از : شقایق ت
عنوان : سپاسگزاری و یادآوری
با درود به رفیق سامع عزیز و گرامی
در طی این ماهها، بارها گزارشی از چند ماه پرتلاطم را خوانده ام
و هر بار به نکته هایی تازه دست یافتم
درواقع تعمق در لحظه لحظه های آن سالها میتواند دستاوردهای جالب توجهی داشته باشد که راهنمای گام بعدی مهم و موثری باشد ، همان گامی که در زمان کنونی بایستی برداشته شود.
در بخش نظرات شما اینگونه نگاشته اید:
"در مورد جنبش پیشتاز فدایی خیلی کار نکرده وجود دارد که من هم به سهم خود در حال انجام بخشی از این کارها هستم و امیدوارم بتوانم آن در طی یک سال آینده تکمیل کنم"
خواستم یادآوری کنم که به گذر سبکبال نسیمی شش ماه گذشت و تنها شش ماه به موعد نویدی که داده اید باقی مانده است
بیصبرانه و مشتاق با دلی پرشور و سراسر ایمان و وفاداری به مسیر سازمان چریکها و جنبش فدایی لحظه لحظه در انتظاریم تا بخش تکمیلی مطالبتان را بخوانیم و بر لوح خاطر تاریخ ثبت نماییم.
با درود به تمام شهدای راه آزادی
و درود به تمام آزادیخواهان
و با سپاسی پرمهر از شما رفیق گرامی مهدی سامع
استوار و همواره تندرست و پیروز باشید
شقایق
٣۵۶٣۱ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۹
|
از : مهدی سامع
عنوان : سپاس فراوان از همه شما
با سلام و درود به همگی شما که اظهار نظر کردید.
تمامی نظرات ارایه شده برای من قابل استفاده و هر یک به دلیلی آموزنده است.
بدیهی است که موضوعات بسیاری در مورد آن چند ماه طولانی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. من به مواردی پرداختم که یا در آن نقش فعال داشتم و یا درگیر آن به نوعی بودم که از نگاه من طرح آن می تواند سودمند باشد. حرکتهایی هم وجود داشته که من در آن شرکت داشته ام مثل گردهمآیی ۱۴ اسفند در احمد آباد که گرچه من هم در آن نقشی داشته ام، اما هر چه فکر کردم موضوع مهمی که طرح آن را لازم بدانم به خاطرم نیامد.هرچند که مطمئن هستم که در آن حرکت هم نکات قابل تامل وجود داشته که امیدوارم کسانی که در مورد آن اطلاع دارند بنویسند. حرکتهای دیگری هم از جانب سازمان انجام شده که من در آن نقشی نداشتم و اطلاعی هم از آن نداشتم و یا اگر در آن زمان شنیده بودم اکنون فراموش کرده ام. همین جا یک تصحیح مهم هم در متن لازم می دانم. نام مسئول هیات مذاکره کننده از جانب دولت آقای دکتر رسولی است که من به اشتباه دکتر ساعی نوشتم.
در مورد جنبش پیشتاز فدایی خیلی کار نکرده وجود دارد که من هم به سهم خود در حال انجام بخشی از این کارها هستم و امیدوارم بتوانم آن در طی یک سال آینده تکمیل کنم. بعضی از سوالهایی که در اظهار نظرات مطرح شده در این سری کارها پاسخ داده می شود.
یک بار دیگر از همه دوستان و رفقا و خانمها و آقایانی که نظر خود را مطرح کرده اند سپاسگزاری می کنم...
٣۱۵۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣٨۹
|
از : بهزاد عباسی
عنوان : ... اگر عنصر فدایی لب به سخن بگشاید
با تشکر از رفیق سامع، برای گزارشی که به رشته تحریر در آورده، به نظر من اما این گزارش کاملتر میشد اگر ایشان به خطاهای خود نیز اشاره ای میکردند.
