چرا فدایی هستیم!
گفتگو با سپیده صلح جو از فعالین فدائی در ایران
•
نام سپیده ی صلح جو که مقالات خود را از جانب گروهی از هواداران سازمان فدائیان خلیق ایران (اکثریت) امضا می کند، برای خوانندگان اخبار روز آشناست. همزمان با نزدیک شدن چهلمین سالگرد تولد جنبش فدائی گفتگویی با ایشان انجام داده ایم که در ادامه می خوانید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۲ مهر ۱٣٨۹ -
۱۴ اکتبر ۲۰۱۰
اخبار روز: نام سپیده ی صلح جو که مقالات خود را از جانب گروهی از هواداران سازمان فدائیان خلیق ایران (اکثریت) امضا می کند، برای خوانندگان اخبار روز آشناست. همزمان با نزدیک شدن چهلمین سالگرد تولد جنبش فدائی گفتگویی با ایشان انجام داده ایم که در زیر می خوانید:
اخبار روز: چرا شما خود را هوادار فدائیان خلق اکثریت می نامید؟
سپیده صلح جو: برای آنکه سازمان فدائیان اکثریت بزرگ ترین سازمان چپ در ایران است.
اخبار روز: فقط به همین خاطر!؟
سپیده صلح جو: دلیل کمی نیست. لابد علتی بر این امر وجود دارد که سازمانی در طی سال های متمادی اخیر بزرگ ترین سازمان چپ بوده است. به نظر ما فعالیت سیاسی با فعالیت روشنفکری تفاوت هایی دارد. تفاوت اصلی آن است که فعالیت سیاسی تک نفره و یا با عده ای قلیل فایده و اثر بسیار ناچیزی دارد. از سویی دیگر نفی تاریخ و تجربیات نسل های پیشین و دوباره از صفر شروع کردن، شانس موفقیت را به شدت کاهش می دهد. منطق فعالیت سیاسی حکم می کند که نمی توان بر اساس اینکه ما از یک سازمانی خوشمان می آید و یا از آن یکی بدمان می آید تصمیم بگیریم. به نظر ما بهتر آن بود که حزب توده ایران در حال حاضر جریان اصلی چپ ها در ایران بود چرا که قدیمی ترین حزب چپ است. در مقابل اگر در سال های اخیر مثلاً "راه کارگر" جریان عمده چپ در ایران می بود ما شک نمی کردیم که خود را هوادار آنان بنامیم و فعالیتمان را در جهت تقویت آنان سوق دهیم.
اخبار روز: شما در نوشته هایتان از سوسیالیسمی دفاع می کنید که با نظر دیگران تفاوت های بارزی دارد. می توانید خصوصیات اصلی سوسیالیسم مورد نظرتان را توضیح دهید.
سپیده صلح جو: نظر ما در حدود امور ممکن است نه آرزوها. در ایران منابع بزرگ درآمد در مالکیت عمومی است. شانس سرمایه گذاری های بزرگ در حوزه هایی است که ما در آن مزیت نسبی داریم و آنها عمدتا در حوزه های انرژی و موقعیت های ژئوپولیتیک است که نمی توانند خصوصی باشند. از سوی دیگر بنا به دلایل فراوان نمی توان سرنوشت این اقتصاد را به بازار کنترل نشده سپرد و برنامه ریزی های وسیع برای توسعه ی متوازن و انسانی و همین طور افزایش توان رقابت تولیدات داخلی لازم است. بنابراین اگر تعصب نداشته باشیم از دید اقتصاد سیاسی و دو رکن اصلی آن یعنی مالکیت و برنامه ریزی بررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که برنامه ای با گرایش سوسیالیستی مناسب حال این کشور است و هر طرح دیگری حاوی تناقض های ذاتی خواهد بود.
