متن سخنرانی امید حبیبی نیا در اجلاس جانبی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۵ مهر ۱٣٨۹ -  ۷ اکتبر ۲۰۱۰


اخبار روز - گزارش دریافتی: متن سخنرانی امید حبیبی نیا در کنفرانس جانبی پانزدهمین اجلاس شورای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، بیست و هشتم سپتامبر 2010 در باره وضعیت روزنامه نگاران و آزادی بیان در ایران، امید حبیبی نیا روزنامه نگار و پژوهشگر ارتباطات است که از سال 1369 کار حرفه ای خود را آغاز کرده، وی عضو هیئت موسس و دبیر انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایران است.


نگاهی به وضعیت آزادی بیان و روزنامه نگاران در ایران
آزادی بیان و روزنامه نگاران در ایران در تاریخ معاصر ایران همواره وضعیت وخیمی داشته اند اما شاید به اندازه هیچ زمان دیگری در حد یک سال گذشته در معرض خطر قرار نداشته اند.
حکومت جمهوری اسلامی در یک سال گذشته، سیاه ترین برگ تاریخ را به وضعیت روزنامه نگاران و آزادی بیان افزود که شاید در گستره ای متفاوت تنها با سالهای پس از کودتای نظامی علیه دولت قانونی محمد مصدق و سرکوب و قتل عام روشنفکران و مخالفان در دهه هشتاد توسط هر دو جناح جمهوری اسلامی قابل مقایسه باشد.
در یک سال گذشته، پس از نمایش انتخابات ریاست جمهوری دهها هزار نفر از مردم، روشنفکران، روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان، فعالان حقوق بشر، فعالان سیاسی و حقوق زنان، اقلیت های مذهبی و قومی و مخالفان بالفعل و بالقوه حکومت بازداشت، مورد شکنجه و تجاوز یا آزار جنسی قرار گرفتند و برخی نیز ناپدید شدند.
حداقل صد و پنجاه نفر از مردم در هنگام تظاهرات مسالمت آمیز در خیابانها هدف تیراندازی نیروهای نظامی قرار گرفته و جان باخته اند، هزاران نفر دیگر نیز مجروح شده اند، برخی از جان باختگان توسط تک تیراندازهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات با شلیک مستقیم به قلب یا سر آنها هدف قرار گرفته و کشته شده اند.
دهها هزار نفر ناچار به ترک خانه و کاشانه شدند و یا پنهان شدند و یا با تحمل مصائب فراوان از مرزها گریخته و در کشورهای دیگر پناهی جستند.
برای دهها زندانی سیاسی حکم اعدام صادر شد و برخی از زندانیان سیاسی نیز اعدام شدند، احکام سنگین مجازات برای روزنامه نگاران و فعالان سیاسی، زنان و حقوق بشر به منظور پراکندن رعب و وحشت در میان فعالان و روزنامه نگاران در دستور کار دستگاه قضایی جمهوری اسلامی قرار گرفت.
جمهوری اسلامی با تدارک دهه هشتادی دیگر در پی آن بوده است تا بار دیگر با یک دست کردن حاکمیت خود، به منظور استمرار حکومتی که تنها با سرکوب و کشتار مردم و مخالفان پابرجا می ماند، جنبش اجتماعی که در یک دهه گذشته در کشور بالنده شده و با مظاهر این حاکمیت مخالفت می کند را از میان بردارد.
من در اینجا می کوشم تا به اختصار وضعیت آزادی بیان و روزنامه نگاران را در یک سال گذشته با برشمردن برخی از جنبه های شاخص در چند بخش مجزا نشان دهم:

الف- وضعیت کلی آزادی بیان:
جمهوری اسلامی از دو سال پیش از موعد نمایش انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1388 در تدارک سرکوب مردم و مخالفان بوده است.
سپاه پاسداران و بسیج مانورهای مقابله با ضدشورش خود را از دو سال قبل آغاز کرده و حتی برای مقابله با جنگ داخلی و مقاومت مسلحانه نیز مانورهای بسیاری برگزار کرده بودند.
هماهنگی بین ارگان های مختلف امنیتی- قضایی و تبلیغاتی رژیم برای سرکوب از لحظه شروع رای گیری از مدتها قبل طرح ریزی شده بود.
فهرستی از فعالان سیاسی و اجتماعی، روزنامه نگاران و مخالفان بالفعل یا بالقوه رژیم شامل بیش از چهار هزار نام در دست ماموران امنیتی سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات بود که دستگیری آنها حتی قبل از به پایان رسیدن نمایش انتخابات آغاز شد.
در فاصله بین 22 خرداد تا پایان شهریور 1388 بیش از ده هزار نفر تنها در تهران دستگیر شدند که اغلب شامل روزنامه نگاران، وبلاگ نویس ها، روشنفکران و هنرمندان، دانشجویان، زنان و فعالان سیاسی و اجتماعی می شدند. در این میان البته هزاران نفر نیز در تظاهرات خیابانی که در بهار و تابستان همان سال بازداشت شده بودند وجود داشتند.
برخی از این بازداشت شدگان در تظاهرات ماهها بدون آنکه بازجویان فرصت بازجویی از آنها داشته باشند بلاتکلیف باقی ماندند و تنها تجمع و فشار خانواده های آنان سبب سیر مراحل قضایی یا آزادی با قید وثیقه های سنگین شد.
در این میان بازداشت شدگانی که سابقه بازداشت قبلی داشتند یا نام آنها به واسطه فعالیت های سیاسی و اجتماعی در فهرست سیاه ارگان های سرکوب قرار داشت در موقعیت خطرناک تری قرار گرفتند.
برخی از این افراد که سابقه هواداری از جریانات سیاسی مخالف در دهه هشتاد را داشته و سابقه زندانی سیاسی در آن دهه را داشتند با شکنجه های وحشیانه و فشار شدید برای اعتراف علیه خود روبرو شدند، به دانشجویان چپ و فعالان سیاسی چپ گرا اتهام الحاد که بنا بر قوانین جزائی جمهوری اسلامی می تواند مجازات مرگ داشته باشد اضافه شد، برخی دیگر نیز با اتهام محاربه که مجازات مشابهی دارد، روبرو شدند.
در حالی که بازداشت شدگان تظاهرات با انواع شکنجه های روانی- جسمانی از جمله تجاوز و آزار جنسی روبرو بودند، برخی از کسانی که در به اصطلاح انتخابات گذشته رای نداده بودند حتی با شکنجه های وحشیانه تری روبرو می شدند.
در موارد بسیاری خانواده، همسر یا حتی دوست پسر/ دختر روزنامه نگار، فعال اجتماعی و سیاسی به عنوان گروگان توسط ماموران امنیتی بازداشت می شدند تا فرد مذکور ناچار به تسلیم خود شود یا حتی بازداشت و شکنجه این افراد وسیله ای برای واداشتن زندانی سیاسی به اعترافات دروغین علیه خود و دیگران بوده است.
در موارد بسیاری شکنجه های وحشیانه منجر به صدمات شدید روانی و جسمانی از جمله فلج، سکته قلبی یا انواع اختلالات روانی بالینی در میان بازداشت شدگان شده است و حداقل پانزده مورد گزارش از مرگ زیر شکنجه وجود دارد.
همچنین از سرنوشت دهها نفر از بازداشت شدگان در تظاهرات یا کسانی که در منازل و محل کار خود پس از 22 خرداد 1388 دستگیر شده اند خبری در دست نیست.
علاوه بر صدور حکم اعدام برای برخی از فعالان سیاسی و اجتماعی از جمله فرزاد کمانگر معلم بوکانی، برای دهها زندانی سیاسی دیگر از جمله بازداشت شدگان تظاهرات روز ششم دی ماه (عاشورا) حکم اعدام به اتهام محاربه یا الحاد صادر شده است.
در ماههای اخیر نیز بازداشت اقلیت های قومی و مذهبی تشدید یافته است و دهها تن از رهبران بهائیان به همراه تعداد بسیاری از مسیحیان، سنی ها و یا پیروان کیش و فرقه های مذهبی از جمله دراویش گنابادی در کنار چپ ها بازداشت شده اند که از سرنوشت برخی از آنها هیچ اطلاعی در دست نیست.

همزمان با سرکوب گسترده و لجام گسیخته جنبش اعتراضی، سرکوب در عرصه اطلاع رسانی و رسانه ها نیز گسترش یافت.
کاهش سرعت و تشدید فیلتر اینترنت به منظور قطع دسترسی مردم به اخبار و اطلاعات مربوط به وقایع جاری و همچنین انتشار اخبار تظاهرات و مخالفت عمومی با رژیم از سویی و انتشار گسترده پارازیت روی فرکانس شبکه های تلویزیونی ماهواره ای بخشی از توطئه از پیش طراحی شده سرکوب مردم بود.
از سوی دیگر سپاه پاسداران با حمله گسترده به سایت های اینترنتی و حتی ای میل و فیس بوک مخالفان تلاش کرد تا فعالیت روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و اجتماعی را مختل کند و از سوی دیگر با انتشار ضد اطلاعات و اخبار جعلی فضای اطلاع رسانی در جنبش اعتراضی را مخدوش سازد.

