از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
هموطن عزیزم اقای نیاز
موضوعات گوناگون و همچنین پرسشهای بسیاری را مطرح نمودید. حمل بر انکار سخنان شما نشود اما گمان نکنم در این تنگنای سخن مجالی برای همه پاسخها باشد. پرسیدید ایا با زندگی سیاسی کردها اشنایی دارم یا خیر؟
اشنایی مختصری در این باب دارم و چند سالی افتخار انرا داشتم مدیر بخش فارسی تلویزیون تیشک باشم و از این رهگذر اطلاعات اندکی اندوختم اما هرگز ادعای اگاهی گسترده را نداشته و ندارم.
دوست عزیز اشاره من به مفهوم مجهول و رایجی بود که بدون بیان شواهد و مدارک
حقوقی مرتب در اشارات و گفتمان سیاسی تکرار میشود . مفهوم افترا امیزی چون تجزیه طلبی. من هم اساسنامه احزاب عمده کردستان ایران را مطالعه نمودم و هم با رهبران این احزاب مصاحبه و گفتگو داشته ام در هیچ یک از این مرتبه های شناخت من
دلیلی بر وجود چنین هراسی نیافتم به همین دلیل مایلم مدعیان چنین اندیشه ای برای یکبار هم شده ادعای خود را پیش از تفسیر سیاسی شخصی خود از منظر حقوقی ، مستدل با ارائه شواهد در اختیار همگان بگذارند. اندیشه استقلال خواهی و یا به گومان شما تجزیه طلبی حتما در میان برخی و یا بخشی از روشنفکران و برخی از کنشگران سیاسی و یا یک یا دو حزب سیاسی کرد وجود دارد ، اما انرا نمی توان به همه کردستان و احزابش تعمیم داد ، این شیوه تنها یک بی روشیست .
اشاره به عدم درک دموکراسی در احزاب کردی نمودید و موضوع زنان را به حق به عنوان نمادی از دموکراسی خواهی بیان داشتید. میگویید چرا زنان در این احزاب سخنگو و در قدرت سیاسی و تصمیم گیری حضور ندارند. احتمال میدهم که بخشی از
انتقاد شما درست باشد اما مگر احزاب سیاسی غیر کرد از چنین ویژگی برخوردارند؟
جامعه سیاسی ایران و احزاب ان نمادی از زن ستیزی را بنمایش میگذارند این تنها معطوف به احزاب کردی نمی گردد. به ارایش احزاب سیاسی از راست مشروطه خواه تا
جبهمه ملی و احزاب چپ نگاهی بیندازید ، چه میبینید؟ اما اگر شناختی از احزاب کردی داشتید حد اقل تلاش این احزاب را در سالهای اخیر در نظر می اوردید و میدیدید که حضور و نقش زنان افزونتر از گذشته و اتفاقا احزاب غیر کردی میباشد، حتی در کادر رهبری ان احزاب. اما میپذیرم که از برابری و رفع تبعیض جنسی هنوز فاصله بسیاری دارند.و خوشحالم که شما این نکته را به مثابه یک نقض از حادث افرینی دمکراسی مینگرید. من هم همچون شما در انتقاد به احزاب کردی هم بدین کمبود اشاراتی داشتم و هم به عدم هماهنگی و همکاریهای گسترده تر احزاب با یکدیگر.
اما هموطن عزیزم این مشکل از ان احزاب کردی نیست یا فقز به این بخش از میهنمان خلاصه نمی گردد. مگر اتحاد احزاب سیاسی در میان دیگران صورت پذیرفت؟
انقدر به نفی یکدیگر پرداختند تا به تک یاخته های عریضه نویس تبدیل گشتند.
