یورش ماموران امنیتی به خانه ی حمید باکری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۴ مهر ۱٣٨۹ -  ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۰


اخبار روز: ماموران لباس شخصی بدون مجوز وارد منزل حمید باکری از سرداران سپاه که در جریان جنگ با عراق جان باحت و در جمهوری اسلامی از اعتبار زیادی برخوردار بوده، شدند و میهمانان خانواده باکری را مورد بازجویی قرار دادند.
به گزارش کلمه، جمعی از خانواده زندانیان سیاسی پس از انتخابات برای دلجویی از همسر حمید باکری به منزل ایشان رفته بودند که نیروهای امنیتی با هجوم به خانه آنها وارد شده و میهمانان را مورد بازخواست و بازجویی قرار دادند.
در روز های گذشته و دو روز پس از نامه همسر شهید باکری به فرمانده کل سپاه نیروهای امنیتی ضمن ممانعت از دیدار خانواده شهدا همت و باکری با میرحسین موسوی همسر حمید باکری را ضرب و شتم کردند و احسان باکری را نیز بازداشت نمودند.

خبرنگار کلمه با آسیه باکری دختر حمید باکری در مورد هجوم امروز لباس شخصی ها گفتگو کرده است:


در منزل شما چه اتفاقی افتاد؟

گروهی از دوستان مادرم و خانواده شهدا که هر هفته جلسه قرآن برگزار می کنند، به دلیل هفته دفاع مقدس گفتند که به منزل ما می آیند. ساعاتی پیش ماموران در مقابل منزل جمع شده بودند از تک تک مهمانان ما بازجویی کردند.


گفتی ماموران از میهمانان که برخی خانواده شهدا بودند هم بازجویی کردند؟ کجا این بازجویی انجام می شد؟ داخل خانه شما؟

نه برخی را داخل ون می بردند. برخی از آنها هم در خیابان سوالاتی می پرسیدند. آنهایی که می برند داخل ون به آنها فرم هایی می دادند که پر کنند.


می دانی در داخل این فرم ها چه چیزی نوشته شده بود؟

نه کسانی که فرم پر می کردند را نمی گذاشتند به منزل ما بیایند.


واکنش خانواده شما دربرابر این بی احترامی ها به میهمانان خانواده اقای باکری چه بود؟

مادرم کسانی که خودشان را پلیس امنیت معرفی کرده بودند را از خانه بیرون کرد. چون گفتند ما نیروی امنیتی هستیم اما حکمی نداشتند مادرم هم آنها را به منزلمان راه نداد.


نگفتند چه ناامنی به وجود امده؟

نه توضیحی ندادند. نگفتند جلسه قران چگونه باعث ناامنی می شود.


به نظر شما چرا ماموران به منزل شهید باکری حمله کردند؟

این افراد خودشان را نیروی امنیتی و پلیس امینت معرفی کردن قصد ورود به خانه را داشتند که خانم محتشمی پور حالش به هم خورد و از حال رفت. به نظر من می خواهند خانواده ما را تحت فشار قرار بدهند.


این فشارها از کی و برای چه شروع شده است؟

از بعد از انتخابات و طرفداری از حق فشارها و تهمت ها بر روی خانواده ما شروع شد و بعد از نامه مادرم به سردار جعفری هر روز فشارها بیشتر می شود.


به منزل شما ورود پیدا کردند؟

مامانم به دم در رفت. دعوا شد اما نگذاشت ماموران به داخل منزل ما بیایند.


این مساله ربطی به مساله چهارشنبه و دیدار شما با اقای موسوی و کروبی داشت؟

دقیقا نمی دانم که آیا این مساله به بازداشت احسان و حضور ما در مقابل خانه کروبی ربطی دارد یا خیر.


و حرف آخر؟

۲۷ سال نیامدند در خانه ما بگویند حالمان چطور است حالا اینگونه آمدند. اصلا راه منزل ما را بلد نبودند. حالا بعد از این همه سال مزد سختی هایی که مادرم کشید و بی پدر ماندن ما را خوب می دهند. برای من جای سوال است که چرا این رفتار با ما می شود.