روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۶ شهريور ۱٣٨۹ -  ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰


 روزنامه فرهنگ آشتی در صفحه اول خود یادداشتی دارد با عنوان قرآن‌سوزی را نباید به حساب مسیحیت بگذاریم به قلم دکتر علی‌اکبر ولایتی مشاور عالی مقام رهبری در امور بین‌الملل که متن آن بشرح زیر است: «دشمنان از تفرقه‌افکنی بین مسلمانان نتیجه‌ای ندیده‌اند و می‌خواهند تعصب صلیبی‌گری علیه مسلمانان را در جهان مسیحیت دامن بزنند تا پشت تهاجم ناتو و آمریکا، توجیه مذهبی را داشته باشند. با بررسی تاکتیک‌های اسلام‌ستیزی پس از ۱۱ سپتامبر راهبردی که آمریکا پس از آن در برابر جهان اسلام دنبال می‌کند باید گفت استراتژی آمریکا که در پشت صحنه آن بدون تردید صهیونیست‌ها نقش اساسی دارند، به نوعی پیاده کردن همان تئوری است که چند سال پیش ـ بعد از فروپاشی شوروی سابق ـ ساموئل هانتینگتون در نظریه‌اش با عنوان «برخورد تمدن‌ها» مطرح کرد. هانتینگتون در این تئوری که در ابتدا به صورت یک مقاله مطرح شد و بعداً به صورت کتاب درآمد، می‌گوید که امروز ـ یعنی بعد از فروپاشی شوروی و کمونیسم ـ جهان غرب با جهان اسلام و جهان کنفسیوسی مواجه است؛ بنابراین برخورد آینده تمدن غرب با تمدن اسلامی و تمدن چینی است. این به این معنی نیست که سیر قضایا به صورت جبری به آن سمت پیش می‌رود که این سه تمدن باهم برخورد کنند و یک‌طرف تمدن غربی و طرف دیگر تمدن اسلامی و تمدن چینی باشد. بلکه قرائت دیگر این است که باید این طور بشود، نه این که این طور می‌شود! یعنی طراحی یک برخورد خشن نظامی و سیاسی ـ امنیتی با به کار گرفتن جنگ نرم تبلیغاتی و روانی. به عبارت دیگر،در گذشته تقابل ناتو با جهان کمونیسم مطرح بود و خط برلین تا کره ـ پرده آهنین ـ غرب را از آنها جدا می‌کرد (منظور از پرده آهنین جهان کمونیسم بود؛ اصطلاحی که چرچیل به کار می‌برد) و امروزه با فروریختن دیوار برلین و از بین رفتن آن خط، ما با جهان اسلام و جهان کنفسیونیسم مواجه هستیم. آنها بر این اساس اقداماتی را انجام داده‌اند که به تدریج این تئوری را پیاده کنند و در چگونگی پیاده کردن آن تاکتیک‌هایی را هم به کار بردند. مردم را با این عنوان که فلان کشیش در خواب حضرت عیسی(ع) را دیده که گفته باید بیت‌المقدس را از دست کفار (مسلمانان) نجات دهید، تحریک کردند! و آن قضایا را پیش آوردند که در حدود ۱٨۰ سال، ٨جنگ طلیبی بر مسلمانان تحمیل شد. در جهت پیاده کردن استراتژی مواجهه با تمدن اسلامی و تمدن چینی، ناتو را از اروپا و از خط برلین توسعه دادند تا به مرز چین رسیدند. امروز که نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان هستند، در باریکه‌ای از افغانستان به نام «راخام» با چین هم‌مرز هستند. با توجه به آنچه درباره برداشت از نظریه هانتینگتون گفته شد و تردیدهایی که در مورد صحت ادعای آمریکایی‌ها مبنی بر این که مسلمانان برج‌های دوقلو را منفجر کردند و نسبت دادن آن به بن‌لادن و القاعده هست، می‌توان تصور کرد که آنها از اساس این کار را کردند تا مسلمانان را متهم کنند و به خصوص بگویند پایگاه این مسلمانان در افغانستان است و ما باید در آنجا باشیم تا از نفوذ مسلمانان به جهان غرب جلوگیری کنیم. زمانی یکی از تئوریسین‌های غربی گفته بود که «اگر ما در کابل و قندهار