متأسفانه تعداد فدائیانی که اقدام به نوشتن خاطرات نمودهاند قابل توجه نیستند و این امیدواری وجود دارد که بقیه آنانی که از نسل اول فدائیان بجا ماندند و حتا رفقای نسل دوم نیز به این مهم بپردازند. جنبشی که از درون فعالیتهای سیاسی سالهای ۳۰ شمسی و بر پایه ایمان به راهی که در پیش گرفته بود سر بر آورد، جنبشی که بعد از زدوبندهای سیاسی قبل از کودتای ۳۲ و بعد از آن به عنوان یکی از حرکتهای اعتراضآمیز و قبل از هر چیز به عنوان یکی از معدود جنبشهای ملی و چپ پا به عرصه حضور سیاسی گذاشت و جنبشی که در دوره ای از تاریخ پر تلاطم کشورمان جوابگوی نیازهای سیاسی_ اجتماعی بخش وسیعی از قشر تحصیلکرده و روشنفکر جامعه بود و جنبشی که در روند زندگی پر سوز و گداز خود بارها طعم تلخ شکست و شیرین پیروزی را با تمام وجود آزمایش کرده است، طبیعتاً دارای آن چنان خصایلی است که هر چند وقایعنگاران و تاریخ نویسان، دوستان و دشمنان در بارهاش بنویسند باز هم چیزی کم دارد که آن چیز فقط و فقط از زبان خود عنصر فدایی شنیدنی است. اگر این پدیده _ فدائی _ به زبان بیاید با این جملات شروع میکند... ۸ ساله بودم که انقلاب شد با تنی خونین و روحی سرکش از درگیریهای خیابانی و از خانه های تیمی، از سلولهای اوین، قصر، قزلقلعه به امواج میلیونی مردم پیوستم، تازه بعد از فضای خفقان محمد رضاشاهی داشتم تمرین مطالعه و کار سیاسی میکردم، همه جور آدمی را دنبال خود کشیده بودم چون وطنپرست و عدالتخواه بودم و چون قافلهای شده بودم که سر باز ایستادن نداشت چون حرفم و مرام و عقایدم را با عزیزترین سرمایهام پاسداری میکردم و حاضر بودم برای رسیدن به هدفم برای مردم عمل کنم فدا بشوم و فدا کنم، چون از جنس دیگری بودم اما جوان بودم میبایست هنوز آبدیدهتر میشدم، بدخواهانم این امکان را به من دادند باز هم زندان باز هم حبس و این بار تعزیر الهی، همه را به جان خریدم چون میدانستم کیستم و چه میخواهم. میدانستم چه میخواهم؟ وقتی به سرچشمه زلالی که عملاً موجود اما گلآلود و متعفن بود رسیدم از درون و نه از بیرون آبدیده شدم اما اول در خودم فرو ریختم از آن فرو ریختنی که پاره تنم را جدا کرده بود دهشناکتر بود این بار ضربه نه به هیکل دایناسور گونهام که به گیجگاهم و مغز کوچکم وارد آمده بود، تکانی خوردم آنچنان که ناخواسته اجزای ترکخورده را نیز از دست دادم یا از دستم گرفتند، اما من باز هم سر بلند کردم سر به تو بودم نگاهی از درون به بیرون و از بیرون به درون، در درونی زخمی و رنج کشیده اما صیقلیافته نوری دیدم که سوسو میزد، چشمک میزد، کم سو میشد اما خاموش نمیشد گفتم با تو چه کنم گفت به خانه بنگر هراسان است، ملتهب است تاریک است مرا به خانهام ببر، من در اینجا میسوزم و فنا میشوم اما در آنجا میسوزم فدا میشوم گفتم فدا و فنا که نور را خاموش میکند تو باید روشن کنی نور بیافشانی در شب سرد میهن گرمی هدیه کنی گفت پس بیاموز و یاد بگیر که مرا خوراکی شایسته تأمین کنی تحقیق کن، نگارش کن، جدل کن، اما قبل از هر چیز مرا و خودت را بساز، ساختنی از آن دست که دوباره سنگ بر سنگ نهیم طرحی نو پی افکنیم و برای ماندن و زنده ماندن مسلح شویم به نوشداری زندگی به اکسیر و کرامت انسانی که چون جنگل آزاده روئیده و آزاده اما زنده خواهد ماند گفتم پس رهایی من کو؟ من بیمعنا میشوم گفت نه! تو برای زندگی آمدی، آمدی به زندگی جان دادی و زنده شدی پس زنده باش تو خود را پیش از اینها از طریق نفی خود جاودانه کردهای چه بخواهی و چه نخواهی زنده خواهی ماند از گذشته تا هنوز... جامهای دیگر به تن کن تا زندگی را فریاد کند، چه زندگی با هیچ تیغی نمیمیرد تکه تکه هم که بشود، میشود زندگیها...
