عنوان : سفر
بهتر آنست بجای این کار،
سفره ای پهن نمود،
دوستان را همگی با سایه ،
دور آن جمع نمود.
٣۱۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۹       

عنوان : سایه ی ِ من
سپیداری به تماشا
از سایه ی ِ تمام قد خود بیرون نمی آید
و من از خویشتن
در آفتاب سوزان ظهر !
* * *
سپاس بی کران جناب آهنین
گفته ها و نگفته های ِ بسیار دارد کلام پر مغز شما
مهرتان روز افزون
٣۱۷۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

عنوان : مرضیه
دوست گرامی آوا جوانشیر
درست است که شعر دوست عزیزمان آقای آهنین همجون بسیاری از سروده های دیگرشان بسیار زیبا و پر معنا بود (وحق کلام ادا شده ) اما در مورد تشییع جنازه ی بانو مرضیه از طریق فیلم و عکس دیدم که مراسم خاکسپاری بسیار خوب و در شان او برپا شده و اگر شماری به دلیل کار و دوری راه ، نتوانسته اند در روز دوشنبه در این مراسم شرکت کنند،با این حال گویا همه چیز در حد خوبی بوده. کاری به عقاید مجاهدین ندارم اما در تدارکات کارشان حرف ندارد. در ضمن در یکی از تصاویر دیدم که آقای دقتی هم در مراسم شرکت داشته که این هم نشانه و حرکت خوبی است
منظورم از نگارش این خطوط تنها این بود که بگویم به گمانم ایرانیان ورای عقاید سیاسی نیز به هنر و هنرمند احترام می گذارند که این مایه خوشحالی است.
٣۱۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

عنوان : با سپاس
با سپاس از مهر دوستان
به هرحال حسی است که گاهی دارم.
ساناز گرامی
با شعر زیبایتان سخن آخر را گفتید.
بازهم از توجه دوستان ممنونم
٣۱۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

عنوان : درود
آفرین آهنین عزیز که اصل مطلب را با طنزی بالاتر از گزندگی زهر مار سروده ای .
٣۱۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

عنوان : این قطار همیشه خالی میرود
این قطار همیشه خالی میرود .
همیشه


سایه هامان قبل از ما، جایی که باید پیاده میشدند ،پیاده شده اند .
کسی با ما نیست .
و آخرین ایستگاه
ما سوت میکشیم
نه قطار...
٣۱۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

عنوان : دوستان منتظر
سلام جناب آهنین عزیز

این قسمت شعر فوق العاده بود :
دوستانی دارم، منتظرند
تا که با دیدن من در بروند!

واقعیت ملموس که متاسفانه همیشه میزبان منکرش میشه .
همیشه باید این چیزا رو تو شعر لو داد و الا تو تعارفات روزمره هیچ میزبانی خودش رو به این واقعیت و خصوصیت متهم نمیکنه .


سپاس
٣۱۶۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

عنوان : ایرانیان هم از سایه یکدیگر گریزان اند هم از جنازه ی یکدیگر
شعر عمیقی است، البته با سفر جاودانه مرضیه ارتباطی ندارد؛ اما با ملاحظه این جمعیت اندک بر جنازه یک خانم سپیدموی هنرمند ، مرضیه، درین غرقاب فکرم که آیا ایرانیان پس از مرگ هم با یکدیگر دشمن اند، خط کشی های سیاسی و ایده ئو لوژیک تا آن دنیا نیز ، ادامه دارد ؟
ایرانیان هم از سایه یکدیگر گریزان اند هم از جنازه ی یکدیگر!آیا معنی یک ملت با تاریخ چند هزار سال این است ! آوا
٣۱۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