اخبار روز: این سوسیالیسم چه فرقی با سرمایه داری دولتی دارد و چگونه می توان با این طرح جلوی فساد دولتی، عدم کارآیی بخش دولتی و نبود انگیزه کافی برای رقابت را گرفت؟
سپیده صلح جو: سرمایه داری دولتی موضوع مناقشه آمیزی است که ما تعریف مشخصی برای آن نیافته ایم. موضوع این است که دوستان چپ توهمی دارند که سوسیالیسم یک اتوپیاست که به محض اینکه متحقق شود همه ی مشکلات حل می شود. در صورتی که سوسیالیسم یک قرارداد اجتماعی است و درجات مختلفی هم دارد. اگر در جامعه ای دزدی و اعتیاد و عقب ماندگی رایج باشد سوسیالیسم در آن جامعه هم حاوی دزدی و اعتیاد و عقب ماندگی خواهد بود. نمی توان مشکلات و کمبودها را به سرمایه داری دولتی نسبت داد و سوسیالیسم را در فضایی مجرد و خیالی فارغ از معایب جامعه در نظر گرفت. تصور ما این است که یک گرایش سوسیالیستی با شرایط این جامعه همخوانی دارد و تازه بعد از تحقق آن باید به دنبال حل مشکلاتی نظیر عقب ماندگی، بیکاری، فساد و فرهنگ معیوب بود. اینکه اقتصاد دولتی و یا مالکیت عمومی باعث عدم کارایی می شود شبیه شعارهای مذهبی شده است. لااقل صد سال است که دیگر در کشورهای توسعه یافته، مالکیت شرکت های بزرگ از مدیریت آنها منفک شده است. در ادبیات غرب از دو کلمه ی Principal و Agent هم برای کسب و کار و هم برای سیاست استفاده می شود و تلاش های فراوانی وجود دارد تا مدیران شرکت ها و یا سیاست مداران که Agent سهام داران و یا شهروندان هستند چگونه تحت کنترل باشند، شفاف عمل کنند و یا دچار فساد نشوند. مالکیت خصوصی کمترین نقش را در این تلاش ها بازی می کند. در واقع تلاش سوسیالیست ها و نیروهای مترقی در طی قرن گذشته در غرب در بسیاری از موارد متوجه کنترل و شفاف سازی عملکرد مدیران بنگاه های بزرگ اقتصادی و تعیین ضوابط دمکراتیک و کارآمد برای نظارت بر عملکرد آنان بوده است؛ کاری که سوسیالیست ها در ایران کمترین توجه را به آن داشته اند. به علاوه ما اقتصاد چین را داریم که سال هاست که با رشد بالاتر، کارآفرینی بیشتر و تورم و بیکاری کمتری نسبت به اقصاد های لیبرالی کار می کند. بخش بزرگی از مالکیت ابزار تولید در چین عمومی است و برنامه های حزب کمونیست نقش حیاتی در اقتصاد دارد.
اخبار روز: شما طرفدار اقتصاد دولتی هستید؟
سپیده صلح جو: متأسفانه این نوع بحث ها در این روزها بیشتر با هو و جنجال همراه است و مشکل بتوان بحثی فنی و مستدل را دنبال کرد. شما بلافاصله مواجه می شوید با بحث هایی از قبیل شکست اردوگاه سوسیالیسم و یا غلبه ی سرمایه داری بر جهان و غیره. در ایران اقتصاد دولتی به عنوان عینیتی خارج از علاقه ی دوستان لیبرال وجود دارد. ما از کلمه ی مهمل برای بعضی از پیشنهادات لیبرال ها استفاده می کنیم. قصد هیچگونه بی احترامی در کار نیست. در واقع این لفظ را از فلسفه ی پوزیتویستی به عاریت گرفته ایم. پوزیتیویست ها در برخورد با گزاره های متافیزیکی قبل از وارد شدن به بررسی صحت و سقم گزاره، معنی دار بودن آنها را بررسی می کنند. به دید آنان بسیاری از گزاره های متافیزیکی مهمل هستند یعنی فاقد معنی منطقی هستند. بسیاری از پیشنهادهای لیبرال ها در ایران هم به نظر ما مهمل هستند و پیش از ورود به بحث با آنان در مورد مفید یا مضر بودن توصیه هایشان باید دقت نمود که آیا در مورد امری ممکن و رئال بحث می