٣۱۴۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱٣٨۹
|
از : امیر ابراهیمی
عنوان : یک راهنمایی و تقاضا.
دوستان و رفقایی که با هرگونه دلبستگی به جنبش فدایی اظهار نظر و انتقاد میکنند از مبنای صداقت و دلسوزی است پاسخ و یا توضیح چند سطری هم نمیتواند راهگشا باشد اما میشود رشته های پیوند را محکمتر کند و طیف فدایی را که بنظر من وسیع ترین و موثرترین نیروی چپ در عصر حاضر ایران میباشد را پویاتر نموده و در آینده به انسجام آن علیرغم تفاوتهای نظری یاری رساند.به این خاطر توصیه میکنم از سایت سازمان دیدن نموده و کتاب تداوم را مطالعه کنند http://www.fadaian.org/تا پروسه انشعابات در سازمان بیشتر آشنا شوند و برای طرح سوال و گرفتن پاسخ به صفحه مهدی سامع در فیس بوک مراجعه کنندhttp://www.facebook.com/#!/profile.php?id=۱۷۸۸۷۰۹۲۷۳
٣۱۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱٣٨۹
|
از : مجید آژنگ
عنوان : ناگفته ها را باید گفت
با تشکر از رفیق مهدی سامع و با امید به اینکه در آستانه چهلمین سالگرد بزرگ و پرشکوه تولد فدائی که متاسفانه پایانی غم انگیز داشت ، سایر رفقا نیز سکوت را شکسته و برای ثبت در تاریخ مشاهدات خود را بدون در نظر گرفتن سود و زیان ناشی از آن ، بی پرده علاقهمندان و دوستداران جنبش فدائی را در جریان بگذارند .
واما سئوالی که از رفیق سامع دارم این است که چه کس یا کسانی در راس سازمان بودنند و آیا این رهبری واقعا وجود خارجی داشت ؟ شما که خیلی از رفقا را نام بردید چرا در این مورد سکوت می کنید ؟ دلیل این کار چیست ؟
پیروز و سربلند باشید
٣۱۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣٨۹
|
از : سیما محسنی
عنوان : دفاع از آرمانهای مردم در برابر هجوم ارتجاع
وستانی که به مقابله قهرآمیز نیروهای انقلابی در سال ۱۳۶۰ در قبال هجوم وحشیانه ارتجاع حاکم ایراد میگیرند توجه داشته باشند و از یاد نبرند که رژیم خمینی از اولین
روزها و ماههای بعد از پیروزی عملیات حذف خونین فیزیکی نیروهای دمکراتیک را آغاز کرده بود ولی نیروهای مذکور با کمال درایت و صبر تمام این فشارها را تحمل کردند تا
شاید رژیم حداقل به وعده های داده شده خمینی در پاریس عمل کند و آزادیها را پاس دارد اما ارتجاع جز با نابودی کامل نیروهای دمکراتیک سر پا نمی ماند این بود که کمر
به سلاخی ۱۳۶۰ زد و این مجاهدان و فداییان تنها به وعده خود در فاع از انقلاب و خلق عمل کردند و از هیچ زاویه ای قابل سرزنش نیستند و این خیلی بی انصافی است
که به جای ستایش این قهرمانان خلق و تاریخ ایران آرزو کنیم که ایکاش آنها نیز در قبال هجوم ارتجاع خفقان میگرفتند.
رزم آن قهرمانان هنوز تا سرنگونی ارتجاع حاکم و برقراری دمکراسی و عدالت اجتماعی ادامه خواهد داشت.
٣۱۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣٨۹
|
از : سلام آقای مهدی سامع .
عنوان : سمت گیری نیرو های ما همیشه یک طرفه بوده است. یعنی وقتی موضوعی را بر رسی می کنیم فقط عیب دیگران را می یبینیم
و این کار بسیار خطر ناک است. زیرا انسان را از حقیقت یک موضوعی دور می سازد. وقتی ما عیب دیگران را می جوییم ده ها عیب پیدا می کنیم. دیگران هم وقتی عیب ما را می جویند ده ها عیب پیدا می کنند. ولی عجیب است که هیچ وقت خودمان عیبی در خود نمی بینیم. و این فاجعه بار است. متأسفانه شما هم نتوانسته اید خود را از این بلا برهانید.
