در کنار جمهوری اسلامی یا علیه آن؟ بحث های دفتر سیاسی حزب مشروطه در مورد سیاست این حزب در صورت وقوع جنگ



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۱ شهريور ۱٣٨۹ -  ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۰


اخبار روز: نشست ٨٨ دفتر پژوهش دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به بررسی موضع این حزب در صورت وقوع جنگ در کشور پرداخته است:



موبدی: ... به اظهار نظر دوستان نسبت به بند سوم قطعنامه کنگره هشتم می‌پردازیم. این بند چنین است:
٣ ــ ما با همه مبارزه پیگیر و آشتی ناپذیر خود با جمهوری اسلامی در برابر حمله به ایران بی طرف نخواهیم ماند. وظیفه ما صدور اعلامیه‌های خوش ظاهر نیست. اولویت حزب پیش از هر چیز دفاع از موجودیت و یگانگی ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران است و حزب برای دفاع از ایران در کنار هر حکومتی، از جمله موقتا جمهوری اسلامی، خواهد ایستاد. ما لازم می‌دانیم هر اشتباهی را در این باره پیشاپیش برطرف سازیم...
بیت اللهی: من با این عبارت ، در صورت حمله موقتا" در کنار جمهوری اسلامی میمانیم مشکل دارم . نمیدانم چطور میخواهیم ثابت کنیم در کنار جمهوری اسلامی می‌مانیم. من جمهوری اسلامی را حافظ منافع ملی نمیدانم و در هیچ شرایطی در کنارش نمی‌ایستم. این موضوع و دلایل این تصمیم باید باز شود.
بهمن زاهدی: در رابطه با این موضوع که اگر جنگی بوجود بیاید موقتا" در کنار ج.ا هستیم؛ جمله درست است. هم از نظر حقوقی درست است هم از نظر سیاسی . چون ملت ایران با ملت‌های دیگر جنگی ندارد. ملت ایران با ملت آمریکا یا اسرائیل وارد جنگ نمیشود ولی ما چون میخواهیم از کشورمان دفاع کنیم در کنار ج.ا از مردم مملکت‌مان دفاع میکنیم.
مفخمی: یکی از عوامل مهمی که این جنگ را ممکن است برقرار کند خود جمهوری اسلامی است. وجود جمهوری اسلامی است. سیاست پرخاش جویانه‌اش است و مخالفت ما با جنگ بر علیه مردم ایران چه لزومی دارد با رفتن پشت جمهوری اسلامی اعلام شود؟ چون ما که عملا" سرباز و اسلحه و تانک نداریم. ما میخواهیم از نظر سیاسی کمک کنیم. ما مخالف جنگیم و هزار و یک راه دیگر هم هست که بگوئیم به ملت ایران حمله نکنید .چه لزومی دارد برویم پشت جمهوری اسلامی بایستیم؟
موبدی : تفسیر این عبارت در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن الزاما به معنای توپ و تفنگ داشتن نیست. ما الان در کنار اپوزیسیونی که خواستار برکناری جمهوری اسلامی هست قرار داریم و در صورت حمله و تجزیه ایران عملا در کنار مدافعین ایران؛ هر که باشد خواهیم بود. بله جمهوری اسلامی یکی از عوامل مهم تشدید احتمال حمله هست و تردیدی در آن نیست ولی در اتفاقی که برای کشور و جنگ داخلی و تجزیه آن ممکن است رخ دهد اینکه تقصیر با کیست مطرح نیست. نگاه کنیم به جنگ ٨ ساله عراق و ایران. کشوری حمله کرده و بخشی از ایران را اشغال کرده آیا ما میگفتیم ما نیروی سومی هستیم؟ یک طرف صدام حسین است و طرف دیگر خمینی پس ما کاری نداریم یا در طرف سوم مبارزه میکنیم؟ خوب بیایید لحظه‌ای تصور کنید این حرف عمومی میشد. دیگر نیرویی برای دفاع از آن کشور نمیماند. ما که از یکپارچگی ایران دفاع میکنیم دیگر باید این موضع‌گیری برایمان روشن و ساده باشد. بعد دیگر این موضع‌گیری، نشان دادن عزم راسخ نیرویی است به دشمنان ایران و تجزیه‌طلب‌ها و حمله کنندگان که چه حساسیت‌هایی وجود دارد و خود این مواضع در محاسبه‌ها کار خواهد کرد.