شود یا با یک بازی ذهنی. ببینید مثلاً برنامه یا مانیفستی که از سوی "دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال دانشگاههای ایران" منتشر شد را بررسی کنید. در آنجا شما با تعدادی گزاره به عاریت گرفته شده از لیبرالیسم کلاسیک مواجه می شوید. آنها کاری به این ندارند که بررسی کنند و ببینند که چند درصد تولید ناخالص ما از منابع عمومی و ملی می آید. آنها با آسودگی خیال خواستار واگذاری امور اقتصادی دولت به بخش خصوصی هستند. خوب آدم به این فکر می افتد که این دوستان نمی دانند راجع به چه حجم واگذاری صحبت می کنند. تولید نفت ایران ۲/۴ میلیون بشکه در روز است. ارزش تولیدات گاز ایران معادل حدود ۴/٣ میلیون بشکه نفت در روز است. در یک حساب سرانگشتی ارزش سالیانه ی انرژی تولید شده در ایران معادل ۲۲۰ میلیارد دلار است. اکثر درآمد ایجاد شده ی ظاهراً مستقل از انرژی هم در واقع به واسطه ی وجود انرژی ارزان در ایران است. بخش بزرگ صادرات غیرنفتی قابل توجه ایران شامل محصولات پتروشیمی و میعانات گازی است و همه این ثروت متعلق به مردم و نسل های آینده است. چگونه می توان چنین منابع درآمدی را خصوصی کرد؟ آقای موسی غنی نژاد به پاسخ عجیبی می رسد. او توصیه می کند درآمد نفت را مستقیماً بین مردم توزیع کنند. آقای جمشید اسدی که استاد اقتصاد هم هست در مصاحبه با آقای سعید قاسمی نژاد به این نظر می رسد که بهتر است صنعت نفت ایران در نهایت در اختیار چهار پنج شرکت خصوصی قرار گیرد. طرح هایی از این قبیل فاقد حداقل واقع بینی لازم هستند.
اخبار روز: دیدگاه های لیبرالی معتقد به این نظر هستند که یکی از عوامل ریشه ای استبداد و عقب ماندگی در ایران در بزرگ بودن دولت و عدم اجبار آن به پاسخگویی به شهروندان و یا به عبارت دیگر مالیات دهندگان است. می گویند وجود یک بخش خصوصی قدرتمند در مقابل دولت و همچنین محدود کردن منابع درآمدی دولت به مالیات شهروندان لازمه ی دمکراسی است...
سپیده صلح جو: واقعیت گریز ناپذیر در ایران این است که برای گذران امور جاری و سرمایه گذاری برای توسعه، ما تا مدت های دور وابسته به درآمد منابع انرژیمان هستیم. هیچ طرح واقع بینانه ای وجود ندارد که بودجه ی دولت خودکفا و مستقل از درآمد فروش محصولات این منابع شود.
از سوی دیگر اگر کسی در ایران خواستار واگذاری منابع دولتی و ملی به بورژوازی ایران بشود باید از او پرسید کدام بورژوازی؟ متأسفانه بورژوازی ایران وام دار حکومت، یعنی رانت خوار و از همین رو خلافکار و گریزپا است. فکر نمی کنم لیبرال ها آرزوی قدرت گیری امثال آقای هدایتی، پاسدار سابق که حالا از سلاطین فولاد ایران و صاحب باشگاه استیل آذین است و یا ناصر واعظ طبسی باشند ولی اگر حتی پولدارهای غیرحکومتی را هم در نظر بگیریم باز خصوصیاتی که گفتم شامل حالشان است. مثلاً بدهی معوق بالای پنجاه هزار میلیارد تومانی به بانکها که با زد و بندهای فراوان ایجاد شده است را در نظر بگیرید. در ردیف های اول، پولدارترین خانواده های ایران از قبیل “مدلل”، “گنجی” و “علاقه بند” قرار دارند. اگر لیبرال ها چاره ای دیگر از این نمی بینند که در فضای بلبشوی موجود، باندهای مافیایی برای سالها و یا دهه ها باید حاکم بر این کشور شوند تا به سیستم سرمایه داری معمول دست پیدا کنیم لااقل بیایند و این را رسماً اعلام کنند.
