان را با همین پراگراف شروع میکردند و خیال خیلی ها راحت میشد .

در انگلیسی مثلی است که مواظب باش چه آرزو میکنی چون ممکن است بر آورده شود. اوضاع عراق و افغانستان مثال های خوبی هستند که " مباد که از بد بتر شود".

نقشه دنیا در ۲۰۰-۱۰۰ سال گذشته این نبوده که هست و این نخواهد بود که هست. و مطمئنا بدانیم که هزار نقش بر آرد زمانه و نبود - یکی چنان که در آیینه تصور ماست . از این فریاد های "این مباد ان باد" در طول تاریخ زیاد کشیده شده است. اوضاع دنیا و به ویژه خاور میانه تحت تاثیر متغییر های زیادی ست که هیچکدام ، هیچکدام از آنها دست ما نیست و تنها هنر ما این خواهد بود که از فرصت بنفع خود یعنی فرار از مصیبت و بدبختی بیشتر، استفاده کنیم و" درین درگه که گه گه که که و که که شود ناگه " به قول معروف قاچ زین را بگیریم تاخت و تاز پیش کش.

در زمانی که دنیا روز به روز از دست دولتها خارج شده و مطابق میل کارتلها و کورپوریشن ها میگردد و در اصل مسلم تفرقه بینداز و حکومت کن شکی نیست تنها امید ما به درک و اجرای منشور جهانی حقوق بشر است که به فرمایش جناب رمضانی من چیزی از آن نمیدانم. فراموش نکنیم که خراب کردن دو روز طول میکشد و ساختن سالها . خراب کردن هند بیش از چند سال طول نکشید و اگر هند و پاکستان و بنگلادش بخواهند یکی شوند و مقابل چین و امریکا اظهار وجود کنند شاید قرنها طول بکشد. اینجاست که به جناب رمضانی دو مرتبه عرض میکنم :
ای بسا هندو و ترک هم زبان - ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان هم زبانی دیگر است - هم دلی از هم زبانی بهتر است
باید یاد بگیریم که با هم زندگی کنیم .
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی - وگرنه هرکه تو بینی ستمگری داند
٣۰۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : شلیر رمضانی

عنوان : نظر
جناب لیبرال ، دمکرات ، چپ، میانه شما که چیزی نمینویسید من نمیدانیم چه لزومی داشتید بار دیگر کامنت بگذارید و همان صحبتهای کامنت قبلی را تکرار کنی شما چیزی نمیگوئید فقط شعار میدهید آنهم شعارهایی که برد آن نیم متر هم نمیباشد .

لطفأ بفرمائید ( ما ) که شما میگوید منظورتان کیست ؟ شما در پس هر جمله تکرار میکنی ما معلوم نیست این ما کیست من فقط امضای شما را در کامنت میبینم به نام لیبرال، چپ، دمکرات میانه اول شما در جمله سازی جمع و مفرد را یاد بگیرید بعد شعار دهید .

شما بهتر است بگوئید که فکر میکنی مردم ایران و ملتی به نام ملت ایران به اصطلاح خواهان تمامیت ارضی هستند ولی لطفأ جمح نبندید با قاطعیت که همه مثل شما به تمامیت ارضی ایران اعتقاد داشته باشند .

انگار شما در کرهی مریخ زندگی میکنید حد اقل من از وضعیت ملت کرد خبر دارم که در ۱ قرن گذشته هزینه بس گزاف پرداخت کردند برای آزادی خود .

جناب من در کامنت قبلی نیز عرض کردم وضعیت ایران به یک خلاء قدرت سیاسی در ایران بستگی دارد ماندگاری آن .
در ۱ قرن گذشته ایران نزدیک به ۵ بار دچار خلاء قدرت سیاسی شده و هر بار ایران تا آستانهی تجزیه و فروپاشی کامل پیش رفته ،
۱. در دوران مشروطیت ،
۲. در دوران جنگ اول جهانی و مبارزه با حکومت مرکزی ایران برای استقلال کردستان توسط سمیتقو، و خوزستان توسط شیخ خزعل، و دوست محمدخان بلوچ .
۳. در دوران جنگ دوم جهانی و تأسیس حکومتهای آذربایجان و کردستان
۴.در دوران مصدق
۵.در دوران انقلاب ۱۳۵۶ و بر آمد جنبشهای . آزادیخواهنه کردستان، ترکمنصحرا،خوزستان، و بلوچستان که این مبارزه تا هم اکنون باشدت ادامه دارد .

و وقوع یک خلاء قدرت سیاسی دیگر در ایران اجتناب ناپذیر است و خلاء قدرت سیاسی بار ۶ شیشم در ایران در پیش است چه با حملهی آمریکا و اسرائیل به ایران و چه اینکه حکومت جابر جمهوری اسلامی توسط مردم سقوط کند این خلاء قدر سیاسی در ایران در پیش است و باور کنید در چنین حالتی وضعیت ایران از یگوسلاوی بهتر نخواهد شد با بودن تفکری مثل شما .

پس دست از شعار دادن ایران تجزیه نخواهد شد و ایران برای همیشی جاودان خواهد ماند بردارید و حقوق این ملتها را به رسمیت بشناسید و ثابت کنید هم دمکراتید، هم لیبرال ، هم چپ ، هم میانه در غیر این صورت شما فقط میتوانید یک شوینیست تمامیت خواه باشی که عزم جزم کردید برای تمامیت ارضی ایران دارفوی ایران بسازید و کشتار کنید و جنوساید و بشریت متمدن این وضعیت را تحمل نخواهد کرد
٣۰۶٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : به لیبرال دمکرات چپ میانه - فرمول شما
به لیبرال دمکرات چپ میانه
فرمول شما : «تمامیت ارضی ایران + منشور جهانی حقوق بشر الزاماً مساوی «=» با حفظ منافع ملی ایران و تضمین حقوق کامل شهروندی ۷۵ میلیون ایران» نمی باشد! چرا؟ خدمت تان عرض میشود که:

‫فرض کنید اکثریت مردمان خلق ها، جوامع و یا اقوام و یا «ملیت های مختلف هموطن» و مختلف کشور ایران که در محدوده جعرافیایی فعلی ایران جاگرفته اند، که به نظر شما و یا دیگری، بدنبال جدایی و خودگردانی سرزمین خود از کل سرزمین ایران فعلی میباشند، به خاطر خود و یا شما و یا دیگری بیایند ایثار کنند و صبر و صبوری پیشه کنند و تا برقراری دمکراسی همراه با «تمامیت ارضی ایران + منشور جهانی حقوق بشر» مراد شما دم فرو بندند و از خواسته و حقوق و مطالبات خویش بگذرند. خوب شما فکر میکنید که به محض برقراری حقوق بشر با قانون اساسی جدید و تضمین تمامیت ارضی در قانون اساسی جدید مشکل اینها دیگر خود به خود حل شده است؟ به هیچوجه اینطور نخواهد بود.

شما بعد از یک دوره استبداد و ستم و چپاول و غارت طولانی، و از همه مهمتر سرکوب و محرومیت و فقیر نگه داشتن طولانی تر این اقوام، یکدفعه با هزاران برابر انفجاری از توقعات و مطالبات حقوق بشری و شهروندی و عدالت اجتماعی، صاحب یک مملکت آزاد میشوید، که در اسفناکترین وضع اقتصادی قرار دارد، با بودجه ای بسیار ناچیز و محدود و غیر قابل پاسخگو به نیازها و و لیستی دراز از پروژه های فوری و کوتاه مدت گرفته، نظیر آب و نان و مسکن و بهزیستی و بهداشت و آموزش پرورش، تا طرحهای بنیادین و دریغ گشته اقتصادی رفاهی و طولانی مدت این هموطنان.