مفخمی : مثل اینکه آقای موبدی متوجه منظور من نشدند. من نگفتم تانک و توپ ببریم آنجا. من گفتم اصلا" نداریم و اصلا" نمی‌خواهیم چنین کاری بکنیم. من میگویم این جمهوری اسلامی است که دارد این جنگ را راه می‌اندازد. این جنگ چهار تا بمب انداختن روی سایت‌های اتمی اصلا" به نفع‌ش است. برای اینکه کاری کرده‌اند که توش مانده‌اند. نه اورانیوم دارند بیایند غنی کنند نه میتوانند سوخت تهیه کنند نه دنیا می‌گذارد اینها بمب اتم بسازند. اینها دارند جنگ راه می‌اندازند . ما با این جنگ مخالفیم بر علیه ملت ایران . اینکه برویم دنبال یک گروهی بایستیم که خودش دارد جنگ راه می‌اندازد این اصلا" بنظر من زشت است. ما میتوانیم بعنوان یک حزب آزادیخواه ایرانی با شروع جنگ از طرف هر کس مخالفت کنیم و پشتش هم بایستیم و از لحظ سیاسی هم اینرا تشدید کنیم ولی چه اصراری است بگوئیم پشت سر جمهوری اسلامی می‌ایستیم؟
فرحی: وقتی آقای همایون آن مقاله را نوشتند من جزو کسانی بودم که خیلی مخالفت میکردم. البته با توضیحات آقای همایون به کنه مطلب پی بردم. این در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن یک پیام است و یک پیام سیاسی است. ما حزبی هستیم که باید در این مسایل دخالت کنیم. همانطور که آقای موبدی گفتند این گروههای تجزیه‌طلب و جدایی خواه دور وزارت امور خارجه امریکا پرسه میزنند و علنا و عملا نشان داده‌اند و می‌نویسند که ما استقبال میکنیم اگر امریکا بخواهد حمله بکند و اما دومین پیغام برای گروههای طرفدار جنگ در خود امریکا هست که بدانند اگر به ایران حمله کنند کسی با دسته گل از آنها استقبال نخواهد کرد و اینها همه برای جمهوری اسلامی نیست. اینها برای ایران هست. مطمئن باشید اگر بخواهند به ایران حمله‌ای بکنند دیگر از ایران چیزی نخواهد ماند که بنشینیم درباره‌اش صحبت کنیم و تصمیم بگیریم. این پیغام مهم محکمی است برای ایرانیان طرفدار حمله و خارجیهای طرفدار حمله و همه برای ایران و نه کس دیگر.
اکمل: دفاع از ایران در مقابل حمله خارجی، وظیفه همه ملت و همه مردم است، و ما هم مجزا نیستیم، و باید این کار را بکنیم. مسئله این است که ما که مخالف جمهوری اسلامی هستیم و میخواهیم این رژیم را ساقط کنیم شاید از نظر روانی مصلحت این است که نگوئیم در کنار یا پشت این رژیم می‌ایستیم. بگوئیم اگر ایران مورد حمله یک نیروی خارجی قرار گرفت ما برای دفاع از ایران، اقدام خواهیم کرد. نه جلوی کسی نه پشت کسی نه در کنار کسی بلکه بعنوان افرادی از ملت ایران در مقابل این حمله دفاع خواهیم کرد. مسئله اساسی برداشتی است که احیانا مخالفین جمهوری اسلامی پیدا میکنند وقتی ما بگوئیم در کنار جمهوری اسلامی هستیم. بنده فکر میکنم مسئله فقط و فقط این است و گرنه وظیفه فرد فرد ملت ایران است که در مقابل حمله نیروهای خارجی به کشورمان ، از مملکتمان دفاع کنیم.
رحیمی : دوستان بهتر است ما را راهنمایی بفرمائید اگر قرار باشد جنگی در بگیرد و ما نتیجه آن را میدانیم جنگ مساوی تجزیه ایران است، اگر جنگی در گرفته باشد دوستان میگویند کنار جمهوری اسلامی قرار نمی‌گیریم. بفرمائید کجا قرار میگیرید؟ این جبهه سوم کجاست؟ این جبهه سوم در عراق است؟ کجا میخواهیم کار کنیم؟ کنار مردم؟ مردم یک چیز مشخصی نیست، کنار ملت، اگر یادتان باشد جنگ ایران و عراق مردم در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند، اینها را باید با شفافیت روشن کنیم. نمی‌توانیم خود را گول بزنیم. پیغام، پیغام قبل از اینکه جمهوری اسلامی و روشنفکران ما باشد، پیغام به تمام کشورهای خارجی است که ممکن است در فکر حمله باشند. اگر به آخرین مصاحبه آقای هجری دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران دقت کنید ایران را به مناطق ملی تقسیم کرده است یعنی نقشه جغرافیاشان را هم کشیده‌اند. این پیغام ما برای این دوستانی است که بدتر از دشمن عمل میکنند. امروز اینها قصدشان این است بهر شکلی که شده ثابت کنند جمهوری اسلامی قابل اصلاح نیست و جنبش سبز قدرتی ندارد تا بتوانند جنگ را تحمیل کنند. در عراق گفتند مردم با دسته گل می‌آیند پیشباز آمریکایی‌ها. آمریکا رفت و مردم هم با دسته گل نیامدند. ولی تروریست‌ها با بمب‌هایشان آمدند. اینها هم الان به کشورهای خارج میخواهند این پیام را برسانند. همه فعالیتشان هم در خارج بر سر همین موضوع است که یک جنگی را راه بیندازند چون میدانند اگر موضوع بار مدنی پیدا کند و از راه مسالمت‌آمیز باشد دستشان بجایی بند نیست. ولی با حمله و جنگ فکر میکنند موفق خواهند شد. پیام اصلی به اینهاست که اگر قرار است جنگی در بگیرد ما در کنار کسی خواهیم بود که از ایران دفاع میکند. ما به خاطر ایران دوستی ولی جمهوری اسلامی بخاطر منافعش . و این پر واضح است ما در کنار هم قرار خواهیم گرفت.