در مواردی تاکتیکی و مقطع ای حق دارید. اما شما نمی توانید بخاطر این حق داشتن اصل مسئله را زیر سئوال ببرید.
اصل مسئله تن به جنگ ندان بود. سازمان فداییان اکثریت با بر زمین گذاشتن اسلحه جان هزاران جوان با استعداد ایرانی را از قتل عام نجات داد. یعنی همان کاری را کرد که دیگران نکردند. شما اگر نتوانید این را ببینید، ظلم بزرگی به خود و دیگران کره اید. اگر نتوانید این را ببینید باید گفت متأسفانه دچار لجبازی گشته اید و این شایسته یک انسان مبارز نیست.
ولی در کل از اینکه این خاطرات را می نویسید و در اختیار دیگران می گذارید کاری نیک و مفید است و جای تشکر دارد.
موفق باشید
٣۱۴۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣٨۹
|
از : کیوان ..
عنوان : جنبش فدائی و حقیقت گوئی
با تشکر از جناب آقای مهدی سامع برای بیان خاطراتشان و پیگیری مبارزه شان و خط اصولی سازمانشان که ادامه راه شهدای فدائی می باشد. گرایش به ارتجاع مذهبی خمینی بزرگترین ضربه را به حیثیت و اعتبار فدائیان خلق وارد نمود. امیدواریم شما فرصت کافی داشته باشید تا بیشتر در باره این وقایع بنویسید و روشنگری نمایید. پیروز و سر فراز باشید
٣۱٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۹
|
از : امیر ابراهیمی
عنوان : آقای مهرانی؟
فضیلت مورد نظر خود را بیشتر توضیح دهید تا ما از گمراهی و ظلالت به در اییم.
سی سال مبارزه با حکومت اسلامی و ده ها هزار کشته که به انحطاط و فروپاشی حکومت اسلامی منجر شده نتیجه چه کار کردی و یا بقول شما فضیلتی بوده؟
چه نیرویی شاخ به شاخ حکومت اسلامی در عرصه های سیاسی و نظامی ایستاد تا امروز که مادر بزرگ و خاله خانم بنده هم مخالفت خود با حکومت را علنا ابراز میکنند!!!!
٣۱٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۹
|
از : بایک مهرانی
عنوان : برای آقای ابراهیمی
جناب آقای امیر ابراهیمی صرف «رادیکال » بودن یک فرد یا گروهی «فضیلت» محسوب نمیشود .در ایران و جهان «رادیکالتر» از مجاهدین هم وجود دارندکه بسیار در عملکرد های خود بار «منفی» کسب کرده اند. باید دید «رادیکالیزم» مورد نظر شما از کجا سرچشمه میگیرد؛مذهب یا دموکراسی و هومانیسم و در کدام سمت و رو میرود.
٣۱٣٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۹
|
از : امیر ابراهیمی
عنوان : تعجب ۱میکنم !!
کسانی که حافظه اشان خوب کار میکند و خوب هم تحلیل میکنند چرا نمیتوانند بفهمند که مجاهدین خلق یک نیروی رادیکال هستند که در برنامه و عملکرد خود تمام مطالبات دمکراتیک را مانند نیروهای چپ و سوسیالیست دنبال میکنند و اگر نیروهای دیگری هستند که دارای این برنامه و عملکرد هستند نام ببرید تا نه تنها مهدی سامع بلکه تاریخ بداند که موانع اتحاد نیروهای دمکراتیک و آزادیخواه چه بوده است.