خوب بودجه شما محدود ولی نیازها صد تا هزاربرابر بیش از بودجه شماست. شما چگونه حقوق این اقوام و ملیتها را می توانید در زیر سایه قانون منشور حقوق بشر خود با حفظ تمامیت ارضی تأمین کنید؟ چه کسانی الویت های اقتصادی و رفاهی اقوام مختلف را تعیین میکنند؟ بازار رقابت و تضاد و کشمش بر سر بودجه محدود ادامه دارد و اصلاً مطابق فرمول شما یکدست و یکپارچه و هفتادو پنج ملیونی عمل نمیکند. مثلاً، آیا خودشما در آن زمان از حق و الویت خود بخاطر این اقوام میگذرید؟

همین امروز در ممالک بزرگ دنیای غرب، علیرغم درآمدهای سرشار فروش ماشین و اسلحه و علم و تکنولوژی، و با آن بودجه های کلان، بیشتر اوقات قادر به تأمین مطالبات و خواسته های مردم محروم و دورافتاده کشور خود نیستند؟

این فرمول شما بدین جهت غیرواقعی است که کثرت و تنوع خواسته بشری را در بر نمیگیرد. فرمولی بسیار بسیار ساده شده است که دیگر کارایی واقعی اش را از دست داده است. ممکن است فقط تا حد محدودی در مورد یکدسته مردم کاملاً شبیه و یکپارچه با سطح توقعات و فرهنگ یکسان و یکجور صدق کند، آنهم بشرطی که مقدار بودجه با سطح توقعات و نیازها تناسبی منطقی داشته باشد.

‫‫بدلیل اهمیت و احترام به تفاوتهای فردی و نهایتاً اعمال راه حل رجوع به رأی اکثریت، که خواه ناخواه رأی و نظر اقلیتها نادیده گرفته میشود، حتی در سطح رأی گیری نمایندگان پارلمانهای کشورهای دموکرات هم مرتب اتفاق میافتد، رفتار اجتماعی افراد و اقوام مختلف در یک سیستم دموکراسی بسیار بسیار پیچیده تر از نسخه ساده انگارانه شما خواهد بود. پیروز باشید.
٣۰۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : اورمیه

عنوان : نمایش فیلم از مناطر اورمیه در تلویزیونهای کردی و تیشک
نمایش فیلم از مناطر اورمیه در تلویزیونهای کردی و تیشک

دوستان گرامی سول گوناز

امیدوارم در این چند خط بتوانیم درد دهها هزار نفر ازمردم اورمیه را بیان بکنم. دوستان عمری از من در شهراورمیه گذشته و در پنج - شش دهه گذشته شاهد اوضاع و احوال این شهر بوده ام. میخواهم به مسئله کرد در اورمیه و فیلمی که حزب دمکرات هر هفته چندین باراز تلویزیون تیشک نشان میدهد اشاره کنم.

در سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در شهر اورمیه کسی نمی توانست یک خانه و خانواده کرد را در اورمیه پیدا کند. کردهای شیکاک فقط برای خرید از بازار و فروش گوسفندان خود به اورمیه می آمدند. آنها صبح به اورمیه آمده و بعد از ظهر به روستاهایشان برمیگشتند.

کردها فقط در خیابان شاهپور و خیابان مهاباد خرید میکردند. بطوریکه خیابان مهاباد در امتداد خیابان شاهپور بوده و "مرکز" آندو خیابان را ازهم جدا میکرد. بعد از انقلاب اسلامی، آمد و رفت کردها به اورمیه بیشتر شد و اوایل پاییز هر سال فرزندان خانواده های مرفه کردها برای تحصیل به اورمیه می آمدند. آنها تا اواخر سال تحصیلی اتاقی را اجاره کرده و در تابستان دوباره به روستاهای خود درمناطق سومای برادوست و مرگور ترکور بر میگشتند.

بعد از انقلاب اسلامی مناطق کرد نشین بخاطر جنگ احزاب کرد با دولت امنیت خود را از دست داده و کردها اجبارا به روستاهای سنی مذهب ترک (کورا سنی) و شهرهای اورمیه، سلماس، خوی و ماکو روی آوردند. بخشی دیگر از مردم کرد برای یافتن کار به شهرهای ترک سرازیر شدند. اکنون ده الی پانزده درصد از جمعیت اورمیه را کردها تشکیل میدهند. اکثریت آنها از طبقه فقیر هستند اما بخشی ازآنها بخاطر قاچاق مواد مخدرثروتمند شده اند.

اکنون کردها درصد ناچیزی از جمعیت اورمیه را تشکیل میدهند اما احزاب کرد اورمیه و کل آذربایجان غربی را بخش شمالی کردستان معرفی میکنند. چند سال پیش فقط پ ک ک ادعای ارضی به کردستان داشت. بعدآ پژاک شعبه ای از پ ک ک به ادامه این سیاست پیوست. اکنون هر دو بخش انشعابی حزب دمکرات کردستان و سه چهار شاخه های انشعابی کومه له همگی آذربایجان غربی را بخشی از کردستان معرفی کرده و آن را درداخل نقشه کردستان گذاشته و شب و روز از تلویزیونهای خود آنرا تبلیغ میکنند.

چندی پیش آقای مصطفی هجری دبیر کل حرب دمکرات کردستان ایران در جوابیه خود به نامه اعتراضی آقای نظمی افشار، سخنان آقای رامبد لطف پور را در نشریه کردستا ن به شماره ۴۳۲ را مبنی برکردستانی بودن آذربایجان غربی و مهمان بودن ترکها را محکوم کرد. اما این حرب همیشه بطور زیرکانه و بدون سر و صدا سیاستی را که آقای لطف پور یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب اعلام کرده بود ادامه داده است.

اکنون بیش از سه ماه است که حزب دمکرات کردستان سه - جهار روز در هفته و هر روزحداقل دو بار فیلمی یک ساعته از شهراورمیه را در برنامه " ده نگ و دیمن" و " ده نگی هونه رمه ندان و دیمه نی کوردستان " یعنی " صدای هنرمندان و مناظر کردستان" از تلویزیون تیشگ به نمایش گذاشته و همزمان آوازکردی پخش میکند.

بیشتر مردم دراورمیه و روستاها ساترلایت دارند و شاهد این برنامه ها هستند. مردم اورمیه از این اقدام حزب دمکرات شدیدا آزرده و ناراحت هستند و این فیلم را توهین به آذربایجانیها و تجاوز قلمداد میکنند. این نوع اقدامات حزب دمکرات و دیگر احزاب کرد، باعث شده مردم اورمیه از خود واکنش نشان دهند و مهر ومحبتی که مردم اورمیه و روستاها بویژه کورا سنی ها قبلا به کردها داشتند اکنون به کینه تبدیل شده است.

ما و بسیاری از آذربایجانیها این مسئله را با شخصیتهای سرشناس منطقه الواج و فرهنگیان اورمیه در میان گذاشتیم تا اعتراض مارا بگوش مسئولان حزب دمکرات، پژاک و کومه له و دیگر احزاب کرد برسانند اما تا حال نتیجه ای حاصل نشده است.

تبلیغات رادیو و تلویزیونی کردها باعث شده که کردها مخصوصا جوانان این دوره، کردستانی بودن آذربایجان غربی را باور کرده و به فرهنگ خود تبدیل کنند. مردم اورمیه در سالهای قبل این موضوع را جدی نمیگرفتند اما اکنون متوجه شدند که کردها شمشیر را از رو بسته و به زیاده خواهی پرداختند.

ما در اورمیه و دیگر شهرهای آذربایجان تلاش کردیم با مردم کرد برادر وار زندگی کنیم اما چند سالی از آمدن آنها نگذشته که مردم مهاجر روستا ها و احزاب شان ادعای مالکیت ارضی بر آذربایجان و شهرهای آن را میکنند و خود را صاحب دار و ندار مردم اورمیه و دیگر مناطق سرزمین ما را میدانند. اینگونه سیاست ها و ادعای ارضی بر آذربایجان نتایج منفی، خونین و ویرانگری را برعلیه کردها بدنبال خواهد داشت.

اکثر روشنفکران و مردم در شهرهای آذربایجان غربی بخوبی هدف از ادعا های ارضی احزاب کرد و نمایش ویدئو و فیلم از اورمیه بعنوان شهر کردستانی یا "قلب کردستان" را بخوبی می دانند. هدف احزاب کرد آماده سازی ذهنی و نظامی کردها برای اشغال شهرهای آذربایجان، قتل عام و آواره ساختن مردم آذربایجان غربی در فرصتی مناسب، بحرانهای سیاسی و دوره صعف و سرنگونی رژیم میباشد.