مفخمی : آیا جمهوری اسلامی خواهان این جنگ نیست؟ برای اینکه جمهوری اسلامی میداند یک جنگ زمینی خیلی بعید است اتفاق بیفتد. چند تا سایت اتمی‌اش را بزنند چند تا رادار را بزنند. شروع کند ملت را سرکوب کردن.. آخر ما چطور میخواهیم با کسی که اخودش باعث این میشود همکاری کنیم؟ این مسئله سمبلیک است آقای رحیمی. ما وقتی می‌گوئیم میخواهیم از ملت ایران دفاع کنیم ما که نیرویی نداریم. اسم جمهوری اسلامی را بهتر است نیاوریم و بگوئیم کنار ایران می ایستیم .
قطبی: آقای رحیمی، متاسفانه من نمیدانم تا کی ما باید راهنمایی بکنیم شما را و دوستان را که این قدر افکار رادیکال دارند. بقول آقای همایون لحظه حقیقت برای همه یا بسیاری رسیده، ما یک نکته‌ای را کوتاه آمدیم کنار هم ایستادیم ولی در یک قطعنامه حزبی نباید یک چنین صحبتی بشود. کی از ما آمده پرسیده است اگر جنگ شود با کی هستیم یا با کی نیستیم؟ از تک به تک ما سوال شده است؟ از آقای همایون سوال کردند؟ از شورای مرکزی سوال کردند، اگر جنگ بشود چکار خواهید کرد؟ دلیلی وجود ندارد در قطعنامه حزب نوشته شود چکار خواهیم کرد. امیدوارم جنگ شروع نشود ولی اگر شروع شد ما در کنار مردم ایران می‌ایستیم. الان سی سال پیش نیست و ایران هم عراق نیست مردم الان با دسته گل می‌روند جلوی سربازان آمریکایی. تصمیم بگیرید دوستان من. این قطعنامه در این موارد اشتباه بوده و میبایست درست شود. سی سال گذشته است. ایران عراق نیست. مردمی که من باهاشان صحبت میکنم- حداقل ۲۰ نفرو ۲۰ خانواده - نه کسی موافق جنگ نیست، هیچ کس جنگ نمیخواهد، اما دلیلی هم نیست وقتی یک حکومتی که خودش جنگ طلب هست در کنارش بایستیم . یک زمانی اعلامیه ای داده شد در حد اعلامیه‌ای آمد و تمام شد. الان نباید قطعنامه‌ای صادر شود در این باره . این نکته‌ها را باید توجه کنیم.
همایون: خوب، دوستان خیلی عصبانی شدند ولی وقت آرامش است. بحث‌های مهم باید در آرامش صورت گیرد. شماها و ماها هم نداریم. دوستان را ارجاع می‌دهم به کنفرانس کاسل در سال گذشته و کنفرانس یک کشور یک ملت، بفرمائید مذاکرات و قطعنامه‌ها را بخوانید. این مطالب در حزب سابقه دارد. ما از پیش تصمیمان را گرفته‌ایم و چیز تازه‌ای نبوده که در این قطعنامه آمده است. در این قطعنامه خیلی روشن‌تر و قاطع‌تر آمده برای اینکه زمان، زمان حساس‌تری است.
یک نکته را هم عرض کنم. این که قطعنامه بعد از کنفرانس نوشته و منتشر می‌شود. این شاید دفعه دهم است یا پانزدهم است. در کنفرانس‌ها و کنگره‌های ما. برای اینکه بحث زیاد است و وقت نمی‌شود. مجبوریم این کار را بکنیم . با توجه به صحبت‌هایی که در کنگره شده است و با توجه به روش حزب و مواضع حزب در گذشته قطعنامه‌ها را می‌نویسیم..
اما بحث این است، اولا به هیچ وجه مطمئن نباشید که این رژیم جنگ می‌خواهد. برای اینکه اختیار این رژیم دست کسانی است که میلیارد میلیارد پول دارند و نمی‌خواهند این پول‌ها به خطر بیفتد و منابع دارایی از بین برود. نمی‌خواهند خودشان زیر بمب از بین بروند و خانواده‌شان از بین برود این است که دنبال جنگ نیستند. آخرین نیرویی که بخواهد بجنگد سپاه پاسداران است. تمام شد سی سال پیش و در این مورد آقای قطبی حق دارند. سپاه پاسداران سپاه پاسداران سی سال پیش نیست ولی مردم ایران همان مردمند. اینرا هیچ اطمینان نداشته باشید. مردم ایران با دسته گل به پیشیاز بروند ابدا. مردم، مردم ناسیونالیستی هستند به موقع از آن مملکت دفاع می‌کنند حتا در کنار جمهوری اسلامی برای اینکه جایگزین‌ش، تجزیه و از بین رفتن ایران است. هر کسی هم بیست خانواده خود را دارد و مطمئن نباشید. شما تصور بکنید فردا که نیروهای امریکایی به ایران حمله کردند، بمباران هم به دو تا سه تا مرکز اتمی ختم نمی‌شود، برای اینکه بشود بطور منظم و بی خطری هدف‌های اتمی جمهوری اسلامی را بمباران کرد چندین حمله لازم است. چندین موج حمله لازم است. وقتی زیر کوه را کنده‌اند و با بانکر بتنی درست کرده‌اند به این سادگی نیست. باید تمام سیستم دفاعی ج.ا. تمام مراکز ارتباطی، نیروگاه‌های برق همه را باید از بین ببرند باید تمام توان دفاعی و ضد حمله جمهوری اسلامی را از بین ببرند تا آسیبی به خودشان وارد نشود و در این اثنا نیرو هایی که از پیش از حمله استقبال کرده‌اند، مانند مقام رسمی حزب دمکرات کردستان در سه سال پیش، که دوستان خود ما هم، چلبی‌های ایرانی، در پاریس جمع می‌شدند، در لندن جمع می‌شدند، مدتی کنفرانس‌های اینترنیتی با هم داشتند، آقای نئوکان امریکائی را می‌آوردند؛ حالا کسان دیگری را هم متاسفانه آوردند پشت صحنه که تشویق می‌کردند. همه حساب این بود که امریکا حمله خواهد کرد و باید فکر در دست گرفتن قدرت بود. این مطالب در امریکا انعکاس پیدا کرد که ایرانی‌ها می‌خواهند آمریکا حمله بکند و با دسته گل بروند و یکی گفت ۴ میلیون کرد به استقبال می‌روند و دیگری گفت بقیه هم به استقبال می‌روند. این حرف‌ها، آن حزب جنگ را در دستگاه حکومتی آمریکا تقویت می‌کرد. چنانکه در عراق کرد.