با این مسلمانان افراطی مواجه نشویم، فردا باید در پاریس و لندن و رم مواجه شویم! یعنی ما میدان جنگ را از پاریس و لندن و رم به کابل و قندهار برده‌ایم.» البته این ادعا قطعاً درست نیست ولی آنها‌ این‌گونه مطرح می‌کنند که اگر ما با مسلمانان و جهان اسلام برخورد نکنیم، اینها فردا در شهرهای اروپایی ما را غافلگیر می‌کنند. ملاحظه کردید که فقط به ۱۱ سپتامبر اکتفا نشد، بلکه توسط عوامل خود چندین بمب را هم در شهرهای دیگر لندن و... منفجر کردند تا مسلمانان را متهم و مردم را توجیه کنند که ناتو باید نیروهای خود را تا مرز چین بفرستد و در سر راه خود کشورهای جهان اسلام را یا مطیع خودکند یا اشغال! از انواع حربه‌ها استفاده کرده‌اند؛ یعنی پشت صحنه جنگ شیعه و سنی و افراطی و میانه‌رو که شعله‌هایش را در جهان اسلام روشن می‌کنند، عوامل صهیونیستی یا ترکیبی از عوامل صلیبی‌های افراطی و صهیونیست‌ها هستند. اینها در پشت صحنه وجود دارند و فعالیت می‌کنند. لیکن بیداری اسلامی و هوشیاری مردم مسلمان و روشنگری‌هایی که در ایران و دیگر کشورهای اسلامی می‌شود، کم‌کم این سلاح (تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی و افراطی و میانه‌رو) را کند کرده و این بار به این تاکتیک متوسل شده‌اند که کلیسا را پشت خودشان داشته باشند؛ بنابراین به تحریک مذهبی مسیحیت اقدام می‌کنند. مثل همان حرفی که آن کشیش زده بود که تحت تأثیر تعلیمات قرآن آمده‌اند و برج‌های دوقلو را در ۱۱ سپتامبر منفجر کرده‌اند. او به این ترتیب خواسته به نوعی ایده مسیحیت ارتدوکس را تقویت کند. اگر چنین برداشتی را بپذیریم، کسانی که نفع‌شان در ادامه وضعیت قبلی که صهیونیست‌ها درآن نقش اساسی دارند، هست ـ یعنی حاکمیت یک گروه اقلیت پشت صحنه برخوردار از بخش اعظم منافع و مزایای مادی موجود در جهان و یک گروه اکثریت محروم از آن ـ باید هم چنین اختلالی را ایجاد کنند، ولی ما نباید این را به حساب کلیسا و مسیحیت بگذاریم. قرآن‌سوزی نشان می‌دهد که این «اسلام جمهوری اسلامی» و «اسلام انقلابی و سیاسی» نیست که مورد مخالفت آنهاست؛ بلکه مخالفت آنها با اصل قرآن و دستورات اسلام است و حالا ناچارند که نقاب از چهره بردارند و آنچه که در قلب‌شان می‌گذشته را آشکار کنند.»

کُره از آب کره نخواهد گرفت
روزنامه همشهری در یادداشت صفحه اول خود مطلبی دارد با عنوان کُره از آب کره نخواهد گرفت که متن آن در پی آمده است: «مقامات آمریکایی برای اعمال فشار به ژاپن و کره‌جنوبی در خصوص اعمال تحریم‌های یکجانبه کنگره آمریکا علیه ایران هیأت‌هایی را به این کشورها اعزام کرده‌اند. این دو کشور که از پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه محسوب می‌شوند، برای رضایت آمریکا، همسویی کامل با کاخ سفید دارند. هر چند مردم ژاپن و کره با اعتراض‌های گسترده خواهان عدم دخالت آمریکا در امور داخلی خود هستند، اما تبعیت مقامات کره‌جنوبی از سیاست‌های آمریکا نوعی حقارت و سرخوردگی را در مردم این کشور ایجاد کرده و آحاد جامعه از این وضع ناراضی هستند. هرچند اتحاد کره جنوبی با آمریکا به نوعی تحقیر ملت کره است، در مقابل شرف و عزت ملی ایرانیان در طول تاریخ زبانزد بوده است؛ به طوری که هیچگاه در مقابل ابرقدرت‌ها کرنش نکرده‌اند. حماسه ٨ سال پایداری در دوران دفاع مقدس گویای این ادعاست.
