از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : پیروز عزیز، من از زیرگی و زرنگ بازی کردن بیزارم. من آنچه نوشتم صاقانه بود. چون اعتقاد دارم این دو مصرع مکمل یکدیگرند.
نه عزیز جان کسی به کسی ایمیل نزده. من آن مصرع را از خودم در نیاوردم. از دیر باز شنیدم که مردم اهل کتاب این دو مصرع را با هم می خواندند. حال اگر جابجایی صورت گرفته من در باب اش بحث نمی کنم. بگذار آن که حقیقت است همان باشد.
در مورد چشم هم که نوشته اید درست است. هم چشم و هم آب شش در سر قرار دارند.
اما در مورد قونیه شما اشتباه می کنید، زیرا ایشان جوانی خود را در بلخ گذراندند و بعد مسافرت کردند و در جا های مختلف بودند. یعنی دنیا دیده بودند. در ضمن ماهی فقط در دریا نیست. هر کرانه ای بلاخره رودی دارد. و در این رود ها در قدیم ماهی فراوان بود. هنوز هم مردم از آن رود ها ماهی می گیرند. البته دیگر به فراوانی قدیم یافت نمی شود.
در افغانستان و ایران خودمان رود های وحشی فراوان است که در قسمت کوهستانی آن ماهی قزل آلا می زید، و قسمت جلگه ای زیستگاه انواع ماهی است به غیر از قزل آلا.
در ضمن از توضیحات شما نیز ممنونم. همه چیز را همگان دانند.
٣۰۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : ماهی در قونیه
جناب م. تلنگر،
ممنون از کامنت بسیار زیرکانه شما. تفسیر شما بنظر درست میاید. ظاهرا حضرت مولانا هم ، ماهی خور و در انتخاب ماهی خبره بوده اند . نمیدانم در قونیه چقدر ماهی یافت میشود. برای ما که دور از آب بودیم میگفتند به چشم ماهی نگاه کنید. اگر خشک و فرورفته بود کهنه است.
اما مولانا فرمودند : عقل اول راند بر عقل دوم - ماهی از سر گنده گردد، نی زدم . نمیدانم فتنه از عمامه خیزد نی ز خم از کجا آمده که همه از ان صحبت میکنند. البته در این عصر اینترنتی اشکالی نیست. حتما ایمیلی به نماینده خود فرستاده اند.
٣۰۷۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۹
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : ماهی از سر گَنده گردد نی ز دم --- فتنه از عمامه خیزد نی زخم
درود بر موسوی و همه آزادگان ایران زمین
پیروز عزیز چون مولوی بزرگ و بی نظیر نیست که از بیت خودش دفاع کند، این دانه خوار سفره ی آن بزرگ مرد وظیفه ی خود می داند که چند کلمه خطاب به شما اینجا بنویسد.
گُنده به هیچ رو درست نیست، گَنده درست است.
چرا؟
برای اینکه افشاگری مصرع دوم همه چیز را روشن ساخته. گفته اگر یک زحمتکشی نانی برای کودکان خود دزدید بر او مگیرید، اگر کسی در بداغان این زندگی دو ریالی بود و پیمانه ای زد، او را به مجازات مرسانید. بلکه ببینید چه غمی آن انسان را به می خانه کشانده تا غم کشی کند. یعنی به سر توجه کنید، و ببینید چه بر این مردم می گذرد که عاشقانه به این سامان شتافته اند، یعنی نجات را در میخانه یافته اند. این دزدی و دزدکی گری، و به قول ملا ها، خلاف، نشان می دهد که در این بوم و بر، سر، یعنی بالا دست، گندیده است.
نظر من این است که بعضی آخوند ها، یا کسانی که مذهبی و آخوند گرا بوده اند، آن تحلیل نادرست و من در آوردی دوم را وارد ادبیات ایران کرده اند.
و اما تحلیل شما از سخن گهربار مولوی بزرگ که کتابی را در بیتی نشانده؛ غلط است. مولوی وقتی از سر سخن می گوید، منظورش همان سر و شکم، یعنی قسمت بالا و گُنده ماهی است. زیرا دم که چیزی درش نیست تا گندیده شود. مگر اینکه کل گوشت ماهی بگندد. و این را نیز باید خدمت شما عزیز عرض کنم، که ماهی شناس وقتی به بازار ماهی می رود، شکمش را که نمی تواند پاره کند و ببیند. پس پره های استخوانی بالای شش ها را کنار می زند تا شش دیده شود. اگر سیاه بود، ماهی خور و ماهی شناس حرفه ای؛ دیگر آن ماهی را نمی خرد. زیرا علامت ماندگی را در خود دارد. و ماندگی مقدمه ی گندیدگی است. یعنی اگر شش سیاه شده، پس درون نیز دارد می گندد. یعنی گندیدگی و تغییری که به چشم می خورَد در سر آغاز می گردد، نه در دم. و مولوی بزرگ همین را در نظر داشته، و بیان گهربارش بی هیچ تردیدی دقیقاً درست است.