اما ما وظیفه‌مان چیست؟ اول بیائید فرضیات را بگذاریم کنار، همه قابل بحث است. وظیفه ما چیست به عنوان یک حزب سیاسی؟،آیا فقط صدور اعلامیه است که بله ما با جنگ مخالفیم نه جنگ نه جمهوری اسلامی؟ همین حرف‌هایی که قبلا دوستان جمهوری‌خواه مرتبا توصیه می‌کردند بزنیم؟ نه. با اعلامیه چیزی حل نمی‌شود. ما باید اعلام موضع بکنیم به صورتی که جلوی اقداماتی را بگیرد. ما دو مخاطب داریم در این موضوع- حالا غیر از مردم ایران که مطمئنم این اعلام ما در میان آنها بیشتر به نفع‌مان تمام شده است – ولی یک مخاطب ما امریکاست و محافل امریکایی. من از همه‌ی شما به امریکائی‌ها همیشه در زندگی نزدیک‌تر بوده‌ام. اقلا از سال ۱٣۲۵ که امریکائی‌ها کمک کردند و ما از شر روس‌ها در آذربایجان و کردستان راحت شدیم، پشتیبان آمریکا بوده‌ام و این را نشان داده‌ام و هزار تهمت، این چپی‌ها و مصدقی‌ها زده‌اند و هیچ از میدان در نرفته‌ام. امریکائی‌ها هم مرا می‌شناسند. می‌دانند موضع‌م چه بوده است. وقتی از طرف من چنین حرفی زده می‌شود و از طرف حزبی که من در آن هستم، آنها حساب می‌کنند پس این طورها هم نیست که رفیق خودمان برود بگوید آقا بیائید حمله کنید طوری نمی‌شود همه طرفدارتان هستند، کردها طرفدارتان هستند. عرب‌ها طرفدارتان هستند، بلوچ‌ها و ترکمن‌ها و همه ملیت‌ها دنبال شما هستند ــ حساب‌های‌شان هم بیشتر روی سازمان‌های قومی است ــ این‌ها می‌نشینند فکر می‌کنند چون به هر حال یک حزب ضد جنگ هم هست و این یک پیامی است به آنها. دوم: پیامی است به این سازمان‌های قومی که از این حساب‌ها نکنید و ما جلوی این کار را به هر نحو خواهیم گرفت. این وظیفه ماست. وظیفه ما پیش از هر چیز دفاع از موجودیت این کشور است بقیه‌اش درجه سوم و چهارم است. اول این کشور باید بماند. ما با این ترتیب کمک می‌کنیم به ماندن این کشور. در کنار – نه پشت- در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن به قول آخوند‌ها اکل میته است، گاه انسان ناچار می‌شود مرده هم بخورد. ما می‌دانیم که جمهوری اسلامی با سیاست‌های‌ش عامل جنگ است و بارها هم گفته‌ایم در قطعنامه هم گفتیم ولی وقتی کار به جنگ کشید موضوع این نیست که مسئول چه کسی است. این است که نتیجه چیست؟ آن مهم است. نتیجه از بین رفتن ایران است. جلوی آن به هر قیمت می‌ایستیم. در منشور حزب هم آمده است ما از استقلال و تمامیت ارضی ایران در هر وضع به هر وسیله و به هر قیمتی دفاع خواهیم کرد. این "هر" شامل همه‌ی این حرف‌ها می‌شود.
بیت الهی: فکر میکنم آقای همایون مسائل را گفتند. و روی سایت خواهد رفت و خوب است که تا اندازه‌ای باز شد. به نظر من در چنین شرایطی حتی با شیطان هم برای منافع ملی متحد میشویم، من شکی در این مسئله ندارم و مهم این است که در خارج از حزب چگونه برخورد می‌شود و پیشنهاد میکنم اگر امکان دارد هفته آینده را به این مسئله اختصاص دهیم و منظور من این است که این مسئله باز شود برای همه روشن شود.