پروکوپیوس، مورخ رومی قرن ششم میلادی که کتاب جنگ‌ها را نوشته است، می گوید: در خون پارسیان یک ماده اختصاصی وجود دارد که باعث می‌شود، ترس نداشته باشند، بی‌باک و مغرور باشند و تسلیم نشوند. اگر هم اسیر شوند برخلاف سربازان سایر ملل در برابر فاتح زانو نزنند و عجز و لابه نکنند. با زور نمی‌شود اسیر ایرانی را به بیگاری وادار کرد و یا با شکنجه، غرور و شخصیتش را شکست. من نمی‌دانم ایران چه آبی دارد که بذر نهایت میهن‌دوستی را در جان مردمش پرورش می‌دهد.
روزنامه کره‌ای چوسان ایلبو تحریم‌های آمریکا علیه ایران و همراهی کره جنوبی با این تحریم‌ها را ضربه سنگینی به صادرات شرکت‌های کره‌ای می‌داند و از آینده صادرات کره که یکی از بازارهای بزرگ خود را از دست می‌دهد، نگران است. این روزنامه می‌افزاید: بازار ۵۰ درصد محصولات خودرو و لوازم خانگی کره در منطقه، ایران است.
امروز شرکت‌های بزرگ سامسونگ، ال‌جی، هیوندا، کیا و بسیاری از شرکت‌های دیگر کره متحمل خسارات سنگینی از بابت تسلیم شدن مقامات کره در برابر خواسته‌های نامشروع و ظالمانه آمریکا خواهند شد. اگر مقامات کره این بردگی نوین را می‌پذیرند، ملت ایران با آن حمیت و غیرت وصف‌نشدنی، این اقدام جاهلانه را بدون پاسخ نخواهند گذاشت. امروز یک وظیفه عمومی است که رفتار زبونانه کره را با قاطعیت پاسخ داد. صدا و سیما، دولت، شرکت‌ها، کارخانجات، روزنامه‌ها و... همگی باید واکنشی درخور داشته باشند. صدا و سیما سریعاً نسبت به قطع تمام سریال‌های کره‌ای و عدم پخش آن اقدام کند. روزنامه‌ها به ویژه، روزنامه همشهری از تبلیغ کالاهای کره‌ای خودداری کنند و در عملی نمادین به تقبیح تبلیغ از این کالاها بپردازند. شهرداری تهران تمامی تابلوهای تبلیغاتی کالاهای کره‌ای را از سطح شهر جمع‌آوری و شهر را از وجود این تبلیغات که نماد تبعیت در قبال آمریکاست، پاک نماید. شرکت‌ها و کارخانجات از تعامل با باقیمانده شرکت‌های کره‌ای خودداری کرده و هرچه سریع‌تر نسبت به جایگزینی آنان اقدام کنند.
اگر آنان با دنیای مادی و خفت‌بار خود در کنار شیطان بزرگ به جنگ اقتصادی آمده‌اند، ما با عزت، سربلندی و افتخار خود به مصاف آنان خواهیم رفت و در یک کلام به دور کره خطی قرمز می‌کشیم و به مقامات ذلیل کره می‌گوییم: به کوری چشم آمریکا سرپا ایستاده‌ایم.»

لازم اما ناکافی
لازم اما ناکافی عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد است به قلم محمود صدری که در آن نوشته است: «حضور شخصیت‌های پرشمار آفریقایی در همایش دو روزه «هم‌اندیشی ایران و آفریقا» نشانه تحرک دیپلماتیک جمهوری اسلامی است.
در روزگاری که ایران زیر فشار فزاینده ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، رویگردانی تدریجی ژاپن و بازی‌های چندسویه روسیه و چین قرار دارد، یارگیری از میان کشورهای در حال توسعه ضرورت دارد. در چنین فضایی ایران به گسترش روابط با آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین نیاز دارد و می‌توان گفت این جهت‌گیری، درست‌ترین انتخاب ممکن ایران است. اما این جهت‌گیری درست به تنهایی برای پیشبرد سیاست خارجی کفایت نمی‌کند. زیرا بسیاری از کشورهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین فرصت‌ها و امکانات کافی در اختیار ندارند که ایران با اتکا به آنها بتواند همه فشارهای کنونی را بی‌اثر کند. مهم‌ترین فایده دوستی ایران با کشورهای در حال توسعه، بهره‌مندی از آرای آنان در مجامع جهانی از جمله مجمع عمومی سازمان ملل است. فایده دیگر نیز پاره‌ای مراودات
اقتصادی محدود است که شاید بتواند تا حدودی از فشار تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا بکاهد. تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل وضع دیگری دارد و بعید است کشورهای در حال توسعه، حتی دوستان ایران، آمادگی نادیده گرفتن آن را داشته باشند. بنابراین، ایران در کنار گسترش روابط با آفریقایی‌ها، آسیایی‌ها و لاتینی‌ها می‌بایست به گزینه‌های موثرتر هم بیندیشد.
