اینجا با اوین فرق می کند!
اظهارات تکان دهنده علی تقی پور پیرامون وضعیت ضیاء نبوی


• اگر یک دهم حمایت هائی که از برخی چهره های سیاسی شد از ضیاء هم می شد اینگونه در حق او ظلم نمی شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ مهر ۱٣٨۹ -  ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۰


دانشجو نیوز: در پی تبعید ضیا نبوی دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل به زندان اهواز، وضعیت این دانشجوی زندانی و همچنین شرایط خانواده وی به شدت نگران کننده گزارش شده است.
علی تقی پور دبیر سابق تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در مصاحبه ای با دانشجونیوز ابعاد تکان دهنده ای از وضعیت وخیم زندان اهواز و برخوردهای صورت گرفته با ضیا نبوی را شرح داده است.
علی تقی پور در مصاحبه خود خواستار توجه فعالین دانشجویی، حقوق بشری و سیاسی نسبت به وضعیت نگران کننده ضیا نبوی شده است.


در خبرها آمده بود که ضیا نبوی به زندان اهواز منتقل شده است. شما از چگونگی ماجرا اطلاع دارید؟ آیا تا کنون مسئولین زندان در این خصوص توضیحی داده اند؟

روز پنج شنبه ضیاء با یک موبایل که معلوم نبود متعلق به چه کسی بود با بنده تماس گرفت و گفت که او را از زندان اوین به یک کلانتری منتقل کرده اند. او گفت می خواهند مرا به زندان اهواز منتقل کنند و از من خواست که به پدرش بگویم. گفت فعلا تا خودم از زندان اهواز زنگ نزدم کسی‌ به مادرش چیزی نگوید چون مادرش به شدت بیمار است.
متاسفانه مسئولین زندان کاملا اتفاقی و بدون هیچ گونه هماهنگی با خانواده ضیاء او را به اهواز منتقل کردند تا حدی که این خبر باعث شوک دوستان و همبندان ضیاء شد.


متاسفانه گزارش هایی مبنی بر ضرب و شتم ضیا و رفتار نامناسب با وی از سوی مسئولین زندان، به دانشجونیوز ارسال شده بود. در خصوص جزئیات اذیت و آزار وی اطلاعی دارید؟

سید ضیاء پس از ۲روز از زندان اهواز تماس گرفت و از برخورد اولیه زندانبانان و مسئولین امنیتی بسیار ناراحت بود و گفت برخورد های اولیه بسیار تند و زننده بود تا حدی که در بدو ورودش به زندان یک تیم بازجویی از اداره اطلاعات استان خوزستان منتظر او‌ بودند . این تیم بازجویان بنا به گفته سید ضیاء ابتدا بدون هیچ کلامی اورا مورد ضرب و شتم قرار دادند و بعد شروع به خواندن گزارشات اداره اطلاعات در تهران و بابل کردند و به او می گفتند: "شنیدیم آدم کله شقّی هستی‌! بازجویان اداره اطلاعات بابل به شدت از تو شاکی بودند که تو در بازجوئی ها مثل قطره چکان پاسخ می دادی!! چون تو در آنجا آدم نشده ای تو را به اینجا فرستادن تا ما آدمت کنیم!"
بازجویان در ادامه به او گفتند: "اینجا اوین نیست که هر غلطی که خواستی بکنی! اگر بخواهی بیانیه بدهی یا اعتصاب غذا بکنی بلائی به سرت می آوریم که اسمت را فراموش کنی!"
خانواده ضیاء و خودش بارها به مقامات قضائی نامه نوشتند اما در مورد تاثیر حمایت ها باید بگویم اگر یک دهم حمایت هائی که از برخی از چهره ها و دیگر عزیزان دربند که به مراتب کمتر از سید حکم خوردند، از ضیاء می شد اینطور در حق او به عنوان یک دانشجوی شهرستانی ظلم نمی شد. بسیاری فراموش کرده اند که او از زندانیان جنبش دانشجوئی و از فعالان دفتر تحکیم بوده است.


گزارش هایی ارسال شده از نگهداری ضیا نبوی در سلول انفرادی حکایت دارد. آیا وی تا کنون توانسته است با اعضا خانواده یا وکیل خود تماس بگیرد؟ از آخرین وضعیت ضیا چه اطلاعی دارید؟

سید ضیاء در مکالمه تلفنی با بنده گفت: "پس از ضرب وشتم و توهین هائی که به من کردند مرا به بند انفرادی منتقل کردند. وی شرایط بند انفرادی را اینگونه توصیف کرد: "از شدت گرما داشتم بیهوش می شدم فقط یک وعده شام و یک چیز به جای صبحانه در طول ۴۸ ساعت به من دادند و بعد من را به بند امنیتی زندان منتقل کردند".
سید ضیاء نبوی با انتقاد شدید از وضعیت بهداشتی بند گفته است: "از سه سرویس بهداشتی موجود دربند، تنها یکی سالم است و فقط یک حمام دارد و سال ها بود که تهویه نداشت، برای همین به شدت درون بند بوی تعفن می دهد! اینجا هوا دربند به شدت گرم است چون هیچ سیستم خنک کننده وجود ندارد. آب اهواز را مردم خودشان تصفیه می کنند و در زندان چون دستگاه تصفیه وجود ندارد تنها آب را می گذراند ساکن باشد تا لجن آن ته نشین شود."
ضیاء در ادامه گفته است که اکثر زندانیان، متهمان به جدائی طلبی هستند و تنها یک فعال دانشجوئی در میان آنها است. وی در زندان متوجه شده است که از آن سلول انفرادی برای تنبیه اشراری که نظم زندان را بر هم می زنند، استفاده می کنند. از اغلب زندانی ها نیز خبری در بیرون نیست و مقامات هر طور که بخواهند با آنها رفتار می کنند.


