جابجایی قدرت سیاسی در حاکمیت جمهوری اسلامی -۱


جلال رستمی


• دوره سواری دادن به روحانیت از طرف بخشی از نیروهای امنیتی- نظامی روبه افول نهاده است و در آینده ی نه چندان دور روحانیت و جناح محافظه کار وابسته به آن، اگر هم بخواهند پست و مقامی در حاشیه حکومت داشته و مهمتر از همه، از امنیت برخوردار باشند. راهی به جزء تمکین و دادن قدرت به دست نظامیان نخواهند داشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۱ شهريور ۱٣٨۹ -  ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۰


اشاره ای کوتاه: مطلب زیر فقط به طرح بحث مسئله ی جابجایی قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی به شکل کوتاه و مختصر می پردازد و انتظار یک تحلیل مفصل و همه جانبه را از آن نمی توان داشت.

تغیر در ساختار قدرت
رژیم جمهوری اسلامی ایران که درابتدای روی کارآمدنش توسط ارگان های سرکوب ، مانند: دادگاه های انقلاب ، گروهای حزب اللهی ونیروهای ارتجاعی شبه نظامی وخیل وسیعی ازروحانیت تحت فرمان یک رهبری کاریسماتیک اداره می شد، خیلی زود ، با استفاده از نعمت، "جنگ"* هشت ساله ی ایران وعراق، توانست ارگان های منسجم اطلاعاتی- امنیتی و نظامی خاص خود، یعنی، سپاه پاسداران ،بسیج ولباس شخصی ها را، بعنوان بازوی جدی وسازمان یافته ی سرکوب، بشکل مخوفی سازمان دهد.این ارگا ن های امنیتی - نظامی بعدازپایان جنگ ودر پی روند تحولات سیاسی – اجتماعی بعد از آن، نه تنها همچنان، امرسرکوب وترورمخالفین حکومت را پیش می بردند، بلکه ازطریق چنگ انداختن برشاهرگ های اقتصادی، وبادخالت کردن های جدی درسیاست، بخصوص ازهمان فردای روی کارآمدن دولت خاتمی، خودرا برای بدست گرفتن قدرت بیشترنیز،آماده می ساختند.

انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ در واقع این فرصت وامکان لازم را برای نیروها ی امنیتی - نظامی وبویژه آن بخشی که احمدی نژاد را حمایت می کنند، فراهم آورد. که حرکت خزنده به سوی هرم قدرت سیاسی راعلنی سازند. این بخش ازنیروها، که از طریق پیش بینی نتیجه ی انتخابات، رژیم را با چالش جدی روبرومی دیدند، با القا این نگرانی که خطرجدی رژیم راتهدید می کند ، بطور برنامه ریزی شده و با تائید وحمایت ولی فقیه به یک کودتای انتخاباتی دست زدند.
درست درهمین مقطع است که فرآیند دگرگونی درساخت قدرت سیاسی در ایران که بعداز جنگ آغاز شده بود، واقعیتی عینی یافته، ودردوران بعدازانتخابات به مرحله ای جدی ترخود وارد شده است.
برای شناخت این فرآیند، بعنوان نمونه می توان به متن سخنرانی سردارمشفق در آبان ۱٣٨٨ در مشهد مراجعه کردکه به خوبی نشان می دهد بخشی ازنیروهایی امنیتی - نظامی که تا دیروز پیش برنده وتائید کننده ی سیاست وبازوی سرکوب ولی فقیه وروحانیت حاکم بودند. امروزمی خواهند خط وخطوط سیاست داخلی وهمچنین سیاست خارجی را خود تعین کرده و تلاش می کنند ، ولی فقیه وهمچنین دیگرروحانیون درحاکمیت رابه هرشکلی، با سیاست های خود همراه سازند.