اخبار روز: چه لزومی به برخورد با پیشنهادات و نظرات لیبرال ها در این مقطع تاریخی وجود دارد؟ عده ای معتقد به این دیدگاه هستند که لیبرال دمکراسی دیدگاهی است که جامعه ی ایرانی را در جدال با حکومت استبدادی و مذهبی به موفقیت خواهد رساند و نباید در میان مخالفین ایجاد تفرقه کرد. می گویند فعلاً باید تمرکز فعالیت ها را متوجه تقویت دمکراسی نمود.
سپیده صلح جو: به نظر ما دمکراسی، مدرنیسم و سکولاریسم اهداف مهمی هستند که برای دستیابی به آنها باید با طیف وسیعی از جریانات سیاسی دیگر همکاری کرد ولی آنچه که نیاز اصلی مردم ایران و بخصوص زحمتکشان است داشتن طرحی کلی در باب شیوه ی اداره ی اقتصاد کشور و حل مشکلات معیشتی و امکان توسعه ای انسانی است که چشم انداز یک زندگی شرافتمندانه و سالم و شاد را به آنها بدهد. کشاندن مردم به ورطه های خطرناک تعدیل های اقتصادی و یا سپردن اختیار اقتصاد به بخش خصوصی در شرایطی که امکان بازرسی و حسابرسی و شفافیت عملکرد ها وجود ندارد به معنی دادن آدرس غلط به مردم است. طرح های کپی برداری شده ای از قبیل خصوصی سازی و حذف یارانه ها را لیبرال ها در این کشور مطرح کرده اند گرچه در این روزها از زیر بار این پیشنهاد ها شانه خالی می کنند ولی به وضوح می توان روند مسخ این توصیه ها را در اقتصاد سیاسی خاص ایران دنبال کرد و دید که به چه نتایج فاجعه آمیزی منتهی می شوند. شما به جای آنکه راه هایی برای شفاف تر شدن مسیر سرمایه در ایران، افشاء روابط فاسد در قدرت و رقابتی تر شدن فعالیت بنگاه های دولتی بدهید به فکر کوچک تر کردن دولت باشید به چه نتیجه ای می رسید؟ دولت همچنان بزرگ تر می شود، بنگاه های شبه دولتی با فساد و ناکارآمدی بیشتر زاییده می شوند. اگر شما پیش فرض هر اصلاحی را کوچک کردن دولت بگذارید و دولت کوچک نشود چاره ای جز تبلیغ انفعال و تسلیم طلبی نخواهید داشت. لویاتان را اگر نتوان کنترل کرد و فقط آرزوی نابودیش را داشت او قدرتمندتر می شود و هر کاری خواست می کند.
اخبار روز: اما شما مخالف پرداخت یارانه های انرژی بوده اید...
سپیده صلح جو: بلی ما از سال ها قبل مخالفت خود را با چنین یارانه هایی اعلام کرده ایم. مصرف صحیح منابع پایان پذیر کشور و استفاده ی بهینه از این ثروت موضوعی است بدیهی که قاعدتاً باید هر شخص عاقلی با آن موافق باشد. مسئله این است که عدم برخورد با صد میلیارد دلار سوبسید سالیانه در ایران نشان از عدم جدی بودن چپ ها در برخورد با مسائل ایران دارد. اگر شما مخاف هدر رفتن ثروت های کلان ملی هستید باید با آن مخالفت کنید و اگر این مخالفت شما باعث کاهش قدرت خرید مردم زحمتکش می شود باید برای آن فکری بکنید. موضوع کاهش قدرت رقابت تولید کنندگان داخلی، افزایش تورم و بزرگتر شدن دولت مستبد فاسد مطرح خواهد شد خوب برای آنها هم باید فکری کرد. نمی توان صورت مسئله را پاک کرد و منفعلانه و یا عوام فریبانه برخورد کرد. ما انتقادی که به عموم جریانات چپ از جمله دوستان فدایی داریم این است که با مسائل اقتصاد سیاسی ایران برخورد جدی نمی کنند.
اخبار روز: طرفداران لیبرال دمکراسی بر این اعتقادند که غلبه ی گفتمان چپ بر سپهر سیاسی ایران در جهت تقویت استبداد و تحکیم حکومت مذهبی کار کرده است و راه نجات در حرکت از زاویه ی منافع فرد و آزادی فردی است تا نهاد دمکراسی از پایه ساخته شود...