مردم آگاه و سیاسی آذربایجان میدانند که احزاب کرد اگر نتوانستند براحتی آذربایجان را به کنترل خود در آورند به تکرار داستان کرکوک و رای گیری و غیره خواهند پرداخت تا سهمی از آذربایجان ببرند. اما احزاب و گروههای افراطی کرد در تعیین سیاستهایشان دقت نکرده اند که آذربایجانیها اکنون اقتصاد آذربایجان را دست دارند و موقعیت محکمتری در کلیه ادارت دولتی، نیروهای پلیسی و نظامی د ارند و از نظر جمعیتی دهها برابر بیشتراز کردها هستند.

ادعای ارضی کردها نه فقط بریک وجب از خاک آذربایجان بلکه بر نیمی از آذربایجان با عکس العمل قاطع و سخت مردم روبرو است. ادعای ارضی برسرزمینهای آذربایجان به معنای اعلام جنگ علیه مردم آذربایجان می باشد و زمینه جنگی سخت و خونین را آماده میکند.

ما آذربایجانیها خواهان جنگ نبوده و مردم کرد را به دوستی فرا میخوانیم. دو ملت کرد و ترک توسط دولت ایران به اسارت در آمده اند، بنا بر این آزادی و رهایی ایندو ملت به اتحاد و دوستی آنها بستگی دارد. تاکید ما بر دوستی و اتحاد به هیچ وجه بمعنای فراموش کردن زیادی خواهی ها و سیاست تجاوزکارانه احزاب کرد نیست.

مردم آذربایجان ازادعای ارضی کردها بربخش مهمی از آذربایجان و نشان دادن فیلم اورمیه بعنوان یکی از شهرهای کردستان مردم آذربایجان را شدیدا به خشم آورده است. ادامه این وضع بدون هیچ شکی به جنگ، قتل عام ها و کشتار انسانها منجر خواهد شد. ادعای ارضی به آذربایجان هیچ چیزی جز فرار و آورگی کردها از شهرهای آذربایجان ندارد. ما امیدواریم احزاب کرد با زندگی، سرنوشت و جان و مال مردم کرد در شهرهای آذربایجان بازی نکنند. ادامه این سیاستها از طرف احزاب کرد قطعا و بدون هیچ شکی به قتل عامها منجر خواهد شد که تنها بازنده این جنگ حتمی قطعا مردم کرد خواهد شد.

امید است این نوشته به دست احزاب کرد هم برسد تا آنها متوجه شوند که درنتیجه سیاستهای احزاب کرد چه فاجعه ای اقلیت محروم کرد را در شهرهای آذربایجان تهدید میکند. فاجعه ای که مسئولیت آن بعهده احزاب کرد است.

آرزوی موفقیت برای شما دارم

اورمیه

۱۵/ ۶/ ۱۳۸۹
٣۰۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : تمامیت ارضی ایران + منشور جهانی حقوق بشر = حفظ منافع ملی ایران و تضمین حقوق کامل شهروندی ۷۵ میلیون ایرانی
در نظر آخرم گفتم مخالف هر گونه پانی هستم و این شامل
پان ایرانیست ها هم می شود. ما هیچ چشمداشتی به
سرزمینهای کشورهای همسایه خود نداریم و طبق قوانین
بین المللی مثل هر کشور دیگری درجهان حق دفاع از
تمامیت ارضی کشورمان را در مقابل متجاوزین داریم. کسان/
گروه هایی هم که مسلحانه قصد تجزیه ی بخشی
از ایران را داشته باشند با آنها طبق قوانین بین المللی
رفتار خواهیم کرد. ما بدنبال روابط دوستانه با همه ی
کشورهای جهان بخصوص کشورهای همسایه خود هستیم.
پان ایرانیست هایی که بدنبال باز پس گرفتن سرزمینهایی
هستند که در قرن ۱۹ از ایران جدا شدند را هم برنمی تابیم
چون باعث تنش بین ایران وکشورهای همسایه ی ما
می شود. ما معتقدیم که این پان ها منافع ملی ما را
بخطر می اندازند و برخی از آنها بوسیله ی خود رژیم
حمایت می شوند.

ما نیازی به کسانی نداریم که ادای دایه های مهربانتر از
مادر برای ما در می آورند و با سوء استفاده از
نقض حقوق بشر در ایران خیال تجزیه ی ایران را
دارند. در ضمن می دانیم که رژیم سالهاست که ما را
از تجزیه ی ایران پس از فروپاشی خود ترسانده است.
این سیاست رژیم که برای بقای خودش طراحی و
به اجرا گذاشته شد دیگر ما را نمی ترساند. جنبش سبز
نه تنها باعث شد چنین ترسهای بیهوده ای ریخته شوند
بلکه باعث شد که ما مردم همدیگر را پیدا کنیم و با
خواسته های اصلی یکدیگر پس از سالهای مدید آشنا
شویم. شعارهای ما را مرور کنید که خاری است نه تنها
به چشم رژیم که بر چشم بیگانگانی هم که خواستار
محو ایران از نقشه ی جغرافیایی جهان هستند.

برای رفع نقض حقوق بشر در سراسر ایران است
که ما بهترین راه حل موجود را که از بوته ی آزمایش
جهان غرب موفق بیرون آمده است را برای ۷۵ میلیون
شهروند ایرانی می خواهیم. حق و حقوق همه ی ۷۵
میلیون شهروند ایرانی با گنجاندن منشور جهانی حقوق
بشر در قانون اساسی نوین ایران در کنار حفظ تمامیت
ارضی ایران برای همیشه تضمین خواهد شد. بنابراین
شما غصه ی تمامیت ارضی ایران، نقض حقوق بشر در
ایران، چپ میانه بودن، لیبرال بودن و دمکرات بودن امثال
مرا نخورید. مسائل ایران بوسیله خود ما ایرانیان حل
خواهند شد. هیچکس هم نمی تواند ما را از اجرای
منشور جهانی حقوق بشر در ایران آینده بترساند.
فقط کسانی با این منشور برای ایران مخالفت می کنند
که اهدافی به غیر از توقف نقض حقوق بشر در ایران
را دنبال می کنند و ادامه نقض حقوق بشر در ایران
منافعی برایشان دارد که در تضاد با منافع ملی ایران
ماست.

شما که غصه ی تمامیت ارضی ایران را ندارید و منشور
جهانی حقوق بشر برای ایران نمی پسندید، این اشک
تمساح ریختن تان برای محرومین ایرانی را ما دم خروس
تلقی می کنیم. اگر براستی دلتان برای مردم ما می سوزد
چرا با این منشور سر جنگ دارید وقتی بخوبی می دانید
که این منشور از حقوق حقه ی محرومینی که شما
وانمود می کنید دلتان برایشان می سوزد دفاع می کند؟

تمامیت ارضی ایران + منشور جهانی حقوق بشر =
حفظ منافع ملی ایران و تضمین حقوق کامل شهروندی
۷۵ میلیون ایرانی
٣۰۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : آگرین کردستانی

عنوان : متاسفم برای شما پان ایرانیستها
فکر میکنم تمام شمایی که فقط ایران ایران میکنید، اون هم به هر قیمتی. بد نباشه یک بار به کردستان یا بلوچستان یا ...سفر کنید.و ببینید مردم ملتهایی را که در خاک آبا و اجدادی خود با فقر مطلق دست و پنجه نرم میکنند.شما که هیچ زحمتی به خودتون ندادید تا درد کودکان و نوجوانان کاسبکار ملت من را بشناسید.هی بنشینید و روی صفحه از تمامیت ارضی ایران دفاع کنید و حقوق ملیتها را نفی کنید.ببینیم با دید بسته و غیر دمکراتیکتون به کجا میرسید.
٣۰۶۷۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : نظرات مفهوم نیستند.
شلیر خان نظر شما مفهوم نیست چون کل متن نظر شما قابل رویت نیست. از اخبار روز خواستم این صفحه را تنظیم کنند ولی ترتیب اثری نداده اند.
٣۰۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹       