کشورهای جهان، معمولاً اساس سیاست خارجی خود را به روابط با کشورهای همجوار و همسایه می‌گذارند. کشورهایی مانند چین و ژاپن با وجود خصومت‌های حل نشده ۶۰ ساله در رأس شرکای تجاری یکدیگر قرار دارند. حتی تایوان که استان جدایی‌طلب چین به شمار می‌رود، در زمره چند شریک تجاری اصلی این کشور است. در سیاست خارجی ایران کشورهایی مانند عربستان سعودی، عراق، پاکستان و ترکیه اولویت دارند. در لایه بعدی نیز کشورهایی مانند شیخ‌نشین‌های کوچک‌تر حاشیه جنوبی خلیج فارس، جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز و کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا قرار می‌گیرند.بنابراین، ایران برای تکمیل و تعمیق فعالیت دیپلماتیک خود می‌بایست اقدام‌هایی مشابه نیز در حوزه‌های اخیر‌الذکر از خود نشان دهد. افزایش همکاری‌های تجاری، سیاسی و فرهنگی با کشورهای همجوار و همسایه و در هم تنیدن منافع و علایق این کشورها علاوه‌بر عایدات اقتصادی، زمینه‌های تقویت صلح و ثبات را نیز فراهم می‌کند. اعتمادسازی با محیط دیپلماتیک پیرامون، بر اهمیت و اقتدار کشور می‌افزاید و کشورهای دورتر با رغبت بیشتر و چشمداشت کمتر به سوی ایران خواهند آمد.»

اتهامات آمانو به ایران
اتهامات آمانو به ایران عنوان سرمقاله روزنامه آرمان است به قلم دکتر صادق ربانی قائم‌مقام سابق سازمان انرژی اتمی ایران که در آن آمده است: «گزارش اخیریوکیا آمانو، دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی‌‌هرچند در ظاهر مشابه گزارش‌های گذشته آژانس به نظر می‌‌رسد و حاوی گزاره‌ها و جملات دوپهلو است اما باید گفت لحن این گزارش از شدت بیشتری برخوردار است و اتهامات بیشتری را به ایران وارد می‌‌کند؛ اتهاماتی که به اثبات نرسیده است. از جمله بحث و اتهام‌هایی که در این گزارش آمده است می‌‌توان به منع ورود بازرسان، شکسته شدن پلمب مراکز هسته‌ای و مراکز اعلام نشده هسته‌ای اشاره کرد. در زیر به بررسی این موارد می‌‌پردازیم: گزارش به عدم اجازه ورود دو بازرس این سازمان از سوی ایران اشاره و به آن اعتراض کرده است. با این حال این اعتراض منطقی به نظر نمی‌‌رسد. این حق قانونی ایران است که به رد یا تایید بازرسان آژانس بپردازد. ایران همانند هر کشور دیگر می‌‌تواند دلیل بیاورد و با ذکر دلیل از پذیرش یک بازرس خاص سر باز بزند. این جزیی از حق حاکمیتی ایران بر طبق قوانین آژانس است. اما آژانس به آن اعتراض کرده است و در حال حاضر هم بر سرموضع خود است و استدلال می‌‌کند که به این بازرسان اعتماد دارد و به دلیل این که این بازرسان متخصصند و آژانس در دسترسی به بازرسان متخصص محدودیت دارد توان جایگزینی بازرسان مناسب را ندارد. به نظرمی‌‌رسد فشارهایی که آژانس در این زمینه به ایران وارد می‌‌کند فشار غیرعادی و غیرمنطقی است و ایران حق دارد به رد یک بازرس یا کارشناس بپردازد. با این حال این موضوع در سطح بین‌المللی از اهمیت