سپیده صلح جو: این نظر بنا به شواهد تاریخی صحیح نمی باشد. چپ ها در صد سال اخیر در ایران برای ایجاد فرهنگ و نهادهای دمکراتیک فعالیت کرده اند. در این مصاحبه فرصتی نیست به این شواهد بپردازیم. شاید پاسخ به این سوال از زاویه ای دیگر مهمتر باشد. برای این سوال که آیا مبنای تعالی بشری محوریت فرد است یا جمع پاسخ قاطعی وجود ندارد که همه ی مردم با آن موافق باشند. در این اختلاف نظر شاید بتوان گفت که سوسیالیست ها و مذهبیون و حتی محافظه کاران در یک سو قرار دارند و لیبرال ها در سوی دیگر. با وجود آزاداندیشی و تعقل عمیقی که در اندیشه ی لیبرال وجود دارد انتقادی به آنها مطرح است که نهایتاً معیارهای آنها ممکن است دچار نسبی گرایی و خود محوری شوند و سرمایه و یا به اصطلاح چسب اجتماعی تضعیف شود. در اندیشه ی لیبرال جستجو و پیگیری منافع فردی کافیست تا اجتماع هم به سعادت برسد بنا براین بیشتر صحبت از حقوق فردی است. در صورتی که در اندیشه ی سوسیالیستی عموماً منافع جمع مطرح است، بنا براین موضوعی بنام تکلیف فرد در مقابل جمع به میان می آید. یعنی برای خوشبختی خودت ناچاراً باید به فکر خوشبختی دیگری هم باشی. البته این نوع دیدگاه جمع گرایانه هم در معرض تهدید توتالیتاریسم است. بگذارید این بحث را در حد کلیات آن رها کنیم و به موضوع وظایف عاجل پیش رو بپردازیم. عموماً برای جوامعی در حال اضطرار و در شرایط بحرانی، پیشنهاد درست تر آن است که مشکلاتشان را به طور فردی حل نکنند. در چنین شرایطی، روحیه ی جمعی، اعتماد عمومی، آرمان های ملی و از خود گذشتگی برای گذر از بحران، خود تبدیل به مزیت و سرمایه ی بزرگی می شود. به همین خاطر است که در کشورهای در حال جنگ و یا بعد از فجایع بزرگ نظیر زلزله تلاش می شود روحیه ی جمعی تقویت شود و رهبران جامعه، خودخواهی را مذمت می کنند. متأسفانه ارثیه ی شومی از حکومت جمهوری اسلامی به ما رسیده است. جمعیت ایران به شدت جوان و نرخ بیکاری در میان جوانان فاجعه آمیز است که راه به اعتیاد و بزهکاری و افسردگی می برد. ما امسال بالاترین تعداد اعدام در میان کشورهای جهان را خواهیم داشت. بالاترین نرخ معتادان در دنیا در ایران است. بنا به گفته ی مسئولین قوه ی قضائیه بیش از ده میلیون طرح دعوی در سال در ایران در محاکم قضایی مطرح می شود. یعنی از هر ٣-۴ نفر بزرگسال یکی در حال دعوا با دیگریست. متأسفانه ما جامعه ای خشن، آسیب دیده و پریشان داریم. واقعیت آن است که در چنین جامعه ای حق برابر افراد در برابر قانون آن معنی که دوستان لیبرال در نظرشان است را ندارد. در اینجا تبلیغ پیگیری منافع فرد تبدیل به منفعت عمومی نخواهد شد و کمک چندانی به گذر از این رنج ها نخواهد کرد.
اخبار روز: نظرات شما می تواند از دید بعضی از چپ ها خیلی مخالف سرمایه داری نباشد...