    از : شلیر رمضانی

عنوان : نظر
جناب چپ دمکرات میانه آیا میدانید هر کدام از این کلماتی که شما برای اسم خودتان در کامنت انتخاب کردید . در همین ایران عملی شود دیگر چیزی از ایران باقی نمی ماند چه ایران یک حکومت چپ سر کار بیاد، چه دمکرات باشد چه میانه جناب شما خیلی در کامنتتان از کلمهی ما و ۷۵ میلون ایرانی صحبت میکنید نه کل ایران شما (ما) هستید و نه ۷۵ میلون ایرانی اعتقاد به تمامیت ارضی ایران دارند مهم نیست که شما اعتقاد به تمامیت ارضی دارید یا نهچه شما را خوش آید چه نیاید بیشمارند کسانی که طرفدار استقلال کردستان ، آذربایجان، بلوچیستان، هستند .
جناب چپ ،دمکرات بو میانه ایران یک هویت یکپارچه ملی زبانی، هویتی، فرهنگی، جغرافی در طول تاریخ نبوده و با گفتنیهای کلمهی ما و ۷۵ میلون ایرانی نخواهد شذ .
جناب چپ ،،،،،،،،،،،،، من تا مغز استخوان در ضدیتم با جمهوری اسلامی ایران ولی شما که تمامیت ارضی ایران از هر چیزی بیشتر برایتان مهم است پیشنهاد میکنم که با تمام وجودتان از جمهوری اسلامی ایران دفاع کنید چون باور کنید جمهوری اسلامی ایران آخرین سیستمی خواهد بود که ماندگاری ایران به بودن و نبودن آن بستگی دارد و باور کنید جای همین جمهوری اسلامی لق شود و یک خلاء قدرت سیاسی در ایران پیش بیاید دیگر ایرانی باقی نخواهد ماند که شما از کلمه ما و ۷۵ میلون ایرانی صحبت کنید .
اینها را برای این میگویم که چشم بسته صحبت نکنید اگر مسئله خوشبختی مردمان این سرزمین است باید تمام زبانها و فرهنگهای آن از خر شیطان پائین بیائید و تنوع زبانی هویتی مردمان این سرزمین را به رسمیت بشناسید .
چون جناب چپ ... ۵۰ سال پیش تعداد کشورهای مستقل عضو سازمان ملل ۵۰ کشور بود و امروز این تعداد به ۲۰۰ کشور رسیده نه شما از صدام و میلو شوویچ ناسیونالیستری و نه قدرت نظامی آنها را دارید و نه به اندازی اتحاد جماهر شوروی قدرتمندین که ۱۵ کشور از آن جدا شد لطفأ نفرماید ایران با عراق، یگوسلاوی، شوروی سابق و تیمور شرقی فرق میکند چون باور بفرمائید موقعیت ایران از تمام این کشورها که چند کشور مستقل از درون آنها بیرون آمد متزلزلتر است و ملتهای ساکن آن مصمتر برای آزادی
٣۰۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : جناب شلیر رمضانی، آیا می دانید کسان/گروه ها/احزابی که به تمامیت ارضی ایران هر گونه تعرض کلامی و مسلحانه کنند را ما دشمن ایران و ایرانیان تلقی می کنیم؟
جناب شلیر رمضانی، آیا می دانید که منشور جهانی حقوق
بشر نباید طوری تفسیر شود که به تمامیت ارضی ایران
خدشه ای وارد آورد و برای همین است که ما همیشه
حفظ تمامیت ارضی ایران را بعنوان یک اصل جدا ناشدنی
در کنار منشور جهانی حقوق بشر قرار می دهیم تا
دوست و دشمن ایران و ایرانی برای همه ی ایرانیان
مشخص شوند؟ آیا می دانید کسان/گروه ها/احزابی که
به تمامیت ارضی ایران هر گونه تعرض کلامی و مسلحانه
وارد کنند را ما دشمن ایران و ایرانیان تلقی می کنیم حال
می خواهد صدام باشد و یا هر پانی با هر پسوندی که
بدنبال داشته باشد؟ آیا می دانید که کسانی/گروه هایی
/احزابی که به این دو اصل معتقد نباشند، این دو اصل را
در منشور های حزبی خود نداشته باشند و در مورد این
دو اصل به بهانه های مختلف طفره بروند را ما یاران رژیم
در بهترین تعبیر و دشمنان ایران در بدترین تعبیر قلمداد
می کنیم؟ آیا می دانید که ما واکنش همه ی کسان/
گروه ها/احزاب را به جنبش سبز زیر ذره بین داشته تا
دوست و دشمنان ایران و ایرانی را از یکدیگر تشخیص
دهیم و یافته های خود را به دیگران اعلام کنیم؟

آیا می دانید کسان/گروه ها/احزاب برون مرزی ای هستند
که خواستار توافق های مخفیانه با دیگر گروه ها و احزاب
هستند تا زمینه تجزیه ایران را فراهم آورند؟ آیا می دانید
اینها اصرار دارند که این توافق ها حتما بدون اطلاع و
مشارکت ۷۵ میلیون ایرانی که صاحبان اصلی ایران زمین
هستند انجام شود؟ آیا می دانید این یعنی نقض فاحش
حقوق بشر ۷۵ میلیون ایرانی که آنها را از مشارکت در تعیین سرنوشت خود در چارچوب تمامیت ارضی ایران محروم
می کند؟ آیا می دانید همکاری و پشتیبانی از هر کسی/گروهی/حزبی که خواستار اینگونه توافق های
مخفیانه باشد را نمی توان چیزی به جز در بهترین صورت
دیکتاتوری و فرصت طلبی اینها و در بدترین صورت توطئه ای
علیه تمامیت ارضی ایران و حقوق بشر ایرانیان تلقی کرد؟

آیا می دانید کسانی/گروه هایی/احزابی که همکاری با امثال
من که به دو اصل، حفظ تمامیت ارضی ایران و قانون اساسی
نوینی بر پایه منشور جهانی حقوق بشر برای ایران و حمایت از جنبش سبز طفره رفته اند کاری بجز افزودن به عمر این رژیم
نکرده اند؟ آیا می دانید این عمل آنها نتیجه ای دیگری هم بجز استمرار نقض حقوق بشر در ایران نداشته است؟ اینها نه به
تمامیت ارضی ایران اعتقادی دارند و نه نقض حقوق بشر در ایران برایشان اهمیتی دارد وگرنه چرا انقدر اصرار دارند که همکاری
های خود را با امثال من مشروط کنند به مثلا به رسمیت شناختن «ملیت» ها بجای اقوام در ایران، آنهم در خفا و بدون
اطلاع و مشارکت ۷۵ میلیون صاحبان اصلی کشور؟ آیا می دانید
که توافق نامه هایی این چنینی فاقد هر گونه اعتباری هستند
چون با مشارکت و آگاهی ۷۵ میلیون ایرانی انجام نگرفته است؟
آیا می دانید مردم چه واکنشی از خود نسبت به این گروه ها و
احزاب نشان خواهند داد و چه نگاهی به آنها خواهند کرد؟

آیا می دانید کسان/گروه ها/احزابی در میان ما فعالیت می کنند
که از یک طرف به بهانه های گوناگون از قبول تمامیت ارضی
ایران و گنجاندن منشور جهانی حقوق بشر در قانون اساسی
آینده ایران طفره روند و از طرف دیگر برای گمراه کردن ایرانیان
مرتب از نقض حقوق بشر در ایران دم می زنند ولی هیچوقت
جواب صریحی به این پرسش ما نمی دهند که کدامین حق/
حقوق حتی یک ایرانی صرفنظر از محل تولد و سکونتش نقض
می شود اگر قانون اساسی نوین ایران بر پایه های منشور
جهانی حقوق بشر باشد؟
٣۰۶۶۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : بندهای منشور جهانی حقوق بشر
جناب رمضانی ،
ممنون از اطلاع رسانی. برای من بسیار تازگی داشت که " بندهای منشور جهانی حقوق بشر صراحتأ به حقوق ملتها تا سر حد تشکیل دولت مستقل اتکا میکند ." !! چشم ، بنده " مفاد جهانی و منشور حقوق بشر را خوب مطالعه " خواهم کرد . جناب عالی هم اگر مطالعات منشور جهانی حقوق بشر اجازه داد لطفا چند خطی از شاعر فارسی گوی ساکن ترکیه هم بخوانید که فرمود ای بسا هندو و ترک هم زبان . ای بسا دو ترک چون بیگانگان. در مطالعات خود موفق باشید.
٣۰۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹       

    از : شلیر رمضانی

عنوان : نظر
جنابان perooz و چپ دمکرات میانه ما نیز این سخنان شما سر مان نمیشود ملتی در خاور میانه وجود دارد و چه شما را خوش آید چه ناخوش پیگرانه دنبال حقوق ملی خودشان هستند این ملت .

جناب perooz و چپ دمکرات میانه دم از حقوق بشر و منشور جهانی حقوق بشر میزنند این جمله از perooz است .