٣۱٣۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۹
|
از : احمد فدایی
عنوان : ضرورت تفکیک تحلیل و شرح وقایع
ممنون آقای سامع
کار خوبی کردید که نوشتید ولی خیلی بهتر بود یا به وقایع می پرداختید یا به تحلیل هایتان. خیلی ها ممکنست از وقایع نتیجه دیگری بگیرند و تمرکز روی وقایع از بین برود. تحلیل های شما را همه میشناسند ولی وقایع اگر توسط همه مطرح شود میتواند به دقت تحلیل ها هم رهنمود شود
من نمیدانستم که شما در آندوره اینقدر با آقای فتاپور نزدیک بوده اید و با هم کار کرده اید. آنچه در نوشته شما برایم جالب بود این بود که در این نوشته با وجود اختلاف نظرتان با ایشان به نظر میاید نسبتا منصفانه برخورد کرده اید و از نوشته شما ادم این نتیجه را میگیرد که ایشان با آن سن کم چقدر آدم پرتوانی بوده و چه حیف که چنین آدمهای پرتوانی در کشور ما یا کشته شدند و یا به زندان و تبعید و یا در درگیری های گروهی انرژیشان به هدر رفت
٣۱٣۶۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : هومن دبیری
عنوان : آموزشهای خود به نسل امروز منتقل نما ئید
نوشته ی دوست قدیمی مهدی سامع را بسیار مفید میدانم و امیدوارم به این نوشتن ها ادامه دهد، ایشان برخلاف این بار که «فقط » و «تاندازه ای» به «بعضی » از «رویدادها» بسنده کرده و مایل به نمایش «لباس های چرکین » خودمان نشده و در مواردی که به «گمانش» برای شرائط کنونی مفید است به «گوشه هائی» از آن پرداخته ست -بهتر ست آموزشهای خود به نسل امروز منتقل نماید:
«من در این نوشته که مربوط به این دوره است قصد وارد شدن به تحلیل های دور و دراز ندارم و فقط و تا اندازه ای به بعضی رویدادها که در آن دخالت داشتم می پردازم. گرچه مایل به نمایش لباس های چرکین خودمان نیستم اما در مواردی ناچارم به میزانی که به گمانم برای شرایط کنونی مفید است به گوشه هایی از آن بپردازم و روایت خودم را مطرح می کنم و لابد دیگران هم روایت خودشان را مطرح می کنند که البته بخشی از آنها مطرح شده است. هرچند روز و روزگاری باید به بعضی رفتارهای تاسف آور به طور کامل رسید و باشد آن زمان ما و در یک شرایط دمکراتیک و در میان مردم ایران باشیم. »
چون در این نوشته مهدی سامع از زنده یاد بیژن جزنی یاد کرده وظیفه خود میدانم که نکاتی را بسیار مختصر به عنوان کامنت عرض نمایم:
- بیژن جزنی یکی از برجسته ترین فعالان معاصر ازایران که بر اساس «تئوری توطئه» بلکه براساس دید جامعه شناسانه ی خود امکان دست یافتن جریان سنتی خمینی را در چشم انداز سیاسی ایران دید و در نوشته های او موجود ست. بیژن جزنی تاکید کرده بود که امکان زیادی وجود دارد که جریان سنتی خمینی به قدرت برسد. و در صورتیکه جریان خمینی قدرت بگیرد فعالیت نیروهای چپ و ملی از زمان حکومت شاه دشوار تر میشود.
- آقای سامع و خیلی ها ، از همان زمان - سال ۵۱-۵۲ به بعد در آینده ایران جز مجاهد و قدائی آلترناتیو دیگر برای ایران نمیدید.
- ولی در آن شرائط « چپ» فقط به جنبش فدائی خلاصه نمیشد و سایر نیروها هم علیه حکومت شاه مبارزه میکردند، درهمان زندان طیف گوناگونی حضور داشتند. بخشی از فدائیان و گروه فلسطین هم از
مشی مسلحانه فاصه گرفتند.
- سقوط شاه علیرغم تمام پیچیده گیها و اسرار پشت پرده نشان داد که بیژن جزنی درایت ژرفی از مبارزات میهنمان داشت.
- دریغ که مسئولان و بازماندگان جنبش فدائی عموما از راهنمائی بیژن جزنی استفاده ی شایانی ننمودند و بجای توجه به «دشوار شدن» مبارزه زیر سلطه خمینی و توده های میلیونی و ارائه ی راهکار های مناسب شرائط جدید ، با همان روشهای قبلی به مبارزه و تشدید تضاد داخلی بین نبروهای بر آمده از قشرهای مختلف مردم ادامه داده و در ادامه با انشعابات متعدد و ضایعات وحشتناک به شراوط امروز پرتاب شدیم.