چندانی برخوردار نیست و آژانس هم چندان نمی‌‌تواند روی این موضوع مانور دهد، چرا که این حق قانونی کشورهاست. بر طبق قوانین آژانس حق حاکمیت ملی باید برای همه کشورها محفوظ بماند. ایران در جهت حفاظت از اطلاعات هسته‌ای و جلوگیری از افشای این اطلاعات می‌‌تواند این کار را انجام دهد. در زمان صدام هیأت‌هایی به عراق فرستاده شد و بعدا مشخص شد که این بازرسان کار جاسوسی می‌‌دادند. اگر ایران به کار یک کارشناس مظنون باشد و خواستار تغییر آن کارشناس باشد، دلیلی بر اصرار آژانس بر سر آن کارشناس وجود ندارد. هر چند در مورد این بازرسان تاکنون بحث جاسوسی مطرح نشده بلکه بحث عدم دقت در گزارش‌هاست. این عدم دقت هم امری غیرعادی نیست و محتمل است که یک کارشناسی اشتباه کند. به هر حال از ده‌ها کارشناسی که به ایران فرستاده شده‌اند ایران بر کار دو کارشناس انگشت گذاشته است و به همین جهت آژانس چندان نمی‌‌تواند بر این موضوع مانور دهد. در گزارش آمانو بحث شکستن پلمب‌ها مطرح شده که ایران در پاسخ گفته که اشتباهی بوده و آژانس هم از ایران خواسته که از این پس در این زمینه دقت کند. اما در زمینه شکستن پلمب‌ها اگر موازنه مواد موجود به هم خورده باشد، آنگاه آژانس می‌‌تواند نشان دهد که شکستن پلمب‌ها اتفاقی نبوده و عمدی بوده است. یعنی کم و زیاد شدن مواد می‌‌تواند به یکی از مسائل مورد مناقشه تبدیل شود. در گزارش آمانو همانند گزارش‌های البرادعی یک مسأله مطرح شده و آن این است که جاهایی را که به ما نشان دادند در این جاها کار نظامی‌‌ انجام نمی‌‌گیرد ولی در مورد جاهایی که اجازه بازرسی نیافته‌اند نمی‌‌توانند تایید بکنند. بر اساس این موضوع آژانس اعلام می‌‌کند که نمی‌‌تواند به جامعه جهانی در مورد عدم انحراف برنامه هسته‌ای ایران اطمینان دهد. از این رو آژانس به ایران اصرار می‌‌کند که پروتکل الحاقی را امضا، تصویب و اجرا کند. هرچند امضای این پروتکل اختیاری است با این حال آژانس استدلال می‌‌کند که چون ایران مورد اتهام قرار گرفته اگر این پروتکل الحاقی امضا و در عمل اجرا نشود، آژانس نمی‌‌تواند به جامعه جهانی در مورد برنامه هسته‌ای ایران اطمینان دهد. بنابراین این بی‌اعتمادی وجود داشته و تا زمانی که پروتکل الحاقی امضا و اجرا نشود وجود خواهد داشت. یکی از مباحثی که در زمینه عدم اجرای پروتکل الحاقی موجب بی‌اعتمادی شده است، مراکزی است که ایران به آژانس اعلام نکرده است. در مورد سایت‌های غنی سازی که ایران به آژانس اعلام نکرده به نظر می‌‌رسد ایران این گونه استدلال می‌‌کند که ایران غنی سازی را حق قانونی خود می‌‌داند و به هر حال ایران باید بتواند در صورت حمله اسرائیل به مراکز اعلام شده مثل نطنز، در مراکز دیگری بتواند غنی سازی را انجام دهد. ایران این بحث را به جامعه جهانی هم گفته که هیچ دلیلی وجود ندارد که این مراکز را به آنها اعلام کند و به نوعی به دشمنانش نشان دهد که به کجا حمله کنند.»