وضعیت روحی اعضا خانواده ضیا چگونه است؟ آیا تاکنون از جانب خانواده شکواییه ای به مقامات قضائی تنظیم شده است؟

خانواده سید ضیاء علیرغم پیگیری های مستمر به نتیجه نرسیدند. حتی دادستان تهران قول مساعدت برای عدم انتقال وی به زندان اهواز را داده بود، ولی در عمل عکس آن شد. حتی خانواده وی چندی قبل در نامه ای به دادستان عنوان کردند تا فرزندشان را به اهواز منتقل نکند. پدر ضیاء یک کشاورز است و توان طی کردن مسیر شمال تا تهران را ندارد چه برسد به مسیر شمال تا اهواز. هر چند خانواده وی، هم اکنون برای دوری از هر گونه حاشیه، در روستائی در سمنان ساکن می باشند. در مورد وضع روحی خانواده ضیاء در سوال قبل از وضع روحی و جسمی مادرش برایتان نقل کردم که مادر ضیاء متاسفانه به شدت بیمار است و با شنیدن خبر تبعید فرزندش از پیش بدتر شده است. باید عنوان کنم که بنده از سید ضیاء خواستم نامه ای در مورد وضعیت زندان خود به بیرون بدهد. ولی متاسفانه ایشان در جواب گفت: "اینجا وضع با زندان اوین فرق می کند". نمی تواند نامه ای به بیرون بدهد و ترسش از این بود اگر روزی به انفرادی برده شد و تلفن ها را قطع کردند دیگر حتی اگر ٣٠ روز هم در اعتصاب غذا باشد از وی خبری به بیرون نخواهد آمد.
ضیا دیروز تماس گرفت و اطلاع داد که پس از انعکاس خبر ضرب و شتمش دوباره بازجوئی شده است و رئیس زندان برگه ای در جلوی او گذاشته و گفته است: " بنویس همه چیز خوب و مرتب است و اخبار بیرون همگی کذب است."
از دیگر موارد نگرانیش این بود که تنها ١٥ دقیقه در هفته آن هم به صورت کابینی می تواند با خانواده اش ملاقات کند. خانواده ای که باید ١۶ ساعت از شمال کشور برای رسیدن به اهواز در راه باشد.
سید ضیاء گفت: "امروز حرف رضا علیجانی که در جلسه شورای دفاع از حق تحصیل بود را درک می کنم" که می گفت: "ظلم گاهی اوقات چنان بی منطق و زیاد است که به انسان یک نوع احساس استیصال و ناامیدی بدی دست می دهد."
سید ضیا را هیچ وقت اینگونه خسته و بغض آلود ندیدم. وی در تمام این ۴٧۴ روزی که در زندان بود همواره سرشار از روحیه بود و وقتی با من تماس می گرفت هیچ اثری از ناامیدی در صدای او یافت نمی شد. ولی این بار برخلاف تمام همیشه با صدائی شکسته و عاری از امید گفت: "اتهام من محاربه با خداست، آن هم از طریق دفاع از حق تحصیل!"


بعد از تبعید ضیا بسیاری از هم بندی های وی در اوین و نیز فعالین دانشجویی هشت دانشگاه شمال کشور با صدور بیانیه ها و نوشته هایی حمایت خود را از ضیا بیان کرده اند و از مسئولین خواسته اند که فشارها بر او را خاتمه دهند. به نظر شما این حمایت ها می تواند در بهبود شرایط وی موثر واقع شود؟

مسلما حمایت از یک فعال دانشجوئی که این همه ظلم و جفا در حقش شده بی تاثیر نخواهد بود ولی متاسفانه باید عرض کنم که اگر یک دهم حمایت هائی که از برخی چهره های سیاسی و دیگر عزیزان دربندی که احکام آنها به مراتب کمتر از سید ضیاء بود، نسبت به ضیاء هم اعمال می شد اینگونه در حق او بعنوان یک دانشجوی شهرستانی ظلم تمی شد. حالیا که بسیاری از فعالین سیاسی و دوستان دیروز ضیاء که اکنون در خارج از کشور به سر می برند و با نهادهای بین المللی حقوق بشر مرتبط هستند و در کنفراس های مختلف شرکت می کنند و حتی کوچکترین اسمی از «سید ضیاء نبوی» نمی برند، گوئی هرگز ضیائی نبوده است.
در پایان از دوستان و عزیزان سایت دانشجونیوز که همواره پیگیر خبرهای دانشجویان شمال کشور به ویژه ضیاء بوده اند کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم. به امید آزادی همه ستارگان دربند.