آقای سامع ! برای حکومت خمینی فرق نمی کردد که شما چه میگوئید و بکدام جریان تمایل داشتید:
شما حافظه بهتری در نگهداری وقایع جنبش دارید و میدانید که هزاران نفر در حکومت بعداز انقلاب شهید شدند و به گروههای مختلف وابسته بودند:
*سعید سلطانپور ها - فدائی اقلیت
* شکرالله پاکنژاد ها - جبهه ی دمکراتیک ملی
* انوشیرپان لطفی ها - فدائی اکثریت
* محمد سعادتی ها -مجاهدین خلق
* شهاب الدین مهران ها - راه کارگر ( قبلا فدائی خلق)
* حمید منتظری ها -فدائی اکثریت ( قبلا راه کارگر)
* عباس صابری ها - حزب رنجبران
* حسین ریاحی ها - سربداران
* روحانی ها - پیکار
*سعید آزرنگ ها - حزب توده
* هیبت معینی ها - اکثریت ( ۱۶ آذر)
و بسیاری دیگر که به مناسبت های مختلف ترور شدند و ازمیان برداشته شدند که شخصا توان و سواد آن را ندارم که در این جا ادامه دهم
به این مجموعه نیروهای ملی و ملی-مذهبی رانیز اضافه کنید که هم اکنون در زندانها اسیرند. ولی شما هنوز از تاریخ پند نگرفته اید که ویگر ویقینا
جنبش به مجاهد و فدائی ختم نمیشود.
تمام فعالان و همکاران شورای مقاومت مانند خانبابا تهرانی ، کریم لاهیجی، بهمن نیرومند، ابوالحسن بنی صدر، دکتر متین دفتری و ..از شورای مقاومت کناره گیری نمودند ولی شما به نام «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» هنوز که هنوزست با شورای مقاومت همکاری می کنید.
ممکن ست ما را نیز ارشاد فرمائید که چگونه می توان در میان تمام نیروهای سیاسی فقط با مجاهدین فعالیت کرد و پس از ۳۲ سال از انقلاب بهمن شما به نام «سازمان چریکها ی فدائی خلق ایران» با آرم بنیان گذاران سازمان که تا سال ۵۷ در نهایت صداقت برای ایرانی آزاد و مردمی خوشببخت از جان مایه گذاردند در کنار مجاهدین خلق ( بدون هیچ توضیح و قید و شرط) به پیکار ادامه میدهید. آیا سازمان شما هنوز چریکی ست ؟
٣۱٣۶۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : بهروز بهروز
عنوان : فدایی
به هر حال، فدایی صادق ترین سمبل و تجلی جنبش چپ از روز آغاز تا کنون بوده و حتی خطاکار ترین بخش های آن بر صدها فرقه و گرایش اولترا راست و چپ و میانه ارججیت دارد. امیدوارم با نقادی علمی تاریخ این جنبش راه برای جمع شدن همه رهروان این راه باز شود. گرچه جنبش فدایی شقه شقه شده است اما روح و عصاره این جنبش که مبارزه برای آزادی و خوشبختی انسان است، روحی که از فریاد در سکوت سال های سیاه آغاز شد، زنده است. آن چه باید از آن گسست دگماتیسم و تعصب است. باید با شهامت تاریخ این جنبش را به بحث گذاشت تا به توان با تکیه بر مکانیسم های دمکراتیک مدرن آن را به جایگاه اولش برگرداند.
٣۱٣۶۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : پریسا تهرانی
عنوان : سپاسگزاری
مرسی آقای سامع عزیز
تاکنون چنین مطلب جامع و جذابی از روند فعالیتهای شما که تمام خاطراتتان را در یک دورهء تاریخی دربر میگیرد نخوانده بودم
مطلب "گزارشی از چند ماه پرتلاطم" بسیار ظریف و صادقانه و گرم نگاشته شده طوری که آدم خود را همراه با تمام آن هیجانات و فراز و نشیبها، در تمام لحظه ها در فضای آن دوران حس میکند و حتی بوی آتش و دود و خاکستر و بوی روزنامه های تازه از زیرچاپ درآمده را استشمام میکند
روزهای آتش و خون. روزهای فریب بزرگ
عجبا که تمام گروهها نیز در ابتدا فریب خوردند و زمانی که کار از کار گذشته بود و ملت بدبخت فقط در مقابل یک گزینه برای انتخاب ایستاده بود، تازه گروهها و احزابی انگشت شمار متوجه حقیقت ماجرا شدند