قصه هدفمندکردن یارانه‌ها و این بار مافیا
روزنامه مردم‌سالاری سرمقاله خود را به مطلبی اختصاص داده است با عنوان قصه هدفمندکردن یارانه‌ها و این بار مافیا به قلم مجید سلیمی بروجنی که در آن نوشته است: «قانون هدفمند سازی یارانه‌ها یکی از مهمترین و در عین حال جنجال برانگیزترین طرح‌های اقتصادی کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی ‌به شمار می‌رود که از آن به عنوان «جراحی بزرگ اقتصاد ایران» یاد می‌شود. دولت محمود احمدی‌نژاد طی دو سه سال اخیر نشان داده که حداقل در حرف، مصمم به اجرای این قانون بوده است. ساکنان بهارستان نیز با تصویب قانون هدفمندکردن یارانه‌ها دست دولت را برای اجرای قانون بازگذاشته‌اند. اقتصاددانان نشان دادند که در کلیت این طرح با دولت هم عقیده‌اند، ولیکن چندی پیش محمود احمدی‌نژاد در طول سخنرانی برای دانشجویان از ستادی یاد کرد که برای جلوگیری از اجرای این قانون شکل گرفته است و اعضای آن تصمیم دارند مانع دستیابی دولت به اهداف از پیش تعیین شده‌اش شوند.
نکته‌ای که باردیگر واکنش تعدادی از کارشناسان و مجلسیان را به همراه داشت این اظهارات که یادآور افشاگری‌های بی‌نام و تأکیدات گذشته بر وجود مافیای اقتصادی در بخش‌هایی مانند نظام بانکی، نفت، مسکن، واردات سیگار و... بود، بازهم با این پاسخ اساسی از سوی سایر مسئولان نظام مواجه شد که کوچکترین نشانی از این ستاد یا مافیا بدهید تا برخوردی قاطع با آنها داشته باشیم.
از طرفی، نمایندگان مجلس با بیان این که وجود چنین ستادی در داخل نظام و به خصوص در مجلس اساساً امکانپذیر نیست، براین اعتقاد هستند که به خاطر تبدیل طرح هدفمند سازی یارانه‌ها به قانون، دولت موظف به حذف تدریجی یارانه‌ها و واقعی کردن قیمت‌ها طی مدت یاد شده در قانون بوده و حتی اگر به فرض، چنین ستادی هم وجود داشته باشد، اراده نظام براجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها قرار گرفته است.
با مروری برگذشته و بازخوانی پرونده تصویب قوانین مهمی همچون قانون اصل ۴۴ می‌توان به این نکته بدیهی رسید که هرزمان اراده نظام بر اجرای قانونی قرار گرفته است، تمام قوا دست به دست هم داده‌اند و آنرا به سرانجام رسانده‌اند و در این بین انتقادات و ایراداتی هم که بر طرح گرفته می‌شد، همگی در جهت بهبود شیوه اجرای قانون مذکور تلقی می‌شده است. کما اینکه در زمان نسبتاً طولانی که دولت و مجلس، مشغول بررسی و تصویب قانون اصل ۴۴ بودند، انتقادات بسیاری بر آن وارد شد و هم اکنون نیز که اجرای این قانون به نیمه رسیده است، همچنان این انتقادات وجود دارد که البته تمام این انتقادات هم درراستای بهبود اجرای قانون در مراحل بعدی و اصلا ح اشتباهات صورت گرفته در مسیر اجرای قانون است. در این میان نکته اساسی که باید به آن توجه کرد این است که دولت نه تنها نباید از انتقادات که در بدترین حالت می‌توان نام آن را مانع ترا شی گذاشت، به عنوان یک نکته منفی برداشت کند بلکه باید از آنها استقبال کرده و در جهت رفع اشکالات احتمالی در مسیر اجرای قانون هدفمند سازی یارانه‌ها بهره برداری کند، که اگر همین کار را در اجرای قانون اصل ۴۴ نیز انجام داده بود، هم اکنون انتقادات فراوان نسبت به خصوصی‌سازی‌های انجام شده وجود نداشت. شواهد امر گویای این است که دولت تاکنون ریالی ذخیره نکرده تا به عنوان یارانه‌های نقدی در اختیار مردم قرار دهد لذا برخی اظهارات دولت مبنی بر اجرای این قانون در نیمه دوم سال تا حدی بدون پشتوانه به نظر می‌رسد.