انشعاب در انشعاب ، عزلت گزینی، واماندگی از درک حوادث، عدم توانایی در سازماندهی مبارزات سیاسی، خود محوری، بسنده نمودن به موجودیت ثبت احوالی
و بی ثمر بودن در کارزار زندگی سیاسی ووو.... اینها حکایت از احزاب ایرانی در خارج و داخل کشور میدهند. در این میان اما احزاب کردی هم سازمان یافته تر و هم متحول تر
حضور دارند. حد اقل قادرند با فرمان خاموشی برای دقایقی اتحاد کردستان را با خاموشی مطلق سراسری به نمایش بگذارند. کدام حزب سیاسی در ایران قادر به چنین نیرو و توان میباشد؟
در مورد شناخت و درک از فدرالیزم حق دارید به دانش ناچیز من و احزاب کردی شک داشته باشید احتمالا سخنان و برنامه های عدیده من و متخصصین را ندیدید. و احتمال میدهم تلاشهای حوزه شناخت و تئوریک و ارائه شده از سوی باورمندان به فدرالیزم را نیز نخواندید. طی سالهای گذشته ادبیات بسیاری برای شناخت از فدرالیزم تالیف، ترجمه و نوشته گردیده. با کمال تاسف کوچکترین فعالیتی در حوزه نقد جامعه شناختی
در نفی این ایده صورت نپذیرفته ، مجموع برخورد مخالفین را میتوان در بیان برخی با کلی گویی ها بدون شناخت از جوهر این مفهوم باز یافت.
در حوزه نقد و طرح پرسش اندیشمندانه میتوان به مواردی دست یافت اما فراتر از ان
من نیافتم. به بهمن قبادی عزیز اشاره نمودید و تصویر پردازی او از فقر در کردستان.
با همه احترام شخصی خود به این هنرمند جوان به لحاظ دانش و انبان تولید هنری. باید بگویم که این فیلم تصویر گر فرهنگ فقرپروری بوده و نه واقعیت جهانشمول کردستان. و اگر مجموع اطلاعات جامعه شناختی شما برگرفته از این فیلم میباشد من را بسیار نگران به بنیاد اندیشه خود میکنید.
به هر حال دوست عزیز من هموطن نا اشنا و نامهربان من که در نقد اندیشه من از مفاهیم کنایه و تمسخر پنهان بهره میگیرید ، امیدوارم این مجال اجمالی گفتگو سراغازی برای شناخت بیشتر گردد .
با احترام و مهر
سیروس ملکوتی
عنوان : انشایی برای عالم خیال.
آقای ملکوتی انشای قشنگی نوشته اید که متاسفانه ربط زیادی با واقعیت ندارد. شما یا احزاب کرد و تاریخ کردستان را نمیشناسید یا میخواهید خود را به آن راه بزنید. البته در کردستان مثل تمام نقاط دنیا به اندازه کردها نظرات مختلف وجود دارد و هرکس هم حق دارد نظر خود را داشته باشد و برای آن هم مبارزه سیاسی بکند. بسیاری از کردها بهترین شکل حکومت برای خود را تشکیل یک کردستان بزرگ میدانند و معتقدند که منابع سرشاری که این منطقه دارد برای خود کفایی آنان کافی است. باز هم تاکید میکنم که هرکسی هر نظری دارد محترم است. طبق الفبای جامعه شناسی اما برای اجرای این یا آن نظر سیاسی احتیاج به یک سازماندهی و مثلا حزبی است که بتواند یک فکر سیاسی را نمایندگی کند. بنا بر این صرفنظر از اینکه تک تک هموطنان عزیز کرد ( نگارنده خود نیمه کرد میباشد) چه می اندیشند، حرف آخر را احزاب سیاسی آنها خواهند زد و کلی گویی که خلق کرد چه میخواهد و یا چه نمیخواهد نه در صلاحیت هیچیک از ماست و نه کسی سخنگویی یا قیمومیت این عزیزان را به ما داده است که بنام آنها اظهارنظر کنیم. بنابراین اگر میخواهید صرفا تحلیل سیاسی از گذشته، حال یا آینده هر اجتماع انسانی بدهید باید اول ببیند که ایا جریان فکری در جایی سازماندهی شده یا در شخصیت مشخصی دارد یا نه و مشخصا آنها را تحلیل کنید. در مورد فلسطین مثلا شما باید سازمان حماس و فتح و یاسر عرفات (که دیگر وجود ندارد) را تحلیل کنید. چرا که صرفنظر از اینکه تک تک فلسطینی ها چه می اندیشند تنها توسط همین گروهها