زمانیکه کار از کار گذشته بود
بهرحال صمیمانه از شما بخاطر یکرنگی و صداقت و پاکی دلی که دارید سپاسگزاری میکنم و امیدوارم بقیهء احزاب هم از شما بیاموزند و صداقت پیشه کنند و نه دنبال شهرت و قدرت باشند وگرنه تا زمانیکه هدف ، انحصار قدرت و تحمیل ایدئولژی حزبی باشد، و تا اینگونه تفکر قدرت طلبی حاکم است، اوضاع همین خواهدبود که هست
این روشنگریهای شما در مسیری که نسل کنونی در پیش گرفته بسیار بسیار مهم و کارساز است
امیدوارم روزی برسد که همهء پرده های تیره از مقابل چشم مردم کنار برود
حیف که سازمان چریکهای فدایی اینهمه انشعاب پیدا کرد وگرنه وضع ما در سه دههء اخیر اینی نبود که هست
اما میشه باز از نو شروع کرد
استقامت شما درس بزرگیست برای مردم بخصوص برای جوانها
همواره مقاوم و تندرست و با صلابت باشید و شاد و پیروز
باور کنید وقتی فکر میکنم ۴۵-۴۶ سال بطور پویا مبارزه کرده و همچنان بر سر آرمان خود ایستاده اید حیرت میکنم و به ایستادگی و مقاومتتان که همواره با خلوص نیت و پاکی همراه بوده، آفرین میگویم
اگر روزی امکاناتم خوب شود و اطلاعاتم بالا رود از زندگی شما با استناد به مطالب خودتان در مقالات و همین خاطراتتان، کتابی خواهم نوشت
همین هدف و آرزو مرا بس است برای زندگی کردن
٣۱٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۹
|
از : آزیتا جهان
عنوان : ممنون آقای سامع
آقای سامع ممنون از بازگو کردن دقیق آن روزهای پر تلاطم...همه را به خاطر دارم .... گرچه با شما در دیدگاههایتان مافق نیستم ... اما قدر دانی می کنم از شرح جزییات که می تواند پازل تاریخ معاصر را تکمیل کند .... خوشبختانه چپ ایران برنده قطعی ندارد که تاریخ را به نفع خود بنویسد و راه باز است برای اینکه همه ی ناگفته ها را روی سفره بریزیم ... تمام رخت های چرکمان را....بدون جانبداری و بتوانیم نقدش کنیم و با آبرو باز هم در صحنه بمانیم ... آنچه فداییان را در میان فرزندان ما سر بلند نگاه داشته ... صداقت و پاکی بوده ... خدشه دارش نکنیم ..... جوانها امروز در تهران تا مغز استخوان اصلاح طلبند ... آنگونه که شما تا بن استخوان انقلابی بودید ....به گمتنم از نمایندن این رخت های چرک تنها باید به جایی رسید که راه را برای امروز ایران باز کند و گرنه که همان تسویه حسابهای گروهی قدیمی خواهد بود
خوب باشید - آزیتا
٣۱٣٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣٨۹
|
از : ardeshir-۲۰ shomali
عنوان : گزارشی از چند ماه پر تلاطم
با سلام به همه دوستانی که احتمالا این نوشته کوتاه را در رابطه با نگاهها و یا خط مشیهای سیاسی بخصوص سالهای اول انقلاب نقد و بررسی میکنند.
آنان که در آن زمان در جریان حوادث بودند و آشنایی به جریان سیاسی و فکری موجود جامعه آن دوران دارند ،به یقین میتواند شهادت بدهند که شاید ایران آنزمان
تنها کشوری بود که در جامعه تمام خط مشیهای سیاسی وجود داشت ،اگر آنطوری که آقای سامیع مینویسند که اگر ما آن خط مشی را داشتیم و یا نداشتیم ،به اینجا نمیرسیدیم سوال پیش میاید که باید آقای سامیع جواب دهد که آیا دیگران که خط مشی و یا سیاست دیگری داشتند به کجا رسیدند؟
چیزی که همه نیروهای اپوزیسیون یا اعلام نمیکند و یا نمیخواهند اعلام بکنند این است که بگویند چون نیروی اجتماعی کافی در کنار خودمان نداشتیم روزگار ما اینگونه شد.و دلیل ذکر نکردن این حقیقت آن است که شاید کسانی از این دوستان بپرسند، خوب مگه الان چقدر نیرو کنارتان دارید که فکر میکنید شقلقمر خواهید کرد .