راه حل حقوق مردم بر اساس منشور جهانی ست .

جناب آیا میدانی بندهای منشور جهانی حقوق بشر صراحتأ به حقوق ملتها تا سر حد تشکیل دولت مستقل اتکا میکند .
آیا میدانید یکی از بندهای همین مفاد جهانی حقوق بشر میگوید مردمانی که خود را ملت میدانند و در چند کشور به هم پیوسته زندگی میکنند دقیقأ مثل کردها حق تشکیل کشور مستقل را دارند اگر بنا به دلایلی مذهبی، اقتصادی، زبانی ، فرهنگی نخواهند با کشور مادر زندگی کنند ؟ آیا میدانید مفاد جهانی حقوق بشر صراحتأ اشاره میکند ملتی که تحت ستم است و استثمار و جنوساید میشود به هر وسیلهای متوانند از خود دفاع کنند ، پس پیشنهاد میکنم مفاد جهانی و منشور حقوق بشر را خوب مطالعه کنید چون این منشورجهانی دقیقأ در کنار ملتهای تحت ستم مثل ملت کرد است نه کشورهای اشغالگر .
٣۰۶۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : گردانندگان گرامی اخبار روز،
گردانندگان گرامی اخبار روز،

با عرض سلام و تشکر از زحمات شما مهربانان، تنظیم این
صفحه به هم خورده است، آخرین واژه ها در همه ی سطور
دیده نمی شوند. خواهش می کنم برای مفهوم بودن
نظرات این صفحه را تنظیم بفرمایید. با تشکر فراوان
٣۰۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : خانم شهبازی محترم، من ترک و فارس و گیلانی و... سرم نمی شود، فقط ایرانی سرم می شود که در حال حاضر زیر سقف کشورمان ایران زندگی نکبت باری می کنند.
خانم شهبازی محترم، من ترک و فارس و گیلانی و... سرم نمی شود، فقط ایرانی سرم می شود که در حال حاضر در ایران زندگی نکبت باری را دارد. با این مقدمه چند سئوال از شما دارم که بسیار مایلم پاسخ شما را به آنها داشته باشم، بویژه پاسخ به پرسش ۸.

۱. اطلاعاتی که شما از تاریخ ایران بدست می دهید با اطلاعاتی که مخالفان شما بدست می دهند دو نتیجه مختلف را در دسترس خوانندگان قرار می دهد. آیا شما مخالفین خود را در این مورد ناخودی می دانید؟

۲. ناخودی کیست؟

۳. آیا همه ی ۲۳ میلیون رای ای که به موسوی داده شد بوسیله «فارس ها» داده شد؟ ۸ یا ۹ میلیون رای ای هم که احمدی نژاد بدست آورد هم بوسیله «فارس» ها داده شده؟ رای ها ای که به کروبی داده شد هم را «فارس» ها دادند؟

۴. چرا «فارس» ها جمعا به موسوی ترک تبار و کروبی لر تبار بیشتر رای دادند ولی به احمدی نژاد فارس تبار ۸ یا ۹ میلیون رای دادند؟

۵. ۳ میلیون از همین «فارس» ها در ۲۵ خرداد بر علیه احمدی نژاد فارس تبار قیام کردند. چرا «فارس» ها بر علیه یک فارس قیام کردند و از یک موسوی ترک تبار و کروبی لر تبار حمایت کردند؟ این چگونه نژاد پرستی ای است را من هنوز درک نکرده ام. امیدوارم شما مرا روشن کنید.

۶. کدام تحقیق علمی نشان داده است که تیره و تبار و زبان همه ی سبزها «فارس» است؟

۷. تهران ۱۳ تا ۱۵ میلیون جمعیت دارد که ۵/۱ کل جمعیت کشور را تشکیل می دهد، آیا همه ی اینها «فارس» هستند؟ آشنایی شما با تاریخ تهران و تاریخ تیره و تبار تهرانیان تا چقدر است؟

مهمترین سئوال من از شما بقرار زیر است که منتظر پاسخی مفصل از شما خواهم ماند.

۸. با گنجاندن ۳۰ ماده ی منشور جهانی حقوق در قانون اساسی نوین ایران، کدامین حق و حقوق یک ایرانی صرفنظر از تیره و تبارش پایمال می شود؟

خانم شهبازی، لطفا بفرمایید که شما در مورد نقض حقوق بشر در کردستان و زندانیان سیاسی با کدامین رادیو و تلویزیون و سایت های ایرانی تاکنون تماس گرفته اید و پاسخ آنها به شما چه بوده است؟ در این رابطه ما باید ببینیم منظور شما دقیقا کدامین «فارس» ها هستند که شما را جدی نگرفتند و چرا؟

خانم شهبازی، وقتی می گویید باید اصل «ملیت ها» را در ایران به رسمیت بشناسند، منظورتان چه کسانیست؟ یا اول با سیستم فدراتیو موافقت کنند، منظور چه کسانی است؟ تازه اگر این کسان به رسمیت بشناسند یا موافقت کنند، اینها فاقد هر گونه اعتباری خواهد بود چون کشور به ۷۵ میلیون ایرانی تعلق دارد که هر تصمیم سرنوشت ساز ریز و درشتی تنها با رجوع به و مشاوره با آنها باید انجام گیرد. خانم محترم، کشور باید اول آزاد شود تا در فضای سیاسی آزاد و امنیت کامل بتوانیم راجع به سرنوشت مان تصمیم گیری کنیم. هر کسی/سازمانی/ گروهی که چنین توافق هایی را بدون آگاهی مردم انجام دهد، خود را از دایره ی اعتماد مردمی که صاحبان اصلی کل ایران هستند خارج می کند. چرا شما اصرار دارید که این گونه توافق ها باید بدون مشارکت و اطلاع ۷۵ میلیون ایرانی انجام شود؟

همه ی ایرانیانی که در ایران و خارج ایران زندگی می کنند صرفنظر از تفاوت هایشان یک ملت واحد را تشکیل می دهند با حقوق بشر مساوی که منشور جهانی حقوق بشر آنرا مفصلا توضیح داده است. آب و خاک و آسمان ایران هم صرفنظر از اینکه در کجای ایران بدنیا آمده باشیم بطور مساوی متعلق به همه ی ماست.

در پایان مایلم به عرض شما برسانم که تفرقه افکنی میان ایرانیان به هر دلیلی خواسته و ناخواسته افزودن به عمر این رژیم است. مردم باید هشیار باشند و بخاطر بسپرند که چه کسانی با بهانه جویی های بیخود خود مبارزات مردم را علیه کل این رژیم تضعیف کردند.

با تشکر فراوان
٣۰۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : تعریف کلمه
سرکار خانم شهبازی ،
امروز وال ستریت جورنال خبر داد که دولت اوباما آماده است که کنگره امریکا را از برنامه فروش هواپیما های پیشرفته ای به عربستان سعودی مطلع سازد که ارزش آن شصت بیلیارد دلار ( شصت هزار میلیون دلار) است . امریکا همچنین در باره امکان به روز کردن وسائل دریایی و موشک های دفاعی عربستان که حدود ده ها میلیارد دلار دیگر ارزش دارد با این کشور در گفتگوست. این جزئی از برنامه امریکا جهت آماده سازی عرب ها در مقابل ایران است. آیا عربستان عبد و عبید میتواند به این " پیش نهاد" صنا یع اسلحه سازی امریکا نه بگوید؟ نفت را که مفت میبرند. ده شاهی صناری هم که به خاندان سعودی پرداخت میشود با ترساندن از لولوی ایرانی با فروش اسلحه های بنجل پس میگیرند که قدرت یک ساعت مقابله با اسرائیل را ندارد.آیا امریکا میتواند به این سهولت این گونه معامله ها را به چین، روس ، آلمان یا برزیل تحمیل کند ؟ در چنین اوضاعی شما سر ملت را با نگرانی از تعریف کلمه " ملت " گرم میکنید و هفت هشت ده نفر زیر این علم سینه میزنند؟