مفخمی : دوستان، هدف، راه را توجیه نمی‌کند. ما چرا باید در کنار شیطان باشیم؟ این از روی عصبانیت است. آقا در کنار ایرانیان می‌ایستیم . در کنار کشور ایران می‌ایستیم.
اکمل: در مورد اینکه گفته شد قطعنامه‌ها همیشه بعد از کنگره‌ها نوشته میشده قدری حرف دارم، در ده سالی که بنده در موقعیت دبیر کل کار میکردم و چه بعد از آن، جز کنگره واشنگتن که مسئله مهمی هم مورد اختلاف بود که بالاخره توافق شد و همه روی آن توافق کردند و مشکلی نبود، با وجود این از آقای امیر حسینی که عضو شورای مرکزی بود در آنموقع. خواهش کردم اعلامیه را در رابطه با کنگره بنویسند و قبل از پایان کنگره بتوانیم اعلام کنیم و البته نشد. ولی در مواقع دیگر من کاملا بخاطر دارم که اعلامیه یا قبلا – همیشه قطعنامه قبلا بوده که در کنگره تصویب میشد و احیانا مواردی اضافه و کم میشد یا اینکه در همان زمان کنگره نوشته میشد و بودند کسانیکه حتی ایراد میکردند چرا قطعنامه قبل از کنگره تهیه شده است. بنابر این بعد از کنگره و بدون خواندن و تصویب کنگره قطعنامه‌ای صادر شود و بنام قطعنامه کنگره اعلام بشود به نظر من نه درست است و نه منطقی است.
قطبی : چند روز پیش نامه‌ای انتقادی به آقای پاشایی و شورای مرکزی فرستادم و آقای پاشایی پاسخی دادند تقریبا منطقی. اما در مورد آقای همایون عزیز، چرا ما در این مورد کنار شیطان باید قرار بگیریم را من نمی‌فهمم. متوجه نمیشوم. اگر روزی جنگ آغاز شد ما در کنار مردم ایران می‌ایستیم. کی میتواند بگوید فردا پس فردا مردم جنگ نمی‌خواهند. شاید مردم جنگ خواستند. اینقدر به گلویشان رسیده. آنقدر آب از سرشان گذشته که از مسئله ناسیونالیستی و وطن پرستی بگذرند. اینها را که نمیشود پیش‌بینی کرد. تا حدودی چرا. و نه بطور منطقی. حق با شماست در قطعنامه کاسل و اعلامیه هم آمده است اما من دوباره همین سوال را می‌کنم مگر کسی آمد آن موقع از ما سوال کرد که شما مخالف جنگ هستید یا موافق جنگ هستید. تا زمانی که این مسئله روشن نیست ما چرا باید عیان کنیم ما چرا باید صحبت کنیم؟ ما چرا اصلا باید حرفش را بزنیم. ما بهتر است بگوئیم در کنار مردم ایران قرار میگیریم. شاید آنچنان به لب رسیده باشند که شاید بخواهند بمیرند. کسی میتواند جلوشان را بگیرد؟
مختاری : آقای قطبی، اگر مردم خواستند بمیرند ما نباید بگذاریم و همان موضع را بگیریم که آنها در آن موقع میخواهند. اگر اینطور باشد که هیچ نظری نباید از خودمان ابراز کنیم. حزب کارش همین است که اعلام موضع میکند و میگوید این کار را درست میدانم و اگر همه‌ی مردم مخالف باشند بگوید من این کار را درست میدانم. تا زمان مشخص کند آن کار درست بوده است یا نه. من فکر میکنم چنین موضعی که گرفته شده، حمله، حتی فکر و برنامه حمله را ممکن است عقب بیندازد. شاید یک سری مسایل پیش آید و تحولاتی رخ دهد که در اثر همین تاخیر، حمله منتفی شود. این فرصت را ما باید ایجاد کنیم. این فکر حمله را باید به عقب انداخت. من هم فکر میکنم موضع گیری قطعنامه خطاب و پیامش به دو سمت است آمریکائیها و نمایندگان اقوام که قابلیت و ظرفیت این ر ا دارند در یک موقعیت بلبشوی سیاسی یک تهدید بشوند، زمان جنگ ماشین قدرت کارش این است که مردم را تجهیز کند، این کار را من وشما با نظامیها نمیتوانیم انجام دهیم. فرمان را کسی میدهد که قدرت و حاکمیت را دارد.