سپیده صلح جو: به نظر ما در نهایت دو نوع دیدگاه و فعالیت چپ گرایانه وجود دارد. یک دیدگاه معتقد به حذف استثمار، مبارزه ی قاطع با امپریالیسم، به قدرت رسیدن حکومت کارگری و مسائلی از این دست است و فعالیت خود را در حال حاضر متمرکز بر این خواست ها می کند. این جریانات عموماً عقایدی جالب و محرک دارند و در جا و مقام خود باید هم حضور داشته باشند. شاید بخش بزرگی از ادبیاتی که ما روزانه مطالعه می کنیم متعلق به این نوع جریانات سیاسی باشد. ولی در عین حال نمی توان از این دست جریانات انتظار داشت که تبدیل به جریانی گسترده و ملی شوند. حاملان این نوع دیدگاه ها در جوامعی که از آزادی بیشتری برخوردارند یک در صد آراء عمومی را هم بدست نمی آورند. در ایران تصور آنکه حاملان این نوع دیدگاه ها بتوانند آرائی بیش از یک در هزار را به خود اختصاص دهند تصور بلند پروازانه ای به نظر می رسد. جریان چپ دیگری وجود دارد که خواست های حداکثری را در زمان حال قابل طرح و دستیابی نمی بیند ولی گرایشی را دنبال می کند که سوسیالیستی است و توان آنرا دارد که آراء بخش بزرگی از مردم را بدست آورد، در بخشی از قدرت سیاسی سهیم شود و طرح هایی ارائه دهد که تبدیل به خواست های ملی شوند. ما شانس برآمد و شکوفایی این چپ را در ایران می بینیم. البته نظیر همه جای دنیا تحمل برخوردهای تند و احساسی چپ های تندرو را هم داریم و خواستار بحث با آنان هستیم.
اخبار روز: چه انتقاداتی به مواضع این گروه های چپ که آن ها را تندرو می خوانید، دارید؟
سپیده صلح جو: شبیه همان انتقاد هایی که به لیبرال ها داریم. یعنی انتقاد به توهم و ذهنی گرایی. اقتصاد سیاسی ایران را از دیدگاه آدام اسمیت یا کارل مارکس تجزیه و تحلیل کنید به نتایج مشابهی می رسید. اجازه دهید این موضوع را با تشبیهی برای شما توضیح بدهم. شما روستایی را فرض کنید که امرار معاش مردم از کشاورزی و دامداری است. اگر در آن روستا معدن طلایی کشف شود در طی چند سال شما مواجه با ساختار مالکیت و روابط طبقاتی دیگری می شوید. قدرت حاکم بر روستا و روابط اجتماعی موجود هم دچار تغییر می شود. کشف عناصر تعیین کننده و تأثیر گذار زیربنا بر روبنای سیاسی و عقیدتی، اساس تجزیه تحلیل مارکسیستی جامعه است. عدم وجود طبقه ی بورژوازی قدرتمند و واژگونه بودن رابطه ی قدرت بین طبقه ی سرمایه دار و دولت و ضعف نسبی حیات سیاسی طبقه ی کارگر ایران و ساختار طبقاتی جامعه همگی در شرایط خاص زیربنای تولید ثروت در ایران باید دیده شود و نمی توان این خصوصیات را فقط با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم و یا تقلید از شرایط کشوری دیگر و یا تاریخی دیگر توضیح داد.
مسئله ی مهم دیگری که چپ ها عموماً بدان بی توجه یا کم توجهند مسئله ی توسعه در ایران است. برای چپ های تندرو اهمیتی ندارد که درآمد سرانه در ایران سه هزار دلار در سال باشد یا ده هزار دلار. آنها اصرار بر آن دارند که کارخانه ای ورشکسته همچنان با کمک دولت به کارش ادامه دهد تا کارگران آن بیکار نشوند ولی هیچگاه در نوشته های آنان مطلبی راجع به پارس جنوبی و ضرر صدها میلیارد دلاری آنجا پیدا نمی کنید. بعضی وقت ها آدم فکر می کند آنها اصلاً نگران آینده نیستند و امیدوارند با قبضه ی قدرت در چشم به هم زدنی مشکلات را حل می کنند. توسعه برای ایران تبدیل به مسئله ی مرگ و زندگی شده است. در حال حاضر بیش از سی در صد جوانان بیکارند. ما درطی چند سال آینده مواجه با ورود ۲/۱ میلیون جوان جویای کار در سال به بازار کار خواهیم شد. هیچ چشم اندازی برای سرمایه گذاری و ایجاد شغل برای حتی نصف این تعداد به چشم نمی خورد. متأسفانه هیچ نشانی از امکان توقف رشد بیکاری، فقر و ناهنجاری های اجتماعی در سال های آینده دیده نمی شود.