http://news.yahoo.com/s/afp/۲۰۱۰۰۹۱۳/wl_mideast_afp/ussaudiweaponstrade_۲۰۱۰۰۹۱۳۰۶۰۱۲۳
٣۰۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : ملت ها
سرکار خانم شهبازی،
بحثی که شما مطرح کرده اید بحثی بیهوده است که بی شباهت به روضه روضه خوان هایی نیست که هر ماه محرم و صفر و رمضان هفتاد و دونفر را شهید میکنند و مردم در پای منبرها خودکشان کرده و میروند تا سالی دیگر روضه خوانی دیگر همان را تکرار و پا منبری ها همان شیون را تکرار کنند.
ملت کلمه ای نیست که معنی دقیق و مشخص و حقوقی قطعی داشته باشد که همه بدون ابهام و اشکال آنرا پذیرفته باشند . نگاهی به اینترنت و حتی ویکیپدیا نشان میدهد که هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد . بنا بر این دکتر داریوش آشوری کیست که دانشنامه سیاسی اش اساس این گفتگو باشد.
مساله این نیست که تعریف ملت و قوم و قبیله و طایفه چیست.
مساله واقعیت موجود است. اینکه در ایران " فارس ها" به بقیه ظلم میکنند یعنی اینکه ترکها به کرد ها ظلم نمیکنند ؟ یعنی روسها به چرکس ها ظلم نمیکنند ؟ یعنی عرب های سنی به شیعه ظلم نمیکنند؟ یعنی ترک ها و ارمنی ها بهم ظلم نمیکنند؟ یعنی در افغانستان و عراق و پاکستان و هندوستان و چین صلح و صفا بر قرار است؟

خانم عزیز حکومت ایدال فرضی جهان آنست که هر گروهی برای خود تصمیم بگیرد که چه کار کند ولی آیا در عمل چنین بوده است ؟ آیا اگر مردم را آزاد بگذارند همه عربها یکی میشوند؟ همه ترکها یکی میشوند؟ آیا ضمانتی هست که همه کرد ها یک کشور و دولت واحد را تشکیل خواهند داد ؟ آیا در بالکان که اکنون تا حالا هفت هشت کشور تشکیل شده گرفتاری ها حل شده ؟ آیا این طفلان نی سوار در چشم خود سوار ولیکن پیاده نیستند ؟ آیا برای کشور های بزرک بسیار ساده تر نیست که این یتیم ها را دستکاری کنند؟
آیا شما قضیه حکمیت و ابوموسی اشعری و عمرو عاص و علی و معاویه را شنیده اید که ابو موسی با خارج کردن انگشتر علی را عزل و عمرو عاص معاویه را خلیفه کرد؟ اگر ایران این "ملت ها " را آزاد کند ضمانتی هست که همسایه ها همان خواهند کرد و اقلیت ها را آزاد خواهند کرد یا چهل " کشور مستقل" در اطراف ایران تشکیل خواهد شد که مانند امارات عربی و عراق و اردن و کویت و عربستان و امان و یمن دست نشانده خوار و خفیف امریکا و غیره خواهند بود ؟
مساله این نیست که همه ترکها و کردها و لرها و عربها و بلوچ ها کشور واحد و مستقل خود را تشکیل دهند.
میدانیم که ای بسا هندو ترک همزبان - ای بسا دو ترک چون بیگانگان.
بجای این روضه خوانیها باید منشور جهانی حقوق بشر را به مردم تفهیم و عملی کرد . در ان صورت فرق نمیکند که در هند صد زبان وجود دارد و یا در سویس سه ملت و یا در ایران هفت " قوم " . آتش زدن به این اختلافات مساله ای را حل نمیکند. راه حل حقوق مردم بر اساس منشور جهانی ست .
٣۰۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : سلمان ایرانی

عنوان : بدون سند و پشتوانه
به نظر من این ملتسازیها بدون سند و پشتوانه است. در این سه قوم بیشتر نداریم: ایرانی و عرب و ترک. کردها هم جزو قوم ایرانی هستند و نه قومی جداگانه.
تعریفی که امروز چپ از "فارس" و "کرد" و غیره کرده است با تاریخ تناقض کامل دارد.
برای درک بهتر این موضوع به اینجا بنگرید:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm
در ایران نیز قومی به نام قوم "فارس" وجود ندارد بلکه قوم ایرانی وجود دارد که بخشی از آن قوم به فارسی‌دری تکلم میکنند. پس قومیت فارسی‌دری گویان اصفهانی و تهرانی و شیرازی و مشهدی و کاشانی و دزفولی و قزوینی و همدانی و کرمانی و یزدی...همه ایرانی است چنانکه قومیت مردمان لرزبان و کرمانج و لک و کلهر و گوران و تالش و گیلک و تاجیک و تات و لار و غیره همه ایرانی هست.

مجموع این زبان‌ها همان شاخه‌های درخت تناور ایرانیان است(چنانکه بیرونی نیز زبان خوارزمی را شاخه‌ای از این درخت میداند). چنانکه دیدیم روزگاری زبان‌های ایرانی دیگر حتی در اصفهان و شیراز نیز رایج بودند و علت گستردگی یک زبان مشترک ایرانی به نام فارسی‌دری بخاطر سنت ادبی آن زبان بود که تمامی هموندان قوم ایرانی (چه خاقانی از شروان که در آن زمان ایرانی‌زبان بود و چه رودکی در بخارا را و چه حافظ در شیراز را) را با هم پیوند میدهد و در بسیاری از شهرهای مهم تاریخی توانست به عنوان زبان اصلی گردد.

قوم ایرانی با تعریفی که گفتیم، در زمان ما با توجه به گویشهای زبانی و پراکندگی جغرافیایی‌اش (چه در درون و بیرون مرزهای ایرانی کنونی) دارای چندین شاخه است که براساس گویش‌های زبانی عبارتند از: فارسی‌‌دری زبانان، بلوچ، کلهر و گوران و سوران و لک و گیل و تات و زازاو طبری، لارستانی، لر و چند شاخه دیگر. به مجموع اینها از آن رو قوم ایرانی اطلاق میشود که از یک ریشه زبانی و فرهنگی مشترک هستند و از زمانی که تاریخ به یاد ندارد، در سرزمینی که به نام خودشان "ایران" نامیده‌اند، می‌ریسته‌اند. در زمان ما در گویشهای ایرانی تفاوتهایی دیده میشود(بخاطر فلات گسترده‌ی ایران)، و در هرکدام از این گویشها، مفرداتی وجود دارد که ممکن است در گویش دیگری متروک مانده باشد. ولی همسانی آنها بقدری هست که مجموع این زبانها/گویشها جز خانواده‌ی ایرانی هستند و چنانکه مردم هرکدام از شاخه‌های قوم ایرانی در میان شاخه‌ی دیگر باشند، گویش‌شان آشنا خواهد بود و واژگانی که بکار میبرند، هرچند پاره‌ای از آنها در طرز بیان تفاوت آوایی نیز داشته باشند، ولی همان واژگان، با یک چرخش کوچک زبان، در شاخه‌های دیگر غالبا دیده میشود.

بنابراین اصطلاحاتی همچون "قوم بلوچ" "قوم لر" "قوم لک" "قوم کرد" "قوم زازا" "قوم فارس" "قوم تالش" "قوم گالش" "قوم تات" "قوم گیلک" "قوم زازا" و غیره مجازی‌ هستند و در قرن حاضر به اغراض خاصی توسط محافلی ترویج میشوند. بلوچ، کرد، لارستانی، گیلکی، طبری،لکی، دری‌زبانان ایرانی‌تبار (که شامل همه‌ی دری‌زبانان نیست مانند هزاره‌های افغانستان)، تاجیک، گوران،سوران، زازا، تالش، همه جزو قوم بزرگ ایرانی‌اند با یک ریشه‌ی نژادی و زبانی و فرهنگی مشترک، با گذشته‌ی مشترک چندهزارساله، با میراثهای تاریخی و اسطوره و فرهنگی مشترک، و میراث‌های ارضی مشترک.. و هیچکدام را نمیتوان قوم جداگانه و متمایز از قوم ایرانی دانست. چنانکه چینیان یا اعراب با تنوع زبانی همه جزو یک قوم هستند.
٣۰۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : سیاستهای تک ملیتی
دو تئوری :

۱- ایران واحد: یک ملت، یک دولت ، یک کشور. همه با هم علیه دیکتاتوری. برای کسب دموکراسی، حقوق شهروندی، حقوق بشر، جهت اداره کشور با سیاست تمرکز.