دولت بایستی در فرصت باقیمانده برای اجرای این قانون یک راهکار اساسی بیندیشد. از سوی دیگر تاکنون اطلا عات مشخص و شفافی از سوی دولتمردان در خصوص روش اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها و اینکه از چه زمانی، به چه میزان و به چه صورت، یارانه کالا‌ها حذف خواهد شد و چه میزان یارانه نقدی به مردم پرداخت می‌شود، اعلا م نشده است. در این شرایط که ابهام در ابعاد مختلف اجرای این قانون وجود دارد، بازار و خانواده‌ها بلا تکلیف هستند و نمی‌دانند رفتار خود را برای ماه‌های آینده چگونه تنظیم کنند. چرا که در خصوص میزان تاثیرپذیری شاخص‌های اقتصادی از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها آرای متفاوتی وجود دارد. به هر ترتیب، آنچه تمام قوا از خود دولت گرفته تا قوای مقننه و قضائیه در مورد آن اتفاق نظر داشته و تاکید دارند، این است که قانون هدفمندسازی یارانه‌ها باید همانگونه که در خود قانون پیش بینی شده است، هر چه سریع‌تر به مرحله اجرا در بیاید. اما نکته مهم دیگری که به نظر می‌رسد بیش از همه دولت باید به آن توجه داشته باشد، این است که اظهارنظرهایی در چارچوب نظام در مورد این قانون خاص، ایراد و احیاناً انتقاداتی هم در این بین مطرح می‌شود که همه آنها درجای خود محترم است. به هر حال ممکن است برخی افراد یا گروه‌ها در داخل یا خارج از کشور با دولت در تقابل باشند و از هر ضعفی در جهت ایجاد مانع یا حتی بحران برای دولت بهره‌برداری کنند. البته به اذعان تمام مسئولان نظام این افراد و گروه‌ها نه دوست مردم هستند و نه دوست نظام و مهمتر این که این عده، خواسته یا ناخواسته با اعلا م اشکالات موجود، بیش از هر حمله‌ای امکان پیش‌بینی روش‌های پاتک زدن را به دولت می‌دهند که این بهترین فرصت برای مسئولان اجرایی کشور است تا اشکالاتی را که احتمالاً در فرآیند اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها با آن مواجه خواهند شد، از قبل شناسایی کرده و در جهت رفع آنها تلاش کنند.»

آفریقا همچنان در انتظار ایران
یادداشت اول روزنامه تهران امروز مطلبی است با عنوان آفریقا همچنان در انتظار ایران به قلم کوروش فخرطاولی که متن آن در پی آمده است: «آلفا عمر کوناره، رئیس‌جمهور اسبق جمهوری مالی و رئیس سابق کمیسیون اتحادیه آفریقا وقتی دو سال قبل در آخرین سال مسئولیتش در این اتحادیه به ایران آمد[ وی به عنوان رئیس‌جمهور مالی نیز به ایران سفر کرده بود]، در جریان یک سخنرانی در همین مرکز مطالعات بین‌المللی وزارت امور خارجه- که دو روز گذشته میزبان «هم‌اندیشی ایران و آفریقا» بود- ضمن تاکید بر جایگاه مطلوب کشورمان برای برقراری روابط همه‌جانبه و به‌ویژه اقتصادی با قاره آفریقا، به‌گونه‌ای تقریبا ملتمسانه درخواست کرده بود: «ایرانی‌ها آن تعداد پروژه‌ای را که قطعاً قادر به اجرای آنها در آفریقا هستند، وعده بدهند.» (نقل به مضمون) وی در آن سخنرانی بر علاقه مردم و مقامات آفریقا به ایران و به توسعه روابط با کشورمان نیز تأکید کرده بود و احتمالاً همان مضامین را به عنوان مهمان «هم‌اندیشی ایران و آفریقا» در تهران و در همان مرکز مطالعات بین‌المللی تکرار کرده است. رابطه ایران و آفریقا، داستان تمام نشدنی ظرفیت‌های متعدد و فرصت‌های سوخته است. با وجود آنکه براساس قانون اساسی کشورمان توسعه روابط جنوب - جنوب توصیه شده است با وجود مهیا بودن نزدیکی‌های فرهنگی و اعتقادی ایران با آفریقا که بیش از ۵۰ درصد جمعیت حدود یک میلیارد نفری آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند، با وجود ظرفیت‌های مطلوب توسعه روابط اقتصادی و تجاری میان ایران و آفریقا [هم محصولات کارخانه‌ای و تولیدی ایران در اغلب ۵۴ کشور آفریقا مزیت رقابتی دارد و هم زمینه‌های سرمایه‌گذاری مستقیم و انتقال فن‌آوری و خدمات مهندسی کشورمان به آفریقا فراهم است] و به‌ویژه با وجود علاقه وافر رهبران و مسئولان آفریقایی به همکاری با ایران [که در سند نهایی اجلاس سران اتحادیه در سال ۱٣٨۷ در مصر از ایران به عنوان شریک راهبردی نام برده شده است]...