و شخصیتها نمایندگی و سرنوشتشان تعیین تکلیف میشود نه آرزوی این و آن. در مورد کردستان ایران حزب دموکرات کردستان (که خود به شاخه هایی تقسیم شده است) ، کومله؛ پژاک از جریانهایی تعیین کننده هستند و دکتر قاسملو که کشته شد و شخصی با کاریزمای او فعلا موجود نیست. در نوشته شما هیچ تحلیلی از این گروهها و اهداف و خواسته هایشان بچشم نمیخورد و صرف کلی گویی است. معلوم نیست که فرضهای شما از کجا میاید. و اصلا تحت همین عنوان فدرالیسم هم بعید میدانم که همه این احزاب که شما باز بطور کلی به ان اشاره میکنید و حتی خود شما یک درک وجود داشته باشد. آیا میدانید که "خودمختاری کردستان" شعار اصلی بیشتر همین گروهها بود و حالا فدرالیسم مد شده است؟ اصلا میدانید فرق این دو از نظر این گروهها چیست. میدانید که فرق سیستم غیر متمرکزی که حزب مشروطه یا برخی از چپ ها میخواهند با فدرالیسم چیست و اشکالش کجاست؟ چنانکه اشاره شد نظر یا آرزوی شخصی یا تک تک افراد نمیتواند تعیین تکلیف یا تحلیلی از کل کرد و کردستان باشد. پس آنچه که شما خود به آن انتقاد میکنید بهتر است در مورد خود بکار ببرید یعنی از خود یک فرض غلط نگذارید و بعد هم وقت و انرژی خود را برای رد کردن آن تلف نکنید.
از آن گذشته متاسفانه بیشتر کسانی که برای کردها کاسه داغ تر از آش میشوند کوچکترین توجهی به این موضوع نمیکنند که مثلا خود احزاب کرد چقدر دموکرات و معتقد به حقوق انسانی و مثلا زنان هستند و چرا آنها را مورد عتاب و خطاب قرار نمیدهند؟ آیا تاکنون یک زن که سخنگوی این گروههای کرد باشد یا یک مسئولیت درجه دوم سوم داشته باشد دیده اید. آیا سرنوشت زنان کرد برایتان مهم نیست و ارزش انشا نوشتن ندارند؟ آیا میدانید خود گروههای کرد هیچ اتحاد عمل و یگانگی حتی برای خودمختاری یا فدرالیسم با هم ندارند و نظر شما عالیجنابان خارج از گود تنها بیان آرزوی شخصی است و نه واقعیتها. در همین در کردستان عراق هم معلوم نیست که اگر امریکا نبود تنها طالبانی و بارزانی چه بلایی سر هم نیاورده بودند، چنانکه پیشمرگهایشان بارها با هم جنگ و خونریزی داشته اند، وای بحال اینکه این رهبران قدرت و مالطلب با بقیه عراقی ها چه خواهند کرد و برعکس. برایشان مهم نیست که ملت بیچاره کرد با این احزاب و شخصیت های عقب افتاده که اگر به قدرت برسند کنار گذاشتنشان کار حضرت فیل است چه بر سرشان خواهد امد. توجه ندارند که فدرالسیم آلمان یا امریکا با کشورهایی که روابط عقب افتاده کردستان ایران و عراق و ترکیه را دارند اصلا قابل مقایسه نیست و تاریخ این فدرال ها هم هیچ ربط و شباهتی به وضعیت کردستان ندارد. آقای ملکوتی توجه کنید که کردستان عزیز ما همان است که هنرمند بزرگ کرد بهمن قبادی در زمانی برای مستی اسبها به تصویر میکشد. زخم دیده و تکه پاره، غرق در فقر، بی سوادی عقب ماندگی و سرشار از ستم جنسی و اقتصادی توسط خود کردها بهم. چگونه میخواهید این کردستان امروز ظرفیت جمهوری فدرال آلمان را از خود نشان دهد. کردها را گوشت دم توپ نکنید. پشتشان را با این بحث های غیر واقعی با امثال بارزانی ها و طالبانی های مکار خالی نکنید و بعد هم بگویید خودشان خواستند. خودشان کسی نیست جز همین احزاب عقب مانده کرد نه تک تک کردها. ما هنوز قدمهای بزرگی برای طرح این آرزوهای بزرگ باید برداریم. کاش بجای روی هم را کم کردن و شعار دادن کمی مطالعه و بررسی میکردیم ....
۳۱۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۸۹
٣۱۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹
|