۲-ایران فدرال: چند ملت ، چند دولت محلی، اتحاد داوطلبانه ملتها برای تشکیل یک دولت مشترک سراسری،همه با هم علیه دیکتاتوری، در راه کسب دموکراسی، عدالت اجتماعی، حقوق اتنیک ملتها، حقوق شهروندی، حقوق بشر. جهت اداره کشور با سیاست عدم تمرکز.

جنبش سبز که در کلیت با نظریه اول حرکت میکرد در پراتیک نشان داد که این تئوری قدرت جذب همگان را ندارد.
نظریه دوم بخاطر ترس از تجزیه شدن ، منافع و کم آگاهی روشنفکران و فعالین سیاسی سراسری مورد مخالفت قرار میگیرد.

راه حل : گفت و شنود بر اساس "اصول آزادی، برابری، عدالت". برای توافق روی حداقلها جهت تشکل در یک "نهاد همبستگی" علیه دیکتاتوری.

اما این راه حل تابحال تحقق نیافته و به این زودیها هم عملی نمیشود.

چون اپوزیسیون ایران خصلت " جذر و مدی" دارد و بنابراین پیگیر و تشکل پذیر نیست. با برآمد موج سیاسی به حرکت درمیاید و با فروکش آن فرو مینشیند. تا وقتی که به این ضعف دچار است کار بزرگی از دستش برنمیآید.با این خصلت نمیتوان ایران را از استبداد رها ساخت. هر روز هزینه های جبران ناپذیر بالا رفته و دوره طاعون طولانی تر خواهد شد. دردا که هر روز شاهد پرپر شدن "گلپری" ها از همه ملتها هستیم و خواهیم بود.

حکومت با قتل عام زندانیان مشهد هیچ بعید نیست که با لرزانتر شدن پایه هایش دست به قتل عام زندانیان سیاسی در تمام نقاط کشور بزند. با توجه به خصایل ضد انسانی استبداد حاکم فاجعه زندان مشهد ممکن است مقدمه کشتار همه آزادیخواهان ایران باشد.

پایه های حکومت میلرزد. کشورهای مقتدر آماده دخالت اند. مردم جانشان به لب رسیده. اپویسیون فاقد تشکل کار ساز است! خرد و منطق حکم میکند "باید بر این خصلت موج وارگی و تشکل ناپذیری فائق آمد". کودکی سی و یک ساله دیگر بس است.

اما انگار کسی این مسایل را جدی نمیگیرد.
انگار همه منتظراند که شورشی ناگهانی طومار رژیم را درهم بپیچد و اینان از راه برسند و اسب خود به دنبال آن بتازند و عاقبت دودستی بر سر خود کوفته و فریاد از استقرار دیکتاتوری دیگری برآرند.

امیدوارم چنین نباشد اما مثل اینکه این راه و روش با خصایل ما بیشتر جور درمیاید تا راههای خردمندانه.
*
همریشه بودن کردها با فارسها نمیتواند موجب بشود که آنان از حقوق ملی خود چشم پوشی نمایند.
عارف ناظم به زبان فارسی بود و در این فرهنگ نیز نظریات درست و نادرست زیادی داشته است که این ابیاتِ حاوی آریاگرایی و مردم ستیزی ، قسمتی از آنهاست.

ملت آذربایجان نتیجه درهم آمیختگی مردمان پیش از تاریخ و بعد از تاریخ تاکنون، دراین جغرافیا بوده و هست. و مستحق حقوق ملی و انسانی خود.
توهین و ستیزه با مردمان گوناگون عملی ارتجاعی و ضد انسانی ست. ستمدیده موظف است در مقابل طرف دیگر واکنش مترقی و انسانی از خود نشان دهد. او حق ندارد رفتارهای نادرست مخالفش را تکرار نماید.

در ایران هیچ ملتی حاکم نیست. و هیچ ملتی آگاهانه و دلبخواه سیاست خود را پیش نمی برد. حکومت نماینده هیچ ملتی نیست، گرچه سیاستهای خود ویژه تک ملیتی را اعمال میکند.این سیاستها را نمیتوان به نام یک ملت نوشت. حکومت نماینده گروههای امنیتی-نظامی و ایده لوژیکی است که خود را به جامعه تحمیل کرده اند.

جنبشهای ملی-دموکراتیک با ملت فارس که خود قربانی دیکتاتوری ست مشکلی ندارند بلکه با حکومت دیکتاتوری و سیاستهای تک ملیتی اعمال شده از سوی آن طرف هستند.
البته روشنفکران و فعالین سیاسی که گاهاً از اینگونه سیاستها دفاع کرده و جنبشها را بایکوت میکنند باید پاسخگوی سیاستهای نادرست خود باشند. و بدانند که با این کارها به طول عمر دیکتاتوری افزوده میشود.
*
"حقوق بشر" و "پیمانهای بین الملی" در رابطه با آن ، نباید چنان تفسیر شوند که ناقض حقوق حقه ملیتها باشند. جنبش ملی-دموکراتیک خلقها این اسناد را مکمل حق و حقوق خود میدانند. نمیتوان با تکیه بر آنها شمشیر سیاست تمرکزگرایی را دوباره برگردن ملتها فرود آورد.اگر این اصول موجب آزادی و رفع ستم ملی و حق تعیین سرنوشت و اتحاد داوطلبانه ملتهاست پس چرا شما خواسته های این جنبشها را به رسمیت نمیشناسید؟ چرا در برابر آنها سیاست بایکوت را پیش گرفته اید؟ چرا از آنها حمایت نمیکنید؟ و با این وضع انتظار حمایت هم دارید.

خمینی در آغاز گفت:« کمونیستها هم آزادند. رأی رأی ملت است.» و بعد همینکه به قدرت رسید همه را درو کرد. حالا چه تضمینی وجود دارد آنان که بسته بندی شده بر حقوق بشر تکیه میکنند فردا تفسیر دلبخواه خود را درنیاورند و بار دیگر جنبشها را به بهانه تجزیه طلبی سرکوب نکنند؟ هر اصلی که در اینگونه اسناد موجب تضمین حقوق ملیتهاست باعث خوشخالی ست. و هر اصلی هم که کمبودش در آنها احساس میشود باید از سوی خود ملتها تکمیل گردد. و این حق خدشه ناپذیر آنهاست.

روشنفکران و فعالین محترم سیاسی نباید سعی کنند مسایل ملیتها را در ظرفی جمع کرده و درش را ببندند و از کنارش رد شوند. حالا این ظرف هرچه میخواهد باشد. بدانند انرژی بیکران زندانی شده در آن دیر یا زود منفجر خواهد شد و همه چیز را بر باد خواهد داد. و این به نفع هیچکس نیست.بهتر است بسیار خردمندانه با این مسئله برخورد کنند.
٣۰۶۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۹       

    از : من فارس هستم!

عنوان : حق تعیین سرنوشت برای ملل
بنده فارس هستم و اعلام می کنم حق جدایی برای تمامی ملت های تحت ستم از کرد و ترک و بلوچ و ترکمن را قبول دارم. به عقیده من در یک ایران دمکراتیک در رفراندومی آزاد باید به ملل دیگر این اختیار را داد که بین ماندن در ایران یا جدایی انتخاب کنند چون معتقدم یک ایران دمکراتیک و آزاد تنها در سایه قبول این حق برای ملل دیگر ممکن است. البته شخصا معتقدم عضویت تمامی این ملل در جمهوری متحد فدرال ایران به نفع همه این ملت ها خواهد بود و اگر در ایران چنین رفراندومی برگزار شود به آن رای منفی خواهم داد لیکن آن حق را برای همیشه برای ملل غیرفارس به رسمیت می شناسم.
٣۰۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۹       

    از : هیرش هیرش

عنوان : نظر
خانم شهبازی نمی دانم کرد هستی یا اما بید یک نکته را اضافه کنم. حتی نسل جدید کرد در ایران که به تمام و کمال تحت ژنوساید فرهنگی قرار گرفته اند حاضر به قبول ایرانی بودن بدون رسمیت شناختن ملت کرد نیستند.
٣۰۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۹       

    از : کانون دمکراسی آزربایجان

عنوان : آیا زبان ترکی را هم زبان خود می دانید؟
در وجود ستم ملی در ایران هیچ شکی نیست ولی در ظاهر و تاکید می کنم فقط در ظاهر کردها شامل یک پارتی بازی هستند و دیگران مجروم از آن. این پارتی بازی ظاهری هم عبارت از این هست که طرفداران اندیشه ایران بزرگ و ناسیونالیستهای فارس به دلیل هم ریشه بودن فارسی و کردی ، هنوانه زیر بغل کردها گذاشته و آنها را ایرانی اصیل ، آریایی اصیل و... و زبان و سنن آنها را زبان و فرهنگ خویش می خوانند.