اشغال منَاصب دولتی وکرسی های مجلس
نیروهای امنیتی- نظامی توانسته اند درراستای حرکت به طرف تصاحب هرم قدرت، علاوه براشغال بیشترمنَاصب دولتی تعدادزیادی ازکرسی های مجلس رانیز اشغال کنند، ونیروهای خود رادرآرایش حاکمیت سیاسی افزایش دهند. نکته مهم این جاست که این جابجایی قدرت یعنی - انتقال قدرت سیاسی از روحانیت حاکم به امنیتی- نظامی ها - که در حال حاضربه شکلی ظریف وخزنده درحال بوقوع پیوستن است نه تنها تغیری در ماهیت سرکوبگر این رژیم بوجود نمی آورد بلکه آنراتشدید کرده وشفاف تروعلنی تر به نمایش می گذارد. به سخن دیگرحکومت جمهوری اسلامی می رود باترکیب جدید نیروها در حاکمیت، چهره ی امنیتی- نظامی هرچه بیشتری را به نمایش بگذارد وبه یک حکومت نظامی تبدیل شود.
بررسی سیرروند تحولات ازفردای بعداز دوم خرداد ۱٣۷۶ تا انتخابات ریاست جمهوری اخیروپی آمد های بعد ازآن، یعنی کودتا ی انتخاباتی اخیرو سرکوب بی رحمانه ی جنبش دمکراتیک سبزمردم ایران، در راستای پیش رفت همین روند دگرگونی درساختار قدرت سیاسی جمهوری اسلامی یعنی گرفتن قدرت سیاسی از روحانیت قابل ارزیابی است .
عدم توجه به این دگرگونی که درساختار به ظاهر ساده ولی کاملاپیچده ی یک سیستم سیاسی -ایدولوژیک مذهبی تماما سرکوبگرا، درحال بوقوع پیوستن است . باعث آدرس دادن اشتباه درارزیابی ها وبررسی های سیاسی از طرف نیروهای آزادیخواه ودمکرات خواهد شد. که ربطی به واقعیت تغیر وتحولات سیاسی که امروز، درحاکمیت سیاسی ایران در جریان است، نخواهد داشت.
البته این مشکل همیشه درتحلیل ها وارزیابی هاازیک سیستم ایدولوژیک وجوددارد، تا زمانی که این سیستم در مقابل یک جنبش قدرت مند توده ای قرارنگرفته است وهنوزنفوذ توده ای دارد. سعی می کند با چهره ی پوشیده وبوسیله ی عوام فریبی وتزویر واز طریق تعدد مراکز قدرت هرچند - با وجود یک نهاد رهبری مشخص - اعمال حاکمیت کند. به همین دلیل است که چهره های اصلی وواقعی عوامل سرکوب پوشیده می مانند و تحلیل رفتارها وعمل کردهای سیاسی در چنین سیستم هایی مشگل می شود. انقلاب در خطراست ، توطئه خارجی وداخلی برعلیه انقلاب وجود دارد، افراط گرایی نیروهای مخالف باعث شدت عمل رهبری ی شده است ،ولی فقیه نمی داند، اطرافیانش نمی گذارند به اخبار دقیق دسترسی داشته باشد، اطلاعات غلط برایش می برندو...
سیستم های ایدولوژیک تماما سرکوبگرا، آنهم آن نوعشان ، که از دل یک انقلاب توده ای بیرون آمده و خیلی سریع بسوی یک حاکمیت دیکتاتوری تمام عیارتحول پیداکرده اند، فقط زمانی که با یک جنبش اجتماعی – سیاسی قدرتمند، روبرو می شوند، ناگزیرمی گردند چهره ی واقعی سرکوبگر خودرا، بطور شفاف وروشن به نمایش بگذارند وخط بطلانی برتمامی توجیهات وتحلیل هایی بکشند، که تاکنون مشغول مشاطه گری چهر ه ی زمخت این سیستم سرکوبگر مذهبی، بوده اند.

جنبش دموکراتیک سبزمردم ایران بعد از کودتای انتخاباتی، جمهوری اسلامی رابا این روند اجتناب ناپذیرروبرو ساخت وباعث گردید تعدد مراکز قدرت که در بیشتر مواقع برای رهبری جمهوری اسلامی، حاشیه امنیتی بوجود می آورد، دیگر عمل کرد سابق خودرا نداشته باشند و چهره ونقش واقعی رهبر(ولی فقیه) و دیگر ارگان های سرکوب را درمواجهه با خیزش عظیم توده ای بهترو بیشتروهمچنین شفاف تر،درمقابل چشمان مردم ایران وجهان، وجنا حها ی طرفداررژیم جمهوری اسلامی، که از قدرت رانده شده اند، به نمایش بگذارند.
درست در این شرایط است که حرکت به سوی یک مرکز تصمیم گیری واحد که نهادهای امنیتی – نظامی در آن نقش اساسی دارند- بافربه شدن اقتصادی این نهادها- وروبرو شدن کل حاکمیت، با یک جنبش توده ای، اجتناب ناپذیرگریده است.
با توجه به این مسئله وشواهد موجود، ادامه ی روند تحولات سیاسی برای جابجایی قدرت درایران- این باراما- جنگ را به درون خیمه وخرگاه رهبری خواهدکشید.
بنظرمی رسد دوره سواری دادن به روحانیت ازطرف بخشی از نیروهای امنیتی- نظامی روبه افول نهاده است ودرآیند ه ی نه چندان دورروحانیت و جناح محافظه کار وابسته به آن، اگرهم بخواهندپست ومقامی درحاشیه حکومت داشته و مهمترازهمه، ازامنیت برخوردار باشند. راهی به جزء تمکین ودادن قدرت به دست نظامیان نخواهند داشت . خطبه ی نماز جمعه ی خامنه ای بعد ازانتخابات (٨٨) که از طریق آن دستور کشتار وسرکوب جنبش دمکراتیک سبزمردم را صادر کرد وقدرت را به دست نظامیان سپرد در حقیقت تیرخلاصی بودکه به شقیقه ی روحانیت تشنه مال ومنال وقدرت که درحاکمیت ویا در بدنه ی آن جا خوش کرده اند، شلیک کرد.
آیا زایمان این جابجایی قدرت سیاسی ، درجمهوری اسلامی بدون درد، به سرانجام خواهد رسید؟ آیااین باردرگیری جدید بین نیروهای امنیتی- نظامی بابخشی ازروحانیت درحاکمیت ونیروهای محافظه کار وابسته به آن خواهد بود؟ آیا این جابجایی قدرت دربین نیروهای امنیتی- نظامی شکاف ایجاد نخواهد کرد وخود، محمل تضاد های جدیدتر نخواهد شد؟ و باعث نخواهد گردید درنهایت، قدرت درجمهوری اسلامی، بین جناهای امنیتی – نظامی دست به دست شود؟
                                                                                       
* جمله ی معروف خمینی" جنگ برای ما نعمت" است