پاشایی : در این بحث چند مطلب قابل دقت است یکی اینکه کسانی در بیرون نشسته‌اند که خیلی دوستدار ما نیستند و دنبال بهانه می‌گردند که حرفی بزنند. در مورد اعلامیه شاید سه چهار تن از دوستان جمهوریخواه بمن تلفن کردند، به حالت طعنه و انتقاد که بله این طور گفته‌اید ولی وقتی بهشان توضیح میدهید و مطلب را باز میکنید که البته ده تا پانزده دقیقه وقت میگیرد قبول میکنند و می‌پذیرند که موضع درست است. شاید بد نباشد در دفتر پژوهش آن توضیح را که لازم است بیشتر داده شود و دلایل بیشتر شکافته شود. اگر یادمان باشد بیست و اندی سال پیش وقتی جنگ عراق شروع شد شاهزاه رضا پهلوی بعنوان خلبان ایرانی اعلام کرد که آماده است در نیروی هوایی ایران- نیروی هوایی که دست حزب اله و جمهوری اسلامی اداره میشد- به عنوان خلبان از کشورش دفاع کند. من فکر میکنم همان موضعی را گرفته بود که ما امروز گرفته‌ایم و مجاهدین خلق هم یکی از علل تنفر مردم ایران از آنها ایستادن‌شان در کنار دشمن بوده است و همه بحث‌ها این است که در زمان جنگ اینها سربازان ایرانی را میکشتند. من فکر میکنم با نگاه به این دو اتفاق سیاسی بعد از سالها میشود تشخیص داد که موضع‌گیری چه کسی صحیح‌تر بوده است و یکی از مواردی که همیشه در یادها هست این است که وقتی جنگ شروع شد شاهزاده در کنار منافع کشور و مردمش قرارگرفت و یکی از موضع‌گیریهای بجا و منطقی شاهزاده در آن روزها که در آن روزها هم خیلی‌ها بهش حمله کردند که چرا چنین موضعی را گرفته است. من در اینکه این موضع‌گیری صحیح است شکی ندارم. اگر فکر میکنید توضیح بیشتری لازم است که توده‌های مردم را روشن‌تر کند و غرض‌ورزیهای کسانی را که مخصوصا این قضیه را مطرح میکنند نقش بر آب کند شاید در نوشتار دفتر پژوهش بشود توضیح بیشتری داد که لزومی هم به اعلامیه مجدد نباشد.
بهمن زاهدی : من تنها کسی هستم که در این جمع در کنار جمهوری اسلامی در دفاع از کشور در جبهه‌ها جنگیده‌ام افتخار هم میکنم. برایم هیچ مسئله‌ای هم نیست که این کار را دوباره انجام دهم. در آن زمان هم گفتم که با جمهوری اسلامی مخالفم ولی برای تمامیت ارضی کشورم جنگیدم. هنوز هم ترکش در پایم هست. حالا مسائل سیاسی کنار؛ مسایل جمهوری‌خواهی و پادشاهی‌خواهی کنار، مسئله ایران برایم از همه مهمتر است. من دوست ندارم یک آمریکایی یا اسرائیلی یا یک عراقی بیاید به مردم من امر و نهی کند یا برای کشور من دولت تعیین کند. دولت را مردم کشور من تعیین میکنند. فکر میکنم دیگر شفاف‌تر از این نشود صحبت کرد.
رحیمی: هم آقای بهمن زاهدی و هم آقای پاشایی مهمترین مسائل را مطرح کردند یکی از دوستان گفتند شاهزاده نگفته در کنار جمهوری اسلامی قرار میگیرم. باید به این دوست یادآوری کرد شاهزاده بالاتر از این را فرموده‌اند. با آن کار تحت اختیار جمهوری اسلامی قرار میگرفتند، یک خلبان تحت اختیار فرمانده جمهوری اسلامی. این مسئله برای عده‌ای از دوستان تازگی دارد واقعیت این است که من از روزی که منشور حزب مشروطه ایران را خوانده‌ام به این واقعیت پی بردم که حزب مشروطه ایران برای استقلال و تمامیت ارضی ایران در هر جایی که لازم باشد قرار میگیرد. بند اول منشور میگوید استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برای ما از همه بالاتر است و به هر قیمت، وقتی ما میگوئیم به هر قیمت، یعنی به هر قیمت، اینجا دیگر مشروط نیست نا مشروط است، موضوع تمامیت ارضی ایران است. دوستان فرمودند به ما انگ زدند، به ما سخت گرفتند. چه کسانی این کار را کردند؟ میشود لطف کنید بفرمائید؟ سه سال پیش وقتی دوستانی رفتند به کنفرانس پاریس و جاروجنجالی راه انداختند و آقای شرفی گفتند اگر شما حمله کنید ۴ میلیون کرد با شما خواهند بود و اینها منتظرند شما حمله کنید همان لحظه در یکی از اتاق‌های پالتاک ، بحث ما دفاع از تمامیت ارضی ایران بود با همین دوستان چپ‌مان.
من هم شاهد کنگره‌ها بوده ام ، قطعنامه کنگره‌ها بعد از کنگره‌ها نوشته شده است، این موضوع هم برای من هیچ تازگی ندارد بدلیل همان بند یک منشور. اگر دوستان میخواهند چانه بزنند بهتر است بر سر آن بند یک چانه بزنند. هر چه هست از همان بند یک منشور است.