هنوز مبادلات غیرنفتی ایران با کل آفریقا به نزدیکی‌های یک‌میلیارد دلار هم نرسیده است [مبادلات نفت خام بالغ بر پنج‌میلیارد است] این در حالی است که کشورهایی مانند ترکیه موفق شده‌اند، با اجرای یک برنامه ۱۰ ساله، در عین رقابت با قدرت‌های سنتی حاضر در آفریقا و قدرت‌های نوخاسته مانند چین و برزیل، میزان مبادلات‌شان را از ٣۰ میلیارد دلار عبور دهند.
نشست «هم‌اندیشی ایران و آفریقا» از این جهت می‌تواند روزنه امیدی برای برنامه‌ریزی در راستای جبران فرصت‌های از دست رفته و طراحی برای بازیابی فرصت‌های موجود و آینده تلقی شود که حضور روسای جمهور و وزرای خارجه اغلب کشورهای آفریقایی در این هم‌اندیشی، فراتر از جنبه‌های تبلیغی و دیپلماسی عمومی، می‌تواند آغازی جدی برای تدوین یک سیاست ساختاری و نه واکنشی، در قبال قاره آفریقا باشد. قاره آفریقا با عضویت ۵٣ کشور آن در اتحادیه آفریقا - مغرب در این اتحادیه عضویت ندارد- بی‌شک قوی‌ترین بلوک منطقه‌ای سیاسی در جهان است که آرای کشورهای آن در مجامع بین‌المللی کاملاً تعیین‌کننده است. در حوزه اقتصادی، این قاره با حدود یک میلیارد نفر جمعیت، یک بازار مصرف جدی است که به‌راحتی می‌تواند پذیرای محصولات سرریز تولیدی صنایع کشورمان باشد. در مقابل وجود مواد اولیه غنی در این قاره - اعم از فلزات کمیاب، اورانیوم، بوکسیت و...- صنایع داخلی ایران را می‌تواند از تامین این مواد مطمئن و روند توسعه صنعتی کشورمان تضمین کند. به عنوان نمونه می‌توان به برنامه‌های درازمدت وزارت صنایع کشورمان در راستای افزایش تولید آلومینیوم (که امروزه از شاخص‌های توسعه‌یافتگی است) اشاره کرد که دست‌کم بیش از ۵۰ درصد ماده اولیه آن یعنی بوکسیت، تنها در کشور فقیر و مسلمان گینه‌ کوناکری قرار دارد.
در سال‌های اخیر اقدامات بهتری نسبت به گذشته برای عینی‌سازی فرصت‌های بالقوه موجود در روابط بین دو طرف انجام شده است که از جمله آنها می‌توان به برقراری خط اعتباری میان ایران و برخی کشورهای آفریقایی اشاره کرد. همچنین کادر‌سازی‌های حقوقی و بسترسازی‌های فرهنگی لازم برای این امر صورت پذیرفته است اما همچنان تحقق نیات خوب و مساعد، در چنبره فقدان اراده سیاسی کارآمد و فقدان سیاست‌گذاری ساختاری در قبال آفریقا، گرفتار آمده است. در این میان بخش خصوصی کشورمان به‌رغم تمام موانع و مشکلات، حضوری موفق در اجرای طرح‌های توسعه‌ای و مشارکت در مناقصه‌های بین‌المللی در این قاره داشته و حتی در کشورهای ناشناخته‌ای - برای ایرانیان - مانند گینه استوایی، پروژه‌های عمرانی اجرا کرده است؛ از این لحاظ علاوه بر ضرورت آگاهی‌رسانی عمومی درباره واقعیت‌های قاره آفریقا و ثروت‌های خدادادی این قاره، همچنین تدوین یک دستورالعمل ملی به منظور توسعه واقعی روابط همه‌جانبه با قاره آفریقا، شاید حمایت فوری از بخش خصوصی که بیش و پیش از دولت‌های سال‌های بعد از انقلاب، دروازه‌های تجارت و سرمایه‌گذاری در این قاره را باز کرده‌اند، بتواند راهگشا باشد. برخی کارشناسان مطلع در حوزه آفریقا به‌طور جدی معتقدند که غفلت از آفریقا به ضرر منافع ملی‌مان است.»