آقای علوی تبار چه می گوید؟
کوروش
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۰ مهر ۱٣٨۹ -
۱۲ اکتبر ۲۰۱۰
مصاحبه آقای علیرضا علوی تبار با سایت کلمه حاوی نکات بحث برانگیزی بود،به نظر می رسد پس از تجربه ناموفق انقلاب اسلامی و دوران به اصطلاح اصلاحات افرادی که گرایشات مذهب مدارانه دارند و هنوز با بازی با کلمات و مغالطات تئوریک قصد تداوم حکومت مذهبی را دارند با روشها و منشها و پروژه های جدید و بعضا مغشوش وارد میدان شده اند
مثلا این گروه روزی از قرائت دمکراتیک از نظرات خمینی دم می زنند روزی دیگر اسلام رحمانی و خرد توحیدی را مطرح می کنند ،علیرضا علوی تبار که مشخص است به لحاظ نظری هنوز طرفدار تزهای علی شریعتی و خمینی است و فاجعه حکومت اسلامی هنوز باعث تحول فکری در او نشده این بار هم با مطرح کردن اجرای همین قانون اساسی وارد میدان شده
من گمان می کنم ساختن "اپوزیسیون موازی" متشکل از خردادی ها و مشارکتی ها و ملی/مذهبی ها و نیز برخی چپهای اصلاح طلب یکی از برنامه های طراحی شده ای است که می خواهد چشم انداز آینده ایران را کماکان بین دو گروه افراطی و معتدل"اسلامی ها"تقسیم کند،متاسفانه آقای علوی تبار به جای پند گرفتن از دوره خاتمی و نیز انتخابات مفتضح ۲۲ خرداد ٨٨ بطور ملال آوری از قانون اساسی متناقض و متعارض و استبدادی جمهوری اسلامی که در آن استبداد فردی و دینی"نهادینه"شده دفاع می کند وبا ساختن اصطلاحات غریبی مانند دیکتاتوری لیبرال یا راستهای مصلحت گرا قصد دارد فروپاشی بنای فاسد جمهوری اسلامی را به تاخیر انداخته و بازهم با کشاندن مردم به بازی انتخابات فرمایشی و فرمالیته خمینیسم را از خطر اضمحلال رهایی بخشد
همانطور که کارل مارکس می گفت نقد مذهب پیش نیاز همه نقدهاست و من اعتقاد دارم افرادی مانند آقای علوی تبار با سفسطه و با طرح این موضوع که مردم ایران مسلمان هستند پس دین نباید از اداره عرصه عمومی خارج شود،قصد دارند کما فی السابق بازی از کنترل جناح اصلاح طلبان دینی خارج نشود و احیانا نیروهای سکولار ودمکراسی خواه وارد میدان سیاست ایران نشوند
علوی تبار که اصولا از برنامه نویس های دوم خردادیها به حساب می آید هنوز کوچکترین اشاره ای به مقیدات اسلامی و تبعیض آمیز قانون اساسی نمی کند و با عبور از دوران خمینی و عقاید استبدادی او می خواهد مانند اکثر جعل کارهای سیاسی کل معضلات امروز کشور را به گردن راست افراطی و دولت احمدی نژاد بیاندازد و نقش امثال هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و حتی میر حسین موسوی در شکل گیری این روند فساد و فاجعه سیاسی را نادیده بگیرد
او از دیکتاتوری لیبرال سخن می گوید اما پرسشگر به او یاد آوری نمی کند وقتی دیکتاتوری آمد اقتصاد را هم (که بسیاری آن را پایه هر کشور می دانند)تصاحب خواهد کرد و هیچگاه دیکتاتوری بین حوزه ها برای تسخیر قدرت تفکیک نخواهد کرد
تمام تلاش اصلاح طلبان ظرف سی سال گذشته حذف ناراضیان حقیقی یا (dissident)ها از سپهر سیاسی ایران بوده برخی از آنها(مانند حجاریان و یا علی ربیعی "عباد") به دلیل داشتن مسئولیتهای امنیتی خوب می دانستند رژیم قصد دارد امثال پوینده و مختاری و فروهرها را به قتل برساند ولی به دلیل آن که حذف این افراد را در راستای منافع خود می دیدند در قبال آن سکوت کردند و پس از افشا شدن قتل ها برای خالی نبودن عریضه لب به انتقادات کنترل شده گشودند
سخنان آقای علوی تبار که بوی کهنگی اش از فاصله دور هم به مشام می رسد از جمله آخرین ترفند ها برای نجات جمهوری اسلامی و فریب مجدد نسل جوان ایران است،علوی تبار با حیله های کلامی و استفاده نا به جا از مفاهیم علوم انسانی و علوم سیاسی می خواهد دریچه های حکومت عرفی به روی مردم باز نشود
اگر منطق آقای علوی تبار را بپذیریم که هر کشوری با توجه به دین غالب مردمانش باید اداره شود پس باید آمریکاییان دارای حکومت و قانون مسیحی ، ژاپنی ها دارای حکومت شینتویی ، در انگلستان کلیسای انگلیکن تصمیمات نهایی را بگیرد و ایتالیا را عقاید پاپ بندیکت شانزدهم اداره کند که می دانیم چنین نیست
به نظر من امثال علوی تبار خود به خوبی دریافته اند که دوران آموزه های التقاطی علی شریعتی ونیز تفکر اسلام سیاسی روح الله خمینی بسر آمده و کثیری از مردم ایران رفاه و آزادی خود را در ورای این حکومت واپسگرا جستجو می کنند ولی بخاطر تعلق خاطر شدیدش به ایدئولوژِی های اسلامی
سعی می کند تا آنجا که ممکن است اجازه ندهد مردم از پایین و سازماندهی شده (و با کمک فکری گروههای معتقد به سکولاریسم و حقوق بشر) رژیم جمهوری اسلامی را ساقط و خواستار برگزاری رفراندوم جهت تغییرات پایه ای شوند
سوال اصلی از آقای علوی تبار این است که قانونی که ماهیتش بر تبعیض مذهبی و سیاسی وایدئولوژیک بنا شده و "اصل ولایت امر و امامت امت" جوهره و روح این قانون است و قانونی است که قابل تغییر "ماهوی" نیست چگونه می تواند "بسیاری"از مشکلات ملت ما را حل کند
کوروش از تهران
|