همایون : قطعنامه‌ها را همه من نوشته‌ام، کنگره قبلی را هم فرمودند که در خود کنگره نشد آن کار. این که بنده یادم هست شاید به این علت است که این‌ها را نوشته‌ام. اکثریت موارد بعدا نوشته شده. اما اینکه گفتم اعلامیه بدهیم کافی نیست از این جهت است که دیگران با یک اعلامیه مسئله را برای خودشان حل می‌کنند: نه آقا ما با جنگ مخالفیم با جمهوری اسلامی هم مخالفیم. این حرف‌ها را همه زده‌اند. باید حرفی زد که اثر داشته باشد. اعلامیه‌های ما بکلی متفاوت با همه اعلامیه‌هایی است که تا حالا احزاب داده‌اند به شهادت همین اعلامیه‌های اخیر که ملاحظه می‌فرمائید، چرا؟ چون اعلامیه برای ما رفع تکلیف نیست، برای ثبت در پرونده نیست. ما می‌خواهیم یک تاثیر دراماتیک ببخشیم. می‌خواهیم توجه را جلب کنیم. این سه ساله که من این حرف را زده‌ام و حزب این حرف را زده، این سه ساله به منظورمان به مقدار زیاد رسیده‌ایم. فضا را عوض کرده‌ایم خیلی هم به نفعمان تمام شده، در جبهه‌های دیگری هم تمام شده که آن ها حالا اساسی نیست ولی خیلی به نفع ما تمام شده. اما برگردم باز به اصل این موضوع، توصیه‌ای من به دوستان می‌کنم می‌توانند نپذیرند: دوستان، هرگز از موضع ناسیونالیستی کوتاه نیائید. این، هم اصولا درست است هم از نظر سیاسی به نفع حزب است. ایستادن بر ناسیونالیسم ایرانی، ایستادگی بر ناسیونالیسم ایرانی بهترین برگ سیاسی است که می‌شود بازی کرد. حالا غیر از این که یک مسئله اصولی هم هست.
مفخمی : من یک سوالی کردم از همه و آن این بود که آیا جمهوری اسلامی در حال بوجود آوردن این جنگ نیست؟ که خودش را بتواند نجات بدهد از این وضعیت زیر فشار جنبش سبز و یک حکومت نظامی‌تری حاکم بر ایران بکند؟ هیچکس به من این جواب را نداد غیر از آقای دکتر همایون که ایشان گفتند اینها نمیخواهند جنگ بشود بعلت اینکه کلی سرمایه در ایران دارند و نمیخواهند از بین رود. جواب بنده این است که آنهائیکه آنقدر پول و سرمایه دارند سرمایه‌شان از ایران خارج است، ممکن است مقداری ملک و املاک از بین برود ولی بهرحال آنها آنقدر دغدغه‌ای که آقای همایون اشاره کردند ندارند.
آقای قطبی: میگویند که خب ایرانیها جنگ میخواهند. من نمیدانم چون در ایران با کسی در تماس نبوده‌ام ولی اینکه جمهوری اسلامی با یک جنگ هوایی یک مقدار از این سایت‌های نظامی‌ش را بزند مخالفتی ندارد چون میداند این جنگ مثل جنگ عراق نیست که کشور را بگیرند و مثلا خامنه‌ای را بگیرند. میدانند که چنین وضعی نخواهد شد و …بمباران خواهد شد. من نه این که با بمباران موافق باشم ولی میگویم ما در کنار جمهوری اسلامی نخواهیم ایستاد و نباید بایستیم بهمان دلیل که در ابتدا گفتم.

اکمل : اینکه آقای همایون همه قطعنامه‌ها را نوشته‌اند تردیدی نیست، من هم آنرا تکذیب نکردم ولی اینکه قطعنامه قبلا نوشته میشد یا اینکه در طول کنگره نوشته میشد و در کنگره مطرح میشد من تردیدی ندارم و بدفعات در کنگره ایراداتی گرفته شده و تصحیحاتی صورت گرفت. تمام کوشش ما این است که خودمان را در کنار جمهوری اسلامی قرار ندهیم. عملا ممکن است یک موقعی اینطور بشود ولی احتیاجی نیست که ما قبلا بیائیم موضع دشمنی خودمان را با جمهوری اسلامی تغییر بدهیم و با ذکر این جمله تضعیف کنیم. تمام صحبت ما این است ولی احیانا ممکن است موقعی برای دفاع از مملکتمان در کنار جمهوری اسلامی هم اجبارا قرار بگیریم. در آن موردش هیچ حرفی نیست و هر ایرانی و هر وطن پرستی ممکن است اینکار را بکند ولی لزومی دیده نمیشود که ما این را قبلا به این صورت اعلام کنیم. این نظر من و عده ای از دوستان است و جنابعالی و دوستان دیگری نظر مخالفی با این نظر دارند.
همایون: اشاره بنده به اینکه قطعنامه‌ها را من نوشته‌ام به این جهت بود که حافظه‌ام در این مورد مطمئن‌تر است چون می‌دانم در چه شرایطی نوشته‌ام. اینکه چرا پیش پیش مطلبی را اعلام می‌کنیم. این کار حزب است. حزب پیشرو جامعه است حزب دنباله رو جامعه نیست. حزب راهنمایی می‌کند، حزب رهبری افکار عمومی می‌کند. این که کیهان‌چی مینویسد، ما سه سال این حرف را زدیم کیهان هم هرچه لازم بوده نوشته است. انعکاس این مطالب در میان توده ایرانی – تا حدی که به من رسیده- بسیار خوب بوده است. در بیرون به اصطلاح برق از چشم چپی‌ها و مصدقی‌ها پرید وقتی ما این حرف ها را زدیم. و از اتهام زدن دست برداشتند که بسیار کار خوبی کردند. مسایل چیزهای دیگر است و من از این‌ها می‌گذرم و مهم نیست. مهم اصولی بودن است. وقتی ما می گوئیم به هر قیمت و در هر وضعی یعنی دیگر جای تردید باقی نگذاشتیم؛ یعنی لازم شد تا همه جا می‌رویم، و واقعا اگر لازم شد تا همه جا خواهیم رفت. برای اینکه تمام این مسائل وقتی ایران نباشد باد هواست، اصلا مسخره است، اما اصرار آقای مفخمی که این‌ها جنگ می‌خواهند، تعجب آور است برای اینکه، یک لحظه ایشان خودشان را جای این رژیم بگذارند. برای خلاصی از جنبش سبز که تا این حد به آن ضربه وارد کرده اند بمب امریکایی را استقبال کنند؟ آخر آدم عاقل آنجا نشسته همه قدرت را دارد چنین کاری می‌کند؟ بعد هم، صحیح می‌فرمائید که پول‌ها را آورده‌اند بیرون، ولی این پول‌ها ادامه دارد. این مملکت نفت خیز است، گاز صادر می‌کند پول در می‌آورد، همین طور دارند چپاول می‌کنند و نمی‌خواهند از دست بدهند. سپاه پاسداران، سی سال پیش بله، مردم معمولی بودند، الان فربه شده‌اند آدم فربه نمی‌جنگد، پول با جنگ میانه‌ای ندارد.