اخبار روز: توسعه با وجود دولت احمدی نژاد امکان دارد؟
سپیده صلح جو: اگر بخواهید همه ی اصلاحات و پیشرفت ها را منوط به تغییر اساسی رژیم بکنید در آن صورت نباید راجع به گسترش دمکراسی، آزادی زندانی های سیاسی و حقوق ملیت ها و غیره هم تلاشی نمود. بحث ما این است که چپ ها باید برنامه ی خود را برای توسعه ی موثر داشته باشند و آن را تبدیل به یک گفتمان عمومی بکنند و خطرات ماجراجویی ها و عدم توجه رژیم به توسعه ی اقتصادی را در حد وسیع مطرح کنند و به مردم هشدار دهند. با این سیاست هم امکان توقف اقدامات جنون آمیز احمدی نژاد بیشتر می شود و هم سرعت کنار رفتن نظام فاسد و نالایق. از سویی دیگر باید با سیاست های عوام فریبانه مقابله کرد و در یک روند طولانی به مردم آموزش داد که هر سیاست اقتصادی چه منافع و چه مضراتی دارد و طرح های پوپولیستی ظاهراً کامل درد آنان را درمان نخواهد کرد.
اخبار روز: به نظر می آید در مقایسه با دیگر جریانات چپ که عمدتاً به دنبال آزادی و عدالت اجتماعی هستند شما بیشتر به موضوع توسعه می پردازید. توسعه در اولویت خواست های شماست؟
سپیده صلح جو: چرا توسعه در اولویت برنامه های جریانات چپ نیست؟ به نظر ما متأسفانه در میان دیدگاه های راست و رادیکال چپ ها علیرغم ظاهر بسیار متفاوتشان بر سر این موضوع اتفاق نظر وجود دارد که چپ برای توسعه ی اقتصادی ایران برنامه ی مشخصی ندارد. چپ های تندرو توسعه را نوعی بازسازی نظام سرمایه داری تلقی و آن را طرد و محکوم می کنند و دیدگاه های راست با طرح انتزاعی شعارهای لیبرالیستی عملاً خود را محروم از هرگونه طرح توسعه ی واقعی می کنند که در شرایط مشخص ایران امکان اجرای آن وجود دارد. هدف اصلی در مقابل چپ؛ منظورم هدف و برنامه ای کاربردی و نه انتزاعی و روشنفکرانه، این نیست که یک جامعه ی آرمانی باید شکل سوسیالیستی داشته باشد و یا سرمایه داری؛ بلکه بحث اصلی این است که چپ برای شرایط مشخص فعلی برنامه ی مفید و عملی دارد یا نه؟ سو ال اساسی این است که چپ بهتر می تواند امر توسعه را پیش ببرد یا دیدگاه سرمایه داری؟ به نظر ما در قرن گذشته در بسیاری از کشورها که سوسیالیسم بر سر کار بود هدف اصلی توسعه ی اقتصادی بوده است. عموماً در آن کشورها بورژوازی به دلایل مختلف نمی توانست از عهده ی وظیفه ی اصلی خود یعنی پیش برد توسعه بر آید. به نظر ما در شرایط کنونی ایران هم وضع بدین منوال است و بورژوازی ضعیف ایران قادر به مدیریت توسعه ی اقتصادی کشور نیست.
