دو شعر از: رامیز روشن
رامیز روشن
- مترجم: حمید بخشمند
•
شکار شدند یک به یک،
دلیران و بهادران.
گلولهای بیش نبود،
نصیبشان از این جهان.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲ مهر ۱٣٨۹ -
۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰
(۱)
تخم و تبر
تخم نغمهای در زمین کاشتم،
پروردمش،
رشد کرد و،
بالیده شد،
بهسان درختی گشنبیخ و بسیار شاخ.
در سایهاش دراز کشیدم و،
به خواب رفتم.
در یمینم تخم دیگری کاشتند،
در یسارم تخمی دگر.
بیدار که شدم
گِرد بر گِردِم جنگلی بود؛
در سایهسار نغمهها
شاعران خوابیده بودند.
باز دراز کشیدم و،
به خواب رفتم...
صدای تبرها بهخوابم خلید،
بریده و،
بریده و،
بریده گشت
خواب من،
پیچیده شد،
مچاله شد،
محصور گشت
خواب من.
من مانده در حصار خواب خود.
... چشم که باز کردم
سیاهی کُندههای سوخته بود،
جای نغمهها.
شاعران، نشسته روی کُندهها.
من هم بلند شده،
روی کُندهی نغمهی خود نشستم.
باری، نشستهایم در این وسط
خاموشیم یکسر بدین نمط...
... رهگذر!
با ما سخن مگوی،
خون خواهیم گریست عنقریب!..
۱۹۶٨
(۲)
حکایت کهن
شکار شدند یک به یک،
دلیران و بهادران.
گلولهای بیش نبود،
نصیبشان از این جهان.
شکار شدند یک به یک،
نازنیان و خوش سخنان.
شکنجه بود و خون دل،
قسمتشان از این جهان.
هر انگشت که قلم گرفت،
قلم شد و شکسته شد.
آن ورقِ بهزرنوشت،
آتش گرفت، سوخته شد.
... هر زشترو و بزدلی،
به صدر خوان کشیده شد.
یاوهی هر شاعرکی،
اشک گرفت و خوانده شد ...
|