٣۱٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣٨۹
|
از : احمد الهیاری
عنوان : بزرگترین خدمت نیروهای سازمان به جنبش دمکراتیک مردم ایران
در صورتیکه مهدی سامع لازم بداند حاضرم وقایع کلیدی را که از قلم افتاده را برای او برشمارم تا نوشته ی خود را کامل نماید؛ ازجمله :
- اولین راه پیمائی «چپ » قبل از انقلاب از میدان اعدام شروع شد و در دانشگاه صنعتی شریف «آریامهر سابق» با بر افراشتن پرچم
سازمان چریکهای فدائی خلق ایران پایان یافت و کلی درد سر ایجاد کرد .
- شرکت سازمان در مراسم احمد آیاد و تجلیل از شادروان دکتر مصدق.
- جمع آوری اولین شماره های کار بخاطر تعریف از کلانتری ها و ارتش و انتقاد از کمیته های کذائی !
- شرکت سازمان مجاهدین در رفراندوم ۱۲ فرودین جمهوری اسلامی .
- اولین راه پیمائی و جشن اول ماه مه بعداز انقلاب و پی آمد های آن
- دزدیدن پسر آقای طالقانی توسط «غرضی»
- دستگیری محمد سعادتی بمناسبت تماس با سفارت این یا آن کشور
- درگیری در گنبد و تبعات آن
- درگیری در کردستان و تبعات آن
نطر شخصی:
- بزرگترین خدمت نیروهای سازمان به جنبش دمکراتیک مردم ایران بعداز انقلاب ، فاصله گرفتن از مشی مسلحانه بود.
- بزرگترین «جرم » - «خطا» - «سازش» -«انحراف» - «راست روی » -«دنبا له روی» و هرچه که منطقی ست و من در خود آن صلاحیت را
نمی بینم حمایت وحشتناک و بغایت غیر واقع بینانه ی بخش بزرگ سازمان «اکثریت » حمایت از بلوک خمینی و باند او بود .
- و امروز تاسف انگیز ست که بخشی بنام «سازمان » از بخشی از حکومت غدار حمایت می کند و بخشی دیگر « سازمان چریکهای فدائی خلق ایران » در «شورای مقاومت » با مجاهدین خلق همکاری می کند.
٣۱٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣٨۹
|
از : امیر ابراهیمی
عنوان : ایکاش دیگر مدعیان رهبری هم از مهدی سامع صداقت را یاد میگرفتند.
سالهاست که غلط بودن تصمیم برخی از مدعیان رهبری به قربانی شدن بهترین فرزندان این کشور منجر شده که نتیجه اش حاکمیت آدمخواران اسلامی است و
در این بین هیچکس تا کنون مسئولیت خود را به عهده نگرفته و همچنان بر درست بودن خود اصرار بیهوده دارند -
اما این مطالب من را برد به فضای پاک هواداران سازمان در آن دوره که سازمان همه چیزمان بود و برایش همه کار میکردیم و حتی تصور هم نمیکردیم که آدمهای غلط دارند از درون و مانند غده سرطانی تشکیلاتی را که میتواند مدعی قدرت و حاکمیت باشد را از درون متلاشی میکنند .......
ای کاش همه مسئولیت کارهای خود را ابتدا بفهمند و سپس بپذیرند.
٣۱٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣٨۹
|
از : باسابقه
عنوان : نچندان دلجسب
خاطرات بدون انظباط و سرسری نوشته شده. در مورد گرایش توده ای نکاتی را یاد آور می شود. توضیح نمی دهد بر چه اساسی فتاپور مسول وی شده بود. آنجا که می خواهد پای مجاهدین را پیش می کشد و نشان می دهد که مجاهدین خوش فکر بودند. مجاهدین در مبارزه ضد ارتجاعی خود خوانده(حتمآ به زعم جناب سامع بقایای فئو دالیسم)به زائده ای امپریالیستی تبدیل می شود و برای آزادی سرمایه شریک ارتجاعی ترین بخش سرمائه جهانی یعنی نئوکان ها می شود.آقا ی سامع نمی گوید که بعنوان یک کمونیست آیا در مبارزه ضد ارتجاعی می توان شریک نئو لیبرالیست ها شد. متاسفانه بخش راست سازمان فدائی آنچنان ره به بیراهه برد که متحدین با کالت رجوی(ایران- رجوی-رجوی-ایران و مریم نور تابان) و نئوکان ها مدرسین مارکسیستی گشته اند.
٣۱٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣٨۹
|