اخبار روز: چرا سکولاریسم را جزو هویت های اصلی چپ ها نمی دانید؟
سپیده صلح جو: سکولاریسم از جمله خواست های بینش سیاسی مدرن است که بالطبع چپ ها هم باید خواستار آن باشند و هستند. آنچه که در این ایام به نظر ما انحرافی می آید آن است که چپ ها وظایف و اهداف اصلی خود را رها کنند و تمرکز بیش از اندازه بر موضوع سکولاریسم داشته باشند. ببینید ایران در کجای تاریخ و جغرافیای دنیاست. از کوه های هندوکش تا شمال افریقا مذهب یکی از صحنه گردانان سیاست است. حکومت های اقتدارگرای نفتی با ظاهری مدرن باید به روحانیون و یا رهبران مذهبی باج بدهند. حتی در اسرائیل که نهادهای دمکراتیک قوی دارد درجه ی سکولاریسم به مراتب پایین تر از اروپا و یا حتی آمریکای لاتین است. نمی توان انتظار معجزه داشت که سنت مذهبی از حیات سیاسی ایران به یکباره و آنهم فقط توسط یک تحول سیاسی حذف شود. ما صراحتاً در مورد اصرار به سکولاریسم در تبلیغ و ترویج سوسیالیسم در ایران نگاهی پراگماتیک و غیر آرمانگرایانه داریم. سوسیالیسم در هر جامعه ای بخواهد برقرار شود لاجرم تا حدودی رنگ و بوی سنت آن جامعه را به خود می گیرد. دوستان ما در کمپین یک میلیون امضاء شواهد فراوانی نقل می کنند که زنان ما به خصوص زنان طبقات محروم جامعه تا چه میزان در مقابل رد اصول واضح ناعادلانه مذهب مقاومت می کنند. مسائل عاجل پیش رو را نمی توان منوط به تحول فکری دراز مدت این مردم کرد. متمرکز شدن به سکولاریسم به عنوان اصلی ترین مانع بر سر راه حرکت رو به جلوی این جامعه از یک اندیشه ی ساده شده ی لیبراایستی می آید که حاضر به دیدن دلایل ریشه ای و اساسی تحولات جامعه نیست و مایل است با بازی با پدیده های ظاهری اجتماعی و سیاسی مسائل پایه ای جامعه را تغییر دهد. مارکسیسم چنین سطحی نگری ای را تاب نمی آورد.
اخبار روز: نظرتان راجع به جنبش سبز چیست؟ چپ ها در مورد این جنبش چه موضعی باید بگیرند؟
سپیده صلح جو: در ۲۰-۱۵ سال اخیر تغییر و تحول بزرگی در بافت جامعه ایجاد شده است. نقش زنان در جامعه افزایش یافته و تعداد جوانان تحصیل کرده و دانشجو زیاد شده است. از طرف دیگر عصر ارتباطات سریع و گسترده پا به حیات سیاسی-اجتماعی ایران گذاشته است. جمهوری اسلامی توان تطبیق خود با این تغییرات و اصلاح ساختارش را ندارد. نه می تواند رابطه ی خود را با دنیا تنظیم کند و نه با خواست های مردم بنابراین دچار بحران های ناعلاج درونی می شود. جنبش سبز در چنین فضایی پدید آمده است و خواست هایی را مطرح می کند که لااقل در ظاهر، خواست های ساده ی اکثریت مردم دنیای کنونی است. نمی توان این جنبش را چندان طبقاتی یا بر اساس جانب داری از سیاستی خاص تجزیه تحلیل کرد. اگر اقشاری از جامعه در این جنبش شرکت فعال ندارند نه به این خاطر است که این جنبش مخالف منافع آنان است بلکه به نظر می رسد بیشتر به خاطر عدم توجیه و روشنگری لازم است. چپ و راست، اسلامی و سکولار این جنبش را از آن خود می داند ولی در عین حال آنرا کافی نمی بیند و به نحوی از آن ناراضی است. به نظر ما جنبش سبز اصراری به داشتن برنامه ی سیاسی و اقتصادی خاصی ندارد و بیشتر مایل به گشایش فضای سیاسی است تا عقاید مختلف در آن فضا به رقابت بپردازند و آراء مردم توسط نمایندگانشان عملی شود. به نظر ما زحمتکشان و اقشار محروم جامعه علاقه ی کمتری به این جنبش دارند چرا که در رقابت بین مدعیان فعلی، طرح و وعده ای به نفع خود که آنان را به حرکت در بیاورد نمی بینند. چپ ها با فعالیت خود و ارائه ی برنامه ی مستقل خود هم می توانند روح تازه ای به کالبد جنبش سبز بدمند و هم اقشار کمتر فعال جامعه را به حرکت و پشتیبانی از این جنبش ترغیب کنند.
|