یک یادآوری هم به دوستان بکنم. وقتی رژیم آخوندی روی کار آمد در کردستان و ترکمن صحرا شورش شد و گروه‌های چپ هم رفتند به کمک‌شان. این وضعی است که ضربدر ده در ایران تکرار خواهد شد. برای اینکه الان وضع خیلی بدتر است، به همین دلیل است که ما به این‌ها از حالا می‌فهمانیم که اگر کار به آنجاها کشید ما در کنار همین رژیم جلوی‌تان خواهیم ایستاد. شما متوجه خطراتی که این کشور را از بیرون تهدید می‌کند نیستید همه‌اش نگران هستید روزنامه کیهان چی می‌نویسد، خامنه‌ای چی می‌گوید. این‌ها را بگذارید کنار. مسائل بسیار مهم‌تری در میان است، ما مسئولیت داریم در مورد تاریخ این ملت. کمی بالا نگاه کنید، این قدر مسائل کوچک ...فلان کس رنجید. فلان کس چه گفت؛ شش نفر آن جا خوش‌شان نیامد؛ این‌ها اصلا به حساب نمی‌آید در برابر وضعی که قرار گرفته‌ایم.
عسگری: به نظر من ج.ا اصلا" جنگ نمی‌خواهد و صلح هم نمیخواهد. یعنی میخواهد همیشه در حالت بحران بماند و هر وقت کار جدی شود کمی عقب بشیند. مطمئنا" گردانندگان فکری ج.ا دنبال کسب و کار خودشان هستند. پایگاه فکری آنها اصلا" جنگی نیست. دوره‌ی آن سپاه پاسداران سابق سپری شده است . مافیاهای مالی هستند و مایل نیستند سرمایه خود را به خطر بیندازند و در عین حال نمیخواهند روابط عادی با آمریکا برقرار شود چون آنهم باعث نابودیشان خواهد شد. مطلبی که مهم است این است که اگر حمله‌ای به ایران صورت گیرد به همان شکلی که آقای مفخمی میگویند و حتی فقط چند پایگاه را بزنند جنگ شروع خواهد شد و گروههای تجزیه طلب از آن بسیار استفاده خواهند کرد. در سال های ۱۹٨۰خیلی ساده؛ میگفتند : دموکراسی برای ایران خودمختاری برای کردستان. و اکنون گسترده‌تر شده و ٣۰ سال فلاکت جمهوری اسلامی بر آن افزوده شده است. در آن زمان اقوام ایران آنقدر کشته و اعدامی نداشتند و فلاکت ج.ا هنوز سی سال بر سرشان نیفتاده بود. الان بسیاری منتظر یک فرصت هستند. ممکن است هواپیما‌ها چند پایگاه را بزنند ولی جنگ داخلی سالهای سال گریبان ما را رها نخواهد کرد. ما با دوراندیشی باید به اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد بیندیشیم و به پیشباز آن‌ها برویم و آماده باشیم برای یک جنگ سیاسی تا در جلوگیری آن موثر باشیم. حالا با هر جمله‌ای و اهرمی که فکرش را میکنید و من مشکلی با این موضوع ندارم.
فرحی من فکر نمیکنم با یک حمله هوایی محدود قضیه تمام شود. امیدوارم این طور نشود ولی اگر این اتفاق بیفتد مطمئنم کاری که خواهند کرد ماشین جنگی و دولتی را نابود خواهند کرد و زیربنای اقتصادی ایران را از هر چیزی که از زمان طلوع رضا شاه ؛ ایرانیها ساخته‌اند از بین خواهند برد. من کرد هستم. حزب دموکرات کردستان ایران دو بار موقعیت به دستش آمد و نتیجه‌ش را دیده‌ایم و شنیده‌ایم از پدران‌مان. در نتیجه زیاد نگران این عبارت در کنار؛ نباشیم. این لغت بار سیاسی خیلی خوبی داشته در گذشته و دهان خیلی‌ها را بسته و در داخل ایران قابل پذیرش است. مصاحبه‌ای از شاهزاده که بصورت کتابی در آمده – زمان انتخاب – موضع ایشان را چه در زمان جنگ هشت ساله و احتمالی آینده نشان میدهد که به صراحت هم عنوان شده است و دوستان آن را مطالعه کنند.