ب: وضعیت روزنامه نگاران و رسانه ها:
از 22 خرداد سال گذشته تا به امروز نزدیک به دویست روزنامه نگار ایرانی و چند روزنامه نگار خارجی بازداشت شده اند.
نام بسیاری از این روزنامه نگاران از پیش در فهرست افرادی که باید بازداشت شوند قرار داشته است، این در حالی است که همگی این روزنامه نگاران تنها وظایف عادی و حرفه ای خود را انجام داده و اغلب در رسانه های دارای مجوز و تحت نظارت در جمهوری اسلامی به فعالیت می پرداخته اند.
نردیک به پنجاه روزنامه نگار ایرانی هم اکنون در بازداشت هستند و بیش از صد نفر نیز با سپردن وثیقه های سنگین که گاه سر به نیم میلیون یورو می زند موقتا تا زمان صدور حکم آزاد و در واقع گروگان دستگاه قضایی هستند.
اغلب این روزنامه نگاران تحت شکنجه های وحشیانه برای واداشتن به اعترافات دروغین علیه خود و دیگران قرار گرفته اند.
بازجویان از این روزنامه نگاران می خواهند که به ارتباط و دریافت پول از سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دیگر از جمله آمریکا، بریتانیا و اسرائیل اعتراف کنند.
به تصمیم و تبانی برای سرنگونی قهر آمیز نظام اعتراف کنند و به داشتن رابطه جنسی با دیگران و به ویژه مخالفان سرشناس یا برخی از اصلاح طلبان اعتراف کنند.
بسیاری از این روزنامه نگاران از جمله احمد زید آبادی، عیسی سحرخیز، بهمن احمدی اموئی، احمد رضا تاجیک و هنگامه شهیدی در شرایط جسمانی بسیار بدی به سر می برند و در معرض خطر جدی قرار دارند.
هرگونه اعتراضی یا برملاء کردن شکنجه هایی که برآنها روا داشته شده است از سوی آنها منجر به تشدید شکنجه و فشار برآنها و بدتر شدن وضع آنها می شود از جمله پس از انتشار اخباری مبنی بر آزار جنسی یک روزنامه نگار ایرانی، خواهر و برخی دیگر از اعضای خانواده وی بازداشت شدند مورد تهدید، توهین و آزار و شکنجه قرار گرفته و خود وی نیز در معرض شکنجه و فشار بیشتری از جمله قطع ملاقات و انتقال به سلول انفرادی قرار گرفت.
بیش از پنجاه روزنامه و مجله از سال گذشته تعطیل شده یا انتشار آنها متوقف شده است.
دهها سایت اطلاع رسانی فیلتر شده اند و صدها وبلاگ نیز مسدود شده اند.
بیش از پنجاه روزنامه نگار ایرانی هم اکنون در داخل کشور مخفی شده و همچنین با افزایش فشارها و بیکار کردن روزنامه نگاران از کار یا ممنوع شدن آنها از کار، دهها روزنامه نگار دیگر در حال تلاش برای خروج از کشور هستند.
از 22 خرداد سال گذشته تا کنون حداقل صد و پنجاه روزنامه نگار ایرانی از کشور گریخته اند که نیمی از آنها هنوز در کشورهای همجوار یا کشورهای دیگر در وضعیت نامساعدی به سر برده و همچنان در خطر و معرض تهدید نیروهای امنیتی قرار دارند.
فیلمسازان، مستند سازان، نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران بسیاری در یک سال گذشته بازداشت شده یا ممنوع از کار شده اند، بسیاری از این افراد ممنوع الخروج هستند و فهرستی از بیش از دویست هنرمند ممنوع از کار در صدا و سیمای جمهوری اسلامی وجود دارد.
انتشار کتاب یا محصولات فرهنگی از جمله آلبوم های موسیقی با محدودیتهای گسترده تری روبرو بوده است و سانسور گسترده و کاملا آشکار در عرصه های مختلف خود را نمایان می سازد.
ج- چشم انداز کنونی:
در حالی که آزادی بیان و روزنامه نگاران ایرانی در داخل کشور با یک دست شدن حاکمیت در معرض خطر جدی هستند در خارج از کشور، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و اجتماعی از سوی وابستگان به هر دو جناح حاکمیت مورد تهدید یا فشار آشکار یا پنهان قرار دارند.
آزادی بیان برای روزنامه نگاران ایرانی حتی در خارج از کشور نیز با مبارزه برای حفظ استقلال و شرف حرفه ای و چشم پوشیدن از مزایای همکاری با رسانه های طرفدار یکی از جناح های اصلاح طلب یا محافظه کار معنا می یابد.
در حالی که بسیاری از فعالان اجتماعی و حقوق بشر از جمله شیوا نظرآهاری با احکام سنگین و اعجاب آوری روبرو هستند، روزنامه نگاران نیز در نوک پیکان حملات برنامه ریزی شده و سازمان یافته دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی هستند.
کمتر روزی است که خبری از بازداشتی تازه، شکنجه و یا متواری شدن روزنامه نگاری به گوش نرسد، روزگار سیاه روزنامه نگاران ایرانی که با سانسور آشکار و پنهان در رسانه های تحت کنترل هر دو جناح جمهوری اسلامی دست به گریبان بودند اکنون با خطر نابودی، در سیاه ترین ایام خود قرار دارد.
اکنون دیگر صحبت بر سر سانسور یا سرکوب که امری بدیهی در جمهوری اسلامی است نیست، مسئله بر سر بودن یا نبودن یا مرگ یا زندگی است.


ویدئو: www.youtube.com