از : خشایار رُخسانی
عنوان : توبه گرگ مرگ است
با آنکه میرحسین موسوی از تجربه-ی ناکام اصلاح گران در اوج دوران اصلاح گری آگاه بود که اصلاح گران بجای روی آوردن به مردم و کمک گرفتن از آنها برای شکستن بُن بست سیاسی و تنگناها، برتری خودشان را در این دیدند که با چانه زنی از بالا قدرت را درمیان خودشان و بُنیادگرایان همچنان نگه بدارند و پیوسته آن را بهمدیگر پاس دهند، رهبران نمادین جنبش سبزها بویژه میرحسین موسوی نخواست که از این آزمون ناگوار و پُرهزینه-ی دورانِ اصلاحات آموزه و درس بگیرد، و بدبختانه او همچنان در پیمودنِ آن راهی پافشاری کرد که همپالگی های اصلاح گر او را همانند محمد خاتمی یک دهه پیش از آن به شکست کشانده بود. سزای یک رهبر «سرآمد و نابغه» که توانست با «هُنر رهبریش» از گردهمایی های میلیونی بخش بُزرگی از مردم خشمگین ایران پیشگیری کُند، آنها را به خانه بفرستد و جُنبش را به شکست بکشاند، چیزی بهتر از کهریزک و ریسمان دار نخواهد بود.
ایدون باد
٣۰۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹
|