لیکن ترکها از همین حداقل هم محروم بوده و زبانشان بیگانه ، خودشان مهاجم و وحشی خوانده می شوند چند بیت از عارف که عده ای می خواهند او را شاعر ملی ایران جا بزنند مساله را روشن می کند :

مرا قومیت از زرتشت و گشتاسب بود محکم

به پیشانی باز این فخر از پیشینیان دارم

بکن ترک زبان ترک که از تاریخ خونینش

من از خون لاله گون کوه ارس دشت مغان دارم

به رغم آنکه با ملیت ما دشمن است ای دوست

مکن منعم که از جان دشمنی با این زبان دارم

تو باید عذر این ناخوانده مهمان را از این منزل

بخواهی دزد را من دوست تر ز این میهمان دارم

زبانی کو ندارد جز زیانکاری ببر او را

برای قطعش از تیغ زبان خوش امتحان دارم

تو گر کور و کرو لال و خمش باشی از این بهتر

که گویی از زبان تر ک و تازی این نشان دارم

برای آبروی کشور دارا چه می ماند

که در وی حکمران از دودمان ترکمان دارم
٣۰۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۹       

    از : آذربایجانی

عنوان : محض رضای خدا بس کنید دیگر
دست از این سفسطه های بچه گانه بردارید چند هزار سال پیش کوروشی بوده و مادی و پارسی و غیره ای که چه ؟ ملت کرد اگر نگوئیم صدها حداقل ده ها سال است که توسط دولتهای اشغال کننده کردستان منکوب و لت و پار شده اند تمام استانداردهای حداقلی که حق طبیعی هر انسانی است از آنان گرفته شده است و هر وقت ناله ای از سر درد از دهان کردی بیرون آمده سفسطه بازان به دنبال کدهای ژنتیکی آریایی اصیل کردان گشته اند. به جای آنکه گوشها را بگیرید چشمها را باز کنید همین هفته قبل سازمان ملل از آذریها بلوچها عربها و کردها به عنوان ملل تحت ستم یاد کرد. شما میتوانید مرا به خیانت و تجزیه طلبی متهم کنید ولی بدانید که دنیا عوض شده و بر پاشنه دیگری میچرخد ما از شما حقوق خود و احترام متقابل گدائی نمیکنیم . از عرش اعلای خداوندی پایین بیائید و با ما بنشینید و پوزش بخواهید و اجازه دهید که این گذار بی هزینه باشد که اگر همین باشد که بود میتوان شاهد روزی بود که ملل دیگر بر منبر این واعظ متفرعن پان ایرانیزم ننشسته باشند و علی و حوضش.زیاده جسارت است
٣۰۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۹       

    از : شلیر رمضانی

عنوان : جای جای کردستان سرزمین من است نا جای جای ، ایران ، ترکیه،عراق
جناب تارا فرهمند اول عرض کنم کورش کبیر نوی اژدهاک آخرین پادشاه ماد پسر ماندانا دختر اژدهاک توسط هارپاک سردار شاه ماد کورش بر شاه ماد پدر بزرگ خود پیروز شد و این کورش بر پدر بزرگ خود پدر ر ماندانا رحم نکرد و سر آخرین شاه ماد پدر بزرگ خود را از تن جدا کرد .
دومأ جناب تارا بخش بسیار کوچکی از جمعیت ملت کرد در ایران زندگی میکنند لطفأ بفرمائید ۲۵ میلون کرد ترکیه و ۵ میلون کرد عراق،۲ میلون کرد سوریه کجائی هستند ؟

جناب تارا چگونست تمام کشورهای خاور میانه صاحب یک کردستان شدن ، کردستان ایران ، کردستان ترکیه، کردستان عراق، کردستان سوریه، کردستان آذربایجان ، کردستان ، کردستان لبنان ، کردستان اسرائیل ، کردستان ارمنستان ، ولی این کردستان خود صاحب کردستان نیست ؟ در ثانی جناب تارا اتفاقأ ما نقاط مشترک با ملتهاع خاورمیانه داریم منجمله نقاط مشترک ما کردها با فارسها ولی نقاط مشترک من کرد سنندجی یا کرمانشاهی خیلی خیلی با کرد اربیلی ، سلیمانیه ، دیاربکر، قامیشلو بیشتر است و ما یک ملتیم که سرزمین کردستان تجزیه شذه بین این کشورها .
شما در جائی که پای تمامیت ارضی پیش مآید کرد از هر ایرانی ایرانی تر میشود ولی زمانی که صحبت از حقوق ملت کرد به میان می آید همکار و هم دست تر کیه ، عراق عربی و سوریای میشود در سرکوب ملت کرد و این فقط در دوران جمهوری اسلامی نبوده بلکه در زمان ۲ پهلوی و زمان قاجار نیز وضع به همین شکل بوده و همین ایران پیمانهای سنتو، الجزایر،لوزان. پیمان قصر شیرن را با پان عربها و پان ترکها امضآ میکند و عمل میکند همکاری در سرکوب ملت کرد
٣۰۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۹       

    از : بهمن آزاد

عنوان : دموکراسی حقوق دیگران را هم به رسمیت میشمارد
اگر بر روی کلمات حساسیت نشان داده نشود و حق و حقوق خلق‌های ایران به آنچه که میخواهند به رسمیت شمرده شود مقام "جمهوری" و مقام "دموکراسی" معنی‌ خواهد داشت.این حق طبیعی فارس زبانهاست که به زبان فارسی بنویسند،حرف بزنند و فرهنگ خود را داشته باشند،آیا حقوق طبیعی دیگران را هم باید محترم شمرد یا خیر ؟ من خود فارس زبانم و در این باره هیچ گونه محرومیت ملی‌ در خود احساس نمیکنم ولی‌ نمیخواهم هنگامی که به مناطق دیگر زبانهای ایران میروم مرا به چشم "فارسی" که حقوق ملی‌ آنها را به رسمیت نمشناسد،نگریسته شوم.
٣۰۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۹       

    از : جمال زندی

عنوان : دمکراسی
پیش از هر چیز شعور ندا خانم را تحسین مکنم.
ندا خانم متاسفانه این یک واقعیت است ،همیشه انهایی که مدعی دومکراسی و حقوق بشر در ایران بودند وقتی صحبت از حقوق ملیتها می شود به حقحقحق می افتند. از همان مصدق که ظاهر‌أ از همه دمکراتر بود تا .......
٣۰۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۹       

    از : تارا فرهمند

عنوان : در پاسخ به ندا جان (ملت تعریف دارد، ما یک ملت واحد نیستیم!)
ندا جان من به عنوان یک ایرانی پارس که عاشق جای جای سررمین مادری ام هستم میخواستم نظرم را در این زمینه بیان کنم. من در کل با بیانات شما موافقم. ولی این را کمی کم مهری میدانم که شما مردم کرد ما را "ملتی" سوا از ایران قلمداد کنید. درست است که کردها از قدیمی ترین ایرانیان هستند ولی تا بوده ایرانی بوده اند و در کنار پارسها و دیگر اقوام ایرانی برای آزادی و شرافت جنگیده اند. ما هم هرگز خود را "ملت پارس" نخوانده ایم. من فکر میکنم با وجود برخی تفاوتها نقاط اشتراک تاریخی ما بسیار بیشتر باشد. زبان کردی تنها زبان تو نیست بلکه زبان من هم هست. زبانی بسیار نزدیک با پارسی پهلوی.
همجنین فراموش نکنیم که کوروش کبیر تنها پدر پارسیان نیست مادر او و نیمی از سپاهیان او ماد یا دیگر اقوام بودند.
سه گره کمربند کردها نشانه گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک است.
http://www.youtube.com/watch?v=uOhmQP۰W۸dA
سیوان پرور میگوید: اصل کردها زرتشتی است!
این ملت من است نه تنها تو! این را به خاطر بسپار.
قدرت و پیروزی در یکی شدن است!
پاینده و سر افراز باشید.
٣۰۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۹