شاد باشید
من از گیلان زمین و ماهی خوارم
تره شاهنامه ای از ماهی دارم
واپرس از من برار جان تا بدانی
که تا تو مثنوی را بد نخوانی
..................
٣۰۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۹
|
از : mihan ghoreishi-jazani
عنوان : eteraz
هم اکنون کشور ما لحظات خطر ناکی رامی گذراند.
اگر در این روزهای حساس بازگشایی دانشگاهها و بازداشت تلفنی بعضی از
دانشجویان. وزندانی شدن نسرین ستوده و تهدید خانواده اش ونیز حمله به دفتر
میرحسین موسوی و سایر موارد از این دست دست به اعتراضی وسیع و یکپارچه
نزنیم دور نخواهد بودکه فجایعی بس خطرناکتر از دهه ۶۰-۷۰ راشهد باشیم.
از امروز بکوشیم زیرا فردا خیلی دیر است.
با احترام
میهن
٣۰۷۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : ماهی از سر گنده گردد نی ز دم
جناب ابراهیم ،
حقیقت آنست که ماهی نه از سر میگندد نه از دم . از شکم میگندد و این گندیدگی ۳۱ سال پیش اتفاق افتاد و بوی گند آن هر روز بد تر میشود. اگر به معنی بزرگ شدن هم باشد نه ماهی از سر بزرگ میشود و نه نی از دم.
نمیدانم چرا جناب مولوی همچون تشبیهی کردند. جالب تر آنکه سالهاست مقاله پشت مقاله نوشته میشود که گندیدن بود یا بزرگ شدن. این ملتی که وقت اش را صرف چنین تحلیلآتی میکند باید اینطور هم بگندد.
٣۰۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹
|
از : آرش
عنوان : برای رویارویی سرنوشت ساز (اگر لازم باشد) یک سالی باید صبر کرد و کار کرد و کار کرد و کار کرد
به گمان من
:
۱) آقای موسوی و آقای کروبی و سایر رهبران لازمه یه تیم محدود (مثلا ۷ نفره) را با دو لایه علی البدل مشخص کنند تا در صورت شرایط بحرانی تصمیم گیرنده باشند. رهبریت مجازی و هر نفر یه رهبر بیشتر شعاره تا مفید واقع شدن در شرایط سرکوب!
.
۲) حفظ خونسردی و هشیاری نیفتادن در تله ی برخورد زودرس خیلیه مهمه
.
۳) رژیم با شیب تصاعدی رو به زواله و به نظر میرسه که برای رویارویی سرنوشت ساز (اگر لازم باشد) یک سالی باید صبر کرد و کار کرد و کار کرد و کار کرد
.
۴) در صورت دستگیری اگر قرار باشد حرکتی بزرگ صورت گیرد باید ستاد تصمیم گیری و هدایت داشته باشد و رهبران احزاب یک فراخوان بزرگ بدهند
.
۵) حرکت های تاکتیکی و ایذایی می تواند با ابتکار و خلاقیت شبکه ها صورت گیرد از جمله راهبندان و تظاهرات ضربه ای و محدود
٣۰۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹
|
از : ابراهیم
عنوان : ولایت خونخوار
جواب های هو است. زمانیکه راهپیمائی ۲۲ خرداد را لغو کردید و در مقابل رژیم خونخوار ولایت فقیه سرخم کردید وتمامی گروها را لعن ونفرین کردید که بلکه از لغعا ولایت فقیه ارزنی نصیب شما شود فکر اینروزها رانمی کردید . لازم است کمی درس تاریخ بخوانید لازم نیست راه دور بروید همین تاریخ سی ساله رژیم ولایت فقیه را مرور کنید ومتوجه شوید که این گروه های سیاسی نبودند که خواستار رویاروئی ومقابله با حکومت بودند بلکه این حکومت سفاک بود که تمامی گروه های سیاسی را به سوی مقابله سیاسی سوق داد .شوربختتانه در این مسیر شماها هم همراه وهمگام با ولایت سفاک خمینی اینکار را انجام دادید.باز هم اگر بیشتر در مقابل این ولایت خونخوار ضعف وزبونی نشان بدهید .یشتر در منجلاب ولایت فقیه غوطه ور خواهید شد .بقول معروف .. ماهی از سرمی گندد .. نه از دم.
٣۰۷۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹
|